جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.14K subscribers
4.08K photos
1.44K videos
161 files
2.2K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
#روایت_انتخابات
#میثم
من یه طلبه هستم برای حضور حداکثری تلاش کردم
دغدغه اصلی بنده اینه حدود پنجاه درصد مردم شرکت نکردن خوب همشون که ضدانقلاب وکافر وماحد نیستن اینا هم مردم هستن وظیفه ما اینه پیام این عزیزان بفهمیم وبرای برطرف کردن مشکل تلاش کنیم
اما یه ناراحتی دارم اینهمه جشن جشن جشن تو شهرای مختلف خستم کرد البته اشکال نداره برای پیروزی شاد بود ولی مفاهیم اصلی هنوز موندن وکار زیاد
میشه با دوستان ستاد دکتر جلیلی وخود دکتر جلیلی یه ساز کاری تشکیل بشه که حرف این مردم شنیده بشه
چرا ما خودمون نبایدصدای این جمعیت پنجاه درصدی باشیم وبه فکر حل کردنش نباشیم
چرا دشمنان واقعی ایران باید بشن تریبون این مردم ما باید حرفشون بشنویم وبهشون بفهمونیم حرفشون به ما رسیده و برای حل کردن مشکلاتشون تمام تلاشمون میکنیم انشاءالله
#روایت_انتخابات

در فعالیت فضای مجازی سهم کوچکی داشتم پیام هایی که از هواداران می رسید رو میفرستم براتون

با دیدن این انگیزه شما قطعا سعی میکنم دوستان و آشنایان رو راهنمایی کنم تو این چن روز و حداقل تو فامیل بتونم واسه آقای جلیلی رای جمع کنم

حتما باورت نمیشه چقدر دکتر جلیلی رو دوست دارم داداش با این که زندگی سختی دارم پدرم مریضه من خرج خونه رو میدم اما چن بار واسه مظلومیت دکتر جلیلی گریه کردم
[ امیدوارم ایشون تا آخر بمونن و با رفتن به دور دوم رئیس جمهور بشن

برای تبلیغات جهادی در مناطق پایین شهر و کم بضاعت و روستاها: شهرستان سبزوار،نیرو هم ان شاالله فراهم میشه،وسیله هم با وسیله شخصی خودم انجام میدم،من کارشناس ارشد ویژه اورژانس هستم،شاغل در اورژانس ۱۱۵

توی کرمانشاه تنهایی میرم تبلیغ چهره ب چهره
خداروشاهد میگیرم چشم داشتی ندارم
فقط چند نفر رو پیدا کنید باهام بیان
تنهایی مسخره میکنن
رفتم ستاد رو هم دیدم
ولی اصلا نیرو نداره
تا اخرشم پای جلیلی میمونیم هرچقدر فحش بدن و بهمون بگن سه درصدی و اینا
بابا ستاد کرمانشاه نیرو نداره گناهی ندارن. دلیلشم اینه ک نود درصد کرمانشاهیا نمیدونن اقای جلیلی اصلا ستاد داره تو کرمانشاه؟
#فاطمه‌زهرا_صـــاد
#روایت_انتخابات
در مورد اینکه گفته بودم جلیلی شُل تبلیغ می‌کنه :

فهمیدم ...
فهمیدم مخالفت با نمایش ینی :
کسی ، در طول #هشت_سال به هزاران روستا سفر کند ، مشکلات را پیدا کند ، راه حلش را بیابد و طرح ارائه کند
اما ! رسانه ها به نحوی او را #بایکوت کنند.
از طرفی شب و‌ روز #رسانه_ملی ، #کنش_نمادین چهره های دیگر سیاسی را پوشش بدهد !

چرا؟!
چون شخص #نمایش_ندهنده که #کار_واقعی می کند ؛
در هیچ یک از #احزاب جایگاهی ندارد
به باند های قدرت و ثروت متصل نیست !
و #بدون_محافظه_کاری موضع انقلابی و مردم‌سالارانه خود را نشان می دهد !

📌 بچه های ستاد جلیلی شُل نزدند !
دیده نشدند !
وقتی فهمیدم جمله •اگر کسی مدعی گفتمان حقی‌ست باید برای اقناع افکار عمومی تلاش بکند•
اعتقاد اکثر بچه های ستاد است و پای این اعتقاد ایستاده اند ؛
فحش می خورند و دست خالی تبلیغ می کنند.
توفیق پیدا کردم تا در این جبهه ، به نحوی بجنگم‌😂

#جنگ_با_انحصارگران_قدرت_و_ثروت
#وحدت_با_ملت 😎✌️
#روایت_انتخابات
#م_ش
رای اولی بودم و اکثر اطرافیان هم همین طور
حتی بودن کسایی که حق رای هم نداشتن.
هیچ وقت دعوت به شخص نکردم
دعوت نکردم که به جلیلی رای بدید دعوت کردم به تکلیف محوری
دعوت کردم به گفتمان محوری
از خیلی قبلتر از انتخابات روی مبانی و اصول و تکلیف کار کردم
اصلا تکلیف ما چیه؟
به کی باید رای داد؟
به چی باید رای داد ؟
می گفتم تکلیف ما رای به اصلحه
کسی که هم بایستگی ها رو داره هم شایستگی های زیادی رو نسبت به دیگران داره
میتونه بیشتر و بهتر منافع و مصالح ما رو تامین کنه
خدمت بیشتری میتونه ارائه بده
تخصص و تعهد بیشتری داره
تجربه بیشتری داره
تقوا بیشتری داره
و...
خب شرع و عقل میگه اون رو مقدم بدونیم
بیان حضرت علامه رو می گفتم که
تکلیف ما شناخت اصلح هست کوتاهی در شناخت اصلح و رای ندادن بهش بعد از شناخت گناه بزرگیه
می گفتم تو بیانات و سیره امامین انقلاب و علما ترجیح صالح به اصلح رو ندیدیم ما
ندیدیم که دعوت یا توصیه کرده باشن که طبق شرایط و مصلحت خیالی غیر اصلح رو مقدم بدونید.
تاکید داشتم به استقلال رای
می‌گفتم امام ما گفته مردم نیازی به قیم ندارند
احدی حق تحمیل فردی رو به مردم نداره
باید طبق شناخت و حجت شرعی رای داد.
می‌گفتم در نظر رهبری انتخاب اصلح تکلیفی است همانند شرکت در انتخابات.
بعد این ها اتفاق قشنگی می افتاد ،میرفتن دنبال شناخت یا خودشون می رسیدند به دکتر ،یا نظر من و می‌پرسیدند،من هم تشخیص خودم رو می گفتم و دکتر رو معرفی میکردم.
این سیر و این روند و این تشخیص باعث میشد توپ هم تکون شون نده،چقدر خود اونا برا دکتر کار کردن،حتی پر و پا قرص تر
زودتر از من عکس دکتر شد پروفایل شون و...
کیف میکردند
کیف میکردیم .

بعد ثبت نام ها دیگه مفصل تر به معرفی دکتر پرداختیم.

جدای از اشکالات رسانه ای و تبلیغاتی در معرفی دکتر که دلایل مختلفی داشت و نیاز به آسیب شناسی داره
به نظرم یه اشتباهی که صورت گرفت معرفی تک بعدی دکتر بود
صرفا در مورد برنامه ایشون گفته شد و برنامه محور جلوه داده شدند و دیر به فکر ارائه کارنامه افتادند بعضی ها، و این تفکر ایجاد شد که دکتر کارنامه نداره در حالی که به نظر من خود برنامه دکتر جلیلی بخشی از کارنامه اش هست مگه برنامه ای که حاصل هشت سال زحمت و کار تخصصی علمی و عملی هست کم چیزیه.
من از همون اول روی کارنامه دکتر جلیلی مانور دادم به طور جدی و شدید و جدای از اون به هنر اصلیش هم پرداختم.
دکتر واقعا از هر انگشتش یک نه که چندین هنر میباره.
هنر اصلی جلیلی برنامه اش نبود،هنر اصلی جلیلی و شاخصه اصلی اون سبک و نوع و شخصیت مدیریتی اش هست.
بگذریم حرف زیاده،منم خیلی حرف زدم
تجربه خوبی بود
از طعنه و کنایه زخم و زبان ها از خودی تا طعم زوری که بعضی ها بهمون می چشوندن.
البته با رفتن دکتر ناراحت نشدیم بر خلاف خیلی ها که بعد انصراف جلیلی براشون شد مجسمه بصیرت و انقلابی و مرد میدان و...
جلیلی از اول پیش ما پرچمش بالا بود
ما مثل خودش تکلیف محوریم.
این انتخابات هم گذشت و اضافه شد به تاریخ
به تاریخی که باید عبرت گرفت
البته نباید گذاشت که به کنج تاریک خانه ها بره.
باید روایت کرد .
#روایت_انتخابات
#علا

بچه هایی که منو تو گروه دکتر می شناسند، میدونن هفته آخر شده بودم پای ثابت بیستکال..
صبح با استرس بیدار میشدم، که دیر نشه، یه تماس هم یه تماسه..
اینقدر تو این یه هفته راه میرفتم حین تماس هام.. مامانم گفت چقدر ضعیف و لاغر شدی‏ نمیدونم از شانس خوب یا بدم بود، تقریبا 90 درصد تماس هام می‌خورد به مناطق محروم و روستاهای دورافتاده که حتی نمیدونستم کجان تو نقشه ایران..
یادمه یکیشون برای یه روستای بندرعباس بود آقاهه با خانمش فلافل میفروخت.. اما امیدوار و شاکر
یه آقاهه از ایلام راننده نیسان بود تو تهران، بعد‏تصادف، به خاطر آسیب دست و پاهاش از شرکت اخراج شد، برگشت شهرشون با کلی دغدغه خرج زندگی و پول اجاره و بیکاری
اما با حرفهام امیدوار شد..
یه خانمه از یه روستایی تو اهواز که پسر ٨ ساله‌اش دو ماه پیش فوت شده بود، اما بهم اعتماد کرد و به حرفهام گوش داد.
یه آقایی از یه روستا اطراف‏ تبریز که ازم خواست جاده ای که هر صبح با ماشین میره محل کارش رو به دکتر بگم براشون درست کنه...😢
یا آقایی از یکی از روستاهای شوش، که باید برای پسرش که سرباز بود مقداری پول می فرستاد اما نداشت، با بچه ها یه مقدار پول جمع کردیم براش فرستاديم...
هنوز پیامک شو دارم که نوشته بود‏خیلی با غیرتی خواهر... 😢💔
یا کلی کشاورز از استان های مختلف که از واسطه ها گله داشتند و از زحمتی که صرفا میموند براشون...
خلاصه بخوام تک تک بنویسم میشه یه کتاب.. تک تکش تو ذهنم هست هنوز، چون پای دردل همشون نشستم و دغدغه هاشونو شنیدم..‏گفتم که ما ستاد رنگ و لعاب دار نداریم، از طرح وان می گفتم و از سبد غذایی، از طرح تفریح خانواده می گفتم و از اینکه میشه هر کشاورز یه صادرکننده باشه..
قرار شد بشن ستاد سیار ما.. و میدونستم که شدن.. چون بعد از انصراف بعضا باهام تماس گرفتن که چی شد، شما گفتید که قراره بریم برای‏ یه جهش بزرگ💔
این انتخابات منو برد به کف جامعه، بین مردمی که به معنی واقعی کلمه مستضعف بودن
(کلمه قشر آسیب پذیر اجحاف بزرگیه به اینها)
و واقعا فهمیدم دکتر تو دولت سایه چه کار سختی داشت... من تو یه هفته، کاهش وزن داشتم😅، دکتر 8 سال روستا به روستا، شهر به شهر پای دردل خیلی ها‏نشست
به بچه ها هم گفتم این انتخابات اگه هیچی نداشت، برای ما یه گفتمان جدید داشت یه گفتمان فراجناحی، گفتمان انقلاب 57 امام..
همون انقلاب مستضعفین..
نمیدونم چند درصد اون آدمها به آقای رئیسی رای دادن یا اصلا تو انتخابات شرکت کردن یا نه یا اصلا به کی رای دادن..
فقط از ته قلبم دعا‏میکنم دولت آقای رئیسی بتونه امید به زندگی مردم برگردونه و حقیقتا یه جهشی ایجاد کنه..
البته من امیدوارم چون رهبر گفت ملت ایران از این انتخابات خیر خواهند دید ....
ان شاءلله
#روایت_انتخابات
#مه_قمر

کار رسانه ای باید باشه..اونم برا دکتر جلیلی که خیلیا دوسش دارن و حاضرن بی هیچ چشمداشت براش وقت بزارن و هزینه کنن...
ایشون باید از گمنامی در بیان...باید مردم عادی ببینن انقلابی واقعی با ساختگی کلی تفاوت داره...شما بگو ببینم خودت وقتی کسیو حتی اسمشم به گوشت نخورده چطور میخوای بهش رای بدی؟ وقتی نمیدونی چیکار کرده چطور بهش اعتماد میکنی؟
باید توی اذهان جا بیافته
و اینم که بگی گمنامی، خوبه اما نه برای الان...گاهی ادم باید با خودش بجنگه تا ریا نشه، اما گاهی هم باید با خودش بجنگه و نمایش بده ...اما بازهم ریا نشه...فقط برای خدا نمایش بده
رای جمع کردن را هم میشه به کار برای رضای خدا. تبدیل کرد..میشه به یه عمل صالح تبدیلش کرد...چون میدونی داری برای اصلح تلاش میکنی..
حقیقتا با تقدیم احترامات بسیار زیاد خدمت تیم رسانه ای دکتر جلیلی باید بگم خیلی دیر شروع کردن
درسته که خودجوش و مردمی و اکثرا دانشجویی بود...اما همون هم باید مدیریت میشد
و گرنه که من نوعی،نباید بشینم برا اطرافیان توضیح بدم که کلا جلیلی که بود و چه کرد
باید طوری باشه که وقتی میگی ج همه بدونن میخوای بگی جلیلی
تشکر ازهمگی
#روایت_انتخابات
#ا_ب

اینها برای روزهای اول هست که خودم رو یافتم
نمی‌دونم.
با خودم همیشه میگم از من بدتر هم هست.(اوضاع سختی کشیدن).
رفتم بیرون برای یه وقت دکتر گفتم یه تواصی هم انجام بدم. دیدم من به بهانه تواصی چقدر می‌توانستم قبل این امر به معروف و نهی از منکر کنم و انجام ندادم.
چقدر می‌توانستم همدردی کنم حتی با یک بد حجاب و نکردم.
چقدر می‌توانستم از جایگاه علمی خودم برای تبیین موضوعات استفاده کنم و نکردم.
الان راستش بیشتر از دست خودم خسته ام.
چون فهمیدم میتونستم و نکردم.
بعد این بین دغدغه‌های این انسانها منو به دنیایی می‌بره که روم نمیشه بگم شما رای میدین؟
رفتم وقت سونو بگیرم دکتر نبود، دیدم یه آقایی اومده برای آمینو سنتز، خانوم رو نیاورده بود دنبال نوبت گرفتن بود. هر دو بدون نوبت اومدیم بیرون چون دکتر یک هفته نبود.
میدونید آنقدر دغدغه داشتم راه رو برای صحبت کردن باز کنم برای انتخابات و...
که به آقا گفتم چرا میخواید این کارو انجام بدید.
یهو دیدم در عرض سه دقیقه عوارض غربالگری بي‌دلیل رو تبیین کردم. و ایشون رو هدایت کردم که پیش دکتر دیگه هم بره. جالبه در همین زمان کوتاه طوری اعتماد شون جلب شد برگه های آزمایش رو بهم نشون دادن و گفتن بنظر امیدی نیست و من گفتم نه اگر پنجاه درصد بیماری هست پنجاه هم سلامتی احتمال داره، فکر کنید که یک فرزند سالم از دست بدید چی میشه.
خیلی از خودم ناراحتم. که چرا اون روزهای هر روز سونو رفتن راهی برای صحبت با اون همه خانوم هم دغدغه اطرافم نیافتم.
یعنی شد دوتا، اول از حرفا خسته شدم، بعد دیدم اینا که نتیجه مدتها بی عمل بودن خودمه از دست خودم خسته شدم😔😢
ناراحتم خیلی ناراحتم.

یه خانم دیدم با دختر سه چهار ساله دنبال جراحی میگشت که من تو محل کار دغدغه های روزانم رو با ایشون بیان میکردم و پدرم بودن در محل کار.
هدایت شون کردم به سمت مطب. اصلا تو ذهنم نرفت بگم شالتون یکم عقبه، همدردی کردم سر اینکه افتادن از پله، به رخ نکشیدم که من میفهمم دردتون رو. پای پیاده آروم رفتم تا نزدیک مقصد رسوندمشون و مطمئن شدم آدرس رو پیداکردن و رازی که مریض ها به دکتر نمیگن رو این خانوم در عرض همین سه چهار دقیقه به من گفت. و شدم مونس این خانوم در همین مسیر کوتاه.
چون پناهش دادم بهم ایمان آورد و گفت راستش رفتم پیش شکسته‌بند و پای در رفتم شکست. این حرفو اگر دکتر بفهمه عصبانی میشه اما من اینو به عنوان همدردی شنیدم.
تمام مسیر در ذهنم بود راهی برای تواصی پیدا کنم.
برای همین عالی بودم. اما قبلا این نبودم.
برای همین ناراحتم. خیلی ناراحتم😔.

من در مسیر #تواصی فهمیدم، میتونستم بهترین باشم برای امر به معروف و نهی از منکر، اما نبودم چون هدفم این بوده که بگم این باش و آن نباش روش همدردی و انس و درک رو پیش نگرفته بودم.
اما حالا که یک هدف سیاسی پشتش بود عالی بودم اما نه جرات امر به معروف و نهی از منکر داشتم، نه تواصی.
چون نه اون دلهای پر درد جای شنیدن حرف های من بود و نه من روم میشد بگم ببخشید قبلا شما مردم شهرم رو اینجوری ندیده بودم و حالا از اینکه نمیخواید برای بدید ناراحتم.
من ناراحتم که #میدان رو قبلا به دست نگرفتم.
چون میگفتم بلد نیستم و نمیتونم حالا میبینم فقط لازم بود هدفم برای خودم منفعت بالاتری میداشت.
این #اعتراف من نیست. اعتراف یک جامعه است.
هم شهری من هم روستایی هم وطن ببخشید این همه مدت بهت نگاه همراهی نداشتم حالا می‌خوام بیای رای بدی کمک می‌خوام ازت...
چقدر حالا سخته ازت خواهش کنم.
من رو ببخش ، دلیل نیامدن تو خود من هستم.😔
🌱🌱🌱🌱
اینا برای بعدشه
#تواصی
دیشب دیگه به خودم گفتم پاشو بابا، همش میگی میتونم و نمیتونم.
پاشو تا دیر نشده، قضا میشه تکلیفت ها.
رفتم از ایستگاه اتوبوس شروع کنم، والا تا سر صحبت رو باز میکردم اول همه شال شون رو میکشیدن جلو🌱😂😂😂
ولی خوب... اوایل فقط به همون همدردی ها پرداختم.
اما همین که جلو تر رفتم فکر کن بعد از تقریباً شش هفت تا سر صحبت بازکردن در مسیر دندانپزشکی و عکس دندان و نوبت دکتر و... رسیدم به اینکه به به امروز عجب روزی برای تواصی بود چون به بهونه تبریک عید و شادی، سر صحبت راحت باز میشد.
اما من از ۱۱:۰۰که از خونه اومدم بیرون تا اذان کاری نکردم. یعنی فقط همش سر صحبت باز میشد اما نمیشد برم سر موضوع خودم.😁😂🌱.
(قبل این خودم رو توانا تر میدیدم ها)😔😢
در مسیر برگشت به خونه بودم که مغازه ای که قبلاً کالای پزشکی خریده بودم رو هدف قرار دادم ، گفتم هر طور شده میرم. رد شدم دیدم دونفر دختر جوان دیگه هم اونجا هستن.😁 رد شدم😂.
#روایت_انتخابات
#منتقد

می خوام از آخرش شروع کنم همین اول

خدا لعنتتون کنه که منافقانه دارید تفرقه افکنی میکنید
فکر هم نکنید که برا حزب الله دستتون رو نشده
فرقی بین امثال شما عدالتخوارها با حداد عادل و باهنر و لاریجانی نیست
شما جوونی های همون ها هستید،بلکه بدتر ، به طمع رسیدن به قدرت به از هر از سگ کمتری چراغ سبز نشون دادید

خیال نکنید ما حواسمون نیست که دم هاتون به احمدی نژاد وصله
خبراتون میرسه
هنوز هم دارید سعی میکنید که با ته مونده زورتون تفرقه افکنی کنید؟
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه جز منافقین رو، منافقینی مثل شما رو نابود کنه.
سر رد شدن گزینه های خائن خودتون به امام و انقلاب رفتید پشت جلیل و شروع گردید باد کردنش با هوای اصلح اصلح
که؟
به چی برسید بدبختا؟
این مملکت صاحاب داره، به بیشرف هایی مثل شما که نمیرسه قطعا، به حمدالله
اصلحی که شما دارید میگید، ۹۶ دقیقاً داشت چیکار میکرد؟
۹۶ که ضامن نارنجک رو کشیده بودن انداخته بودن وسط
کی پرید وسط؟
یه خورده شرف داشته باشد اگر دین ندارید
ما ساکت نمی مونیم ۴ تا عدالتخوار بیشرف جبهه انقلاب رو شقه کنه به زعم خودش
خواب می دیدید که باز جبهه انقلاب ببازه که بیایید بگید
اینور کسی عرضه برد نداره
فقط احمدی نژاد می تونست که رد شد

؟
همچین خوابی رو مگر در گور ببینید.
به فعالیت های تفرقه افکنانه خودتون ادامه بدید
خداوند به حساب ما و شما رسیدگی کنه و خائنین و منافقین رو در دنیا و آخرت رسوا کنه
۱ دلیل برا اصلح شدن جلیلی از ۹۶ تا ۱۴۰۰ ندارید
از خدا هم ترس ندارید؟
خیال میکنید همه تو جبهه حزب الله مثل این چندتا ساده دل هایی هستن که فریب دادید؟
نه
بوی سوزشون میاد
ادعا میکنید از رد شدن اصلح هست، شماهایی که حتی به یاشار سلطانی پ... هم آویزون شدید
ولی روشنه که در اصل از چی میسوزید
#روایت_انتخابات
#مشهد
#حاج‌آقانلسون

به عنوان یک دانش‌آموز رای اولیِ خیلی خیلی فعال نمی‌تونستم تحمل کنم که یک عده اومدن با رفتار های دیکتاتور منشانه و حق به جانب تمام زمینه‌های فعالیت رو مسدودکردند.
وقتی می‌خواستم کارم رو شروع کنم هنوز ستادی نبود چون هنوز ثبت نام ها انجام نشده بود.
برنامه‌م رو ریختم که تو سروش و آپارات فعالیت کنم.
توی آپارات یک صفحه ساختم که روزای اول به زور به ۲۰ تا بازیدید می‌رسید ولی این اواخر به عددهای بالاتری رسید.
توی سروش هم یک اکانت با اسم مجهول (حاج‌آقانلسون) ساختم و هر چند تا گروه که ممکن بود عضو شدم.
خیلی طول نکشید که تقریبا همه‌ی گروه‌ها من رو به عنوان نفوذی شناسایی کردند و کارشون شده بود اخراج من.
اما من از در اخراج می‌شدم و از پنجره دوباره لینک پیدا می‌کردم.
انقدر تکرار شده که دیگه حسابش از دستم در رفته!
با همه‌ی این کارها تا لحظه‌ی آخر تمام سعی رو برلی اقناع افرادی که سوال می‌پرسیدند یا... کردم اما...
انقدر توی مدت گفته بودم جلیلی به این ۱۰۰ تا علت انصراف نمی‌ده که وقتی از اخبار شب هم شنیدم هنوز باورم نمی‌شد‌!
حالم گرفته بود حالا شده بودم سیبل متلک‌ها، اما چه متلک هایی!
جالب بود که کسی که تا دیروز به خاطر پیام حمایتی از دکتر من رو اخراج می‌کرد، بهم گفت:
شما هوادار جلیلی نبودید، ما بودیم که از اول برامون محترم بود و حالا به خواسته‌اش(!) رای می‌دیم.
دیدم بدم نمی‌گه؛ ما هیچ وقت #هواداران_جلیلی نبودیم بلکه ما (حداقل من) فکر می‌کردیم جلیلی هودار ماست!
هوادار عده‌ای که ریش داشتن تنها ویژگی مشترکشون با اصولگراها بوده و خواهد بود.
جلیلی با ما خیلی بد کرد! فکر می‌کنم این علم رو روی زمین گذاشت...
خیلی دوست دارم بدونم چی شد
چرا جلیلی روزی انصراف داد که همه‌ی کارهای ما به نفع دیگران مصادره بشه...
مگه قرار نبود مردم اقنا بشند و نه اغوا پس چرا مردم رو که اقناع کرده بوده جلوی اغوا گر ها مچاله کرد؟
کی در گوشش وز وز کرد که باید بره؟
ما فگر می‌کردیم جلیلی برا اسباب بازی هم برنامه داره
چطور برای انتخابات برنامه نداشت...
حالا جلیلی با برچسب ((پوششی)) و البته حدود یک ملیون جوون محکم و فعال چه کار می‌کنه؟
اینا هم #شکایت های منه
#روایت_انتخابات
#زینب
حتی از بحث سیاسی هم فراری هم بودم !
نفرت داشتم از بحث سیاسی و حرف سیاسی حتی وقتی توی خونه میخواستند اخبار ببینند من میرفتم تو اتاق. بنظرم بی فایده ترین کار همین بحث های سیاسی بود .
هیچ چیز قرار نبود با حرف های ما عوض بشه یه سری نشستند و بین خودشون رییس جمهور و وزیر و ... انتخاب میکنند . ماهم تاثیری نداریم !
تا اسفند۹۹ یکی از پست های صفحه ی #آقای_پرزیدنت اومد توی اکسپلور اینستام . از قبل اقای جلیلی رو دوست داشتم نگاهم بهش مثبت بود . رفتم توی صفحه شون و باقی پست هارو خوندم انگار تشنه شدم رفتم توی صفحه خود دکتر جلیلی چیزی که می دیدم باورم نمیشد.
سفر سفر سفر چقدر این مرد سفر رفته بود . مگه چکاره است ؟ سرچ کردم "نماینده رهبر در شورای امنیت ملی" از همین پست های ظاهرا تشریفاتی که بعضی مسئولین پنج شش تاشو دارن و بجاش میرن سر یه کار خصوصی پول دربیارن.
برام عجیب بود اما هنوز نه به این اندازه که به این سیاست کثیف امیدوار بشم تا این جمله رو دیدم: "بعضی مسئولان تصور میکنند این مردم ذخیره نظام اند یعنی مردم روی #نیمکت بنشینند چون ما به اندازه کافی بازیکن داریم"
این درد من بود . خسته بودم از حس بی تاثیر بودن و بی فایده بودن‌. ازاینکه هروقت لازممون دارن موقع #راهپیمایی ها صدامون میکنند و بعدم میگن برید .
جلیلی اینو فهمیده بود ! این حرف خیلی بی خطر نیست چطور تونسته بود بگه؟ انگ ضد انقلاب بودن بهش نزدند؟
اون شب تا صبح سایت حیات طیبه رو زیر و رو کردم و دیدم که اینجا کنار این ادم میشه تاثیر گذار بود . جلیلی خودشو عقل کل نمیدونه . کمک میگیره مشورت میگیره . اون هم برای چی؟ ریختن برنامه های کلان کشور کاری که همیشه تو اتاق های بسته و توسط ادم هایی که نمیدونیم چه کسانی هستند انجام میشه !
همون لحظه ها بدون اینکه تصمیم بگیرم حرف زدن درباره #جلیلی رو شروع کردم . انگار از درونم یه فریادی می جوشید که نمیتونستم جلوش رو بگیرم.
تو این مدت شاید با بیشتر از دویست نفر حرف زدم و بحث کردم . از سلطنت طلب و جنبش سبزی تا ادمای خسته ناامید تو کوچه و بازار . همه اطرافیان براشون خنده دار بود که تو اصلا بحث سیاسی نمیکردی .
این بار فرق داشت من حرف برای گفتن داشتم من دستم پر بود . من دستم برای دفاع کردن از انقلاب خیلی پر بود. من یه نور دیده بودم یه امید پیدا کرده بودم !
کم خوردم کم خوابیدم از صبح تا شب با بچه های ستاد یا بدون اون ها مشغول حرف زدن و اقناع کردن بودم . اصلا دلم راضی نمیشد کسی رو با شعار دادن راضی کنم . دلم میخواست شیرینی که در فهمیدن این ادم چشیدم بقیه هم بچشند.
جلیلی رفت کنار اما
ما پای درد دل مردم نشستیم . رفتیم منطقه های محروم و روستا ها ...رفتیم جاهایی که تاحالا نرفته بودیم .
درباره ارمان های مرده انقلاب حرف زدیم. از #انفعال و گوشه گیری و حس بی فایدگی خارج شدیم . جلیلی اجازه داد ماهم تجربه هاشو در اندازه کوچک تری تجربه کنیم .
حالا جلیلی یه نفر نیست گفتمانش مثل رود جاری شده هیچکس هم نمیتونه اون رو از ما بگیره !