👥 مباحثه: "خاطرات آقای هاشمی را جدی بگیرید!"
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاح طلب، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ پس از انتشار گفتگوی من بنده با نشریه "اندیشهپویا" درباره خاطرات سال۷۵ آقای هاشمی در موضوع انتخابات ریاست جمهوری و رای دادن ایشان به آقای ناطق نوری بخشی از خانواده محترم ایشان مستقیم یا باواسطه عصبانی شدند و اینجا و آنجا در پی حمله به بنده برآمدند و مشغول انگیزهخوانی شدند.
✍ البته این رفتار شایسته هیچ انسانی نیست. بنده هم اهمیت خاصی به ان نمیدهم. این نحوه رفتار نشان داد که دوستان اگر آب گیرشان بیاید از کیهان هم بهتر شناگری میکنند.
✍ در آن گفتگو گفتم که کدام بخش از خاطرات ایشان را بپذیرید و کدام بخش دیگرش را جدی نگیرید و دلائل این بیاعتباری را هم ذکر کرده بودم و اتفاقا بدون اطلاع از سایر گفتگوهای منتشرشده در آن شماره نشریه و بر حسب مطالعه گزارشی که از خاطرات ایشان برایم فرستاده بودند، این تحلیل را گفتم؛ ولی بعد از خواندن سایر گفتگوها، میتوان گفت که هر شخص با حداقلی از انصاف و درک سیاسی هم متوجه میشود که برداشت بنده درست بوده و این خاطرات گزینش شده با پیشفرض ذهنی نوشته شده است. کافی است که آنها را مقایسه کنید با خاطرات علم تا بدانید تفاوت از کجا تا به کجاست؟
✍ بعلاوه این خاطرات علیه من نیست که از آن ناراحت شده باشم و بخواهم آنها را بیاعتبار کنم. اگر ما خاطرات مثلا زمان قاجار یا پهلوی را بخوانیم و اعتبار آنها را در محک نقد بگذاریم؛ به معنای آن است که علیه ماست؟ این خاطرات کوششی ناموفق برای روتوش کردن و تبرئه کردن است.
✍ بهتر بود افرادی که عصبانی شدند و عنان اختیار را از دست دادند، استدلال مرا در بیاعتبار دانستن این خاطرات رد میکردند البته بهتر بود این کار را میکردند؛ ولی کدام کارشان در خدمت به آقای هاشمی بود که این یکی باشد؟
✍ بیشترین ضربه را آقای هاشمی مثل هر سیاستمدار صاحب قدرتی از منتقدانش نخورد؛ چراکه با نقدهایشان آن مرحوم را دچار تحول کردند، همچنان که در دهه اخر عمرشان شاهد بودیم.
✍ بیشترین ضربه را از کسانی خورد که زندگی خود را از نزدیکی با ایشان سروسامان میدادند و اگر آن مرحوم نبود، باید خود را اویزان دیگری میکردند تا دیده شوند و زندگی کنند.
✍ اتفاقا همانطور که در مقدمه متن این گفتگو در کانالم نوشتهام، برای فهم فرهنگ قومی و قبیلهای سیاست و نیز حاکمیت رابطه بازی و ارادت سالاری به جای لیاقت سالاری، این خاطرات ارزش تاریخی و جامعهشناختی دارد.
✍ جالب این که اگر یکی از اقدامات و روابطی که در خاطرات ایشان بعنوان امری طبیعی نوشته شده، امروز از سوی مسئولی سر بزند؛ افکار عمومی به حسابش میرسند.
✍ ولی چون این مدافعان چشم و گوش بسته خودشان در گذشته از این حاتمبخشیها متنعم بودند، از آن رفتارها دفاع میکنند و سادهاندیشانه گمان میکنند خاطرات علیه دیگران است.
✍ بخش درست این خاطرات آن چیزی است که نشانگر طفیلی بودن و علیه این افراد و گروهها است. حالا میتوان فهمید که نطفه این رابطهبازیها در کجا منعقد شد.
✍ اگر میدانستم این نقد بسیار ساده بنده اینقدر موجب تکدر خاطر چنین افرادی میشود، شاید چون گذشته باز هم سکوت میکردم؛ ولی چه باید کرد که اگر قرار شود که حقیقت را قربانی ترس از جوساریهای چنین افرادی کرد بهتر است که عطای روزنامهنگاری را به لقای آن بخشید.
✍ این گفتگوها را به اصرار دوستان اندیشهپویا انجام دادم و الا نقد چنین مطالبی برای زمانی است که فراغت کافی وجود داشته باشد.
✍ اگر قصد نقد جدی بود، بسیاری از خاطرات ایشان را میشد با نقدهای جذابی همراه کرد تا این اطرافیان و وابستگان قدری در برخوردهای خود احتیاط پیشه کنند. دستکاریها و حذفیات آن کوچکترین ایراد این خاطرات است و نه مهمترین آنها.
@javadrooh
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاح طلب، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ پس از انتشار گفتگوی من بنده با نشریه "اندیشهپویا" درباره خاطرات سال۷۵ آقای هاشمی در موضوع انتخابات ریاست جمهوری و رای دادن ایشان به آقای ناطق نوری بخشی از خانواده محترم ایشان مستقیم یا باواسطه عصبانی شدند و اینجا و آنجا در پی حمله به بنده برآمدند و مشغول انگیزهخوانی شدند.
✍ البته این رفتار شایسته هیچ انسانی نیست. بنده هم اهمیت خاصی به ان نمیدهم. این نحوه رفتار نشان داد که دوستان اگر آب گیرشان بیاید از کیهان هم بهتر شناگری میکنند.
✍ در آن گفتگو گفتم که کدام بخش از خاطرات ایشان را بپذیرید و کدام بخش دیگرش را جدی نگیرید و دلائل این بیاعتباری را هم ذکر کرده بودم و اتفاقا بدون اطلاع از سایر گفتگوهای منتشرشده در آن شماره نشریه و بر حسب مطالعه گزارشی که از خاطرات ایشان برایم فرستاده بودند، این تحلیل را گفتم؛ ولی بعد از خواندن سایر گفتگوها، میتوان گفت که هر شخص با حداقلی از انصاف و درک سیاسی هم متوجه میشود که برداشت بنده درست بوده و این خاطرات گزینش شده با پیشفرض ذهنی نوشته شده است. کافی است که آنها را مقایسه کنید با خاطرات علم تا بدانید تفاوت از کجا تا به کجاست؟
✍ بعلاوه این خاطرات علیه من نیست که از آن ناراحت شده باشم و بخواهم آنها را بیاعتبار کنم. اگر ما خاطرات مثلا زمان قاجار یا پهلوی را بخوانیم و اعتبار آنها را در محک نقد بگذاریم؛ به معنای آن است که علیه ماست؟ این خاطرات کوششی ناموفق برای روتوش کردن و تبرئه کردن است.
✍ بهتر بود افرادی که عصبانی شدند و عنان اختیار را از دست دادند، استدلال مرا در بیاعتبار دانستن این خاطرات رد میکردند البته بهتر بود این کار را میکردند؛ ولی کدام کارشان در خدمت به آقای هاشمی بود که این یکی باشد؟
✍ بیشترین ضربه را آقای هاشمی مثل هر سیاستمدار صاحب قدرتی از منتقدانش نخورد؛ چراکه با نقدهایشان آن مرحوم را دچار تحول کردند، همچنان که در دهه اخر عمرشان شاهد بودیم.
✍ بیشترین ضربه را از کسانی خورد که زندگی خود را از نزدیکی با ایشان سروسامان میدادند و اگر آن مرحوم نبود، باید خود را اویزان دیگری میکردند تا دیده شوند و زندگی کنند.
✍ اتفاقا همانطور که در مقدمه متن این گفتگو در کانالم نوشتهام، برای فهم فرهنگ قومی و قبیلهای سیاست و نیز حاکمیت رابطه بازی و ارادت سالاری به جای لیاقت سالاری، این خاطرات ارزش تاریخی و جامعهشناختی دارد.
✍ جالب این که اگر یکی از اقدامات و روابطی که در خاطرات ایشان بعنوان امری طبیعی نوشته شده، امروز از سوی مسئولی سر بزند؛ افکار عمومی به حسابش میرسند.
✍ ولی چون این مدافعان چشم و گوش بسته خودشان در گذشته از این حاتمبخشیها متنعم بودند، از آن رفتارها دفاع میکنند و سادهاندیشانه گمان میکنند خاطرات علیه دیگران است.
✍ بخش درست این خاطرات آن چیزی است که نشانگر طفیلی بودن و علیه این افراد و گروهها است. حالا میتوان فهمید که نطفه این رابطهبازیها در کجا منعقد شد.
✍ اگر میدانستم این نقد بسیار ساده بنده اینقدر موجب تکدر خاطر چنین افرادی میشود، شاید چون گذشته باز هم سکوت میکردم؛ ولی چه باید کرد که اگر قرار شود که حقیقت را قربانی ترس از جوساریهای چنین افرادی کرد بهتر است که عطای روزنامهنگاری را به لقای آن بخشید.
✍ این گفتگوها را به اصرار دوستان اندیشهپویا انجام دادم و الا نقد چنین مطالبی برای زمانی است که فراغت کافی وجود داشته باشد.
✍ اگر قصد نقد جدی بود، بسیاری از خاطرات ایشان را میشد با نقدهای جذابی همراه کرد تا این اطرافیان و وابستگان قدری در برخوردهای خود احتیاط پیشه کنند. دستکاریها و حذفیات آن کوچکترین ایراد این خاطرات است و نه مهمترین آنها.
@javadrooh
Telegram
attach📎
Forwarded from به کانال نظرخواهی بپیوندید
📊
در شرایطی که ترامپ به صورت یکجانبه و بر خلاف تعهدات آمریکا در برجام، ایران را تحریم کرده است؛
در شرایطی که ترامپ به صورت یکجانبه و بر خلاف تعهدات آمریکا در برجام، ایران را تحریم کرده است؛
Anonymous Poll
31%
۱- موافق مذاکرهی بیقید و شرط با ترامپ هستم.
18%
۲- مخالف هرگونه مذاکرهای با ترامپ هستم.
51%
۳- موافق مذاکرهی مشروط با ترامپ هستم.
Forwarded from روزنامه خبرورزشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📨 نگاه خوانندگان: "برزگر، باران خواهد و گازُر آفتاب"
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
✍ از ابتدای سال ۱۳۹۷ و در ادامه سیاست های اقتصادی سیاستگزاران پولی و مالی کشور در افزایش حجم لجام گسیخته نقدینگی، ارزش پول ملی کشور چنان مسیر بی ثباتی و سقوط آزاد پیموده که عملکرد اقتصادی آحاد متوسط جامعه را در یک حالت سردرگمی، عملا بر سر دوراهی قرار داده و به دو بخش مجزا تقسیم کرده است.
✍ بخشی از آنها در تلاشند نقدینگی خود را به هرنحو ممکن بر کالایی اعم از زمین، ملک، سکه، ماشین و... تبدیل کنند و با تورم موجود، ارزش داشته های خود را به نحوی محفوظ دارند و بخشی دیگر نیز به امید ثبات و کنترل تورم، بر سر پس انداز خود نشسته و دست دعا بر آسمان گشوده اند که داشته ها و زندگی اقتصادیشان به یغما نرود.
✍ اما عملا هر کدام از آنها به زبان بی زبانی فقر و نداری همدیگر را آرزو می کنند. برزگر، باران می خواهد و گازُر آفتاب؛ هرکسی نفس خود می بیند در آب!
✍ اطلاق واژه دلالی و سودجویی بر هرکدام از آنها غیرمنصفانه است. آنها فقط در تلاشند و گلیم خود به در می برند ز موج؛ این حکومت است که باید بگیرد غریق را.
✍ اما آنان گریه مردم چه سنجند پیش استغنای خود؟! چنان موضوع را بی اهمیت دانسته اند که برای آنها در این طوفان نماید هفت دریا شبنمی!
✍ در یک انفعال آشکار، لبشان، شَکَر به مستان می دهد و می، به میخواران؛ اما عملا از غایت حرمان، نه با آنَند نه با اینَند...
✍ درست مثل آن پیرمردی که هریک از دو دختر دلبند خود را در دهی دوردست به خانه بخت فرستاده بود و آرزوی زندگی خوش و پررونق برای هر دوی آنها را داشت؛ اما تحقق آرزویش محال بود.
✍ بس دعاها می کرد که بالاخره برای یکی از آنها زیان بود و هلاک؛ اما شاید از کرم، می ناشنید یزدان پاک!
✍ باری؛ ایامی از عروسی و آغاز زندگی جدید دخترانش گذشته بود که به حکم عاطفه پدری، توشه سفر برداشت و عازم دیدار فرزندانش شد.
ابتدا به دهی که دختر بزرگش در آن زندگی می کرد، رسید. فرزندش بعد از مدتی فراق و غربت، وقتی پدر را دید گل از گلش باز شد و عطر و بوی مادر را نیز از پدر گرفت. پدر نیز از وضع و حال زندگی فرزندش پرسید.
✍ گفت: بحمدالله امسال زمینی خریده و کاشته ایم که اگر بارانی بیاید، کشت و زرع پرمحصولی خواهیم داشت.
✍ پیرمرد، تمام عواطف پدری خود را به کار گرفت و در شب اقامت خود در منزل فرزند، هرچه رکعات نماز سفرش کوتاه و شکسته بود، بر رکوع و سجود نماز باران افزود و فردا با خداحافظی از دختر بزرگ عازم دیدار دختر کوچکتر شد.
✍ دخترک، توی حیاط نشسته بود که چشمش به دیدار پدر روشن شد. پدر، او را نیز با محبتی پدرانه در آغوش کشید و بعد از استراحتی کوتاه و برگرفتن خستگی سفر، از وضعیت و گذران زندگی او نیز پرسید.
✍ گفت: شکرخدا خوبیم، شوهرم به گازُری مشغول است و چندهزارتایی خشت زده ایم که اگر خدا لطفی کند و بارانی نبارد، خشت ها خشک شوند و با فروش آنها، من و ساقی به هم سازیم و بنیاد فقر براندازیم. اما اگر بارانی بیاید، همه خشت ها محو و نابود خواهند شد. دیواری از آنها بالا نخواهد رفت و ما دور خواهیم ماند از مقصود خویش. رنج باطل، سعی ضایع، پای ریش...
✍ پیرمرد در یک بلاتکلیفی محض، این بار آفتاب تابان و هوای بدون باران از خدا طلب می کرد؛ اما خود نیز می دانست که سرگردان است. مگر اینکه فراتر از دعاها و خواسته های او دست غیب آید و بر هر دو دخترش، کاری بکند.
✍ او وقتی از آن سفر طولانی برمی گشت در مقابل پرس و جوی زن کنجکاوش از حال و روز دختران غریب، فقط یک پاسخ داشت: "فاتحه زندگی یکی از دخترانت را بخوان. خواهی نخواهی یکی از آن دو، مسیر فقر و نداری را می پیماید".
@javadrooh
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
✍ از ابتدای سال ۱۳۹۷ و در ادامه سیاست های اقتصادی سیاستگزاران پولی و مالی کشور در افزایش حجم لجام گسیخته نقدینگی، ارزش پول ملی کشور چنان مسیر بی ثباتی و سقوط آزاد پیموده که عملکرد اقتصادی آحاد متوسط جامعه را در یک حالت سردرگمی، عملا بر سر دوراهی قرار داده و به دو بخش مجزا تقسیم کرده است.
✍ بخشی از آنها در تلاشند نقدینگی خود را به هرنحو ممکن بر کالایی اعم از زمین، ملک، سکه، ماشین و... تبدیل کنند و با تورم موجود، ارزش داشته های خود را به نحوی محفوظ دارند و بخشی دیگر نیز به امید ثبات و کنترل تورم، بر سر پس انداز خود نشسته و دست دعا بر آسمان گشوده اند که داشته ها و زندگی اقتصادیشان به یغما نرود.
✍ اما عملا هر کدام از آنها به زبان بی زبانی فقر و نداری همدیگر را آرزو می کنند. برزگر، باران می خواهد و گازُر آفتاب؛ هرکسی نفس خود می بیند در آب!
✍ اطلاق واژه دلالی و سودجویی بر هرکدام از آنها غیرمنصفانه است. آنها فقط در تلاشند و گلیم خود به در می برند ز موج؛ این حکومت است که باید بگیرد غریق را.
✍ اما آنان گریه مردم چه سنجند پیش استغنای خود؟! چنان موضوع را بی اهمیت دانسته اند که برای آنها در این طوفان نماید هفت دریا شبنمی!
✍ در یک انفعال آشکار، لبشان، شَکَر به مستان می دهد و می، به میخواران؛ اما عملا از غایت حرمان، نه با آنَند نه با اینَند...
✍ درست مثل آن پیرمردی که هریک از دو دختر دلبند خود را در دهی دوردست به خانه بخت فرستاده بود و آرزوی زندگی خوش و پررونق برای هر دوی آنها را داشت؛ اما تحقق آرزویش محال بود.
✍ بس دعاها می کرد که بالاخره برای یکی از آنها زیان بود و هلاک؛ اما شاید از کرم، می ناشنید یزدان پاک!
✍ باری؛ ایامی از عروسی و آغاز زندگی جدید دخترانش گذشته بود که به حکم عاطفه پدری، توشه سفر برداشت و عازم دیدار فرزندانش شد.
ابتدا به دهی که دختر بزرگش در آن زندگی می کرد، رسید. فرزندش بعد از مدتی فراق و غربت، وقتی پدر را دید گل از گلش باز شد و عطر و بوی مادر را نیز از پدر گرفت. پدر نیز از وضع و حال زندگی فرزندش پرسید.
✍ گفت: بحمدالله امسال زمینی خریده و کاشته ایم که اگر بارانی بیاید، کشت و زرع پرمحصولی خواهیم داشت.
✍ پیرمرد، تمام عواطف پدری خود را به کار گرفت و در شب اقامت خود در منزل فرزند، هرچه رکعات نماز سفرش کوتاه و شکسته بود، بر رکوع و سجود نماز باران افزود و فردا با خداحافظی از دختر بزرگ عازم دیدار دختر کوچکتر شد.
✍ دخترک، توی حیاط نشسته بود که چشمش به دیدار پدر روشن شد. پدر، او را نیز با محبتی پدرانه در آغوش کشید و بعد از استراحتی کوتاه و برگرفتن خستگی سفر، از وضعیت و گذران زندگی او نیز پرسید.
✍ گفت: شکرخدا خوبیم، شوهرم به گازُری مشغول است و چندهزارتایی خشت زده ایم که اگر خدا لطفی کند و بارانی نبارد، خشت ها خشک شوند و با فروش آنها، من و ساقی به هم سازیم و بنیاد فقر براندازیم. اما اگر بارانی بیاید، همه خشت ها محو و نابود خواهند شد. دیواری از آنها بالا نخواهد رفت و ما دور خواهیم ماند از مقصود خویش. رنج باطل، سعی ضایع، پای ریش...
✍ پیرمرد در یک بلاتکلیفی محض، این بار آفتاب تابان و هوای بدون باران از خدا طلب می کرد؛ اما خود نیز می دانست که سرگردان است. مگر اینکه فراتر از دعاها و خواسته های او دست غیب آید و بر هر دو دخترش، کاری بکند.
✍ او وقتی از آن سفر طولانی برمی گشت در مقابل پرس و جوی زن کنجکاوش از حال و روز دختران غریب، فقط یک پاسخ داشت: "فاتحه زندگی یکی از دخترانت را بخوان. خواهی نخواهی یکی از آن دو، مسیر فقر و نداری را می پیماید".
@javadrooh
Telegram
attach📎
👤 چهره روز: نخست وزیر بریتانیا کناره گیری کرد. ترزا می اعلام کرد که تا دو هفته دیگر از رهبری حزب حاکم محافظه کار و نخست وزیری کناره گیری خواهد کرد. می درعین حال، موضع خود را در قبال برگزیت درست دانست و از آن دفاع کرد.
@javadrooh
@javadrooh
💥 خبر: علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رییس جمهور و سخنگوی دولت شد. وی پیش از این، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت روحانی بود که یکسال قبل با استیضاح مجلس، کنار گذاشته شد.
@javadrooh
@javadrooh
📱روایت های مجازی: واکنش توییتری دکتر صادق زیباکلام به اظهارات ضدآمریکایی حسن روحانی
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "حامیان روسیه از هفت دولت آزادند!"
👈 دکتر احمد زیدآبادی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ برخی از چهرهها و رسانههای جریان "اصولگرا" تا همین چند ماه پیش، با چنان حدت و شدتی بر "روابط استراتژیک" روسیه و ایران و "هم پیمانی و اتحاد" آنها تأکید میکردند که بعضا کاخ کرملین را هم بخشی از "محور مقاومت" به حساب میآورند!
✍ اکنون که مسکو پای خود را از مناقشۀ روزافزون بین ایران و آمریکا برچیده و نوعی بیعملی در این زمینه در پیش گرفته است، آیا آن چهرهها و رسانهها نباید توضیح دهند که تحلیلهایشان بر چه مبنایی صورت گرفته است؟
✍ تحلیل اشتباه در آن سطح، به واقع نوعی پاشیدن خاکستر به چشم مردم و مسئولان است و به طور قطع نیاز به پاسخگویی دارد.
✍ آیا مرجعی برای طلبِ پاسخ از این رسانهها و افراد وجود دارد؟ آیا خودِ آن رسانهها و افراد وظیفهای در این باره برای خود قائلاند؟ نه، قائل نیستند! چرا که پاسخگویی برای دیگران است؛ نه آنها! آنها از هفت دولت آزادند!
@javadrooh
👈 دکتر احمد زیدآبادی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ برخی از چهرهها و رسانههای جریان "اصولگرا" تا همین چند ماه پیش، با چنان حدت و شدتی بر "روابط استراتژیک" روسیه و ایران و "هم پیمانی و اتحاد" آنها تأکید میکردند که بعضا کاخ کرملین را هم بخشی از "محور مقاومت" به حساب میآورند!
✍ اکنون که مسکو پای خود را از مناقشۀ روزافزون بین ایران و آمریکا برچیده و نوعی بیعملی در این زمینه در پیش گرفته است، آیا آن چهرهها و رسانهها نباید توضیح دهند که تحلیلهایشان بر چه مبنایی صورت گرفته است؟
✍ تحلیل اشتباه در آن سطح، به واقع نوعی پاشیدن خاکستر به چشم مردم و مسئولان است و به طور قطع نیاز به پاسخگویی دارد.
✍ آیا مرجعی برای طلبِ پاسخ از این رسانهها و افراد وجود دارد؟ آیا خودِ آن رسانهها و افراد وظیفهای در این باره برای خود قائلاند؟ نه، قائل نیستند! چرا که پاسخگویی برای دیگران است؛ نه آنها! آنها از هفت دولت آزادند!
@javadrooh
Telegram
attach📎
راهبرد
📱روایت های مجازی: واکنش توییتری دکتر صادق زیباکلام به اظهارات ضدآمریکایی حسن روحانی @javadrooh
📨 پیام خوانندگان: اصغر عطارپور، از همراهان "راهبرد"، در پاسخ به بازنشر توییت دکتر صادق زیباکلام نوشت: "وزیر خارجۀ آمریکا طی نامۀ چند ماه پیش، خواسته ها و انتظارات آمریکا از دولت ایران را در ۱۲بند شمرده است؛ آیا فراموشتان شده که از رئیس جمهور می خواهید دقیقا خواسته های آمریکا را توضیح دهد؟".
@javadrooh
@javadrooh
♻️ بازتاب: پاسخ دکتر صادق زیباکلام به پیام یکی از خوانندگان "راهبرد": "تا آنجا که من یادم می آید؛ ما قبل از اینکه آن ۱۲بند هم اعلام شود و اساسا ترامپ وارد کاخ سفید شود، همچنان می گفتیم ما تسلیم آمریکا نخواهیم شد. پس مناقشه خیلی بر سر ۱۲شرط پمپئو نیست".
@javadrooh
@javadrooh
❤️ دلنوشته: "همه شرمسار باشیم..."
👈 مجید یونسیان، روزنامه نگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ خرمشهر، مردمانش، مدافعانش، با ذره ذره وجود، جان دادند، خون دادند، اه کشیدند، ناله کردند تا به مردمان این آب و خاک، ادای دین کرده باشند؛ تا برای همیشه در تاریخ سرافراز بمانند.
✍ اما امروز پس از ۳۷سال تک تک ما ایرانیان باید شرمسار باشیم که نتوانستیم پاسخگوی عظمت وصداقت این مردمان باشیم.
✍ هر سال سوم خرداد خرمشهر را خونین شهر می نامیم، در بوق و کرنا می کنیم، از عظمت دفاع قهرمانانه مردم و مدافعان آن می گوییم، یادمان می آید که انگار جهان آرایی هم بوده است، انگار خرمشهری هم هست و فردا تمام می شود ومنتظر می مانیم تا سال بعد و سوم خرداد دیگری و تکرار حرفهایی کپی شده.
✍ آیا واقعا مسئولین ما از این همه تکرار خسته نشده اند؟ حالشان بهم نمی خورد؟ خرمشهر ۳۷سال است که هنوز زخم جنگ بر دیوارهایش مانده است. هنوز شهری نیست که زیبنده مردمانش باشد. هنوز شهری نیست که نماد مقاومت باشد. هنوز شهری نیست که خدا آن را آزاد کرد.
✍ دنبال مقصر نباید گشت. چون تک تک ما ایرانی ها مقصریم. خرمشهر هنوز زخمی است. هنوز بر پیکرش زخم بی کسی و فراموشی است. چون مردمانش صبور و باگذشت اند. چون ما مطالبه گر نیستیم؛ مثل همه چیزهای دیگر.
✍ ما نمی توانیم پرسش کنیم؛ که اگر می توانستیم، امروز روزگار خرمشهر و دزفول و خوزستان این نبود که هست.
@javadrooh
👈 مجید یونسیان، روزنامه نگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ خرمشهر، مردمانش، مدافعانش، با ذره ذره وجود، جان دادند، خون دادند، اه کشیدند، ناله کردند تا به مردمان این آب و خاک، ادای دین کرده باشند؛ تا برای همیشه در تاریخ سرافراز بمانند.
✍ اما امروز پس از ۳۷سال تک تک ما ایرانیان باید شرمسار باشیم که نتوانستیم پاسخگوی عظمت وصداقت این مردمان باشیم.
✍ هر سال سوم خرداد خرمشهر را خونین شهر می نامیم، در بوق و کرنا می کنیم، از عظمت دفاع قهرمانانه مردم و مدافعان آن می گوییم، یادمان می آید که انگار جهان آرایی هم بوده است، انگار خرمشهری هم هست و فردا تمام می شود ومنتظر می مانیم تا سال بعد و سوم خرداد دیگری و تکرار حرفهایی کپی شده.
✍ آیا واقعا مسئولین ما از این همه تکرار خسته نشده اند؟ حالشان بهم نمی خورد؟ خرمشهر ۳۷سال است که هنوز زخم جنگ بر دیوارهایش مانده است. هنوز شهری نیست که زیبنده مردمانش باشد. هنوز شهری نیست که نماد مقاومت باشد. هنوز شهری نیست که خدا آن را آزاد کرد.
✍ دنبال مقصر نباید گشت. چون تک تک ما ایرانی ها مقصریم. خرمشهر هنوز زخمی است. هنوز بر پیکرش زخم بی کسی و فراموشی است. چون مردمانش صبور و باگذشت اند. چون ما مطالبه گر نیستیم؛ مثل همه چیزهای دیگر.
✍ ما نمی توانیم پرسش کنیم؛ که اگر می توانستیم، امروز روزگار خرمشهر و دزفول و خوزستان این نبود که هست.
@javadrooh
Telegram
attach📎
💥 خبر: ارتش آمریکا روز جمعه سپاه پاسداران ایران را به دخالت "مستقیم" در حمله به چهار نفتکش در ساحل امارات عربی متحده متهم کرد. وزارت دفاع آمریکا حمله به نفتکش ها در ساحل امارات را بخشی از "کارزار" ایران در منطقه خاورمیانه دانسته است.
@javadrooh
@javadrooh
Forwarded from صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
آقای دکتر ظریف میفرمایند «دولتمردان آمریکایی باید به مردم ایران احترام بگذارند.» انتظاری کاملا بجا ...
اما جناب آقای ظریف!
آیا متقابلا مسئولین ایرانی نیز نباید به ملت آمریکا احترام بگذارند؟ آیا چهل سال آتشزدن و لگدمال کردن پرچم آمریکا توسط حکومت ایران توهین به مردم آن کشور نیست؟
اما جناب آقای ظریف!
آیا متقابلا مسئولین ایرانی نیز نباید به ملت آمریکا احترام بگذارند؟ آیا چهل سال آتشزدن و لگدمال کردن پرچم آمریکا توسط حکومت ایران توهین به مردم آن کشور نیست؟
👤 چهره روز: حسن روحانی در سخنرانی امشب خود برای نخستین بار اعلام کرد: "در سال۱۳۸۳ از رهبر معظم انقلاب خواستم تا موضوع هستهای را به آراء مردم بگذارند، که ایشان هم استفاده از این اصل را خوب دانسته و قبول کردند؛ اما در مورد زمان اجرای آن مطلبی عنوان نشد و پس از آن هم دولت تغییر کرد و روند به شکل دیگری ادامه یافت". رییس جمهور تاکید کرد که در شرایط کنونی هم، رفراندوم "بن بست شکن" است. به گفته روحانی، اگر دولت وی نبود؛ ایران تاکنون از برجام خارج شده بود.
@javadrooh
@javadrooh
Forwarded from KhatamiMedia
🎙سیدمحمد خاتمی در جمع ایثارگران:
🔘 در این مملکت، افراد و جریانی وجود دارند که نمیگذارند تعامل اصلاح طلبان با حاکمیت شکل بگیرد و مانع از گفتوگو و تعامل میشوند.
🔘 مباحثی که ایران و اسلام را در مقابل هم قرار میدهد یا برای دفاع از یکی، دیگری را نادیده میگیرد، جفا و مباحثی انحرافی است.
🔘 بحثهایی مثل اسلام یا ایران، اسلام برای ایران یا ایران برای اسلام نادرست است. ما در جنگ تحمیلی هر دو را با هم داشتیم؛ هم اسلام و هم ایران.
🔘 ایرانی، اسلام را با آغوش باز پذیرفت و امروز از اسلام دفاع میکند؛ ایرانی، اسلام را پذیرفت اما نژادپرستی و برتری قومی را به نام اسلام نپذیرفت و زبان و فرهنگ خود را تغییر نداد که این اصالت ایران را نشان میدهد.
🔘 ما ایرانی هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم ولی از یاد نبریم که بخش بزرگی از جامعه ما اسلام را از دل و جان پذیرفتهاست و این بسیار کج اندیشی است که به نام اسلام، ایران را قربانی کنیم یا اسلام را نادیده بگیریم.
🔘 طرح مباحث ایرانگرایی افراطی در مقابل اسلامگرایی امری انحرافی و مسالهساز است
🔘 ما به گذشته خود افتخار میکنیم اما بین امروز و گذشته ما، پدیده اسلام وجود دارد؛ با آمدن اسلام، ایران و ایرانی بروز و ظهور تازهای در جهان پیدا کرد و صاحب هویت و جایگاه ویژه ای شد.
🔘 ما هم اسلام و هم ایران را میخواهیم و الان هم جمهوری اسلامی داریم؛ آیا معنای جمهوری اسلامی این است که ایرانیان غیرمسلمانان باید از صحنه خارج شوند؟ آیا به منزله نادیده انگاشتن ملیت است؟ هرگز!
🔘 جمهوری و جمهوریت مستلزم پذیرش ملت است. ملت نیز در جمهوری معنی ندارد مگر این که افراد این ملت شهروند باشند و هر ایرانی که حاضر است در متن این نظام و قانون ولو نظرا به آن ایراد و انتقاد داشته باشد، زندگی و رفتار کند، شهروند جمهوری اسلامی و دارای حقوق و مسؤولیت شهروندی است.
🔘 ممکن است آنان که از ملت تلقی اقتدارگرایانه و تبارگرایانه دارند تأکید و تکیه بر شهروند و شهروندی را مخل اقتدار ملت و انسجام آن بدانند. خیر! یکپارچگی ایران و اقتدار آن را شهروندان بیدار و صاحب حق و راضی حفظ میکنند.
🔘 سنت پرستان ظاهرگرا ممکن است بگویند شهروند از کجا آمده است؟ میگوییم از همانجا که جمهوری و جمهوریت آمده است.
🔘 اقتدارگرایان و تبارگرایانِ دیگرستیز کارشان به نازیسم و فاشیسم میرسد و نفیکنندگان شهروند و ملت به نام اسلام (در عرصه حیات اجتماعی) سر از داعشیگری و طالبانی گری در می آورند.
🔘 ایران یکپارچه و متحد و ملت بیدار و منسجم در پناه اسلام پیشرو و صلح خواه در عین حال مقاوم در برابر دشمنان دین و وطن، سرمایه تاریخی همه ماست. سوم خرداد و دوم خرداد وجوه اشتراک فراوان دارند و از جمله تأکید بر این که: ”هم ایران و هم اسلام، آری- یا اسلام یا ایران، نه“
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
🔘 در این مملکت، افراد و جریانی وجود دارند که نمیگذارند تعامل اصلاح طلبان با حاکمیت شکل بگیرد و مانع از گفتوگو و تعامل میشوند.
🔘 مباحثی که ایران و اسلام را در مقابل هم قرار میدهد یا برای دفاع از یکی، دیگری را نادیده میگیرد، جفا و مباحثی انحرافی است.
🔘 بحثهایی مثل اسلام یا ایران، اسلام برای ایران یا ایران برای اسلام نادرست است. ما در جنگ تحمیلی هر دو را با هم داشتیم؛ هم اسلام و هم ایران.
🔘 ایرانی، اسلام را با آغوش باز پذیرفت و امروز از اسلام دفاع میکند؛ ایرانی، اسلام را پذیرفت اما نژادپرستی و برتری قومی را به نام اسلام نپذیرفت و زبان و فرهنگ خود را تغییر نداد که این اصالت ایران را نشان میدهد.
🔘 ما ایرانی هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم ولی از یاد نبریم که بخش بزرگی از جامعه ما اسلام را از دل و جان پذیرفتهاست و این بسیار کج اندیشی است که به نام اسلام، ایران را قربانی کنیم یا اسلام را نادیده بگیریم.
🔘 طرح مباحث ایرانگرایی افراطی در مقابل اسلامگرایی امری انحرافی و مسالهساز است
🔘 ما به گذشته خود افتخار میکنیم اما بین امروز و گذشته ما، پدیده اسلام وجود دارد؛ با آمدن اسلام، ایران و ایرانی بروز و ظهور تازهای در جهان پیدا کرد و صاحب هویت و جایگاه ویژه ای شد.
🔘 ما هم اسلام و هم ایران را میخواهیم و الان هم جمهوری اسلامی داریم؛ آیا معنای جمهوری اسلامی این است که ایرانیان غیرمسلمانان باید از صحنه خارج شوند؟ آیا به منزله نادیده انگاشتن ملیت است؟ هرگز!
🔘 جمهوری و جمهوریت مستلزم پذیرش ملت است. ملت نیز در جمهوری معنی ندارد مگر این که افراد این ملت شهروند باشند و هر ایرانی که حاضر است در متن این نظام و قانون ولو نظرا به آن ایراد و انتقاد داشته باشد، زندگی و رفتار کند، شهروند جمهوری اسلامی و دارای حقوق و مسؤولیت شهروندی است.
🔘 ممکن است آنان که از ملت تلقی اقتدارگرایانه و تبارگرایانه دارند تأکید و تکیه بر شهروند و شهروندی را مخل اقتدار ملت و انسجام آن بدانند. خیر! یکپارچگی ایران و اقتدار آن را شهروندان بیدار و صاحب حق و راضی حفظ میکنند.
🔘 سنت پرستان ظاهرگرا ممکن است بگویند شهروند از کجا آمده است؟ میگوییم از همانجا که جمهوری و جمهوریت آمده است.
🔘 اقتدارگرایان و تبارگرایانِ دیگرستیز کارشان به نازیسم و فاشیسم میرسد و نفیکنندگان شهروند و ملت به نام اسلام (در عرصه حیات اجتماعی) سر از داعشیگری و طالبانی گری در می آورند.
🔘 ایران یکپارچه و متحد و ملت بیدار و منسجم در پناه اسلام پیشرو و صلح خواه در عین حال مقاوم در برابر دشمنان دین و وطن، سرمایه تاریخی همه ماست. سوم خرداد و دوم خرداد وجوه اشتراک فراوان دارند و از جمله تأکید بر این که: ”هم ایران و هم اسلام، آری- یا اسلام یا ایران، نه“
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
❤️ دلنوشته: "آخرین پرسشها از علی(ع)"
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
✍ از مجموع سخنانی که در مورد واقعه جانگداز بیستویکم رمضان سال چهل هجری خواندهام یا نوشتهام، بیش از همه با این سخن نالیده و خیال خود را با آن درهم آمیختهام:
✍ روایتگرش "صعصعه بن صوهان" است. او از یاران نزدیک امیرالمومنین علی (ع) بود. چه فضیلتها که در ایام پرافتخار همنشینی خود با علی از او ندیده بود و چه گلها که از گلستان خوشبوی حکمت او نچیده بود...
✍ اما همیشه سئوالی ذهن و قلبش را مشغول داشته بود که هرگز جرات طرح آن را نیافته بود. اکنون، کار روزگار به انتقام رذیلت از فضیلت کشیده بود و فرق مبارک علی به تیغ زهرآگین جهل، پرپر گشته بود. آیا فرصت طرح آن سئوال برای همیشه از دست رفته بود؟!
✍ اما نه! او نیز در آن شب، به تماشاگهراز آمده بود و در واپسین لحظات حیات علی،افتخار آن را یافته بود که در کنار بالینش باشد. همه چشمها به علی بود که از شدت درد، چشمان خویش را برای لحظاتی میبست و در فواصلی میگشود که نگرانی را ولو کوتاه از چهره فرزندان خود برگیرد.
✍ صعصعه با دیدن این حالت، پیش خود میاندیشید که چه فرصتهای بزرگی را برای طرح سئوالی مهم از دست داده است؟! مگر نه اینکه او از سالهای دور جوانی و نوجوانی با علی بوده است. چرا یک بار برای طرح آن جرات نیافته بود!؟
✍ در همینحال، امیرالمومنین در یک لحظه با صدای نحیفی به سخن آمد: "هرکسی سئوالی دارد، بپرسد؛ اما کوتاه باشد".
✍ آیا چشمهای رازبین علی، راز دل همنشین خود را دریافته بود؟! دیگر لحظهای درنگ جایز نبود. گویی با این اذن کوتاه، یکباره جراتی یافته باشد در میان بهت و اندوه ساکنان خانه غم، بیمقدمه پرسید: "تو افضلی یا آدم؟!"
🔅من از خودستایی، همیشه بیزار بودهام. اما مگر نه اینکه یادآوری نعمتهای خداوند، حکم خود خداوند است؟ ای پسر صوهان! آدم با همه آسایشی که در بهشت داشت؛ فقط از خوردن گندم منع شده بود که به آن وفا نکرد. من درحالیکه چنین عهد و منعی نداشتم؛ اما بر آن عهد وفا کردم و به عمر خود لبی به نان گندم نزدم.
✍ آه خدایا او چه میگفت؟! آخر، در این آشفتهحالی، این چه مستی بود که رو به ما آورد؟! که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟! اکنون چرا نگویم که مرید پیرمغانم، اما ز من مرنج ای شیخ، چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد!؟
✍ اما سئوال ادامه داشت: "و نوح؟"
🔅 چه میپرسی؟! او بعد از عمری رسالت، وقتی آزار قوم خود دید؛ بالاخره نفرینشان کرد. اما من، با آن همه آزاری که دیدم، یک بار لب به نفرین امت نگشودم.
✍ ناله و فغان، فضای خانه را پر کرده بود؛ اما تا نبیند علی، سرشک آنان را میان جمع، دور از نگاه او سر به گریبان گریستند. میخواستند به صعصعه بگویند، دیگر چیزی نپرس. میخواستند به علی بگویند دیگر چیزی نگو...
✍ اما صعصعه میدانست که شاید، دگرباره به آبی فلکش دست نگیرد، گر تشنهلب از چشمه حیوان بهدرآید: "ابراهیم؟!"
🔅 او پیامبری بزرگ بود. اما گفت چگونه مردگان را زنده میکنی؟! پاسخ آمد: باور نداری؟! گفت: دارم؛ لیک میخواهم بر یقینم بیفزایم... اما من چنان یقینی پیدا کردهام که اگر همۀ پردهها بالا رود، چیزی بر آن نخواهد افزود.
✍ و موسی؟!
🔅 مگر او نگفت که من فردی از آن قوم را کشتهام و اکنون از آنها بیمناکم. برادرم هارون را نیز در این رسالت با من همراه ساز؟! اما درحالیکه هر خانهای از مکه، کینه عمیق کشتهشدگان بدر را از من در دل داشت؛ به محض دریافت فرمان، بیواهمهای بر بام کعبه رفتم و آیه برائت، خواندم و این درحالی بود که از چهار سوی مکه در تیررس تیرهای مرگبار انتقامجویان بودم.
🔅 ای صعصعه! پیش من این تن ندارد قیمتی، بیتن خویشم فتیابنالفتی! و آیا آنکه او، تن را بدین سان پی کند، حرص میری و خلافت میکند؟!
🔅 من به ظاهر کوشیدم اندر جاه و حکم، تا امیران را نمایم راه و حکم. تا امیری را دهم جانی دگر، تا دهم نخل خلافت را ثمر...
✍ و عیسی؟!
🔅 صعصعه، میدانی من کیستم؟! من مولود کعبهام. دیوار کعبه به روی مادر من شکافته شد. اما مریم، اجازۀ وضع حمل عیسی را در بیتالمقدس نیافت. حکم آمد که از آنجا بیرون آی، که آنجا محل عبادت است نه ولادت. درحالیکه رتبه بیتالمقدس از کعبه کمتر بود.
✍ اما هنوز سئوالی دیگر باقی بود: "و محمد؟!"
🔅 اشک در چشمان علی حلقه زد؛ اما لبخندی زیبا بر لبانش شکفت و بیدرنگ گفت: "أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ"
✍ آنگاه چشمانی که ادراک غیب آموخته بود؛ برای همیشه بسته شد. چنان نالهای از خانه علی به آسمان برخاست که آسمان میگفت آن دم با زمین: "گر قیامت را ندیدستی ببین..."
@javadrooh
👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:
✍ از مجموع سخنانی که در مورد واقعه جانگداز بیستویکم رمضان سال چهل هجری خواندهام یا نوشتهام، بیش از همه با این سخن نالیده و خیال خود را با آن درهم آمیختهام:
✍ روایتگرش "صعصعه بن صوهان" است. او از یاران نزدیک امیرالمومنین علی (ع) بود. چه فضیلتها که در ایام پرافتخار همنشینی خود با علی از او ندیده بود و چه گلها که از گلستان خوشبوی حکمت او نچیده بود...
✍ اما همیشه سئوالی ذهن و قلبش را مشغول داشته بود که هرگز جرات طرح آن را نیافته بود. اکنون، کار روزگار به انتقام رذیلت از فضیلت کشیده بود و فرق مبارک علی به تیغ زهرآگین جهل، پرپر گشته بود. آیا فرصت طرح آن سئوال برای همیشه از دست رفته بود؟!
✍ اما نه! او نیز در آن شب، به تماشاگهراز آمده بود و در واپسین لحظات حیات علی،افتخار آن را یافته بود که در کنار بالینش باشد. همه چشمها به علی بود که از شدت درد، چشمان خویش را برای لحظاتی میبست و در فواصلی میگشود که نگرانی را ولو کوتاه از چهره فرزندان خود برگیرد.
✍ صعصعه با دیدن این حالت، پیش خود میاندیشید که چه فرصتهای بزرگی را برای طرح سئوالی مهم از دست داده است؟! مگر نه اینکه او از سالهای دور جوانی و نوجوانی با علی بوده است. چرا یک بار برای طرح آن جرات نیافته بود!؟
✍ در همینحال، امیرالمومنین در یک لحظه با صدای نحیفی به سخن آمد: "هرکسی سئوالی دارد، بپرسد؛ اما کوتاه باشد".
✍ آیا چشمهای رازبین علی، راز دل همنشین خود را دریافته بود؟! دیگر لحظهای درنگ جایز نبود. گویی با این اذن کوتاه، یکباره جراتی یافته باشد در میان بهت و اندوه ساکنان خانه غم، بیمقدمه پرسید: "تو افضلی یا آدم؟!"
🔅من از خودستایی، همیشه بیزار بودهام. اما مگر نه اینکه یادآوری نعمتهای خداوند، حکم خود خداوند است؟ ای پسر صوهان! آدم با همه آسایشی که در بهشت داشت؛ فقط از خوردن گندم منع شده بود که به آن وفا نکرد. من درحالیکه چنین عهد و منعی نداشتم؛ اما بر آن عهد وفا کردم و به عمر خود لبی به نان گندم نزدم.
✍ آه خدایا او چه میگفت؟! آخر، در این آشفتهحالی، این چه مستی بود که رو به ما آورد؟! که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟! اکنون چرا نگویم که مرید پیرمغانم، اما ز من مرنج ای شیخ، چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد!؟
✍ اما سئوال ادامه داشت: "و نوح؟"
🔅 چه میپرسی؟! او بعد از عمری رسالت، وقتی آزار قوم خود دید؛ بالاخره نفرینشان کرد. اما من، با آن همه آزاری که دیدم، یک بار لب به نفرین امت نگشودم.
✍ ناله و فغان، فضای خانه را پر کرده بود؛ اما تا نبیند علی، سرشک آنان را میان جمع، دور از نگاه او سر به گریبان گریستند. میخواستند به صعصعه بگویند، دیگر چیزی نپرس. میخواستند به علی بگویند دیگر چیزی نگو...
✍ اما صعصعه میدانست که شاید، دگرباره به آبی فلکش دست نگیرد، گر تشنهلب از چشمه حیوان بهدرآید: "ابراهیم؟!"
🔅 او پیامبری بزرگ بود. اما گفت چگونه مردگان را زنده میکنی؟! پاسخ آمد: باور نداری؟! گفت: دارم؛ لیک میخواهم بر یقینم بیفزایم... اما من چنان یقینی پیدا کردهام که اگر همۀ پردهها بالا رود، چیزی بر آن نخواهد افزود.
✍ و موسی؟!
🔅 مگر او نگفت که من فردی از آن قوم را کشتهام و اکنون از آنها بیمناکم. برادرم هارون را نیز در این رسالت با من همراه ساز؟! اما درحالیکه هر خانهای از مکه، کینه عمیق کشتهشدگان بدر را از من در دل داشت؛ به محض دریافت فرمان، بیواهمهای بر بام کعبه رفتم و آیه برائت، خواندم و این درحالی بود که از چهار سوی مکه در تیررس تیرهای مرگبار انتقامجویان بودم.
🔅 ای صعصعه! پیش من این تن ندارد قیمتی، بیتن خویشم فتیابنالفتی! و آیا آنکه او، تن را بدین سان پی کند، حرص میری و خلافت میکند؟!
🔅 من به ظاهر کوشیدم اندر جاه و حکم، تا امیران را نمایم راه و حکم. تا امیری را دهم جانی دگر، تا دهم نخل خلافت را ثمر...
✍ و عیسی؟!
🔅 صعصعه، میدانی من کیستم؟! من مولود کعبهام. دیوار کعبه به روی مادر من شکافته شد. اما مریم، اجازۀ وضع حمل عیسی را در بیتالمقدس نیافت. حکم آمد که از آنجا بیرون آی، که آنجا محل عبادت است نه ولادت. درحالیکه رتبه بیتالمقدس از کعبه کمتر بود.
✍ اما هنوز سئوالی دیگر باقی بود: "و محمد؟!"
🔅 اشک در چشمان علی حلقه زد؛ اما لبخندی زیبا بر لبانش شکفت و بیدرنگ گفت: "أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ"
✍ آنگاه چشمانی که ادراک غیب آموخته بود؛ برای همیشه بسته شد. چنان نالهای از خانه علی به آسمان برخاست که آسمان میگفت آن دم با زمین: "گر قیامت را ندیدستی ببین..."
@javadrooh
Telegram
attach📎
🗒 اعلانات: کمیسیون مطالعات زنان حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار میکند: "موانع ترویج اخلاق مراقبت در جامعه مردسالار"|سخنران: استاد مصطفی ملکیان|سهشنبه، هفتم خردادماه، ساعت۱۷
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "اینجا خیابان سمیه است، پلاک ۱۸۰"
👈 آذر منصوری، قائممقام دبیرکل حزب اتحادملت، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ از مترو طالقانی که پیاده میشدم، در عرض کمتر از ده دقیقه به پلاک ۱۸۰ میرسیدم. ساختمان مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی.
✍ چه آن موقع که عضو شورای حوزه ورامین بودم و برای جلسات پراکنده به حزب میآمدم و چه زمانی که بعد از ۶سال فعالیت و حضور مداوم مسئولیت معاونت سیاسی دبیرکل حزب به من سپرده شد.
✍ آخرین بار که از ساختمان ۱۸۰ سمیه خارج شدم، ۲۳خرداد ۱۳۸۸ بود. در جلسه مشترک دفتر سیاسی و شورای مرکزی حزب بودم که تلفنی به ما اطلاع دادند معترضین به نتیجه انتخابات به خیابانها ریختهاند و با مأموران درگیر شدهاند.
✍ ما و چند نفر از زنان حزب برای دیدار با خانم رهنورد قبل از بقیه از ساختمان خارج شدیم. با ماشین زندهیاد فریده ماشینی رفتیم. خدایش بیامرزد.
✍ بعد از ما مأموران به ساختمان آمده بودند، تقریبا همه را بازداشت و در ساختمان ۱۸۰ را هم پلمپ کرده بودند. از ۲۳خرداد ۱۳۸۸ این ساختمان پلمپ شده و بعد از اعلام انحلال حزب و همه آنچه بر اعضاء این حزب گذشته، هنوز باز نشده است.
✍ گفتهاند که یک بار مورد سرقت واقع شده است. شیشههای شکسته و وضعیت ساختمان هم گویای حمله سارقین به آن است.
✍ روز دوم خرداد ۱۳۹۸ برحسب تصادف از خیابان سمیه رد شدم و چشمم به ساختمان ۱۸۰ افتاد و بهیکباره همه خاطرات خوبی که در آن بیش از ده سال همکاری داشتم، در ذهنم مرور شد. سالهایی پر از جنبش و جوش و گفتوگو و آموزش و آموختن.
✍ از جلسات کمیته آموزش تا دفتر سیاسی و شورای مرکزی و هیأت اجرایی و کمیسیونها و شاخهها و کمیتهها تا جلسات هفتگی خبرنامه حزب و جلسات عمومی و افطاریهای ساده در ماه مبارک رمضان.
✍ در ذهنم بهیکباره همه آن روزها مرور شد. ساختمان ۱۸۰ پلمب شد، اما دوستیها و پیمانها به قوت خود باقی مانده است.
✍ اینجا ساختمان شماره ۱۸۰ خیابان سمیه است که بعد از ۱۰سال هنوز پلمبش باز نشده و اتهاماتی که همچنان ما را رها نمیکند و قرار است ۲۶شهریور باردیگر برای دفاع به دادگاه تجدیدنظر برویم.
@javadrooh
👈 آذر منصوری، قائممقام دبیرکل حزب اتحادملت، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ از مترو طالقانی که پیاده میشدم، در عرض کمتر از ده دقیقه به پلاک ۱۸۰ میرسیدم. ساختمان مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی.
✍ چه آن موقع که عضو شورای حوزه ورامین بودم و برای جلسات پراکنده به حزب میآمدم و چه زمانی که بعد از ۶سال فعالیت و حضور مداوم مسئولیت معاونت سیاسی دبیرکل حزب به من سپرده شد.
✍ آخرین بار که از ساختمان ۱۸۰ سمیه خارج شدم، ۲۳خرداد ۱۳۸۸ بود. در جلسه مشترک دفتر سیاسی و شورای مرکزی حزب بودم که تلفنی به ما اطلاع دادند معترضین به نتیجه انتخابات به خیابانها ریختهاند و با مأموران درگیر شدهاند.
✍ ما و چند نفر از زنان حزب برای دیدار با خانم رهنورد قبل از بقیه از ساختمان خارج شدیم. با ماشین زندهیاد فریده ماشینی رفتیم. خدایش بیامرزد.
✍ بعد از ما مأموران به ساختمان آمده بودند، تقریبا همه را بازداشت و در ساختمان ۱۸۰ را هم پلمپ کرده بودند. از ۲۳خرداد ۱۳۸۸ این ساختمان پلمپ شده و بعد از اعلام انحلال حزب و همه آنچه بر اعضاء این حزب گذشته، هنوز باز نشده است.
✍ گفتهاند که یک بار مورد سرقت واقع شده است. شیشههای شکسته و وضعیت ساختمان هم گویای حمله سارقین به آن است.
✍ روز دوم خرداد ۱۳۹۸ برحسب تصادف از خیابان سمیه رد شدم و چشمم به ساختمان ۱۸۰ افتاد و بهیکباره همه خاطرات خوبی که در آن بیش از ده سال همکاری داشتم، در ذهنم مرور شد. سالهایی پر از جنبش و جوش و گفتوگو و آموزش و آموختن.
✍ از جلسات کمیته آموزش تا دفتر سیاسی و شورای مرکزی و هیأت اجرایی و کمیسیونها و شاخهها و کمیتهها تا جلسات هفتگی خبرنامه حزب و جلسات عمومی و افطاریهای ساده در ماه مبارک رمضان.
✍ در ذهنم بهیکباره همه آن روزها مرور شد. ساختمان ۱۸۰ پلمب شد، اما دوستیها و پیمانها به قوت خود باقی مانده است.
✍ اینجا ساختمان شماره ۱۸۰ خیابان سمیه است که بعد از ۱۰سال هنوز پلمبش باز نشده و اتهاماتی که همچنان ما را رها نمیکند و قرار است ۲۶شهریور باردیگر برای دفاع به دادگاه تجدیدنظر برویم.
@javadrooh
Telegram
attach📎
4_5996628137469806117.pdf
53.3 KB
📨 نگاه خوانندگان: "سنجیده سخن باید"| نوشتهای از عبدالرضا صدر نایینی درباره حواشی مباحثه سیدجواد طباطبایی و سیدمحمد خاتمی در باب فدرالیسم
@javadrooh
@javadrooh
🌀 گزارش روز: "ترامپ پس از مذاکره با نخستوزیر ژاپن گفت که ایران خواهان مذاکره است"
👈 دونالد ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن در توکیو گفت:
🔹من میدانم که نخستوزیر ژاپن روابط خوبی با ایران دارد. خواهیم دید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
🔹نخستوزیر در این رابطه با من صحبت کرده و من باور دارم که ایران خواهان مذاکره است.
🔹اگر آنها بخواهند مذاکره کنند، ما نیز مذاکره میکنیم. هیچکس نمیخواهد اتفاقات بدی رخ دهد، خصوصا خودم.
🔹واقعا اعتقاد دارم که ایران میخواهد یک توافق (جدید) انجام دهد؛ به نظر من، این از زیرکی آنهاست. همچنین، معتقدم که حصول آن (توافق) ممکن است.
🔹ببینید از زمانی که توافق هستهای ایران را نابود کردم، چه اتفاقی افتاده است؛ زمانی که من (ریاستجمهوری) را به دست گرفتم، ایران یک کشور تروریست بود.
🔹اکنون ایران در حال عقبنشینی (از منطقه) است زیرا آنها در پی تحریمهای گسترده، مشکلات اقتصادی جدی دارند.
🔹من اصلا به دنبال صدمهزدن به ایران نیستم؛ فقط میخواهم بشنوم که ایران به سلاح اتمی "نه" بگوید.
🔹بهنظرم، ما میتوانیم به توافق برسیم؛ بهنظر من ایران هم پتانسیل اقتصادی عظیمی دارد.
🔹به دنبال این هستم که به ایران اجازه دهم به عرصه (بینالمللی) بازگردد. من ایرانیهای زیادی را میشناسم، آنها افراد بسیار بزرگی هستند.
🔹ایران شانس این را دارد که به یک کشور بزرگ تبدیل شود. البته با همین حکومتی که دارند؛ ما به دنبال تغییر حکومت ایران نیستیم.
🔅نخستوزیر ژاپن در نشست خبری با ترامپ:
🔹ما موضع خود را درباره برجام اعلام کردهایم. صلح و ثبات در غرب آسیا برای ژاپن، آمریکا و تمام جهان مهم است.
🔹هرکاری که ژاپن بتواند برای ارتقا صلح و ثبات در منطقه انجام دهد، دریغ نمیکنیم.
🔹همکاری نزدیکی با آمریکا خواهیم داشت تا تنشهای حول ایران را کاهش دهیم. این (تنشها) نباید به درگیری مسلحانه ختم شود.
@javadrooh
👈 دونالد ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن در توکیو گفت:
🔹من میدانم که نخستوزیر ژاپن روابط خوبی با ایران دارد. خواهیم دید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
🔹نخستوزیر در این رابطه با من صحبت کرده و من باور دارم که ایران خواهان مذاکره است.
🔹اگر آنها بخواهند مذاکره کنند، ما نیز مذاکره میکنیم. هیچکس نمیخواهد اتفاقات بدی رخ دهد، خصوصا خودم.
🔹واقعا اعتقاد دارم که ایران میخواهد یک توافق (جدید) انجام دهد؛ به نظر من، این از زیرکی آنهاست. همچنین، معتقدم که حصول آن (توافق) ممکن است.
🔹ببینید از زمانی که توافق هستهای ایران را نابود کردم، چه اتفاقی افتاده است؛ زمانی که من (ریاستجمهوری) را به دست گرفتم، ایران یک کشور تروریست بود.
🔹اکنون ایران در حال عقبنشینی (از منطقه) است زیرا آنها در پی تحریمهای گسترده، مشکلات اقتصادی جدی دارند.
🔹من اصلا به دنبال صدمهزدن به ایران نیستم؛ فقط میخواهم بشنوم که ایران به سلاح اتمی "نه" بگوید.
🔹بهنظرم، ما میتوانیم به توافق برسیم؛ بهنظر من ایران هم پتانسیل اقتصادی عظیمی دارد.
🔹به دنبال این هستم که به ایران اجازه دهم به عرصه (بینالمللی) بازگردد. من ایرانیهای زیادی را میشناسم، آنها افراد بسیار بزرگی هستند.
🔹ایران شانس این را دارد که به یک کشور بزرگ تبدیل شود. البته با همین حکومتی که دارند؛ ما به دنبال تغییر حکومت ایران نیستیم.
🔅نخستوزیر ژاپن در نشست خبری با ترامپ:
🔹ما موضع خود را درباره برجام اعلام کردهایم. صلح و ثبات در غرب آسیا برای ژاپن، آمریکا و تمام جهان مهم است.
🔹هرکاری که ژاپن بتواند برای ارتقا صلح و ثبات در منطقه انجام دهد، دریغ نمیکنیم.
🔹همکاری نزدیکی با آمریکا خواهیم داشت تا تنشهای حول ایران را کاهش دهیم. این (تنشها) نباید به درگیری مسلحانه ختم شود.
@javadrooh
Telegram
attach📎