جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.11K subscribers
4.09K photos
1.45K videos
163 files
2.21K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
🔴 کشف آتش در فعالیت فرهنگی!
یک سبک‌شناسی خودمانی از تبلیغ پیرایشی و تبلیغ آرایشی




◀️ فن‌بسندگی یا فطرت‌باوری

روزی روزگاری، بیت‌الغزل سخن دغدغه‌مندان فرهنگی، این بود که در تبلیغ پیام‌های اسلام و انقلاب، باید به #تکنیک و فن مسلط شویم و از رقبای جهانی‌مان عقب نباشیم. حرف درستی هم بوده و هست. اما گاه بیم ناتوانی روشی، ما را واداشته فن‌بسنده و فن‌پسند بمانیم و از دو رکن مهم دیگر غفلت کنیم: #پیام و #مخاطب و ارتباط درونی این دو با هم.
از نگاه کسی که هم پیام و هم مخاطب را از خدا می‌داند، نقش ابزار و تکنیک، بیشتر برداشتن عایق‌ها، رفع حجاب‌ها و کم کردن فاصله‌هاست. در این چشم‌انداز، پیام مثل یک آتش پرشراره و مخاطب مثل یک ماده محترقه آن چنان آماده ایجاد انفجاری عظیمند که گاهی لازم نیست دنبال روش‌های پیچیده ای بگردی؛ کافی است #آتش و آتش‌پذیر را درست بشناسی، به قابلیت مشترکشان ایمان داشته باشی و موانع میانشان را برداری. نه این که به هزار زرق و برق و دوز و کلک متوسل ‌شوی تا پیام را #جذاب و «مخاطب‌پسند» کنی.
کسی که به معقول بودن و حقانیت پیامش از سویی و به عاقل بودن و فطرت‌مند بودن مخاطبش از سوی دیگر باورمند باشد -غلط یا درست- واهمه‌ی زیادی از مسائل تکنیکی ندارد. غلطش این می‌شود که کلا به تکنیک پشت پا می‌زند و درستش این که تکنیک را هم می‌آموزد و به کار می‌بندد، اما بی‌باکانه و خلاقانه و به‌اندازه.

◀️ از پیرایش تا آرایش

🔘 نگاهی که #فطرت انسان و فطری بودن #دین را باور دارد، می‌کوشد پیام را از قید هر حجابی #پیرایش و ویرایش کند چون یقین دارد حقیقت ناب به تنهایی پاسخگوی #نیاز حقیقی مخاطب است. ولی نگاه مقابل، با تردیدی آشکار یا پنهان نسبت به آشتی درونی دین و انسان (بخوانید پیام و مخاطب)، زور می‌زند تا با زر و زیوری که از بیرون به عاریه گرفته، پیامش را #آرایش کند. حال آن که در نگرش اول، پیام باطل محتاج #تزیین است (در قرآن، زینت در امور غیرمادی، روزیِ تبهکاران و گمراهان است).
🔘 سبک اول یعنی سبک پیرایشی گاه سادگی و ساده‌سازی پیام و «از میان برخاستن» پیام‌رسان را مطلوب می‌داند. پس سرشار است از اعتماد به نفس، صراحت و #شجاعت. و در مقابل، سبک آرایشی کار پیام‌رسان را پیچیده می‌کند و بارش را با روش‌ها سنگین می‌کند. گاه حتی به شلوغی تکنیکی می‌رسد و اغلب با دلهره و #محافظه_کاری و کم‌رویی از گفتن حقایق دینی و انقلابی پیش می‌رود.
🔘 سبک اول که به برکات پیامش ایمان دارد، برای طراحی قدم به قدم حرکت‌های بعدی مخاطبش دغدغه‌ای ندارد، ولی سبک دوم بابت تک تک اتفاقاتی که باید در #آینده رخ دهد، نگران است و در فکر کنترل مخاطب است.
🔘 سبک اول، پیام‌رسان را جزء کوچکی از نقشه‌ی بزرگ #هدایت الاهی می‌بیند و در نتیجه خود او را به #رشد بیشتر برای فهم ناب‌تر پیام و ارتباط عمیق‌تر با #مردم می‌خواند. پس پیام‌رسان را متواضع بار می آورد. اما سبک دوم پیام‌رسان را متخصص تکنیک می‌کند و دچار توهم «خودمهم‌پنداری».
🔘 سبک اول از #آگاهی بیشتر مخاطب استقبال می‌کند و دعوتش بیشتر بر حکمت و اصالت تکیه دارد ولی سبک دوم، گاه نگران فهیم‌تر شدن مخاطب از پیام‌رسان است. در بزنگاه‌ها از دور زدن آگاهی مردم ابایی ندارد و اگر خیال یا جدال هم حرفش را به کرسی بنشاند، برایش بس است.
🔘 سبک اول حرف‌ها و حتی روش‌های مشترکی برای همه دارد، هرچند عمق بهره برداری افراد مختلف از آن، متفاوت باشد. ولی سبک دوم، مشترکات مردم را ناچیز می‌بیند و حداکثر دنبال #همزیستی ضمن #تکثر است و نه ایجاد #وحدت در کثرت.

◀️ سبک اول در مقام عمل

اتکای #امام_خمینی در هدایت #انقلاب، به آگاه‌سازی عمومی بود و نه انجمن‌های مخفی و #تشکیلات خاص اعتقادی یا سیاسی یا نظامی. او هوشمندانه شبکه #تبلیغ_سنتی #روحانیت را برای #مبارزه فعال کرد اما عمومی‌ترین و عامه‌فهم‌ترین روش و نزدیک‌ترین راه به «همه» را برگزید و خود نیز از بیان مستقیم و مکرر حقایق و آرمان‌ها خسته نشد. در برابر هر چالش ظاهراً بزرگی نیز می‌گفت اگر ما #تکلیف‌ را انجام دهیم و #مردم هم بیدار باشند، خودشان می‌دانند چه بکنند. همچنان که شهید #مطهری در مقدمه‌ی مهم کتاب غریب #داستان_راستان نیز روش «سادگی، در خدمت برانگیختن تفکر + اعتماد به نتایج تفکر مخاطب» را تبیین کرده و خود در عمل به کار گرفت و با آن توانست به قول امام "بی‌قلق و اضطراب" به تعلیم و تربیت جامعه بپردازد. البته سبک‌شناسی حاضر، با قدری ساده‌سازی یا اغراق مطرح شد. سبک اول و دوم همیشه دو قطب مجزا در برابر هم نیستند. طیفی میان این دو نگاه هست. مهم‌تر این که قرار نیست پیام‌رسان #حق، نسبت به #ابزار بی‌مبالات باشد یا همیشه آراستن بیان را فدای پیراستن مضمون کند. گاهی آراستن هم لازم است، مشروط به این که خلاقانه و متکی به پیراستن باشد، نه مقلدانه و منفعلانه.

محمدجواد میری
مجله #جریان_امروز، شماره15

@smjmiry 👈
@smjmiry

🔴 "هویت" و "جمهوریت"، دو گمشده‌ی بازسازی مزار شهدا

محمدجواد میری


1⃣ برای طراحی دوباره قاب و سنگ مزار شهدا در مشهد فراخوانی منتشر شده است. این که وضعیت فعلی #مزار_شهدا نامطلوب تلقی شده، جای شکر دارد. اما باید نگران بود که در پی تخریب قبلی این #میراث معنوی و مردمی، به ورطه‌ی تکرار و تکمیل این تخریب نیفتیم. افسوس بر گذشته سودی ندارد، اما برای درمان دردهایی که خود ساخته‌ایم، باید بدانیم چه بر ما گذشته است.
روزی که مزار شهدا با بولدوزرهای #توسعه صاف شد، سنگ ها و قاب‌هایی که بزرگترین موزه تاریخ مردمی #دفاع_مقدس را ساخته بودند، جایشان را به سنگ‌های بی‌روحی دادند که نه زیبا بودند، نه بامعنا و نه مردمی.
نهادهای رسمی دست به دست هم دادند و به نام زیباسازی و بهسازی، تخریب -و حداکثر یکسان‌سازی- کردند. به قول رندی:
قلم در دست نادان مثل تیشه/ مزار یار را کنده ز ریشه/ بجای خط خوانای وصیت/ نشانده آهن و سیمان و شیشه...
و این گونه، آن چه به تعبیر #امام_خمینی زبان گویایی برای شهادت بر عظمت روح جاوید #شهدا بود، گنگ شد و گسترده‌ترین سرمایه #هنر_مردمی قربانی نگاه فرمایشی و ساده‌انگارانه‌ی برنامه‌ریزانی شد که ساده‌ترین راه برای بهسازی را درست‌ترین راه یافته بودند.

2⃣ اما چه باید کرد؟ فراخوان تازه منتشر شده برای طراحی دوباره مزار شهدا را به فال نیک می‌گیریم و از این که آیا چنین امر خطیری از خلال فراخوان حاصل می‌شود یا نه، می‌گذریم (در پروژه هایی که اثر مهمی بر هویت شهری و ملی دارند، فراخوان‌هایی بدون چارچوب و سیاستگذاری درست، معمولاً به نتایج مطلوب نرسیده‌اند).
در هر روی، آن چه مهم است معیار انتخاب طرح‌هاست و تعهد برگزارکنندگان به این که اگر بهترین طرح‌های رسیده هم دارای معیارهای حداقلی نبودند، تکلیف خود را رفع‌شده نپندارند و در اندیشه طراحی جایگزین مطلوب باشند.
سال گذشته هم مجموعه ای از طرح‌های جدید برای مزار شهدا آماده شد که در بازدیدی که یکی از نهادهای دخیل در مساله مزار شهدا برگزار کرده بود، مورد ارزیابی برخی کارشناسان قرار گرفت. اما باز هم فرم بارُم آن ارزیابی، مبتنی بر هیچ نظریه‌ای در باب ماهیت و کارکرد مزار شهدا نبود.

3⃣ و اما مزار شهدای دفاع مقدس باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که با صاحبانش نسبتی داشته باشد؟ اگر اولین ویژگی را "هویت‌" داشتن بدانیم، می‌توانیم آن را با سه شاخصه بسنجیم:
- شباهت به مزارات ایرانی اسلامی (که می‌تواند به تناسب #هویت هر بوم، رنگ و بویی متمایز یابد).
- داشتن نشانه‌های #انقلاب و دفاع مقدس.
- شباهت به مزار شهدایی که تخریب شد.
و از این میان اگر بضاعت طراحان، خلق اثری با همه ویژگی‌های فوق نباشد، شاید سومی مطلوب‌تر و ممکن‌تر باشد. صدالبته جعبه‌آیینه‌ها با محتویات‌شان ارزش تاریخی و فرهنگی داشته و دارند که درباره آن نیز خواهم گفت. خلاصه آن که مزار شهدا در دو دهه نخست انقلاب، وجهه نمادینی داشته است که بازیابی آن، بستر انتقال معانی ارزشمند معنوی و مردمی جنگ ماست.
اما دومین ویژگی لازم برای قاب‌های مزار شهدا را قطعاً باید قابلیت "تعاملی‌"شان دانست. یکسان‌سازی مزار شهدا و از بین بردن چیدمان‌هایی که بازتاب فرهنگ و سلیقه اقشار گوناگون #مردم و #تنوع شهدا و تاریخچه آنان بوده است، نشانه‌ای از عدم فهم عمیق #جمهوریت توسط #کارگزاران جمهوری اسلامی است. دخالت مستمر خانواده شهدا یا دوستان و هم‌محلی‌ها و هم‌مدرسه‌ای‌های او -به‌عنوان متولیان زیباسازی قاب‌ها- ضامن استمرار پیوند اجتماعی مردم با شهدا و دور کردن مزار شهدا از شیئی صرفاً موزه‌ای است. نوعی #وحدت_در_کثرت و کثرت در وحدت در مزار شهدا، محصول همین قابلیتِ ازدست‌رفته است که حتی می‌تواند بستر تطور منطقی مزارات در گذر زمان نیز باشد. فضای بی‌روح امروز مزار شهدا و احساس #غربت و سردرگمی مخاطب در این فضا ناشی از حذف جنبه #تعاملی در قاب‌ها و سلب قدرت #انتخاب بازماندگان شهید برای طراحی سنگ قبر شهیدشان است.
کلام آخر آن که اگر قرار است در برخورد با #هویت خویش دچار #غربزدگی هم شویم، کاش دست‌کم قرن بیست و یکمی باشیم، نه قرن نوزدهمی!


کانال اما بعد... 👇
telegram.me/joinchat/AAAAAD98j_vseGWcUFZURA

منتشرشده در روزنامه شهرآرا 25دی95
@smjmiry