تعجیل در اعدام #محسن_شکاری بدون ارائه دلایلی که افکار عمومی را قانع کند که هم اعدام ضرورت داشته و هم همه جوانب مساله دیده شده و محکوم از همه حقوق قانونی خود برخوردار بوده؛
در کنار عدم محاکمه عوامل شکلگیری اعتراضات و عوامل تشدیدکننده آن؛
و عدم بررسی فوری عوامل کشتن و نابینا کردن و جراحت تعداد زیادی از معترضین؛
تنها بر شدت خشم مردم افزوده.
لا یسرف فی القتل، در گرفتن جان مردم احتیاط کنید.
در کنار عدم محاکمه عوامل شکلگیری اعتراضات و عوامل تشدیدکننده آن؛
و عدم بررسی فوری عوامل کشتن و نابینا کردن و جراحت تعداد زیادی از معترضین؛
تنها بر شدت خشم مردم افزوده.
لا یسرف فی القتل، در گرفتن جان مردم احتیاط کنید.
انجماد نظام سیاسی و خودمختاری دولت از جامعه
نوربرت الیاس، جامعهشناس آلمانی، در دو کتاب «جامعه درباری» و «فرایندهای متمدن شدن»، به عدم انعطاف دربار پادشاهی فرانسه به عنوان یکی از علل انقلاب فرانسه اشاره میکند. او دربار لوئی چهاردهم (۱۶۴۳-۱۷۱۵) و لوئی شانزدهم (۱۷۷۴-۱۷۹۲) را با هم مقایسه میکند و مینویسد که در زمان لوئی چهاردهم «سازوکار پادشاهی» انعطافپذیر بود. اما هر چند در زمان لوئی شانزدهم، ویژگیهای اساسی ساختار سیاسی هنوز مانند زمان لوئی چهاردهم بود، اما ساختار سیاسی «منجمد شده بود». به نظر او نخبگان حاکم، در دامی از امتیازات که بهدقتپهنشده بود، گرفتار شده بودند و هر یک مراقب دیگری شده بود. از این دام به قفس طلایی (gilded cage) هم تعبیر میشود. از آنجا که در زمان لوئی شانزدهم، هر اصلاحی، ساختار امتیازات و قدرت موجود یک نخبه را در ارتباط با نخبگان دیگر تهدید میکرد، هیچ اصلاحی متصور و ممکن نبود. از نظر الیاس، در زمان لوئی شانزدهم، همه ارکان حکومت ناگزیر از تبعیت از تشریفات درباری و سازوکار پادشاهی بودند. در آن زمان، هر اقدام و ژست، نمادی از امتیازات یک شخص یا خانواده بود و سرپیچی از رعایت تشریفاتی که آن اقدام و ژست بخشی از آن بود، ممکن بود نارضایتی و مقاومت شدید سایر گروهها و خانوادههای صاحب امتیاز را برانگیزد.
با الهام از ایده کلی الیاس، و بدون قصد مشابهتسازی سیاسی، و تنها با برجستهسازی فرایند انجماد نظام سیاسی به عنوان یکی از علل عدم تغییر، میتوان در باره امکان یا عدم امکان تحول در نظام سیاسی ایران سخن گفت.
آنچه امکان تغییر در یک نظام سیاسی را ممکن میکند، چرخشهای منبعث از انتخاب مقامات و کارگزاران توسط مردم در انتخابات سیاسی است که تامینکننده نظر مردم بر اساس درک آنها از منافع ملی، جمعی، مدنی و صنفی، و تغییرات درک آنها از این منافع است. تفکیک قوا برای کنترل قوا توسط یکدیگر طراحی شده، و با رسانههای آزاد و مستقل از حکومت به عنوان رکن چهارم دموکراسی تقویت شده است. همچنین ورود آزادانه و عادلانه متخصصان در پستهای کارشناسی و تخصصی، نظام بوروکراسی را برای تصمیمات سنجیده یاری میرساند و بعلاوه نظام بوروکراسی را با تغییرات اجتماعی به آرامی همراه میکند.
به گمان من، در غیاب عناصر ذکرشده در بالا، نظام سیاسی ایران پس از انتخابات ۱۴۰۰، به بهترین تسهیمِ منافع برای همه وفاداران، و تنها
برای وفاداران، رسیده و از این رو، صُلب شده است. هر بخش از اقدامات و آرمانهای نظام، با خواست بخشی از این وفاداران پیوند خورده است. از این رو، هر تغییری در نظام سیاسی، این تعادل و موازنه میان وفاداران را بر هم میزند و لذا امکان تغییر در نظام سیاسی، متصور نیست. تحت چنین شرایطی، اختلال در نظام به چشم و نظر کارگزارانِ واردشده در سازوکار امتیازات، نمیآید و آن را بخشی از روند طبیعی عملکرد نظام یا ساخته بیگانگان تعریف میکنند.
اکنون در فقدان سازوکارهای متعادلکننده دولت بر اساس نظر مردم، یعنی در حالت خودمختاری دولت از جامعه، بین اکثریت ناراضی جامعه و نظام سیاسی، ارتباط نظاممند برقرار نیست، و منافع و علائقشان و تعلقاتشان از هم جداست، زبانشان نیز با هم تفاوت میکند. به همین دلیل است که نظام سیاسی نیازی به تغییر احساس نمیکند. اگر تغییری هم ایجاد کند، تغییر در افراد است و نه تغییر در سازوکارها و ساختارها، بهگونهای که نظر اکثریت ناراضی جامعه هم در آن لحاظ شود.
نوربرت الیاس، جامعهشناس آلمانی، در دو کتاب «جامعه درباری» و «فرایندهای متمدن شدن»، به عدم انعطاف دربار پادشاهی فرانسه به عنوان یکی از علل انقلاب فرانسه اشاره میکند. او دربار لوئی چهاردهم (۱۶۴۳-۱۷۱۵) و لوئی شانزدهم (۱۷۷۴-۱۷۹۲) را با هم مقایسه میکند و مینویسد که در زمان لوئی چهاردهم «سازوکار پادشاهی» انعطافپذیر بود. اما هر چند در زمان لوئی شانزدهم، ویژگیهای اساسی ساختار سیاسی هنوز مانند زمان لوئی چهاردهم بود، اما ساختار سیاسی «منجمد شده بود». به نظر او نخبگان حاکم، در دامی از امتیازات که بهدقتپهنشده بود، گرفتار شده بودند و هر یک مراقب دیگری شده بود. از این دام به قفس طلایی (gilded cage) هم تعبیر میشود. از آنجا که در زمان لوئی شانزدهم، هر اصلاحی، ساختار امتیازات و قدرت موجود یک نخبه را در ارتباط با نخبگان دیگر تهدید میکرد، هیچ اصلاحی متصور و ممکن نبود. از نظر الیاس، در زمان لوئی شانزدهم، همه ارکان حکومت ناگزیر از تبعیت از تشریفات درباری و سازوکار پادشاهی بودند. در آن زمان، هر اقدام و ژست، نمادی از امتیازات یک شخص یا خانواده بود و سرپیچی از رعایت تشریفاتی که آن اقدام و ژست بخشی از آن بود، ممکن بود نارضایتی و مقاومت شدید سایر گروهها و خانوادههای صاحب امتیاز را برانگیزد.
با الهام از ایده کلی الیاس، و بدون قصد مشابهتسازی سیاسی، و تنها با برجستهسازی فرایند انجماد نظام سیاسی به عنوان یکی از علل عدم تغییر، میتوان در باره امکان یا عدم امکان تحول در نظام سیاسی ایران سخن گفت.
آنچه امکان تغییر در یک نظام سیاسی را ممکن میکند، چرخشهای منبعث از انتخاب مقامات و کارگزاران توسط مردم در انتخابات سیاسی است که تامینکننده نظر مردم بر اساس درک آنها از منافع ملی، جمعی، مدنی و صنفی، و تغییرات درک آنها از این منافع است. تفکیک قوا برای کنترل قوا توسط یکدیگر طراحی شده، و با رسانههای آزاد و مستقل از حکومت به عنوان رکن چهارم دموکراسی تقویت شده است. همچنین ورود آزادانه و عادلانه متخصصان در پستهای کارشناسی و تخصصی، نظام بوروکراسی را برای تصمیمات سنجیده یاری میرساند و بعلاوه نظام بوروکراسی را با تغییرات اجتماعی به آرامی همراه میکند.
به گمان من، در غیاب عناصر ذکرشده در بالا، نظام سیاسی ایران پس از انتخابات ۱۴۰۰، به بهترین تسهیمِ منافع برای همه وفاداران، و تنها
برای وفاداران، رسیده و از این رو، صُلب شده است. هر بخش از اقدامات و آرمانهای نظام، با خواست بخشی از این وفاداران پیوند خورده است. از این رو، هر تغییری در نظام سیاسی، این تعادل و موازنه میان وفاداران را بر هم میزند و لذا امکان تغییر در نظام سیاسی، متصور نیست. تحت چنین شرایطی، اختلال در نظام به چشم و نظر کارگزارانِ واردشده در سازوکار امتیازات، نمیآید و آن را بخشی از روند طبیعی عملکرد نظام یا ساخته بیگانگان تعریف میکنند.
اکنون در فقدان سازوکارهای متعادلکننده دولت بر اساس نظر مردم، یعنی در حالت خودمختاری دولت از جامعه، بین اکثریت ناراضی جامعه و نظام سیاسی، ارتباط نظاممند برقرار نیست، و منافع و علائقشان و تعلقاتشان از هم جداست، زبانشان نیز با هم تفاوت میکند. به همین دلیل است که نظام سیاسی نیازی به تغییر احساس نمیکند. اگر تغییری هم ایجاد کند، تغییر در افراد است و نه تغییر در سازوکارها و ساختارها، بهگونهای که نظر اکثریت ناراضی جامعه هم در آن لحاظ شود.
در باره شکلگیری و اوجگیری سریع اعتراضات، دلایل فراوانی مطرح شده، اما تداوم سه ماهه آن یک علت اصلی دارد: عملکرد نظام در برخورد با اعتراضات.
حامیان رسانهای معترضین، «تنها» تصمیمها،تحلیلها و واکنشهای مسئولین را برجسته میکنند و پخش میکنند؛تا مردم را عصبانیتر و مصممتر کند.
روی واکنشهای نظام (که تابحال چندان متفاوت از قبل نبوده) به دقت حساب کردهاند، و با برجسته کردن و بزرگنمایی و بیان بخشی از واقعیت، و کمرنگ کردن یا بیتوجهی به وجوه دیگر، چنین نشان میدهند که اعتراضها، صرفا واکنش مردم به عملکرد نظام است.
حامیان رسانهای معترضین، «تنها» تصمیمها،تحلیلها و واکنشهای مسئولین را برجسته میکنند و پخش میکنند؛تا مردم را عصبانیتر و مصممتر کند.
روی واکنشهای نظام (که تابحال چندان متفاوت از قبل نبوده) به دقت حساب کردهاند، و با برجسته کردن و بزرگنمایی و بیان بخشی از واقعیت، و کمرنگ کردن یا بیتوجهی به وجوه دیگر، چنین نشان میدهند که اعتراضها، صرفا واکنش مردم به عملکرد نظام است.
فیلم رهاسازی: تاریخ شرم و رویای رهایی
منتشرشده در روزنامه اعتماد. ۲۴ آذر
رمان کلبه عمو تُم داستان رنج بردگی است و شرم از آن رنج و تلاش برای رهایی از آن شرم. و همه آن داستان تخیلی ، ده سال بعد (۱۸۶۳) در یک عکس واقعی خلاصه شد. تصویر پیتر گوردن، برده فراری، به نماد بردگی تبدیل شده بود، رمانی در قالب یک عکس، تخیلی که به واقعیت پیوسته بود. فیلم رهاسازی (۲۰۲۲) روایت سینمایی این عکس است.
@javadimr
https://bit.ly/3UOribX
منتشرشده در روزنامه اعتماد. ۲۴ آذر
رمان کلبه عمو تُم داستان رنج بردگی است و شرم از آن رنج و تلاش برای رهایی از آن شرم. و همه آن داستان تخیلی ، ده سال بعد (۱۸۶۳) در یک عکس واقعی خلاصه شد. تصویر پیتر گوردن، برده فراری، به نماد بردگی تبدیل شده بود، رمانی در قالب یک عکس، تخیلی که به واقعیت پیوسته بود. فیلم رهاسازی (۲۰۲۲) روایت سینمایی این عکس است.
@javadimr
https://bit.ly/3UOribX
Telegraph
فیلم رهاسازی: تاریخ شرم و رویای رهایی
داستان عکسی که خلاصه یک رمان است، عکس پیتر گوردن شلاقخورده، رمان کلبه عمو تُم و فیلم رهاسازی رمان کلبه عمو تُم داستان رنج بردگی است و شرم از آن رنج و تلاش برای رهایی از آن شرم. و همه آن داستان تخیلی ، ده سال بعد (۱۸۶۳) در یک عکس واقعی خلاصه شد. تصویر…
رویای چینی - تمدن چینی
نوشته محمدرضا اسلامی در خبرآنلاین
در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته است.
از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا » است.
مدیرعامل سابق پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (که از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن بود) کتابی نوشت و نام آن کتاب را گذاشت «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده. کالا و کالا. کانتینر و کانتینر. کشتی و کشتی.
(بقیه متن را در لینک زیر بخوانید).
@javadimr
https://www.khabaronline.ir/amp/1706275/
نوشته محمدرضا اسلامی در خبرآنلاین
در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته است.
از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا » است.
مدیرعامل سابق پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (که از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن بود) کتابی نوشت و نام آن کتاب را گذاشت «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده. کالا و کالا. کانتینر و کانتینر. کشتی و کشتی.
(بقیه متن را در لینک زیر بخوانید).
@javadimr
https://www.khabaronline.ir/amp/1706275/
خبرآنلاین
رویای چینی - تمدن چینی
در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره…
👍2
مجازات فرهنگ و هنر و پیامدهای آتی آن
در باره واکنشهای به اظهارنظر حمید فرخنژاد
حمید فرخنژاد پس از آنکه قسط آخر بازیاش در سریالی در شبکه خانگی را گرفت، از ایران رفت و ظاهرا با توجه به موضعگیری او، سریال هنوز تولیدنشده، متوقفشده تلقی میشود.
در این سهماهه، برخی هنرمندان حجاب خود را کنار گذاشتند یا در باره اعتراضات نظر دادند. واکنش نظام فرهنگی به این رفتارها، منع بود، ممنوعیت پخش فیلم یا سریالی که آن هنرمند در آن نقش داشته است. اما به نظرم جدای از اینکه افراد حق اعتراض و اظهار نظر دارند و برای ممنوعیتهای اجتماعی به دلیل اظهارنظرشان، دادگاه صالحه باید تصمیم بگیرد، دو نکته مهم است.
اول اینکه اثر متعلق به بازیگر یا کارگردان نیست، بلکه مالک اثر فرد دیگری است و تنبیه مالک اثر بخاطر رفتار فردی دیگر، منصفانه نیست.
دوم اینکه به نظرم این مساله دامی است که پیش پای مسئولان فرهنگی و هنری کشور پهن شده تا برخوردهای تندی با یک اثر، به دلیل رفتار یا گفتاری بیرون از خود اثر داشته باشند. فرق است بین کشف حجاب در فیلم و کشف حجاب بازیگر بیرون از فیلم، و این نظر من در باره رفتارها و سخنان بیرون از فیلم و سریال است.
نتیجه چنین رفتارهایی، تضعیف فرهنگ و هنر در ایران است که اتفاقا از موفقترین بخشهای جامعه ایران و باعث سربلندی ایران در جهان است. یادمان نرفته که با بیرون رفتن مرجعیت رسانهای از داخل به خارج کشور، چه زیانهایی وارد شد. این اقدام، ادامه همان رفتار است، این بار به جای رسانه، هنر را نشانه گرفته است. متوجه تندرویهایی باشیم که پیامدهایی تاسفبار به دنبال خواهد داشت و از الان جلوی آن را بگیریم.
@javadimr
در باره واکنشهای به اظهارنظر حمید فرخنژاد
حمید فرخنژاد پس از آنکه قسط آخر بازیاش در سریالی در شبکه خانگی را گرفت، از ایران رفت و ظاهرا با توجه به موضعگیری او، سریال هنوز تولیدنشده، متوقفشده تلقی میشود.
در این سهماهه، برخی هنرمندان حجاب خود را کنار گذاشتند یا در باره اعتراضات نظر دادند. واکنش نظام فرهنگی به این رفتارها، منع بود، ممنوعیت پخش فیلم یا سریالی که آن هنرمند در آن نقش داشته است. اما به نظرم جدای از اینکه افراد حق اعتراض و اظهار نظر دارند و برای ممنوعیتهای اجتماعی به دلیل اظهارنظرشان، دادگاه صالحه باید تصمیم بگیرد، دو نکته مهم است.
اول اینکه اثر متعلق به بازیگر یا کارگردان نیست، بلکه مالک اثر فرد دیگری است و تنبیه مالک اثر بخاطر رفتار فردی دیگر، منصفانه نیست.
دوم اینکه به نظرم این مساله دامی است که پیش پای مسئولان فرهنگی و هنری کشور پهن شده تا برخوردهای تندی با یک اثر، به دلیل رفتار یا گفتاری بیرون از خود اثر داشته باشند. فرق است بین کشف حجاب در فیلم و کشف حجاب بازیگر بیرون از فیلم، و این نظر من در باره رفتارها و سخنان بیرون از فیلم و سریال است.
نتیجه چنین رفتارهایی، تضعیف فرهنگ و هنر در ایران است که اتفاقا از موفقترین بخشهای جامعه ایران و باعث سربلندی ایران در جهان است. یادمان نرفته که با بیرون رفتن مرجعیت رسانهای از داخل به خارج کشور، چه زیانهایی وارد شد. این اقدام، ادامه همان رفتار است، این بار به جای رسانه، هنر را نشانه گرفته است. متوجه تندرویهایی باشیم که پیامدهایی تاسفبار به دنبال خواهد داشت و از الان جلوی آن را بگیریم.
@javadimr
👍3
رزمندگان جنگ ترکیبی بودند از عارفان و پهلوانان. پهلوانی در جنگ، ادامه سنتهای لوتیگری و جوانمردی بودند و بهترین کتابی که من از خاطرات پهلوانان در جنگ به یاد دارم، کوچه نقاشها است خاطرات سیدابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان میثم که امروز درگذشت.خدا رحمتش کند.
یک بخش از کوچه نقاشها خیلی جالب است، خاطراتش از زمانی است که مجروح شده و در بیمارستانی در اصفهان بستری است. بخوانید:
یک روز یک بابایی از همان مریضهای بیمارستان به عیادتم آمد. لباس فرم بیمارستان تنش بود. میان سال بود و میلنگید. گفت: «سلام. حاجی! کجا مجروح شدی؟» همین جوری گفتم: «فتح المبین.» «ای بابا، ما هم یک خورده این ورتر.» آن روز یک جوری ردش کردم و رفت طرف، از آن سریشها بود. فردا دوباره آمد و گفت: «حاجی خیلی آشنایی». – یا علی. – کجا مجروح شدی؟ - یک جایی. چرا میپرسی؟ - جون من بگو کجا مجروح شدی؟ - من اصلا جبهه نبودم. – پس کجا بودی؟ - پریشب رفته بودم کافهی افق طلایی، دعوام شد، یک نفر با قمه زد تو شکمم. – اِ... پس چرا تو رو آورده اند اینجا؟ اینجا جای جانبازان جنگه. – این بیمارستان مال فامیلمونه. شما هم قمه خوردهای؟ - نه حاجی، نه... قربونت... خداحافظ. (کاظمی، 1389: 250)
@javadimr
یک بخش از کوچه نقاشها خیلی جالب است، خاطراتش از زمانی است که مجروح شده و در بیمارستانی در اصفهان بستری است. بخوانید:
یک روز یک بابایی از همان مریضهای بیمارستان به عیادتم آمد. لباس فرم بیمارستان تنش بود. میان سال بود و میلنگید. گفت: «سلام. حاجی! کجا مجروح شدی؟» همین جوری گفتم: «فتح المبین.» «ای بابا، ما هم یک خورده این ورتر.» آن روز یک جوری ردش کردم و رفت طرف، از آن سریشها بود. فردا دوباره آمد و گفت: «حاجی خیلی آشنایی». – یا علی. – کجا مجروح شدی؟ - یک جایی. چرا میپرسی؟ - جون من بگو کجا مجروح شدی؟ - من اصلا جبهه نبودم. – پس کجا بودی؟ - پریشب رفته بودم کافهی افق طلایی، دعوام شد، یک نفر با قمه زد تو شکمم. – اِ... پس چرا تو رو آورده اند اینجا؟ اینجا جای جانبازان جنگه. – این بیمارستان مال فامیلمونه. شما هم قمه خوردهای؟ - نه حاجی، نه... قربونت... خداحافظ. (کاظمی، 1389: 250)
@javadimr
Forwarded from شارنامه| صلاح الدین خدیو
🔺از مارادونا تا مسی و از صدام تا آل ثانی
این تصویر سوررئال نمادی از جهان امروز است:
لیونل مسی ملبس به عبای عربی در کنار امیر قطر
هم نشینی جام جهانی و عبای " بشت "، جامە ی زربفت شترنشانی که در دربارهای سلطنتی عرب و مجالس ثروتمندان پوشیده می شود، گویای این است که قلب جهان عرب نه در قاهره و دمشق و بغداد، بلکه در دوحه و دبی و ریاض می تپد.
نماد جهان عرب دیگر نه رهبران انقلابی چون ناصر و صدام و قذافی، بلکه تاجران و مدیران مالی دشداشه پوشی هستند که دنیا را بهتر از اسلافشان می شناسند.
آن سوی معادله هم تغییر کرده:
مسی بر خلاف مارادونا "مسیح مرفه آمریکای لاتین " که با رهبران سوسیالیست نرد عشق می باخت، ابایی از زیر عبا رفتن ندارد.
همانگونه که تجربه حکمرانی انقلابی های عرب و آمریکای لاتین، تمثیلی از "خودویرانگری" مارادوناست، کسی که به تن خود رحم نکرد و جوانمرگ شد!
قطر و امارات نه مدینه فاضله، بلکه فعلا " کشوردارهای " خوبی هستند که به سرزمین شان رحم و یحتمل روزی می آید که به فضیلت آزادی و دمکراسی هم برسند!
کمتر کسی بدون سربازی و داشتن شغل و آتیه زن می گیرد، کشورداری خوب هم اینگونه است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
این تصویر سوررئال نمادی از جهان امروز است:
لیونل مسی ملبس به عبای عربی در کنار امیر قطر
هم نشینی جام جهانی و عبای " بشت "، جامە ی زربفت شترنشانی که در دربارهای سلطنتی عرب و مجالس ثروتمندان پوشیده می شود، گویای این است که قلب جهان عرب نه در قاهره و دمشق و بغداد، بلکه در دوحه و دبی و ریاض می تپد.
نماد جهان عرب دیگر نه رهبران انقلابی چون ناصر و صدام و قذافی، بلکه تاجران و مدیران مالی دشداشه پوشی هستند که دنیا را بهتر از اسلافشان می شناسند.
آن سوی معادله هم تغییر کرده:
مسی بر خلاف مارادونا "مسیح مرفه آمریکای لاتین " که با رهبران سوسیالیست نرد عشق می باخت، ابایی از زیر عبا رفتن ندارد.
همانگونه که تجربه حکمرانی انقلابی های عرب و آمریکای لاتین، تمثیلی از "خودویرانگری" مارادوناست، کسی که به تن خود رحم نکرد و جوانمرگ شد!
قطر و امارات نه مدینه فاضله، بلکه فعلا " کشوردارهای " خوبی هستند که به سرزمین شان رحم و یحتمل روزی می آید که به فضیلت آزادی و دمکراسی هم برسند!
کمتر کسی بدون سربازی و داشتن شغل و آتیه زن می گیرد، کشورداری خوب هم اینگونه است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
زن، زندگی، آزادی: آشوب در خواب زمانه
محمدرضا کلاهی
محمدرضا کلاهی، جامعهشناس و عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم است. او در یادداشتی که شنبه ۲۶ آذر در روزنامه اعتماد نوشته، نگاه متفاوتی به اعتراضات اخیر داشته است و آن را از منظر «اثر زمانه» period effect بررسی کرده است.
«نمادينترين ايماژي كه در اين آشوب توليد شد، تصوير دختري است با موهاي آزاد كه روسري در هوا ميچرخاند. پوشش موي زن در اين سالها نماد اصلي غلبه معنويت و روحانيت بر ماديت و جسمانيت بوده است و اكنون آزادي مو، نمادي است از آزادي جسم از روح بهطور كلي. به اين ترتيب زن جديد با انسان جديد پيوند ميخورد و يكي ميشود؛ يا انسان جديد از بطن زن جديد است كه ميتواند متولد شود. اين آشوب، فغانِ همين زايمان است. زايمان انساني ديگر از بطن زني ديگر. گاهي اين آشوب را مسيري دانستهاند به سمت هرزگي و شهوتراني . اينها فريادِ هراس و اعتراض انسان قديم است از ترس چشم گشودن بر انسان جديدي كه او را غافلگير كرده است. آنچه در گفتمان رايج، هرزگي و شهوترانياي دانسته ميشود كه معنويت و اخلاق را به زوال ميكشاند، از منظر «انسان جديدِ» در حال تولد، احساس و غريزه سركوب شدهاي است كه سربرآورده تا حق خود را از عقلانيت و غير جسمانيت بگيرد. خيزشِ «زندگي» است عليه «زندگي پس از مرگ».»
ادامه یادداشت را اینجا بخوانید.
@mohammadrezakolahi
لینک یادداشت در روزنامه اعتماد
محمدرضا کلاهی
محمدرضا کلاهی، جامعهشناس و عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم است. او در یادداشتی که شنبه ۲۶ آذر در روزنامه اعتماد نوشته، نگاه متفاوتی به اعتراضات اخیر داشته است و آن را از منظر «اثر زمانه» period effect بررسی کرده است.
«نمادينترين ايماژي كه در اين آشوب توليد شد، تصوير دختري است با موهاي آزاد كه روسري در هوا ميچرخاند. پوشش موي زن در اين سالها نماد اصلي غلبه معنويت و روحانيت بر ماديت و جسمانيت بوده است و اكنون آزادي مو، نمادي است از آزادي جسم از روح بهطور كلي. به اين ترتيب زن جديد با انسان جديد پيوند ميخورد و يكي ميشود؛ يا انسان جديد از بطن زن جديد است كه ميتواند متولد شود. اين آشوب، فغانِ همين زايمان است. زايمان انساني ديگر از بطن زني ديگر. گاهي اين آشوب را مسيري دانستهاند به سمت هرزگي و شهوتراني . اينها فريادِ هراس و اعتراض انسان قديم است از ترس چشم گشودن بر انسان جديدي كه او را غافلگير كرده است. آنچه در گفتمان رايج، هرزگي و شهوترانياي دانسته ميشود كه معنويت و اخلاق را به زوال ميكشاند، از منظر «انسان جديدِ» در حال تولد، احساس و غريزه سركوب شدهاي است كه سربرآورده تا حق خود را از عقلانيت و غير جسمانيت بگيرد. خيزشِ «زندگي» است عليه «زندگي پس از مرگ».»
ادامه یادداشت را اینجا بخوانید.
@mohammadrezakolahi
لینک یادداشت در روزنامه اعتماد
Telegraph
زن، زندگی، آزادی: آشوب در خواب زمانه
امروز بیش از دو ماه است که آشوب، بخشی از روزمرگی ما شده است. در این آشوب مسأله نسل نیست، گرچه دگرگونیهای نسلی غیرمنتظرهای هم همراه داشته است. سیاست از دنیای بزرگسالان در بسطی ناگهانی تا دنیای بچهمدرسهایها کشیده شد. در ماهها و سالهای پیش از این، گهگاه…
👍3
هر کس هر قدر نفوذ و اعتبار دارد، باید بکار بندد تا خشونتی نباشد، خونی ریخته نشود (و صاحبان خون از حقشان بگذرند) و کسی در زندان نماند، به دلیل اعتراضات.
نامه دانشگاهیان و جامعهشناسان برای آزادی دکتر سعید مدنی و محمدرضا جلاییپور، حضور سینماگران مقابل زندان اوین برای آزادی ترانه علیدوستی و نامه دکتر ولایتی برای جلوگیری از اعدام دکتر قرهحسنلو از این دست است.
نامه دانشگاهیان و جامعهشناسان برای آزادی دکتر سعید مدنی و محمدرضا جلاییپور، حضور سینماگران مقابل زندان اوین برای آزادی ترانه علیدوستی و نامه دکتر ولایتی برای جلوگیری از اعدام دکتر قرهحسنلو از این دست است.
جنبشی به نام انسان
جامعهشناسی اعتراضات در میزگرد شماره اخیر مجله آگاهی نو، با حضور محمدرضا جوادی یگانه و عمادالدین باقی. مصاحبه از سرگه بارسقیان در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱.
روحانیت مهیای این لحظه نبوده و به خاطر وسعت حادثه نمیتواند موضعگیری کند،به این دلیل که نشانههای تغییر، سرکوب شده و دیده نشده است.. آنچه رخ داده نسبت جامعه ایران را با دین تغییر میدهد و اتفاقا وقایع و مواضع سیاسی ذیل این تغییر تعریف خواهد شد. به عبارتی موضوع فراسیاسی است؛ اجتماع در سطح بالاتری از سیاست قرار میگیرد و سیاست از پیامدهای تغییرات اجتماعی متاثر میشود. به تعبیر بوردیو ، همه چیز اجتماعی است. جامعه امروز ایران در حال جوشیدن است که از درون آن چیز تازهای خلق خواهد شد. اعتراض به مرگ مهسا امینی گرچه در لحظه اتفاق افتاد اما پیشینه و زمینه داشت و آنچه خلق کرد یک جامعه پویا بود که بویژه در روزهای اول شعار و نمادی جهانی داشت که کسی با آن مخالفت و مقابله نمیکرد. این شعار اصلا مقابلهپذیر نیست. این آغاز تغییرات بزرگ خواهد بود که دیگر ساحتها را هم دگرگون میکند. من البته به جامعه ایران امیدوارم. رخدادهای اخیر یک رویداد بزرگ اجتماعی است؛ و هدف از این جنبش زندگی است، لذا باید دوباره به سیاست زندگی رجوع کرد.
@javadimr
https://bit.ly/3Wvy1ZE
جامعهشناسی اعتراضات در میزگرد شماره اخیر مجله آگاهی نو، با حضور محمدرضا جوادی یگانه و عمادالدین باقی. مصاحبه از سرگه بارسقیان در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۱.
روحانیت مهیای این لحظه نبوده و به خاطر وسعت حادثه نمیتواند موضعگیری کند،به این دلیل که نشانههای تغییر، سرکوب شده و دیده نشده است.. آنچه رخ داده نسبت جامعه ایران را با دین تغییر میدهد و اتفاقا وقایع و مواضع سیاسی ذیل این تغییر تعریف خواهد شد. به عبارتی موضوع فراسیاسی است؛ اجتماع در سطح بالاتری از سیاست قرار میگیرد و سیاست از پیامدهای تغییرات اجتماعی متاثر میشود. به تعبیر بوردیو ، همه چیز اجتماعی است. جامعه امروز ایران در حال جوشیدن است که از درون آن چیز تازهای خلق خواهد شد. اعتراض به مرگ مهسا امینی گرچه در لحظه اتفاق افتاد اما پیشینه و زمینه داشت و آنچه خلق کرد یک جامعه پویا بود که بویژه در روزهای اول شعار و نمادی جهانی داشت که کسی با آن مخالفت و مقابله نمیکرد. این شعار اصلا مقابلهپذیر نیست. این آغاز تغییرات بزرگ خواهد بود که دیگر ساحتها را هم دگرگون میکند. من البته به جامعه ایران امیدوارم. رخدادهای اخیر یک رویداد بزرگ اجتماعی است؛ و هدف از این جنبش زندگی است، لذا باید دوباره به سیاست زندگی رجوع کرد.
@javadimr
https://bit.ly/3Wvy1ZE
Mrjavadi
جنبشی به نام انسان - محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
صفحه شخصی محمدرضا جوادی یگانه
اگر قوه قضاییه مخالف تبصره ماده ۴۸ است، رسما بخشنامه کند «تمام وکلای پروانهدار»، از نظر رئیس قوه قضاییه، صلاحیت رسیدگی به پرونده دستگیرشدگان اعتراضات اخیر را «در مرحله دادگاه» دارند. در اولین فرصت هم لایحهای جدید برای حذف یا اصلاح تبصره، از طریق دولت ارسال
کند.
تشکیک در قانون، مقدمه تغییر قانون است.
پینوشت: ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری اشعار می دارد که: «با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم میتواند تقاضای حضور وکیل نماید. وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید و وکیل میتواند در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.» در تبصره این قانون که مصوب سال ۱۳۹۲ است آمده: «تبصره - در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمانیافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوهقضائیه باشد، انتخاب مینمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوهقضائیه اعلام میگردد.»
@javadimr
کند.
تشکیک در قانون، مقدمه تغییر قانون است.
پینوشت: ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری اشعار می دارد که: «با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم میتواند تقاضای حضور وکیل نماید. وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید و وکیل میتواند در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.» در تبصره این قانون که مصوب سال ۱۳۹۲ است آمده: «تبصره - در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمانیافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوهقضائیه باشد، انتخاب مینمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوهقضائیه اعلام میگردد.»
@javadimr
در ایامی که دلار افسار پاره کرده و شبح مجازات نیابتی جنگ اوکراین بر روان مردم سایه افکنده،
و پس از گذشت سه ماه از اعتراضات مردمی،که هیچ بخشی از آن نه شنیده شد،نه اصلاح شد، و نه جبران شد؛
فعالیت مجدد سیاستهای گشت ارشاد و قرار دادن مردم در مقابل مردم، که نمونهای از آن پلمب مجتمع مهر و ماه بود و نمونهای دیگر این دستور معاون استاندار، آتش تهیه اعتراضات بعدی است.
اگر اعتراضات قبلی اجتماعی بود، نارضایتی اقتصادی هم در این دوره افزوده خواهد شد، و لذا اعتراضات بعدی، هم گسترده خواهد بود و هم شدیدتر.
@javadimr
https://www.entekhab.ir/fa/news/708360
و پس از گذشت سه ماه از اعتراضات مردمی،که هیچ بخشی از آن نه شنیده شد،نه اصلاح شد، و نه جبران شد؛
فعالیت مجدد سیاستهای گشت ارشاد و قرار دادن مردم در مقابل مردم، که نمونهای از آن پلمب مجتمع مهر و ماه بود و نمونهای دیگر این دستور معاون استاندار، آتش تهیه اعتراضات بعدی است.
اگر اعتراضات قبلی اجتماعی بود، نارضایتی اقتصادی هم در این دوره افزوده خواهد شد، و لذا اعتراضات بعدی، هم گسترده خواهد بود و هم شدیدتر.
@javadimr
https://www.entekhab.ir/fa/news/708360
انتخاب
معاون استاندار خراسان جنوبی: هیچ دستگاهی حق ارائه خدمات به افرادی که کشف حجاب کردهاند را ندارد / در صورت مشاهده، مدیر آن مجموعه…
طالبی معاون سیاسی استاندار خراسان جنوبی گفت: هیچ دستگاه، نهاد، موسسه، بانک، شرکت و... در این استان، حق ارائه خدمات به افرادی که کشف حجاب کردهاند را ندارد. او افزود: در صورت مشاهده پاسخگویی ادارات به افراد کشفحجابکرده، مدیر و مسئول آن مجموعه باید پاسخگوی…
روانشناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی از نظر گراهام فولر
شهرت اصلی گراهام فولر در ایران به دلیل کتاب قبله عالم است. دو فراز مهم از مصاحبه اخیر گراهام فولر با یورونیوز فارسی با عنوان «ایران و اسرائیل بدون جمهوری اسلامی هم روابط گرمی نخواهند داشت» در باره وضعیت این روزهای ایران (اینجا) را ابتدا بخوانید، پس از آن من گزارش مختصری از کتاب قبله عالم و احساس محاصره میدهم، تا روانشناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی که در مصاحبه فولر با یورونیوز هم به آن اشاره شده، شرح بیشتری داده شود.
@javadimr
bit.ly/3YUiZ1x
شهرت اصلی گراهام فولر در ایران به دلیل کتاب قبله عالم است. دو فراز مهم از مصاحبه اخیر گراهام فولر با یورونیوز فارسی با عنوان «ایران و اسرائیل بدون جمهوری اسلامی هم روابط گرمی نخواهند داشت» در باره وضعیت این روزهای ایران (اینجا) را ابتدا بخوانید، پس از آن من گزارش مختصری از کتاب قبله عالم و احساس محاصره میدهم، تا روانشناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی که در مصاحبه فولر با یورونیوز هم به آن اشاره شده، شرح بیشتری داده شود.
@javadimr
bit.ly/3YUiZ1x
Telegraph
روانشناسی تاریخی ناسیونالیسم ایرانی از نظر گراهام فولر
شهرت اصلی گراهام فولر در ایران به دلیل کتاب قبله عالم است. دو فراز مهم از مصاحبه اخیر گراهام فولر با یورونیوز فارسی با عنوان «ایران و اسرائیل بدون جمهوری اسلامی هم روابط گرمی نخواهند داشت» در باره وضعیت این روزهای ایران (اینجا) را ابتدا بخوانید، پس از آن…
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی مگر سر پادشاهی کردن نداری
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
گلستان سعدی. باب اول
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
باری به مجلس او در کتاب شاهنامه همی خواندند در زوال مملکت ضحّاک و عهد فریدون وزیر ملک را پرسید هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه برو مملکت مقرر شد گفت آن چنان که شنیدی خلقی برو به تعصب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت گفت ای ملک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی مگر سر پادشاهی کردن نداری
همان به که لشکر به جان پروری
که سلطان به لشکر کند سروری
ملک گفت موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد گفت پادشه را کرم باید تا برو گرد آیند و رحمت تا در پناه دولتش ایمن نشینند و ترا این هر دو نیست
نکند جور پیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند
ملک را پند وزیر ناصح موافق طبع مخالف نیامد روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی عمّ سلطان به منازعت خاستند و ملک پدر خواستند، قومی که از دست تطاول او به جان آمده بودند و پریشان شده بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا ملک از تصرف این به در رفت و بر آنان مقرر شد.
پادشاهی کو روا دارد ستم بر زیر دست
دوستدارش روز سختی دشمن زور آورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
گلستان سعدی. باب اول
❤3
Forwarded from خبرگزاری بین المللی شفقنا
🔴 مساله تغییر یا مصالحه؛ نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم / محمدرضا جوادی یگانه
⬅️این را باید زودتر مینوشتم، ولی با درک تفاوت تغییر و مصالحه است که میتوان نکته اصلی فیلم را دوباره دید: فیلم در تمجید کلیسای کاتولیک است که توانسته یک پاپ فاسد را حذف کند و آبروی کلیسای را حفظ کند. هر چند پاپ باید تا آخر (تا زمان مرگ) ادامه بدهد و رنج بکشد تا شهید بشود (مسیح از روی صلیب پایین نیامد) و مقام پاپی یک مقام مادام العمر است. اما پاپ قدیم، هر چند یک چشمش نمیبیند (واقعا کمبیناست)، اما این اندازه میبیند که این مقام به چشمهایی نیاز دارد که بیشتر و دقیقتر ببیند. بندیکت که استعفا نمیداد مبادا فرانسیس انتخاب شود، اکنون با آرامش خاطر استعفا میدهد چون فرانسیس، خود تقاضای استعفا کرده و حرفش را شنیده. فرانسیس منصب را رها کرده و خواهان تغییر در خود است وقتی نتوانسته کلیسا را تغییر بدهد، ولی حالا بندیکت است تغییر می کند (استعفا می دهد) تا کلیسا با جهان مصالحه کند. فرانسیس خود را شایسته پاپی نمی داند، چون آن زمان که باید تغییر می کرده و تغییر میداده، مصالحه کرده است، و بخاطر همین نقد خود و رنجی که کشیده، شایسته بالاترین مقام در دنیای مسیحی شده است.
نکته مهم در فیلم در نشان دادن آن است که چه کسی باید تغییر کند و چه کسی باید مصالحه کند (یعنی تغییر را بپذیرد). تغییر در جایگاه آنکه باید تغییر کند و آنکه مصالحه، هم، روند فیلم را توضیح میدهد.
👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/1501673/
⬅️این را باید زودتر مینوشتم، ولی با درک تفاوت تغییر و مصالحه است که میتوان نکته اصلی فیلم را دوباره دید: فیلم در تمجید کلیسای کاتولیک است که توانسته یک پاپ فاسد را حذف کند و آبروی کلیسای را حفظ کند. هر چند پاپ باید تا آخر (تا زمان مرگ) ادامه بدهد و رنج بکشد تا شهید بشود (مسیح از روی صلیب پایین نیامد) و مقام پاپی یک مقام مادام العمر است. اما پاپ قدیم، هر چند یک چشمش نمیبیند (واقعا کمبیناست)، اما این اندازه میبیند که این مقام به چشمهایی نیاز دارد که بیشتر و دقیقتر ببیند. بندیکت که استعفا نمیداد مبادا فرانسیس انتخاب شود، اکنون با آرامش خاطر استعفا میدهد چون فرانسیس، خود تقاضای استعفا کرده و حرفش را شنیده. فرانسیس منصب را رها کرده و خواهان تغییر در خود است وقتی نتوانسته کلیسا را تغییر بدهد، ولی حالا بندیکت است تغییر می کند (استعفا می دهد) تا کلیسا با جهان مصالحه کند. فرانسیس خود را شایسته پاپی نمی داند، چون آن زمان که باید تغییر می کرده و تغییر میداده، مصالحه کرده است، و بخاطر همین نقد خود و رنجی که کشیده، شایسته بالاترین مقام در دنیای مسیحی شده است.
نکته مهم در فیلم در نشان دادن آن است که چه کسی باید تغییر کند و چه کسی باید مصالحه کند (یعنی تغییر را بپذیرد). تغییر در جایگاه آنکه باید تغییر کند و آنکه مصالحه، هم، روند فیلم را توضیح میدهد.
👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/1501673/
مساله تغییر یا مصالحه
نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم
منتشرشده در خبرگزاری بینالمللی شفقنا. ۱۱ دی ۱۴۰۱ (اینجا)
مصالحه یا سازش (Compromise)، حل و فصل اختلافات از طریق داوری یا با رضایت حاصل از امتیازات متقابل است؛ توافقی که از طریق تعدیل ادعاها و اصول متضاد، یا اصلاح متقابل خواستهها حاصل میشود. به طور معمول در یک مصالحه، دو طرف تقابل توافق می کنند که امتیازاتی را بدهند. اما تغییر (Change) تبدیل شدن به چیزی متفاوت است.
فرانسیس در زمان حکومت نظامیان، میتوانست یکی از هزاران مردمی باشد که مقابل استبداد ایستاده و کشته شده است. اما او حفظ جان مردمانش را مهمتر دانست و بخاطر آن در برابر نظامیان حاکم سر خم کرد و خواستههایشان را برآورده کرد، هر چند که آنها در مقابل، کشیشان زندانی را آزاد نکردند. فرانسیس به قیمت مرگ نامزد سابقش و شکنجه کشیشاناش و البته طرد و تحقیر، آموخت که استبداد، مصالحه نمیکند، اطاعت میطلبد: اطاعت تام، همانگونه که ویتفوگل گفته بود. و در حکومت دیکتاتوری، گزینه مقابل تغییر و مبارزه، مصالحه نیست، تسلیم است. مصالحه بیش از آنکه سازش باشد، سازگاری است یعنی آموختهشدن مغلوب در برابر غالب و به تعبیر دقیقتر، سازشکاری است، یعنی تن دادن به خواستههای لایتناهی مستبد. همان که مهندس بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی به خوبی شرح داده و نگاه منفی خود به کلمه سازگاری را نشان داده است. در زمانه استبداد، آزادی انتخاب معنا ندارد.
@javadimr
bit.ly/3CfxByN
نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم
منتشرشده در خبرگزاری بینالمللی شفقنا. ۱۱ دی ۱۴۰۱ (اینجا)
مصالحه یا سازش (Compromise)، حل و فصل اختلافات از طریق داوری یا با رضایت حاصل از امتیازات متقابل است؛ توافقی که از طریق تعدیل ادعاها و اصول متضاد، یا اصلاح متقابل خواستهها حاصل میشود. به طور معمول در یک مصالحه، دو طرف تقابل توافق می کنند که امتیازاتی را بدهند. اما تغییر (Change) تبدیل شدن به چیزی متفاوت است.
فرانسیس در زمان حکومت نظامیان، میتوانست یکی از هزاران مردمی باشد که مقابل استبداد ایستاده و کشته شده است. اما او حفظ جان مردمانش را مهمتر دانست و بخاطر آن در برابر نظامیان حاکم سر خم کرد و خواستههایشان را برآورده کرد، هر چند که آنها در مقابل، کشیشان زندانی را آزاد نکردند. فرانسیس به قیمت مرگ نامزد سابقش و شکنجه کشیشاناش و البته طرد و تحقیر، آموخت که استبداد، مصالحه نمیکند، اطاعت میطلبد: اطاعت تام، همانگونه که ویتفوگل گفته بود. و در حکومت دیکتاتوری، گزینه مقابل تغییر و مبارزه، مصالحه نیست، تسلیم است. مصالحه بیش از آنکه سازش باشد، سازگاری است یعنی آموختهشدن مغلوب در برابر غالب و به تعبیر دقیقتر، سازشکاری است، یعنی تن دادن به خواستههای لایتناهی مستبد. همان که مهندس بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی به خوبی شرح داده و نگاه منفی خود به کلمه سازگاری را نشان داده است. در زمانه استبداد، آزادی انتخاب معنا ندارد.
@javadimr
bit.ly/3CfxByN
Telegraph
مساله تغییر یا مصالحه
نگاهی به فیلم دو پاپ به بهانه درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم منتشرشده در خبرگزاری بینالمللی شفقنا. ۱۱ دی ۱۴۰۱ (اینجا) پاپ بندیکت شانزدهم، دیروز درگذشت. او که از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ بالاترین مقام کلیسای کاتولیک بود، پس از رسوایی آزار جنسی کودکان توسط کشیشها و رسواییهای…
نگاهی به کتاب کودتاهای ایران
کتاب کودتاهای ایران، نوشته سهراب یزدانی، متخصص جامعهشناسی سیاسی و استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه خوارزمی است که توسط انتشارات ماهی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و در آن چهار کودتا در تاریخ معاصر ایران: به توپ بستن مجلس اول، انحلال مجلس دوم، کودتای سوم اسفند و کودتای ۲۸ مرداد بررسی شده است. کودتای اول: حمله لیاخوف فرمانده نظامی تهران به دستور محمدعلیشاه علیه مجلس اول مشروطه و به توپ بستن مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ شمسی بود. کودتای دوم، انحلال مجلس دوم مشروطه در پی اولتیماتوم روسیه به ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر در ۱۲۹۰ توسط ناصرالملک، نایبالسلطنه ایران بود، که وقتی مجلس با اخراج شوستر موافقت نکرد، مجلس را منحل کرد و شوستر را اخراج کرد. کودتای سوم، کودتای رضاخان قزاق در سوم اسفند ۱۲۹۹ بود و کودتای چهارم، کودتای سپهبد زاهدی به دستور محمدرضای پهلوی علیه دکتر مصدق نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۲ بود.
یزدانی در فصل آخر کتاب، با عنوان «الگوی کوتای ایران»، تلاش کرده تا به یک الگو از کودتاهای ایران برسد. خلاصه نظر او در این فصل عبارت است از: کودتاهای ایران درونحکومتی بودند، روسای حکومت، بخشی از حکومت را که با آنها ناهمساز بودند (مجلس و نخست وزیر) و رقیبشان شده بودند، حذف کردند (هر چند در کودتای سوم اسفند هم که درونحکومتی نبود، کودتاگران وفاداری خود را به شاه نشان دادند و تلاش کردند کودتا را درونحکومتی نشان بدهند). اصولا کودتاکننده در سلطنت مشروطه، همیشه درباری است. اصول مبهم قانون اساسی و دو دیدگاه متعارض در قانون اساسی مشروطه در باره حقوق شاه در مقابل وظایف مجلس/نخست وزیر که هرگز حل نشد، عامل کودتا بوده است.
در هر چهار مورد، کودتاچیان از حمایت بیرونی برخوردار بودند، روسیه در کودتا علیه مجلس اول، اولتیماتوم روسیه و حمایت انگلیس در کودتا علیه مجلس دوم، انگلیس در کودتای سوم اسفند، و انگلیس و آمریکا درکودتای ۲۸ مرداد. دلیل این حمایت خارجی، یکی عدم پایگاه اجتماعی کودتاگران بود و دیگری رابطه نزدیک بین کودتاگران و بیگانگان.
هر چهار کودتا نظامی بودند (ولی دیکتاتوری نظامی پس از آن ایجاد نشد) و از پشتیبانی عاطفی رئیس حکومت برخوردار بودند. در هر چهار کودتا، آنها که به اسم مردم در حمایت از کودتا بیرون آمدند، اوباش و نیروهای مزدور بودند. هر چهار کودتا به سرعت به نتیجه رسیدند، چون اولا بخش هایی از جامعه و دولت حامی آنها بودند ثانیا کودتاگران بر بیکفایتی و فساد و قانونشکنی دولت یا مجلس انگشت گذاشته بودند و از حمایت تبلیغاتی هم برخوردار بودند و ثالثا روسای کشور این اقدام را قانونی میدانستند.
در هر چهار مورد در نتیجه کودتا، بخش بزرگی از حقوق اجتماعی و مدنی ایرانیان پایمال شد و مطبوعات توقیف شدند و از مجلس جز پوستهای باقی نماند.
کودتاهای ایران پیشرو نبودند و به دنبال حفظ موقعیت اجتماعی طبقات کهن و تقویت نظام پیشین بود و عملا کودتاها به حرکتهای مردمی آزادیخواهانه و ضداستعماری و ضداستبدادی پایان بخشید. یعنی کودتاها واپسگرای اجتماعی و سیاسی بود، مشروطه را تضعیف کرد و حکومتهایی خودکامه بر سر کار آورد.
ایکاش یزدانی در فصل آخر الگوی کودتای ایرانی را منظمتر میکرد و مدل طراحی میکرد. استفاده از روش تطبیقی-تاریخی جان استوارت میل که اسکاچپول و دیگران آن را بکار بستهاند، میتواند در این مورد بخوبی بکار بیاید.
@javadimr
کتاب کودتاهای ایران، نوشته سهراب یزدانی، متخصص جامعهشناسی سیاسی و استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه خوارزمی است که توسط انتشارات ماهی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و در آن چهار کودتا در تاریخ معاصر ایران: به توپ بستن مجلس اول، انحلال مجلس دوم، کودتای سوم اسفند و کودتای ۲۸ مرداد بررسی شده است. کودتای اول: حمله لیاخوف فرمانده نظامی تهران به دستور محمدعلیشاه علیه مجلس اول مشروطه و به توپ بستن مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ شمسی بود. کودتای دوم، انحلال مجلس دوم مشروطه در پی اولتیماتوم روسیه به ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر در ۱۲۹۰ توسط ناصرالملک، نایبالسلطنه ایران بود، که وقتی مجلس با اخراج شوستر موافقت نکرد، مجلس را منحل کرد و شوستر را اخراج کرد. کودتای سوم، کودتای رضاخان قزاق در سوم اسفند ۱۲۹۹ بود و کودتای چهارم، کودتای سپهبد زاهدی به دستور محمدرضای پهلوی علیه دکتر مصدق نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۲ بود.
یزدانی در فصل آخر کتاب، با عنوان «الگوی کوتای ایران»، تلاش کرده تا به یک الگو از کودتاهای ایران برسد. خلاصه نظر او در این فصل عبارت است از: کودتاهای ایران درونحکومتی بودند، روسای حکومت، بخشی از حکومت را که با آنها ناهمساز بودند (مجلس و نخست وزیر) و رقیبشان شده بودند، حذف کردند (هر چند در کودتای سوم اسفند هم که درونحکومتی نبود، کودتاگران وفاداری خود را به شاه نشان دادند و تلاش کردند کودتا را درونحکومتی نشان بدهند). اصولا کودتاکننده در سلطنت مشروطه، همیشه درباری است. اصول مبهم قانون اساسی و دو دیدگاه متعارض در قانون اساسی مشروطه در باره حقوق شاه در مقابل وظایف مجلس/نخست وزیر که هرگز حل نشد، عامل کودتا بوده است.
در هر چهار مورد، کودتاچیان از حمایت بیرونی برخوردار بودند، روسیه در کودتا علیه مجلس اول، اولتیماتوم روسیه و حمایت انگلیس در کودتا علیه مجلس دوم، انگلیس در کودتای سوم اسفند، و انگلیس و آمریکا درکودتای ۲۸ مرداد. دلیل این حمایت خارجی، یکی عدم پایگاه اجتماعی کودتاگران بود و دیگری رابطه نزدیک بین کودتاگران و بیگانگان.
هر چهار کودتا نظامی بودند (ولی دیکتاتوری نظامی پس از آن ایجاد نشد) و از پشتیبانی عاطفی رئیس حکومت برخوردار بودند. در هر چهار کودتا، آنها که به اسم مردم در حمایت از کودتا بیرون آمدند، اوباش و نیروهای مزدور بودند. هر چهار کودتا به سرعت به نتیجه رسیدند، چون اولا بخش هایی از جامعه و دولت حامی آنها بودند ثانیا کودتاگران بر بیکفایتی و فساد و قانونشکنی دولت یا مجلس انگشت گذاشته بودند و از حمایت تبلیغاتی هم برخوردار بودند و ثالثا روسای کشور این اقدام را قانونی میدانستند.
در هر چهار مورد در نتیجه کودتا، بخش بزرگی از حقوق اجتماعی و مدنی ایرانیان پایمال شد و مطبوعات توقیف شدند و از مجلس جز پوستهای باقی نماند.
کودتاهای ایران پیشرو نبودند و به دنبال حفظ موقعیت اجتماعی طبقات کهن و تقویت نظام پیشین بود و عملا کودتاها به حرکتهای مردمی آزادیخواهانه و ضداستعماری و ضداستبدادی پایان بخشید. یعنی کودتاها واپسگرای اجتماعی و سیاسی بود، مشروطه را تضعیف کرد و حکومتهایی خودکامه بر سر کار آورد.
ایکاش یزدانی در فصل آخر الگوی کودتای ایرانی را منظمتر میکرد و مدل طراحی میکرد. استفاده از روش تطبیقی-تاریخی جان استوارت میل که اسکاچپول و دیگران آن را بکار بستهاند، میتواند در این مورد بخوبی بکار بیاید.
@javadimr
👍3
جمعه تا چهارشنبه، اوج تا سقوط
الف) بخشی از راز محبوبیت شگرف قاسم سلیمانی نقش عملی او در قدرتمند کردن ایران در خارج از مرزهای آن، پس از قرنها شکست بود. ایران پس از اسلام هرگز به مرزهای مدیترانه نرسید و از نادر به بعد، در همه جنگها شکست خورد و تحقیر شد. در جنگ تحمیلی هم،، هر چند زمین نداد، اما در نهایت با اجبار صلح را پذیرفت. اما سلیمانی دامنه نفوذ نظامی ایران را برد تا مدیترانه، یعنی عراق و سوریه و لبنان همزمان تحت اشراف نظامی او بود.
ب) شباهتش با شخصیت ملی آرمانی ایرانیان یعنی لوطیدرویش بود که حضرت علی برجستهترین نمونه آن است، که شام یتمیان عرب را نیمهشب ناشناس میبرده است. و پس از آن، حضرت اباالفضل. سقایت معمولا کار آنها بوده که توان جنگیدن نداشتند، اما سپهسالار که سقا میشود و بجای علم، مشک بر میدارد، و سر و دست میدهد پای سقایت، میشود اباالفضل العباس، که شخصیت ملی آرمانی ایرانیان است؛ ترکییب همزمان پهلوانِ جوانمرد-زاهدِ متواضع، یا علمدار-سقا.
پهلوان متواضع، شخصیت ملی آرمانی ایران است. خوشهچین حضرت علی و پسرش، پوریای ولی است و تختی و سردار سلیمانی. قاسم سلیمانی، بزرگترین سردار ایران، برای فرزندان شهدا پدری میکند و از آنها خواهش میکند غذا بخورند. سرداری که نظیرش چند قرن است نیامده، خود را سرباز میداند. (پیش از این در مصاحبهای با شفقنا، ابعاد این موضع را توضیح داده بودم. اینجا را ببینید).
ج) اما «چه میشد اگر» بعد شهادت سردار سلیمانی، هواپیمای اوکراینی را نمیزدند. وقایع جمعه تا سهشنبه، پیش از آن چهارشنبه شوم، آغاز یک رستاخیز بزرگ ایرانی بود، آکنده از خون بزرگترین سردار ایرانی قرون اخیر. اما شاید باد بینیازی خداوند بود که از چهارشنبه وزیدن گرفت، مزاج دهر تبه شد پس از آن.
الف) بخشی از راز محبوبیت شگرف قاسم سلیمانی نقش عملی او در قدرتمند کردن ایران در خارج از مرزهای آن، پس از قرنها شکست بود. ایران پس از اسلام هرگز به مرزهای مدیترانه نرسید و از نادر به بعد، در همه جنگها شکست خورد و تحقیر شد. در جنگ تحمیلی هم،، هر چند زمین نداد، اما در نهایت با اجبار صلح را پذیرفت. اما سلیمانی دامنه نفوذ نظامی ایران را برد تا مدیترانه، یعنی عراق و سوریه و لبنان همزمان تحت اشراف نظامی او بود.
ب) شباهتش با شخصیت ملی آرمانی ایرانیان یعنی لوطیدرویش بود که حضرت علی برجستهترین نمونه آن است، که شام یتمیان عرب را نیمهشب ناشناس میبرده است. و پس از آن، حضرت اباالفضل. سقایت معمولا کار آنها بوده که توان جنگیدن نداشتند، اما سپهسالار که سقا میشود و بجای علم، مشک بر میدارد، و سر و دست میدهد پای سقایت، میشود اباالفضل العباس، که شخصیت ملی آرمانی ایرانیان است؛ ترکییب همزمان پهلوانِ جوانمرد-زاهدِ متواضع، یا علمدار-سقا.
پهلوان متواضع، شخصیت ملی آرمانی ایران است. خوشهچین حضرت علی و پسرش، پوریای ولی است و تختی و سردار سلیمانی. قاسم سلیمانی، بزرگترین سردار ایران، برای فرزندان شهدا پدری میکند و از آنها خواهش میکند غذا بخورند. سرداری که نظیرش چند قرن است نیامده، خود را سرباز میداند. (پیش از این در مصاحبهای با شفقنا، ابعاد این موضع را توضیح داده بودم. اینجا را ببینید).
ج) اما «چه میشد اگر» بعد شهادت سردار سلیمانی، هواپیمای اوکراینی را نمیزدند. وقایع جمعه تا سهشنبه، پیش از آن چهارشنبه شوم، آغاز یک رستاخیز بزرگ ایرانی بود، آکنده از خون بزرگترین سردار ایرانی قرون اخیر. اما شاید باد بینیازی خداوند بود که از چهارشنبه وزیدن گرفت، مزاج دهر تبه شد پس از آن.
Shafaqna
علمدار-سقا، و شخصیت ملی آرمانی ایرانیان: نوشته دکتر جوادی یگانه | خبرگزاری بین المللی شفقنا
آزار جنسی در ایران، از ادعا تا واقعیت
خانم دکتر فرشته روحافزا ، که از دانشگاه منچستر انگلستان دکترا گرفته، در یک برنامه خبری تلویزیونی در باره جایگاه زن در کشورهای غربی گفته در غرب اگر زنی بخواهد رشد کند، به او تعرض میشود اما در ایران چنین مسئلهای اصلا وجود خارجی ندارد (اینجا را ببیند).
در پاسخ به این مساله و به استناد پیمایش ملی «وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که در سال ۱۳۹۵ با ۸۲ هزار نمونه از ۴۲۶ شهر مرکز شهرستان انجام شده و گزارش آن توسط شورای اجتماعی کشور منتشر شده، پاسخ زنان به تجربه مزاحمت در سطح ملی در ادامه آمده است.
بر اساس این پیمایش، بیش از نیمی از زنان جامعه ایران تجربه صور خفیف #آزار_جنسی داشتهاند. این میزان در باره موارد شدیدتر، به یکششم زنان میرسد. اما باید پذیرفت که در جامعه ایران، بیان آزار جنسی دشوار است ولذا احتمالا این آمار، کف میزان آزار جنسی را بیان میکند.
بر خلاف نظر خانم روحافزا، معتقدم تصویر هیولایی از جامعه غربی ساختن (که اتفاقا خلاف واقع است)، و ندیدن مشکلات واقعی زنان ایرانی، کارکردی جز غرقه شدن در توهم ندارد.
مقدمه اصلاح، پذیرش واقعیتهای تلخ است.
خانم دکتر فرشته روحافزا ، که از دانشگاه منچستر انگلستان دکترا گرفته، در یک برنامه خبری تلویزیونی در باره جایگاه زن در کشورهای غربی گفته در غرب اگر زنی بخواهد رشد کند، به او تعرض میشود اما در ایران چنین مسئلهای اصلا وجود خارجی ندارد (اینجا را ببیند).
در پاسخ به این مساله و به استناد پیمایش ملی «وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که در سال ۱۳۹۵ با ۸۲ هزار نمونه از ۴۲۶ شهر مرکز شهرستان انجام شده و گزارش آن توسط شورای اجتماعی کشور منتشر شده، پاسخ زنان به تجربه مزاحمت در سطح ملی در ادامه آمده است.
بر اساس این پیمایش، بیش از نیمی از زنان جامعه ایران تجربه صور خفیف #آزار_جنسی داشتهاند. این میزان در باره موارد شدیدتر، به یکششم زنان میرسد. اما باید پذیرفت که در جامعه ایران، بیان آزار جنسی دشوار است ولذا احتمالا این آمار، کف میزان آزار جنسی را بیان میکند.
بر خلاف نظر خانم روحافزا، معتقدم تصویر هیولایی از جامعه غربی ساختن (که اتفاقا خلاف واقع است)، و ندیدن مشکلات واقعی زنان ایرانی، کارکردی جز غرقه شدن در توهم ندارد.
مقدمه اصلاح، پذیرش واقعیتهای تلخ است.
👍7