Forwarded from هممیهن
جامعه ایران مستعد بههمریختگی است نه انقلاب
گفتوگو با امیرحسین جلالی درباره پیامدهای بلاتکلیفی و حس تعلیق اجتماعی
🖌فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
🔹اگر بپذیریم که ما جامعهای موقتی و دقیقه نودی هستیم، آیندهنگری نداریم و یاد گرفتهایم که در موقتبودن زندگی کنیم، باز درنهایت باید گفت روندی که در چندسال گذشته آغاز شده، تفاوتی با موقتبودن جوهر تاریخی ما دارد و آن حس تعلیق است. الان اما اگر بخواهیم قراری بگذاریم، باید به این فکر کنیم که اصلاً یکهفته دیگر امکانی برای برگزاری آن مقدور خواهد بود یا نه؟ این با موقتبودن خیلی فرق دارد. چندینسال است کارهای علمی لااقل در رشته خود من، رکودی کاملاً معنیدار دارد و یکی از دلایلش این است که افراد نمیدانند ششماه دیگر کجا خواهند ایستاد؟
🔹اینکه یکمرتبه و بدین شیوه گسترده به کشور حمله شود، خیلی دور از انتظار بود. گویا جامعه در باور امنی خوابیده بود. اتفاقاً از این حیث نوعی تبانی بین شهروندان با هر گرایش فکری و سیاسی و حکمرانان رخ داده بود. یعنی حکمرانان و شهروندانی که تصور میشد فاصلهشان روزبهروز بیشتر میشود، در این مورد بهصورت ناخودآگاه با هم تبانی کرده بودند که جنگی میشود و چیزی نمیشود.
🔹سرداران سپاه و دانشمندان هستهای را ایران اینترنشنال ترور نکرد. البته کسی ممکن است توجیه کند که فریبخوردههای اینترنشنال دست به چنین کارهایی زدند. این تحلیلهای سادهانگارانه من را یاد افسانه «خنجر از پشت» میاندازد که برای شکست آلمان در جنگ جهانی اول تراشیدند و یکی از دلایلی شد که آلمانیها جنگ جهانی دیگری راه بیاندازند. گفته میشد در جنگ اول، عدهای خیانتکار باعث شکست شدند، وگرنه بقیه چیزها روبهراه بود. اینجا هم برخی میخواهند پدیده اینترنشنال را با روایت «نوکران فریبخورده وطنفروش خوشخدمت به دشمن» توضیح بدهند. این توضیح قانعکننده نیست. رسانهای که بخواهد تاثیرگذار باشد، با چهارنفر نوکر اسرائیل و غرب، نمیتواند رسانه بشود. پشت این رسانهها حتماً طراحی و برنامهریزی وجود دارد.
🔹در همین پدیده بازخوانی مداحانه «ای ایران» و «ایران ای سرای امید»، میبینیم وقتی از «ایران» سخن میگویند تا رضایت مردم را جلب کنند، میگویند «ایران حسین». البته «حسین» برای ما ایرانیان هویتی بوده، اما احتمالاً حسین من با حسین صداوسیما متفاوت است. بنابراین متاسفانه ایده انسجامبخش مرکزی «وطن» دستمایه بدسلیقگی شد و از آن برای رفتن در باد انکار و خودفریبی سوءاستفاده شد.
🔹جامعه وحشتزده و تحقیرشده بود و هست. این مسئله خود را در تعلیق و انفعال نشان میدهد. روی دیگر سکه ترس و انفعال هم رجزخوانی و فرافکنی است. صنعتگر ما میرود در تعلیق، اما دولتمرد که باید کاستیها را ببیند و براساس واقعیت عمل کند، میرود سراغ روایتسازی و متاسفانه گاهی خودشان هم این رجزها را باور میکنند.
🔹جامعهای که آینده برایش در تعلیق است، بهجای رویابافی مجبور میشود آرزو کند که گرفتار کابوس نشود. چنین جامعهای راکد میشود و انگیزه اصلی بهجای رشد و پیشرفت، میشود بقا. در چنین وضعیتی، خشونت افزایش مییابد؛ چه در یک رانندگی ساده، چه در شکل قتل و خودکشی.
🔹کسی که کرخت میشود، مدتی واکنشی نشان نمیدهد ولی بعد یکمرتبه همه چیز را ویران میکند. بنابراین اگر کسی فکر میکند که جامعه واکنش نشان نداد و نخواهد داد، باید بداند که جامعه ممکن است به واکنشی شورشی و چیزی فراتر از انقلاب برسد. من فکر میکنم جامعه ظرفیت انقلابی بهمعنای سازندهترش را ندارد. انقلاب پدیدهای سیاسی است که کسی آن را به راه نمیاندازد، بلکه انقلاب رخ میدهد ولی متاسفم بگویم که جامعه ظرفیت شورشیشدن دارد.
🔹وقتی اعتماد بینفردی به ۸ درصد رسیده، یعنی افراد نمیدانند که میتوانند به هم اعتماد کنند یا نه؟ در چنین وضعیتی، کنش معنیدار جمعی هم رخ نمیدهد. شورش اما نیازمند کنش جمعی معنادار نیست. در شورش، هر کسی مشغول به کار خودش است. هرکسی دنبال ویرانگری شخصی خودش است. ازایننظر وضعیت فعلی لزوماً کرختی مردم نیست، بیشتر کرختی کسانی (مسئولانی) است که باید بیدار باشند و این شرایط را ببینند اما انگار خود را به خواب زدهاند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
گفتوگو با امیرحسین جلالی درباره پیامدهای بلاتکلیفی و حس تعلیق اجتماعی
🖌فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
🔹اگر بپذیریم که ما جامعهای موقتی و دقیقه نودی هستیم، آیندهنگری نداریم و یاد گرفتهایم که در موقتبودن زندگی کنیم، باز درنهایت باید گفت روندی که در چندسال گذشته آغاز شده، تفاوتی با موقتبودن جوهر تاریخی ما دارد و آن حس تعلیق است. الان اما اگر بخواهیم قراری بگذاریم، باید به این فکر کنیم که اصلاً یکهفته دیگر امکانی برای برگزاری آن مقدور خواهد بود یا نه؟ این با موقتبودن خیلی فرق دارد. چندینسال است کارهای علمی لااقل در رشته خود من، رکودی کاملاً معنیدار دارد و یکی از دلایلش این است که افراد نمیدانند ششماه دیگر کجا خواهند ایستاد؟
🔹اینکه یکمرتبه و بدین شیوه گسترده به کشور حمله شود، خیلی دور از انتظار بود. گویا جامعه در باور امنی خوابیده بود. اتفاقاً از این حیث نوعی تبانی بین شهروندان با هر گرایش فکری و سیاسی و حکمرانان رخ داده بود. یعنی حکمرانان و شهروندانی که تصور میشد فاصلهشان روزبهروز بیشتر میشود، در این مورد بهصورت ناخودآگاه با هم تبانی کرده بودند که جنگی میشود و چیزی نمیشود.
🔹سرداران سپاه و دانشمندان هستهای را ایران اینترنشنال ترور نکرد. البته کسی ممکن است توجیه کند که فریبخوردههای اینترنشنال دست به چنین کارهایی زدند. این تحلیلهای سادهانگارانه من را یاد افسانه «خنجر از پشت» میاندازد که برای شکست آلمان در جنگ جهانی اول تراشیدند و یکی از دلایلی شد که آلمانیها جنگ جهانی دیگری راه بیاندازند. گفته میشد در جنگ اول، عدهای خیانتکار باعث شکست شدند، وگرنه بقیه چیزها روبهراه بود. اینجا هم برخی میخواهند پدیده اینترنشنال را با روایت «نوکران فریبخورده وطنفروش خوشخدمت به دشمن» توضیح بدهند. این توضیح قانعکننده نیست. رسانهای که بخواهد تاثیرگذار باشد، با چهارنفر نوکر اسرائیل و غرب، نمیتواند رسانه بشود. پشت این رسانهها حتماً طراحی و برنامهریزی وجود دارد.
🔹در همین پدیده بازخوانی مداحانه «ای ایران» و «ایران ای سرای امید»، میبینیم وقتی از «ایران» سخن میگویند تا رضایت مردم را جلب کنند، میگویند «ایران حسین». البته «حسین» برای ما ایرانیان هویتی بوده، اما احتمالاً حسین من با حسین صداوسیما متفاوت است. بنابراین متاسفانه ایده انسجامبخش مرکزی «وطن» دستمایه بدسلیقگی شد و از آن برای رفتن در باد انکار و خودفریبی سوءاستفاده شد.
🔹جامعه وحشتزده و تحقیرشده بود و هست. این مسئله خود را در تعلیق و انفعال نشان میدهد. روی دیگر سکه ترس و انفعال هم رجزخوانی و فرافکنی است. صنعتگر ما میرود در تعلیق، اما دولتمرد که باید کاستیها را ببیند و براساس واقعیت عمل کند، میرود سراغ روایتسازی و متاسفانه گاهی خودشان هم این رجزها را باور میکنند.
🔹جامعهای که آینده برایش در تعلیق است، بهجای رویابافی مجبور میشود آرزو کند که گرفتار کابوس نشود. چنین جامعهای راکد میشود و انگیزه اصلی بهجای رشد و پیشرفت، میشود بقا. در چنین وضعیتی، خشونت افزایش مییابد؛ چه در یک رانندگی ساده، چه در شکل قتل و خودکشی.
🔹کسی که کرخت میشود، مدتی واکنشی نشان نمیدهد ولی بعد یکمرتبه همه چیز را ویران میکند. بنابراین اگر کسی فکر میکند که جامعه واکنش نشان نداد و نخواهد داد، باید بداند که جامعه ممکن است به واکنشی شورشی و چیزی فراتر از انقلاب برسد. من فکر میکنم جامعه ظرفیت انقلابی بهمعنای سازندهترش را ندارد. انقلاب پدیدهای سیاسی است که کسی آن را به راه نمیاندازد، بلکه انقلاب رخ میدهد ولی متاسفم بگویم که جامعه ظرفیت شورشیشدن دارد.
🔹وقتی اعتماد بینفردی به ۸ درصد رسیده، یعنی افراد نمیدانند که میتوانند به هم اعتماد کنند یا نه؟ در چنین وضعیتی، کنش معنیدار جمعی هم رخ نمیدهد. شورش اما نیازمند کنش جمعی معنادار نیست. در شورش، هر کسی مشغول به کار خودش است. هرکسی دنبال ویرانگری شخصی خودش است. ازایننظر وضعیت فعلی لزوماً کرختی مردم نیست، بیشتر کرختی کسانی (مسئولانی) است که باید بیدار باشند و این شرایط را ببینند اما انگار خود را به خواب زدهاند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
👍5
Forwarded from دل مشغولیهای حسین خِزلی (حسین خِزلی)
از لینکدین خانم نفیسه #مرشدزاده:
Nafise Morshedzade
CEO and Founder at Atraf Publication
استخدام دستفروش خیابانی به عنوان جاسوس، شگرد نخنمای سینمایی است که از فرط تکرار، مضحکه شده. اما دستفروش کنار خیابانی نزدیک بیمارستان مفید، خبرچین یک آدم باهوش خیر بود.
زنی با لباس بلوچ داشت از سیبهای ریزتر و لکدار نایلونش را پر میکرد. معلوم بود بچهاش بیمارستان مفید بستری است چون همزمان داشت به یکی پای تلفن میگفت عمل دو روز دیگر است.
من نفر بعدی بودم صبر کردم حساب کند.
دستفروش سیبها را حساب نکرد. گفت برین خانم مهمان هستید. حتی سرش را هم بلند نکرد. زن شرمنده تشکر کرد.
دستفروش گفت نه. به حساب من نیست. یکی پول داده.
زن خوشحال و دلگرم دور شد.
گفتم چیه ماجرا آقا. گفت یه خیری پول داده به من که هر کی از این فامیلهای بچههای بستری در بیمارستان آمد و خودت تشخیص دادی که براش خوب است. میوهها و بقیه چیزها را حساب نکن.
خیار و موزها را که میآوردم خانه، به بانی باهوش فکر میکردم. به طراحی استراتژی برای رسیدن به نیازمند واقعی. به کار ساده ولی دلگرمکننده. پر از لطف و غافلگیری.
زندگی برای بعضیها امکان خلق زیبایی است.
پینوشت:
عکس واقعی است ولی گفتم چهرهشان مشخص نباشد.
@hkhezli
Nafise Morshedzade
CEO and Founder at Atraf Publication
استخدام دستفروش خیابانی به عنوان جاسوس، شگرد نخنمای سینمایی است که از فرط تکرار، مضحکه شده. اما دستفروش کنار خیابانی نزدیک بیمارستان مفید، خبرچین یک آدم باهوش خیر بود.
زنی با لباس بلوچ داشت از سیبهای ریزتر و لکدار نایلونش را پر میکرد. معلوم بود بچهاش بیمارستان مفید بستری است چون همزمان داشت به یکی پای تلفن میگفت عمل دو روز دیگر است.
من نفر بعدی بودم صبر کردم حساب کند.
دستفروش سیبها را حساب نکرد. گفت برین خانم مهمان هستید. حتی سرش را هم بلند نکرد. زن شرمنده تشکر کرد.
دستفروش گفت نه. به حساب من نیست. یکی پول داده.
زن خوشحال و دلگرم دور شد.
گفتم چیه ماجرا آقا. گفت یه خیری پول داده به من که هر کی از این فامیلهای بچههای بستری در بیمارستان آمد و خودت تشخیص دادی که براش خوب است. میوهها و بقیه چیزها را حساب نکن.
خیار و موزها را که میآوردم خانه، به بانی باهوش فکر میکردم. به طراحی استراتژی برای رسیدن به نیازمند واقعی. به کار ساده ولی دلگرمکننده. پر از لطف و غافلگیری.
زندگی برای بعضیها امکان خلق زیبایی است.
پینوشت:
عکس واقعی است ولی گفتم چهرهشان مشخص نباشد.
@hkhezli
👍14
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت جهان همین ویدیو است: حقوق بشر یعنی حقوق بشر غربی. از نظرشان، ساکن جنوب جهانی، نه فقط اهالی غزه یا پانصد هزار کودک عراقی، حیوانات انساننمایی هستند که زمانی در قفس نگهداری میشدند و اکنون برایشان دیگرخواری تجویز میشود. در این جهان چارهای نیست جز قدرت، قدرت متکی بر مردم.
👍7
این حجم از شادی بر عدم موفقیت رقیب سیاسی در غلبه بر تحریمها، و بیتوجهی مطلق به شدت نگرانی اقتصادی مردم،
در میانه یک فرسایش تمدنی را
تنها میتوان با از دست رفتن حسگرهای کلان شناسایی خطر تحلیل کرد.
مقایسه کنید این تفاخرها را با احساس بیآیندگی و کرختی ناشی از استیصال در مردم.
در میانه یک فرسایش تمدنی را
تنها میتوان با از دست رفتن حسگرهای کلان شناسایی خطر تحلیل کرد.
مقایسه کنید این تفاخرها را با احساس بیآیندگی و کرختی ناشی از استیصال در مردم.
👍22👎2