Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺سیاستورزیِ تخدیری
اسمش را گذاشتهاند #سیاستورزی! #محافظهکاری را عرض میکنم. عادت دادنِ مکررِ هاضمهها به یک گزینشِ حداقلی میان بد و بدتر را میگویند سیاستورزی! و البته عقلانیت و محاسبهگری. بعد از سالها و بارها اصرار بر این #رویهی_تخدیری، سنّت سیاسی خاص خود را جا انداختهاند. سنتی که با وجود شکستهای چندباره، همچنان بر آن وفادارند. مسیری که این سنّتِ تخدیری، پیش رویِ امت حزبالله گذاشته، قهقرایی است. با این نحو سیاستورزی، معیارها و آرمانها هر چه بیشتر آب میروند و آدمهای متناسب با این قوارهی آبرفته هم هرچه بیشتر کوتوله و کوتولهتر میشوند. سنتِ سیاستورزیِ محافظهکارانه، تحرکی همواره رو به پایین دارد. بنابراین نمیشود از مناسباتِ این سنت، انتظارِ برآمدنِ آدم های بزرگ داشت.
شوربختانه، رئوس و شیوخِ سنت محافظهکاری، سالهاست که تخم تردید و دودلی و #ترس_از_شکست را در دل و جانِ نیروهای انقلاب پاشیده و به قول معروف، بالِ پروازشان را شکستهاند. فشار مقدسمآبانه میآورند به نسلِ نوی انقلاب اسلامی که در حقانیت و اصالت و کارآمدیِ این نحو سیاستورزی تشکیک نکنند. انگزنی هم میکنند. میگویند منتقدانِ محافظهکاری، #نتیجهگریز و خیالاتیاند!
محافظهکاران، چنین تصلّبِ حیرتانگیزی را در زرورقِ انقلابیگری میپیچند و مواجهه با خود را پرهزینه میکنند.
.
🔺سیاستورزیِ تخدیری
اسمش را گذاشتهاند #سیاستورزی! #محافظهکاری را عرض میکنم. عادت دادنِ مکررِ هاضمهها به یک گزینشِ حداقلی میان بد و بدتر را میگویند سیاستورزی! و البته عقلانیت و محاسبهگری. بعد از سالها و بارها اصرار بر این #رویهی_تخدیری، سنّت سیاسی خاص خود را جا انداختهاند. سنتی که با وجود شکستهای چندباره، همچنان بر آن وفادارند. مسیری که این سنّتِ تخدیری، پیش رویِ امت حزبالله گذاشته، قهقرایی است. با این نحو سیاستورزی، معیارها و آرمانها هر چه بیشتر آب میروند و آدمهای متناسب با این قوارهی آبرفته هم هرچه بیشتر کوتوله و کوتولهتر میشوند. سنتِ سیاستورزیِ محافظهکارانه، تحرکی همواره رو به پایین دارد. بنابراین نمیشود از مناسباتِ این سنت، انتظارِ برآمدنِ آدم های بزرگ داشت.
شوربختانه، رئوس و شیوخِ سنت محافظهکاری، سالهاست که تخم تردید و دودلی و #ترس_از_شکست را در دل و جانِ نیروهای انقلاب پاشیده و به قول معروف، بالِ پروازشان را شکستهاند. فشار مقدسمآبانه میآورند به نسلِ نوی انقلاب اسلامی که در حقانیت و اصالت و کارآمدیِ این نحو سیاستورزی تشکیک نکنند. انگزنی هم میکنند. میگویند منتقدانِ محافظهکاری، #نتیجهگریز و خیالاتیاند!
محافظهکاران، چنین تصلّبِ حیرتانگیزی را در زرورقِ انقلابیگری میپیچند و مواجهه با خود را پرهزینه میکنند.
.
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺
دلهرهآورترین و مایوسکنندهترین پدیدهی سیاسی کشور در دورهی اخیر، بازتولید جریانِ دوگانهی راست و چپ، در هیبتهایی جدید است. بازتولیدی فریبنده و اغواکننده، که ماهیت و هستیِ اصیل و قدیمیِ #محافظهکاری و #اصلاحطلبیِ سنتی را حفظ کرده و صرفاً پوستینِ نو و جوانتری بر تن کرده و اندکی نیز در ساختار و ترکیب عباراتِ مستعملِ قدیمی تجدیدنظر کرده.
وحشتناکتر اینکه، این دو پدیدهی بالذات تغییرناپذیر، به عنوان رویش یا حاصلِ تحولِ جریانهای سیاسیِ متعارف جا زده میشود. و بدیهی است که جوانترها، شیفتهی این به اصطلاح تحول و نوشدگی شوند!
محافظه کاران، همان ماهیتِ اشرافی و مردمگریز را پشتِ مشتیِ سخنرانیِ اعتراضیِ سیاسی و قبیلهای پنهان کردهاند و اصلاحطلبها همان ماهیت امنیتی و تنگنظرانه را پشت نقابی از آزاداندیشی و حقوق مدنی! #نومحافظهکاری و #نواصلاحطلبی، هیچ تفاوتی با نسخههای قدیمشان ندارند. حتی جالب است که بخش قابل توجهی از ساختارِ وضعیتِ جدید را همچنان کهنسالانِ قدیمیِ هر دو قبیله تشکیل میدهند. یعنی به قدری انعطافناپذیرند که حتی جراتِ تظاهر به جوانشدگیِ ژنتیکی را هم ندارند.
حیرتآور است که جمع قابل توجهی از ظرفیتِ جدیدِ کنشگرانِ سیاسی کشور، به هوایِ حقیقی بودنِ این تحول، افتادهاند دنبال نومحافظهکاران و نواصلاحطلبان.
.
🔺
دلهرهآورترین و مایوسکنندهترین پدیدهی سیاسی کشور در دورهی اخیر، بازتولید جریانِ دوگانهی راست و چپ، در هیبتهایی جدید است. بازتولیدی فریبنده و اغواکننده، که ماهیت و هستیِ اصیل و قدیمیِ #محافظهکاری و #اصلاحطلبیِ سنتی را حفظ کرده و صرفاً پوستینِ نو و جوانتری بر تن کرده و اندکی نیز در ساختار و ترکیب عباراتِ مستعملِ قدیمی تجدیدنظر کرده.
وحشتناکتر اینکه، این دو پدیدهی بالذات تغییرناپذیر، به عنوان رویش یا حاصلِ تحولِ جریانهای سیاسیِ متعارف جا زده میشود. و بدیهی است که جوانترها، شیفتهی این به اصطلاح تحول و نوشدگی شوند!
محافظه کاران، همان ماهیتِ اشرافی و مردمگریز را پشتِ مشتیِ سخنرانیِ اعتراضیِ سیاسی و قبیلهای پنهان کردهاند و اصلاحطلبها همان ماهیت امنیتی و تنگنظرانه را پشت نقابی از آزاداندیشی و حقوق مدنی! #نومحافظهکاری و #نواصلاحطلبی، هیچ تفاوتی با نسخههای قدیمشان ندارند. حتی جالب است که بخش قابل توجهی از ساختارِ وضعیتِ جدید را همچنان کهنسالانِ قدیمیِ هر دو قبیله تشکیل میدهند. یعنی به قدری انعطافناپذیرند که حتی جراتِ تظاهر به جوانشدگیِ ژنتیکی را هم ندارند.
حیرتآور است که جمع قابل توجهی از ظرفیتِ جدیدِ کنشگرانِ سیاسی کشور، به هوایِ حقیقی بودنِ این تحول، افتادهاند دنبال نومحافظهکاران و نواصلاحطلبان.
.
Forwarded from طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔹#عدالتخواهی و مسئلهی #فقر_مضمون
#مجتبی_نامخواه
🔻عدالتخواهی بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما #عدالتخواهی_تام و متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداقماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این درماندگی اگر چه میکوشد خود را فرزند صراحت معرفی کند اما به واقع محصول و معلول فقر مفهومی و مضمونی است. فقری مهم که میتواند یک #جنبش را به سر حد یک #شورش تقلیل دهد.
🔻درست یک و نیم دهه پیش، این ایده و پروژه عدالتخواهی بود که ما را از بند محافظهکاریِ راستگرایانه و مقدسمآبانه نجات داده و به ساحلِ کنشِ معطوفِ به تغییر رساند. محافظهکاری قتلگاه انقلاب است اما تنها صورتِ #ناانقلابیگری نیست؛ منفیگرایی در نظر و شورشگری در عمل، سوی دیگر این قتلگاه ایستاده است. اگر محافظهکاری منفیبافی درباره تغییر است و منتهی به بیعملی، منفیبافی درباره وضع موجود نیز به تغییر ختم نمیشود و مانعی دیگر در مسیر طرد وضع موجود است.
🔻محافظهکاری، نیروی اجتماعی را از نقد بازداشته و به قتلگاه میبرد؛ در سوی دیگری این مسلخ اما انقلابینمایی ایستاده و نیروی اجتماعی را به نفی سوق میدهد. محافظهکاران، نه این که نقدی به رویههای مختلف نظام نداشته باشند اما نقدهاشان فاقد مابه ازاء اجتماعی و عینی است. سوی دیگر قتلگاه اما فتوا به مرگ انقلاب در نظام کنونی میدهد و در عمل به انتظار مرگ ظاهری آن مینشیند. موضعی به ظاهر انقلابی اما در باطن به غایت سکونآور؛ نوعی #محافظهکاری_حاد. محافظهکاری سکون و سکوت را با هم دارد اما انقلابینمایی با آنکه در موقعیت عدم سکوت و بلکه فریاد به سر میبرد، اما همواره ساکن است و هیچ کنش معطوف به تغییری از خود بروز نمیدهد.
🔻این درست است که محافظهکاری، اکتفا به وضع موجود و چیزی غیر از انقلابیگری است اما واقع قضیه آن است که انقلابینمایی با فروکاستن #طردِ وضع موجود به #خشم از آن، کنش معطوف به تغییر را تضعیف کرده و از این رو در عمل با محافظهکاران بر سر حفظ وضع موجود مسابقه میدهد. هر وضع موجودی موافقانی دارد و مخالفانی. انقلابیگری فراتر از در میان این موافقت و مخالفت، کوشش برای تغییر وضع موجود است. کنشی که معطوف و منتهی به تغییر وضع موجود نباشد، بخشی از وضع موجود و بلکه بازتولید آن است، گیریم که در مخالفت با آن باشد: هر وضع موجودی منتفعانی دارد و مخالفانی، مخالفان وضع موجود اگر کنش معطوف به تغییر نداشته باشند، جزئی از آن هستند نه آلترناتیو آن.
🔻همهی ما امروز در برابر حافظانِ منتفع و متنفذ وضع موجود قرار داریم که سناریوها و امکانهای متعددی را در برابر هر ایده و ارادهی تغییرگرایانهای علم میکنند. در این شرایط فروکاستنِ طرد به خشم و نقد به نفی، بزرگترین خطا و بازگشت به عقلانیت تغییر و #بازسازی_ایده_و_کنش_عدالتخواهانه مهمترین راهحل است.
https://goo.gl/HtKcJ9
#مجتبی_نامخواه
🔻عدالتخواهی بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما #عدالتخواهی_تام و متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداقماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این درماندگی اگر چه میکوشد خود را فرزند صراحت معرفی کند اما به واقع محصول و معلول فقر مفهومی و مضمونی است. فقری مهم که میتواند یک #جنبش را به سر حد یک #شورش تقلیل دهد.
🔻درست یک و نیم دهه پیش، این ایده و پروژه عدالتخواهی بود که ما را از بند محافظهکاریِ راستگرایانه و مقدسمآبانه نجات داده و به ساحلِ کنشِ معطوفِ به تغییر رساند. محافظهکاری قتلگاه انقلاب است اما تنها صورتِ #ناانقلابیگری نیست؛ منفیگرایی در نظر و شورشگری در عمل، سوی دیگر این قتلگاه ایستاده است. اگر محافظهکاری منفیبافی درباره تغییر است و منتهی به بیعملی، منفیبافی درباره وضع موجود نیز به تغییر ختم نمیشود و مانعی دیگر در مسیر طرد وضع موجود است.
🔻محافظهکاری، نیروی اجتماعی را از نقد بازداشته و به قتلگاه میبرد؛ در سوی دیگری این مسلخ اما انقلابینمایی ایستاده و نیروی اجتماعی را به نفی سوق میدهد. محافظهکاران، نه این که نقدی به رویههای مختلف نظام نداشته باشند اما نقدهاشان فاقد مابه ازاء اجتماعی و عینی است. سوی دیگر قتلگاه اما فتوا به مرگ انقلاب در نظام کنونی میدهد و در عمل به انتظار مرگ ظاهری آن مینشیند. موضعی به ظاهر انقلابی اما در باطن به غایت سکونآور؛ نوعی #محافظهکاری_حاد. محافظهکاری سکون و سکوت را با هم دارد اما انقلابینمایی با آنکه در موقعیت عدم سکوت و بلکه فریاد به سر میبرد، اما همواره ساکن است و هیچ کنش معطوف به تغییری از خود بروز نمیدهد.
🔻این درست است که محافظهکاری، اکتفا به وضع موجود و چیزی غیر از انقلابیگری است اما واقع قضیه آن است که انقلابینمایی با فروکاستن #طردِ وضع موجود به #خشم از آن، کنش معطوف به تغییر را تضعیف کرده و از این رو در عمل با محافظهکاران بر سر حفظ وضع موجود مسابقه میدهد. هر وضع موجودی موافقانی دارد و مخالفانی. انقلابیگری فراتر از در میان این موافقت و مخالفت، کوشش برای تغییر وضع موجود است. کنشی که معطوف و منتهی به تغییر وضع موجود نباشد، بخشی از وضع موجود و بلکه بازتولید آن است، گیریم که در مخالفت با آن باشد: هر وضع موجودی منتفعانی دارد و مخالفانی، مخالفان وضع موجود اگر کنش معطوف به تغییر نداشته باشند، جزئی از آن هستند نه آلترناتیو آن.
🔻همهی ما امروز در برابر حافظانِ منتفع و متنفذ وضع موجود قرار داریم که سناریوها و امکانهای متعددی را در برابر هر ایده و ارادهی تغییرگرایانهای علم میکنند. در این شرایط فروکاستنِ طرد به خشم و نقد به نفی، بزرگترین خطا و بازگشت به عقلانیت تغییر و #بازسازی_ایده_و_کنش_عدالتخواهانه مهمترین راهحل است.
https://goo.gl/HtKcJ9
tabagheh3.ir
عدالتخواهی و مسئلهی فقر مضمون :: طبقه سه
عدالتخواهی
بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما عدالتخواهی تام و
متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداق ماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این ...
بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما عدالتخواهی تام و
متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداق ماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این ...
🔹#عدالتخواهی و مسئلهی #فقر_مضمون
▪️ #مجتبی_نامخواه
🔻عدالتخواهی بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما #عدالتخواهی_تام و متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداقماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این درماندگی اگر چه میکوشد خود را فرزند صراحت معرفی کند اما به واقع محصول و معلول فقر مفهومی و مضمونی است. فقری مهم که میتواند یک #جنبش را به سر حد یک #شورش تقلیل دهد.
🔻درست یک و نیم دهه پیش، این ایده و پروژه عدالتخواهی بود که ما را از بند محافظهکاریِ راستگرایانه و مقدسمآبانه نجات داده و به ساحلِ کنشِ معطوفِ به تغییر رساند. محافظه کاری قتلگاه انقلاب است اما تنها صورتِ #ناانقلابیگری نیست؛ منفیگرایی در نظر و شورشگری در عمل، سوی دیگر این قتلگاه ایستاده است. اگر محافظهکاری منفی بافی درباره تغییر است و منتهی به بیعملی، منفیبافی درباره وضع موجود نیز به تغییر ختم نمیشود و مانعی دیگر در مسیر طرد وضع موجود است.
🔻محافظهکاری، نیروی اجتماعی را از نقد بازداشته و به قتلگاه میبرد؛ در سوی دیگری این مسلخ اما انقلابینمایی ایستاده و نیروی اجتماعی را به نفی سوق میدهد. محافظهکاران، نه این که نقدی به رویه های مختلف نظام نداشته باشند اما نقدهاشان فاقد مابه ازاء اجتماعی و عینی است. سوی دیگر قتلگاه اما فتوا به مرگ انقلاب در نظام کنونی میدهد و در عمل به انتظار مرگ ظاهری آن مینشیند. موضعی به ظاهر انقلابی اما در باطن به غایت سکونآور؛ نوعی #محافظهکاری_حاد. محافظهکاری سکون و سکوت را با هم دارد اما انقلابینمایی با آنکه در موقعیت عدم سکوت و بلکه فریاد به سر میبرد، اما همواره ساکن است و هیچ کنش معطوف به تغییری از خود بروز نمیدهد.
🔻این درست است که محافظهکاری، اکتفا به وضع موجود و چیزی غیر از انقلابیگری است اما واقع قضیه آن است که انقلابینمایی با فروکاستن #طردِ وضع موجود به #خشم از آن، کنش معطوف به تغییر را تضعیف کرده و از این رو در عمل با محافظهکاران بر سر حفظ وضع موجود مسابقه میدهد. هر وضع موجودی موافقانی دارد و مخالفانی. انقلابیگری فراتر از در میان این موافقت و مخالفت، کوشش برای تغییر وضع موجود است. کنشی که معطوف و منتهی به تغییر وضع موجود نباشد، بخشی از وضع موجود و بلکه بازتولید آن است، گیریم که در مخالفت با آن باشد: هر وضع موجودی منتفعانی دارد و مخالفانی، مخالفان وضع موجود اگر کنش معطوف به تغییر نداشته باشند، جزئی از آن هستند نه آلترناتیو آن.
🔻همهی ما امروز در برابر حافظانِ منتفع و متنفذ وضع موجود قرار داریم که سناریوها و امکانهای متعددی را در برابر هر ایده و ارادهی تغییرگرایانهای علم میکنند. در این شرایط فروکاستنِ طرد به خشم و نقد به نفی، بزرگترین خطا و بازگشت به عقلانیت تغییر و #بازسازی_ایده_و_کنش_عدالتخواهانه مهمترین راهحل است.
📝لینک ثابت یادداشت در وبلاگ طبقه سه :
yon.ir/bpDCW
▪️ #مجتبی_نامخواه
🔻عدالتخواهی بدون خواست معین و مصداقی ناتمام است و بلکه غیر ممکن؛ اما #عدالتخواهی_تام و متکامل نیز تفاوت بنیادینی با مصداقبسندگی دارد. در مصداقماندگی بیشتر نوعی از درماندگی است. این درماندگی اگر چه میکوشد خود را فرزند صراحت معرفی کند اما به واقع محصول و معلول فقر مفهومی و مضمونی است. فقری مهم که میتواند یک #جنبش را به سر حد یک #شورش تقلیل دهد.
🔻درست یک و نیم دهه پیش، این ایده و پروژه عدالتخواهی بود که ما را از بند محافظهکاریِ راستگرایانه و مقدسمآبانه نجات داده و به ساحلِ کنشِ معطوفِ به تغییر رساند. محافظه کاری قتلگاه انقلاب است اما تنها صورتِ #ناانقلابیگری نیست؛ منفیگرایی در نظر و شورشگری در عمل، سوی دیگر این قتلگاه ایستاده است. اگر محافظهکاری منفی بافی درباره تغییر است و منتهی به بیعملی، منفیبافی درباره وضع موجود نیز به تغییر ختم نمیشود و مانعی دیگر در مسیر طرد وضع موجود است.
🔻محافظهکاری، نیروی اجتماعی را از نقد بازداشته و به قتلگاه میبرد؛ در سوی دیگری این مسلخ اما انقلابینمایی ایستاده و نیروی اجتماعی را به نفی سوق میدهد. محافظهکاران، نه این که نقدی به رویه های مختلف نظام نداشته باشند اما نقدهاشان فاقد مابه ازاء اجتماعی و عینی است. سوی دیگر قتلگاه اما فتوا به مرگ انقلاب در نظام کنونی میدهد و در عمل به انتظار مرگ ظاهری آن مینشیند. موضعی به ظاهر انقلابی اما در باطن به غایت سکونآور؛ نوعی #محافظهکاری_حاد. محافظهکاری سکون و سکوت را با هم دارد اما انقلابینمایی با آنکه در موقعیت عدم سکوت و بلکه فریاد به سر میبرد، اما همواره ساکن است و هیچ کنش معطوف به تغییری از خود بروز نمیدهد.
🔻این درست است که محافظهکاری، اکتفا به وضع موجود و چیزی غیر از انقلابیگری است اما واقع قضیه آن است که انقلابینمایی با فروکاستن #طردِ وضع موجود به #خشم از آن، کنش معطوف به تغییر را تضعیف کرده و از این رو در عمل با محافظهکاران بر سر حفظ وضع موجود مسابقه میدهد. هر وضع موجودی موافقانی دارد و مخالفانی. انقلابیگری فراتر از در میان این موافقت و مخالفت، کوشش برای تغییر وضع موجود است. کنشی که معطوف و منتهی به تغییر وضع موجود نباشد، بخشی از وضع موجود و بلکه بازتولید آن است، گیریم که در مخالفت با آن باشد: هر وضع موجودی منتفعانی دارد و مخالفانی، مخالفان وضع موجود اگر کنش معطوف به تغییر نداشته باشند، جزئی از آن هستند نه آلترناتیو آن.
🔻همهی ما امروز در برابر حافظانِ منتفع و متنفذ وضع موجود قرار داریم که سناریوها و امکانهای متعددی را در برابر هر ایده و ارادهی تغییرگرایانهای علم میکنند. در این شرایط فروکاستنِ طرد به خشم و نقد به نفی، بزرگترین خطا و بازگشت به عقلانیت تغییر و #بازسازی_ایده_و_کنش_عدالتخواهانه مهمترین راهحل است.
📝لینک ثابت یادداشت در وبلاگ طبقه سه :
yon.ir/bpDCW
Forwarded from قسط
🔵🔴⚪️ ترویج اسلام آمریکایی در #مرکز_اسلامی_لندن را متوقف کنید!
⭕️ بیانیه ی جنبش عدالتخواه دانشجویی در خصوص ضعف های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی(بخش اول)
♦️ دستگاه های متولی #دیپلماسی_فرهنگی از مهمترین ابزارهای صدور انقلاب هستند. عملکرد درست این نهادها علاوه بر صدور انقلاب، میتواند موجب همراه کردن افکار عمومی جهان با جمهوری اسلامی و مردم ایران باشد و تصویر درست و غیر تحریف شده از انقلاب و نظام به دنیا ارائه دهد.
🔸ضعف این نهادها علاوه بر متوقف کردن صدور انقلاب، موجب ارائه تصویری غیرواقعی از جمهوری اسلامی در خارج از مرزها خواهد شد.
🔹در همین چارچوب، نمایندگیهای جمهوری اسلامی در خارج باید نماد تفکر انقلاب اسلامی و سازماندهنده هستههای مقاومت علیه سلطه باشند.
🔻نمایندگان و مبلغین تربیت شده و ارسال شده جمهوری اسلامی برای تبلیغ اسلام و مدیریت و هدایت جوامع مسلمان و شیعه نیز باید در قول و عمل، نماینده اسلام ناب بوده و انقلابی باشند.
♦️ البته طبیعی است محدودیتهایی برای اقدامات اسلامی خارج از کشور به ویژه اروپا وجود دارد، که ملاحظاتی را در نحوه اقدام و عمل ایجاد می کند. اما نباید این #ملاحظهگری به #محافظهکاری ، تن دادن به وضعیت موجود و حتی پر کردن پازل سلطه گران بینجامد، ولی متاسفانه در موارد بسیاری این مراکز در جهت عکس حرکت کرده و به محافظه کاری و رویکرد روزمره و ویترینی تن داده و در مواردی در دام لیبرالیسم و پرکردن پازل دشمن افتاده اند.
🔸 بهعنوان یک نمونه از این رویکرد، مرکز اسلامی لندن بهعنوان مهمترین مرکز فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور، که منصوب دفتر رهبر انقلاب نیز هست، بنا بود بهعنوان رهبر و سپر شیعیان، مسلمانان و انقلاب اسلامی در بریتانیا و اروپا باشد. اما مرکز اسلامی لندن در دوره مسئولیت آقای #محمدعلی_شمالی در جهت عکس قدم برداشته است. به صورت نمونه:
🔻در زمانی که سیاست جلوگیری (Prevent) دولت انگلیس، به نام مقابله با افراطی گری، برای محدود کردن مسلمانان، منفعل کردن آنان و مقابله با اسلام انقلابی به کار گرفته میشود؛ مرکز اسلامی لندن به این سیاستها تن داده و خود به ابزار طرح و بسط سیاست مقابله با افراطیگری دولت انگلیس، که اساسا اسلام سیاسی را هدف قرارداده، تبدیل شده است.
مرکز اسلامی در این دوره در برابر نیروهای انقلابی شیعه نظیرAIM،کمیسیون حقوق بشر اسلامی (IHRC) و جوانان انقلابی ایستاده است.
🔺 در بدعتی آشکار از اقداماتی نظیر #راهپیمایی_روزقدس به بهانه های واهی کنار کشیده است.
🔻برخلاف احساسات مسلمانان، به گفتگو با یهودیان صهیونیست پرداخته و به گفتگو کردن با #یهودیان_صهیونیست توصیه کرده است.
🔺با عوامل نفوذ دولت و دستگاه اطلاعاتی انگلیس در جامعه مسلمان و شیعیان و مشخصاً #مصطفی_فیلد همکاری کرده است.
از موضعگیری در مورد خشونتهای عربستان به ویژه شهادت #شهید_باقرالنمر خودداری کرده است.
🔸باوجود منصوب دفتر رهبری بودن، از اقدام در مورد نامه رهبری به جوانان غرب خودداری کرده است.
♦️محمدعلی شمالی، بیانیه اعتراض علیه خشونت علیه هم جنسبازان و حمایت از آنان را امضا کرده است و در محرم 2016 هم صدا با بوقهای دولت انگلیس، به مقابله با حمزه سوداگر، روحانی مخالف همجنسبازی پرداخته و موجب قطع سخنرانی او شده است.
از انتصاب بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی برای ساکت کردن صداهای منتقد و انقلابی استفاده شده است
.
🔺برخورد با اشکالات مسلمانان مظلوم قربانی سیاست های انگلیس در مواردی نظیر حجت الاسلام سوداگر را به مقابله با ظلم بزرگ دولت انگلیس به مسلمانان اولویت داده است.
پسر مسئول مرکز، اقداماتی حاشیه زا داشته است. خود را کمدین، روحانی و دانشجوی همزمان معرفی کرده و ضمن تدریس در حوزه علمیه، به اجرای کمدی در فستیوال آب جو پرداخته است!
🔸نمی شود با پول و برند جمهوری اسلامی، اقداماتی انجام شود که حتی تشیع لندنی هم جرئت آن را ندارد!
🔘به قسط (جنبش عدالتخواه دانشجویی) بپیوندید:
https://telegram.me/joinchat/BGdfAzwCIoaSWPo7dzd6wg
⭕️ بیانیه ی جنبش عدالتخواه دانشجویی در خصوص ضعف های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی(بخش اول)
♦️ دستگاه های متولی #دیپلماسی_فرهنگی از مهمترین ابزارهای صدور انقلاب هستند. عملکرد درست این نهادها علاوه بر صدور انقلاب، میتواند موجب همراه کردن افکار عمومی جهان با جمهوری اسلامی و مردم ایران باشد و تصویر درست و غیر تحریف شده از انقلاب و نظام به دنیا ارائه دهد.
🔸ضعف این نهادها علاوه بر متوقف کردن صدور انقلاب، موجب ارائه تصویری غیرواقعی از جمهوری اسلامی در خارج از مرزها خواهد شد.
🔹در همین چارچوب، نمایندگیهای جمهوری اسلامی در خارج باید نماد تفکر انقلاب اسلامی و سازماندهنده هستههای مقاومت علیه سلطه باشند.
🔻نمایندگان و مبلغین تربیت شده و ارسال شده جمهوری اسلامی برای تبلیغ اسلام و مدیریت و هدایت جوامع مسلمان و شیعه نیز باید در قول و عمل، نماینده اسلام ناب بوده و انقلابی باشند.
♦️ البته طبیعی است محدودیتهایی برای اقدامات اسلامی خارج از کشور به ویژه اروپا وجود دارد، که ملاحظاتی را در نحوه اقدام و عمل ایجاد می کند. اما نباید این #ملاحظهگری به #محافظهکاری ، تن دادن به وضعیت موجود و حتی پر کردن پازل سلطه گران بینجامد، ولی متاسفانه در موارد بسیاری این مراکز در جهت عکس حرکت کرده و به محافظه کاری و رویکرد روزمره و ویترینی تن داده و در مواردی در دام لیبرالیسم و پرکردن پازل دشمن افتاده اند.
🔸 بهعنوان یک نمونه از این رویکرد، مرکز اسلامی لندن بهعنوان مهمترین مرکز فرهنگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور، که منصوب دفتر رهبر انقلاب نیز هست، بنا بود بهعنوان رهبر و سپر شیعیان، مسلمانان و انقلاب اسلامی در بریتانیا و اروپا باشد. اما مرکز اسلامی لندن در دوره مسئولیت آقای #محمدعلی_شمالی در جهت عکس قدم برداشته است. به صورت نمونه:
🔻در زمانی که سیاست جلوگیری (Prevent) دولت انگلیس، به نام مقابله با افراطی گری، برای محدود کردن مسلمانان، منفعل کردن آنان و مقابله با اسلام انقلابی به کار گرفته میشود؛ مرکز اسلامی لندن به این سیاستها تن داده و خود به ابزار طرح و بسط سیاست مقابله با افراطیگری دولت انگلیس، که اساسا اسلام سیاسی را هدف قرارداده، تبدیل شده است.
مرکز اسلامی در این دوره در برابر نیروهای انقلابی شیعه نظیرAIM،کمیسیون حقوق بشر اسلامی (IHRC) و جوانان انقلابی ایستاده است.
🔺 در بدعتی آشکار از اقداماتی نظیر #راهپیمایی_روزقدس به بهانه های واهی کنار کشیده است.
🔻برخلاف احساسات مسلمانان، به گفتگو با یهودیان صهیونیست پرداخته و به گفتگو کردن با #یهودیان_صهیونیست توصیه کرده است.
🔺با عوامل نفوذ دولت و دستگاه اطلاعاتی انگلیس در جامعه مسلمان و شیعیان و مشخصاً #مصطفی_فیلد همکاری کرده است.
از موضعگیری در مورد خشونتهای عربستان به ویژه شهادت #شهید_باقرالنمر خودداری کرده است.
🔸باوجود منصوب دفتر رهبری بودن، از اقدام در مورد نامه رهبری به جوانان غرب خودداری کرده است.
♦️محمدعلی شمالی، بیانیه اعتراض علیه خشونت علیه هم جنسبازان و حمایت از آنان را امضا کرده است و در محرم 2016 هم صدا با بوقهای دولت انگلیس، به مقابله با حمزه سوداگر، روحانی مخالف همجنسبازی پرداخته و موجب قطع سخنرانی او شده است.
از انتصاب بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی برای ساکت کردن صداهای منتقد و انقلابی استفاده شده است
.
🔺برخورد با اشکالات مسلمانان مظلوم قربانی سیاست های انگلیس در مواردی نظیر حجت الاسلام سوداگر را به مقابله با ظلم بزرگ دولت انگلیس به مسلمانان اولویت داده است.
پسر مسئول مرکز، اقداماتی حاشیه زا داشته است. خود را کمدین، روحانی و دانشجوی همزمان معرفی کرده و ضمن تدریس در حوزه علمیه، به اجرای کمدی در فستیوال آب جو پرداخته است!
🔸نمی شود با پول و برند جمهوری اسلامی، اقداماتی انجام شود که حتی تشیع لندنی هم جرئت آن را ندارد!
🔘به قسط (جنبش عدالتخواه دانشجویی) بپیوندید:
https://telegram.me/joinchat/BGdfAzwCIoaSWPo7dzd6wg
Telegram
attach 📎
Forwarded from منتظرقائم
📝 #بخوانید | بخش اول
◾ متن نامه جمعی از تشکلهای دانشجویی به رییس سازمان صداوسیما
بسم الله الرحمن الرحیم
مَنْ جَعَلَ اَلْحَقَّ مَطْلَبَهُ لاَنَ لَهُ اَلشَّدِيدُ وَ قَرُبَ عَلَيْهِ اَلْبَعِيد (امیرالمومنین علیه السلام)
جناب آقای دکتر علیعسگری، رییس محترم سازمان صداوسیما
سلام علیکم؛
🔹 بدون شک تصدیق میفرمایید که تار و پود انقلاب اسلامی با نوای پر درد مستضعفان و محرومان گره خورده و نوای حریت بخش امام خمینی(ره) با حنجره خونآلود پابرهنگان به گوش جهانیان رسیده است؛ از این رو یقیناً تمامی نهادهای جمهوری اسلامی ایران در قبال این حنجرهای به خون آلوده که صاحبان اصلی انقلاب هستند، مسئولاند. با این حال اما متاسفانه صداوسیمای جمهوری اسلامی، هنوز هم نتوانسته دِین خود را به خون پاک شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادا کند. رسانه ملی دارای ظرفیت بالقوهی بالایی برای اصلاح امور جاری کشور بوده و هست اما متاسفانه به خاطر بسیاری از سیاستهای غلط و آمیخته با #محافظهکاری، این فرصت عظیم در کثیری از موارد به تهدیدی برای کشور بدل گشته است.
🔹 جناب آقای علیعسگری! سازمان تحت امر جنابعالی وظیفه دارد در کنار به تصویر کشیدن هنرمندانه پیشرفتهای نظام، در راستای برطرف کردن کاستیهای امور جاری کشور، مسئولین مربوطه را مجبور به شنیدن مطالبات و پاسخگویی کند. سازمان صداوسیما میتواند با نقد مصلحانه و جدال احسن، زمینهی #تغییرات_اساسی را در ساختارهای معیوب فراهم کند. تشکیلات تحت امر شما میبایست افکارعمومی را با جهتدهی درست و چارچوبمند، به تضمینی برای حسن اجرای وظایف مسئولین بدل کند. رسانه ملی وظیفه دارد با شجاعت تمام، آینهی محرومیتها باشد و نوای دردآور مستضعفان را منعکس کند. انعکاس منصفانه و به دور از سیاهنماییِ کاستیها و ضعفها، تنها راه امیدآفرینی در عرصه عمومی است. چنانچه رسانه ملی به دور از ترس و محافظهکاری به مصادیق دردآوری چون قصهی پرغصهی مردم #غیزانیه و ماجرای دردآور مرحوم #آسیه_پناهی میپرداخت، زمینه برای رفع ساختارهایی که اینچنین میوههایی تلخ را ثمر میدهند، فراهم میشد.
🔹 آقای علیعسگری! تفکر امنیتیزدهی حاکم بر سازمان صداوسیما از هرگونه چالش و نقد واهمه دارد و فعالانه تلاش میکند با تولید برساختهایی پوچ، واقعیات را بپوشاند، غافل از آنکه این رویه نه تنها ضامن امنیت نیست، بلکه مردمی را که در تزاور دائمی با ناکارآمدیها قرار دارند، به ورطهی بیاعتمادی و #ناامیدی میکشاند. چنانچه شما و سیاستگذاران عالی صداوسیما حقیقتاً دغدغهی امنیت عمومی و امیدآفرینی را دارید، از این رویکرد غلط دست بکشید. سیاستهای دوگانهی رسانهی ملی مخصوصاً در عرصهی خبررسانی مردم را به دامن رسانههای معاند میفرستد. آقای #آخوندی، معاونت محترم سیاسی چطور از تناقضات شگرف در امور خبررسانیِ سازمان دچار حیرت نمیشوند؟! چطور است که رسانهی ملی اعتراضات بحق و مسالمتآمیز مردم محروم و مستضعف کشور را پوشش نمیدهد اما بخش قابل توجهی از زمان اخبار به اعتراضات مردم آمریکا اختصاص مییابد؟! ظلم رژیم سفاک و ظالم آمریکا برای ما تازگی ندارد. وحشیگری پلیس جنایتکار آمریکا به ماجرای #جرج_فلوید محدود نمیشود و نگارندگان این نامه لزوم اطلاعرسانی در خصوص بحرانهای بیشمار تمدن غرب را ابداً نفی نمیکنند، لکن بازتاب ظلم حکومت آمریکا بدون انعکاسی عاری از محافظهکاری در برخورد شدید پلیس با مردم مظلوم غیزانیه و مصادیق مشابه، نتیجهای جز بیاعتبار کردن رسانهی ملی، ناامیدی و هدایت مردم به دامن بنگاههای خبرپراکنی ضدانقلاب ندارد. رسانهای که توییت خوانندگان هالیوودی را بر قاب تلویزیون نمایش میدهد اما جوانان مومن و حقطلب را به جرم صراحت لسان #سانسور میکند، بدون تعارف، رسانهی انقلابی نیست.
🔹 ماهیت انقلاب اسلامی ایران با حقطلبی ممزوج است و همین اصل اگر سرلوحهی امور خبری سازمان قرار گیرد، گام اول برای اصلاح رویههای غلط برداشته شده است. حقگویی، خودی و غیرخودی و بالا و پایین و چپ و راست نمیشناسد. متاسفانه سازمان صداوسیما نسبت به وظایف فوق الذکر عملکردی ناامیدانه داشته و دارد. رسانه ملی به جای استقبال از نقد مصلحانه قوای سهگانه به محملی برای لاپوشانی و توجیه نواقص مسئولین تقلیل یافته است. حیرت انگیز است که سازمان تحت امر حضرتعالی به جای تشویق و تقویت معدود برنامههایی که دلسوزانه و با رویکردی انقلابی در صدد ارتقای بینش سیاسی و حل مشکلات بودهاند، اقدام به تعطیلی یا سانسور آنها مینماید. به طور خاص دو برنامه «#ثریا» و «#جهانآرا» (با وجود نقدهایی که میتوان به آنها وارد دانست) به خاطر رویکرد حقطلبانهشان تحت فشار قرار گرفتند و در نهایت در وضعیتی قرار گرفتند که باید بین تعطیلی و سانسور یکی را برمیگزیدند.
🔸 ادامه 👇
🆔 @dideban_isu
📝 #بخوانید | بخ
◾ متن نامه جمعی از تشکلهای دانشجویی به رییس سازمان صداوسیما
بسم الله الرحمن الرحیم
مَنْ جَعَلَ اَلْحَقَّ مَطْلَبَهُ لاَنَ لَهُ اَلشَّدِيدُ وَ قَرُبَ عَلَيْهِ اَلْبَعِيد (امیرالمومنین علیه السلام)
جناب آقای دکتر علیعسگری، رییس محترم سازمان صداوسیما
سلام علیکم؛
🔹 بدون شک تصدیق میفرمایید که تار و پود انقلاب اسلامی با نوای پر درد مستضعفان و محرومان گره خورده و نوای حریت بخش امام خمینی(ره) با حنجره خونآلود پابرهنگان به گوش جهانیان رسیده است؛ از این رو یقیناً تمامی نهادهای جمهوری اسلامی ایران در قبال این حنجرهای به خون آلوده که صاحبان اصلی انقلاب هستند، مسئولاند. با این حال اما متاسفانه صداوسیمای جمهوری اسلامی، هنوز هم نتوانسته دِین خود را به خون پاک شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ادا کند. رسانه ملی دارای ظرفیت بالقوهی بالایی برای اصلاح امور جاری کشور بوده و هست اما متاسفانه به خاطر بسیاری از سیاستهای غلط و آمیخته با #محافظهکاری، این فرصت عظیم در کثیری از موارد به تهدیدی برای کشور بدل گشته است.
🔹 جناب آقای علیعسگری! سازمان تحت امر جنابعالی وظیفه دارد در کنار به تصویر کشیدن هنرمندانه پیشرفتهای نظام، در راستای برطرف کردن کاستیهای امور جاری کشور، مسئولین مربوطه را مجبور به شنیدن مطالبات و پاسخگویی کند. سازمان صداوسیما میتواند با نقد مصلحانه و جدال احسن، زمینهی #تغییرات_اساسی را در ساختارهای معیوب فراهم کند. تشکیلات تحت امر شما میبایست افکارعمومی را با جهتدهی درست و چارچوبمند، به تضمینی برای حسن اجرای وظایف مسئولین بدل کند. رسانه ملی وظیفه دارد با شجاعت تمام، آینهی محرومیتها باشد و نوای دردآور مستضعفان را منعکس کند. انعکاس منصفانه و به دور از سیاهنماییِ کاستیها و ضعفها، تنها راه امیدآفرینی در عرصه عمومی است. چنانچه رسانه ملی به دور از ترس و محافظهکاری به مصادیق دردآوری چون قصهی پرغصهی مردم #غیزانیه و ماجرای دردآور مرحوم #آسیه_پناهی میپرداخت، زمینه برای رفع ساختارهایی که اینچنین میوههایی تلخ را ثمر میدهند، فراهم میشد.
🔹 آقای علیعسگری! تفکر امنیتیزدهی حاکم بر سازمان صداوسیما از هرگونه چالش و نقد واهمه دارد و فعالانه تلاش میکند با تولید برساختهایی پوچ، واقعیات را بپوشاند، غافل از آنکه این رویه نه تنها ضامن امنیت نیست، بلکه مردمی را که در تزاور دائمی با ناکارآمدیها قرار دارند، به ورطهی بیاعتمادی و #ناامیدی میکشاند. چنانچه شما و سیاستگذاران عالی صداوسیما حقیقتاً دغدغهی امنیت عمومی و امیدآفرینی را دارید، از این رویکرد غلط دست بکشید. سیاستهای دوگانهی رسانهی ملی مخصوصاً در عرصهی خبررسانی مردم را به دامن رسانههای معاند میفرستد. آقای #آخوندی، معاونت محترم سیاسی چطور از تناقضات شگرف در امور خبررسانیِ سازمان دچار حیرت نمیشوند؟! چطور است که رسانهی ملی اعتراضات بحق و مسالمتآمیز مردم محروم و مستضعف کشور را پوشش نمیدهد اما بخش قابل توجهی از زمان اخبار به اعتراضات مردم آمریکا اختصاص مییابد؟! ظلم رژیم سفاک و ظالم آمریکا برای ما تازگی ندارد. وحشیگری پلیس جنایتکار آمریکا به ماجرای #جرج_فلوید محدود نمیشود و نگارندگان این نامه لزوم اطلاعرسانی در خصوص بحرانهای بیشمار تمدن غرب را ابداً نفی نمیکنند، لکن بازتاب ظلم حکومت آمریکا بدون انعکاسی عاری از محافظهکاری در برخورد شدید پلیس با مردم مظلوم غیزانیه و مصادیق مشابه، نتیجهای جز بیاعتبار کردن رسانهی ملی، ناامیدی و هدایت مردم به دامن بنگاههای خبرپراکنی ضدانقلاب ندارد. رسانهای که توییت خوانندگان هالیوودی را بر قاب تلویزیون نمایش میدهد اما جوانان مومن و حقطلب را به جرم صراحت لسان #سانسور میکند، بدون تعارف، رسانهی انقلابی نیست.
🔹 ماهیت انقلاب اسلامی ایران با حقطلبی ممزوج است و همین اصل اگر سرلوحهی امور خبری سازمان قرار گیرد، گام اول برای اصلاح رویههای غلط برداشته شده است. حقگویی، خودی و غیرخودی و بالا و پایین و چپ و راست نمیشناسد. متاسفانه سازمان صداوسیما نسبت به وظایف فوق الذکر عملکردی ناامیدانه داشته و دارد. رسانه ملی به جای استقبال از نقد مصلحانه قوای سهگانه به محملی برای لاپوشانی و توجیه نواقص مسئولین تقلیل یافته است. حیرت انگیز است که سازمان تحت امر حضرتعالی به جای تشویق و تقویت معدود برنامههایی که دلسوزانه و با رویکردی انقلابی در صدد ارتقای بینش سیاسی و حل مشکلات بودهاند، اقدام به تعطیلی یا سانسور آنها مینماید. به طور خاص دو برنامه «#ثریا» و «#جهانآرا» (با وجود نقدهایی که میتوان به آنها وارد دانست) به خاطر رویکرد حقطلبانهشان تحت فشار قرار گرفتند و در نهایت در وضعیتی قرار گرفتند که باید بین تعطیلی و سانسور یکی را برمیگزیدند.
🔸 ادامه 👇
🆔 @dideban_isu
📝 #بخوانید | بخ