[مو فقط بالُم تیر خورده...]
روایتی از قیام خونین گوهرشاد یا به تعبیر قدیمیها #جنگ_مسجد (۲۱ تیر ۱۳۱۴ هجری شمسی) در اعتراض به سیاستهای رضاخانی و مقدمات کشف حجاب
⭕️ #روشنفکران آن دوره با تمام دک و پزشان و بعد از همه ادعاهایشان علیه استبداد و سلطنت، حالا شده بودند مشاوران و معاونان #رضاخان! #استبداد رضاخانی دیگر برایشان بد نبود، شاید چون به نفع #استعمار هم بود. مشیرالدوله و مصدق السلطنه مرتب با رضاخان جلسات مشاوره داشتند. اسکندرمیرزا و تقیزاده و داور و فروغی هم که شده بودند وزرای دولتش.
⭕️ شهربانی خراسان مأمور بود به هر قیمتی شده مردم را به گذاشتن #کلاه_شاپو مجبور کند. خبر به #آیت_الله_قمی که رسید، تصمیم گرفت خودش به تهران برود و با شاه صحبت کند. اما تا پایش رسید به تهران، در محل اقامتش در شاه عبدالعظیم تحت نظر قرار گرفت. بعد دستگیری آیت الله قمی، توی مشهد ولوله شد. شوشتری، خفیهنویس شاه، به علما پیشنهاد داد نامهای به شاه بنویسند و درخواست آزادی آیت الله را مطرح کنند. نامه نوشته شد و 150 نفر از علما و تجار و کسبه و افراد بانفوذ مشهد زیرش را امضا کردند. به محض رسیدن تلگراف به تهران، تمام 150 نفر دستگیر شدند. هیجان در شهر باز هم بیشتر شد.
⭕️ مردم #بهلول را در #مسجد_گوهرشاد روی منبر امام زمان (عج) نشاندند. رئیس اطلاعات شهربانی خودش را به منبر رساند و به بهلول گفت حق ندارد منبر برود. مردم ریختند سرش و کتکش زدند و از مسجد بیرونش کردند. جمعیت فریاد میزد: #مرگ_بر_شاه... زنده باد اسلام... مرده باد کفر... بر دشمن علما لعنت...
بهلول روی منبر سر به زانو فرو برده برد و فکر میکرد. بالأخره مسجد ساکت شد. بهلول روی منبر ایستاد: «برادرها چرا نظم را به هم زدید؟ ما این را نمی خواستیم... لکن کاری که نمیبایست بشود، شد... اکنون ما هرقدر پیش مأمورین دولت، عجز و کوچکی نشان دهیم، دولت ظالم و جانی دست از سر ما برنمی دارد... لهذا وظیفهی ما این است که کمرها را محکم ببندیم و دست از جان شسته، برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم حضرت آیت الله العظمی آقای قمی را از زندان تهران نجات دهیم. یا همه کشته شویم، یا دولت موجود را براندازیم... . اکنون اهالی #مشهد بروند مایحتاج یک هفته را آماده کنند... فردا صبح هرکس با ما یار است، با هر سلاحی که دارد، در مسجد حاضر شود».
⭕️ شرایط بهلول برای پایان تحصن این بود که در مشهد هرکس هر کلاه و لباسی خواست بپوشد و هرکس خواست عمامه بگذارد. آیتالله قمی به مشهد برگردانده شود، محبوسان آزاد شوند و کسانی که در اطراف حرم، مردم بیگناه را کشته بودند، مجازات شوند. از آن سو رضاخان دستور داده بود «مطبوعی»، فرماندهی لشکر شرق کشور، کار را یکسره کند. مطبوعی دربه در دنبال کسی میگشت که مأموریت ختم غائله را انجام دهد. کسی جرأت اهانت به #حرم را نداشت. سرهنگ شیخلی -که سنی بود- صریحاً گفته بود «نه»... اما سرانجام پیاده نظام به سرکردگی «سرگرد قادری» وارد میدان شد. عقربه های ساعت به دقایق آخر روز شنبه بیست و یک تیر 1314، نزدیک میشد. باید ساعت حرم دوازده ضربه می نواخت تا ...
⭕️ مردم در مسجد فریاد «یا الله» و «یا علی، یا علی» سر میدادند. مأموران عدهای از علمای سرشناس را بیرون بردند که بعداً به خونخواهی آنان قیامی برپا نشود. و در این میان، متحصنین که خیلیشان از #خاوریها هم بودند، محکم برعقیدهشان ایستاده بودند. بالأخره، ساعت دوازده ضربهاش را نواخت...
درِ مسجد شکسته شد. نظامیها از همه طرف ریختند. هنوز صدای ساعت در فضا طنینانداز بود که صدای رگبار مسلسلها از بالای بامها و گلدستهها بلند شد. جمعیت را درو کردند. همهی راههای فرار بسته شده بود. صدای مسلسلها که قطع شد، سکوت وحشتناکی فضای شهر را پر کرده بود. همه را به گورهای دستهجمعی سپردند. حتی آنها که با نالههاشان فریاد زندگی سرمیدادند. یکی مظلومانه زیر خاک فریاد میزد: «به حضرت رضا ولُم کنِن، مو فقط بالُم تیر خورده»...
⭕️ دسته دیگری از علما بعد کشتار دستگیر شدند. رضا خان با یک تیر دو نشان زده بود و عملاً #حوزه_علمیه_مشهد را هم تعطیل کرده بود. اسدی، تولیت آستانه، مقصر کشتار جلوه داده شد و چند ماه بعد اعدام شد. بعد از مرگ رضاخان، فرزندان اسدی از فرصت استفاده کردند و پرونده پدرشان را دوباره باز کردند. دادگاه، نوایی را به جرم پرونده سازی برای اسدی و زجر و شکنجه چند تن از علما و معتمدین مشهد به 5 سال زندان محکوم کرد. نوایی در زندان مرد. چند نفر دیگر هم به خاطر فاجعه گوهرشاد محکوم و زندانی شدند؛ ولی هیچ کس برای رضاخان و نظریهپردازان #تجدد و ترقیاش پروندهای تشکیل نداد... .
#سید_محمدجواد_میری
برشهایی از کتاب #ضربه_دوازدهم | روایتی کوتاه از #قیام_گوهرشاد | انتشارات بهنشر و سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۷
@smjmiry
@jomhouri
روایتی از قیام خونین گوهرشاد یا به تعبیر قدیمیها #جنگ_مسجد (۲۱ تیر ۱۳۱۴ هجری شمسی) در اعتراض به سیاستهای رضاخانی و مقدمات کشف حجاب
⭕️ #روشنفکران آن دوره با تمام دک و پزشان و بعد از همه ادعاهایشان علیه استبداد و سلطنت، حالا شده بودند مشاوران و معاونان #رضاخان! #استبداد رضاخانی دیگر برایشان بد نبود، شاید چون به نفع #استعمار هم بود. مشیرالدوله و مصدق السلطنه مرتب با رضاخان جلسات مشاوره داشتند. اسکندرمیرزا و تقیزاده و داور و فروغی هم که شده بودند وزرای دولتش.
⭕️ شهربانی خراسان مأمور بود به هر قیمتی شده مردم را به گذاشتن #کلاه_شاپو مجبور کند. خبر به #آیت_الله_قمی که رسید، تصمیم گرفت خودش به تهران برود و با شاه صحبت کند. اما تا پایش رسید به تهران، در محل اقامتش در شاه عبدالعظیم تحت نظر قرار گرفت. بعد دستگیری آیت الله قمی، توی مشهد ولوله شد. شوشتری، خفیهنویس شاه، به علما پیشنهاد داد نامهای به شاه بنویسند و درخواست آزادی آیت الله را مطرح کنند. نامه نوشته شد و 150 نفر از علما و تجار و کسبه و افراد بانفوذ مشهد زیرش را امضا کردند. به محض رسیدن تلگراف به تهران، تمام 150 نفر دستگیر شدند. هیجان در شهر باز هم بیشتر شد.
⭕️ مردم #بهلول را در #مسجد_گوهرشاد روی منبر امام زمان (عج) نشاندند. رئیس اطلاعات شهربانی خودش را به منبر رساند و به بهلول گفت حق ندارد منبر برود. مردم ریختند سرش و کتکش زدند و از مسجد بیرونش کردند. جمعیت فریاد میزد: #مرگ_بر_شاه... زنده باد اسلام... مرده باد کفر... بر دشمن علما لعنت...
بهلول روی منبر سر به زانو فرو برده برد و فکر میکرد. بالأخره مسجد ساکت شد. بهلول روی منبر ایستاد: «برادرها چرا نظم را به هم زدید؟ ما این را نمی خواستیم... لکن کاری که نمیبایست بشود، شد... اکنون ما هرقدر پیش مأمورین دولت، عجز و کوچکی نشان دهیم، دولت ظالم و جانی دست از سر ما برنمی دارد... لهذا وظیفهی ما این است که کمرها را محکم ببندیم و دست از جان شسته، برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم حضرت آیت الله العظمی آقای قمی را از زندان تهران نجات دهیم. یا همه کشته شویم، یا دولت موجود را براندازیم... . اکنون اهالی #مشهد بروند مایحتاج یک هفته را آماده کنند... فردا صبح هرکس با ما یار است، با هر سلاحی که دارد، در مسجد حاضر شود».
⭕️ شرایط بهلول برای پایان تحصن این بود که در مشهد هرکس هر کلاه و لباسی خواست بپوشد و هرکس خواست عمامه بگذارد. آیتالله قمی به مشهد برگردانده شود، محبوسان آزاد شوند و کسانی که در اطراف حرم، مردم بیگناه را کشته بودند، مجازات شوند. از آن سو رضاخان دستور داده بود «مطبوعی»، فرماندهی لشکر شرق کشور، کار را یکسره کند. مطبوعی دربه در دنبال کسی میگشت که مأموریت ختم غائله را انجام دهد. کسی جرأت اهانت به #حرم را نداشت. سرهنگ شیخلی -که سنی بود- صریحاً گفته بود «نه»... اما سرانجام پیاده نظام به سرکردگی «سرگرد قادری» وارد میدان شد. عقربه های ساعت به دقایق آخر روز شنبه بیست و یک تیر 1314، نزدیک میشد. باید ساعت حرم دوازده ضربه می نواخت تا ...
⭕️ مردم در مسجد فریاد «یا الله» و «یا علی، یا علی» سر میدادند. مأموران عدهای از علمای سرشناس را بیرون بردند که بعداً به خونخواهی آنان قیامی برپا نشود. و در این میان، متحصنین که خیلیشان از #خاوریها هم بودند، محکم برعقیدهشان ایستاده بودند. بالأخره، ساعت دوازده ضربهاش را نواخت...
درِ مسجد شکسته شد. نظامیها از همه طرف ریختند. هنوز صدای ساعت در فضا طنینانداز بود که صدای رگبار مسلسلها از بالای بامها و گلدستهها بلند شد. جمعیت را درو کردند. همهی راههای فرار بسته شده بود. صدای مسلسلها که قطع شد، سکوت وحشتناکی فضای شهر را پر کرده بود. همه را به گورهای دستهجمعی سپردند. حتی آنها که با نالههاشان فریاد زندگی سرمیدادند. یکی مظلومانه زیر خاک فریاد میزد: «به حضرت رضا ولُم کنِن، مو فقط بالُم تیر خورده»...
⭕️ دسته دیگری از علما بعد کشتار دستگیر شدند. رضا خان با یک تیر دو نشان زده بود و عملاً #حوزه_علمیه_مشهد را هم تعطیل کرده بود. اسدی، تولیت آستانه، مقصر کشتار جلوه داده شد و چند ماه بعد اعدام شد. بعد از مرگ رضاخان، فرزندان اسدی از فرصت استفاده کردند و پرونده پدرشان را دوباره باز کردند. دادگاه، نوایی را به جرم پرونده سازی برای اسدی و زجر و شکنجه چند تن از علما و معتمدین مشهد به 5 سال زندان محکوم کرد. نوایی در زندان مرد. چند نفر دیگر هم به خاطر فاجعه گوهرشاد محکوم و زندانی شدند؛ ولی هیچ کس برای رضاخان و نظریهپردازان #تجدد و ترقیاش پروندهای تشکیل نداد... .
#سید_محمدجواد_میری
برشهایی از کتاب #ضربه_دوازدهم | روایتی کوتاه از #قیام_گوهرشاد | انتشارات بهنشر و سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۷
@smjmiry
@jomhouri
Forwarded from مناره
فولاد در ذهن شیعیان
آیة الله خامنهای
🔶فولاد در ذهن شیعیان
🔹صوت منتشر نشده از #آیت_الله_خامنه_ای
به مناسبت شب شهادت #امام_سجاد(ع)
@hosseinieh_honar
➕ @Manaareh
🔹صوت منتشر نشده از #آیت_الله_خامنه_ای
به مناسبت شب شهادت #امام_سجاد(ع)
@hosseinieh_honar
➕ @Manaareh
Forwarded from میثم
🔖#خلاصه گفتار در جلسه هفتگی تشکل فتیه-بخش اول
✅جریان شناسی گروه های #خط_سوم پس از انقلاب اسلامی
🔻🔻پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج اختلافات میان جریانات سیاسی شکل آشکارتری به خود گرفت. این اختلافات که در یک سوی آن جریان #مکتبی و در سوی دیگر جریان روشنفکری #لیبرال قرار داشت، در زمان نخستوزیری مرحوم بازرگان نیز وجود داشت؛ اما با رویکارآمدن #بنی_صدر شکل شفاف و آشکارتری به خود گرفت.
🔻🔻در این میان بهتدریج عدهای از شخصیتهای نزدیک به جریان مکتبی با مطرحکردن ایده #خط_سوم سعی در ایجاد جریانی جدید در میان جریانهای سیاسی کشور کردند. این جریان که میانهروی را در اتخاذ موضعی بینابین جریانهای موجود تعریف میکرد، تلاش داشت فاصله خود را با جریان لیبرال حفظ کند؛ اما دربرابر جریان مکتبی نیز موضع #طردکنندگی اتخاذ کرد.
🔻🔻 شعار اصلی این جریان #نه_بهشتی و #نه_بنی_صدر بود و نسبت به شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی موضعی تند داشتند و از عباراتی مانند #رادیکال، #افراطی، #تندرو و #رهبر_چماقداران برای این جریان استفاده می کردند. یکی دیگر از مصادیق رفتاری این ها واکنش شدید به نمایندگانی مانند شهید #دیالمه و شهید #آیت بهواسطه انتقادات این افراد به بنیصدر بود که با برچسبهایی مانند تندروی، افراطیگری، چماقداری، جلوتر رفتن از امام و... به آن ها حمله می کرد. اگر چه این جریان خود را میانه تعریف می کرد اما مواضع آن در عمل اغلب علیه جریان مکتبی بروز می کرد.
🔻🔻پس از برکناری و فرار بنی صدر و شهادت شهید بهشتی این جریان به مدت نزدیک به یک دهه به محاق می رود اگر چه به صورت غیر آشکار در قالب هایی مانند #مجمع_عقلا فعالیت می کند اما خود را در حاشیه جریانات سیاسی دیگر تعریف می کند.
🔻🔻 اما بعد از جنگ این جریان با شکل گیری حزب #کارگزاران_سازندگی احیا شده و قدرت می یابد. البته ایده خط سوم پس از جنگ به این جریان محدود نمی ماند و جریانات مختلفی مانند جریان #دفتر_تبلیغات_اسلامی (نواندیشی دینی) ، جمعیت دفاع از ارزش ها ، حزب #اعتدال_و_توسعه و جریان #محسن_رضایی و ... بر اساس همین ایده شکل می گیرند.
☑ویژگی های این جریانات:
1⃣فقدان #گفتمان و #هویت: محوری ترین و مرکزی ترین ویژگی این جریانات فقدان یک #گفتمان و #هویت_مستقل است. این جریانها معمولا با توسل به یکی از سیاستهای نه این و نه آن (مبتنی بر نفی مشترک جریان مکتبی و جریان غربگرا)، هم این و هم آن (مبتنی بر اتخاذ خطی نزدیک به هر دو جریان)، گاهی این، گاهی آن ( حمایت و #تقریب_زیگزاگی به یکی از دو جریان)، بین این و آن (گرفتن موضعی بینابین دو جریان غالب) سعی در گرفتن دالهایی از هر یک از گفتمانهای غالب و ترکیب آنها کردهاند تا از طریق هویتسازی برای خود و جذب نیرو از حلقههای ضعیفتر این جریانها به حیات خود ادامه دهند. به تعبیر قرآن اینها "مذبذبین بین ذلک لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء" هستند.
🔻🔻این جریان ها معمولا از طریق #سلب و #ایجاد_غیریت به دنبال هویت بخشی به خود هستند. این وجه سلبی نیز معمولا با ایجاد غیریت و تضاد با #جریان_مکتبی و سوار شدن و حمله به اشتباهاتی که افرادی در این جریان انجام می دهند، بروز پیدا می کند.
🔻🔻 این جریانات یا اصولا حرف ایجابی مشخصی ندارند و یا وجه ایجابی خود را با عبارتی کلی مانند #کارآمدی یا #جذب_حداکثری بیان می کنند. البته چون ایده فکری ندارند درکشان از جذب حداکثری هم سطحی است و فکر میکنند با شبیه سازی رفتاری و فکری خود به طیف غربگرا میتوانند مخاطب آنها را جذب کنند.
🔻🔻 این فقدان وجه ایجابی و تعریف خود در رابطه با سایر جریانات بعضا در نام این ها هم تجلی پیدا می کنند و معمولا نام هایی دو بخشی که هر بخش آن در فضای رسانه به یک جریان نزدیک تر دانسته می شود انتخاب می کنند. به عنوان مثال #نواندیشی_دینی، #اصولگرایان_اصلاح_طلب، #نو_اصولگرا و ... معمولا هم این حزب ها و نام ها یا قبل از انتخابات ها یا بعد از شکست های انتخاباتی شکل می گیرند.
@fetye_ir
📌🔖 @mzohurian
🔖#خلاصه گفتار در جلسه هفتگی تشکل فتیه-بخش اول
✅جریان شناسی گروه های #خط_سوم پس از انقلاب اسلامی
🔻🔻پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج اختلافات میان جریانات سیاسی شکل آشکارتری به خود گرفت. این اختلافات که در یک سوی آن جریان #مکتبی و در سوی دیگر جریان روشنفکری #لیبرال قرار داشت، در زمان نخستوزیری مرحوم بازرگان نیز وجود داشت؛ اما با رویکارآمدن #بنی_صدر شکل شفاف و آشکارتری به خود گرفت.
🔻🔻در این میان بهتدریج عدهای از شخصیتهای نزدیک به جریان مکتبی با مطرحکردن ایده #خط_سوم سعی در ایجاد جریانی جدید در میان جریانهای سیاسی کشور کردند. این جریان که میانهروی را در اتخاذ موضعی بینابین جریانهای موجود تعریف میکرد، تلاش داشت فاصله خود را با جریان لیبرال حفظ کند؛ اما دربرابر جریان مکتبی نیز موضع #طردکنندگی اتخاذ کرد.
🔻🔻 شعار اصلی این جریان #نه_بهشتی و #نه_بنی_صدر بود و نسبت به شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی موضعی تند داشتند و از عباراتی مانند #رادیکال، #افراطی، #تندرو و #رهبر_چماقداران برای این جریان استفاده می کردند. یکی دیگر از مصادیق رفتاری این ها واکنش شدید به نمایندگانی مانند شهید #دیالمه و شهید #آیت بهواسطه انتقادات این افراد به بنیصدر بود که با برچسبهایی مانند تندروی، افراطیگری، چماقداری، جلوتر رفتن از امام و... به آن ها حمله می کرد. اگر چه این جریان خود را میانه تعریف می کرد اما مواضع آن در عمل اغلب علیه جریان مکتبی بروز می کرد.
🔻🔻پس از برکناری و فرار بنی صدر و شهادت شهید بهشتی این جریان به مدت نزدیک به یک دهه به محاق می رود اگر چه به صورت غیر آشکار در قالب هایی مانند #مجمع_عقلا فعالیت می کند اما خود را در حاشیه جریانات سیاسی دیگر تعریف می کند.
🔻🔻 اما بعد از جنگ این جریان با شکل گیری حزب #کارگزاران_سازندگی احیا شده و قدرت می یابد. البته ایده خط سوم پس از جنگ به این جریان محدود نمی ماند و جریانات مختلفی مانند جریان #دفتر_تبلیغات_اسلامی (نواندیشی دینی) ، جمعیت دفاع از ارزش ها ، حزب #اعتدال_و_توسعه و جریان #محسن_رضایی و ... بر اساس همین ایده شکل می گیرند.
☑ویژگی های این جریانات:
1⃣فقدان #گفتمان و #هویت: محوری ترین و مرکزی ترین ویژگی این جریانات فقدان یک #گفتمان و #هویت_مستقل است. این جریانها معمولا با توسل به یکی از سیاستهای نه این و نه آن (مبتنی بر نفی مشترک جریان مکتبی و جریان غربگرا)، هم این و هم آن (مبتنی بر اتخاذ خطی نزدیک به هر دو جریان)، گاهی این، گاهی آن ( حمایت و #تقریب_زیگزاگی به یکی از دو جریان)، بین این و آن (گرفتن موضعی بینابین دو جریان غالب) سعی در گرفتن دالهایی از هر یک از گفتمانهای غالب و ترکیب آنها کردهاند تا از طریق هویتسازی برای خود و جذب نیرو از حلقههای ضعیفتر این جریانها به حیات خود ادامه دهند. به تعبیر قرآن اینها "مذبذبین بین ذلک لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء" هستند.
🔻🔻این جریان ها معمولا از طریق #سلب و #ایجاد_غیریت به دنبال هویت بخشی به خود هستند. این وجه سلبی نیز معمولا با ایجاد غیریت و تضاد با #جریان_مکتبی و سوار شدن و حمله به اشتباهاتی که افرادی در این جریان انجام می دهند، بروز پیدا می کند.
🔻🔻 این جریانات یا اصولا حرف ایجابی مشخصی ندارند و یا وجه ایجابی خود را با عبارتی کلی مانند #کارآمدی یا #جذب_حداکثری بیان می کنند. البته چون ایده فکری ندارند درکشان از جذب حداکثری هم سطحی است و فکر میکنند با شبیه سازی رفتاری و فکری خود به طیف غربگرا میتوانند مخاطب آنها را جذب کنند.
🔻🔻 این فقدان وجه ایجابی و تعریف خود در رابطه با سایر جریانات بعضا در نام این ها هم تجلی پیدا می کنند و معمولا نام هایی دو بخشی که هر بخش آن در فضای رسانه به یک جریان نزدیک تر دانسته می شود انتخاب می کنند. به عنوان مثال #نواندیشی_دینی، #اصولگرایان_اصلاح_طلب، #نو_اصولگرا و ... معمولا هم این حزب ها و نام ها یا قبل از انتخابات ها یا بعد از شکست های انتخاباتی شکل می گیرند.
@fetye_ir
📌🔖 @mzohurian