جمهوری / محمد صادق شهبازی
5.11K subscribers
4.09K photos
1.45K videos
163 files
2.21K links
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
ارتباط با ادمین
@jomhouriadmin
Download Telegram
جمهوری / محمد صادق شهبازی
#فراخوان عزیزانی که از #مجلس_عدالتخواه یا نامزدهایش مثل #صادق_شهبازی حمایت کرده یا دربرابر موج تخریب پدرخوانده‌ها و مافیای زر و زور و تزویر وارد شده و در فضای میدانی یا مجازی یا محیط‌ خصوصی فعالیت کردند. تجربیاتشان را با هشتگ #تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه…
#علی_شاهسواری

ناامید بود. اعتراض و عصبانیت در تمام چهره‌اش موج میزد. بغض صدایش مرا از نگاه مستقیم به چشمانش، شرمنده میکرد. میگفت: «رای نمی‌دهم خاله جان. تنها کاری است که دستم برمی‌آید ...»

پای دردودل‌هایش نشستم و همراهی‌اش کردم چون حرف حق میگفت. نوبت من که شد، هندزفری را به گوشش زدم و گفتم فقط ۵ دقیقه این کلیپ را ببین ... کلیپ صحبت‌های آقا صادق بود درباره رویای ایرانی! کلیپ را پخش کردم.

او به صحفه‌ی موبایل خیره شده بود و من به چشمانش که با هر جمله‌ی آقا صادق، برق عجیبی درش می‌افتاد. هرچند ثانیه سرش را به نشانه تایید تکان میداد و لبخند میزد. گویی از این همه سال، فقط ۵ دقیقه کسی پیدا شده است تا صدای او باشد و حرف او را بزند.

بلافاصله صحبت‌های آقا وحید سر مسئله بنزین را برایش پخش کردم چون آبان ماه خیلی معترض بود. ۱۵ دقیقه طوفانی با وحید اشتری!!! از شوق زیاد نتوانست تحمل کند. هندزفری را درآورد و پرسید: «از کجا معلوم که اینها مانند قبلی‌ها نشوند؟ اینها فقط حرف نباشد؟»

اینجا بود که شروع کردم به توضیح ”لیقوم الناس بالقسط” و مرامنامه عدالتخواهان. باورش نمیشد! پیشینه‌شان را گفتم، بیوگرافی افرادش را گفتم، حرف‌هایشان را گفتم و ...

بالاخره رای داد. با رای‌ش، صدای اعتراضش به تبعیض را رساند و فهمید که راه اصلاح از دل همین جمهوری اسلامی میگذرد! جمهوریتی که اصولگرا و اصلاحطلب، با وحدت و تَکرار، سالهاست آن را زیر پا له کرده‌اند

#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
@jomhouri
جمهوری / محمد صادق شهبازی
#فراخوان عزیزانی که از #مجلس_عدالتخواه یا نامزدهایش مثل #صادق_شهبازی حمایت کرده یا دربرابر موج تخریب پدرخوانده‌ها و مافیای زر و زور و تزویر وارد شده و در فضای میدانی یا مجازی یا محیط‌ خصوصی فعالیت کردند. تجربیاتشان را با هشتگ #تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه…
#تجربیات_انتخابات_مجلس_عدالتخواه
#علی_شاهسواری

”ساعت ۱ بامداد به وقت اسلامشهر“

از سرمای هوا همین بس که «سگو با نانچیکو میزدی، بیرون نمیرفت» ولی ما داشتیم به عشق آقا صادق و رفقا تراکت پخش میکردیم! تا جایی‌که آب و قند و فشارمان افتاد کف جوب و ناگزیر به یک بقالی که در آن‌وقت شب هنوز باز بود، پناه بردیم.

پیرمردی خسته و شکسته، از نسل اول انقلاب که با دیدنش، آهنگ‌های مرحوم فرهاد در گوش آدم طنین‌انداز میشد، پشت دخل بود! پس از خرید و حساب‌کتاب تا آمدم یک تراکت ناقابل به او قالب کنم، جوری با من چشم‌توچشم کرد که می‌خواستم داد بزنم ”حیدر فرار کن!” (دوست، برادر و ستون دانشکده فنی تهران که همراه من درحال پخش تراکت بود)

گفتم حاجی می‌دونم نمی‌خوای رای بدی، ولی اینا با قبلیا خیلی فرق دارند، جنس خودمونن، بچه‌مایه‌دار و آقازاده نیستند، حرف مارو می‌زنند! ناموساً یه لحظه پشت برگه رو بخون ...
پیرمرد با لهجه شیرین آذری گفت:
+ پسر ساعت چنده؟
- از ۱ گذشته حاجی
+ آخه من با این سن، باید تا این ساعت باز باشم که روزی زن و بچه‌م دربیاد؟ این درسته؟
- سکوت ممتد
+ هیشکی به فکر ما نیست! مرد فگط یکی بود، اونم حاج گاسم سلیمانی (لهجه غلیظ ترکی)
@jomhouri