راهبرد
7.19K subscribers
18.3K photos
2.86K videos
404 files
7.73K links
تماس با مدیریت کانال و ارسال مطالب:
telegram.me/mjrahbord
Download Telegram
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "رفراندومی که همه‌چیز را تغییر خواهد داد..."

👈 دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

ارجاع تصمیم‌گیری در باره مساله ما و آمریکا به یک رفراندوم، و کسب تکلیف کردن از مردم، نقطه عطفی در تاریخ حیات جمهوری اسلامی خواهد بود. چنین اقدامی، برای دهه‌ها، حیات سیاسی در ایران را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

پیامدهای برگزاری یک رفراندم هم پیامدهای کوتاه‌مدت خواهد داشت و هم پیامدهای درازمدت. اما پیامدهای کوتاه مدت آن به گمانم به شرح زیر خواهند بود:

اول: یک‌باره اذهان را از تعقیب نگران‌کننده خبرهایی که مرتب از خارج به گوش می‌رسد، به داخل معطوف خواهد کرد. از حیث روانی، این وضعیت در همه عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سرانجام سیاسی تاثیر خواهد گذاشت.

دوم: فضای بین‌المللی را به‌شدت متاثر خواهد کرد. روند افزایش فشارها را فاقد مشروعیت خواهد کرد و چشم‌ها را در عرصه جهانی متوجه رویداد بزرگی خواهد کرد که در داخل کشور اتفاق خواهد افتاد.

سوم: داستان جدا کردن نظام سیاسی از مردم، معنای خود را به‌کلی از دست خواهد داد. تصمیمی که مردم در این زمینه خواهند گرفت، یک تصمیم ملی قلمداد خواهد شد.

چهارم: نظام سیاسی در فرآیند اجرایی کردن تصمیمی که مردم به طور مستقیم گرفته‌اند، با قدرت و مشروعیتی صد چندان عمل خواهد کرد.

پنجم: با اطمینان می‌توان گفت، مردم خود مسئولیت پیامدهای هر تصمیمی را که گرفته‌اند برعهده خواهند گرفت.

اما برگزاری یک رفراندوم، پیامد درازمدتی هم خواهد داشت که چه‌بسا، به مراتب مهم‌تر از پیامدهای کوتاه‌مدت آن باشد.

فراموش نکنیم رفراندوم یک انتخابات ساده نیست. مردم در چنین انتخاباتی نمایندگان خود را انتخاب نمی‌کنند تا برایشان تصمیم بگیرند. آنطور که مثلا در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس و شوراها جاری است.

مردم خود مستقیما تصمیم می‌گیرند. اتخاذ تصمیم از سوی مردم، نقطه‌عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که چندین دهه آثار روانی‌اش در عرصه عمومی جاری خواهد ماند.

تصمیم‌گیری مستقیم مردم در یک رویداد دوران‌ساز، تصور مردم از خود، از نظام سیاسی، و رابطه‌شان با مسئولین سیاسی را دگرگون خواهد کرد.

در دمکراسی‌ها چاره‌ای جز نمایندگی نیست. اما رابطه سیاسی مبتنی بر نمایندگی، همواره این بدگمانی را ایجاد می‌کند که نمایندگان در نهایت خواست و تمنیات خود را تعقیب می‌کنند؛ نه آنچه را مردم می‌خواهند.

لاجرم سیاست‌ورزی منحصر شده در الگوی نمایندگی مردم را در کشورهای غربی سیاست‌گریز می‌کند؛ اما در ایران، مساله سیاست‌گریزی نیست. مساله تمایز تاریخی دولت ملت است.

مردم اگر از نمایندگان خود خیری نبینند، به‌تدریج به این نتیجه می‌رسند که انتخابات مراسمی برای فریب آنهاست؛ پس بهتر است برای پیشبرد تمنیات خود، راه دیگری اختیار کنند.

در خوشبینانه‌ترین شرایط، به فکر آشوب می‌افتند یا منتظر نادری می‌مانند و در بدترین شرایط، در انتظار اسکندری می‌مانند که همه‌چیز را ویران کند.

برگزاری هر از گاهی رفراندوم، و ورود مستقیم مردم به عرصه تصمیم‌گیری، یک‌باره همه‌چیز را دگرگون خواهد کرد. نفرت‌های انباشته، خشم‌های فروخفته، بدگمانی‌ها و آرزوهای خطرناک، رخت برمی‌بندند و مردم سر و چشم خود را متوجه داخل می‌کنند و بسترهای پرنیرویی برای اعاده و احیای خویشتن ملی ما فراهم خواهد شد.

به نظرم، برگزاری یک رفراندوم در ایران، تنها امکان تبدیل کردن تهدیدهای امروز به فرصت‌های بزرگ و گرانبار است. کاش چنین می‌شد.
@javadrooh
شعرخوانی
پرویز بهرام
🎧 صدای پرویز بهرام، دوبلور قدیمی و گویندۀ اتللو، روبسپیر و کارآگاه کاستر امروز خاموش شد. برای یادکرد او، دکلمه شعری از استاد زنده‌یاد باستانی پاریزی را با صدای او بشنویم @ehsanname
👤 چهره روز: خبرگزاری ژاپنی یومیوری گزارش داد رییس‌جمهور آمریکا که هم‌اکنون در ژاپن به سر می‌برد؛ از شینزو آبه، نخست‌وزیر این کشور، خواسته هرچه سریع‌تر [برای میانجیگری] به ایران سفر کند.
@javadrooh
💥 خبر: "پیروزی راست افراطی در بریتانیا"

👈 اکثریت مردم انگلیس در انتخابات پارلمانی اروپا به حزب "برگزیت" به رهبری نایجل فاراژ، چهره راستگرای افراطی، رای دادند. این حزب هیچ برنامه‌ای به‌جز خارج کردن بریتانیا از اتحادیه اروپا ندارد. بر اساس نتایج اعلام‌شده، حزب جدیدالتأسیس برگزیت بالاترین آرا را به دست آورده است. پس از راستگرایان افراطی، حزب لیبرال دموکرات بعنوان حزب مخالف برگزیت قرار گرفته؛ درحالیکه دو حزب اصلی محافظه‌کار و کارگر شکست سنگینی متحمل شده‌اند. در هیچ‌کدام از حوزه‌های انتخاباتی انگلیس، حزب محافظه‌کار اکثریت را کسب نکرده است. آرای دو حزب برگزیت و لیبرال دموکرات که در دو قطب جامعه بریتانیا قرار می‌گیرند و آرای پایین دو حزب سنتی چپ و راست، نشانه شکاف جدی و دودستگی بارز در این کشور، بر سر موضوع اتحاد یا جدایی با اروپاست.
@javadrooh
‍ ‍‍ 💥 خبر: "پیروزی راست افراطی در فرانسه"

👈 نتایج اولیه از شمارش آراء انتخابات پارلمانی اروپا در فرانسه حکایت از شکست حزب امانوئل مکرون، رییس‌جمهور فرانسه، در برابر رقیب راست افراطی‌اش به رهبری مارین لوپن دارد. بر اساس شمارش اولیه جوردن باردلا، سرفهرست حزب جبهه ملی خانم مارین لوپن، با ۲۴درصد در صدر قرار گرفته و پس از آن خانم لوآزو، سرفهرست حزب "جمهوری به پیش" امانوئل مکرون، با ۲۲درصد در رتبه بعدی قرار گرفته است. حزب سبزها (طرفداران محیط زیست) برخلاف پیش‌بینی‌ها با جهش بسیار خوبی با پشت سرگذاشتن احزاب سنتی راست و چپ رتبه سوم را کسب کرده است. بر اساس آخرین نتایج از شمارش آراء انتخابات پارلمانی اروپا در فرانسه، حزب اجتماع ملی خانم مارین لوپن با ۲۴/۲۰ در رتبه اول و حزب جمهوری به پیش امانوئل ماکرون (با ائتلاف سه حزب دیگر!) با ۲۲/۴۰ در رتبه دوم و حزب سبز با ۱۲/۷۰ در رده سوم قرار گرفته‌اند. حزب جمهوری با ۸/۵ درصد و حزب "فرانسه شکست‌ناپذیر" ملانشون با ۶/۲۰ در ردیف چهارم و پنجم قرار گرفته است.

🔹 مارین لوپن: "جایگزین قدرت در آینده هستیم"
👈 لوپن در جریان تبلیغات این انتخابات با توجه به هفت ماه اعتراض جنبش "جلیقه‌زردها" از مکرون خواسته بود در صورت شکست در انتخابات پارلمانی اروپا از قدرت کناره‌گیری کند.
لوپن همچنین پس از پیروزی در انتخابات، انحلال مجلس فرانسه را خواستار شد. لوپن گفت: "رای منطقی یا احساسی، رای مردم فرانسه به "اجتماع ملی" رایی برای فرانسه و برای مردم است. این رای خشنودکننده و حتی برای کشوری که در ماه‌های قبل در اوج ابهام زندگی کرده، حیاتی است. اعتمادی که امروز فرانسوی‌ها به ما بعنوان حزب اول کشور ابراز کرده‌اند و بعنوان جایگزین قدرت در آینده، یک افتخار بزرگ است که مسئولیت آن به عهده ما گذاشته شده است. با توجه به سیلی دموکراتیکی که امروز قدرت حاکمه دریافت کرد، این به عهده رییس‌جمهور است که از این رای نفی درس بگیرد. وی تمام وزن و اعتبار ریاست‌جمهوری‌اش را در این انتخابات قرار داد و انتخابات امروز را به یک همه‌پرسی درباره سیاست‌اش و درباره شخصیت‌اش تبدیل کرد. بر این اساس به نظر من حداقل کاری که باید بکند این است که مجلس ملی را منحل نماید و یک شیوه رای‌دهی دموکراتیک‌تر که بتواند به شکل مناسبی افکار واقعی مردم فرانسه را نمایندگی کند، راه‌اندازی کند".
@javadrooh
🗒 اعلانات: هشتمین سالگرد وداع با عزت‌الله و هاله سحابی|پنجشنبه ۹خرداد|ساعت ۱۷|کانون توحید
@javadrooh
💢انتخابات پارلمان اروپا: راهنمای کشور به کشور

تعداد زیاد احزاب حاضر در انتخابات پارلمان اروپا، نام های مختصر هر یک از آن ها و درصدها ممکن است هر خواننده ای را سردرگم کند.

خبرنگاران یورونیوز راهنمای کشور به کشور انتخابات پارلمان اروپای ۲۰۱۹ را برای درک بهتر این انتخابات و انتظاراتی که می توان از آن داشت را تهیه کردند.

بیشتر بخوانید: https://bit.ly/2HDwmh1

@euronewspe
Forwarded from مجله اقتصاد
تنهایی مافیای رانت با دروغ بزرگ

فقط ۳ درصد شرکت کنندگان در یک نظرسنجی معتقدند که اقتصاد ایران را با صفت نئولیبرالیسم می‌توان توصیف کرد در حالیکه ۷۹ درصد بر این باورند که اقتصاد دولتی، سوسیالیسم، تیول‌داری و سرمایه‌داری رفاقتی توصیف دقیق‌تری از اقتصاد ایران محسوب می‌شود.

عضو مجله اقتصاد شوید👇🏻
@eghtesadmag
💥 خبر: سوییس و چین برای میزبانی دور تازه مذاکرات هسته‌ای با موضوع ایران اعلام آمادگی کرده‌اند.
@javadrooh
4_6008215323579253909.m4a
63.3 MB
📣 سخنرانی روز: "قهرمان مبارزه با ترمیدور"| گفتاری از دکتر داود فیرحی، استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران، با موضوع: "امام علی(ع) و تحول حکمرانی در صدر اسلام"|مجمع دینی احیای فضیلت| شب ۲۱رمضان۱۴۴۰|یکشنبه ۵خرداد۱۳۹۸
@javadrooh
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "پیام روشن ترامپ به ایران"

👈 دکتر یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

دونالد ترامپ در گفتگوی امروز خود در توکیو با خبرنگاران پیام روشنی به ایران فرستاد که مهم‌ترین بخش‌های آن عبارت بود از:

۱- خواهان تغییر رژیم ایران نیستم.
۲- با همین حاکمیت امکان ورود ایران به اقتصاد جهانی وجود دارد و جایگاه ایران را به رسمیت می‌شناسد.
۳- آماده مذاکره با ایران است و همان شرط نداشتن سلاح هسته‌ای را کافی می‌داند و میانجیگری ژاپن را هم پذیرفته است و از خواست ایران برای مذاکره و پذیرش این امر هم سخن به میان آورده است.

روشن است که اینجا نقش میانجی‌ها برجسته‌تر می‌شود و گفتگوی مستقیم برای این مرحله موردنظر نبوده؛ که این، بیشتر با خواست ایران هماهنگ است.

نخست‌وزیر ژاپن هم از اهمیت آرامش در منطقه خاورمیانه و کاهش تنش سخن گفته و از ارتباط خوب خود با ایران گفت.

با توجه به بالا گرفتن سطح تنش و تراکم جنگ‌افزارهای نظامی در خلیج‌فارس، موضع‌گیری ترامپ در میان تندروهای جنگ‌طلب اطراف خود دارای اهمیت اساسی است.

این فرصتی است که بایستی به‌خوبی مورد بهره‌برداری قرار گیرد و با اماواگرها و اسیر هیجان شدن‌ها و شعارها از دست نرود.

همیشه اگر کسی خواهان گفتگو شده؛ گفته‌ایم از سر ترس است و عقب‌نشینی درست نیست و نباید وارد گفتگوی همه‌جانبه شویم. درباره بسیاری از مسائل گفتگو شده؛ ولی درباره ایران تنها به موضوع هسته‌ای بسنده شده است و اگر کسی با تندی سخن گفته، گفته‌ایم جنگ‌طلب است و ما با او سر سازش نداریم.

بیایید این‌بار به خاطر ایران و خطراتی که هست، به‌جای هیجان‌آفرینی‌ها، خردورزی پیشه کنیم، سایه جنگ و تحریم را از کشور دور کنیم و آرامش را به جامعه بازگردانیم!

گفتگو به معنای تسلیم نیست و سازش به‌معنای کنار گذاشتن اصول نخواهد بود. سازش مسیری در جهت مخالفت با ستیز و جنگ است.

میانجیگیری ژاپن با توجه به موقعیت و توان اقتصادی آن کشور شرایط مناسبی را فراهم خواهد کرد و بهتر است که در سفری که نخست‌وزیر ژاپن به تهران خواهد داشت، مبانی گفتگو به‌خوبی روشن و از هدر دادن فرصت پیشگیری شود تا مسیری برای حل همه مشکلات بین ایران و آمریکا هموار شود.

اکنون شعار "نه به جنگ" درسخنان همه دیده می‌شود؛ ولی باید راه برای میانجیگیری کشورهایی همانند ژاپن به‌خوبی هموار شود تا بتوانند نقشی کلیدی در حل مشکل برعهده بگیرند.

ترامپ که می‌گوید خواهان جنگ نیست و روشن است که می‌خواهد از برگ گفتگو با ایران در انتخابات آینده بهره بگیرد و ما بدون توجه به رقابت‌های درون‌حزبی آمریکا بایستی از فرصت موجود در راستای منافع ملی کشور به‌خوبی بهره‌برداری کنیم‌.

پیام امروز ترامپ آرام‌تر و درفضای مناسب‌تری داده شد. امید که قدر زمان شناخته و راهی برای پایان این بحران اندیشیده شود.
@javadrooh
Forwarded from مطبوعات قدیمی (Rohollah Aminabadi)
74011413.jpg
2.3 MB
✳️ حجت الاسلام #سیداحمد_خمینی در مصاحبه با مسئولان انتشارات سپاه : امام بعد از #فتح_خرمشهر موافق #ادامه_جنگ نبودند

مرحوم حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی در تاریخ 31 شهریور ماه سال 1370 مصاحبه ای اختصاصی پیرامون مسائل جنگ و دفاع مقدس با مسئولان انتشارات سپاه انجام دادند که حاوی نکات جالب و خاطره انگیزی است. این مصاحبه منتشر نشده از سوی دفتر امور مطبوعات سپاه پاسداران در اختیار ما قرار گرفته که نظر شما را به مطالعه آن جلب می کنیم...

امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و می گفتند اگر بنا است که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.

#روزنامه_جمهوری_اسلامی ، 14 فروردین 1374 ، صفحه 13

@oldnewspaper
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "رفراندوم؛ تهدید یا فرصت؟"

👈 مجید یونسیان، روزنامه‌نگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

پیشنهاد رییس‌جمهور برای مراجعه به افکار عمومی و استفاده از اصل۵۹ قانون‌اساسی، در شرایطی که میان عقلای نظام تفاوت دیدگاه، آن‌هم درباره موضوع چالش‌برانگیزی چون نحوه تعامل با آمریکا و غرب وجود دارد، اگر تنها راه‌حل نباشد؛ عقلانی‌تر از راه و روشی است که اکنون به آن تمسک جسته‌ایم.

چه بپذیریم و چه نپذیریم؛ واقعیت این است که فاقد کنشی فعال برای برون‌رفت از مشکلی هستیم که در آن قرار گرفته‌ایم. راهبرد "نه جنگ؛ نه مذاکره" قابل‌دوام نیست و اصرار به استمرار آن به "هم جنگ؛ هم مذاکره" منجر خواهد شد.

تفاوت دیدگاه عقلای نظام این عیب را دارد که به شکاف اجتماعی منجر می‌شود. شکافی که سه پیامد مهم دارد: اول، عمق یافتن و تشدید اختلاف و دوگانگی میان مردم و نیروهای سیاسی|دوم: از بین رفتن امکان تعامل میان نیروهای سیاسی|سوم، وسعت یافتن تدریجی نیروی اجتماعی سوم، یعنی مردم و گروه‌های اجتماعی که با حامیان دو گروه اصلی (حامیان و مخالفان "نه جنگ؛ نه مذاکره") مخالفند.

این انشقاق از نقش و تاثیر مردم در پشتیبانی از مجموعه نظام خواهد کاست و بستر اجتماعی را برای کاستن از مشروعیت اقتدار نظام سیاسی افزایش می‌دهد.

با توجه به چنین چشم‌اندازی، عقل می‌پذیرد که راهبردی را برگزینیم که: اولا، امکان اتحاد ملی را افزایش دهد. دوم، موجب افزایش مشروعیت اقتدار سیاسی شود. سوم، تعامل نیروهای سیاسی جایگزین اختلاف شود. چهارم، مانع افزایش شق سوم شکاف، یعنی سازمان‌یافتگی نیروی سوم اجتماعی شود.

برای تحقق این راهبرد دو راه بیشتر پیش‌روی ما نیست.

اول، غلبه‌یافتگی موافقان یا مخالفان‌ راهبرد "نه جنگ؛ نه مذاکره" و یکدست شدن کامل نظام حاکمیتی که تحقق آن محتمل به نظر نمی‌رسد؛ چون این دو نیرو از یک نوع توازن نسبی برخوردارند.

دوم، سپردن تصمیم‌گیری به بدنه اجتماعی و یا به تعبیر درست‌تر، "مردم"، از طریق برگزاری یک رفراندوم آزاد است.

در این مقطع و با لحاظ پیچیدگی شرایط و محدود به موضوع خاص، رفراندوم یک فرصت راهگشاست که می‌تواند بخش بزرگی از تهدیدها را به فرصتی برای خروج از بحران و عادی‌سازی شرایط تبدیل سازد.

نظرسنجی از مردم و مشارکت آنها در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری همیشه می‌تواند یک نقطه قوت برای هر نظام سیاسی تلقی شود.
@javadrooh
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "فرصت میانجیگری ژاپن"

👈 قاسم محبعلی، کارشناس روابط بین‌الملل و مدیرکل پیشین وزارت امورخارجه، در یادداشتی نوشت:

پیش‌تر در مصاحبه با پایگاه خبری انتخاب در مورخ چهارم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸ اشاره کردم که مناسب‌ترین دولت‌ها برای میانجیگیری بین ایران و آمریکا، ژاپن و اتحادیه اروپا هستند.

اکنون که ترامپ نیز از ابتکار نخست‌وزیر ژاپن برای سفر به تهران و تلاش برای میانجیگیری بین تهران و واشنگتن استقبال کرده و قصد دارد مساعی خویش را به کارگیرد؛ منافع و امنیت ملی ایران اقتضا می‌کند از این ابتکار محتاطانه استقبال به عمل آورد.

ژاپن رابطه نزدیکی با آمریکا و دولت ترامپ دارد و برخلاف سایر قدرت‌های بزرگ دیگر از جمله روسیه و چین، فاقد اهداف و منافع ژئوپلتیک و سیاسی در خصوص ایران و منطقه بوده و صرفا اهداف و منافع منافع اقتصادی و تجاری مهمی در رابطه با ایران دنبال می‌کند که طبعا کشور ما هم از این رویکرد سود می‌برد.

روسیه و چین علاوه بر رقابت‌های راهبردی با آمریکا، دارای اختلافات متعدد و مهم‌تر با آمریکا هستند و از تحریم‌های آمریکایی رنج می‌برند؛ لذا دستورکارها و اولویت‌های جدی‌تر و فوری‌تری به نسبت موضوع ایران، در مذاکرات و مناسبات آنان با آمریکا وجود دارد و به همین دلیل، امکان اینکه منافع و امنیت ملی ایران در بده‌بستان‌های فی‌مابین آنان وجه‌المصالحه قرار گیرد، وجود دارد.

اتحادیه اروپا نیز درحال‌حاضر، فاقد تحرک قابل‌توجه است و به‌دلیل مناقشات و چالش‌های مشابه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، به‌جز موضوع حفظ برجام که با ایران همسویی منافع دارد؛ در سایر موارد مثل قضایای خاورمیانه، تروریسم و حقوق‌بشر عموما مواضعی مشابه آمریکا دارد و هم‌نظری آنان با آمریکا، فشار مضاعفی را در مذاکرات به ایران وارد خواهد آورد.

اما در مورد ژاپن جنین مسائلی مصداق ندارد. استقبال از سفر نخست‌وزیر و میانجگیری ژاپن و تلاش طرف‌های ایرانی برای توفیق این سفر می‌تواند اثار احتمالی زیر را در پی آورد:

۱. کاهش تشنج فی‌مابین ایران و آمریکا در منطقه و احتمال وقوع درگیری و جنگ.

۲‌. انتقال دیدگاه‌ها و نیات طرفین از طریق کانالی نسبتا مطمئن‌تر و فاقد منافع خاص در قبال ایران.

۳. کاهش فشار آمریکا بر دیگر بازیگران و طرف‌های تجاری ایران و از جمله خریداران نفت ایران و تشویق آنان به حفظ و بهبود رابطه با ایران.

۴. کاهش نقش و قدرت تاثیرگذاری بازیگران جنگ‌طلب و تشنج‌طلب در منطقه و تندروهای داخل آمریکا.

۵. زمینه‌سازی برای حفظ و نوسازی برجام، کاهش و رفع تحریم‌های آمریکا.

۶. بررسی امکان و یا زمینه‌سازی برای بازگشت ایران و آمریکا به مسیر دیپلماسی، تشنج‌زدایی و آغاز مذاکرات برای حل‌وفصل اختلافات فی‌مابین.

حتی اگر فرض را بر این قرار دهیم که تلاش‌های ژاپن به دلیل سوءرفتار و سیاست‌های آمریکا قرین توفیق نخواهد شد؛ استقبال از نقش ژاپن و تقویت موقعیت آن کشور در عمل به بهبود چهره منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران کمک قابل‌توجهی خواهد کرد.
@javadrooh
📨 نگاه خوانندگان: "بازگشایی همزمان سفارتخانه‌های ایران و آمریکا را به رفراندوم بگذارید"

👈 عادل وحدتی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

ترامپ ظاهرا گام‌به‌گام درحال فاصله‌گرفتن از شروط و ادبیات بالا به پایین است. شکی نیست که یکی از دلایل این مساله ایستادگی و مواضع منطقی ایران پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام بود و قدرت دفاعی‌ای که تیغ تهدیدات نظامی ترامپ را کند و بی‌اثر کرده بود.

ترامپ به دنبال مذاکره است و به این مساله برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری نیاز دارد. موضع منطقی ایران هم تاکنون این بوده که آمریکا به برجام برگردد و سپس در مورد مذاکره سخن بگوید.

از یک طرف، برگشت به برجام برای دولت ترامپ یعنی پذیرش شکست در ارتباط با استراتژی فشار بر ایران و خروج از برجام.

از طرفی، استراتژی "نه مذاکره و نه جنگ"، نوعی راهبرد موقت است که به دلیل ایستا نگه داشتن وضعیت ایران، در درازمدت قابل دوام نیست.

سوال این است که چگونه بخشی از آن چیزی که ترامپ می‌خواهد را به او بدهیم، بدون اینکه در راهبردهای کلی کشور و موضع منطقی خود در قبال برجام کوتاه بیاییم و همزمان هم فشار خارجی را کاهش دهیم و هم نوعی موج مثبت و حس تعیین سرنوشت به بدنه جامعه تزریق کنیم؟

به نظر می‌رسد برگزاری رفراندوم در زمینه بازگشایی سفارتخانه‌های دو کشور می‌تواند چنین اثرات چندوجهی داشته باشد.

از یک طرف، بر اساس سخنان حسن روحانی و طبق قانون اساسی این رفراندوم می‌تواند تصمیم‌گیری در مورد یکی از چالشی‌ترین مسائل را به بدنه مردم بسپارد؛ بدون اینکه به شکل استراتژیک تغییر شگرفی در راهبردهای کلان ایجاد شود.

با این تصمیم، دولت ترامپ خلع سلاح خواهد شد و براندازی که تا امروز به دلیل ثبات و اقتدار دفاعی ایران در عمل غیرممکن بود؛ در لفظ و راهبرد دیپلماتیک نیز نمی‌تواند مستمسک فشار روانی به مردم و کشور شود.

مضاف بر این، مشارکت مردم در این تصمیم‌گیری نه‌تنها باعث افزایش دلبستگی و اعتماد عمومی ناشی از نقش‌آفرینی می‌شود؛ بلکه تبلیغات یکسویه مبنی بر عدم‌امکان حق تعیین سرنوشت در جمهوری و مراجعه به آرای عمومی را باطل می‌کند و فضای مثبت بین‌المللی را برای کشور به ارمغان می‌آورد.

فراموش نکنیم که تعطیلی سفارت ایران در قالب یک حرکت دانشجویی خودجوش و با حمایت آحاد مردم ممکن شد. حال چه اشکالی دارد که این‌بار بازگشایی این سفارت نیز به رای و نظر مردم منوط شود؟
@javadrooh
💥 خبر: "انگیزه قتل همسر نجفی، شخصی است"

👈 یك منبع آگاه به "همشهری آنلاین" گفت: "قتل همسر دوم شهردار سابق تهران یك جنایت عادی است و سرنخ‌هایی از عامل جنایت به دست آمده است. به گفته وی، جسد میترا استاد ظهر امروز و توسط پسر ۱۳ساله او پیدا شد. پسر وی پس از آنكه از مدرسه به خانه برگشت؛ با جسد مادرش روبه‌رو شده و پلیس را خبر كرده بود".
@javadrooh
Forwarded from همشهری TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺اولین تصاویر و جزئیات از قتل میترا استاد همسر دوم نجفی شهردار سابق تهران

🎥 تصاوير: حامد خورشیدی - همشهری

@Hamshahri_TV
‍ ‍‍ 📜 نگاه اهل فرهنگ: "سانسور اقتصادی؛ جایگزین سانسور سیاسی شده است"

👈 محمود دولت‌آبادی، رمان‌نویس شهیر ایرانی، در یادداشتی برای روزنامه "زدویچه سایتونگ" آلمان که برگردان فارسی آن در خبرگزاری مهر منتشر شده، نوشت:

"نمی‌دانم" تنها واژه‌ای است که می‌توانم با اطمینان به کار ببرم. بخصوص وقتی پای موضوعات مهم و کلان به میان می‌آیند. مثل همین موقعیت پیچیده‌ای که پدید آمده و روزبه‌روز هم دارد پیچیده‌تر می‌شود.

رسانه‌های جمعی گوناگون هم با بسیار گفتارها، بیش از آنکه لازم باشد تنور وقایع هنوز پیش نیامده را گرم نگه می‌دارند؛ چنان که هرکس به دیگری می‌رسد بپرسد "چه خبر" و کلمه‌ خبر چنان کشدار بیان می‌شود که انگار پرسنده باز هم می‌خواهد بشنود شایعه در شایعه را.

در چنین موقعیت پیچیده‌ای که به‌رغم پیچیدگی، ظاهری آشکار از خود نشان می‌دهد، شخصا احساس می‌کنم "نمی‌دانم" کامل‌ترین توضیح است. زیرا ندانستن بهتر از کم و ناقص و لق‌لقه‌ زبان است.

می‌دانیم کسانی بیشتر حرف می‌زنند که کمتر می‌دانند. به این ترتیب، ترجیح می‌دهم به محدوده‌ی کاری خود بپردازم. یعنی حوزه‌ کتاب و نشر کتاب و استقبال مردم از نمایشگاه کتاب تهران در همین اردیبهشت ۹۸...

چنانچه برمی‌آید از روند چاپ و نشر، معضل سانسور به‌تدریج دارد کم‌رنگ‌تر می‌شود. در تجربه‌ی شخصی خود می‌توانم اذعان دارم که دو عنوان کتاب "عبور از خود" و "بیرون در" قبل و بعد از عید نوروز بدون معطّلی و بی‌کلمه‌ای سانسور منتشر و موجب خرسندی خوانندگان شد.

به همین مناسبت سفرهایی به شهرهای مرکزی ایران داشتم در پاسخ به اشتیاق خوانندگانم و بسیاری شهرها و شهرستان‌هایی که نتوانستم دعوتشان را اجابت کنم با عذرخواهی و بازهم این باور در من زنده شد که امور کشور ما اگر روند عادی می‌داشت، هرکس در جای خودش می‌توانست زندگی معقول داشته باشد.

مردم خواهند توانست اجتماعات سالم خود را داشته باشند و جوانان با هنر و ادبیات روابط صمیمانه‌ خود را ادامه بدهند و عملاً کفّه‌ مثبت و مدنیّت اجتماعی سنگینی بیشتری پیدا کند. خوشبختانه این اجتماعات فرهنگی بیش و بیشتر شده و روز تا روز رونق بیشتری می‌گیرد؛ از برکت تداوم خواسته‌ها.

اما… متأسفانه در وضعیتی که به هر دلیل احساس می‌شود معضل سانسور کم‌رنگ می‌شود، مشکل اساسی چاپ و نشر دارد دچار کمبود و گرانی کاغذ می‌شود که این ناشی از مقوله‌ی تحریم‌های پی‌درپی است که بر گرانی همه‌ کالاها اثرات منفی خود را گذاشته از جمله بر ساخت‌وساز کتاب.

این گرانی و کمیابی هم دم‌افزون است و خودش کمکی به منع نشر و عملا کمکی به سانسور در معنای اهرم اقتصادی.

مقوله سانسور و جلوگیری از نشر کتاب سابقه‌ دیرینه دارد و در تجربه‌های شخص من- اگر الگوی مثال‌زدنی باشم- این تجربه‌ها با تلخی‌های زهرآگین همراه بوده‌اند. در دوره‌های گوناگون، مسمومیت‌های سانسور اثرات متفاوتی داشته‌اند.

در دوران وزارت دو نفر از وزرای ارشاد دولت آقای رفسنجانی به مدت پنج سال جلوی نشر تمام آثار مرا گرفتند؛ درحالیکه شغلم را در دانشگاه آزاد از دست داده بودم؛ جنگ شهرها داغ بود و من باید آثار و خانواده‌ام را از احتمال ویرانی خانمانم نجات می‌دادم و کار دشوار نوشتن هم در خرابه‌های پناه جسته ادامه داشت.

آن مشکل با پایان یافتن جنگ و انتخاب رییس دولت هفتم حل شد، یعنی آثار از مانع سانسور گذشتند. در نوبت ریاست‌جمهوری بعدی، چهار سال دیگر اثری موقوف شد که در سالیان جنگ و پیش از آن نوشته بودم، یعنی "روزگار سپری شده مردم سالخورده". منع نشر این رمان شیوه و شگرد خاص خودش را داشت.

🔅 ادامه مقاله در پست بعدی👇👇
@javadrooh
‍ ‍‍ 📜 نگاه اهل فرهنگ: "سانسور اقتصادی؛ جایگزین سانسور سیاسی شده است"|نوشته‌ی: محمود دولت‌آبادی|بخش دوم

یعنی تذکّر به ناشر که آن کتاب را تجدید چاپ نکند؛ البته زمان گذشت و آن حکم هم به تدریج کم‌رنگ شد تا به وضعیت عادی برگشت، اما چهار سالی بین کتاب و خوانندگان فاصله افتاد، یعنی تا خوانندگان بتوانند با کتاب دشوارخوان رابطه و آشنایی پیدا کنند، سمِّ ممنوعیت پاشیده شد و زمان لازم بود تا بار دیگر خواننده به کتاب مربوط بشود و شگردهای فنی کتاب را بفهمد و با آن پیش برود.

مرحله‌ بعد یعنی سومین شیوه‌ی برخورد دایره‌ سانسور با اثری از این قلم شاید شنیدنی‌تر باشد و آن مربوط می‌شود به رمان "زوال کلنل" که ابتدا به زبان آلمانی منتشر شد و سپس به بیشتر زبان‌های زنده‌ دنیا مگر زبان‌های چینی و روسی و ژاپنی.

زوال کلنل به سال ۶۴-۱۳۶۲ نوشته شد. نزدیک به یک ربع قرن بعد از نوشتنش کتاب را به ناشر دادم برای چاپ و همزمان به ناشری در زوریخ که آثاری از این قلم را به ترجمه سپرده و چاپ کرده بود.

بدیهی است به این رمان هم مجوز انتشار داده نشد. بارها پرسیدم و خواهان جواب و توضیح شدم، اما سوال بی‌پاسخ باقی ماند. کاندیداتوری آقای حسن روحانی با قول-وعده‌هایی که داده بود و من هم به ایشان رأی دادم، سبب شد که در مطبوعات اعلام کنم می‌خواهم یک‌بار دیگر با آقایان صحبت کنم و امیدوار که به نتیجه نهایی برسیم.

پیشنهاد من مورد استقبال وزیر جدید ارشاد قرار گرفت، وقت گذاشت و اتومبیل فرستاد و مرا برد به وزارتخانه. آقای وزیر که پیش از این در مطبوعات مرا مورد لطف قرار داده و با قید و صفت "افتخار ایران" خاصّه خراسان یاد کرده بود، با خوشرویی از من استقبال کرد و گفتگوی دوستانه‌ای بین ما شکل گرفت.

ایشان رمان کلنل را خوانده بود و از من خواست بار دیگر نگاهی به کتاب بکنم و طوری کار انتشار انجام بگیرد که همزمان بشود با عید نوروز که مطبوعات تعطیل هستند و نمی‌توانند سروصدا راه بیندازند. من هم با حسن نیت قول دادم تا دو ماه بعد از انتشار، مصاحبه‌ای با رسانه‌ها انجام ندهم و حرفی هم نزنم، زمان گفتگوی ما اوایل اسفندماه بود، حدود چهار هفته مانده به عید نوروز.

پس با همان احساس رضایت بدرود کردم و بازگشتم. فردای همان روز یک جوان مطبوعاتی تلفن زد و پرسید: "کلنل مجوز گرفت؟!". من به او گفتم: "نه؟!" و هیچ توضیح دیگری نداشتم بدهم. روز بعد از تلفن جوان ژورنالیست، شنیدم و سپس دیدم تصویر بزرگی از نویسنده تمام صفحه‌ روزنامه‌ای پیش‌تر توقیفی به نام "آسمان" را پوشانیده و با تیتر درشت نوشته شده: "کلنل از سدّ سانسور گذشت!" و غروب همان روز- یا فردا! - ناشر به من تلفن زد که آقا یک کتاب توزیع شده با عنوان "زوال کلنل" و من شکایت کرده‌ام و چه و چه و چه…

بدیهی است که سر من سوت کشید بخصوص وقتی متوجه شدم داستان جعل و تحریف شده و ظاهراً از ترجمه‌ آلمانی – مثلا- برگردانده شده به فارسی!

جوان مطبوعاتی که در برابر سوال مجوّز، پاسخ نه گرفته بود، به‌کرات زنگ زد تا با من صحبت کند که از ناراحتی جوابش را ندادم. سرانجام پیام داد که بیایم دو جمله به شما بگویم و بروم. وقتی آمد، گفت به من گفته شد آن تیتر را بزنم؛ درحالیکه من گفتم نویسنده به‌ام گفته کتاب مجوز نگرفته. اما فلانی که می‌شناسید (یعنی سرویراستار ناشر کتاب) به من دستور داد تیتر را بزنم و کاری نداشته باشم. گفت و رفت.

حالا آن فلانی که است؟ ایشان یک ژورنالیست معلوم‌الحال و سرویراستار همین انتشاراتی است که مدیرش به من خبر نشر کتاب جعلی را داده است؛ و آن روزنامه‌ آسمان چه بوده؟ روزنامه‌ توقیفی بوده که برای همان یک شماره آزادی انتشار گرفته از وزارتخانه‌ مربوطه و بعد از آن هم شماره‌ دیگری از آن دیده نشد که منتشر بشود. (این بند از مقاله آقای دولت‌آبادی دقیق نیست و "راهبرد" محتوای آن را تایید نمی‌کند).

اما ناشر کتاب جعلی که بود؟ او ناشری غیرقانونی‌ است که سال پیش بازداشت شد و میلیون‌ها نسخه کتاب از انبارهای چندین‌گانه‌ او کشف شد و خودش با کشیدن یک برگه چک هشتاد میلیون تومانی آزاد شد. (حالا اینکه سرویراستار مربوطه از کجا متوجه جلسه من با وزیر ارشاد و صحبت‌های ما شده بود، من نمی‌دانم).

همان سال از ناشر جعلی شکایت کردم، ایشان در دادگاه حاضر نشد؛ دادگاه فقط یک سال حبس برایش برید. من به او پیغام دادم حاضرم رضایت بدهم که حبس از پرونده‌اش حذف شود، به شرط آنکه بگوید چه کسی-کسانی آن ترجمه‌ جعلی را به او سپرده‌اند برای چاپ؟ اما حاضر نشد اعتراف کند. شما یک لحظه خود را جای من فرض کنید؛ آیا جز این به ذهنتان می‌رسد که "کلنل" دو بار قربانی شده؟

🔅 ادامه مقاله در پست بعدی👇👇
@javadrooh
‍ ‍‍ 📜 نگاه اهل فرهنگ: "سانسور اقتصادی؛ جایگزین سانسور سیاسی شده است"|نوشته‌ی: محمود دولت‌آبادی|بخش سوم و پایانی

یک‌بار قربانی شرایط و یک‌بار قربانی دسیسه‌ای که یک‌ضلع آن در خارج از کشور است، یک‌ضلع آن در وزارت ارشاد اسلامی و یک‌ضلع آن در اتاق ویراستاری ناشری که از ابتدای پایه‌گذاری‌اش با نشر آثار این قلم -حدودا- شروع به کار کرده است!

دیگر از آن لحظه‌ای تصور کنید نویسندگی و نویسنده بودن، و نویسنده‌ مستقل باقی ماندن در چنین جامعه‌ای و چنین نظامی چه میزان توانایی و صبوری و سماجت می‌طلبد و چه میزان باورمندی و اعتماد به نفس در کاری که خود -صرف‌نظر از این همه موانع و رذالت‌ها– فرساینده و ویرانگر است.

در این جامعه کافی‌ است انگی به تو نسبت داده شود و مورد قهر حکومت واقع و وانمود بشوی، آنگاه دست تعرض است که علیه تو از آستین‌های چرکین ارواح بیرون می‌آید.

نمی‌خواهم درباره‌ سرقت این سینما که ما داریم و این سینماگران بی‌منش سر گلایه باز کنم نسبت به غارت از آثار این قلم و …اما اینکه از گشایش فرهنگی سخن می‌گویم نه از باب لطف نهادهای فرهنگی یا مثلاً از تساهل وزارت ارشاد است؛ بل تأکیدم ویژه و خاص بر تداوم مقاومت و صبوری و کار پیوسته است و باور به تغییر در زمان که به مجاب شدن حریف منجر شده است و خواهد شد.

اما نکته‌ مربوط به سانسور ناشی از "انگ" اینکه "طریق بسمل شدن" که با عنوان "تشنگی" ترجمه شده است، نزدیک ده سال در اداره‌ سانسور خاک خورد تا سرانجام در سال گذشته منتشر شد بی‌آنکه یک کلمه از آن برداشته شده باشد!

اما اینکه از گشایش فرهنگی سخن می‌گویم نه از باب لطف نهادهای فرهنگی حکومت یا مثلا از تساهل وزارت ارشاد است؛ بل تأکیدم ویژه و خاص بر تداوم مقاومت و صبوری و کار پیوسته است و باور به تغییر در زمان که به مجاب شدن حریف منجر شده است و خواهد شد.

اما اکنون که سانسور و مسئولان مربوطه از شتاب "نبایدها" به نظر می‌رسد اندکی کاسته باشند و فضای حاکم به‌تدریج دارد قابل‌تحمّل‌تر می‌شود، مشکل اصلی پدید آمده است؛ مشکلی که دارد به امری روزانه بدل می‌شود.

تورم، فرود و فرود بیشتر ارزش پول ملّی و گرانیِ روزبه‌روز همه‌ کالاها، از جمله گرانی باورنکردنی کاغذ که موجب گرانی کتاب شده است.

اگر ماجرا به همین ترتیب پیش برود؛ به‌زودی خواهیم شنید که کتاب جای بسیار کمی در سبد خالی کسان را به خود اختصاص خواهد داد و سانسور اقتصادی خودبه‌خود جای سانسور ارشادی (!) را خواهد گرفت.

روش نابسامان اره کردن درختان جنگلی کشور ما کمتر به تولید کاغذ می‌رسد که اگر چنین می‌بود لابد می‌بایست نظم کاشت و برداشت در کار می‌بود، مثل دیگر کشورها.

اما به این شیوه‌ افسارگسیخته که جنگل‌زدایی می‌شود، آسیب‌های واردشده بر محیط زیست بیشتر نگران‌کننده است تا فقدان و گرانی کاغذ که منجر شده به گرانی روزافزون بهای کتاب.

نظری منطقی عنوان شده و می‌شود که سیل بنیان‌کن – عمدتا در خطّه جنگلی شمال ایران- ناشی از جنگل‌زدایی دزدانه بوده است. دزدهایی که سالیانی‌ است با بهره‌مندی از امکانی که رانت در اختیارشان گذاشته، عرصه‌های گوناگون در سراسر کشور را غارت کرده‌اند و دارند غارت می‌کنند.

و "رانت" و رانت‌خواری سنّت خبیثی‌ است که پایه‌های آن در دوران جنگِ به‌واقع تحمیلی گذارده شد با خریدهای قاچاق ملزومات که بعنوان نمونه -فقط نمونه- چندتایی از ایشان در زندان هستند.

اما در سطح وسیع این سرقت پیدا و پنهان ادامه دارد و هرچقدر شرایط بیشتر دچار نابسامانی بشود، دست رانت‌خواران بازتر خواهد شد به مصداق مثلی که "دزد دنبال بازار آشفته می‌گردد!"

مثلا ارز دولتی به رانت‌خوار فروخته می‌شود که با آن ارز ارزان کاغذ وارد کند. غالبا ارز برگردانیده نشده و کاغذ هم وارد نمی‌شود و اگر در مواردی هم وارد شد، دپو می‌شود تا به قیمت بالا و بالاتر به واسطه‌ی دلال‌ها دست به دست بشود.

بنابراین، تحریم‌ها هرچه بیشتر و فراگیرتر شوند، دزدهای متّصل به قدرت چاق و چاق‌تر خواهند شد و توده‌های مردم دچار و گرفتار.

نکته‌ قابل‌تأمل برای من سالیان سال این بوده که این میزان دشمن‌سازی که در دوره‌هایی مشکوک به نظر می‌رسید، با چه هدفی انجام می‌گرفت و برای چه؟

شخصا در طول مدتی که از پایان جنگ عراق-ایران می‌گذرد، بارها به لزوم آشتی کشور ایران با دیگر کشورها پرداخته‌ام و سخن گفته‌ام. اما به نظر می‌رسد مثل همه‌ دوران‌ها آنچه تعیین‌کننده‌ سرنوشت جوامع پیرامونی نیست، سیاست‌های کلان است که آدمی چون من از آن سر درنمی‌آورد و مثل همیشه در چنین مواردی حافظ است که می‌گوید: "دم درکش ای حریف که هنگام گفت نیست!"

اما چاره‌ای نمی‌بینم جز امید و دعوت به صلح؛ اگرچه بی‌اثر به نظر برسد. و بخواهم که راهی به صلح جسته شود به اعتبار سخن سعدی که گفت: "اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست!"؛نمی‌دانم؟!
@javadrooh