جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.14K subscribers
4.08K photos
1.44K videos
161 files
2.2K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
#روایت_انتخاب
#خراسان_رضوس
#جغتای
#میثم_کیوانلو

سراغ داداش رفتم
گفتم یه عمره داریم حرف از عدالت و درد مردم میزنیم، انتقاد میکنیم و نظر میدیم
الان وقتشه که بیایم پای کار
آقا سعید ثبت نام کرده و هیشکی نیومده پای کار
اگه مردشی بسم الله
یا علی گفتیم و فروشگاه رو خالی کردیم برای ستاد
همه اجناس رو تو پلاستیک کردیم و ته فروشگاه رو هم چیدیم با میل قفسه دورش رو بستیم
برای اینکه ظاهر خوبی داشته باشه نیاز به بنر داشتیم روش بچسپونیم تا هم اجناس دیده نشن و هم ظاهر ستاد رسمی تر بشه
زنگ زدم استان به شاملو. گفت بنر هیچی نداریم یه سری پوستر داریم که واست می‌فرستم
ما هم برای هزینه اجاره یک باند و پذیرایی و... دیگه کفگیر به ته دیگ خورده بود و هزینه بنر نداشتیم یه بنر داشتیم مال فروشگاه بود برعکس به پشت چسپوندیم لااقل سفید باشه
بعدش به فکر افتادیم لوگوی انتخاباتی آقا سعید رو روش در بیاریم
ولی دیتا پروژکتور نداشتیم
تو شهر کوچیکی مثل ما هم کسی امانت نمی‌داد
یکی از دوستان گفت رو کاغذ بشکل شابلون در بیاریم و توی تاریکی با فلش گوشی طرح رو بندازیم رو بنر و با ماژیک در بیاریم
بنظر منطقی میومد
رفتیم تو کارش
با نردبون و چهارپایهبا نربون و چهارپایه گوشی و برگه لوگو رو فیکس کردیم
طرح رو با ماژیک در آوردیم
از چیزی که فک میکردیم خوشگل تر شد
بعدش طرح پرچم لوگو رو با مداد شمعی های دخترم رنگ زدم
دیگه طرحمون لاکچری شده بود
با کمی خلاقیت ستاد ظاهر آبرومندی گرفت
گفتیم پول پوستر و بنر رو که نداریم
تازشم نمیشه اونجوری که باید حرف اصلی رو با اینا به مردم رسوند
دست بکار شدیم
رفتیم شومیز و ماژیک خریدیم
جملات اصلی آقا سعید رو روی مقوا نوشتیم و با بند بهم وصل کردیم
هر کسی از پیاده رو ی روبروی ستاد می‌گذشت
جملات آقا سعید و مواضع انقلابی بچه‌ها خودش فریاد میزداولین نوشته رو روی در ورودی ستاد نصب کردیم :
"اینجا ستاد کسی است که اول با اعضای ستاد خود تعارف ندارد!!"
بدون تعارف از حضور در ستاد چنین کسی لذت می‌بردیم، از بدون تعارف بودن حتی با خودمان

روز آخر که آقا سعید کنار کشید خیلی تو ذوق بچه ها خورد
نه برای اینکه ما براش کار کرده بودیم
برای اینکه از روز اول همه با تمسخر و از نگاه بالا به پایین میگفتن جلیلی کنار می‌کشه و ما با هزار دلیل و برهان و تحلیل اثبات میکردیم امکان نداره
و حالا زبون اونایی که میگفتن انتخابات از اول نتیجه اش مشخصه و مهندسی شده ست بلند بود
ولی نه دلم خوشحال بودم و خدا رو شکر کردم که جایی بودم و تا آخرش پای کسی ایستادم که حتی لحظه ای بفکر کسب قدرت و مال دنیا نبود و همه‌اش بفکر تکلیف و انقلاب بود یازده شب
آخر شب قبل از پایان تبلیغات باید آخرین وظیفه مون رو هم انجام می‌دادیم
و اونم شفاف سازی هزینه های ستاد
همه رو لیست کردم
تو صفحه ستاد بارگزاری کردم
چند روز بعد دیدم همه ستادهای شوراها با مطالبه ای که ایجاد شده بود هزینه های خودشون رو توی یکی از رسانه های محلی اعلام کردن
با خودم گفتم گفتمان انقلابی آقا سعید حتی در شهر ما هم باعث خیر و برکت شده و کوچکترینش همین شفافیت ستادها بود

روز اول رفتیم یک باند اجاره کردیم
سرودهای انقلابی رو پخش میکردیم
رفتم سراغ همسایه ها
از یکی یکی شون پیشاپیش عذرخواهی کردیم
میپرسیدن ستاد کیه ؟
بهترین راه برای تبلیغات همین بود
ستاد کسیه که نمیخاد حتی صدای صوت تبلیغاتش برای شما مزاحمت ایجاد کنه

روز بعدش مدیر یکی از فروشگاه های همسایه که خانم بود اومد گفت شربت یک شب ستاد با من
شب بعدش یه دبه پر از شربت زعفران آورد
اینقدر پر ملات بود که هر چقدر آب اضافه میکردیم بازم مزه داشت 😁
ما هم نامردی نکردیم و از یه دبه دو سه دبه شربت تولید کردیم .

روز بعداز کناره گیری یکی شون رو دیدم با حسرت گفت : کنار کشید!؟

https://t.iss.one/resjom/18