This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو: حمله تند امیرحسین ثابتی به غلامعلی حدادعادل و لیست قالیباف:
🔹بله، شما چنارید؛ چون هیچ ثمری ندارید!
🔹هر دوره حداد ۸ ماه قبل از انتخابات ادعای لیست وحدت میکند
🔹بیچاره نظام و رهبری که به اسم شما شناخته میشوند...
@javadrooh
🔹بله، شما چنارید؛ چون هیچ ثمری ندارید!
🔹هر دوره حداد ۸ ماه قبل از انتخابات ادعای لیست وحدت میکند
🔹بیچاره نظام و رهبری که به اسم شما شناخته میشوند...
@javadrooh
😁13👍6
Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
🔴 فردا به چه کسانی رأی میدهم؟
تعدادی از مخاطبان کانال میپرسند به چه کسی رای میدهم.
به نظرم با ثبت نام بیشترِ نامزدهای توانا و تایید صلاحیتهای عادلانه و پایش بهتر تاییدشدهها و مداخلهٔ احزاب باکیفیت لیست بهتری از صدای ملت در این انتخابات قابل پیشنهاد بود. با این حال، در شرایط فعلی در تهران لیست صدای ملت و در سایر حوزهها نامزدهای لیستهای میانه را نسبت به لیستهای رقیب برای توسعه و زندگی مردم بهتر میبینم. البته خبر ندارم تصمیم شخصی بقیه امضاکنندگان بیانیهٔ روزنهگشایی چیست. حساب بیانیهٔ تحلیلی از لیستهای احزاب و رای هر امضاکننده جداست.
شخصا در تهران به لیست صدای ملت رای اعتراضی و روزنهگشا میدهم، با دو تغییر در لیست:
1️⃣ به جای زهرا عابدینی به مجتبی توانگر (کد انتخاباتی: ۲۸۳۸) رأی میدهم. تلاش یکنفرهٔ آقای توانگر در دفاع از آزادی اینترنت و کسبوکارهای نو در مجلس قبل ارزشمند بود.
2️⃣ به جای بینظیر جلالی به دکتر محمدعلی شهرکی (کد انتخاباتی: ۵۴۱۲) رأی میدهم. مواضع خانم جلالی را دربارهٔ مهاجران افغانستانی و در نقد تابعیت مادرانه (که از دستاوردهای ارزشمند مجلس دهم بود) نمیپسندم. دکتر شهرکی هم روانشناس توانایی است که در مجلس میتواند منشأ اثر شود (برای دیدن برنامههای انتخاباتیاش میتوانید به سایتش رجوع کنید: shahrakima.ir).
به امید شکلگیری مجلسی با تندروهای کمتر و توسعهگرایان زندگیدوستِ بیشتر (ولو در اقلیتی موثر)
حمیدرضا جلائیپور
@hamidrezajalaeipour
تعدادی از مخاطبان کانال میپرسند به چه کسی رای میدهم.
به نظرم با ثبت نام بیشترِ نامزدهای توانا و تایید صلاحیتهای عادلانه و پایش بهتر تاییدشدهها و مداخلهٔ احزاب باکیفیت لیست بهتری از صدای ملت در این انتخابات قابل پیشنهاد بود. با این حال، در شرایط فعلی در تهران لیست صدای ملت و در سایر حوزهها نامزدهای لیستهای میانه را نسبت به لیستهای رقیب برای توسعه و زندگی مردم بهتر میبینم. البته خبر ندارم تصمیم شخصی بقیه امضاکنندگان بیانیهٔ روزنهگشایی چیست. حساب بیانیهٔ تحلیلی از لیستهای احزاب و رای هر امضاکننده جداست.
شخصا در تهران به لیست صدای ملت رای اعتراضی و روزنهگشا میدهم، با دو تغییر در لیست:
1️⃣ به جای زهرا عابدینی به مجتبی توانگر (کد انتخاباتی: ۲۸۳۸) رأی میدهم. تلاش یکنفرهٔ آقای توانگر در دفاع از آزادی اینترنت و کسبوکارهای نو در مجلس قبل ارزشمند بود.
2️⃣ به جای بینظیر جلالی به دکتر محمدعلی شهرکی (کد انتخاباتی: ۵۴۱۲) رأی میدهم. مواضع خانم جلالی را دربارهٔ مهاجران افغانستانی و در نقد تابعیت مادرانه (که از دستاوردهای ارزشمند مجلس دهم بود) نمیپسندم. دکتر شهرکی هم روانشناس توانایی است که در مجلس میتواند منشأ اثر شود (برای دیدن برنامههای انتخاباتیاش میتوانید به سایتش رجوع کنید: shahrakima.ir).
به امید شکلگیری مجلسی با تندروهای کمتر و توسعهگرایان زندگیدوستِ بیشتر (ولو در اقلیتی موثر)
حمیدرضا جلائیپور
@hamidrezajalaeipour
Telegram
حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
🔴 رای اعتراضی علیه تندروی
👆🏼لیست صدای ملت
در حوزهٔ انتخابیهٔ تهران
و
فهرست تجمیعیِ ۱۶۵ نامزد لیستهای میانهروهای توسعهگرا و زندگیدوست در ۱۳۲ حوزهٔ انتخابیهٔ کشور
در انتخابات مجلس ۱۴۰۲
🍀 ربات تلگرامیِ نامزدهای میانه به تفکیک حوزهٔ انتخابیه:
@against_extremism_bot…
👆🏼لیست صدای ملت
در حوزهٔ انتخابیهٔ تهران
و
فهرست تجمیعیِ ۱۶۵ نامزد لیستهای میانهروهای توسعهگرا و زندگیدوست در ۱۳۲ حوزهٔ انتخابیهٔ کشور
در انتخابات مجلس ۱۴۰۲
🍀 ربات تلگرامیِ نامزدهای میانه به تفکیک حوزهٔ انتخابیه:
@against_extremism_bot…
👍15👎13😁1
حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
🔴 فردا به چه کسانی رأی میدهم؟ تعدادی از مخاطبان کانال میپرسند به چه کسی رای میدهم. به نظرم با ثبت نام بیشترِ نامزدهای توانا و تایید صلاحیتهای عادلانه و پایش بهتر تاییدشدهها و مداخلهٔ احزاب باکیفیت لیست بهتری از صدای ملت در این انتخابات قابل پیشنهاد…
⚡️موضع راهبرد: رای من؛ صدای ملت با سه تغییر
👈 محمدجواد روح
✍ چون تعدادی از دوستان نظر مرا هم درباره نامزدهای انتخاباتی جویا شده بودند، عرض میکنم که من هم مشابه آقای جلاییپور با ملاحظاتی که ایشان هم گفتهاند، به لیست صدای ملت رای میدهم. به دوستانی هم که دل در گروی بهبود اوضاع دارند، پیشنهاد میکنم تردید را کنار بگذارند و در ساعات باقیمانده فرصت "انتخاب میانهروی و جلوگیری از تخریب بیشتر کشور" در برابر "تحکیم و تثبیت تندروی و ارتجاع" را از دست ندهند. گرچه همه بخوبی میدانیم کاندیداها و لیست باقیمانده مخصوصا در تهران و برخی شهرهای بزرگ، ایدهآل نیست.
✍ ضمنا علاوه بر دو تغییر دکتر جلاییپور در لیست، من به جای آقای پرستاری که سوابق مشخصی از ایشان نیافتم؛ در نظر داشتم به ابوالفضل عمویی، از اعضای معتدل و منطقی کمیسیون سیاست خارجی مجلس یازدهم که از لیستهای اصولگرایان هم حذف شده، رای دهم که متاسفانه ایشان انصراف دادند.
✍ به همین جهت، به جای آقای پرستاری به دارا نثاری (با کد انتخاباتی ۸۴۹۵) از فعالان سیاسی جوان و خوشفکر اصلاحطلب که جای او در لیست صدای ملت خالی بود، رای میدهم.
✍ در مورد خانم عفیفه عابدی هم، ایشان توضیحاتی ارسال کرد مبنی بر اینکه توییتهای منتشرشده قدیمی بوده و رویکرد ایشان همراه و همسو با گفتمان و جریان اصلاحطلبی است. با توجه به اینکه گروهی از کارشناسان سیاست خارجی هم توان و ظرفیت خانم عابدی در این حوزه را تایید کردهاند؛ با وجود ملاحظات و نقدهایی که داشتم، به ایشان هم رای خواهم داد. امیدوارم چه در صورت ورود به مجلس و چه در غیراینصورت، مواضع و عملکردهای آتی ایشان پختهتر و قابلدفاعتر باشد.
✍ ضمنا با توجه به اهمیت تصمیم این دوره خبرگان برای جانشینی، علیرغم ردصلاحیت آقای روحانی، به لیست جامعه روحانیت مبارز که چهرههای سنتی و ریشهدارتری در آن حضور دارند (در مقابل لیست جامعه مدرسین که مورد حمایت جبهه پایداری و تندروهاست)، رای میدهم.
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
✍ چون تعدادی از دوستان نظر مرا هم درباره نامزدهای انتخاباتی جویا شده بودند، عرض میکنم که من هم مشابه آقای جلاییپور با ملاحظاتی که ایشان هم گفتهاند، به لیست صدای ملت رای میدهم. به دوستانی هم که دل در گروی بهبود اوضاع دارند، پیشنهاد میکنم تردید را کنار بگذارند و در ساعات باقیمانده فرصت "انتخاب میانهروی و جلوگیری از تخریب بیشتر کشور" در برابر "تحکیم و تثبیت تندروی و ارتجاع" را از دست ندهند. گرچه همه بخوبی میدانیم کاندیداها و لیست باقیمانده مخصوصا در تهران و برخی شهرهای بزرگ، ایدهآل نیست.
✍ ضمنا علاوه بر دو تغییر دکتر جلاییپور در لیست، من به جای آقای پرستاری که سوابق مشخصی از ایشان نیافتم؛ در نظر داشتم به ابوالفضل عمویی، از اعضای معتدل و منطقی کمیسیون سیاست خارجی مجلس یازدهم که از لیستهای اصولگرایان هم حذف شده، رای دهم که متاسفانه ایشان انصراف دادند.
✍ به همین جهت، به جای آقای پرستاری به دارا نثاری (با کد انتخاباتی ۸۴۹۵) از فعالان سیاسی جوان و خوشفکر اصلاحطلب که جای او در لیست صدای ملت خالی بود، رای میدهم.
✍ در مورد خانم عفیفه عابدی هم، ایشان توضیحاتی ارسال کرد مبنی بر اینکه توییتهای منتشرشده قدیمی بوده و رویکرد ایشان همراه و همسو با گفتمان و جریان اصلاحطلبی است. با توجه به اینکه گروهی از کارشناسان سیاست خارجی هم توان و ظرفیت خانم عابدی در این حوزه را تایید کردهاند؛ با وجود ملاحظات و نقدهایی که داشتم، به ایشان هم رای خواهم داد. امیدوارم چه در صورت ورود به مجلس و چه در غیراینصورت، مواضع و عملکردهای آتی ایشان پختهتر و قابلدفاعتر باشد.
✍ ضمنا با توجه به اهمیت تصمیم این دوره خبرگان برای جانشینی، علیرغم ردصلاحیت آقای روحانی، به لیست جامعه روحانیت مبارز که چهرههای سنتی و ریشهدارتری در آن حضور دارند (در مقابل لیست جامعه مدرسین که مورد حمایت جبهه پایداری و تندروهاست)، رای میدهم.
@javadrooh
👎26👍16❤3😢1
Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
⭕️ رشتهاستوری خواندنیِ حنیف رهبری خطاب به تحریمیها و عدم شرکتیها
https://www.instagram.com/stories/haniffrahb/3313987767582302870?igsh=cngwYWNmZHFyN2M4
@hamidrezajalaeipour
https://www.instagram.com/stories/haniffrahb/3313987767582302870?igsh=cngwYWNmZHFyN2M4
@hamidrezajalaeipour
👎16👍7❤2
Forwarded from MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی (🍀 MMMojahedi)
«برای تحقق دموکراسیِ معنادار چگونه میتوان بین گروههای حامل منافع متضاد یا آنتاگونیستی تعامل برقرار کرد؟ به عقیدهی او، چنین هدفی میتواند از طریق ایجاد تعامل آگونیستی میسر شود. آگونیسم امکان نوعی همزیستی بین گروههای دارای اختلاف و تضاد را در نظر میگیرد که در آن به مخالف نه بهعنوان «دشمن»ای که باید ریشهکن شود، بلکه بهعنوان «رقیب» نگریسته میشود، رقیبی که میتوان با او برای دستیابی به توافق مذاکره کرد. بنابراین، آگونیسم وجود تضادهای اجتماعی و سیاسیِ خصومتآمیز را تصدیق میکند، اما در آن مخالفان به جای تلاش برای حذف طرف مقابل، رویّهی رقابت را میپذیرند ــ رقابتی که طی آن گروهها همواره میتوانند به تقویت هژمونیِ خود بپردازند. به سخن کوتاه، او میگوید به جای حذف گروه یا فرد فعال، با آنها رقابت کنید؛ به جای تخریب دیگران، دیدگاه خود را اشاعه دهید؛ به جای گذشتهی رقبا، اکنونِ آنها را قضاوت کنید؛ به جای طرد، بحث کنید.»
بریدهای از مطلبی خواندنی و مهم نوشتهی آصف بیات
اپوزیسیون علیه جنبش: آسیبشناسی یک بیماری سیاسی
@mmojahedi
بریدهای از مطلبی خواندنی و مهم نوشتهی آصف بیات
اپوزیسیون علیه جنبش: آسیبشناسی یک بیماری سیاسی
@mmojahedi
آسو
اپوزیسیون علیه جنبش: آسیبشناسی یک بیماری سیاسی
«اپوزیسیون» دستخوش نوعی بیماریِ سیاسی است، بهطوری که عملاً و ناخواسته خود را در مقابل «جنبش» قرار داده است. چرا چنین است و چه عواقبی میتوان برای آن متصور شد؟
👍3❤1
💥خبر: سیدهادی خامنهای، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام و از چهرههای باسابقه جریان اصلاحات، رای خود را به صندوق انداخت.
@javadrooh
@javadrooh
👎24👍10
💥خبر: محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق، دقایقی قبل با حضور در مدرسه میعاد تهران در محله نارمک رأی خود را به صندوق انداخت.
@javadrooh
@javadrooh
👎22😁3
📱روایتهای مجازی: دعوت توییتری علی مطهری از رایدهندگان تهرانی برای حمایت از لیست "صدای ملت" در آخرین ساعات رایگیری
@javadrooh
@javadrooh
👍9👎5😁5❤1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: همه اقلیت بودن را بپذیریم
👈 محمدمهدی مجاهدی، استاد علومسیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ پس از فرونشستن «غبار بیسوار انتخابات،» اکنون شاید بتوان با چشمی گشودهتر به افق فردا چشم دوخت و پرسید از انتخابات پرهزینهی دیروز چه عبرتهایی میتوان برای زندگی فردای ایرانیان برگرفت. آنچه در پی میآید اندیشههایی است در پاسخ به این پرسش.
الف. اقلیتهایی خوداکثریتپندار
۱. امروز در ایران، گروههای درگیر در سیاست همگی در اقلیت اند. هیچیک از این گروهها رأی اکثریت را ندارد ولی همه خود را اکثریت میپندارند.
۲. قواعد رقابت میان اقلیتهای سیاسی (یعنی همهی نیروهای رقیب و بدیل در ایران امروز) بهکلی متفاوت است با قواعد رقابت میان دو گروه بزرگ یا قواعد رقابت میان چند گروه اقلیت و یک گروه اکثریت.
۳. در بازی اقلیتهای سیاسی، هر گروهی که کمتر اقلیتبودگی خود را باور کند و خود را اکثریت را بپندارد، بیشتر غافلگیر میشود و سختتر شکست میخورد.
۴. یکی از معانی این وضعیت برای حکمرانی این است که نمیتواند تنها متکی به یک پایگاه سیاسی حکومت کند، وگرنه در موضع اقلیت قرار خواهد گرفت. حکمرانی اقلیت بر اکثریت برای حکومت و برای جامعه، پرهزینه، فرساینده و خودویرانگر خواهد بود.
ب. اکثریت نمایندهای ندارد
۵. مشارکت انتخاباتی به حداقل رسیده است. درون ساخت سخت قدرت، خواستها و صداهای متکثر اکثر شهروندان نمایندگی و بازنمایی نمیشود.
۶. خط تیرهی میان دولت-ملت، که باید خط وصل باشد، با فقدان نمایندگی و بازنمایی نشدن اکثریت، به خط فصل تبدیل شده است. هرچه این شکاف بیشتر دهان باز کند، احتمال سقوط حکومت و جامعه به هاویهی آشوب بیشتر میشود.
پ. منابع قطبیشدن دولت و ملت
۷. بینمایندگی و بازنمایی نشدن اکثریت، درون ساخت سخت قدرت، فقط حاصل خالصسازی استصوابی نیست؛ این حلقهی اخیر زنجیرهای بلند از روندهای ناعادلانه است. دیگر حلقههای این زنجیره عبارتند از:
- رادیکالیسم: گروههای درون و بیرون حکومت (همگی یا اغلب) رادیکال اند، یعنی، موفقیت خود را نهتنها در شکست حریفان، بلکه در حذف آنها میبینند. همچنین، اغلب این گروهها میخواهند تغییرات و سیاستهای مطلوب خود را یکجا و ناگهانی، و نه تدریجی و با ایجاد توافق، دنبال کنند؛
- تحدید و تهدید رسانه و مطبوعات و جریان آزاد اخبار و اطلاعات؛
- تحدید و تهدید ظرفیتهای انتقادی دانشگاه و مطبوعات و روشنفکران که باید در خدمت کشف و حذف مجاری فساد و فقر و خشونت و تبعیض باشند؛
- تحدید و تهدید ظرفیتهای کارشناسی، تحلیلی، علمی، آموزشی و پژوهشی که باید برنامههای متکثر سیاسی و اجتماعی را بپرورند و نیروهای سیاسی را درون و بیرون ساخت قدرت تغذیه کنند تا رقابت میان ایشان صرفا بر سر تصاحب صندلیهای بیشتر و بالاتر نباشد، بلکه جان و مایهای از جنس برنامه و سیاست داشته باشد؛
- به رسمیت نشناختن نیروهای رقیب و بدیل، و در نتیجه، بیگانه و دشمن پنداشتن آنها و کوشش برای حذف یا اسکات آنها زمین حکمرانی را ناهموار کرده است. چنین زمینهای به فرسایش مدام جامعه و حکومت و نیروهای سیاسی انجامیده، حکمرانی پرهزینهتر، و جامعه بیگانهتر، نومیدتر و بیقرارتر شده است.
- چرخهی معیوب توزیع و بازتوزیع ارجها و منابع و منافع قدرت: بخشی از جامعه برخوردار از این ارجها و منابع و منافع، و بخشی بزرگتر از آنها محروم مانده است و در نتیجه، تشکلیابی ناممکن و توسعهی رانت و تبعیض و فساد روانتر شده است.
ت. اهمیت نیروی حد وسط
۸. نیروی حد وسط حاصل همگرایی مجموعهای از نیروها حول ارزشهای میانهروی و آیندهنگری سیاسی است. ترکیب این نیروها چنین است:
- بخشهایی از جامعهی فاقد نمایندگی و بازنماییناشده و تشکلنایافته؛
- بخشهایی از نیروهای رادیکال رقیب و بدیل که ناکارایی و بیعدالتی ناشی از رادیکالیسم را در هر دو قطب دریافتهاند.
۹. این نیرو در پی دگرگونیهای ناگهانی نیست؛
۱۰. این نیرو به اقلیتبودگی دیگر نیروها واقف است، و خود را هم در اقلیت میداند. از این رو در پی حذف دیگران نیست، بلکه هدفش قطبیتزدایی از فضای سیاسی و روزنهگشایی در سد سکندری است که راه را بر گفتوگوی انتقادی و تعامل همافزا میان حاملان منافع و ارزشهای پایهی متکثر و ناسازگار بسته و همه را فرسوده است.
۱۱. از رهگذر قطبیتزدایی و روزنهگشایی، این نیرو به جای کوشش برای حذف دیگر اقلیتها، در پی کشف و حذف خطاهای سیاسی و سیاستی است.
۱۲. اینچنین، این نیرو علیرغم اراده و عمل همهی اقلیتهای واگرا، در پی همگرا کردن دولت و ملت است تا این شکاف فزاینده بیش از این جامعه و حکومت را در خود فرو نکشد.
@javadrooh
👈 محمدمهدی مجاهدی، استاد علومسیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ پس از فرونشستن «غبار بیسوار انتخابات،» اکنون شاید بتوان با چشمی گشودهتر به افق فردا چشم دوخت و پرسید از انتخابات پرهزینهی دیروز چه عبرتهایی میتوان برای زندگی فردای ایرانیان برگرفت. آنچه در پی میآید اندیشههایی است در پاسخ به این پرسش.
الف. اقلیتهایی خوداکثریتپندار
۱. امروز در ایران، گروههای درگیر در سیاست همگی در اقلیت اند. هیچیک از این گروهها رأی اکثریت را ندارد ولی همه خود را اکثریت میپندارند.
۲. قواعد رقابت میان اقلیتهای سیاسی (یعنی همهی نیروهای رقیب و بدیل در ایران امروز) بهکلی متفاوت است با قواعد رقابت میان دو گروه بزرگ یا قواعد رقابت میان چند گروه اقلیت و یک گروه اکثریت.
۳. در بازی اقلیتهای سیاسی، هر گروهی که کمتر اقلیتبودگی خود را باور کند و خود را اکثریت را بپندارد، بیشتر غافلگیر میشود و سختتر شکست میخورد.
۴. یکی از معانی این وضعیت برای حکمرانی این است که نمیتواند تنها متکی به یک پایگاه سیاسی حکومت کند، وگرنه در موضع اقلیت قرار خواهد گرفت. حکمرانی اقلیت بر اکثریت برای حکومت و برای جامعه، پرهزینه، فرساینده و خودویرانگر خواهد بود.
ب. اکثریت نمایندهای ندارد
۵. مشارکت انتخاباتی به حداقل رسیده است. درون ساخت سخت قدرت، خواستها و صداهای متکثر اکثر شهروندان نمایندگی و بازنمایی نمیشود.
۶. خط تیرهی میان دولت-ملت، که باید خط وصل باشد، با فقدان نمایندگی و بازنمایی نشدن اکثریت، به خط فصل تبدیل شده است. هرچه این شکاف بیشتر دهان باز کند، احتمال سقوط حکومت و جامعه به هاویهی آشوب بیشتر میشود.
پ. منابع قطبیشدن دولت و ملت
۷. بینمایندگی و بازنمایی نشدن اکثریت، درون ساخت سخت قدرت، فقط حاصل خالصسازی استصوابی نیست؛ این حلقهی اخیر زنجیرهای بلند از روندهای ناعادلانه است. دیگر حلقههای این زنجیره عبارتند از:
- رادیکالیسم: گروههای درون و بیرون حکومت (همگی یا اغلب) رادیکال اند، یعنی، موفقیت خود را نهتنها در شکست حریفان، بلکه در حذف آنها میبینند. همچنین، اغلب این گروهها میخواهند تغییرات و سیاستهای مطلوب خود را یکجا و ناگهانی، و نه تدریجی و با ایجاد توافق، دنبال کنند؛
- تحدید و تهدید رسانه و مطبوعات و جریان آزاد اخبار و اطلاعات؛
- تحدید و تهدید ظرفیتهای انتقادی دانشگاه و مطبوعات و روشنفکران که باید در خدمت کشف و حذف مجاری فساد و فقر و خشونت و تبعیض باشند؛
- تحدید و تهدید ظرفیتهای کارشناسی، تحلیلی، علمی، آموزشی و پژوهشی که باید برنامههای متکثر سیاسی و اجتماعی را بپرورند و نیروهای سیاسی را درون و بیرون ساخت قدرت تغذیه کنند تا رقابت میان ایشان صرفا بر سر تصاحب صندلیهای بیشتر و بالاتر نباشد، بلکه جان و مایهای از جنس برنامه و سیاست داشته باشد؛
- به رسمیت نشناختن نیروهای رقیب و بدیل، و در نتیجه، بیگانه و دشمن پنداشتن آنها و کوشش برای حذف یا اسکات آنها زمین حکمرانی را ناهموار کرده است. چنین زمینهای به فرسایش مدام جامعه و حکومت و نیروهای سیاسی انجامیده، حکمرانی پرهزینهتر، و جامعه بیگانهتر، نومیدتر و بیقرارتر شده است.
- چرخهی معیوب توزیع و بازتوزیع ارجها و منابع و منافع قدرت: بخشی از جامعه برخوردار از این ارجها و منابع و منافع، و بخشی بزرگتر از آنها محروم مانده است و در نتیجه، تشکلیابی ناممکن و توسعهی رانت و تبعیض و فساد روانتر شده است.
ت. اهمیت نیروی حد وسط
۸. نیروی حد وسط حاصل همگرایی مجموعهای از نیروها حول ارزشهای میانهروی و آیندهنگری سیاسی است. ترکیب این نیروها چنین است:
- بخشهایی از جامعهی فاقد نمایندگی و بازنماییناشده و تشکلنایافته؛
- بخشهایی از نیروهای رادیکال رقیب و بدیل که ناکارایی و بیعدالتی ناشی از رادیکالیسم را در هر دو قطب دریافتهاند.
۹. این نیرو در پی دگرگونیهای ناگهانی نیست؛
۱۰. این نیرو به اقلیتبودگی دیگر نیروها واقف است، و خود را هم در اقلیت میداند. از این رو در پی حذف دیگران نیست، بلکه هدفش قطبیتزدایی از فضای سیاسی و روزنهگشایی در سد سکندری است که راه را بر گفتوگوی انتقادی و تعامل همافزا میان حاملان منافع و ارزشهای پایهی متکثر و ناسازگار بسته و همه را فرسوده است.
۱۱. از رهگذر قطبیتزدایی و روزنهگشایی، این نیرو به جای کوشش برای حذف دیگر اقلیتها، در پی کشف و حذف خطاهای سیاسی و سیاستی است.
۱۲. اینچنین، این نیرو علیرغم اراده و عمل همهی اقلیتهای واگرا، در پی همگرا کردن دولت و ملت است تا این شکاف فزاینده بیش از این جامعه و حکومت را در خود فرو نکشد.
@javadrooh
👍12👎3❤1🤩1
Forwarded from هممیهن
هفتادسالگی دو شهردار
یک برداشت اجمالی پیرامون دو شهردار سابق تهران و استانبول، غلامحسین کرباسچی و رجبطیب اردوغان
#یادداشت | محمدعلی دستمالی،پژوهشگر مسائل ترکیه و دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه
🔹غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران و رجبطیب اردوغان، شهردار اسبق استانبول، هر دو هفتادساله هستند.
🔹قبلاً برنامهریزی کرده بودم که درباره شباهتها و اشتراکات اردوغان و کرباسچی یک مقاله پژوهشی بنویسم و به بررسی شرایط پیرامونی و فضای سیاسی پیرامون این دو شخصیت اشاره کنم.
🔹چرا شهردار بزرگترین شهر ترکیه، سه بار نخستوزیر و سه بار رئیسجمهور شد، اما شهردار پایتخت ایران، از اتاق کار خود به زندان رفت و هرگز نتوانست به عرصهی قدرت بازگردد.
🔹چه شد که در دو کشور همسایهی خاورمیانه یعنی در ایران و ترکیه، دو شهردار مشهور، هر کدام در مسیری متفاوت پیش رفتند؟ چرا مسیر حرکت یک شاگرد جوان مکتب خمینی در یک ایستگاه خاص متوقف شد و اجازه ندادند وارد رقابت سیاسی در سطح قوه مجریه شود، اما مسیر شاگرد اربکان، ادامه پیدا کرد و از شهرداری به نخستوزیری و ریاستجمهوری رسید؟
B2n.ir/w29284
@hammihanonline
یک برداشت اجمالی پیرامون دو شهردار سابق تهران و استانبول، غلامحسین کرباسچی و رجبطیب اردوغان
#یادداشت | محمدعلی دستمالی،پژوهشگر مسائل ترکیه و دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه
🔹غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران و رجبطیب اردوغان، شهردار اسبق استانبول، هر دو هفتادساله هستند.
🔹قبلاً برنامهریزی کرده بودم که درباره شباهتها و اشتراکات اردوغان و کرباسچی یک مقاله پژوهشی بنویسم و به بررسی شرایط پیرامونی و فضای سیاسی پیرامون این دو شخصیت اشاره کنم.
🔹چرا شهردار بزرگترین شهر ترکیه، سه بار نخستوزیر و سه بار رئیسجمهور شد، اما شهردار پایتخت ایران، از اتاق کار خود به زندان رفت و هرگز نتوانست به عرصهی قدرت بازگردد.
🔹چه شد که در دو کشور همسایهی خاورمیانه یعنی در ایران و ترکیه، دو شهردار مشهور، هر کدام در مسیری متفاوت پیش رفتند؟ چرا مسیر حرکت یک شاگرد جوان مکتب خمینی در یک ایستگاه خاص متوقف شد و اجازه ندادند وارد رقابت سیاسی در سطح قوه مجریه شود، اما مسیر شاگرد اربکان، ادامه پیدا کرد و از شهرداری به نخستوزیری و ریاستجمهوری رسید؟
B2n.ir/w29284
@hammihanonline
👍5