Forwarded from مقسطین
💢 تیغِ تیزِقلمِ انقلابیِ نادر ابراهیمی برتنِ
#نئو_اسلام_آمریکایی_ها
🔴روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت...
گفتم: این، به راستی که#بیشرمانه_زیستن است و بیشرمانه مردن.
با این صفات خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند.
آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟
آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم.
ما آمده ایم که با حضورمان، #جهان_را_دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود...
ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...
گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
#نادر_ابراهیمی
#صاد_الف_بیداد
https://telegram.me/moqsetin
#نئو_اسلام_آمریکایی_ها
🔴روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت...
گفتم: این، به راستی که#بیشرمانه_زیستن است و بیشرمانه مردن.
با این صفات خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند.
آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟
آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم.
ما آمده ایم که با حضورمان، #جهان_را_دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود...
ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...
گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
#نادر_ابراهیمی
#صاد_الف_بیداد
https://telegram.me/moqsetin
Forwarded from کانال رسمی مستند داد
نظر استاد #نادر_طالب_زاده در مورد مستند داد:
yon.ir/P081
👈👈👈#رسانه_ملی پخش نمی کنند
عالی بود عالی. از ده تا فیلم سینمایی بهتر بود. این کار را باید زود از یکی از #رسانه_ملی پخش شود این کار از جنسی است که معمولا رسانه ملی پخش نمی کند. این فیلم #عماری است و شان عماری دارد.این مسایلی هست که به کمر انقلاب ضربه می زند یادم هست که چند سال پیش #معلمان اعتراض کردند کسی برای من خبر اورد که با باتوم زده اند. معلم جانباز داشتیم که #باتوم خورده بود. امروز دارند پیرامون این مسایل فیلم می سازند. دیگر نمی توانی جلو فیلم ساز را بگیری این هم یک اتقاق مهم است که این #فیلم_ساز با این مستند دنبال اصل مسله هستند . این ها همان مسایلی هست که #انقلاب را بیمه می کند. من می خواستم که بلند شوم ولی نمی توانستم این کار را انجام دهم. تازه این هم در #مدرسه فیلم سازی #عمار ساخته شده بود
👈👈👈کارگر را چرا شلاق می زنید؟
اگر #کارگر نتواند در جمهوری اسلامی اعتراض کند و بترسد از اینکه بخاطر مسائل امنیت #زندانی شود دیگه ما چیزی به دست نیاوردیم.
این مستند ساز است که میرود در دل کوه و از بیغوله ها آن حقیقت را در می آورد.
شما شان نزولی این دوربین و جشنواره عمار و این تعریف سینمایی را رعایت کردید. دست بچه هایی که از شما حمایت کردند. درد نکند. خیلی فیلم قشنگی بود و طولانی بودنش خوب بود. سیری داشت و مثل یک رمان بود.
باید در رسانه ملی پخش شود و کارشناسان بیایند و صحبت کنند وبعد هم #وزا و #نماینده ها بیایند پاسخ دهند. #قوه_قضاییه بیاید اینجا جواب دهد که با چه منطقی #شلاق می زنید؟ کامیون داران #اعتراض کردند به #زندان می اندازید؟ مگر نفهمیدی #انقلاب_اسلامی چی هست و چه چیز را مطالبه می کند؟
👈👈👈این روستا در کنار معدن طلا هست!!!
باید فضای انتقاد را باز کرد این جوری است که #رهبری تنها نمی نماند. #مستند_ساز است که این کار را می تواند انحام می دهد. چند نفر آدم #متعهد با دوربین به تکاب می روند تا از روستایی که کنار #معدن_طلا هست فیلم بگیرند. چرا باید کنار معدن #طلا اون جوری زندگی کنند!! مگر این جا #آفریقا هست. یا #کنگو هست. مستند سازان انقلابی مثل سونامی می اید کسی نمی تواند جلویش را بگیرد. این مستند سازی است که می تواند مشکلات را حلش کند. هزارتا تجمع، کار 4 تا مستند ساز که در دل کار می روند و حقایق رو نشان میدهند را نمی کنند.
👈👈👈مستند شما انقلاب را بیمه می کند
فقط باید مراقب باشیم که این ها به رسانه ملی بیایید این فیلم ها فقط مال سالن نمایش نیست. این کار شما انقلاب را #بیمه میکند. من لذت بردم. این هم بگوییم که بی بی سی یا #صدای_امریکا پخش کرد. بهانه بیاریم. این ها مهم نیست ما به ضد انقلاب و دشمن چه کار داریم.ما باید کار و وظیفه خودمان را انجام دهیم.اینکه بعد از سی و هفت سال این فیلم را می شود ساخت و در سالن به نمایش گذاشت این قدرت وضعی کشور هست. این که رسانه از وضع خودش انتقاد کند این خودش قدرت نظامی و جنگ نرم هست. من خیلی خوشحال هستم بقیه آثار را هم که دیدم همین طور بود.عمار از این نظر جایگاه متفاوتی دارد.
به کانال رسمی مستند #داد بپیوندید....
@mdaaad
yon.ir/P081
👈👈👈#رسانه_ملی پخش نمی کنند
عالی بود عالی. از ده تا فیلم سینمایی بهتر بود. این کار را باید زود از یکی از #رسانه_ملی پخش شود این کار از جنسی است که معمولا رسانه ملی پخش نمی کند. این فیلم #عماری است و شان عماری دارد.این مسایلی هست که به کمر انقلاب ضربه می زند یادم هست که چند سال پیش #معلمان اعتراض کردند کسی برای من خبر اورد که با باتوم زده اند. معلم جانباز داشتیم که #باتوم خورده بود. امروز دارند پیرامون این مسایل فیلم می سازند. دیگر نمی توانی جلو فیلم ساز را بگیری این هم یک اتقاق مهم است که این #فیلم_ساز با این مستند دنبال اصل مسله هستند . این ها همان مسایلی هست که #انقلاب را بیمه می کند. من می خواستم که بلند شوم ولی نمی توانستم این کار را انجام دهم. تازه این هم در #مدرسه فیلم سازی #عمار ساخته شده بود
👈👈👈کارگر را چرا شلاق می زنید؟
اگر #کارگر نتواند در جمهوری اسلامی اعتراض کند و بترسد از اینکه بخاطر مسائل امنیت #زندانی شود دیگه ما چیزی به دست نیاوردیم.
این مستند ساز است که میرود در دل کوه و از بیغوله ها آن حقیقت را در می آورد.
شما شان نزولی این دوربین و جشنواره عمار و این تعریف سینمایی را رعایت کردید. دست بچه هایی که از شما حمایت کردند. درد نکند. خیلی فیلم قشنگی بود و طولانی بودنش خوب بود. سیری داشت و مثل یک رمان بود.
باید در رسانه ملی پخش شود و کارشناسان بیایند و صحبت کنند وبعد هم #وزا و #نماینده ها بیایند پاسخ دهند. #قوه_قضاییه بیاید اینجا جواب دهد که با چه منطقی #شلاق می زنید؟ کامیون داران #اعتراض کردند به #زندان می اندازید؟ مگر نفهمیدی #انقلاب_اسلامی چی هست و چه چیز را مطالبه می کند؟
👈👈👈این روستا در کنار معدن طلا هست!!!
باید فضای انتقاد را باز کرد این جوری است که #رهبری تنها نمی نماند. #مستند_ساز است که این کار را می تواند انحام می دهد. چند نفر آدم #متعهد با دوربین به تکاب می روند تا از روستایی که کنار #معدن_طلا هست فیلم بگیرند. چرا باید کنار معدن #طلا اون جوری زندگی کنند!! مگر این جا #آفریقا هست. یا #کنگو هست. مستند سازان انقلابی مثل سونامی می اید کسی نمی تواند جلویش را بگیرد. این مستند سازی است که می تواند مشکلات را حلش کند. هزارتا تجمع، کار 4 تا مستند ساز که در دل کار می روند و حقایق رو نشان میدهند را نمی کنند.
👈👈👈مستند شما انقلاب را بیمه می کند
فقط باید مراقب باشیم که این ها به رسانه ملی بیایید این فیلم ها فقط مال سالن نمایش نیست. این کار شما انقلاب را #بیمه میکند. من لذت بردم. این هم بگوییم که بی بی سی یا #صدای_امریکا پخش کرد. بهانه بیاریم. این ها مهم نیست ما به ضد انقلاب و دشمن چه کار داریم.ما باید کار و وظیفه خودمان را انجام دهیم.اینکه بعد از سی و هفت سال این فیلم را می شود ساخت و در سالن به نمایش گذاشت این قدرت وضعی کشور هست. این که رسانه از وضع خودش انتقاد کند این خودش قدرت نظامی و جنگ نرم هست. من خیلی خوشحال هستم بقیه آثار را هم که دیدم همین طور بود.عمار از این نظر جایگاه متفاوتی دارد.
به کانال رسمی مستند #داد بپیوندید....
@mdaaad
Forwarded from کتابفروش
اگر،
در روزگاری که شبهروشنفکران،
ناامیدی را دکان کردهاند و وسیله کسب، امید،
چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید،
ابن مشغله کتباً اقرار میکند که
«به بلاهتِ امید آراسته است.»
او ایمان دارد که جهان،
حتی یک روز قبل از انهدام،
به کمال خود،
به اوج خود و به شکوه رویایی خود خواهد رسید؛
و همه رنجها به همین یک روز کوتاه میارزد...
"ابن مشغله"
#نادر_ابراهیمی
@ketabforoosh
در روزگاری که شبهروشنفکران،
ناامیدی را دکان کردهاند و وسیله کسب، امید،
چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید،
ابن مشغله کتباً اقرار میکند که
«به بلاهتِ امید آراسته است.»
او ایمان دارد که جهان،
حتی یک روز قبل از انهدام،
به کمال خود،
به اوج خود و به شکوه رویایی خود خواهد رسید؛
و همه رنجها به همین یک روز کوتاه میارزد...
"ابن مشغله"
#نادر_ابراهیمی
@ketabforoosh
Forwarded from قول سدید
⭕️آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند فاتحه انقلاب و اسلام را همین مسوولان خواهند خواند⭕️
❎❎ما باید کوشش کنیم که اخلاق #کاخ_نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما #جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن #خوی_کاخ_نشینی به پایین بکشید، خود کاخ نشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن #نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این #کوخ_نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ نشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را.
❎آن خوی کاخ نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَشمضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.
♦️کسی که تمام توجهش به دامداری است او #نمیتواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمیتواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخ نشینانند. و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم اینطور؛ لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخ نشینی در بین مردم باشد، این اسباب این میشود که #انحطاط_اخلاقی پیدا بشود.
❎اکثر این خویهای فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است. و شما امروز در جامعه خودتان وقتی ملاحظه بکنید، در جامعه اهل علم و - عرض میکنم که - مدرسه نشینها، اینها که زحمت میکشند و کار برای این #جمهوری_اسلامی میکنند، اینها همین کوخ نشینهایند. حجرههای مدرسه را بروند ببینند که چی است وضعش و فعالیتشان چیست.
منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و کارشان چی است. منزل مدرسین جامعههای ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان چی هست و کارشان چی است.
❎و ما بحمدالله امروز همه دست اندر کارهایمان #کاخ_نشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست
🔷آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما #فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.
⛔️آن روزی که #رئیس_جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. ⛔️آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید #فاتحه بخوانیم.
❌ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشینها بودند، و همین معدودی که از کوخ نشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو میگرفتند و سعی میکردند برای جلوگیری.
⛔️آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما #فاتحه اسلام را بخوانیم
💢صحیفه امام جلد 17 صص375-377💢
❎❎ما باید کوشش کنیم که اخلاق #کاخ_نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما #جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن #خوی_کاخ_نشینی به پایین بکشید، خود کاخ نشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن #نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این #کوخ_نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ نشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را.
❎آن خوی کاخ نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَشمضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.
♦️کسی که تمام توجهش به دامداری است او #نمیتواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمیتواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخ نشینانند. و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم اینطور؛ لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخ نشینی در بین مردم باشد، این اسباب این میشود که #انحطاط_اخلاقی پیدا بشود.
❎اکثر این خویهای فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است. و شما امروز در جامعه خودتان وقتی ملاحظه بکنید، در جامعه اهل علم و - عرض میکنم که - مدرسه نشینها، اینها که زحمت میکشند و کار برای این #جمهوری_اسلامی میکنند، اینها همین کوخ نشینهایند. حجرههای مدرسه را بروند ببینند که چی است وضعش و فعالیتشان چیست.
منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و کارشان چی است. منزل مدرسین جامعههای ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان چی هست و کارشان چی است.
❎و ما بحمدالله امروز همه دست اندر کارهایمان #کاخ_نشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست
🔷آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما #فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.
⛔️آن روزی که #رئیس_جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. ⛔️آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید #فاتحه بخوانیم.
❌ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشینها بودند، و همین معدودی که از کوخ نشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو میگرفتند و سعی میکردند برای جلوگیری.
⛔️آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما #فاتحه اسلام را بخوانیم
💢صحیفه امام جلد 17 صص375-377💢
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺آن حزباللهیِ سبیلو!
هم مغضوبِ جماعت شبهروشنفکر است و هم مطرودِ جماعت انقلابی!
شبهروشنفکران که تکلیفشان روشن است و میدانند چرا از او متنفرند؛ هنوز هم سوزشِ شلاقِ کلماتش را بر تنِ خود احساس میکنند. همچنان کابوسِ نقدهای بیمحابا و ویرانگرش، آزارشان میدهد. شاید در زمانهی ما، هیچکس مانند او، پتهی این جماعتِ بهقولِ خودش «پهناور» را روی آب نریخته باشد. استثناهایی مانند جلال آل احمد هم هستند البته.
از اینها که بگذریم، بیاعتناییِ بیمبنای انقلابیها به او، حیرتانگیز است. آن هم در شرایطی که او از نادر چهرههای سرشناس ادبیات داستانیِ همعصرِ انقلاب اسلامیست که بیاعتنا به همهی تحدیدها و تهدیدها و تحریمهای دیکتاتوریِ شبهروشنفکری، به تمامی در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت. نه اینکه چون «سه دیدار» را برای حضرت روحالله نوشته یا «با سرودخوانِ جنگ...» را برای رزمندهها. فراتر از اینها، روح حاکم بر تمامی آثارش، روح انقلاب است. بیقراری برای عدالت، ستیزِ مدام با ستم، تعهد نسبت به سرنوشت مظلومان، آزادگی و...
در این بیپناهی و سردرگمیِ فکری و فرهنگیِ حاکم بر جامعهی ایرانی، #نادر_ابراهیمی یک پیشرانِ قدرتمند است.
اگر از آن سِبیلِ کلفت و ریشِ نداشتهاش درگذریم، او یک حزباللهیِ واقعی و تمامعیار است! باور کنید...
🔺آن حزباللهیِ سبیلو!
هم مغضوبِ جماعت شبهروشنفکر است و هم مطرودِ جماعت انقلابی!
شبهروشنفکران که تکلیفشان روشن است و میدانند چرا از او متنفرند؛ هنوز هم سوزشِ شلاقِ کلماتش را بر تنِ خود احساس میکنند. همچنان کابوسِ نقدهای بیمحابا و ویرانگرش، آزارشان میدهد. شاید در زمانهی ما، هیچکس مانند او، پتهی این جماعتِ بهقولِ خودش «پهناور» را روی آب نریخته باشد. استثناهایی مانند جلال آل احمد هم هستند البته.
از اینها که بگذریم، بیاعتناییِ بیمبنای انقلابیها به او، حیرتانگیز است. آن هم در شرایطی که او از نادر چهرههای سرشناس ادبیات داستانیِ همعصرِ انقلاب اسلامیست که بیاعتنا به همهی تحدیدها و تهدیدها و تحریمهای دیکتاتوریِ شبهروشنفکری، به تمامی در خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت. نه اینکه چون «سه دیدار» را برای حضرت روحالله نوشته یا «با سرودخوانِ جنگ...» را برای رزمندهها. فراتر از اینها، روح حاکم بر تمامی آثارش، روح انقلاب است. بیقراری برای عدالت، ستیزِ مدام با ستم، تعهد نسبت به سرنوشت مظلومان، آزادگی و...
در این بیپناهی و سردرگمیِ فکری و فرهنگیِ حاکم بر جامعهی ایرانی، #نادر_ابراهیمی یک پیشرانِ قدرتمند است.
اگر از آن سِبیلِ کلفت و ریشِ نداشتهاش درگذریم، او یک حزباللهیِ واقعی و تمامعیار است! باور کنید...
📝در استقبال از یادداشت برادر عزیز روحالله رشیدی در مورد نادر: آن حزباللهی سبیلو! https://t.iss.one/ebteda_ir/1465
همان نفرتی که روشنفکرها از امثال جلال آلاحمد دارند از نادر ابراهیمی دارند!
🔺نه به خاطر آنکه مهمترین کتابهایش نظیر آتش بدون دود و برجادههای آبی سرخ را به تشویق آیتالله خامنهای نوشته (که البته با آن هم مسئله دارند)
🔺نه فقط به خاطر اینکه برای جنگ و انقلاب و امام کتاب دارد و مهمتر از آن دل در گرو انقلاب، جنگ، امام، رهبری و... دارد (که آنها دشمن آن اساس هستند)
🔺مهمترین مشکل غربزدهها با امثال نادر و جلال، شوریدن بر فضای غالب روشنفکری و انقلابیگری و عدالتخواهی و استقلالخواهی و آزادیخواهی با علقههای دینی و مردمی است. نشان دادن پوک بودن روشنفکری و حقانیت دین و انقلاب آنهم از درون اردوگاه روشنفکری است.
🔺به نادر و جلال نمیتوانند برچسب فاناتیک و بنیادگرا و بیسواد و شعارگونگی و... بزنند که امثال آنها از یک راه طی شده با مخاطب سخن میگویند و افقهایی که برای روشنفکران آرزوست برای آنها خاطره است.
🔺نادر و جلال خودشان به حقیقت رسیدهاند و په قول طاهره صفارزاده پا جاپای کهنه اجداد نگذاشتهاند و نقطه عزیمتشان در قله روشنفکری، اسلام و انقلاب و مردم نه غرب! آن هم به سبک روشنفکری ما با تاخیر فاز بسیار نسبت به غرب!
🔺نادر کسی است که در اوج لطافت حتی در عاشفانههای آرام و بسیار آرام با همسرش از انقلاب و مردم و رزمندهها سخن میگوید بیآنکه مخاطب احساس کند شعار شنیده است و قلم شیوایی که سرمایههای نادیده تاریخ معاصر را به تصویر کشیده آن هم در داستانهایی گیرا و جذاب.
🔺همچنین نظر به هموار کردن راه برای پویندگان این عرصه داشته و از آموزش مکتوب آنان غافل نشده چنانکه هنرمندان و نویسندگان مختلفی محصول آموزشهای او هستند.
🔺او را در کنار خودمان در سالهایی نه چندان دور از دست دادیم، آثار و یادش را از دست ندهیم!
🔺ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خوردهایم/ ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود، رنج دوران بردهایم!
🔺برای آشنایی با نادر مستند بار دیگر مردی که دوستش میداشتیم را از دست ندهید
#محمدصادق_شهبازی
شریعتی، چمران، جلال و نادر جستجوگرانی در مسیر اسلام ناب👇
https://t.iss.one/jomhouri/2608
@jomhouri
همان نفرتی که روشنفکرها از امثال جلال آلاحمد دارند از نادر ابراهیمی دارند!
🔺نه به خاطر آنکه مهمترین کتابهایش نظیر آتش بدون دود و برجادههای آبی سرخ را به تشویق آیتالله خامنهای نوشته (که البته با آن هم مسئله دارند)
🔺نه فقط به خاطر اینکه برای جنگ و انقلاب و امام کتاب دارد و مهمتر از آن دل در گرو انقلاب، جنگ، امام، رهبری و... دارد (که آنها دشمن آن اساس هستند)
🔺مهمترین مشکل غربزدهها با امثال نادر و جلال، شوریدن بر فضای غالب روشنفکری و انقلابیگری و عدالتخواهی و استقلالخواهی و آزادیخواهی با علقههای دینی و مردمی است. نشان دادن پوک بودن روشنفکری و حقانیت دین و انقلاب آنهم از درون اردوگاه روشنفکری است.
🔺به نادر و جلال نمیتوانند برچسب فاناتیک و بنیادگرا و بیسواد و شعارگونگی و... بزنند که امثال آنها از یک راه طی شده با مخاطب سخن میگویند و افقهایی که برای روشنفکران آرزوست برای آنها خاطره است.
🔺نادر و جلال خودشان به حقیقت رسیدهاند و په قول طاهره صفارزاده پا جاپای کهنه اجداد نگذاشتهاند و نقطه عزیمتشان در قله روشنفکری، اسلام و انقلاب و مردم نه غرب! آن هم به سبک روشنفکری ما با تاخیر فاز بسیار نسبت به غرب!
🔺نادر کسی است که در اوج لطافت حتی در عاشفانههای آرام و بسیار آرام با همسرش از انقلاب و مردم و رزمندهها سخن میگوید بیآنکه مخاطب احساس کند شعار شنیده است و قلم شیوایی که سرمایههای نادیده تاریخ معاصر را به تصویر کشیده آن هم در داستانهایی گیرا و جذاب.
🔺همچنین نظر به هموار کردن راه برای پویندگان این عرصه داشته و از آموزش مکتوب آنان غافل نشده چنانکه هنرمندان و نویسندگان مختلفی محصول آموزشهای او هستند.
🔺او را در کنار خودمان در سالهایی نه چندان دور از دست دادیم، آثار و یادش را از دست ندهیم!
🔺ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خوردهایم/ ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود، رنج دوران بردهایم!
🔺برای آشنایی با نادر مستند بار دیگر مردی که دوستش میداشتیم را از دست ندهید
#محمدصادق_شهبازی
شریعتی، چمران، جلال و نادر جستجوگرانی در مسیر اسلام ناب👇
https://t.iss.one/jomhouri/2608
@jomhouri
Telegram
ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
🔺آن حزباللهیِ سبیلو!
هم مغضوبِ جماعت شبهروشنفکر است و هم مطرودِ جماعت انقلابی!
شبهروشنفکران که تکلیفشان روشن است و میدانند چرا از او متنفرند؛ هنوز هم سوزشِ شلاقِ کلماتش را بر تنِ خود احساس میکنند. همچنان کابوسِ نقدهای بیمحابا و ویرانگرش،…
🔺آن حزباللهیِ سبیلو!
هم مغضوبِ جماعت شبهروشنفکر است و هم مطرودِ جماعت انقلابی!
شبهروشنفکران که تکلیفشان روشن است و میدانند چرا از او متنفرند؛ هنوز هم سوزشِ شلاقِ کلماتش را بر تنِ خود احساس میکنند. همچنان کابوسِ نقدهای بیمحابا و ویرانگرش،…
من شهامت تو را تحسین میکنم، چراکه سخن گفتن از حرکت، در این روزگار واقعاً شهامت میخواهد. و من به راحتی سخن میگویم چرا که دم زدن از حرکت همانقدر شهامت میخواهد که سخن گفتن از سکون و توقف حماقت طلب میکند.
حرکت از سکون سرچشمه نمیگیرد. حرکت به حرکت مُتکی است.
از همان لحظهیی که معنای حرکت را فراموش کرد و از درک رابطه میان حال و آینده عاجز ماند... او مرده بود.
وسعت معنای انتظار، نمایشنامهای از #نادر_ابراهیمی
حرکت از سکون سرچشمه نمیگیرد. حرکت به حرکت مُتکی است.
از همان لحظهیی که معنای حرکت را فراموش کرد و از درک رابطه میان حال و آینده عاجز ماند... او مرده بود.
وسعت معنای انتظار، نمایشنامهای از #نادر_ابراهیمی
📝واگویه های یک سیاستمدار بیعمل و تشییع کنندگانش در مجلس تشییعش
#نادر_ابراهیمی
🔺قانونی که از ظالم دفاع میکند، قانون نیست. ص 106
🔺دلم میخواست سیاستمدار بشوم؛ یک سیاستمدار واقعی، سیاستمداری که به مردم راست بگوید و به خاطر آزادی همانقدر بجنگد که بخاطر رفاه، به خاطر وطن، همانقدر که به خاطر اعتقاد. ص 135
🔺دست خالی، در میان خیلی از دشمنان بدکینه رذل، تنها با گفتاردرمانی که شفادادن یک ملت بیمار، ممکن نیست. کلمه، نان نمیشود. تکرار یک مفهوم، آن مفهوم را می ساید و کهنه می کند. فقط راست گفتن کافی نیست. فریفتن عوام ساده است. صداقت، به سود مردم تغییر دادن است. جامعه، اعتراف نیوش سیاستمدارن نیست. دگرگون کردن، نه اعتراف کردن و دل به دست آوردن. آگر سیاستمدار میشدم تغییر میدادم و سخنرانی نمیکردم. ص 135
🔺️دلم میخواست در همه مسائل دخالت کنم-مثل یک نخست وزیر یا رئیس جمهور واقعی. دلم میخواست چیزی را افتتاح کنم که راست باشد. دلم میخواست به من راست بگویند و من به آنها راست بگویم. برادرم میگوید: در کشورهای جهان سوم، این خواست بیجایی است که سیاستمداران به مردمشان راست بگویند، سازندگان به سیاستمدارانشان. ص 136
🔺️دلم میسوزد از اینکه (ان سیاستمدار) نتوانست کاری بکند. زن میگوید: اگر باز هم دلت بسوزد، دلت را از قفسه سینه ات بیرون میکشم و می اندازم جلوی سگ ها. نویسنده میگوید: دلم از همین هم میسوزد. ص 137
🔺️این ما نبودیم که دشمنان تو را پیروز کردیم..نه ... این خود تو بودی که دشمنانت را بر خویش غالب کردی؛ و بر ما. ص 138
🔺️تو ایجاد توقع کردی. غوغاگران ایجاد توقع کردند. تو آرزوهای از یادرفته ما را به یادمان آوردی. تو بار دیگر ما را سرشار از حسی تاریخی کردی. مردم دیگر نتوانستند از کنار نام تو بی اعتنا عبور کنند: او می آید؛ نگاهش کنید! خلق توقع و امید، و بعد تو حتی مارالهای آن بوستان را که نماد اسارت ابدی یک ملت بودند به جنگلهای حفاظت شده شمال نفرستادی. تو فقط برای آنها و البته تعدادی گوزن کمیاب سخنرانی کردی .ص 138
🔺️تو از بیرون میدان بازی، دستور می دادی. تو از درون خبر نداشتی. - من دستور نمی دادم، التماس می کردم؛ اما تو اگر بازی را بلد نبودی، باید کنار من می بودی نه وسط میدان. ص 139
🔺️ملتی که از خریدن نان عاجز مانده این همه گل می خواهد چه کند. ص 140
🔺️میلیون ها نفر را میبینم که کنار برنجزارها آواز میخوانند و کف می زنند و ما هنوز کوه کوه برنج بد به کشور می آوریم و به خورد مردم می دهیم. چای لاهیجان، پنبه گرگان، نیشکر هفت تپه..آه... هیچ، هیچ قدمی برداشته نشد. چرا اینجا کشور بی خانه هاست؟ ص141
🔺️مردی به دیگری میگوید: چرا اینطور با صدای بلند گریه میکنند؟ مرد دوم جواب میدهد: هرکس که بنلتدر گریه کند، جانشین او خواهد شد. ص 141
🔺️من تعهدکرده بودم که خودبسندگی واقعی به وجود بیاورم. میدانی واقعی یعنی چه؟ یعنی همه چیز مثل جنگلهای فروافتاده نباشد. قانون فقط برای پشت میزهای خطابه نباشد. آزادی تبدیل به سخنرانی نشود. رودخانه های گندیده از فاضلابها. دشتهای بایر و برهنه. زاغه ها. تشنگان در سیستان، له له زنان، به دنبال آب باران. زندگی سیاه بچه های ولگرد آدامس فروش. خیل عظیم گدایان و کولیهای آواره. افغانها. آدمکشها. مرض. درد. روستاییانی که الگوی سیه روزگاری هستند. ثروتهای انباشته یی که صاحبان خود را زیر فشار خود خفه میکنند... آه اگر من یک سیاستمدار واقعی میشدم، کاری میکردم که هیچ کدام اینها نباشد. ص 146
🔺️چرا (در تشییع) به جای سبدهای بزرگ گل، سبدهای میوه هدیه نمی دهند؟ زیبا نیست؟ یا میترسند که بچه های ولگرد گرسنه، شکمهایشان با همان چیزهایی سیر شود که شکم رشوه خواران سیر می شود؟ چرا همه جا حرف از این است که حکومتها در جهان سوم ، کاری به فساد و گرانی ندارند؟ ص 147
🔺️متخصص بی اعتقاد به همه چیز الا تخصص...خیلی دردناک است. یعنی ممکن نیست که متخصصِ مومن به وجود بیاوریم؟ ص 147
🔺️من میخواستم سدهایی از جنس دروغ بسازم و کارخانه هایی از جنس خیال. اگر نه دروغ و خیال دست کم ناقص و معیوب و بی مصرف. ص 147
🔺️قرار من این نبود که از زور استفاده کنم برادرها؛ و الا میرفتم زورخانه می فهمید برادرهای خوبم؟ ص 148
🔺️تا کی به انتظار قیامت توان نشست؟ برخیر...برخیز تا هزار قیامت به پا کنیم! ص 145
👈حکایت آن اژدها، انتشارات هاشمی، چاپ سوم 1389
https://t.iss.one/jomedia/317
#نادر_ابراهیمی
🔺قانونی که از ظالم دفاع میکند، قانون نیست. ص 106
🔺دلم میخواست سیاستمدار بشوم؛ یک سیاستمدار واقعی، سیاستمداری که به مردم راست بگوید و به خاطر آزادی همانقدر بجنگد که بخاطر رفاه، به خاطر وطن، همانقدر که به خاطر اعتقاد. ص 135
🔺دست خالی، در میان خیلی از دشمنان بدکینه رذل، تنها با گفتاردرمانی که شفادادن یک ملت بیمار، ممکن نیست. کلمه، نان نمیشود. تکرار یک مفهوم، آن مفهوم را می ساید و کهنه می کند. فقط راست گفتن کافی نیست. فریفتن عوام ساده است. صداقت، به سود مردم تغییر دادن است. جامعه، اعتراف نیوش سیاستمدارن نیست. دگرگون کردن، نه اعتراف کردن و دل به دست آوردن. آگر سیاستمدار میشدم تغییر میدادم و سخنرانی نمیکردم. ص 135
🔺️دلم میخواست در همه مسائل دخالت کنم-مثل یک نخست وزیر یا رئیس جمهور واقعی. دلم میخواست چیزی را افتتاح کنم که راست باشد. دلم میخواست به من راست بگویند و من به آنها راست بگویم. برادرم میگوید: در کشورهای جهان سوم، این خواست بیجایی است که سیاستمداران به مردمشان راست بگویند، سازندگان به سیاستمدارانشان. ص 136
🔺️دلم میسوزد از اینکه (ان سیاستمدار) نتوانست کاری بکند. زن میگوید: اگر باز هم دلت بسوزد، دلت را از قفسه سینه ات بیرون میکشم و می اندازم جلوی سگ ها. نویسنده میگوید: دلم از همین هم میسوزد. ص 137
🔺️این ما نبودیم که دشمنان تو را پیروز کردیم..نه ... این خود تو بودی که دشمنانت را بر خویش غالب کردی؛ و بر ما. ص 138
🔺️تو ایجاد توقع کردی. غوغاگران ایجاد توقع کردند. تو آرزوهای از یادرفته ما را به یادمان آوردی. تو بار دیگر ما را سرشار از حسی تاریخی کردی. مردم دیگر نتوانستند از کنار نام تو بی اعتنا عبور کنند: او می آید؛ نگاهش کنید! خلق توقع و امید، و بعد تو حتی مارالهای آن بوستان را که نماد اسارت ابدی یک ملت بودند به جنگلهای حفاظت شده شمال نفرستادی. تو فقط برای آنها و البته تعدادی گوزن کمیاب سخنرانی کردی .ص 138
🔺️تو از بیرون میدان بازی، دستور می دادی. تو از درون خبر نداشتی. - من دستور نمی دادم، التماس می کردم؛ اما تو اگر بازی را بلد نبودی، باید کنار من می بودی نه وسط میدان. ص 139
🔺️ملتی که از خریدن نان عاجز مانده این همه گل می خواهد چه کند. ص 140
🔺️میلیون ها نفر را میبینم که کنار برنجزارها آواز میخوانند و کف می زنند و ما هنوز کوه کوه برنج بد به کشور می آوریم و به خورد مردم می دهیم. چای لاهیجان، پنبه گرگان، نیشکر هفت تپه..آه... هیچ، هیچ قدمی برداشته نشد. چرا اینجا کشور بی خانه هاست؟ ص141
🔺️مردی به دیگری میگوید: چرا اینطور با صدای بلند گریه میکنند؟ مرد دوم جواب میدهد: هرکس که بنلتدر گریه کند، جانشین او خواهد شد. ص 141
🔺️من تعهدکرده بودم که خودبسندگی واقعی به وجود بیاورم. میدانی واقعی یعنی چه؟ یعنی همه چیز مثل جنگلهای فروافتاده نباشد. قانون فقط برای پشت میزهای خطابه نباشد. آزادی تبدیل به سخنرانی نشود. رودخانه های گندیده از فاضلابها. دشتهای بایر و برهنه. زاغه ها. تشنگان در سیستان، له له زنان، به دنبال آب باران. زندگی سیاه بچه های ولگرد آدامس فروش. خیل عظیم گدایان و کولیهای آواره. افغانها. آدمکشها. مرض. درد. روستاییانی که الگوی سیه روزگاری هستند. ثروتهای انباشته یی که صاحبان خود را زیر فشار خود خفه میکنند... آه اگر من یک سیاستمدار واقعی میشدم، کاری میکردم که هیچ کدام اینها نباشد. ص 146
🔺️چرا (در تشییع) به جای سبدهای بزرگ گل، سبدهای میوه هدیه نمی دهند؟ زیبا نیست؟ یا میترسند که بچه های ولگرد گرسنه، شکمهایشان با همان چیزهایی سیر شود که شکم رشوه خواران سیر می شود؟ چرا همه جا حرف از این است که حکومتها در جهان سوم ، کاری به فساد و گرانی ندارند؟ ص 147
🔺️متخصص بی اعتقاد به همه چیز الا تخصص...خیلی دردناک است. یعنی ممکن نیست که متخصصِ مومن به وجود بیاوریم؟ ص 147
🔺️من میخواستم سدهایی از جنس دروغ بسازم و کارخانه هایی از جنس خیال. اگر نه دروغ و خیال دست کم ناقص و معیوب و بی مصرف. ص 147
🔺️قرار من این نبود که از زور استفاده کنم برادرها؛ و الا میرفتم زورخانه می فهمید برادرهای خوبم؟ ص 148
🔺️تا کی به انتظار قیامت توان نشست؟ برخیر...برخیز تا هزار قیامت به پا کنیم! ص 145
👈حکایت آن اژدها، انتشارات هاشمی، چاپ سوم 1389
https://t.iss.one/jomedia/317
Telegram
رسانه جمهوری
🔺️سه شب پیش مطلبی در نقد آلبوم یکی از رپرها گذاشتم. پریروز عزیزی یکی از کارهای متاخر او را که ندیده بودم فرستاد و با دیدن آن تصمیم گرفتم تغییراتی در مطلب بدهم. البته اصل حرف باقیست.
🔺️کارهای او نسبت به سایر همکارانش پاکیزهتر است(البته نه کاملا) و کل کارش را نشانهشناسی جنسی پرنمیکند.
🔺️کار مثل اکثر تولیدکنندگان ژانر اعتراض، گرفتار رئالیسم سیاه است. در مورد جامعه ایران، نظام، متدینین و حتی بعضی مسائل اسلامی حرفهای سیاه و بعضا موهن دارد، اما بهنسبت باقی عناصر این ژانر از دلبستگیهایی به ایران، دین و ارزشهایی مثل عدالت، خانواده، حتی ایثارگری و... خالی نیست.
🔺️او امروز چون گذشته جزو ترینها و اولینها نیست. ویژگی ممتازش را از دست داده و در فضای اشباع حرف نویی ندارد.
🔺️مشکل اساسیتر او تحیر است. چنانکه خودش در یکی از ترانهها میگوید نه چندان باخداست که جزو مومنان باشد و نه چندان بیخدا که جزو کافران. به سرگشتگی رسیده، ترانههایش درد دارد ولی خستگی، سرگشتگی، تحیر و نداشتن تکیهگاه معنوی و اسمانی و کشاکش بین مسلمانی و نامسلمانی او را به شطح کشیده و نقد مشکلاتی مثل تبعیض، فقر، ریا و مشکلات اقتصادی را با نفی موارد صحیح و داشتههای دینی و بومی بعضا یکی کرده است.
🔺️در اعتراض گیر کرده، نتوانسته به عدالتخواهی و اصلاحگری برسد.مشتی غر زده بدون انکه تغییری ایجاد کند.
🔺️در کشاکش دردهای شخصی هم گیرکرده. ناراحتی، عقده متراکم و احساس فراموششدگی دارد، فکر میکند جامعه و نظام به او ظلم کرده و تازه به دوران رسیدهها حق او را خوردهاند، به خانوادهاش بدکرده و... کار نوآوری خاصی هم نه در موسیقی نه در ترانه ندارد.
🔺️او در کشاکشی است که یک ضلعش میتواند حرکت بهسمت ابتذال امثال شاهین نجفی و تتلو باشد. اما در ضلع دیگر اگر تغییراتی بدهد میتواند قهرمان بشود.
🔺️اگر از حصار خود و فردیتی که اینچنین به بندش کشیده خارج شود وارزشهای فطری مثل عدالت، خانواده، استقلال، آزادی و...را پیگیری کند، جای اعتراض به عدالتخواهی روی بیاورد، پروزه داشته باشد و تغییر واقعی ایجاد کند، همدلانه با مردم و جامعه خودش روبرو شود، نقدش درونگفتمانی و خانگی و مسئولانه و تغییرگرایانه نه برونگفتمانی و براندازانه و بیمسئولیت و ناامیدانه باشد، خود را به پشتوانه معنوی و آسمانی ارامش دهد و...
🔺️اینگونه ممکن است بتوانر در مسیری قدم بگذارد که امثال #نادر_ابراهیمی و #جلال_آلاحمد پاگذاشتند. ازادگی و تکیه بر آرمانهای فطری و داشتههای دینی و بومی با وجود سابقه دور شدن از پایبندی مذهبی باعث شد آن دو در مسیر مردم گام بردارند. حرکت بزرگ مردم ایران در انقلاب را بستایند، حتی اگر مثل نادر به ادعای خودش نتوانست مذهبی بشود اما دوستدار مذهب، مردم و انقلاب شدند و دیگران را در این مسیر حرکت دادند. این مسیر البته برای او ناهموار است و مستوجب پاگذاشتن روی خودخواهیهاست، اما میتواند شدنی باشد. بقول علی صفایی کفر متحرک میتواند به اسلام برسد و ایمان راکد به کفر.
https://t.iss.one/jomedia/348
@jomhouri
🔺️کارهای او نسبت به سایر همکارانش پاکیزهتر است(البته نه کاملا) و کل کارش را نشانهشناسی جنسی پرنمیکند.
🔺️کار مثل اکثر تولیدکنندگان ژانر اعتراض، گرفتار رئالیسم سیاه است. در مورد جامعه ایران، نظام، متدینین و حتی بعضی مسائل اسلامی حرفهای سیاه و بعضا موهن دارد، اما بهنسبت باقی عناصر این ژانر از دلبستگیهایی به ایران، دین و ارزشهایی مثل عدالت، خانواده، حتی ایثارگری و... خالی نیست.
🔺️او امروز چون گذشته جزو ترینها و اولینها نیست. ویژگی ممتازش را از دست داده و در فضای اشباع حرف نویی ندارد.
🔺️مشکل اساسیتر او تحیر است. چنانکه خودش در یکی از ترانهها میگوید نه چندان باخداست که جزو مومنان باشد و نه چندان بیخدا که جزو کافران. به سرگشتگی رسیده، ترانههایش درد دارد ولی خستگی، سرگشتگی، تحیر و نداشتن تکیهگاه معنوی و اسمانی و کشاکش بین مسلمانی و نامسلمانی او را به شطح کشیده و نقد مشکلاتی مثل تبعیض، فقر، ریا و مشکلات اقتصادی را با نفی موارد صحیح و داشتههای دینی و بومی بعضا یکی کرده است.
🔺️در اعتراض گیر کرده، نتوانسته به عدالتخواهی و اصلاحگری برسد.مشتی غر زده بدون انکه تغییری ایجاد کند.
🔺️در کشاکش دردهای شخصی هم گیرکرده. ناراحتی، عقده متراکم و احساس فراموششدگی دارد، فکر میکند جامعه و نظام به او ظلم کرده و تازه به دوران رسیدهها حق او را خوردهاند، به خانوادهاش بدکرده و... کار نوآوری خاصی هم نه در موسیقی نه در ترانه ندارد.
🔺️او در کشاکشی است که یک ضلعش میتواند حرکت بهسمت ابتذال امثال شاهین نجفی و تتلو باشد. اما در ضلع دیگر اگر تغییراتی بدهد میتواند قهرمان بشود.
🔺️اگر از حصار خود و فردیتی که اینچنین به بندش کشیده خارج شود وارزشهای فطری مثل عدالت، خانواده، استقلال، آزادی و...را پیگیری کند، جای اعتراض به عدالتخواهی روی بیاورد، پروزه داشته باشد و تغییر واقعی ایجاد کند، همدلانه با مردم و جامعه خودش روبرو شود، نقدش درونگفتمانی و خانگی و مسئولانه و تغییرگرایانه نه برونگفتمانی و براندازانه و بیمسئولیت و ناامیدانه باشد، خود را به پشتوانه معنوی و آسمانی ارامش دهد و...
🔺️اینگونه ممکن است بتوانر در مسیری قدم بگذارد که امثال #نادر_ابراهیمی و #جلال_آلاحمد پاگذاشتند. ازادگی و تکیه بر آرمانهای فطری و داشتههای دینی و بومی با وجود سابقه دور شدن از پایبندی مذهبی باعث شد آن دو در مسیر مردم گام بردارند. حرکت بزرگ مردم ایران در انقلاب را بستایند، حتی اگر مثل نادر به ادعای خودش نتوانست مذهبی بشود اما دوستدار مذهب، مردم و انقلاب شدند و دیگران را در این مسیر حرکت دادند. این مسیر البته برای او ناهموار است و مستوجب پاگذاشتن روی خودخواهیهاست، اما میتواند شدنی باشد. بقول علی صفایی کفر متحرک میتواند به اسلام برسد و ایمان راکد به کفر.
https://t.iss.one/jomedia/348
@jomhouri
Telegram
رسانه جمهوری
سیوچهار سال گذشت. آنروزها هنوز موشک و اژدر تولید ملی نداشتیم؛ اما جوانهایی داشتیم که غیرت داشتند با دست خالی با قایق تندرو به جنگ ناو آمریکایی میرفتند. ابهت خانه کاخ سستتر از لانه عنکبوت را میشکستند.
#نادر_مهدوی
#بیژن_گرد
#نادر_مهدوی
#بیژن_گرد
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ به یاد روحالله، که خمینی را به ما شناساند!
🔹خیلیها خمینی را با روحالله شناختند. با «جدال دو اسلام»اش، و با «خمینی، پدیدهی انسانی پیچیده»اش. #روحالله_نامداری را میگوییم.
🔸امام خمینیای که او معرفی میکرد فرق زیادی داشت با آن #امام_خمینی که در تلویزیون و مدرسه و دانشگاه دیده بودیم یا پای بعضی منبرها و تریبونها شناخته بودیم.
🔹۲۹ تیر سال ۹۵ هم که به روستای بحیری زادگاه #نادر_مهدوی آمد، پیام قبول قطعنامهی امام را جور دیگری برایمان خواند.
🔸به جای گفتن از جدلهای سیاسی رایج از #جدال_دو_اسلام و مولفههای اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی گفت و به جای نالیدن از پایان جنگ، آغاز #جنگ_فقر_و_غنا را فریاد زد.
🔹از جابجا شدن اولویتها گفت؛ از اشرافیت دینی و توجیههای آدمهای موجه، و از عدالتخواهی و بهانهها برای عدالتنخواهی!
🔸و اینها را نه اینکه فقط بگوید و بخواند برای دیگران و برود؛ نه! روح الله سیرهی امامش را زندگی میکرد!
🔺امروز ۱۴ اردیبهشت، ششمین سالی است که روحالله نامداری را دیگر در بینمان نداریم.
نثار روحش فاتحهای بخوانید.
🎬 @Mostazafin_TV
🔹خیلیها خمینی را با روحالله شناختند. با «جدال دو اسلام»اش، و با «خمینی، پدیدهی انسانی پیچیده»اش. #روحالله_نامداری را میگوییم.
🔸امام خمینیای که او معرفی میکرد فرق زیادی داشت با آن #امام_خمینی که در تلویزیون و مدرسه و دانشگاه دیده بودیم یا پای بعضی منبرها و تریبونها شناخته بودیم.
🔹۲۹ تیر سال ۹۵ هم که به روستای بحیری زادگاه #نادر_مهدوی آمد، پیام قبول قطعنامهی امام را جور دیگری برایمان خواند.
🔸به جای گفتن از جدلهای سیاسی رایج از #جدال_دو_اسلام و مولفههای اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی گفت و به جای نالیدن از پایان جنگ، آغاز #جنگ_فقر_و_غنا را فریاد زد.
🔹از جابجا شدن اولویتها گفت؛ از اشرافیت دینی و توجیههای آدمهای موجه، و از عدالتخواهی و بهانهها برای عدالتنخواهی!
🔸و اینها را نه اینکه فقط بگوید و بخواند برای دیگران و برود؛ نه! روح الله سیرهی امامش را زندگی میکرد!
🔺امروز ۱۴ اردیبهشت، ششمین سالی است که روحالله نامداری را دیگر در بینمان نداریم.
نثار روحش فاتحهای بخوانید.
🎬 @Mostazafin_TV