🖋 یادداشت راهبرد: غایب همیشه حاضر
▪️درباره سیدمحمد خاتمی که برای اولینبار پای صندوق رای نرفت
👈 محمدجواد روح
🔅نکاتی از متن:
✍ ابزار اصلی این تحول بزرگ (دومخرداد)، صندوق رای بود. صندوقی که اکثریت قریببهاتفاق جامعه نه فقط خود آن را "معنادار" تلقی میکردند؛ بلکه خروجی آن را "معنابخش" زندگی و آینده خویش میدیدند. آن روز، صندوق رای، حامل میلیونها رویا بود.
✍ فراتر از این، صندوق رای بود که به خود منتخب نیز معنا بخشید. خاتمی از یک روحانی روشنفکر و حداکثر یک وزیر مستعفی و حاشیهنشین در ساختمان کتابخانه ملی، به مظهر و نماد و رهبر تحول بزرگ اجتماعی در ایران دهه ۱۳۷۰ تبدیل شد. چهرهای که در داخل میان نسلها و جنسها و قومها و دینها و مذهبها و گرایشهای مختلف و متنوع انسجام میبخشید و همه آنها را حول ایدهها و اندیشههای مدرنی چون حاکمیت قانون، آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، جامعه مدنی و نهایتا، خلاصه و چکیده همه آنها، "اصلاحات" همراه و همگام میکرد و همزمان، در عرصه بینالمللی نیز تصویری تنشزدا، اهل دیالوگ، لیبرال و انسانگرا از خود بروز میداد.
✍ این چهرههای داخلی و خارجی خاتمی اما، بدون صندوق رای و بیپشتوانه جنبش اجتماعی-انتخاباتی دومخرداد ۱۳۷۶ هیچگاه شکل نمیگرفت. بدون صندوق رای، خاتمی حداکثر و در بهترین و خوشبینانهترین حالت، در حد متفکران و اندیشمندانی چون سیدجواد طباطبایی، عبدالکریم سروش و در حالت محتملتر، در حد روحانیونی چون سیدمصطفی محققداماد و داود فیرحی میتوانست مفید و موثر باشد و شاید، اکثریت آن ۲۰میلیون نفری که به او رای دادند؛ هیچگاه نام او را هم نمیشنیدند و او را هرگز نمیشناختند.
✍ در واقع، این صندوق رای و جنبش اجتماعی بود که از "خاتمی قبل از دومخرداد"، "خاتمی پس از دومخرداد" را ساخت.
✍ خاتمی برخلاف بسیاری از اهلقدرت و سیاست، در همه این سالها آن درایت، ظرافت و بصیرت را داشته است که از میان همه متغیرها و عوامل پیچیده و تودرتوی جامعه ایران و تندبادهای بسیاری که طی این ۲۶سال صحنه سیاسی ایران را درنوردیده است، خود را تاحدزیادی سالم و مقاوم نگاه دارد.
✍ شاید اوج هنر او، در انتخابات مجلسنهم (۱۳۹۰) بود که با تکرای خود در حوزه دورافتاده دماوند، رشته پیوند خود با عرصه رسمی قدرت را پس از توفان گسستآفرین ۱۳۸۸ نگاه داشت. آن تکرای، گرچه همچنان که بعدها روشن شد، اهمیت استراتژیک داشت؛ اما برخلاف دومخرداد ۱۳۷۶ جنبش اجتماعی را با خود نداشت.
✍ تاثیرگذاری خاتمی سال۱۳۹۴ در انتخابات مجلسدهم چنان بود که گویی، اعتبار و معنای صندوق، به انگشت اشاره اوست که اگر بخواهد و فرابخواند، اکثریت میآیند و هر چوب خشکی را نماینده خویش میسازند؛ و چنین هم شد. همه حذفها و ردصلاحیتها در برابر "تکرار" خاتمی، چون مارهای ساحران بود در برابر عصای موسوی.
✍ چهره محبوب و مولود خرداد ۱۳۷۶، در زمستان ۱۳۹۴ دیگر به پیر سیاست تبدیل شده بود. چنین بود که نهتنها میدانست صندوق را باید به هر شکل زنده نگه داشت، بلکه این را هم بهخوبی دریافته بود که این، کنش و مشارکت و جنبش اجتماعی است که صندوق را معنا میبخشد؛ حتی اگر تیغ استصواب، به معنازدایی آن برخاسته باشد.
✍ حضور خاتمی و پیوند او با بدنه اجتماعی در آن دوره از انتخابات، جدیترین و موثرترین حضور او در همه ادوار بود؛ حتی شاید موثرتر از دومخرداد ۱۳۷۶. اگر در دومخرداد، این صندوق رای بود که به خاتمی و بدنه اجتماعی جویای تغییر معنا بخشید و از چهرهای فرهنگی، یک رهبر و نماد سیاسی ساخت؛ در سال۱۳۹۴، این خاتمی بود که در پیوند با بدنه اجتماعی به صندوق رای معنا بخشید و مهمتر اینکه، نظارت استصوابی و حذف و ردصلاحیتها را از معنا و تاثیر تهی کرد و بلاموضوع ساخت.
✍ نه فقط اقتدارگرایان در این مدل از کنش سیاسی، مقهور خواست جامعه میشدند؛ بلکه اصلاحطلبی نیز از چارچوب "اصلاحطلبان رسمی" (تعبیری که خاتمی در سخنان اخیر خود به کار برده است)، فراتر میرفت و به همه نیروهای ناشناخته، اما دارای ظرفیت کنشگری و نقشآفرینی در دایره اصلاحطلبی فرصت مشارکت و فعالیت و نمایندگی میداد.
✍ به عبارت صریحتر، الگوی انتخابات ۱۳۹۴ و نقشی که خاتمی در رهبری نیروی سیاسی-اجتماعی جویای تغییر/مقاومت ایفا کرد؛ هم در سطح مناسبات کلان سیاسی (گشودن قفل نظارت استصوابی) و هم در سطح مناسبات درونجریانی (گشودن دایره نیروهای اصلاحطلب)، کنشی ظفرمند و بیمانند بود که در هیچیک از ادوار انتخابات قبل و بعد از آن، تکرار نشد.
✍ داستان ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ اما به شکلی متفاوت رقم خورد. خاتمی اینبار نهفقط رهبری یک حرکت انتخاباتی را برعهده نگرفت؛ بلکه خود نیز رای نداد.
▪️درباره سیدمحمد خاتمی که برای اولینبار پای صندوق رای نرفت
👈 محمدجواد روح
🔅نکاتی از متن:
✍ ابزار اصلی این تحول بزرگ (دومخرداد)، صندوق رای بود. صندوقی که اکثریت قریببهاتفاق جامعه نه فقط خود آن را "معنادار" تلقی میکردند؛ بلکه خروجی آن را "معنابخش" زندگی و آینده خویش میدیدند. آن روز، صندوق رای، حامل میلیونها رویا بود.
✍ فراتر از این، صندوق رای بود که به خود منتخب نیز معنا بخشید. خاتمی از یک روحانی روشنفکر و حداکثر یک وزیر مستعفی و حاشیهنشین در ساختمان کتابخانه ملی، به مظهر و نماد و رهبر تحول بزرگ اجتماعی در ایران دهه ۱۳۷۰ تبدیل شد. چهرهای که در داخل میان نسلها و جنسها و قومها و دینها و مذهبها و گرایشهای مختلف و متنوع انسجام میبخشید و همه آنها را حول ایدهها و اندیشههای مدرنی چون حاکمیت قانون، آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، جامعه مدنی و نهایتا، خلاصه و چکیده همه آنها، "اصلاحات" همراه و همگام میکرد و همزمان، در عرصه بینالمللی نیز تصویری تنشزدا، اهل دیالوگ، لیبرال و انسانگرا از خود بروز میداد.
✍ این چهرههای داخلی و خارجی خاتمی اما، بدون صندوق رای و بیپشتوانه جنبش اجتماعی-انتخاباتی دومخرداد ۱۳۷۶ هیچگاه شکل نمیگرفت. بدون صندوق رای، خاتمی حداکثر و در بهترین و خوشبینانهترین حالت، در حد متفکران و اندیشمندانی چون سیدجواد طباطبایی، عبدالکریم سروش و در حالت محتملتر، در حد روحانیونی چون سیدمصطفی محققداماد و داود فیرحی میتوانست مفید و موثر باشد و شاید، اکثریت آن ۲۰میلیون نفری که به او رای دادند؛ هیچگاه نام او را هم نمیشنیدند و او را هرگز نمیشناختند.
✍ در واقع، این صندوق رای و جنبش اجتماعی بود که از "خاتمی قبل از دومخرداد"، "خاتمی پس از دومخرداد" را ساخت.
✍ خاتمی برخلاف بسیاری از اهلقدرت و سیاست، در همه این سالها آن درایت، ظرافت و بصیرت را داشته است که از میان همه متغیرها و عوامل پیچیده و تودرتوی جامعه ایران و تندبادهای بسیاری که طی این ۲۶سال صحنه سیاسی ایران را درنوردیده است، خود را تاحدزیادی سالم و مقاوم نگاه دارد.
✍ شاید اوج هنر او، در انتخابات مجلسنهم (۱۳۹۰) بود که با تکرای خود در حوزه دورافتاده دماوند، رشته پیوند خود با عرصه رسمی قدرت را پس از توفان گسستآفرین ۱۳۸۸ نگاه داشت. آن تکرای، گرچه همچنان که بعدها روشن شد، اهمیت استراتژیک داشت؛ اما برخلاف دومخرداد ۱۳۷۶ جنبش اجتماعی را با خود نداشت.
✍ تاثیرگذاری خاتمی سال۱۳۹۴ در انتخابات مجلسدهم چنان بود که گویی، اعتبار و معنای صندوق، به انگشت اشاره اوست که اگر بخواهد و فرابخواند، اکثریت میآیند و هر چوب خشکی را نماینده خویش میسازند؛ و چنین هم شد. همه حذفها و ردصلاحیتها در برابر "تکرار" خاتمی، چون مارهای ساحران بود در برابر عصای موسوی.
✍ چهره محبوب و مولود خرداد ۱۳۷۶، در زمستان ۱۳۹۴ دیگر به پیر سیاست تبدیل شده بود. چنین بود که نهتنها میدانست صندوق را باید به هر شکل زنده نگه داشت، بلکه این را هم بهخوبی دریافته بود که این، کنش و مشارکت و جنبش اجتماعی است که صندوق را معنا میبخشد؛ حتی اگر تیغ استصواب، به معنازدایی آن برخاسته باشد.
✍ حضور خاتمی و پیوند او با بدنه اجتماعی در آن دوره از انتخابات، جدیترین و موثرترین حضور او در همه ادوار بود؛ حتی شاید موثرتر از دومخرداد ۱۳۷۶. اگر در دومخرداد، این صندوق رای بود که به خاتمی و بدنه اجتماعی جویای تغییر معنا بخشید و از چهرهای فرهنگی، یک رهبر و نماد سیاسی ساخت؛ در سال۱۳۹۴، این خاتمی بود که در پیوند با بدنه اجتماعی به صندوق رای معنا بخشید و مهمتر اینکه، نظارت استصوابی و حذف و ردصلاحیتها را از معنا و تاثیر تهی کرد و بلاموضوع ساخت.
✍ نه فقط اقتدارگرایان در این مدل از کنش سیاسی، مقهور خواست جامعه میشدند؛ بلکه اصلاحطلبی نیز از چارچوب "اصلاحطلبان رسمی" (تعبیری که خاتمی در سخنان اخیر خود به کار برده است)، فراتر میرفت و به همه نیروهای ناشناخته، اما دارای ظرفیت کنشگری و نقشآفرینی در دایره اصلاحطلبی فرصت مشارکت و فعالیت و نمایندگی میداد.
✍ به عبارت صریحتر، الگوی انتخابات ۱۳۹۴ و نقشی که خاتمی در رهبری نیروی سیاسی-اجتماعی جویای تغییر/مقاومت ایفا کرد؛ هم در سطح مناسبات کلان سیاسی (گشودن قفل نظارت استصوابی) و هم در سطح مناسبات درونجریانی (گشودن دایره نیروهای اصلاحطلب)، کنشی ظفرمند و بیمانند بود که در هیچیک از ادوار انتخابات قبل و بعد از آن، تکرار نشد.
✍ داستان ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ اما به شکلی متفاوت رقم خورد. خاتمی اینبار نهفقط رهبری یک حرکت انتخاباتی را برعهده نگرفت؛ بلکه خود نیز رای نداد.
راهبرد (متون طولانی کانال راهبرد)
غایب همیشه حاضر
درباره سیدمحمد خاتمی که برای اولینبار پای صندوق رای نرفت محمدجواد روح| یادداشت منتشرشده در شماره ۱۸۲ هفتهنامه صدا و شماره ۴۶۵ روزنامه هممیهن| شنبه
👍7👎7❤3🔥1
✍ گویی، اینبار صندوق را نه "معنابخش" مییافت (مشابه خرداد۱۳۷۶)، نه "نجاتبخش" میدید (مشابه خرداد۱۳۹۲) و نه "اکسیربخش" (مشابه ۱۳۹۴). اما آیا مسئله خاتمی، بیمعنایی صندوق - و بهعبارت دقیقتر، "معنازدایی از صندوق"- بود؟
✍ به نظر میرسد آنچه عامل اصلی غیبت خاتمی در این دوره بود؛ نه ناامیدی از روزنهگشایی در "صخره" پیش روی اصلاحات، بلکه نوعی ناامیدی از خویشتن است.
✍ او امروز در آینه هشتادسالگی، نه خاتمی ۱۳۷۶ را میبیند که صندوق را فرصت و بستری برای ظهور و تریبونی برای گفتن و میدانی برای سازمان یافتن میخواست؛ نه خاتمی ۱۳۹۰ را میبیند که صندوق را ابزاری برای ارسال پیام آشتی و جرقهای برای خیزش ققنوسوار میدانست؛ نه خاتمی ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ را میبیند که رهبری یک نیروی سیاسی و جنبش انتخاباتی را برعهده گرفت و صندوق را میدان قدرتنمایی میساخت.
✍ او حال در آینه، خاتمی ۱۴۰۲ را میبیند که چه تکرار کند و چه تکرار نکند، چه پای صندوق برود و چه پای صندوق نرود، چه از لیستی حمایت بکند یا نکند؛ تاثیری در روند مناسبات نخواهد داشت.
✍ او ازیکسو، ساختار سیاسی و جریان حاکم را میبیند که نه فقط با او که با محافظهکارانی چون ناطقنوری، حسن روحانی و علی لاریجانی هم سر آشتی ندارد و به بیان خاتمی، در مسیر "خودبراندازی" و به بیان لاریجانی، در تداوم "خالصسازی" گام برمیدارد. او از سوی دیگر، جامعهای با اکثریت ناراضی، منفعل، خشمگین و خسته از کنش را میبیند که دیگر حتی صدای او را نمیشنود؛ چه رسد که با تکجملههای تکراریاش، به میدان آید و صحنهآراییها را بر هم بریزد.
✍ در چنین موقعیتی است که خاتمی، خود را در صفحه شطرنج سیاست همچون شاهی مات مییابد؛ ناتوان از هرگونه حرکت و کنش. با این تفاوت که او، نه فقط با مهرههای رقیب (جریان حاکم و ساخت قدرت) که با مهرههای خود (بدنه اجتماعی و ناراضیان) نیز محاصره شده است.
✍ چنین است که او، برخلاف ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ که هرطور بود سربازانی را به خانه آخر میرساند تا فرزین شوند، حتی وزیر و رخ و اسب و فیل خود را هم حرکت نمیدهد و تکوتوک فرزینهای باقیمانده در میدان را هم تنها رها میکند تا ناچیزترین سربازان رقیب در صدر نشینند و جشن پیروزی بگیرند و مست کنند و هرچه بر زبانشان میآید، بگویند.
✍ چنین است که خاتمی ۱۴۰۲، برای نخستینبار صندوق را و بازی را و صفحه شطرنج را رها کرد و در خانه نشست. گویی، تنها این کار را میتوانست. اینکه خود را رها کند. رها از دو لبهی انسداد قدرت و انفعال ملت...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://mjrahbord.blogfa.com/post/134
@javadrooh
✍ به نظر میرسد آنچه عامل اصلی غیبت خاتمی در این دوره بود؛ نه ناامیدی از روزنهگشایی در "صخره" پیش روی اصلاحات، بلکه نوعی ناامیدی از خویشتن است.
✍ او امروز در آینه هشتادسالگی، نه خاتمی ۱۳۷۶ را میبیند که صندوق را فرصت و بستری برای ظهور و تریبونی برای گفتن و میدانی برای سازمان یافتن میخواست؛ نه خاتمی ۱۳۹۰ را میبیند که صندوق را ابزاری برای ارسال پیام آشتی و جرقهای برای خیزش ققنوسوار میدانست؛ نه خاتمی ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ را میبیند که رهبری یک نیروی سیاسی و جنبش انتخاباتی را برعهده گرفت و صندوق را میدان قدرتنمایی میساخت.
✍ او حال در آینه، خاتمی ۱۴۰۲ را میبیند که چه تکرار کند و چه تکرار نکند، چه پای صندوق برود و چه پای صندوق نرود، چه از لیستی حمایت بکند یا نکند؛ تاثیری در روند مناسبات نخواهد داشت.
✍ او ازیکسو، ساختار سیاسی و جریان حاکم را میبیند که نه فقط با او که با محافظهکارانی چون ناطقنوری، حسن روحانی و علی لاریجانی هم سر آشتی ندارد و به بیان خاتمی، در مسیر "خودبراندازی" و به بیان لاریجانی، در تداوم "خالصسازی" گام برمیدارد. او از سوی دیگر، جامعهای با اکثریت ناراضی، منفعل، خشمگین و خسته از کنش را میبیند که دیگر حتی صدای او را نمیشنود؛ چه رسد که با تکجملههای تکراریاش، به میدان آید و صحنهآراییها را بر هم بریزد.
✍ در چنین موقعیتی است که خاتمی، خود را در صفحه شطرنج سیاست همچون شاهی مات مییابد؛ ناتوان از هرگونه حرکت و کنش. با این تفاوت که او، نه فقط با مهرههای رقیب (جریان حاکم و ساخت قدرت) که با مهرههای خود (بدنه اجتماعی و ناراضیان) نیز محاصره شده است.
✍ چنین است که او، برخلاف ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ که هرطور بود سربازانی را به خانه آخر میرساند تا فرزین شوند، حتی وزیر و رخ و اسب و فیل خود را هم حرکت نمیدهد و تکوتوک فرزینهای باقیمانده در میدان را هم تنها رها میکند تا ناچیزترین سربازان رقیب در صدر نشینند و جشن پیروزی بگیرند و مست کنند و هرچه بر زبانشان میآید، بگویند.
✍ چنین است که خاتمی ۱۴۰۲، برای نخستینبار صندوق را و بازی را و صفحه شطرنج را رها کرد و در خانه نشست. گویی، تنها این کار را میتوانست. اینکه خود را رها کند. رها از دو لبهی انسداد قدرت و انفعال ملت...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://mjrahbord.blogfa.com/post/134
@javadrooh
راهبرد (متون طولانی کانال راهبرد)
غایب همیشه حاضر
درباره سیدمحمد خاتمی که برای اولینبار پای صندوق رای نرفت محمدجواد روح| یادداشت منتشرشده در شماره ۱۸۲ هفتهنامه صدا و شماره ۴۶۵ روزنامه هممیهن| شنبه
👍10👎7❤3
👁🗨 نگاه تحلیلگران: آنچه ترامپ میتواند...
👈 رضا نصری، تحلیلگر مسائل بینالملل، در رشته توئیتی نوشت:
✍ اگر از الان این تحلیل در ایران غالب شود که ترامپ هیچ ابزار جدیدی برای اِعمال فشار به ایران ندارد و آمدنش تاثیری بر اقتصاد کشور نخواهد داشت، حاکمیت قادر به برنامهریزی برای مواجهه با او و ایجاد آمادگی برای «راند دوم فشار حداکثری» نخواهد شد.
✍ برخلاف تصور برخی تحلیلگران، ترامپ میتواند فشار اقتصادی به ایران را به صورت قابل ملاحظهای تشدید کند و تمام مجراهای محدود فعلی برای تنفس اقتصادی را مسدود نماید.
✍ ترامپ میتواند ایران را وجهالمصالحه مذاکرات خود با چین قرار دهد و از این طریق فروش نفت ایران به چین را به حداقل یا صفر برساند.
✍ میتواند با کنگره برای تصویب طرحهایی مانند Solidify Iran Sanction Act و End Iran Terror Act همکاری کند و در راستای دائمیسازی تحریمهای ایران و توقف فروش نفتِ ایران به چین از طریق قوانین فراسرزمینی کنگره اقدام نماید.
✍ میتواند - با توجه به رویکردی که نسبت به پوتین و روسیه دارد - میان ایران و روسیه شکاف بیندازد و در ازای چشمپوشی از مسئله اوکراین منافع ایران را قربانی کند.
✍ میتواند با اِعمال فشار به کشورهای اروپایی عضو برجام آنها را به بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت وادار سازد و شرایط پیش از برجام را بازسازی نماید، با این تفاوت که این بار رفع تحریمها را به مذاکره بر سر برنامه موشکی و نظامی و هستهای وغیره مشروط سازد.
✍ میتواند ۶میلیارد دلاری پولی را که معلوم نیست چرا تا کنون خرج نکردهایم را مجدداً مسدود کند و هرآنچه توافق نانوشته میان دولت بایدن و ایران صورت گرفته را به صورت یکجانبه فسخ نماید.
✍ پافشاری بر این تصور گمراهکننده که «تحریمها خنثی شده است» و ایران نیازمند هیچگونه آمادهسازی برای مواجهه با دولت تهاجمی ترامپ نیست، رویکرد اشتباهی است که میتواند تبعات سنگینی برای کشور در پی داشته باشد.
✍ حداقل تدبیری که باید از هماکنون صورت بگیرد، سامان دادن به وضعیت سیاست داخل کشور است تا هم مقدمات تشکیل یک دولت وحدت ملی فراهم شود و هم از اتخاذ سیاستهایی که موجب تشدید التهاب اجتماعی، تشدید تنشهای داخلی و گسترش شکاف میان دولت و ملت میشود ممانعت شود.
✍ اگر این حقیقت که تحولات سیاسی در آمریکا تاثیر مستقیمی بر وضعیت کشور دارد را از هماکنون انکار کنیم، قادر به سیاستگذاری و برنامهریزی برای مواجهه با چالشهای جدی پیش رو نخواهیم بود.
✍ حداقل پیشنیازِ برنامهریزی هم اول، پذیرش این حقیقت است و دوم، گام برداشتن در جهت تحکیم وحدت در پایین و ائتلاف در بالاست...
@javadrooh
👈 رضا نصری، تحلیلگر مسائل بینالملل، در رشته توئیتی نوشت:
✍ اگر از الان این تحلیل در ایران غالب شود که ترامپ هیچ ابزار جدیدی برای اِعمال فشار به ایران ندارد و آمدنش تاثیری بر اقتصاد کشور نخواهد داشت، حاکمیت قادر به برنامهریزی برای مواجهه با او و ایجاد آمادگی برای «راند دوم فشار حداکثری» نخواهد شد.
✍ برخلاف تصور برخی تحلیلگران، ترامپ میتواند فشار اقتصادی به ایران را به صورت قابل ملاحظهای تشدید کند و تمام مجراهای محدود فعلی برای تنفس اقتصادی را مسدود نماید.
✍ ترامپ میتواند ایران را وجهالمصالحه مذاکرات خود با چین قرار دهد و از این طریق فروش نفت ایران به چین را به حداقل یا صفر برساند.
✍ میتواند با کنگره برای تصویب طرحهایی مانند Solidify Iran Sanction Act و End Iran Terror Act همکاری کند و در راستای دائمیسازی تحریمهای ایران و توقف فروش نفتِ ایران به چین از طریق قوانین فراسرزمینی کنگره اقدام نماید.
✍ میتواند - با توجه به رویکردی که نسبت به پوتین و روسیه دارد - میان ایران و روسیه شکاف بیندازد و در ازای چشمپوشی از مسئله اوکراین منافع ایران را قربانی کند.
✍ میتواند با اِعمال فشار به کشورهای اروپایی عضو برجام آنها را به بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت وادار سازد و شرایط پیش از برجام را بازسازی نماید، با این تفاوت که این بار رفع تحریمها را به مذاکره بر سر برنامه موشکی و نظامی و هستهای وغیره مشروط سازد.
✍ میتواند ۶میلیارد دلاری پولی را که معلوم نیست چرا تا کنون خرج نکردهایم را مجدداً مسدود کند و هرآنچه توافق نانوشته میان دولت بایدن و ایران صورت گرفته را به صورت یکجانبه فسخ نماید.
✍ پافشاری بر این تصور گمراهکننده که «تحریمها خنثی شده است» و ایران نیازمند هیچگونه آمادهسازی برای مواجهه با دولت تهاجمی ترامپ نیست، رویکرد اشتباهی است که میتواند تبعات سنگینی برای کشور در پی داشته باشد.
✍ حداقل تدبیری که باید از هماکنون صورت بگیرد، سامان دادن به وضعیت سیاست داخل کشور است تا هم مقدمات تشکیل یک دولت وحدت ملی فراهم شود و هم از اتخاذ سیاستهایی که موجب تشدید التهاب اجتماعی، تشدید تنشهای داخلی و گسترش شکاف میان دولت و ملت میشود ممانعت شود.
✍ اگر این حقیقت که تحولات سیاسی در آمریکا تاثیر مستقیمی بر وضعیت کشور دارد را از هماکنون انکار کنیم، قادر به سیاستگذاری و برنامهریزی برای مواجهه با چالشهای جدی پیش رو نخواهیم بود.
✍ حداقل پیشنیازِ برنامهریزی هم اول، پذیرش این حقیقت است و دوم، گام برداشتن در جهت تحکیم وحدت در پایین و ائتلاف در بالاست...
@javadrooh
👍7🔥3
💥خبر: عطریانفر: دلایل ردصلاحیت روحانی ناموجهتر از جوابیه شورای نگهبان به لاریجانی است
👈 محمد عطریانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی، شب گذشته در برنامهی تلویزیونی شیوه از ارسال نامهی شورای نگهبان دربارهی دلایل رد صلاحیت حسن روحانی خبر داد.
🔹به گفته عطریانفر، دلایل ردصلاحیت روحانی حتی از دلایل ردصلاحیت لاریجانی هم ناموجهتر است.
🔹به صورت غیرمستقیم مطلع شدهام که آقای روحانی بهزودی توضیحات شورای نگهبان درباره ردصلاحیتش را منتشر خواهد کرد و جامعه را از رویکرد این شورا آگاه خواهد کرد/ انصافنیوز
@javadrooh
👈 محمد عطریانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی، شب گذشته در برنامهی تلویزیونی شیوه از ارسال نامهی شورای نگهبان دربارهی دلایل رد صلاحیت حسن روحانی خبر داد.
🔹به گفته عطریانفر، دلایل ردصلاحیت روحانی حتی از دلایل ردصلاحیت لاریجانی هم ناموجهتر است.
🔹به صورت غیرمستقیم مطلع شدهام که آقای روحانی بهزودی توضیحات شورای نگهبان درباره ردصلاحیتش را منتشر خواهد کرد و جامعه را از رویکرد این شورا آگاه خواهد کرد/ انصافنیوز
@javadrooh
👍7😁1
🖊 به قلم سیاستمدار: زمانمندی و زمانپریشی در روزنهگشایی
👈 سعید حجاریان، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی، در یادداشتی به نقد بیانیه ۱۱۰کنشگر سیاسی- فرهنگی و ایده "روزنهگشایی" پرداخت و در بخشی از آن نوشت:
✍ به گمانم شرط لازم گشودن هر روزنهای در قالب یک پروژه سیاسی- فکریِ منسجم «زمانمندی» است. امروزه عرصه عمومی کشور با انبوهی از اخبار اعم از جنگ و غارت و فقر و فاقه سر و کار دارد. بنابراین، اگر نتوان یک پروژه سیاسی- فکری را بههنگام کلنگ زد، عاقبتی جز شکست برای آن متصور نیست.
✍ پرسش اول من این است که چرا بیانیهی روزنه در زمانی منتشر شد که جامعه نهتنها انتخاباتی نبود، بلکه در ضدیت تام و تمام با امر انتخابات و شاید امر سیاسی قرار داشت؟
✍ در اینجا کمی توقف میکنم و پیشاپیش یک پرسش مقدر را پاسخ میگویم. ممکن است روزنهگشایان شرایط سال۱۴۰۲ را با شرایط سالهای۱۳۷۵ و۷۶ مقایسه و استدلال کنند رخداد دوم خرداد هم محصول روزنهگشایی بوده است.
✍ در رد این ادعا میبایست به کیفیت شم سیاسی براساس درک منطق موقعیت ارجاع دهم. دومخردادیها در آستانه لحظه تغییر، بهرغم عدم حضور در ارگانهای دولتی یا بهتعبیر پیشینام «سوتهدلی» با جامعه در ارتباط بودند و گرایشها و ذائقه مردم را تا حد قابل قبولی درک میکردند. بهطور مشخص در ماههای منتهی به خرداد ۱۳۷۶ اطمینان حاصل شده بود که مردم با استمرار وضع موجود همدل نیستند، اما تصویری دقیق وجود نداشت که چند میلیون نفر از مردم مخالف وضع موجود هستند و تغییر را از مجرای صندوق رأی و توسط شخص سیدمحمد خاتمی مطالبه میکنند. به عبارت دیگر، روزنه از آنچه مفروض پنداشته شده بود، گشودهتر شد؛ برخلاف چند انتخابات اخیر که بر طبل روزنه کوبیده شد، درحالیکه مردم اساساً علاقهای به شنیدن نداشتند.
✍ مضاف بر این، در فضای سیاسی منتهی به انتخابات دومخرداد، به نیروهای چپ بهعنوان بازیگرِ فعالِ صاحب قدرت و اثر مراجعه میشد. بهعنوان نمونه در یک دیدار چهار نفره (سه عضو یک تشکل سیاسی با یک مقام حاکمیتی) در پاسخ به طرح موضوع «حضور بهمنظور گرم کردن تنور انتخابات» پاسخ داده شد: ما تنور انتخابات را گرم میکنیم، اما نان خود را میپزیم؛ که همانا ایجاد گشایش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی باشد!
✍ حال آنکه امروز ایده بازیگر فعال صاحب قدرت بهشکل معکوس ترجمه و حداکثر بهعنوان بازیگر منفعل و بخشی از میزانسن انتخابات پذیرفته است. میخواهم از این مثال نتیجه بگیرم که کنش سیاسی- انتخاباتی علاوه بر «زمانمندی» نیازمند بهرهمندی از پول سیاست است، که همان «قدرت» باشد.
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://mashghenow.com/?p=6043
@javadrooh
👈 سعید حجاریان، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی، در یادداشتی به نقد بیانیه ۱۱۰کنشگر سیاسی- فرهنگی و ایده "روزنهگشایی" پرداخت و در بخشی از آن نوشت:
✍ به گمانم شرط لازم گشودن هر روزنهای در قالب یک پروژه سیاسی- فکریِ منسجم «زمانمندی» است. امروزه عرصه عمومی کشور با انبوهی از اخبار اعم از جنگ و غارت و فقر و فاقه سر و کار دارد. بنابراین، اگر نتوان یک پروژه سیاسی- فکری را بههنگام کلنگ زد، عاقبتی جز شکست برای آن متصور نیست.
✍ پرسش اول من این است که چرا بیانیهی روزنه در زمانی منتشر شد که جامعه نهتنها انتخاباتی نبود، بلکه در ضدیت تام و تمام با امر انتخابات و شاید امر سیاسی قرار داشت؟
✍ در اینجا کمی توقف میکنم و پیشاپیش یک پرسش مقدر را پاسخ میگویم. ممکن است روزنهگشایان شرایط سال۱۴۰۲ را با شرایط سالهای۱۳۷۵ و۷۶ مقایسه و استدلال کنند رخداد دوم خرداد هم محصول روزنهگشایی بوده است.
✍ در رد این ادعا میبایست به کیفیت شم سیاسی براساس درک منطق موقعیت ارجاع دهم. دومخردادیها در آستانه لحظه تغییر، بهرغم عدم حضور در ارگانهای دولتی یا بهتعبیر پیشینام «سوتهدلی» با جامعه در ارتباط بودند و گرایشها و ذائقه مردم را تا حد قابل قبولی درک میکردند. بهطور مشخص در ماههای منتهی به خرداد ۱۳۷۶ اطمینان حاصل شده بود که مردم با استمرار وضع موجود همدل نیستند، اما تصویری دقیق وجود نداشت که چند میلیون نفر از مردم مخالف وضع موجود هستند و تغییر را از مجرای صندوق رأی و توسط شخص سیدمحمد خاتمی مطالبه میکنند. به عبارت دیگر، روزنه از آنچه مفروض پنداشته شده بود، گشودهتر شد؛ برخلاف چند انتخابات اخیر که بر طبل روزنه کوبیده شد، درحالیکه مردم اساساً علاقهای به شنیدن نداشتند.
✍ مضاف بر این، در فضای سیاسی منتهی به انتخابات دومخرداد، به نیروهای چپ بهعنوان بازیگرِ فعالِ صاحب قدرت و اثر مراجعه میشد. بهعنوان نمونه در یک دیدار چهار نفره (سه عضو یک تشکل سیاسی با یک مقام حاکمیتی) در پاسخ به طرح موضوع «حضور بهمنظور گرم کردن تنور انتخابات» پاسخ داده شد: ما تنور انتخابات را گرم میکنیم، اما نان خود را میپزیم؛ که همانا ایجاد گشایش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی باشد!
✍ حال آنکه امروز ایده بازیگر فعال صاحب قدرت بهشکل معکوس ترجمه و حداکثر بهعنوان بازیگر منفعل و بخشی از میزانسن انتخابات پذیرفته است. میخواهم از این مثال نتیجه بگیرم که کنش سیاسی- انتخاباتی علاوه بر «زمانمندی» نیازمند بهرهمندی از پول سیاست است، که همان «قدرت» باشد.
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://mashghenow.com/?p=6043
@javadrooh
مشق نو
ما آزمودهایم در این «راه» بخت خویش!
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
👍12👎1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: درخواست توضیح از ستاد کل نیروهای مسلح
👈 احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ سردار عزیز جعفری، فرماندۀ قرارگاه بقیهالله گفته است: "درمورد امر به معروف و نهی از منکر در مسئله حجاب حتی اگر در سایر ایستگاهها هم کارمان را توسعه ندهیم، فعالیتهای ما در متروی تئاتر شهر متوقف نخواهد شد، اما میخواهیم با توسعه اقدامات خود، زودتر بساط فتنه بیحجابی را خنثی کنیم".
✍ وی در تابستان امسال نیز "جوانان انقلابی و ارزشی" را به اقدام بر اساس آتش به اختیار در نیمهٔ دوم سال جاری فراخوانده بود.
✍ من بهعنوان یک شهروند ایرانی میخواهم بدانم سردار جعفری از چه جایگاه رسمی و قانونی و تعریفشده، این نوع احکام مربوط به "نظامات قانونی کشور" را صادر میکند و قرارگاه تحت امر وی، مشخصاً مشغول چه نوع فعالیتی است؟
✍ آیا ستاد کل نیروهای مسلح حاضر است دراینباره توضیحی در اختیار افکارعمومی قرار دهد؟
@javadrooh
👈 احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ سردار عزیز جعفری، فرماندۀ قرارگاه بقیهالله گفته است: "درمورد امر به معروف و نهی از منکر در مسئله حجاب حتی اگر در سایر ایستگاهها هم کارمان را توسعه ندهیم، فعالیتهای ما در متروی تئاتر شهر متوقف نخواهد شد، اما میخواهیم با توسعه اقدامات خود، زودتر بساط فتنه بیحجابی را خنثی کنیم".
✍ وی در تابستان امسال نیز "جوانان انقلابی و ارزشی" را به اقدام بر اساس آتش به اختیار در نیمهٔ دوم سال جاری فراخوانده بود.
✍ من بهعنوان یک شهروند ایرانی میخواهم بدانم سردار جعفری از چه جایگاه رسمی و قانونی و تعریفشده، این نوع احکام مربوط به "نظامات قانونی کشور" را صادر میکند و قرارگاه تحت امر وی، مشخصاً مشغول چه نوع فعالیتی است؟
✍ آیا ستاد کل نیروهای مسلح حاضر است دراینباره توضیحی در اختیار افکارعمومی قرار دهد؟
@javadrooh
👍11❤1
💥خبر: هنرمندان معاصر هنرهای تجسمی برای حفظ "خانه هنرمندان ایران" و تامین منابع مالی آن، آثار خود را به فروش گذاشتهاند.
@javadrooh
@javadrooh
راهبرد
🖊 به قلم سیاستمدار: زمانمندی و زمانپریشی در روزنهگشایی 👈 سعید حجاریان، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی، در یادداشتی به نقد بیانیه ۱۱۰کنشگر سیاسی- فرهنگی و ایده "روزنهگشایی" پرداخت و در بخشی از آن نوشت: ✍ به گمانم شرط لازم گشودن هر روزنهای در قالب یک پروژه…
👁🗨 نگاه تحلیلگران: غفلت از استمرار
👈 مسعود سالاری، تحلیلگر سیاسی و از امضاءکنندگان بیانیه "روزنهگشایی کنیم"، در نقد یادداشت اخیر سعید حجاریان برای "راهبرد" نوشت:
✍ آقای دکتر حجاریان در نوشته اخیر خود، "روزنهگشایی" را فقط از منظر ایجاد روزنه در انسداد حاکمیتی فهم کردهاند. درحالیکه بیانیه روزنهگشایی در سمت جامعه هم خواهان گشایش روزنهای در انسداد گفتمانی و راهبردی است.
✍ باید خطاب به آقای حجاریان گفت؛ خوب است که با این بیانیه، چهرههایی همچون شما واکنش نشان میدهید. هرچند در این یادداشتتان کمکی به جهتگیری برای گشایشی در انسداد گفتمانی میلی بروز نکرده، ولی همین هم مغتنم است؛ چرا که هدف بیانیه هم درگرفتن همین گفتوگوهاست.
✍ تحلیل آقای حجاریان بر این فرض استوار است که متغیرهای عملیاتی شدن روزنهگشایی در سال۱۳۷۶ امروز دیگر مصداق عینی ندارد و این ثابت فرض کردن متغیرهای ایده جزمی از روزنهگشایی برای همیشه، از نظر ایشان را نشان میدهد.
✍ حال اینکه روزنهگشایی یک منطق مبتنی بر توافق و گفتوگو و تلاش برای بهکارگیری همه ظرفیتها و ابزارها برای همگرا کردن دو سر طیف راست تا چپ و حضور داشتن در گوشهای هرچند کوچک در این میدان کشمکش است و متعلق به زمان یا دوره خاص نیست. بدیهی است متغیرهای زمان خودش را باید شناخت و بنای نقشآفرینی را بر آنها نهاد.
✍ در انگارهای آقای حجاریان اشاره داشتهاند، روزنهگشایی سال۱۳۷۶ بسیار بیشتر از انتظار گشایش ایجاد کرد و از خاکستر آن، مقاطع ۸۸، ۹۲، ۹۴ و ۹۶ فروزان شد. اگر چنین بود که بود؛ چرا اشارهای به سال۹۰ نداشتهاید. آیا اگر سال۹۰ فروزان نشده است، خاموش شده بود. اگر چنین است، پس ۹۲، ۹۴ و ۹۶ را دیگر چرا به حساب فروزانی آن خاکستر میگذارند؟
✍ اگر در تداوم همان باشد؛ باید از ایشان پرسید که چرا همان منطق تناوب خاموش روشنی را برای ۴۰۲، ۴۰۴ و... صادق ندانیم؟ خاصه آنکه جامعه نسبت به آن زمان هم باتجربهتر و هم در تنگاتنگی ارتباطی بیشتری هست و پایگاه اجتماعی حاکمیت هم بسیار رقیقتر شده است. "غفلت از استمرار" کلیدیترین عامل مغفول نظرتان، در این گسست و پیوست است.
✍ در این مرقومه توجه به دو جنبه تعیینکننده قضیه مغفول است:
اول، استمرار فعالیت فعالان و الیتهای سیاسی و تبیین مستمر شرایط تهدیدات و فرصتها و ضعفها و قوتها و تلاش برای یافتن استراتژی برونرفت از آنها که همان "انفعال" نامیده شده است.
دوم، تاثیر موازنه قدرت جهانی بر تحولات داخلی. اگر آمریکا دست از حمایت از سلطنت پهلوی برنمیداشت و به توافقی با شرکا و رقبای خود در این عدم حمایت نمیرسید تا یکسال قبل از سال۱۳۵۷ فروپاشی سلطنت در مخیله هیچکس رسوخ هم نکرده بود.
✍ در همان بحبوحه فروپاشی، اگر مرحوم صدیقی نوعا راهبرد "روزنهگشایی" را پیش کشید، از سوی نخبگان همگروه و دسته خودش هم همانند موضع امروزی شما نخبگان مطرود شد و تنها ماند. که اگر جدی گرفته میشد و حول آن گفتمان توافقبخشی صورت میگرفت، امروز کشور چند دهه از هر حیث جلوتر بود؟ اما در این رابطه، امروز قضاوت تاریخ حقانیت را به که میدهد؟
✍ پرسش ذهنی حجاریان در مورد عدد ۱۱۰ و ربطش به معجزه ابجد، علیرغم تحلیل مبتنی بر استدلال و فاکتهای جامعهشناختی و تاریخی، در هشت مبحث استفهامی در بیانیه، این سوال را خطاب به ایشان شکل میدهد که: آیا رسیدن به چنین گمانهای، ناشی از وجود رسوب نگاه عوامگرایی و سطحینگری در نزد شما نیست؟
✍ کلام آخر اینکه، آیا طرح گزاره «ما آزمودهایم در این راه بخت خویش»، آیا حکایت از یک نوع خود همهچیدانی و خودکاملپنداری دارد؟
@javadrooh
👈 مسعود سالاری، تحلیلگر سیاسی و از امضاءکنندگان بیانیه "روزنهگشایی کنیم"، در نقد یادداشت اخیر سعید حجاریان برای "راهبرد" نوشت:
✍ آقای دکتر حجاریان در نوشته اخیر خود، "روزنهگشایی" را فقط از منظر ایجاد روزنه در انسداد حاکمیتی فهم کردهاند. درحالیکه بیانیه روزنهگشایی در سمت جامعه هم خواهان گشایش روزنهای در انسداد گفتمانی و راهبردی است.
✍ باید خطاب به آقای حجاریان گفت؛ خوب است که با این بیانیه، چهرههایی همچون شما واکنش نشان میدهید. هرچند در این یادداشتتان کمکی به جهتگیری برای گشایشی در انسداد گفتمانی میلی بروز نکرده، ولی همین هم مغتنم است؛ چرا که هدف بیانیه هم درگرفتن همین گفتوگوهاست.
✍ تحلیل آقای حجاریان بر این فرض استوار است که متغیرهای عملیاتی شدن روزنهگشایی در سال۱۳۷۶ امروز دیگر مصداق عینی ندارد و این ثابت فرض کردن متغیرهای ایده جزمی از روزنهگشایی برای همیشه، از نظر ایشان را نشان میدهد.
✍ حال اینکه روزنهگشایی یک منطق مبتنی بر توافق و گفتوگو و تلاش برای بهکارگیری همه ظرفیتها و ابزارها برای همگرا کردن دو سر طیف راست تا چپ و حضور داشتن در گوشهای هرچند کوچک در این میدان کشمکش است و متعلق به زمان یا دوره خاص نیست. بدیهی است متغیرهای زمان خودش را باید شناخت و بنای نقشآفرینی را بر آنها نهاد.
✍ در انگارهای آقای حجاریان اشاره داشتهاند، روزنهگشایی سال۱۳۷۶ بسیار بیشتر از انتظار گشایش ایجاد کرد و از خاکستر آن، مقاطع ۸۸، ۹۲، ۹۴ و ۹۶ فروزان شد. اگر چنین بود که بود؛ چرا اشارهای به سال۹۰ نداشتهاید. آیا اگر سال۹۰ فروزان نشده است، خاموش شده بود. اگر چنین است، پس ۹۲، ۹۴ و ۹۶ را دیگر چرا به حساب فروزانی آن خاکستر میگذارند؟
✍ اگر در تداوم همان باشد؛ باید از ایشان پرسید که چرا همان منطق تناوب خاموش روشنی را برای ۴۰۲، ۴۰۴ و... صادق ندانیم؟ خاصه آنکه جامعه نسبت به آن زمان هم باتجربهتر و هم در تنگاتنگی ارتباطی بیشتری هست و پایگاه اجتماعی حاکمیت هم بسیار رقیقتر شده است. "غفلت از استمرار" کلیدیترین عامل مغفول نظرتان، در این گسست و پیوست است.
✍ در این مرقومه توجه به دو جنبه تعیینکننده قضیه مغفول است:
اول، استمرار فعالیت فعالان و الیتهای سیاسی و تبیین مستمر شرایط تهدیدات و فرصتها و ضعفها و قوتها و تلاش برای یافتن استراتژی برونرفت از آنها که همان "انفعال" نامیده شده است.
دوم، تاثیر موازنه قدرت جهانی بر تحولات داخلی. اگر آمریکا دست از حمایت از سلطنت پهلوی برنمیداشت و به توافقی با شرکا و رقبای خود در این عدم حمایت نمیرسید تا یکسال قبل از سال۱۳۵۷ فروپاشی سلطنت در مخیله هیچکس رسوخ هم نکرده بود.
✍ در همان بحبوحه فروپاشی، اگر مرحوم صدیقی نوعا راهبرد "روزنهگشایی" را پیش کشید، از سوی نخبگان همگروه و دسته خودش هم همانند موضع امروزی شما نخبگان مطرود شد و تنها ماند. که اگر جدی گرفته میشد و حول آن گفتمان توافقبخشی صورت میگرفت، امروز کشور چند دهه از هر حیث جلوتر بود؟ اما در این رابطه، امروز قضاوت تاریخ حقانیت را به که میدهد؟
✍ پرسش ذهنی حجاریان در مورد عدد ۱۱۰ و ربطش به معجزه ابجد، علیرغم تحلیل مبتنی بر استدلال و فاکتهای جامعهشناختی و تاریخی، در هشت مبحث استفهامی در بیانیه، این سوال را خطاب به ایشان شکل میدهد که: آیا رسیدن به چنین گمانهای، ناشی از وجود رسوب نگاه عوامگرایی و سطحینگری در نزد شما نیست؟
✍ کلام آخر اینکه، آیا طرح گزاره «ما آزمودهایم در این راه بخت خویش»، آیا حکایت از یک نوع خود همهچیدانی و خودکاملپنداری دارد؟
@javadrooh
👎8👍4😁1🤩1
Forwarded from شرق
«شبکه شرق» برخی اعداد کمتر دیده شده انتخابات مجلس دوازدهم را روایت میکند
🔻11 اسفند به روایت اعداد
پایداریها ۸۰ کرسی اختصاصی در مجلس دوازدهم دارند و در دوم هم ۲۸ کاندیدایشان با دیگران رقابت میکند
مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم، کمترین میزان ثبت شده در تاریخ جمهوری اسلامی است. بنا به اعلام وزارت کشور، در این دوره از انتخابات، 41 درصد واجدان شرایط پای صندوق رفتند تا مشارکت از انتخابات مجلس یازدهم هم، یک درصد کمتر شده باشد.
در این گزارش از دریچه آمار به نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه کردیم.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-922461
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔻11 اسفند به روایت اعداد
پایداریها ۸۰ کرسی اختصاصی در مجلس دوازدهم دارند و در دوم هم ۲۸ کاندیدایشان با دیگران رقابت میکند
مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم، کمترین میزان ثبت شده در تاریخ جمهوری اسلامی است. بنا به اعلام وزارت کشور، در این دوره از انتخابات، 41 درصد واجدان شرایط پای صندوق رفتند تا مشارکت از انتخابات مجلس یازدهم هم، یک درصد کمتر شده باشد.
در این گزارش از دریچه آمار به نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه کردیم.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-922461
@sharghdaily
sharghdaily.com
👍2🔥1🤩1
Forwarded from هممیهن
گفتوگو با محسن گودرزی جامعهشناس درباره حاشیههای انتشار موج چهارم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان:
نتیجه پیمایشها محافظهکارانهتر از واقعیت است
🔹موج اول پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال 1379 انجام شد. هدف از این پیمایش، ارائه تحلیل مستمر روند تحولات فرهنگی در فاصلههای زمانی مشخص در تمام کشور بود. موجهای دوم و سوم آن هم در سالهای 1382 و 1394 اجرا شد.
🔹انتشار موج چهارم با حاشیه هایی همراه بود. همان موقع اعلام شد که نتایج این پژوهش محرمانه است و انتقادهای فراوانی به آن در شبکههای اجتماعی شد. از میان آنها، پرویز خسروشاهی، اقتصاددان و سمیه توحیدلو، جامعه شناس بودند: «کتاب رونمایی شده ولی منتشر نشده است، به خاطر جلساتی که برای تحلیل وجود داشت بخشهایی در اختیار سخنرانان این نشستها قرار گرفت. اما گفته شده به دلیل مُهر محرمانه، امکان استفاده مستقیم فعلاً نیست. اما دادهها کاملاً چشمگیر و معنادار است.»
🔹عباس عبدی، فعال سیاسی و اجتماعی هم در نقد محرمانه بودن آن نوشت: مگر میشود نظر مردم محرمانه باشد؟ صدای مردم را نمیتوان خاموش کرد.
متن کامل 👈
B2n.ir/a04897
@hammihanonline
نتیجه پیمایشها محافظهکارانهتر از واقعیت است
🔹موج اول پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال 1379 انجام شد. هدف از این پیمایش، ارائه تحلیل مستمر روند تحولات فرهنگی در فاصلههای زمانی مشخص در تمام کشور بود. موجهای دوم و سوم آن هم در سالهای 1382 و 1394 اجرا شد.
🔹انتشار موج چهارم با حاشیه هایی همراه بود. همان موقع اعلام شد که نتایج این پژوهش محرمانه است و انتقادهای فراوانی به آن در شبکههای اجتماعی شد. از میان آنها، پرویز خسروشاهی، اقتصاددان و سمیه توحیدلو، جامعه شناس بودند: «کتاب رونمایی شده ولی منتشر نشده است، به خاطر جلساتی که برای تحلیل وجود داشت بخشهایی در اختیار سخنرانان این نشستها قرار گرفت. اما گفته شده به دلیل مُهر محرمانه، امکان استفاده مستقیم فعلاً نیست. اما دادهها کاملاً چشمگیر و معنادار است.»
🔹عباس عبدی، فعال سیاسی و اجتماعی هم در نقد محرمانه بودن آن نوشت: مگر میشود نظر مردم محرمانه باشد؟ صدای مردم را نمیتوان خاموش کرد.
متن کامل 👈
B2n.ir/a04897
@hammihanonline
👍2