#دین_تلویزیونی آدمهای صالح غیرمصلح را ترویج میکند که کاری با #ظلم و #نابرابری و... ندارند یعنی در اصل دین ندارند
به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
#دین_تلویزیونی آدمهای صالح غیرمصلح را ترویج میکند که کاری با #ظلم و #نابرابری و... ندارند یعنی در اصل دین ندارند
#قهرمان های #دین_تلویزیونی اکثرا آدمهای بی دست و پایی هستند که در زندگی فردی آدمهای خوبی هستند و کاری به کار کسی ندادند بعد یک سری آدم حریص و حسود با آنها در می افتند و این ادمهای خوب گوشه گیر مظلوم هی بدبختی را تحمل میکنند تا خدا به آنها یک حالی بدهد یا اوضاع فرق کند و...
این تصویری است که از ائمه هم ساخته شده است. درصورتی که دعوا با ائمه این نبود که در حوزه فردی آدمهای خوبی بودند آدمهای فردا خوب و عابد و زاهد آن موقع هم کم نبودند امثال عبدالله بن عمر، حسن بصری، خواجه ربیع و... کسی بااینها کاری نداشت
اما اهل بیت مبارزه بر سر اصلاح اجتماعی و تشکیل حکومت داشتند دعوا با آنها هم سر این مسئله بود یاران اصلیشان هم چنین بودند
بر سر اصلاح قدرت، مبارزه با نابرابری، اصلاح جامعه، مقابله با تحجر و التقاط و... مرزبندی و مبارزه داشتند و به تبعش دشمن پیدا میکردند و هزینه میدادند
آدم خوب امروز هم ولو دایره و نقشش کوچک است همان مدل است
کسی که مصلح نیست صالح نیست ولی #صداوسیما دین صالحان غیرمصلح را ترویج میکند
همین آدمها در زمان #انقلاب بودند و همراهی نکردند یا مقابل انقلاب ایستادند
تفکرشان امروز هست و حتی با تلویزیون در حال مقابله با #اسلام_ناب و #انقلاب_اسلامی است
رژیم شاه و آمریکا هم حاضرند آدمهای خوب در حوزه فردی را تحمل و حتی ترویج کنند چنان که دشمنان اهل بیت و امویها و عباسیها میکردند
#محمدصادق_شهبازی
@jomhouri
به جمهوری بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
#قهرمان های #دین_تلویزیونی اکثرا آدمهای بی دست و پایی هستند که در زندگی فردی آدمهای خوبی هستند و کاری به کار کسی ندادند بعد یک سری آدم حریص و حسود با آنها در می افتند و این ادمهای خوب گوشه گیر مظلوم هی بدبختی را تحمل میکنند تا خدا به آنها یک حالی بدهد یا اوضاع فرق کند و...
این تصویری است که از ائمه هم ساخته شده است. درصورتی که دعوا با ائمه این نبود که در حوزه فردی آدمهای خوبی بودند آدمهای فردا خوب و عابد و زاهد آن موقع هم کم نبودند امثال عبدالله بن عمر، حسن بصری، خواجه ربیع و... کسی بااینها کاری نداشت
اما اهل بیت مبارزه بر سر اصلاح اجتماعی و تشکیل حکومت داشتند دعوا با آنها هم سر این مسئله بود یاران اصلیشان هم چنین بودند
بر سر اصلاح قدرت، مبارزه با نابرابری، اصلاح جامعه، مقابله با تحجر و التقاط و... مرزبندی و مبارزه داشتند و به تبعش دشمن پیدا میکردند و هزینه میدادند
آدم خوب امروز هم ولو دایره و نقشش کوچک است همان مدل است
کسی که مصلح نیست صالح نیست ولی #صداوسیما دین صالحان غیرمصلح را ترویج میکند
همین آدمها در زمان #انقلاب بودند و همراهی نکردند یا مقابل انقلاب ایستادند
تفکرشان امروز هست و حتی با تلویزیون در حال مقابله با #اسلام_ناب و #انقلاب_اسلامی است
رژیم شاه و آمریکا هم حاضرند آدمهای خوب در حوزه فردی را تحمل و حتی ترویج کنند چنان که دشمنان اهل بیت و امویها و عباسیها میکردند
#محمدصادق_شهبازی
@jomhouri
به جمهوری بپیوندید
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
چرا برنامه های مناسبتی #دین_تلویزیونی مطلقا فشل است؟
نگاه #صداوسیما به برنامه سازی تبدیل منبرهای عادی فردی و پخش تلویزیوتی روضه یا اماکن مقدسه خلاصه میشود. برنامه های گفتگومحور هم که تکلیفش مشخص است. ازقضا تنها بخش مورد استقبال از این برنامه ها همین پخش روضه ها یا اماکن مقدسه است که بیشتر هم از طرف کسانی صورت میگیرد که امکان حضور در مجالس یا اماکن را ندارند. در بعضی شبکهها هم تئاتر تلویزیونی، دکلمه و... هم ضمیمه میشود. اما باز نه جذابیت دارد نه مخاطب به سراغش میآید و از همه مهمتر نه حرف جدی در آن زده میشود.
شاید تنها نمونه موفق تلویزیون در طول بیست سال گذشته چند جلسه گفتگومحور حسن رحیمپور در سال ۷۹ و ۸۰ بود که در کتاب «علی و شهر بیآرمان» و «حسین عقل سرخ» آمد و حسن رحیمپور را در نگاه مخاطب از مدیر مسئول کتاب نقد و مرد جلسات دانشگاهی در نقد علوم غربی در افکار عمومی به چهره ای مردمی و انقلابی که متوجه آرمانهای اصلی انقلاب و منتقد وضع موجود حکومت و جامعه است تبدیل کرد.
مهمترین دلیل آن موفقیت هرگز تکرار نشدنی این بود نگاه جامع به دین، دست گذاشتن روی وجوه اجتماعی مغفول دین، حرکت از سمت مبانی به مصادیق و نقد وضع موجود حکومت و جامعه با این شاخص.
امری که با هیچیک از سخنرانیهای پخششدهی تلویزیون، جلسات گفتگو محور تأمین نمیشود. چون حرف نیست یا حرفی که هست ناقص و با اولویتهای نامأنوس برای مردم است! بعضی از مبلغینی هم که تلاش به حرف اجتماعی و به روز زدن دارند، چون مبنا و اجتهاد رحیمپور را ندارند و مطالبات و سوالهای تلویزیون از آنها نیز ناقص است، از این امر ناتوانند.
دین تلویزیونی گرفتار فرمالیسم است، بیش از آنکه به محتوای مناسبتهای دینی و گفتار اهلبیت بپردازد، متوجه ظواهر این عزاداری و جشنها و برگزاری موضوعی دربارهی این برنامههاست.
در اکثر موارد اگر برنامههای مناسبتی بیست سال تلویزیون را در هر مناسبت یا همهی مناسبتها بررسی کنید هیچ پیشرفتی نمیبینید یا احساس وجود هیچ برنامهریزی محتوایی جدی نمیکنید.
گذشته از محتوا که اصل مسئله است، در قالبها هم تحجر وجود دارد. گویی دین تلویزیونی پخش عزاداری، گفتگو و منبر، نماهنگ سوگواره و تلهتئاترهایی که هیچکس را جذب خود نمیکند، هیچ قالب دیگری نمیشناسد!
این نتیجهی نگاه ناقص به دین از یک سو و از سوی دیگر دوری از مردم است، که سوالات دینی آنها را به چند مشکل فردی و فرعی شخصی تنزل میدهد و در نهایت نه توان اقناع مردم عادی را دارد، نه نخبگان و نه حتی حزباللهیها را.
نگاه #صداوسیما به برنامه سازی تبدیل منبرهای عادی فردی و پخش تلویزیوتی روضه یا اماکن مقدسه خلاصه میشود. برنامه های گفتگومحور هم که تکلیفش مشخص است. ازقضا تنها بخش مورد استقبال از این برنامه ها همین پخش روضه ها یا اماکن مقدسه است که بیشتر هم از طرف کسانی صورت میگیرد که امکان حضور در مجالس یا اماکن را ندارند. در بعضی شبکهها هم تئاتر تلویزیونی، دکلمه و... هم ضمیمه میشود. اما باز نه جذابیت دارد نه مخاطب به سراغش میآید و از همه مهمتر نه حرف جدی در آن زده میشود.
شاید تنها نمونه موفق تلویزیون در طول بیست سال گذشته چند جلسه گفتگومحور حسن رحیمپور در سال ۷۹ و ۸۰ بود که در کتاب «علی و شهر بیآرمان» و «حسین عقل سرخ» آمد و حسن رحیمپور را در نگاه مخاطب از مدیر مسئول کتاب نقد و مرد جلسات دانشگاهی در نقد علوم غربی در افکار عمومی به چهره ای مردمی و انقلابی که متوجه آرمانهای اصلی انقلاب و منتقد وضع موجود حکومت و جامعه است تبدیل کرد.
مهمترین دلیل آن موفقیت هرگز تکرار نشدنی این بود نگاه جامع به دین، دست گذاشتن روی وجوه اجتماعی مغفول دین، حرکت از سمت مبانی به مصادیق و نقد وضع موجود حکومت و جامعه با این شاخص.
امری که با هیچیک از سخنرانیهای پخششدهی تلویزیون، جلسات گفتگو محور تأمین نمیشود. چون حرف نیست یا حرفی که هست ناقص و با اولویتهای نامأنوس برای مردم است! بعضی از مبلغینی هم که تلاش به حرف اجتماعی و به روز زدن دارند، چون مبنا و اجتهاد رحیمپور را ندارند و مطالبات و سوالهای تلویزیون از آنها نیز ناقص است، از این امر ناتوانند.
دین تلویزیونی گرفتار فرمالیسم است، بیش از آنکه به محتوای مناسبتهای دینی و گفتار اهلبیت بپردازد، متوجه ظواهر این عزاداری و جشنها و برگزاری موضوعی دربارهی این برنامههاست.
در اکثر موارد اگر برنامههای مناسبتی بیست سال تلویزیون را در هر مناسبت یا همهی مناسبتها بررسی کنید هیچ پیشرفتی نمیبینید یا احساس وجود هیچ برنامهریزی محتوایی جدی نمیکنید.
گذشته از محتوا که اصل مسئله است، در قالبها هم تحجر وجود دارد. گویی دین تلویزیونی پخش عزاداری، گفتگو و منبر، نماهنگ سوگواره و تلهتئاترهایی که هیچکس را جذب خود نمیکند، هیچ قالب دیگری نمیشناسد!
این نتیجهی نگاه ناقص به دین از یک سو و از سوی دیگر دوری از مردم است، که سوالات دینی آنها را به چند مشکل فردی و فرعی شخصی تنزل میدهد و در نهایت نه توان اقناع مردم عادی را دارد، نه نخبگان و نه حتی حزباللهیها را.