پاسخ امام به متوهمان و ساده لوحان این روزها که بخاطر چند سخنرانی انقلابینمایانه میگویند سرمایه سالاران و غربگراها هم فهمیده اند باید ایستادگی کرد...
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافتهاند که #مبارزه با #رفاهطلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی #مستضعفین و محرومان جهان با #سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و #محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از #مستضعفین را حفظ کنیم
پیام قطعنامه 29/4/1367
https://t.iss.one/jomedia/227
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافتهاند که #مبارزه با #رفاهطلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی #مستضعفین و محرومان جهان با #سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و #محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از #مستضعفین را حفظ کنیم
پیام قطعنامه 29/4/1367
https://t.iss.one/jomedia/227
Telegram
jom
Forwarded from طبقه سه| مجتبی نامخواه
@tabagheh3_ir
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB
🔻نهضت مقدس و جنگ #فقر_و_غنا
🔻مفهوم #جنگ_فقر_و_غنا یکی از اصلیترین مفاهیم اندیشه اجتماعی #امام_خمینی است. در واقع دال مرکزی تغییر و انقلاب در اندیشه امام خمینی، وقتی وارد میدان تحلیل جامعه چه در سطح جامعه ایرانی و چه در سطح جامعه جهانی میشود، به کرات از جنگ فقر و غنا و تقابل #مستضعفین و #مستکبرین حرف میزند. برای تدقیق در جایگاه دوگانهی جنگ فقر و غنا در ادبیات امام خمینی توجه به چند نکته لازم است؛
🔻مسئله اول اینکه از منظر امام خمینی، مسیر آینده انقلاب از دوگانهی جنگ فقرو غنا میگذرد. وقتی در سال ۶۷، جام زهر ۵۹۸مبارزهی امام خمینی در یک جبهه را متوقف میکند، بسیاری میخواستند از این جام زهر یک مدل برای حل مسائل آتی نظام جمهوری اسلامی و نرمالیزاسیون آن به دست بیاورند. اندیشه اجتماعی امام در برابر این خط، در تقابل با کسانی که ۵۹۸ را نه یک جام زهر که یک #تدبیر میدیدند، در تقابل با پانصد و نود هشتیها، «جنگ فقر و غنا» را پیش میکشند. از نظر امام خمینی آینده انقلاب اسلامی به موقعیتی بستگی دارد که در این جنگ خواهیم داشت.
🔻 اندیشه اجتماعی معطوف به تغییرِ امام خمینی برای تغییر به مغیِّر نیاز داشت. این مغیر یا عنصر تغییردهنده و کارگزار تغییر انسان انقلابی بود. هویتی جدید که به واسطهی یک جهش و به تعبیر امام انقلاب انسانی به وجود آمده است. سنگ بنای این هویت #قیاملله بود. از نظر این انسان «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
🔻#مبازه هستی این انسان است و در حد ذات آن اخذ شده است. پس از قعطنامه، امکان بروز هستی این انسان مورد پرسش جدی قرار گرفت. تا قبل از آن مصداقِ و مبنای مبارزهی انسان انقلاب روشن بود؛ پیش از انقلاب طاغوت پهلوی و پس از آن گروهکهای آمریکایی و صدام عفلقی. حالا و پس از پایان جنگ، آیا #انسان_انقلاب باید از این هستی و عنصر هستیبخش تهی شود؟ آیا دوران ثبات به معنای محافظهکاری فرا رسیده است؟ آیا دیگر با وجود شرک و کفر مبارزه نیست؟ آیا انسان انقلابی برآمده از ساحت اندیشه امام خمینی، باید مفهوم مرکزی هست خود یعنی مبارزه و قیاملله را کنار بگذارد؟
🔻اگر پاسخ منفی است، میدان جنگ آینده آن کدام است؟ پاسخ امام که در پیام سی صفحهایشان پس از قطعنامه تئوریزه شده اجمالاً این است که ۵۹۸ پایان جنگ نیست، و جنگ تازه آغاز شده است: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است».
🔻مسئله دوم این است که در اندیشه اجتماعی امام خمینی نه فقط آینده انقلاب، حتی گذشته انقلاب و حتی جنگ هم در این چارچوب تحلیل میشود و امام خمینی از تعبیر «نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا» استفاده میکنند. مسئله دیگر نگاه امام خمینی به این مفهوم است؛ امام خمینی از جنگ فقر و غنا به عنوان یک « #امر_مقدس» یاد میکنند؛ چرا که از نظر ایشان این جنگ ذیل نبرد حق و باطل مطرح است. بر خلاف چپها که از نظرشان جنگ فقر و غنا یک جنگ کاملا #ماتریالیستی بود و بر جنگ حق و باطل تفوق داشت و بر خلاف متحجرها و محافظهکارهایی که این جنگ اصلا برایشان مسئله نبود و نیست. و البته بر خلاف لیبرالسیم-کاپیتالیسمی که نه فقط جنگ فقرو غنا را قبول ندارد و بلکه جامعه را عرصهی «تنازع بقا» میداند.
🔻بنابراین اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی درباره جنگ فقر و غنا را جمعبندی کنیم باید بگوییم با یک مفهوم مواجهیم که ماهیت انقلاب و مسئلههای آینده آن را توضیح میدهد و به لحاظ معرفتشناختی در تقابل با تجدد و تحجر قرار دارد. همین خط بعدها در ادبیات رهبر انقلاب و چارچوب مفاهیمی همچون مبارزه با فقر و فساد و تبعیش، مبارزه با اشرافیت و غیره بازتولید میشود.
🔻با همه این اهمیت، به دلایلی که شرح آن مشخص و مفصل است، جنگ فقر و غنا و نقد #سرمایهداری اساساً از موضوعیت میافتد.بعدها کسانی پیدا میشوند که بر خلاف امام خمینی قائل به جمع مبارزه و رفاهطلبی هستند؛ طبقه مرفه جدیدی از دل نظام به وجود میآید که میگویند آینده انقلاب در میدان جنگ فقر و غنا تعیین نمیشود. آینده و مسئله انقلاب همین دعواهای سیاسی رایج و مبتذلی است که میان گروههای مختلفی از طبقه مرفه جدید و مرفهین اخیر جریان دارد و سرمایهداری بخشی از مشکل نیست، بخشی از راه حل است.
🔖 بخشی از گفتگوی #مجتبی_نامخواه با خبرگزاری مهر درباره [ نظریه اجتماعی امام خمینی (ره) ]
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید :
📌 yon.ir/HSYEB
Forwarded from طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔸خصوصیسازیها و نابرابری: مسئله چیست؟ راه حل کدام است؟
در حاشیه چهارمین تجمع چند وقت اخیر علیه خصوصیسازیها
📄یک از سه
🔻روز گذشته برای چهارمین مرتبه طی چند ماه اخیر، جمعی از جوانان انقلابی در اعتراض به روند خصوصیسازیها تجمع کردند. حالا وزارت اقتصاد و امور دارایی، سازمان خصوصیسازی، دولت و قوه قضاییه؛ اگر نگوییم صدای اعتراض علیه خصوصیسازیها را شنیدهاند. به علاوه طی کمتر از سه ماه اخیر دو بار در عالیترین سطح کشور، رهبر انقلاب در سخنرانیهایی عمومی و در دیدار با جوانان، حرکتهای اعتراضی علیه خصوصیسازی را تایید کرده (1/3/1398) و به تصریح از مخالفت خود با خصوصیسازیها سخن گفته و تأکید کردهاند که ایشان نیز منتقد و بلکه «مهمترین منتقد عملکردها» در زمینه خصوصیسازی هستند. (16/5/1398) با این همه خصوصیسازیها، با روندی کم و بیش مشابه گذشته ادامه دارد.
🔻مسئله چیست؟
در میدان خصوصیسازی ما با یک #طبقه_مرفه_جدید و #سرمایهداری_ایرانیای مواجهیم که از دل مناسبات نابرابر ناشی از عقبماندگی در عدالت سر برآورده است. طبقه مرفه جدید در زیر لوای خصوصیسازی در حال نوعی پولشویی گسترده و تثبیت عایدیهای نابرابر خود است. طبقه مرفه جدیدی که از دل نظام اسلامی سر بر آورده، آنقدرها پروار شده که دیگر در دل نظام جایش نمیشود. این طبقه به سرعت در حال تبدیل کردن سالها دریافت نجومی و نابرابر به اموالی غیرمنقول است. پیش از این درآمد نابرابر خود را در بازار مالی مضاعف ساخته و در حال حاضر به انتقال عایدی مضاعف خود به بازار زمین، ملک و مسکن میاندیشد و از این رو به خرید کارخانههایی روی آروده که دولت اغلب برای ردّ دیون، مفتفروشیشان میکند. بررسی موارد متعدد نشان میدهد برای خریداران، کارخانهها، بیشتر از آنکه «کار»خانه باشند، کار«خانه»اند: برای آنها کار خانه زمین و ملکی بالقوه است که البته ناهمواریهایی صنعتی و اجتماعی- کارگری، مانع استحصال این زمینها شده است.
🔻استفاده نابرابر و رانتی برخی مدیران زرنگ در دهه هفتاد، طبقهی مرفه جدیدی را شکل داد که برای بلند پروازیهایش نیازمند نقدینگی بیشتری بود. دهه هشتاد، زمانهی پاسخ به این نیاز بود. بانک خصوصی ابزار خلق اعتبار و بسط طبقهسازی طبقه مرفه جدید بود. در آغاز این دهه بانک خصوصی بر خلاف تصریح قانون اساسی اجازه تولد یافت. پس از آن نوبت به «تثبیت» این سرمایههای به یکباره چند برابر شده بود. درست در همین نقطه بود که طبقه مرفه جدید برای تثبیت، به تبدیل روی آورده و به سرعت سرمایه مالی خود را به املاک و مستغلاتی در داخل و خارج از کشور تبدیل کرده و میکند. طبقه مرفه جدید خصوصیسازی را به مثابه یکی از معبرهای این تثبیت میبیند.
🔻هر کدام از این مراحل سهگانه نیم تا یک و نیم دهه به طول انجامیده و سر جمع سی سال به طول انجامیده تا طبقه مرفه جدید، از کارگزاران متمول دهه هفتاد، به بانکداران یا کلانتسهیلات بگیران دهه هشتاد تبدیل شوند و از آنجا به نوفئودالیسم دهه نود برسند.
🔻بنابراین مسئله نقد خصوصیسازیها و محمل قانونیشان نیست. مسئله این است که واگذاریها به مثابه یکی از کاتالیزورهای گذار طبقه مرفه جدید از سرمایهداری پولی به نوفئودالیسم عمل میکند. سازمان خصوصیسازی اشتباه نمیکند و ما با یک اشتباهات موردی مواجه نیستیم؛ این طبقه مرفه جدید بر آمده از دل نظام اسلامی است که از اساس اشتباهی است. در دهه هفتاد ما با مدیرانی مواجه نبودیم که اشتباه میکنند؛ در دهه هشتاد ما با بانکهایی مواجه نبوددیم که به اشتباه تسهیلات میدادند و در دهه نود ما با اشتباه در خصوصیسازیها مواجه نیستیم. اینها همگی گامهای به پیشِ طبقه مرفه جدید هستند؛ گامهایی برای پایان یک انقلاب.
#طبقه_مرفه_جدید
#تاریخ_طبقه_مرفه_جدید
@tabagheh3_ir
https://t.iss.one/jomedia/276
متن کامل در 👇👇👇
https://tabagheh3.ir/1398/05/24
در حاشیه چهارمین تجمع چند وقت اخیر علیه خصوصیسازیها
📄یک از سه
🔻روز گذشته برای چهارمین مرتبه طی چند ماه اخیر، جمعی از جوانان انقلابی در اعتراض به روند خصوصیسازیها تجمع کردند. حالا وزارت اقتصاد و امور دارایی، سازمان خصوصیسازی، دولت و قوه قضاییه؛ اگر نگوییم صدای اعتراض علیه خصوصیسازیها را شنیدهاند. به علاوه طی کمتر از سه ماه اخیر دو بار در عالیترین سطح کشور، رهبر انقلاب در سخنرانیهایی عمومی و در دیدار با جوانان، حرکتهای اعتراضی علیه خصوصیسازی را تایید کرده (1/3/1398) و به تصریح از مخالفت خود با خصوصیسازیها سخن گفته و تأکید کردهاند که ایشان نیز منتقد و بلکه «مهمترین منتقد عملکردها» در زمینه خصوصیسازی هستند. (16/5/1398) با این همه خصوصیسازیها، با روندی کم و بیش مشابه گذشته ادامه دارد.
🔻مسئله چیست؟
در میدان خصوصیسازی ما با یک #طبقه_مرفه_جدید و #سرمایهداری_ایرانیای مواجهیم که از دل مناسبات نابرابر ناشی از عقبماندگی در عدالت سر برآورده است. طبقه مرفه جدید در زیر لوای خصوصیسازی در حال نوعی پولشویی گسترده و تثبیت عایدیهای نابرابر خود است. طبقه مرفه جدیدی که از دل نظام اسلامی سر بر آورده، آنقدرها پروار شده که دیگر در دل نظام جایش نمیشود. این طبقه به سرعت در حال تبدیل کردن سالها دریافت نجومی و نابرابر به اموالی غیرمنقول است. پیش از این درآمد نابرابر خود را در بازار مالی مضاعف ساخته و در حال حاضر به انتقال عایدی مضاعف خود به بازار زمین، ملک و مسکن میاندیشد و از این رو به خرید کارخانههایی روی آروده که دولت اغلب برای ردّ دیون، مفتفروشیشان میکند. بررسی موارد متعدد نشان میدهد برای خریداران، کارخانهها، بیشتر از آنکه «کار»خانه باشند، کار«خانه»اند: برای آنها کار خانه زمین و ملکی بالقوه است که البته ناهمواریهایی صنعتی و اجتماعی- کارگری، مانع استحصال این زمینها شده است.
🔻استفاده نابرابر و رانتی برخی مدیران زرنگ در دهه هفتاد، طبقهی مرفه جدیدی را شکل داد که برای بلند پروازیهایش نیازمند نقدینگی بیشتری بود. دهه هشتاد، زمانهی پاسخ به این نیاز بود. بانک خصوصی ابزار خلق اعتبار و بسط طبقهسازی طبقه مرفه جدید بود. در آغاز این دهه بانک خصوصی بر خلاف تصریح قانون اساسی اجازه تولد یافت. پس از آن نوبت به «تثبیت» این سرمایههای به یکباره چند برابر شده بود. درست در همین نقطه بود که طبقه مرفه جدید برای تثبیت، به تبدیل روی آورده و به سرعت سرمایه مالی خود را به املاک و مستغلاتی در داخل و خارج از کشور تبدیل کرده و میکند. طبقه مرفه جدید خصوصیسازی را به مثابه یکی از معبرهای این تثبیت میبیند.
🔻هر کدام از این مراحل سهگانه نیم تا یک و نیم دهه به طول انجامیده و سر جمع سی سال به طول انجامیده تا طبقه مرفه جدید، از کارگزاران متمول دهه هفتاد، به بانکداران یا کلانتسهیلات بگیران دهه هشتاد تبدیل شوند و از آنجا به نوفئودالیسم دهه نود برسند.
🔻بنابراین مسئله نقد خصوصیسازیها و محمل قانونیشان نیست. مسئله این است که واگذاریها به مثابه یکی از کاتالیزورهای گذار طبقه مرفه جدید از سرمایهداری پولی به نوفئودالیسم عمل میکند. سازمان خصوصیسازی اشتباه نمیکند و ما با یک اشتباهات موردی مواجه نیستیم؛ این طبقه مرفه جدید بر آمده از دل نظام اسلامی است که از اساس اشتباهی است. در دهه هفتاد ما با مدیرانی مواجه نبودیم که اشتباه میکنند؛ در دهه هشتاد ما با بانکهایی مواجه نبوددیم که به اشتباه تسهیلات میدادند و در دهه نود ما با اشتباه در خصوصیسازیها مواجه نیستیم. اینها همگی گامهای به پیشِ طبقه مرفه جدید هستند؛ گامهایی برای پایان یک انقلاب.
#طبقه_مرفه_جدید
#تاریخ_طبقه_مرفه_جدید
@tabagheh3_ir
https://t.iss.one/jomedia/276
متن کامل در 👇👇👇
https://tabagheh3.ir/1398/05/24
Telegram
jom