جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.11K subscribers
4.09K photos
1.45K videos
163 files
2.21K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
@tabagheh3_ir

⭕️علیه سیاست‌«ورزی»؛ تصویر محافظه­‌کارانه از کنشگری سیاسی

▪️مجتبی نامخواه

#آرمان_خواهی در #محافظه_کاری به بن‌بست می‌رسد. محافظه کارانی که هدف‌شان تنها حفظ نظام است. حفظ نظام را هم در بسط هر چه بیشتر عدالت و عدالت‌خواهی، به مثابه فلسفه مشروعیت نظام نمی‌بینند بلکه بیشتر در پی آن هستند که از طریق به نشستن خود(ها) بر کرسی قدرت، نظام را حفظ کنند! دست‌کم در طول مدت طولانی پس از جنگ هیچ ایده مشخصی برای حفظ نظام مطرح نکرده‌اند و همه­‌ی راه­ حل‌هاشان برای حفظ نظام از به قدرت رسیدن خودشان می­‌گذرد.

می‌گویند و زیادی هم می­‌گویند می‌خواهیم از #وضع_موجود عبور کنیم اما تمام منظورشان از وضع موجود و تمام وضع موجود در منظرشان، عبارت است از این که لحاف قدرت، روانداز دیگری است نه آن­ها. جز قدرت و جابجایی در آن به چیزی نمی‌اندیشند و اگر هم از فیش‌های نجومی و اشرافیت می‌نالند؛ به این معنی نیست که خوشان از ده برابر یک کارگر ساده، کمتر حقوق می‌گیرند؛ به این خاطر نیست که در بین خودشان بده‌بستان‌هایی که جرم میلیاردی‌ش قطعی اعلام شده ولی نادیده‌‌اش گرفته‌اند وجود ندارد؛ به این دلیل نیست که دل‌شان لک زده برای ساده‌زیستی؛ بلکه به این دلیل است که در راه تنها هدف‌شان که عبارت است از پایین کشیدن دیگری‌شان از قدرت، این مفاهیم کاربرد و فایده دارد. هم از این روی گرنه کسی ندیده روزی این جماعت گوشه‌ای از این مفاهیم (نقد اشرافیت و غیره) را برای کسی غیر از رقیب‌ سیاسی‌شان به کار ببرند.

الغرض دیرزمانی است جماعت فتوای‌شان این است «الیوم پایین کشیدن رقیب از سریر قدرت بأی نحو کان واجب است»! استعمال‌شان مَر مفاهیم انقلابی را نیز از باب همین «بأی نحو» است. والّا از این جماعت بیشتر از سیاست‌ورزی که عبارت است از لابی و جبهه و نظرسنجی، چیزی بر نمی‌آید که نمی‌آید و روشن است که توفیر چندانی نمی‌کند این #سیاست_ورزیِ محافظه‌کارانه را در حجره‌های بازار و ذیل شیخوخیت ریش‌‌سفیدها دنبال کنند یا به زعم خودشان نوگرایی کنند و بساط سیاست‌ورزی‌شان را در تحلیل‌ها و ترهات جامعه‌شناسانه و استراتجیک پهن کنند.

اقتضای محافظه‌کاری و بی‌آرمانی،‌ تکیه بر سیاست‌ورزی است؛ والا نه توفیق آرمانخواهی در عرصه سیاست، از خرداد 1342 به بعد معلول نبوغ شخصی است و نه بلاهت محافظه‌کارها، از خرداد 1342 به بعد، معلول نابلدی سیاست‌ورزی. سیاست‌ورزی یعنی تقلیل امر سیاسی، با همه‌ی ذوجوهی خود به زبان بدن، نحوه گفتار در مناظره‌ها و مانند آن. راه حلش هم عبارت است ست‌کردن کت و شلوار کاندیدا با پرده‌ی پشت‌ سرش! سیاست‌ورزی بسط تکنوکراتیسم به عرصه‌ی امر انسانی و سیاسی است. سیاست‌ورزی زایشگاه و زیست‌گاه سوداگران حرفه‌ای قدرت است؛ سیاست‌ورزانی که جز تاکتیک‌های سیاسی چیزی بلد نیستند و جز راه‌های کسب قدرت به چیز دیگری نمی‌اندیشند. گذشته را نمی‌دانم اما بیشتر از پنجاه سال است که مردم در حال مدیریت کردن سیاست‌ورزان حرفه‌ایِ نشسته در اتاق‌های فکر هستند. چه اصراری هست باز هم امتحان کنند؟ سیاست‌ورزی قوام روش‌شناختی محافظه‌کاری است.

📌 @tabagheh3_ir
@tabagheh3_ir

⭕️ #محافظه_کاری و #آرمان_خواهی

▪️مجتبی نامخواه

از ویژگی‌های ذاتی اندیشه محافظه‌کاری نفی آرمان‌شهرگرایی است. از نظر یک محافظه‌کار هر گونه کوشش برای تغییر «بنیادین» وضعِ موجود، انتزاعی و خیالی خوانده می‌شود. درک این نکته برای محافظه­‌کارها دشوار است که «در شرایطی که آرمانی برای تغییرِ بنیادین  وجود نداشته باشد، هیچ جنبشی شکل نمی‌گیرد». این بدان معنا نیست که هیچ تحرک اجتماعی‌ای با خاستگاه محافظه‌کاری شکل نخواهد گرفت؛ بلکه بدین معنا است که تحرک‌‌های اجتماعیِ محافظه‌کارانه، عوض این‌که به معنای دقیق کلمه معطوف به تغییر وضع موجود باشند، بیشتر ناشی از هراس از وضعِ بدتر خواهند بود. محافظه‌کاری عبارت است از مخالفت با اراده و طلبِ تغییرِ وضع موجود به سمت وضع مطلوب. بنابراین تحرک اگر ناشی از هراس وضع بدتر باشد، نه فقط نشانه‌ی عدم محافظه‌کاری نیست بلکه لازمه‌ی آن خواهد بود. لازمه­‌ای که سال­‌هاست به دلیل جریانِ تفوق یافته بر ذهن و زبان حزب­الله، ملازم است. 

آن­ها همواره به ما می­‌گویند یک «جریان انحرافی»، یک «فتنه­‌گر» و در یک کلام یک «لولو» وجود دارد که باید برای فرار از آن، به ما پناه ببرید. محافظه‌کاران همواره این چنین استدلال می‌کنند که باید برای جلوگیری از یک خطر بزرگ‌تر، از طلب حداکثری و استراتژی‌های آرمان‌خواهانه دست برداشت و در یک سطح تاکتیکی و سیاست‌ورزانه، به حداقل‌هایی «اکتفا» کنید که احتمال بیشتری برای برانگیختن توافق جمعی و تحقق عینی دارد. «اکتفا» عنصر مقوم محافظه‌کاری است.

نتیجه این اکتفاگرایی‌ و انتخاب به دلیل و داعیِ هراس از وضع بدتر، اغلب روشن است: «هراس» کانون مناسبی برای حرکت نیست. اقدام و انتخاب به خاطر هراس از وضع موجود، آنقدرها شوق انگیز نیست که منتهی به نتیجه‌ی مورد نظر شود. هر چند اگر هم به دلایلی دیگری محافظه‌کاری بتواند به مطلوبِ حداقلی و ممکن خود برسد، در عمل نتیجه‌ی حاصل شده، تفاوت ماهوی و معتنابهی با وضع موجود نخواهد داشت.

شاید از نگاه تاکتیکی و در کوتاه مدت اجماع بر عبور از وضع موجود، معقول‌تر و کم‌خطرتر از آرمانخواهی به نظر برسد؛ در دراز مدت اما با جایگزنی «هراس از وضع بدتر» به جای «کوشش برای وضع بهتر»، آن‌چنان «رکود» و «ارتجاع» را بر جبهه‌ی انقلاب حاکم می‌کند که نتیجه‌ای جز به مسلخ بردن انقلاب و یا بدتر از آن مسخ انقلاب به دنبال ندارد. «کنش‌گری به خاطر هراس از وضع بدتر» اگر چه در کوتاه‌مدت معقول‌تر و سهل‌الوصل‌تر از «کوشش برای تغییر معطوف به وضع مطلوب» به نظر می‌رسد اما از منظری کلان این کنش‌گری بازتولید کننده‌ ساختار/ فرایند ارتجاعی تام است. همین سیاست‌زدگی، «نگاه کوتاه مدت» و انتخابات‌گرایانه است که در  دو نیم دهه‌­ی اخیر، معبر مستمر بازتولید ارتجاع در جبهه­‌ی انقلاب بوده و اوضاع را به رکود کنونی کشانده است.

📝متن کامل این یادداشت را می‌توانید از لینک زیر بخوانید :
yon.ir/yRdQh
📌 @tabagheh3_ir