◽️
📌 کتابهای ما را از کتابفروشیهای معتبر بخواهید.
⭕️ همچنین میتوانید از «وبسایت جهان کتاب» (با ارسال رایگان به سراسر ایران) خرید کنید:
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
📌 کتابهای ما را از کتابفروشیهای معتبر بخواهید.
⭕️ همچنین میتوانید از «وبسایت جهان کتاب» (با ارسال رایگان به سراسر ایران) خرید کنید:
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
◽️
فنلاند از روزی که در پی فروپاشی امپراتوری تزار در انقلاب 1917 در مقام رهایی از قید روسیه و اعادۀ استقلال خود برآمد گرفتار رشته بحرانهای کموبیش پیوستهای شد که جز نارضایی روسها از این امر و تلاشهای مختلف آنها برای انقیاد فنلاند دلیل دیگری نداشت.
در مواجهه با تمامی این بحرانها، از «جنگ داخلی»ای که در سال 1918 میان نیروهای مورد حمایت شوروی و فنلاندیها آغاز شد، تا حملة ارتش سرخ به فنلاند در پاییز 1939- معروف به «جنگ زمستانی»- و اقدامات آلمان برای کشاندن پای فنلاند به جنگ علیه شوروی در سال 1941 و تلاشهای فنلاند برای رهایی از این مخمصه در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم، مانرهایم نقشی اساسی ایفا کرد و تلاش حتیالامکانِ او برای حفظ منافع ملّی فنلاند در آن ادوار پرآشوب، مبنای اصلی شهرت و آوازۀ او را تشکیل میدهد.
| کارل گوستاف مانرهایم: در راه آزادی و سربلندی فنلاند | استیون جی. زالوگا | ترجمۀ کاوه بیات | ۱۴۴ ص (مصور) |
◽️
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub
فنلاند از روزی که در پی فروپاشی امپراتوری تزار در انقلاب 1917 در مقام رهایی از قید روسیه و اعادۀ استقلال خود برآمد گرفتار رشته بحرانهای کموبیش پیوستهای شد که جز نارضایی روسها از این امر و تلاشهای مختلف آنها برای انقیاد فنلاند دلیل دیگری نداشت.
در مواجهه با تمامی این بحرانها، از «جنگ داخلی»ای که در سال 1918 میان نیروهای مورد حمایت شوروی و فنلاندیها آغاز شد، تا حملة ارتش سرخ به فنلاند در پاییز 1939- معروف به «جنگ زمستانی»- و اقدامات آلمان برای کشاندن پای فنلاند به جنگ علیه شوروی در سال 1941 و تلاشهای فنلاند برای رهایی از این مخمصه در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم، مانرهایم نقشی اساسی ایفا کرد و تلاش حتیالامکانِ او برای حفظ منافع ملّی فنلاند در آن ادوار پرآشوب، مبنای اصلی شهرت و آوازۀ او را تشکیل میدهد.
| کارل گوستاف مانرهایم: در راه آزادی و سربلندی فنلاند | استیون جی. زالوگا | ترجمۀ کاوه بیات | ۱۴۴ ص (مصور) |
◽️
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub
https://s6.uupload.ir/files/photo_2025-07-03_15-34-12_be6.jpg
◽️
کتاب در جنگ
صفحات تکّهپاره شده:
سرنوشت و قدرت کتابها در زمان جنگ
کلودیا راث پیرپونت
ترجمۀ سعید پزشک
در کریسمس ۱۹۳۹، چند ماه پس از شروع جنگ جهانی دوم، کتابفروشیهای لندن بسیار شلوغ بودند. جنگ مردمی را به میان آورد مشتاق دانستن دربارۀ سلاحها، هواپیماها و شناخت کشوری که بار دیگر دشمن بود. اعتمادبهنفس بالا بود و کنجکاوی - هماندازۀ ترس- حاکم. در میان عناوین تازۀ کتابها، کتاب من با یک آلمانی ازدواج کردم پنج بار چاپ شده بود و تمام نسخههای طنز مصوّر آدولف در بلالندرلند چندروزه تمام شد؛ کتابی الهامگرفته از لوئیس کارول که هیتلر را در نقش یک کودک سبیلو و همراه با یک موش یهودی در اردوگاه کار اجباری نشان میداد. ناشران برای نشان دادن اینکه چقدر انگلیسیها با آلمانیهایی که کتابسوزان بر پا کردهاند متفاوتند، چاپ ترجمۀ تازهای از متن کامل کتاب نبرد من را منتشر کرده بودند که بهسرعت به فروش رفت؛ حق نشر کتاب هم به صلیبسرخ واگذار شد، که کتابهایی را برای اسیران جنگی بریتانیایی ارسال کرد. تابستان بعد، تازه پس از فروپاشی کاملاً غیرمنتظرۀ فرانسه که بمبها شروع به باریدن کردند و سیاستمداران هشدار دادند که تهاجم آلمان قریبالوقوع است، مردم اعتراف کردند مطالعه برایشان دشوار شده؛ درست همان زمان که حتی چرچیل گفت: «اگر قرار است این داستان طولانیِ جزیرۀ ما بالاخره به پایان برسد...»
البته کتابخوانی فقط دشوار شده بود نه غیرممکن: با ادامه یافتن جنگ رمانهای زنگها برای که به صدا درمیآید و بربادرفته، داستانهایی آمریکایی از جنگهای قبلی، به پرفروشترین کتابها تبدیل شدند. وقتی بمبها هزاران شهروند لندن را مجبور به پناه گرفتن در ایستگاههای قطار زیرزمینی شهر کرد، اغلب در آنها قفسههای کتاب کوچکی برای تقویت روحیه نصب میشدند. یکی از معروفترین عکسهای لندنِ زمان جنگ، گروهی از مردان خونسرد را نشان میدهد که کلاه بر سر دارند و در حال بررسی کتاب در قفسههایی هستند که به شکل معجزهآسایی در بمباران کتابخانۀ عمارت کنزینگتون سالم ماندهاند...
#مجله_جهان_کتاب
#کتاب_در_جنگ
📌 متن کامل را در سایت جهان کتاب بخوانید: 👇
yun.ir/0yc377
◽️
◽️
کتاب در جنگ
صفحات تکّهپاره شده:
سرنوشت و قدرت کتابها در زمان جنگ
کلودیا راث پیرپونت
ترجمۀ سعید پزشک
در کریسمس ۱۹۳۹، چند ماه پس از شروع جنگ جهانی دوم، کتابفروشیهای لندن بسیار شلوغ بودند. جنگ مردمی را به میان آورد مشتاق دانستن دربارۀ سلاحها، هواپیماها و شناخت کشوری که بار دیگر دشمن بود. اعتمادبهنفس بالا بود و کنجکاوی - هماندازۀ ترس- حاکم. در میان عناوین تازۀ کتابها، کتاب من با یک آلمانی ازدواج کردم پنج بار چاپ شده بود و تمام نسخههای طنز مصوّر آدولف در بلالندرلند چندروزه تمام شد؛ کتابی الهامگرفته از لوئیس کارول که هیتلر را در نقش یک کودک سبیلو و همراه با یک موش یهودی در اردوگاه کار اجباری نشان میداد. ناشران برای نشان دادن اینکه چقدر انگلیسیها با آلمانیهایی که کتابسوزان بر پا کردهاند متفاوتند، چاپ ترجمۀ تازهای از متن کامل کتاب نبرد من را منتشر کرده بودند که بهسرعت به فروش رفت؛ حق نشر کتاب هم به صلیبسرخ واگذار شد، که کتابهایی را برای اسیران جنگی بریتانیایی ارسال کرد. تابستان بعد، تازه پس از فروپاشی کاملاً غیرمنتظرۀ فرانسه که بمبها شروع به باریدن کردند و سیاستمداران هشدار دادند که تهاجم آلمان قریبالوقوع است، مردم اعتراف کردند مطالعه برایشان دشوار شده؛ درست همان زمان که حتی چرچیل گفت: «اگر قرار است این داستان طولانیِ جزیرۀ ما بالاخره به پایان برسد...»
البته کتابخوانی فقط دشوار شده بود نه غیرممکن: با ادامه یافتن جنگ رمانهای زنگها برای که به صدا درمیآید و بربادرفته، داستانهایی آمریکایی از جنگهای قبلی، به پرفروشترین کتابها تبدیل شدند. وقتی بمبها هزاران شهروند لندن را مجبور به پناه گرفتن در ایستگاههای قطار زیرزمینی شهر کرد، اغلب در آنها قفسههای کتاب کوچکی برای تقویت روحیه نصب میشدند. یکی از معروفترین عکسهای لندنِ زمان جنگ، گروهی از مردان خونسرد را نشان میدهد که کلاه بر سر دارند و در حال بررسی کتاب در قفسههایی هستند که به شکل معجزهآسایی در بمباران کتابخانۀ عمارت کنزینگتون سالم ماندهاند...
#مجله_جهان_کتاب
#کتاب_در_جنگ
📌 متن کامل را در سایت جهان کتاب بخوانید: 👇
yun.ir/0yc377
◽️
https://s6.uupload.ir/files/photo_2025-07-03_15-18-27_8dhl.jpg
◽️
مهدی حمیدی شیرازی:
شاعر و عاشق
اگر بخواهیم از شعر سنّتی صدسال اخیر سفینهای فراهم آوریم، بعد از بهار و ایرج و پروین و شهریار بیشترین حجم انتخاب از شعر حمیدی خواهد بود. حمیدی در عرصههای گوناگون سخن پارسی شاعری ورزیده و توانا بود که در چندین قالب از قوالب شعر سنّتی پارسی شاهکارهای ارجمندی به یادگار گذاشت [...] امتیاز بزرگ حمیدی بر اعمّ اغلب کسانی که در این عصر، شعر کلاسیک میسرایند این بود که تا از حالتی روحی سرشار نمیشد، شعر نمیگفت. اکثر شعرهای او نوعی بیان حالت عاطفی اوست از خشم و کینه تا مهر و مرثیه و نوعی تأمّلات وجودی. در مجموعهٔ میراث شعری او، شعرهای درخشانی که تصویرکنندهٔ اینگونه حالات شخصی او باشد کم نیست [...]
شعر حمیدی مبانی جمالشناسی خود را در سبک خراسانی میجوید. او زبان فرّخی و منوچهری و فردوسی و دیگر بزرگان قرن چهارم و پنجم را با تلفیق از اجزای زبان عصر، زبان ویژهٔ خود کرده و در این کار توفیق چشمگیری به دست آورده بود. شعرهای برجستهٔ او غالباً محصول نیمهٔ دوم عمر شاعری اوست، وگرنه به هنگام فوران شعرهای جوانی، شعرش اغلب دارای نقصهای زبانی آشکار است. امّا در نیمهٔ دوم عمر شاعریاش روزبهروز بر پختگی و سختگی شعرها افزوده شده و بعضی از شاهکارهای شعری او، اوج کاربُرد زبان سنّتی در شعر عصر ماست»
محمدرضا شفیعی کدکنی (با چراغ و آینه، صص 502-496).
| مهدی حمیدی شیرازی: شاعر و عاشق | کامیار عابدی | 528 ص |
#مهدیـحمیدیـشیرازی
#کامیارـعابدی
⭕️ خرید از سایت (با ارسال رایگان به سراسر ایران): www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
◽️
مهدی حمیدی شیرازی:
شاعر و عاشق
اگر بخواهیم از شعر سنّتی صدسال اخیر سفینهای فراهم آوریم، بعد از بهار و ایرج و پروین و شهریار بیشترین حجم انتخاب از شعر حمیدی خواهد بود. حمیدی در عرصههای گوناگون سخن پارسی شاعری ورزیده و توانا بود که در چندین قالب از قوالب شعر سنّتی پارسی شاهکارهای ارجمندی به یادگار گذاشت [...] امتیاز بزرگ حمیدی بر اعمّ اغلب کسانی که در این عصر، شعر کلاسیک میسرایند این بود که تا از حالتی روحی سرشار نمیشد، شعر نمیگفت. اکثر شعرهای او نوعی بیان حالت عاطفی اوست از خشم و کینه تا مهر و مرثیه و نوعی تأمّلات وجودی. در مجموعهٔ میراث شعری او، شعرهای درخشانی که تصویرکنندهٔ اینگونه حالات شخصی او باشد کم نیست [...]
شعر حمیدی مبانی جمالشناسی خود را در سبک خراسانی میجوید. او زبان فرّخی و منوچهری و فردوسی و دیگر بزرگان قرن چهارم و پنجم را با تلفیق از اجزای زبان عصر، زبان ویژهٔ خود کرده و در این کار توفیق چشمگیری به دست آورده بود. شعرهای برجستهٔ او غالباً محصول نیمهٔ دوم عمر شاعری اوست، وگرنه به هنگام فوران شعرهای جوانی، شعرش اغلب دارای نقصهای زبانی آشکار است. امّا در نیمهٔ دوم عمر شاعریاش روزبهروز بر پختگی و سختگی شعرها افزوده شده و بعضی از شاهکارهای شعری او، اوج کاربُرد زبان سنّتی در شعر عصر ماست»
محمدرضا شفیعی کدکنی (با چراغ و آینه، صص 502-496).
| مهدی حمیدی شیرازی: شاعر و عاشق | کامیار عابدی | 528 ص |
#مهدیـحمیدیـشیرازی
#کامیارـعابدی
⭕️ خرید از سایت (با ارسال رایگان به سراسر ایران): www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
◽️
مهدی آذر یزدی
(۸ مرداد ۱۳۰۱ - ۱۸ تیر ۱۳۸۸)
#مهدی_آذر_یزدی
#حکایت_پیر_قصه_گو
#عاشق_کتاب_و_بخاری_کاغذی
⭕️www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
مهدی آذر یزدی
(۸ مرداد ۱۳۰۱ - ۱۸ تیر ۱۳۸۸)
#مهدی_آذر_یزدی
#حکایت_پیر_قصه_گو
#عاشق_کتاب_و_بخاری_کاغذی
⭕️www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
https://s6.uupload.ir/files/born_losers_92zu.jpg
◽️
آیا شما یک «بازنده»اید؟
اختراع شکست
گفتوگو با اسکات اِی. سَندِج
مصاحبهکنندگان: سینا نجفی، دیوید سِرلین
ترجمۀ مهدی مقیسه
نخستین بحران بزرگ اقتصادی آمریکا وحشت 1819 بود؛ اولینبار بود که بسیاری از مردم سراسر آمریکا میدیدند واقعۀ مبهم و غیرقابل درکی در والاستریت میتواند تأثیر عمیقی بر زندگیشان بگذارد. البته قبل از آن هم سختی پیش آمده بود، اما مربوط بود به جنگ، ضایعشدن محصول، خشکسالی، و دیگر پدیدههای مرئی و قابل فهم. اما وقتی در 1819 اقتصاد فروپاشید، اتفاقی بود نامرئی و نامفهوم. این تغییری بنیادی در زندگی آمریکاییها بود تا هویت خود را در جامعهای بنا کنند که از یک سو در حال سکولار شدن بود، و از سوی دیگر ادوار متناوب رونق و رکود را تجربه میکرد که سرمنشأیی نامعلوم داشت. همین است که تا حدود سال 1820 نوعی از ادبیات با مضمون ورشکستگی و شکست ظاهر میشود. اما در نوع کاربرد کلمۀ «شکست» شاهد گردشی 180 درجه هستیم: از 1820 تا حدود سالهای جنگ داخلی، کلمۀ شکست در توصیف کسانی به کار میرفت که گرفتاری مالی برایشان پیش میآمد، اما ساخت عبارات چیزی بود از قبیل «من [در فلان کار] شکست خوردم» یا «من گند زدم»، و نه «من یک بازنده هستم»، یعنی ماجرایی که میشد از آن صحبت کرد بدون اینکه به شأن اخلاقی و وجودی فرد خدشهای وارد شود.
پس معنی نخست شکست پیش از جنگ داخلی ورشکستگی مالی بود. اگر دربارۀ کسی میگفتید: «شکست خورده»، معنایش این بود که او تاجری ورشکسته است، و بخصوص _ و این بسیار مهم است _ این معنی را میرساند که او فردی بیش از اندازه جاهطلب بوده است. او از اعتبارش بیش از حد استفاده کرده، در توسعۀ کسبوکارش عجله کرده، یا وارد کارهایی شده که از آن سررشته نداشته است. اما اگر امروز از یک آمریکایی معمولی بخواهید که آدمی شکستخورده را برایتان توصیف کند، چیزی از این قبیل خواهید شنید: «آدم میانمایۀ بیدستاوردی که بدون برنامۀ مشخصی زندگی باریبههرجهتی میگذراند و درجا میزند»؛ و این همان تغییر جهت 180 درجهای مفهوم شکست است که پیشتر گفتم: از کسی که بیش از اندازه جاهطلب است و حد خودش را نمیداند به کسی که بیدستاورد است و آنطور که باید جاهطلبی ندارد.
…آدمها امروز متوسطبودن را نوعی شکست میدانند. اگر شکست را فقدان دستاوردی ویژه تعریف کنیم، آن وقت شما ممکن است زندگی امن و آرامی را به خوشی بگذرانید و باز همچنان آدمی بازنده به حساب بیایید. شخصیت نمونۀ این نوع زندگی ویلی لومَن در نمایش مرگ دستفروش [اثر آرتور میلر] است. اگر یک ورق کاغذ بردارید و در آن چیزهایی را که ویلی لومن در جامعۀ شایستهسالار آمریکایی به دست آورده ردیف کنید، یک چنین فهرستی خواهید داشت: او صاحب خانه است؛ اتومبیل دارد؛ اسباب منزلش مدرن و مرتب است؛ 35 سال شغلش را حفظ کرده _ حتی در دورۀ رکود؛ همسری دارد با دو پسر سالم و زیبا، که یکی از آنها ستارۀ فوتبال است و برای کالج بورس گرفته. شما بگویید کجای این زندگی شکست است؟ این رؤیای آمریکایی است. او هر کاری را که لازم بوده انجام داده، و هر چیزی را که بنا بوده به دست بیاورد به دست آورده، و با این حال همه _ همسرش، فرزندانش، همسایگانش، مدیرش _ میدانند که او آدمی بازنده است، نه به این جهت که ورشکست شده یا اینکه بیش از حد جاهطلب است، بلکه به این دلیل که درجا میزند و در نتیجه در هویتش نقصی هست.👇
◽️
آیا شما یک «بازنده»اید؟
اختراع شکست
گفتوگو با اسکات اِی. سَندِج
مصاحبهکنندگان: سینا نجفی، دیوید سِرلین
ترجمۀ مهدی مقیسه
نخستین بحران بزرگ اقتصادی آمریکا وحشت 1819 بود؛ اولینبار بود که بسیاری از مردم سراسر آمریکا میدیدند واقعۀ مبهم و غیرقابل درکی در والاستریت میتواند تأثیر عمیقی بر زندگیشان بگذارد. البته قبل از آن هم سختی پیش آمده بود، اما مربوط بود به جنگ، ضایعشدن محصول، خشکسالی، و دیگر پدیدههای مرئی و قابل فهم. اما وقتی در 1819 اقتصاد فروپاشید، اتفاقی بود نامرئی و نامفهوم. این تغییری بنیادی در زندگی آمریکاییها بود تا هویت خود را در جامعهای بنا کنند که از یک سو در حال سکولار شدن بود، و از سوی دیگر ادوار متناوب رونق و رکود را تجربه میکرد که سرمنشأیی نامعلوم داشت. همین است که تا حدود سال 1820 نوعی از ادبیات با مضمون ورشکستگی و شکست ظاهر میشود. اما در نوع کاربرد کلمۀ «شکست» شاهد گردشی 180 درجه هستیم: از 1820 تا حدود سالهای جنگ داخلی، کلمۀ شکست در توصیف کسانی به کار میرفت که گرفتاری مالی برایشان پیش میآمد، اما ساخت عبارات چیزی بود از قبیل «من [در فلان کار] شکست خوردم» یا «من گند زدم»، و نه «من یک بازنده هستم»، یعنی ماجرایی که میشد از آن صحبت کرد بدون اینکه به شأن اخلاقی و وجودی فرد خدشهای وارد شود.
پس معنی نخست شکست پیش از جنگ داخلی ورشکستگی مالی بود. اگر دربارۀ کسی میگفتید: «شکست خورده»، معنایش این بود که او تاجری ورشکسته است، و بخصوص _ و این بسیار مهم است _ این معنی را میرساند که او فردی بیش از اندازه جاهطلب بوده است. او از اعتبارش بیش از حد استفاده کرده، در توسعۀ کسبوکارش عجله کرده، یا وارد کارهایی شده که از آن سررشته نداشته است. اما اگر امروز از یک آمریکایی معمولی بخواهید که آدمی شکستخورده را برایتان توصیف کند، چیزی از این قبیل خواهید شنید: «آدم میانمایۀ بیدستاوردی که بدون برنامۀ مشخصی زندگی باریبههرجهتی میگذراند و درجا میزند»؛ و این همان تغییر جهت 180 درجهای مفهوم شکست است که پیشتر گفتم: از کسی که بیش از اندازه جاهطلب است و حد خودش را نمیداند به کسی که بیدستاورد است و آنطور که باید جاهطلبی ندارد.
…آدمها امروز متوسطبودن را نوعی شکست میدانند. اگر شکست را فقدان دستاوردی ویژه تعریف کنیم، آن وقت شما ممکن است زندگی امن و آرامی را به خوشی بگذرانید و باز همچنان آدمی بازنده به حساب بیایید. شخصیت نمونۀ این نوع زندگی ویلی لومَن در نمایش مرگ دستفروش [اثر آرتور میلر] است. اگر یک ورق کاغذ بردارید و در آن چیزهایی را که ویلی لومن در جامعۀ شایستهسالار آمریکایی به دست آورده ردیف کنید، یک چنین فهرستی خواهید داشت: او صاحب خانه است؛ اتومبیل دارد؛ اسباب منزلش مدرن و مرتب است؛ 35 سال شغلش را حفظ کرده _ حتی در دورۀ رکود؛ همسری دارد با دو پسر سالم و زیبا، که یکی از آنها ستارۀ فوتبال است و برای کالج بورس گرفته. شما بگویید کجای این زندگی شکست است؟ این رؤیای آمریکایی است. او هر کاری را که لازم بوده انجام داده، و هر چیزی را که بنا بوده به دست بیاورد به دست آورده، و با این حال همه _ همسرش، فرزندانش، همسایگانش، مدیرش _ میدانند که او آدمی بازنده است، نه به این جهت که ورشکست شده یا اینکه بیش از حد جاهطلب است، بلکه به این دلیل که درجا میزند و در نتیجه در هویتش نقصی هست.👇
آیا شما یک «بازنده»اید؟ (بخش دوم، ادامه از بالا)
👆یکی از پرسشهایی که در کتابم طرح کردهام، و فکر میکنم کمتر از دیگر پرسشها در یافتن پاسخ آن موفق شده باشم، این است: «چرا آمریکاییها همچنان به این طرز تلقی از موفقیت و شکست باور دارند؟». قاعدۀ آمریکایی میگوید اگر سخت کار کنید موفق میشوید. خوب همۀ ما آدمهای موفقی را میشناسیم که سخت کار نکردهاند، و کسانی را هم میشناسیم که خیلی سخت کار کردهاند و موفق نشدهاند. پس این قاعدهای است که بیشتر شاهد نقضش هستیم و بهندرت درست در میآید، و با این حال ما تمام زندگیمان را بر ایمانی خللناپذیر بر درستی این قاعده بنا میکنیم. در دهۀ 1930 ویلیام میلر ، جامعهشناس آمریکایی، زندگی مدیران ارشد و صاحبان صنایع آمریکا را بررسی کرد، و آماری که تهیه کرد نشان میداد که تنها حدود 3 درصد از این اشخاص از خانوادههای کمدرآمد برخاستهاند. این تصور که آدم در شهری کوچک بزرگ میشود، در گاراژ خانهاش کامپیوتر میسازد و ثروتمندترین آدم روی زمین میشود به لحاظ آماری نامعتبر است؛ چیزی است که وقوعش بسیار نامحتمل است و با این حال دستکشیدن از این افسانه برای آمریکاییها بسیار مشکل است، و این مرا واقعاً متحیر میکند. رها کردن این افسانه به معنی دست برداشتن از این تصور است که روحتان را باید بر مبنای الگوهای تجارت و کارآفرینی شکل بدهید و فارغ از اینکه به چه کاری مشغولید، روزنامهنگار هستید یا استاد دانشگاه، تاجر یا موسیقیدان، هرچه هستید شما همیشه باید روی خودتان سرمایهگذاری کنید، بکوشید تا بیشترین سود را کسب کنید، ظرفیتهایتان را بیشینه کنید، و... خلاصه یعنی تمام این استعارههای تجاری را که ما برای تعریف و توصیف شخصیتمان به کار میبریم دور بیندازیم...
#مجله_جهان_کتاب
#اختراع_شکست
📌 متن کامل را در سایت جهان کتاب بخوانید: 👇
https://B2n.ir/yb9384
◽️
👆یکی از پرسشهایی که در کتابم طرح کردهام، و فکر میکنم کمتر از دیگر پرسشها در یافتن پاسخ آن موفق شده باشم، این است: «چرا آمریکاییها همچنان به این طرز تلقی از موفقیت و شکست باور دارند؟». قاعدۀ آمریکایی میگوید اگر سخت کار کنید موفق میشوید. خوب همۀ ما آدمهای موفقی را میشناسیم که سخت کار نکردهاند، و کسانی را هم میشناسیم که خیلی سخت کار کردهاند و موفق نشدهاند. پس این قاعدهای است که بیشتر شاهد نقضش هستیم و بهندرت درست در میآید، و با این حال ما تمام زندگیمان را بر ایمانی خللناپذیر بر درستی این قاعده بنا میکنیم. در دهۀ 1930 ویلیام میلر ، جامعهشناس آمریکایی، زندگی مدیران ارشد و صاحبان صنایع آمریکا را بررسی کرد، و آماری که تهیه کرد نشان میداد که تنها حدود 3 درصد از این اشخاص از خانوادههای کمدرآمد برخاستهاند. این تصور که آدم در شهری کوچک بزرگ میشود، در گاراژ خانهاش کامپیوتر میسازد و ثروتمندترین آدم روی زمین میشود به لحاظ آماری نامعتبر است؛ چیزی است که وقوعش بسیار نامحتمل است و با این حال دستکشیدن از این افسانه برای آمریکاییها بسیار مشکل است، و این مرا واقعاً متحیر میکند. رها کردن این افسانه به معنی دست برداشتن از این تصور است که روحتان را باید بر مبنای الگوهای تجارت و کارآفرینی شکل بدهید و فارغ از اینکه به چه کاری مشغولید، روزنامهنگار هستید یا استاد دانشگاه، تاجر یا موسیقیدان، هرچه هستید شما همیشه باید روی خودتان سرمایهگذاری کنید، بکوشید تا بیشترین سود را کسب کنید، ظرفیتهایتان را بیشینه کنید، و... خلاصه یعنی تمام این استعارههای تجاری را که ما برای تعریف و توصیف شخصیتمان به کار میبریم دور بیندازیم...
#مجله_جهان_کتاب
#اختراع_شکست
📌 متن کامل را در سایت جهان کتاب بخوانید: 👇
https://B2n.ir/yb9384
◽️
جهان کتاب
اختراع شکست 1404
اختراع شکست با سنجش و انتخاب از میان روایتهای مختلف شکست. هدف من در بیشتر موارد این بوده که تا میتوانم روایتهای متعارض یا بگوییم روایتهای رقیب بیشتری در
◽️
📌 سیوشش تدبیر جنگی
حکمتها و ترفندهایی از چین باستان
برای پیروزی در جنگ، سیاست، و تجارت
ترجمه از زبان چینی: محمدرضا امیدوارنیا
#چین_باستان
#تدبیرـجنگی
#پیروزی_در_جنگ
#پیروزی_در_رقابت
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub
📌 سیوشش تدبیر جنگی
حکمتها و ترفندهایی از چین باستان
برای پیروزی در جنگ، سیاست، و تجارت
ترجمه از زبان چینی: محمدرضا امیدوارنیا
#چین_باستان
#تدبیرـجنگی
#پیروزی_در_جنگ
#پیروزی_در_رقابت
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub
کارل گوستاف مانرهایم.pdf
1.4 MB
◽️
📌بررسی کتاب
کارل گوستاف مانرهایم
در راه آزادی و سربلندی فنلاند
در روزنامۀ سازندگی
◽️
#مانرهایم
#آزادی_فنلاند
#استقلال_فنلاند
#شوروی
#رهایی_از_سلطه_روسیه
#جنگ_جهانی_دوم
@jahanekietabpub
📌بررسی کتاب
کارل گوستاف مانرهایم
در راه آزادی و سربلندی فنلاند
در روزنامۀ سازندگی
◽️
#مانرهایم
#آزادی_فنلاند
#استقلال_فنلاند
#شوروی
#رهایی_از_سلطه_روسیه
#جنگ_جهانی_دوم
@jahanekietabpub
◽️
📌 شمارههای گذشتۀ
جهان کتاب
را در وبسایت ما بیابید
👇
https://B2n.ir/kk9641
#مجله_جهان_کتاب
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
📌 شمارههای گذشتۀ
جهان کتاب
را در وبسایت ما بیابید
👇
https://B2n.ir/kk9641
#مجله_جهان_کتاب
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
◽️
📌 کتابهای ما را از کتابفروشیهای معتبر بخواهید.
⭕️ همچنین میتوانید از «وبسایت جهان کتاب» (با ارسال رایگان به سراسر ایران) خرید کنید:
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
📌 کتابهای ما را از کتابفروشیهای معتبر بخواهید.
⭕️ همچنین میتوانید از «وبسایت جهان کتاب» (با ارسال رایگان به سراسر ایران) خرید کنید:
www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
◽️
به نظر توینبی همۀ تمدنهای جهان از این مراحل گذشتهاند:
1. پیدایش
2. رشد و گسترش
3. عصر دشواریها
4. ایجاد دولت فرامرزی
5. تجزیه و تلاشی
او بر این باور بود که هر تمدنی بر اساس پاسخهایی که به مجموعهای از چالشها داده است، به وجود آمده و شکل گرفته است.
در مرحلۀ پیدایش، اقلیتی از جامعه توانسته راه حلی بیابد و جامعه را به مسیر آن راه حل سوق داده است. چالشها و پاسخها در همۀ تمدنها عمومیت داشته اما یکسان نبوده است...
| سقوطها، فروپاشیها | عبدالحسین آذرنگ |202 ص |
#تاریخـتمدن
#سقوط_حکومت_ها
#فروپاشیـتمدنـها
#عبدالحسینـآذرنگ
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub
به نظر توینبی همۀ تمدنهای جهان از این مراحل گذشتهاند:
1. پیدایش
2. رشد و گسترش
3. عصر دشواریها
4. ایجاد دولت فرامرزی
5. تجزیه و تلاشی
او بر این باور بود که هر تمدنی بر اساس پاسخهایی که به مجموعهای از چالشها داده است، به وجود آمده و شکل گرفته است.
در مرحلۀ پیدایش، اقلیتی از جامعه توانسته راه حلی بیابد و جامعه را به مسیر آن راه حل سوق داده است. چالشها و پاسخها در همۀ تمدنها عمومیت داشته اما یکسان نبوده است...
| سقوطها، فروپاشیها | عبدالحسین آذرنگ |202 ص |
#تاریخـتمدن
#سقوط_حکومت_ها
#فروپاشیـتمدنـها
#عبدالحسینـآذرنگ
⭕️ خرید از وبسایت جهان کتاب (با ارسال رایگان):
www.jahaneketab.ir
@jahanekietabpub