رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.12K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
249 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
روزنامه ایران
ا📰 جنبش پرسوءتفاهم رضا مختاری‌ اصفهانی - پژوهشگر تاریخ امروز در روزنامه ایران با نگاهی به دو کتاب مشروطه همگان و تهی ‎شدن از مشروطه نوشته محمدرضا جوادی‌یگانه و علی راغب نوشت: مشروطه ناکام، مشروطه نابهنگام، مشروطه ناتمام، مشروطه معطل، مشروطه بی‎فرجام، مشروطه…
نگاهی به کتاب تهی شدن از مشروطه
نسبت انقلاب اسلامی با مشروطه
رضا مختاری‌ اصفهانی - پژوهشگر تاریخ

جوادی‌یگانه و راغب، کتاب دوم خود را درباره انقلاب مشروطه و نسبت انقلاب اسلامی با آن انقلاب، اختصاص داده‎اند. نسبت انقلاب اسلامی با مشروطه از مباحثی است که در دوره اصلاحات محل بحث واقع شد. اگرچه ابتدا در دوره تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1376، از انحراف مشروطه گفته شد، اما بعد از انتخاب سید محمد خاتمی، ادامه مشروطه و نسبت آن با انقلاب 57 موضوع بحث بود. شاید نویسندگان بر آن بوده‎اند به این روایت پسینی پاسخ دهند. از همین رو پژوهش خود را بر پایه «جامعه‎شناسی تاریخ» و «تاریخ روحیات» قرار داده‎اند. بدین معنا که موضوع را در ظرف زمان نگریسته و ذهنیت و تلقی جامعه ایران بویژه رهبران انقلاب از مشروطه و نسبت آن با آرمان‎های خود را در سال‎های منتهی به انقلاب 57 واکاوی کرده‎اند. تغییر ذهنیت ایرانی‌ها نسبت به مشروطه، از همان سال‎های ناکامی مشروطه آغاز شد.

این تغییر ذهنیت را می‎توان در گسست یا پشیمانی از مشروطه نزد فعالان مشروطه‎خواهی دید. حاصل این گسست و پشیمانی، به سلطنت رضاشاه منجر شد؛ شاهی که همراهان و همکارانش نخبگان و کارگزاران مشروطه بودند. در این دوره مشروطه به محاق فراموشی رفت و حتی در خطابه تاج‌گذاری رضاشاه که توسط محمدعلی فروغی نوشته و خوانده شد، نشانی از مشروطه نبود. فروغی که رساله حقوق اساسی را نوشته بود، رضاشاه را نه در کسوت احیاگر مشروطه که تجسم نادرشاه افشار می‎دید. بدین ترتیب از آغاز سلطنت پهلوی، بخشی از نخبگان ایرانی از مشروطه گسستند و به قول مصدق، مشروطه «معطل» شد.
بخشی دیگر با نگاه عبرت بدان نگریستند و آن را قابل تکرار دانستند؛ تکراری که بیشتر جنبه پیروزی آن را در نظر داشت، نه تحقق آن. رهبران جمهوری اسلامی، چنین نگاهی به مشروطه دارند. ... مشروطه به معنای آنچه در اندیشه سیاسی علامه محمدحسین نائینی وجود داشت، در نگاه و اندیشه رهبر فقید انقلاب چندان قابل ردیابی نیست...

مهم‎ترین بحث کتاب اما درباره رد پای مشروطه در قانون اساسی جمهوری اسلامی است. این نسبت، روایتی درازدامن از پیش‎نویس قانون اساسی، نحوه بررسی آن، مجلس و بررسی نهایی قانون اساسی (خبرگان)، بعضی از مذاکرات مربوط به مفاهیم حریت و مساوات در این مجلس و شورای بازنگری قانون اساسی دارد. به باور نویسندگان، روند تهی‎ شدن از مشروطه روندی تدریجی بود که به مرور رخ داد. کتاب «تهی ‎شدن از مشروطه» را شاید بتوان روایتی از بی‎عقبه ‎شدن جنبشی دانست که با آرمان حریت و مساوات شکل گرفت اما با ناکامی مواجه شد. این ناکامی بعدها توسط فرزندان مشروطه نیز امتداد یافت تا آنجا که آرمان‎ها و مفاهیمش یا تحریف شدند یا به محاق رفتند. اگر توسعه را اصلی‎ترین هدف مشروطه بدانیم، فرزندان مشروطه در سیر حوادث یا در سلطنت پهلوی به دنبالش رفتند یا در انقلاب علیه آن و پایان مشروطیت. با چنین تعریفی، مشروطه نه موضوعی تاریخی که موضوع و مسأله‎ای برای امروز و فردای ایران است.
👍6
‏ضعف را ضعف ببینیم، قوت را قوت.

‏ادبیات و طرز بیان رئیس جمهوری، شبیه‌ترین به مردم است در همه روسای جمهوری: تحقیر و کین‌توزی ندارد، دوقطبی نمی‌سازد، پیچیدگی زاید زبانی ندارد، و نگرانی‌های واقعی مردم را نمایندگی می‌کند؛ مانند جمهور مردمان.

‏رئیسِ جمهوری است، نه جمهور.
‏و این فرصتی است برای کم کردن فاصله نظام با مردم، و کسب اعتماد مردم.
👍26👎10
‏تا زمانی که کاهش مشهود در هزینه‌های غیراولویت‌دار دولت و همه نهادهایی که از بودجه عمومی استفاده می‌کنند، آغاز نشود، هر گونه گران کردن کالا و خدمات، منجر به تشدید نارضایتی عمومی خواهد شد.
👍29
چگونگی ورود مدرنیته به فضای خانگی ایرانیان دورۀ ناصری تا پایان قاجار

محمدرضا جوادی یگانه، آزاده آقالطیفی، منیژه (زهرا) غزنویان
مجله جامعه‌شناسی نهادهای اجتماعی. دوره ۱۲. شماره ۲۵. صص ۱۸۱-۲۱۲. شهریور ۱۴۰۴ (اینجا). مقاله ضمیمه این فرسته است.

این مقاله که برگرفته از رساله دکتری خانم منیژه غزنویان در گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران است، روایتی از دریچه خانه و فضاهای خصوصی از مواجهه ایرانیان با مدرنیته ارائه کرده،‌ برخلاف روایت‌های مرسوم که عمدتا مبتنی بر فضای عمومی و نهادهای آن بوده‌اند. این مقاله چنین روایتی را با تأکید بر نقش اشیا و کنش‌گران غیرانسانی ارائه می‌کند؛ روایتی که تمرکز خود را بر تجربۀ اعیان و اشراف پایتخت، در نیمه دوم دوره قاجار قرار داده است.

روش مطالعه: این پژوهش با استفاده از نظریۀ کنش‌گر- شبکۀ برونو لاتور و نیز روش مطالعات اسنادی و تحلیل تماتیک به بررسی این مسأله پرداخته است. قابلیت نرم‌افزار کیفی اطلس تی‌آی این امکان را به ما داده که حجم بسیاری از داده‌های استخراج‌شده از چهل سند دست اول مربوط به دورۀ مذکور را (شامل زندگی‌نامه، سفرنامه، روزنامه و رساله) خط به خط خوانده و با ارجاع به آن‌ها نشان دهیم که چطور کنش‌گر- شبکۀ جدید فضای خانگی، حول تجربیات طبقۀ نوظهور «ممتاز نو» شکل می‌گیرد.
یافته‌ها: این کنش‌گر- شبکه، جعبه‌سیاه فضای خانگی پیشامدرن ایرانیان را به چالش کشیده و از این طریق، پیوندهای بین اجزاء خود را قوی‌تر می‌کند. در گام نهایی نیز، با رفتن به حاشیۀ شهر و ساخت عمارت‌های جدید و پناه‌گرفتن در آن‌ها به‌عنوان اندرونی‌هایی جدید، از آزمون‌های استحکام رقبا که قشر سنتیِ محافظه‌کار جامعه بودند، در امان می‌ماند. کنش‌گر- شبکۀ جدید، به این وسیله می‌تواند تجربۀ خود را از یک زندگی خانگی نو و مدرن ساخته، تثبیت کرده و به دست آیندگانی که ما باشیم، برساند؛ زندگی‌ای که شامل معماری، اشیا، رفتارها و روابط جدیدی است. ن
تیجه‌گیری: مقاله درنهایت نشان می‌دهد که ما در کنار فضای عمومی، در فضاهای خصوصی خود و نهاد خانواده نیز به شکلی محرمانه‌تر و عمیق‌تر، تجربیاتی از مدرنیته را داشته‌ایم که بعدها در فضاها و نهادهای عمومی جامعه به‌طوری جدی‌تری ظاهر شده‌اند.
👍10
Forwarded from Critic l مریم نصر
🗒️

چرا باید الگوی ساخت خانه درون گرا باشد؟ چرا باید خانه در ظاهر خود از نمایش اجتناب کند؟ چرا باید سقف‌ها صاف و نه شیروانی باشند؟ چرا اتاقها چند عمل کرده‌اند و نباید تخصصی شوند؟ چرا موال‌ها و حمام‌های فرنگی بد هستند؟ چرا باید روی زمین نشست و غذا خورد و خوابید؟ چرا باید با دست غذا خورد و نه کارد و چنگال؟ چرا اصلاً باید این غذاها را خورد؟ چرا یک مرد باید چند همسر داشته باشد؟ چرا ازدواج ها از پیش تعیین شده بوده و بر مبنای رضایت و عشق زوجین نیستند؟ چرا کودکان را باید نه مادرانشان بلکه خدمت کاران خانگی شیر داده و بزرگ کنند؟ چرا در مهمانی‌های ایرانی علی رغم تشریفات و زحمت زیادی که برای میزبان دارند خوش نمی‌گذرد؟ و بسیاری چراهای دیگر که بخشهای مختلف فضای خانگی سنتی را به چالش می‌کشند.
🔹🔹🔹

در مسیر مدرن شدن نیز ایرانی باز از یک استراتژی سنتی آزموده شده در این سرزمین استفاده می‌کند و آن بازتولید منطق اندرونی است. او در مسیر مدرن شدن خود مرزهای اندرونی بیرونی را برنداشت، بلکه درواقع با توسل به همان راهکار، اندرونی جدیدی ساخت که حال بتواند در آن تجربه خلوت با خودی‌ها بدون مزاحمت غیر را داشته باشد؛ اندرونی‌ای که این بار به جای تفکیک بر مبنای جنسیت بر مبنای «سنخیت» عقاید و سبک زندگی‌شان ورود و خروج افراد را فیلتر می‌کند. خانه‌های ییلاقی بیرون شهری، با آن معماری‌های برون گرا و نمایشی و غربی‌شان، با آن فضاهای تخصصی شده مبله و مدرن درونشان، با آن زوج‌های تک همسر عاشق مسلکشان که مخالف صیغه و تعدد زوجات و دیگر اشکال سنتی روابط جنسی خارج از چارچوب مدرن هستند و نیز با مهمانی‌های دگرجنس پذیر هنجارشکن درونشان همین اندرونی‌های جدید این طبقه هستند. حال پرسش اینجاست که آیا در چنان بستری اصلاً ایرانی اگر که فرصت‌هایی جهت عینیت بخشیدن به آن عقاید و تمرین زیست بر مبنای آنها را نداشت می‌توانست صرفاً با عقاید جدید مدرن شود؟ اگر که کنج دنجی برای بازاندیشی و بازتعریف مرزهای خودش روابطش و جهانش پیدا نمی‌کرد و اگر که این خانه های جدید با معماری‌های جدید و اشیاء جدیدشان نبودند؟ بدون ساعت و کارد و چنگال و
مبل و صندلی و لباس و آرایش و غذاهای فرنگی وسایل روشنایی غلبه کننده بر شب و بازی‌ها و این
محافل و مهمانی‌های جدید می‌شد مدرن شد؟





🔗از این مقاله🔻

«چگونگی ورود مدرنیته به فضای خانگی ایرانیان دورۀ ناصری تا پایان قاجار»

محمدرضا جوادی یگانه، آزاده آقالطیفی، منیژه (زهرا) غزنویان

مجله جامعه‌شناسی نهادهای اجتماعی. دوره ۱۲. شماره ۲۵. صص ۱۸۱-۲۱۲. شهریور ۱۴۰۴

@neocritic
👍3
‏هرچند ۸۳ درصد مردم، بر اساس یافته‌های موج سوم پیمایش مصرف کالای فرهنگی (۱۳۹۸) تاکنون کنسرت نرفته‌اند و ۹ درصد آنها سالی یک‌بار کنسرت می‌روند،

اما اندک‌اند آنها که کنسرت را تعرض به دارالمومنین و «زخمی بر پیکره فرهنگ و هویت» آن می‌دانند،
یا متقابلا رفتن به کنسرت خیابانی را رقصیدن به ساز نظام و موافقت و مشارکت در همه عملکرد خوب و بد آن تعریف می‌کنند.

مشکل اینجاست که سیاست‌های گروه اول، مرجعیت رسانه‌‌‌ای را تقدیم گروه دوم کرده است، و گروه دوم، منظما و مداوما، مردم را بخاطر زندگی در ایران دچار شرمساری می‌کنند.
👍20
‏لغو‌ کنسرت همایون شجریان از برگزاری آن نمادین‌تر است.
👍23
‏مردم تهران، همان مردمی هستند که علیرغم بمباران شدید هر روزه، تهدید ترامپ، و فراخوان رضا پهلوی و اینتل، پای ایران ایستادند و «هیچ» اعتراضی علیه نظام در جنگ دوازده‌روزه مشاهده نشد.

‏بیش از اینها می‌شد و می‌شود به مردم اعتماد کرد و از جمعیت زیاد مردم هم نگران نبود. مردم عاقلند.
👍23