سخنی صریح با جانشین فرمانده کل سپاه
غلطهای آمریکا باید چند میلیون دلاری باشد؟
جعفر شیرعلینیا
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه، گفته است: «بیشترین مواجههی ایران با آمریکاییها در دریا بوده است. ما در سالهای پایانی دفاع مقدس، ناو یک میلیارد دلاریشان را در خلیج فارس زدیم و آمریکا هم هیچ غلطی نتوانست بکند.» آقای فدوی مشخص نکرده مقصودش کدام حمله به کدام ناو یک میلیارد دلاری آمریکاست و ناو مورد نظر او چقدر خسارت دیده است؟
آقای فدوی همچنین گفته است: «آمریکا در ۴۱ سال درگیری با جمهوری اسلامی ایران، حتی یک پیروزی نداشته است.»
از این ادعای بزرگ که بگذریم، سوال اینجاست که آیا سردار فدوی حقیقتا در جریان بلاهایی که آمریکا در سالهای پایانی جنگ بر سر ما آورده، نیست؟
آقای فدوی! شما در دوران جنگ در نیروی دریایی سپاه بودید و از همین جهت من تنها به دو نمونه از کتاب سردار علایی، که در سالهای جنگ فرمانده نیروی دریایی سپاه بوده، اشاره میکنم.
آقای علایی، پس از اشاره به واقعهی روز 24 مهر 66، که در آن نفتکش کویتی، که با پرچم آمریکا در خلیج فارس حرکت میکرد و هدف یک موشک کرم ابریشم قرار گرفت، مینویسد در تلافی این حمله، چهار ناوشکن امریکایی «به پایانههای نفتی رشادت و رسالت در منطقهی میانی خلیج فارس حمله کردند و با 1065 گلوله توپ و سپس با عملیات انفجاری، تاسیسات نفتی آنجا را منهدم کردند. این عملیات 85 دقیقه طول کشید. بر اثر این حمله، سکوی میدان نفتی رشادت، که روزانه 20 الی 25 هزار بشکه تولید داشت، دچار آتشسوزی گستردهای شد و بالغ بر 500 میلیون دلار به ایران خسارت وارد گردید.»
نکتهی مهمتر اینکه فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در سالهای جنگ مینویسد: «گفتنی است امریکا هیچگاه خسارات واردشده به ایران در حملات به سکوهای نفتی، ناوها، کشتیها و قایقهای ایرانی در دوران جنگ را پرداخت نکرد.» (تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج 2، ص 391)
آقای فدوی! 500 میلیون دلار خسارت، که تنها خسارت مستقیم است و طبعا خسارتهای غیرمستقیمِ فراوانِ دیگری در پی داشته، هیچ غلطی نیست؟
واقعهی دیگر انهدام کامل دو سکوی نفتی دیگر است. 25 فروردین 67، ناو «ساموئل بیرابرتزِ» آمریکا، در خلیج فارس به مین برخورد کرد و به شدت آسیب دید. سردار علایی دربارهی واکنش آمریکا به این واقعه نیز مینویسد: «ناوهای جنگی امریکا 29 فروردین 67 ... به دو سکوی نفتی ایران به نامهای سلمان و نصر حمله کردند و این دو پایانهی نفتی را کاملا منهدم ساختند.» علایی دربارهی سکوی نفتی سلمان توضیح داده است: «دو سال قبل از حملهی امریکا به این سکو، جنگندههای عراقی، در ماههای اکتبر و نوامبر 1986، به این سکو حمله کرده بودند که موجب توقف موقت تولید نفت از این مخزن گردید. وقتی تعمیر این سکو پس از دو سال پایان یافت، کشتیهای جنگی امریکا به آن حمله کردند و دوباره آن را از کار انداختند.»
فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه به یک واقعیت مهم اشاره میکند: «تاسیسات نفتی ایران در خلیج فارس و به خصوص این سکوها، در مقابل حملات ناوهای جنگی امریکا بسیار آسیبپذیر بود، زیرا نیروهای هوایی و دریایی ایران نمیتوانستند از آنها حفاظت کنند.» (همان، ص 422) در ادامه، علایی توضیح داده که ناوگان جنگی آمریکا چه خسارتهای دیگری به نیروهای نظامی ایران وارد کرد.
حقیقت این است که «غلط»های آمریکا در سالهای پایانی جنگ و آسیبی که مردم عزیزمان از این غلطها دیدند، بسیار فراتر از این دو مورد است.
اگر حقیقتا معتقدید آمریکا هیچ غلطی نکرده و حتی یک پیروزی نداشته، شما را به یک گفتوگوی حضوری و عمومی در اینباره دعوت میکنم.
سردار! این روزها دغدغهی تحریف نشدن مسایل جنگ از دغدغههای مهم مقامات عالی نظامی و حتی شخص مقام رهبری است. آیا این نوع روایت، مصداق تحریف نیست؟
از دغدغهی تاریخ که بگذریم، موضوع دیگری ذهن مرا به خود مشغول کرده: آیا شما، به عنوان فرمانده عالیرتبهی سپاه، مسایل امروز را نیز همین گونه محاسبه میکنید؟
(این یادداشت ۴ سال قبل منتشر شده است و هدف از انتشار دوباره آن به رخ کشیدنش نیست؛ یادآوری این نکته است که الان باید با دقت بیشتری محاسبه کنیم.)
https://t.iss.one/jafarshiralinia
غلطهای آمریکا باید چند میلیون دلاری باشد؟
جعفر شیرعلینیا
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه، گفته است: «بیشترین مواجههی ایران با آمریکاییها در دریا بوده است. ما در سالهای پایانی دفاع مقدس، ناو یک میلیارد دلاریشان را در خلیج فارس زدیم و آمریکا هم هیچ غلطی نتوانست بکند.» آقای فدوی مشخص نکرده مقصودش کدام حمله به کدام ناو یک میلیارد دلاری آمریکاست و ناو مورد نظر او چقدر خسارت دیده است؟
آقای فدوی همچنین گفته است: «آمریکا در ۴۱ سال درگیری با جمهوری اسلامی ایران، حتی یک پیروزی نداشته است.»
از این ادعای بزرگ که بگذریم، سوال اینجاست که آیا سردار فدوی حقیقتا در جریان بلاهایی که آمریکا در سالهای پایانی جنگ بر سر ما آورده، نیست؟
آقای فدوی! شما در دوران جنگ در نیروی دریایی سپاه بودید و از همین جهت من تنها به دو نمونه از کتاب سردار علایی، که در سالهای جنگ فرمانده نیروی دریایی سپاه بوده، اشاره میکنم.
آقای علایی، پس از اشاره به واقعهی روز 24 مهر 66، که در آن نفتکش کویتی، که با پرچم آمریکا در خلیج فارس حرکت میکرد و هدف یک موشک کرم ابریشم قرار گرفت، مینویسد در تلافی این حمله، چهار ناوشکن امریکایی «به پایانههای نفتی رشادت و رسالت در منطقهی میانی خلیج فارس حمله کردند و با 1065 گلوله توپ و سپس با عملیات انفجاری، تاسیسات نفتی آنجا را منهدم کردند. این عملیات 85 دقیقه طول کشید. بر اثر این حمله، سکوی میدان نفتی رشادت، که روزانه 20 الی 25 هزار بشکه تولید داشت، دچار آتشسوزی گستردهای شد و بالغ بر 500 میلیون دلار به ایران خسارت وارد گردید.»
نکتهی مهمتر اینکه فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در سالهای جنگ مینویسد: «گفتنی است امریکا هیچگاه خسارات واردشده به ایران در حملات به سکوهای نفتی، ناوها، کشتیها و قایقهای ایرانی در دوران جنگ را پرداخت نکرد.» (تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج 2، ص 391)
آقای فدوی! 500 میلیون دلار خسارت، که تنها خسارت مستقیم است و طبعا خسارتهای غیرمستقیمِ فراوانِ دیگری در پی داشته، هیچ غلطی نیست؟
واقعهی دیگر انهدام کامل دو سکوی نفتی دیگر است. 25 فروردین 67، ناو «ساموئل بیرابرتزِ» آمریکا، در خلیج فارس به مین برخورد کرد و به شدت آسیب دید. سردار علایی دربارهی واکنش آمریکا به این واقعه نیز مینویسد: «ناوهای جنگی امریکا 29 فروردین 67 ... به دو سکوی نفتی ایران به نامهای سلمان و نصر حمله کردند و این دو پایانهی نفتی را کاملا منهدم ساختند.» علایی دربارهی سکوی نفتی سلمان توضیح داده است: «دو سال قبل از حملهی امریکا به این سکو، جنگندههای عراقی، در ماههای اکتبر و نوامبر 1986، به این سکو حمله کرده بودند که موجب توقف موقت تولید نفت از این مخزن گردید. وقتی تعمیر این سکو پس از دو سال پایان یافت، کشتیهای جنگی امریکا به آن حمله کردند و دوباره آن را از کار انداختند.»
فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه به یک واقعیت مهم اشاره میکند: «تاسیسات نفتی ایران در خلیج فارس و به خصوص این سکوها، در مقابل حملات ناوهای جنگی امریکا بسیار آسیبپذیر بود، زیرا نیروهای هوایی و دریایی ایران نمیتوانستند از آنها حفاظت کنند.» (همان، ص 422) در ادامه، علایی توضیح داده که ناوگان جنگی آمریکا چه خسارتهای دیگری به نیروهای نظامی ایران وارد کرد.
حقیقت این است که «غلط»های آمریکا در سالهای پایانی جنگ و آسیبی که مردم عزیزمان از این غلطها دیدند، بسیار فراتر از این دو مورد است.
اگر حقیقتا معتقدید آمریکا هیچ غلطی نکرده و حتی یک پیروزی نداشته، شما را به یک گفتوگوی حضوری و عمومی در اینباره دعوت میکنم.
سردار! این روزها دغدغهی تحریف نشدن مسایل جنگ از دغدغههای مهم مقامات عالی نظامی و حتی شخص مقام رهبری است. آیا این نوع روایت، مصداق تحریف نیست؟
از دغدغهی تاریخ که بگذریم، موضوع دیگری ذهن مرا به خود مشغول کرده: آیا شما، به عنوان فرمانده عالیرتبهی سپاه، مسایل امروز را نیز همین گونه محاسبه میکنید؟
(این یادداشت ۴ سال قبل منتشر شده است و هدف از انتشار دوباره آن به رخ کشیدنش نیست؛ یادآوری این نکته است که الان باید با دقت بیشتری محاسبه کنیم.)
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
«جنگ ایران و اسرائیل همین بود؟ احتمالا نه»
آیا موانع توافق کنار رفته است
یا
هنوز در دو راهی جنگ بزرگ و غافلگیرکننده یا توافق بزرگ و غافلگیرکننده هستیم؟
در این باره خواهم نوشت.
جعفر شیرعلی نیا
https://t.iss.one/jafarshiralinia
آیا موانع توافق کنار رفته است
یا
هنوز در دو راهی جنگ بزرگ و غافلگیرکننده یا توافق بزرگ و غافلگیرکننده هستیم؟
در این باره خواهم نوشت.
جعفر شیرعلی نیا
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باید نشانهها را شناخت
کتاب «برخیز و اول تو بکش» که منتشر شد،
به دوستان گفتم روش ترور و عملیاتهای اسرائیل بهکلی دگرگون شده است…
توضیح بیشتر را در ویدئوی کوتاه پیوست ببینید.
نام این کتاب برگرفته از متن تلمود است که معروف به تورات شفاهی است.(مصاحبه مربوط به سال گذشته است)
https://t.iss.one/jafarshiralinia
کتاب «برخیز و اول تو بکش» که منتشر شد،
به دوستان گفتم روش ترور و عملیاتهای اسرائیل بهکلی دگرگون شده است…
توضیح بیشتر را در ویدئوی کوتاه پیوست ببینید.
نام این کتاب برگرفته از متن تلمود است که معروف به تورات شفاهی است.(مصاحبه مربوط به سال گذشته است)
https://t.iss.one/jafarshiralinia
آخرین پیشنهاد
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
دی ماه ۱۴۰۱، غلامعلی رشید در سخنانی به جلسهای با حضور قاسم سلیمانی، سه ماه قبل از شهادتش، اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم سلیمانی در این جلسه به فرماندهان نیروهای مسلح گفت که من به پشتوانهی ستاد سپاه، ستاد ارتش، ستاد کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع اکنون شش ارتش را بیرون از سرزمین ایران برای شما سازماندهی و کانالی به طول ۱۵۰۰ کیلومتر و عرض ۱۰۰۰ کیلومتر تا سواحل مدیترانه ایجاد کردهام که در درون این کانال، شش لشکر اعتقادی و مردمی به سرمیبرند و هر دشمنی که بخواهد با انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بجنگد، باید از این شش لشکر عبور کند.»
او سپس به این شش ارتش پرداخت؛ «یک ارتش در لبنان به نام «حزبالله»، دو ارتش در فلسطین اشغالی به نامهای «حماس» و «جهاد اسلامی»، یک ارتش در عراق به نام «حشدالشعبی»، یک ارتش در یمن به نام «انصارالله» و یک ارتش در سوریه که همینها موجب بازدارندگی برای کشور عزیز ایران شده است.» (خبرگزاری دفاع مقدس؛ ۱۳ دی ۱۴۰۱)
هنوز برایم عجیب است که چرا این مسائل را در تریبونهای عمومی میگفتند.
فرض کنیم در همان روزها پیشنهادی روی میز ایران قرار میگرفت تا ایران در قبال صرفنظر از اصرار بر بقای بشار اسد در سوریه و رضایت دادن به ایجاد محدودیت برای حزبالله در لبنان و حماس در فلسطین، امتیازات قابل توجهی دریافت کند.
پاسخ حکومت ایران چه میبود؟ و اگر کسی در ایران تحلیلش این بود که با توجه به شرایط سخت اقتصادی ایران و زخمهای عمیق در کشور و دشمنان پرتعداد، حفظ این ارتشها ممکن نیست و راهی جز پذیرفتن این پیشنهادات نداریم و ادامهی این روند میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد، با چه واکنشی مواجه میشد؟
به احتمال فراوان گویندهی این سخنان به انواع خیانتها، بیسوادی و بیغیرتی متهم میشد و حتی ممکن بود به مجازات نیز برسد.
حقیقت این است که گاهی پیشنهادات ناعادلانه است اما شما چارهای جز پذیرش آنها ندارید.
شش ارتشی که قاسم سلیمانی ساخته بود، چه بسا موثرتر از توان موشکی و غنیسازی بودند؛ ارتشهایی که یکبهیک رو به ضعف گذاشتند.
امروز بشار اسدی در قدرت نیست. حزبالله لبنان و حماس در وضعیت سختی هستند. به نظر میرسد ایران به پایینترین درجهی غنیسازی رضایت داده است.
جمعی از فرماندهان و دانشمندان هستهای کارآمد ما شهید شدهاند. بمبارانهای صهیونیستها و آمریکاییها تخریبهای زیادی را رقم زده است. احتمال فراوانی جاسوس و نفوذی در کشور مثل یک گاز سمی فضاهای ذهنی محیطهای مختلف کاری را تهدید میکند. احتمال اجرای ترورهای وحشیانه از سوی صهیونیستها ارتباطات درون سیستم را تحت تاثیر شدید قرار داده است.
ابهام در آیندهی دورتر جای خود را به ابهام در آیندهی خیلی نزدیک داده است؛ این ابهام دیگر در حد این نیست که تورم و کاهش ارزش پول ملی چقدر خواهد بود؟ در این حد است که آیا ممکن است هر لحظه جنگی ویرانگرتر آغاز شود و یا با یک خرابکاری گسترده، سیستمهای مختلف مالی یا اداری یا زیرساختی کشور مختل شوند؟
شرایط اقتصادی و انرژی، حتی اگر مانند قبل از جنگ باشد، اوضاع را هر روز شکنندهتر خواهد کرد.
از سوی دیگر به نظر میرسد شرایط جنگی بیش از همه نسلهای جدیدتر را به حاشیه برده است و تریبونها و میدانداریها بیش از گذشته به پیرترها تعلق یافته است.
همهی این شواهد به ما میگوید، ادامهی این روند تبعات بسیار خطرناکی خواهد داشت؛ حتی اگر هیچ جنگی رخ ندهد.
اگر مقامات ایرانی شرایط امروز را پیشبینی میکردند، آیا باز هم برخی پیشنهادهای ناعادلانهی ارائهشده در این سالها را رد میکردند؟
بیرون از ایران، دستها روی ماشه است؛ دست صهیونیستها روی ماشهی جنگ، جنایتکاری و خرابکاری و دست اروپاییها روی مکانیسم ماشهی برجام. آمریکا هم که جای خود.
گرگها دورمان را گرفتهاند اما منتظرند تا شاید خودمان از پا در بیاییم و نیازی به حمله نباشد که مبادا کوچکترین زخمی بردارند.
صدراعظم آلمان همان روزهای ابتدای جنگ، پس از تشکر از صهیونیستها، ته ماجرا را صریح گفت: «آنها بخش سخت و کثیف کار را به جای همهی ما انجام دادند.»
گویا الان زمان خریدهاند تا مشکلی را که احتمالا ایران برای صنعت نفت ایجاد میکند، چاره کنند و صهیونیستها را مجهزتر.
ایران عزیز در محاصرهی گرگها فقط مردم نازنینش را دارد.
ادامه 👇
https://t.iss.one/jafarshiralinia
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
دی ماه ۱۴۰۱، غلامعلی رشید در سخنانی به جلسهای با حضور قاسم سلیمانی، سه ماه قبل از شهادتش، اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم سلیمانی در این جلسه به فرماندهان نیروهای مسلح گفت که من به پشتوانهی ستاد سپاه، ستاد ارتش، ستاد کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع اکنون شش ارتش را بیرون از سرزمین ایران برای شما سازماندهی و کانالی به طول ۱۵۰۰ کیلومتر و عرض ۱۰۰۰ کیلومتر تا سواحل مدیترانه ایجاد کردهام که در درون این کانال، شش لشکر اعتقادی و مردمی به سرمیبرند و هر دشمنی که بخواهد با انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بجنگد، باید از این شش لشکر عبور کند.»
او سپس به این شش ارتش پرداخت؛ «یک ارتش در لبنان به نام «حزبالله»، دو ارتش در فلسطین اشغالی به نامهای «حماس» و «جهاد اسلامی»، یک ارتش در عراق به نام «حشدالشعبی»، یک ارتش در یمن به نام «انصارالله» و یک ارتش در سوریه که همینها موجب بازدارندگی برای کشور عزیز ایران شده است.» (خبرگزاری دفاع مقدس؛ ۱۳ دی ۱۴۰۱)
هنوز برایم عجیب است که چرا این مسائل را در تریبونهای عمومی میگفتند.
فرض کنیم در همان روزها پیشنهادی روی میز ایران قرار میگرفت تا ایران در قبال صرفنظر از اصرار بر بقای بشار اسد در سوریه و رضایت دادن به ایجاد محدودیت برای حزبالله در لبنان و حماس در فلسطین، امتیازات قابل توجهی دریافت کند.
پاسخ حکومت ایران چه میبود؟ و اگر کسی در ایران تحلیلش این بود که با توجه به شرایط سخت اقتصادی ایران و زخمهای عمیق در کشور و دشمنان پرتعداد، حفظ این ارتشها ممکن نیست و راهی جز پذیرفتن این پیشنهادات نداریم و ادامهی این روند میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد، با چه واکنشی مواجه میشد؟
به احتمال فراوان گویندهی این سخنان به انواع خیانتها، بیسوادی و بیغیرتی متهم میشد و حتی ممکن بود به مجازات نیز برسد.
حقیقت این است که گاهی پیشنهادات ناعادلانه است اما شما چارهای جز پذیرش آنها ندارید.
شش ارتشی که قاسم سلیمانی ساخته بود، چه بسا موثرتر از توان موشکی و غنیسازی بودند؛ ارتشهایی که یکبهیک رو به ضعف گذاشتند.
امروز بشار اسدی در قدرت نیست. حزبالله لبنان و حماس در وضعیت سختی هستند. به نظر میرسد ایران به پایینترین درجهی غنیسازی رضایت داده است.
جمعی از فرماندهان و دانشمندان هستهای کارآمد ما شهید شدهاند. بمبارانهای صهیونیستها و آمریکاییها تخریبهای زیادی را رقم زده است. احتمال فراوانی جاسوس و نفوذی در کشور مثل یک گاز سمی فضاهای ذهنی محیطهای مختلف کاری را تهدید میکند. احتمال اجرای ترورهای وحشیانه از سوی صهیونیستها ارتباطات درون سیستم را تحت تاثیر شدید قرار داده است.
ابهام در آیندهی دورتر جای خود را به ابهام در آیندهی خیلی نزدیک داده است؛ این ابهام دیگر در حد این نیست که تورم و کاهش ارزش پول ملی چقدر خواهد بود؟ در این حد است که آیا ممکن است هر لحظه جنگی ویرانگرتر آغاز شود و یا با یک خرابکاری گسترده، سیستمهای مختلف مالی یا اداری یا زیرساختی کشور مختل شوند؟
شرایط اقتصادی و انرژی، حتی اگر مانند قبل از جنگ باشد، اوضاع را هر روز شکنندهتر خواهد کرد.
از سوی دیگر به نظر میرسد شرایط جنگی بیش از همه نسلهای جدیدتر را به حاشیه برده است و تریبونها و میدانداریها بیش از گذشته به پیرترها تعلق یافته است.
همهی این شواهد به ما میگوید، ادامهی این روند تبعات بسیار خطرناکی خواهد داشت؛ حتی اگر هیچ جنگی رخ ندهد.
اگر مقامات ایرانی شرایط امروز را پیشبینی میکردند، آیا باز هم برخی پیشنهادهای ناعادلانهی ارائهشده در این سالها را رد میکردند؟
بیرون از ایران، دستها روی ماشه است؛ دست صهیونیستها روی ماشهی جنگ، جنایتکاری و خرابکاری و دست اروپاییها روی مکانیسم ماشهی برجام. آمریکا هم که جای خود.
گرگها دورمان را گرفتهاند اما منتظرند تا شاید خودمان از پا در بیاییم و نیازی به حمله نباشد که مبادا کوچکترین زخمی بردارند.
صدراعظم آلمان همان روزهای ابتدای جنگ، پس از تشکر از صهیونیستها، ته ماجرا را صریح گفت: «آنها بخش سخت و کثیف کار را به جای همهی ما انجام دادند.»
گویا الان زمان خریدهاند تا مشکلی را که احتمالا ایران برای صنعت نفت ایجاد میکند، چاره کنند و صهیونیستها را مجهزتر.
ایران عزیز در محاصرهی گرگها فقط مردم نازنینش را دارد.
ادامه 👇
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
آخرین پیشنهاد
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش دوم
دوستان زیادی در روزهای گذشته از من میپرسیدند پیروز جنگ کیست؟ گفتم پیروز جنگ با توجه به مسیری که طرفین پس از توقف جنگ در پیش میگیرند مشخص میشود.
معتقدم صحنه همچنان با طراحی دشمنان ایران پیش میرود و اگر ایران نتواند این صحنه را تغییر دهد، آنها تا انتهای این طرح کثیف را میروند.
تنها روزنهی امید برای تغییر صحنه این است که یک رویداد جدید، اتحاد ایرانیها را تثبیت کند و پیش روی چشم گرگها قرار دهد.
اما چگونه میتوان این همدلی را تثبیت کرد؟
باید تریبون اصلی مقابل مردم باشد و دنیا صدای مردم را بشنود.
یک بخش از این کار میتواند در صداوسیما انجام شود.
تیمی که الان تمام صداوسیما را در اختیار گرفته، در شبکهی افق متمرکز شود و حرفش را بزند. و از سوی دیگر نمایندههای دیگر گروههای فکری مردم ایران نیز به صداوسیما راه پیدا کنند.
مکمل این پیشنهاد، که حضور مردم و حرفشان را تثبیت میکند، پیشنهادی است که هفتهی قبل دادم؛ برگزاری رفراندوم یا رفراندومها.
فارغ از هر نتیجهای که از رفراندوم به دست میآید، دنیا باید بداند که با نظر تمام ایرانیها روبهروست.
برگزاری رفراندوم نهتنها صحنهی داخلی را تحتتاثیر قرار میدهد، که در فضای جهانی نیز چهرهی ایران را تغییر خواهد داد.
هر روز شرایط برای تغییر صحنه سختتر میشود. شاید طرح رفراندوم پیرامون غنیسازی در هفتهی قبل قدرت خیلی بیشتری برای تغییر صحنه میداشت.
کاملا واضح هست که مسئلهی این جنگ، غنیسازی نیست اما هنوز هم سران دشمن در تمام گفتگوهای رسانهای مسئلهی اصلی را غنیسازی جلوه میدهند. بسیاری از مردم جهان فقط همین چیزها را میشنوند. ایران باید ورق رسانهای را برگرداند.
نظر همهی مردم را با رفراندومهای موردنیاز بگیرید و از طرف همهی مردم ایران پای میز مذاکره بروید تا پیشنهاد مشخص مردم ایران را به دنیا اعلام کنید.
حقیقت این است که بهتدریج در حال ناامیدی کامل از توانایی تغییر در سیستمی هستم که حتی نتوانسته قائممقام صداوسیما را که طیفهای متنوع سیاسی و فرهنگی از او ناراضی هستند تغییر دهد.
از همین رو شاید این آخرین یادداشت من خطاب به حکومت باشد؛ مگر اینکه روزنههایی از امید به تغییر گشوده شود.
محور پیشنهادم تغییر صحنه با کمک همهی ایرانیها است از مسیر صداوسیما یا رفراندوم یا هر راه دیگری که بتواند مردم را به صحنه بیاورد. پس از آن باید یکبهیک به زخمهای عمیق ایران عزیز بپردازیم.
به عنوان مثال ببینیم که ممکن است رواج رشوه چه بلایی سر کشور آورده باشد؟
به این مثال فرضی توجه کنید؛
فرض میکنیم در کشوری روال شده که در مقابل فلان تعداد سکهی طلا میتوانید فلان تعداد کانتینر را بدون بازرسی وارد کنید یا در مقابل مبالغ هنگفت رشوه میتوانید پروژههای متنوعی را در این کشور فرضی دست بگیرید. به نظرتان دشمن این کشور فرضی دیگر نیاز به فعالیتهایی پیچیده و سخت برای نفوذ دارد؟
برای درمان زخمها حتی شده با التماس باید از تمام ایرانیها در سراسر جهان خواست به میدان بیایند.
در این سالها بهدلیل نوشتههای انتقادی تنگناهای عجیبی را تجربه کردم و در برابر تهدیدها و تطمیعهای فراوانی قرار گرفتم که هیچکدام را خیلی جدی نگرفتم. در این مدت، با وجود کمامید شدن، هرگز امیدم به اصلاح را کاملا از دست ندادم.
اما گمان نمیکردم با این وقایع هولناک شاهد تغییر رویهی اساسی نباشیم.
در روزهای گذشته متنی چندین صفحهای را در قالب نامهی سرگشاده به رهبر آماده کرده بودم که از انتشارش صرف نظر کردم؛ نترسیدم کم امید به اصلاح شدهام.
در یکی، دو سال گذشته که امیدم به تغییرات از سوی حکومت کم شده بود، کمتر نوشتم و با تیم تحقیقاتیام در حوزههای جدیدی که مخاطب اصلیاش مردم عزیز هستند، مشغول بودیم.
در این روند جدید، کم امید از حکومت و دولت، با مردم ایران سخن خواهیم گفت؛ از نشانههای ایرانی در جهان، جهان آینده و تحولات پیش رو، از تاریخ مردمی و...
منتظر خبرهای جدیدم در حوزه تولید محتوا باشید.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
صحنه را تغییر دهید
دستها روی ماشه است
جعفر شیرعلینیا
بخش دوم
دوستان زیادی در روزهای گذشته از من میپرسیدند پیروز جنگ کیست؟ گفتم پیروز جنگ با توجه به مسیری که طرفین پس از توقف جنگ در پیش میگیرند مشخص میشود.
معتقدم صحنه همچنان با طراحی دشمنان ایران پیش میرود و اگر ایران نتواند این صحنه را تغییر دهد، آنها تا انتهای این طرح کثیف را میروند.
تنها روزنهی امید برای تغییر صحنه این است که یک رویداد جدید، اتحاد ایرانیها را تثبیت کند و پیش روی چشم گرگها قرار دهد.
اما چگونه میتوان این همدلی را تثبیت کرد؟
باید تریبون اصلی مقابل مردم باشد و دنیا صدای مردم را بشنود.
یک بخش از این کار میتواند در صداوسیما انجام شود.
تیمی که الان تمام صداوسیما را در اختیار گرفته، در شبکهی افق متمرکز شود و حرفش را بزند. و از سوی دیگر نمایندههای دیگر گروههای فکری مردم ایران نیز به صداوسیما راه پیدا کنند.
مکمل این پیشنهاد، که حضور مردم و حرفشان را تثبیت میکند، پیشنهادی است که هفتهی قبل دادم؛ برگزاری رفراندوم یا رفراندومها.
فارغ از هر نتیجهای که از رفراندوم به دست میآید، دنیا باید بداند که با نظر تمام ایرانیها روبهروست.
برگزاری رفراندوم نهتنها صحنهی داخلی را تحتتاثیر قرار میدهد، که در فضای جهانی نیز چهرهی ایران را تغییر خواهد داد.
هر روز شرایط برای تغییر صحنه سختتر میشود. شاید طرح رفراندوم پیرامون غنیسازی در هفتهی قبل قدرت خیلی بیشتری برای تغییر صحنه میداشت.
کاملا واضح هست که مسئلهی این جنگ، غنیسازی نیست اما هنوز هم سران دشمن در تمام گفتگوهای رسانهای مسئلهی اصلی را غنیسازی جلوه میدهند. بسیاری از مردم جهان فقط همین چیزها را میشنوند. ایران باید ورق رسانهای را برگرداند.
نظر همهی مردم را با رفراندومهای موردنیاز بگیرید و از طرف همهی مردم ایران پای میز مذاکره بروید تا پیشنهاد مشخص مردم ایران را به دنیا اعلام کنید.
حقیقت این است که بهتدریج در حال ناامیدی کامل از توانایی تغییر در سیستمی هستم که حتی نتوانسته قائممقام صداوسیما را که طیفهای متنوع سیاسی و فرهنگی از او ناراضی هستند تغییر دهد.
از همین رو شاید این آخرین یادداشت من خطاب به حکومت باشد؛ مگر اینکه روزنههایی از امید به تغییر گشوده شود.
محور پیشنهادم تغییر صحنه با کمک همهی ایرانیها است از مسیر صداوسیما یا رفراندوم یا هر راه دیگری که بتواند مردم را به صحنه بیاورد. پس از آن باید یکبهیک به زخمهای عمیق ایران عزیز بپردازیم.
به عنوان مثال ببینیم که ممکن است رواج رشوه چه بلایی سر کشور آورده باشد؟
به این مثال فرضی توجه کنید؛
فرض میکنیم در کشوری روال شده که در مقابل فلان تعداد سکهی طلا میتوانید فلان تعداد کانتینر را بدون بازرسی وارد کنید یا در مقابل مبالغ هنگفت رشوه میتوانید پروژههای متنوعی را در این کشور فرضی دست بگیرید. به نظرتان دشمن این کشور فرضی دیگر نیاز به فعالیتهایی پیچیده و سخت برای نفوذ دارد؟
برای درمان زخمها حتی شده با التماس باید از تمام ایرانیها در سراسر جهان خواست به میدان بیایند.
در این سالها بهدلیل نوشتههای انتقادی تنگناهای عجیبی را تجربه کردم و در برابر تهدیدها و تطمیعهای فراوانی قرار گرفتم که هیچکدام را خیلی جدی نگرفتم. در این مدت، با وجود کمامید شدن، هرگز امیدم به اصلاح را کاملا از دست ندادم.
اما گمان نمیکردم با این وقایع هولناک شاهد تغییر رویهی اساسی نباشیم.
در روزهای گذشته متنی چندین صفحهای را در قالب نامهی سرگشاده به رهبر آماده کرده بودم که از انتشارش صرف نظر کردم؛ نترسیدم کم امید به اصلاح شدهام.
در یکی، دو سال گذشته که امیدم به تغییرات از سوی حکومت کم شده بود، کمتر نوشتم و با تیم تحقیقاتیام در حوزههای جدیدی که مخاطب اصلیاش مردم عزیز هستند، مشغول بودیم.
در این روند جدید، کم امید از حکومت و دولت، با مردم ایران سخن خواهیم گفت؛ از نشانههای ایرانی در جهان، جهان آینده و تحولات پیش رو، از تاریخ مردمی و...
منتظر خبرهای جدیدم در حوزه تولید محتوا باشید.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «آخرین پیشنهاد صحنه را تغییر دهید دستها روی ماشه است جعفر شیرعلینیا بخش اول دی ماه ۱۴۰۱، غلامعلی رشید در سخنانی به جلسهای با حضور قاسم سلیمانی، سه ماه قبل از شهادتش، اشاره کرد و گفت: «حاج قاسم سلیمانی در این جلسه به فرماندهان نیروهای مسلح گفت که من…»
توقیف «نکتههای تاریخی» ادامه دارد
آقای رئیسجمهور کجایی؟
جعفر شیرعلینیا
دیروز ساعتی پس از انتشار آخرین مطلب کانال که در آن از ناامیدی از دولت و حکومت نوشته بودم، ناشر پیام داد که کتاب «نکتههای تاریخی» مغایر ضوابط نشر تشخیص داده شده و همچنان در دولت جدید هم توقیف است.
آقای پزشکیان و برخی وزرای دولت همچون وزیر ارشاد، گویی فراموش کردهاند که مدیر اجرایی هستند و نه موعظهکنندهی دیگران.
آقای رئیسجمهور، توقیف کتاب دربارهی جنگی که ۳۷ سال از پایان آن گذشته چه معنایی میدهد؟
ماجرا به دولت آقای رئیسی باز میگردد؛
۱۵ اکتبر ۲۰۲۲ در کانال تلگرامیام خبر توقیف کتابم را منتشر کردم و خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشتم:
«وزارت ارشاد دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است؛ چرا؟
آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد؛ همین چند کلمه پاسخ مبهم، کفایت میکند؟
منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست؛ یادداشتها نیز در حوزهای تخصصیام هست.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟»
پس از آن چندین ماه مسیر مذاکره را در پیش گرفتم. در نهایت معاون محترم وزیر ارشاد گفت که آنها موظف بودهاند کتاب را برای مجوز به مجموعهی بنیاد حفظ آثار از ستاد کل نیروهای مسلح بسپارند و مبنای توقیف کتاب نظر آنهاست.
گفتم نظر ستاد کل را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از کتابم دفاع کنم؛ گفتند محرمانه است.
گفتم شاید در بررسی اشتباه کرده باشند و با توضیحات من قانع شوند و خواستم از آنها اجازه بگیرند و نظرات را برای دفاع در اختیار من بگذارند؛ به جایی نرسید و من حتی نمیدانم دلیل توقیف کتابم چیست.
سعی کردم برای آنها توضیح دهم که درست است با توقیف کتابم ضربهی اقتصادی به من نویسنده وارد میشود اما این توقیف در امروز و فردای تاریخ نقشهای دیگری نیز خواهد داشت.
به آنها گفتم شما با توقیف کتاب، دربارهی اعتبار سایر آثاری که در این حوزه منتشر میشود تردید ایجاد میکنید و این در سیر تاریخ به شدت بهضرر این آثار است.
برایشان توضیح دادم که یادداشتهای این کتاب پیش از آنکه در این اثر به شکلی متمرکز منتشر شود، در مجموع میلیونها بار خوانده و دیده شده است و با توقیف کتاب چهرهای ناتوان و بیمنطق از خود تصویر میکنید. از آنها خواستم در حوزهی اندیشهای نیز قویتر شوند تا به جای توقیف توان نقد کردن داشته باشند.
به آنها گفتم ببینید چقدر بودجه، ساختمان، امکانات و نیرو برای همین موضوع جنگ در اختیار دارید و آن را با اتاق کوچک من در خانهام مقایسه کنید. به نظرتان از این نبرد نابرابر چه تصویری در تاریخ باقی میماند؟
از آنها پرسیدم که آیا تمام صفحات این کتاب حدودا ۳۰۰ صفحهای غیرقابل انتشار بوده؟ چرا اصلاحیه و یا حتی پیشنهاد سانسور ندادید؟
هر آنچه به ذهنم میرسید را در مذاکرات مطرح کردم؛ بینتیجه بود.
حدود یک سال بعد در نهایت فایل پیدیاف را در کنار یادداشتها در کانال تلگرام بارگذاری کردم.
این فایل تا امروز فقط ۳۲۰هزار بازدید در کانال تلگرام من داشته است.
آقای دکتر! با خود گفتم با توجه به سنتان شاید حال ما جوانترها و نسلهای نوتر را درک نکنید اما در میان مخاطبان من پیرمردهای همسنوسال شما کم نیستد که چشمانشان برای خواندن فایل کتاب از صفحهی موبایل یاری نمیکند و از من میخواهند نسخهی چاپی کتاب را به دستشان برسانم.
گفتیم شاید در دولت شما فرجی بشود، امسال دوباره تقاضای مجوز دادیم. شعارهای شما میتوانست نقطهی امیدواری باشد. وزیر فرهنگ شما هم همین روزها و در میانهی جنگ، خطاب به صداوسیما چنین توصیه کرده بود:
«رهبر انقلاب در پیام تلویزیونی خویش فرمودند: امروز از همه جناحهای گوناگون سیاسی و آحاد گوناگون کشور پیامهای مشابهی صادر شد...
به نظر میرسد توجه ایشان به این نکته، بایستی فضای متفاوت و متکثری را در صداوسیما ایجاد کند...»
اما دیروز دوستان انتشارات خبر دادند که وزارت ارشاد دوباره کتاب را مغایر ضوابط نشر اعلام کرده است.
من تقاضا دارم اگر فرصتی داشتید، نگاهی به کتابم بیاندازید. کتاب سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم.
ضمن بارگذاری مجدد فایل کتاب، از شما چند تقاضا دارم:
- اگر کتاب را خواندید و مشکلی نداشت بگویید مجوز انتشارش را بدهند.
- اگر در حوزهی اختیارات شما نیست، فقط بگویید اشکالات کتاب را به من هم بگویند.
فایل کتاب را همینجا در پست بعدی برای شما و مخاطبان عزیز بارگذاری میکنم.
👇
https://t.iss.one/jafarshiralinia
آقای رئیسجمهور کجایی؟
جعفر شیرعلینیا
دیروز ساعتی پس از انتشار آخرین مطلب کانال که در آن از ناامیدی از دولت و حکومت نوشته بودم، ناشر پیام داد که کتاب «نکتههای تاریخی» مغایر ضوابط نشر تشخیص داده شده و همچنان در دولت جدید هم توقیف است.
آقای پزشکیان و برخی وزرای دولت همچون وزیر ارشاد، گویی فراموش کردهاند که مدیر اجرایی هستند و نه موعظهکنندهی دیگران.
آقای رئیسجمهور، توقیف کتاب دربارهی جنگی که ۳۷ سال از پایان آن گذشته چه معنایی میدهد؟
ماجرا به دولت آقای رئیسی باز میگردد؛
۱۵ اکتبر ۲۰۲۲ در کانال تلگرامیام خبر توقیف کتابم را منتشر کردم و خطاب به وزیر ارشاد وقت نوشتم:
«وزارت ارشاد دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است؛ چرا؟
آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد؛ همین چند کلمه پاسخ مبهم، کفایت میکند؟
منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلی منتشر شده و اغلب از آثار سپاه هست؛ یادداشتها نیز در حوزهای تخصصیام هست.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟»
پس از آن چندین ماه مسیر مذاکره را در پیش گرفتم. در نهایت معاون محترم وزیر ارشاد گفت که آنها موظف بودهاند کتاب را برای مجوز به مجموعهی بنیاد حفظ آثار از ستاد کل نیروهای مسلح بسپارند و مبنای توقیف کتاب نظر آنهاست.
گفتم نظر ستاد کل را در اختیارم قرار دهند تا بتوانم از کتابم دفاع کنم؛ گفتند محرمانه است.
گفتم شاید در بررسی اشتباه کرده باشند و با توضیحات من قانع شوند و خواستم از آنها اجازه بگیرند و نظرات را برای دفاع در اختیار من بگذارند؛ به جایی نرسید و من حتی نمیدانم دلیل توقیف کتابم چیست.
سعی کردم برای آنها توضیح دهم که درست است با توقیف کتابم ضربهی اقتصادی به من نویسنده وارد میشود اما این توقیف در امروز و فردای تاریخ نقشهای دیگری نیز خواهد داشت.
به آنها گفتم شما با توقیف کتاب، دربارهی اعتبار سایر آثاری که در این حوزه منتشر میشود تردید ایجاد میکنید و این در سیر تاریخ به شدت بهضرر این آثار است.
برایشان توضیح دادم که یادداشتهای این کتاب پیش از آنکه در این اثر به شکلی متمرکز منتشر شود، در مجموع میلیونها بار خوانده و دیده شده است و با توقیف کتاب چهرهای ناتوان و بیمنطق از خود تصویر میکنید. از آنها خواستم در حوزهی اندیشهای نیز قویتر شوند تا به جای توقیف توان نقد کردن داشته باشند.
به آنها گفتم ببینید چقدر بودجه، ساختمان، امکانات و نیرو برای همین موضوع جنگ در اختیار دارید و آن را با اتاق کوچک من در خانهام مقایسه کنید. به نظرتان از این نبرد نابرابر چه تصویری در تاریخ باقی میماند؟
از آنها پرسیدم که آیا تمام صفحات این کتاب حدودا ۳۰۰ صفحهای غیرقابل انتشار بوده؟ چرا اصلاحیه و یا حتی پیشنهاد سانسور ندادید؟
هر آنچه به ذهنم میرسید را در مذاکرات مطرح کردم؛ بینتیجه بود.
حدود یک سال بعد در نهایت فایل پیدیاف را در کنار یادداشتها در کانال تلگرام بارگذاری کردم.
این فایل تا امروز فقط ۳۲۰هزار بازدید در کانال تلگرام من داشته است.
آقای دکتر! با خود گفتم با توجه به سنتان شاید حال ما جوانترها و نسلهای نوتر را درک نکنید اما در میان مخاطبان من پیرمردهای همسنوسال شما کم نیستد که چشمانشان برای خواندن فایل کتاب از صفحهی موبایل یاری نمیکند و از من میخواهند نسخهی چاپی کتاب را به دستشان برسانم.
گفتیم شاید در دولت شما فرجی بشود، امسال دوباره تقاضای مجوز دادیم. شعارهای شما میتوانست نقطهی امیدواری باشد. وزیر فرهنگ شما هم همین روزها و در میانهی جنگ، خطاب به صداوسیما چنین توصیه کرده بود:
«رهبر انقلاب در پیام تلویزیونی خویش فرمودند: امروز از همه جناحهای گوناگون سیاسی و آحاد گوناگون کشور پیامهای مشابهی صادر شد...
به نظر میرسد توجه ایشان به این نکته، بایستی فضای متفاوت و متکثری را در صداوسیما ایجاد کند...»
اما دیروز دوستان انتشارات خبر دادند که وزارت ارشاد دوباره کتاب را مغایر ضوابط نشر اعلام کرده است.
من تقاضا دارم اگر فرصتی داشتید، نگاهی به کتابم بیاندازید. کتاب سرشار از هشدارهای تاریخی است که سالها قبل داده شد تا شاید به شرایط امروز نرسیم.
ضمن بارگذاری مجدد فایل کتاب، از شما چند تقاضا دارم:
- اگر کتاب را خواندید و مشکلی نداشت بگویید مجوز انتشارش را بدهند.
- اگر در حوزهی اختیارات شما نیست، فقط بگویید اشکالات کتاب را به من هم بگویند.
فایل کتاب را همینجا در پست بعدی برای شما و مخاطبان عزیز بارگذاری میکنم.
👇
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
نکتههای تاریخی.pdf
2.6 MB
برسد به دست رئیسجمهور
در پیام قبلی شرح غمناک توقیف کتابم را خطاب به رئیسجمهور نوشتم.
اگر کسی به رئیسجمهور دسترسی دارد این فایل را برای مطالعه به دست رئیسجمهور برساند.
مرور این کتاب ابعادی از جنگ امروز را نیز روشن میکند.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
در پیام قبلی شرح غمناک توقیف کتابم را خطاب به رئیسجمهور نوشتم.
اگر کسی به رئیسجمهور دسترسی دارد این فایل را برای مطالعه به دست رئیسجمهور برساند.
مرور این کتاب ابعادی از جنگ امروز را نیز روشن میکند.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
آقای وزیر! منبر نروید؛
گزارش بدهید
گویا وزیر محترم فراموش کردهاند یک مقام اجرایی هستند و باید توضیح دهند در موضوعاتی که دربارهی آنها مدام پند و اندرز منتشر میکنند، چه کردهاند؟
به «جذب حداکثری همهی علاقهمندان ایران» و «تجدیدنظر در تنگنظریهای سلیقهای و قانونی» توصیه میکنند اما در همین چند روزه، در وزارتخانهشان کتاب «نکتههای تاریخی» مرا توقیف کردهاند.
مسئله کتاب من نیست؛ اما وقتی نمیتوانید خودتان به حرفتان عمل کنید، چرا توصیه میکنید؟
آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد، همین چند کلمه پاسخ مبهم (مغایر با ضوابط نشر) کفایت میکند؟
منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلیِ منتشرشده و اغلب از آثار سپاه است؛ یادداشتها نیز در حوزهی تخصصیام است.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟
آیا در اینباره در وزارت ارشاد تصمیمگیری شده است یا خارج از وزارت ارشاد؟
جعفر شیرعلینیا
https://t.iss.one/jafarshiralinia
گزارش بدهید
گویا وزیر محترم فراموش کردهاند یک مقام اجرایی هستند و باید توضیح دهند در موضوعاتی که دربارهی آنها مدام پند و اندرز منتشر میکنند، چه کردهاند؟
به «جذب حداکثری همهی علاقهمندان ایران» و «تجدیدنظر در تنگنظریهای سلیقهای و قانونی» توصیه میکنند اما در همین چند روزه، در وزارتخانهشان کتاب «نکتههای تاریخی» مرا توقیف کردهاند.
مسئله کتاب من نیست؛ اما وقتی نمیتوانید خودتان به حرفتان عمل کنید، چرا توصیه میکنید؟
آیا برای نویسندهای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزهی تاریخ جنگ جایزهی مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزهی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد، همین چند کلمه پاسخ مبهم (مغایر با ضوابط نشر) کفایت میکند؟
منابع مورد اشاره در یادداشتها همه منابع داخلیِ منتشرشده و اغلب از آثار سپاه است؛ یادداشتها نیز در حوزهی تخصصیام است.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟
آیا در اینباره در وزارت ارشاد تصمیمگیری شده است یا خارج از وزارت ارشاد؟
جعفر شیرعلینیا
https://t.iss.one/jafarshiralinia
موقعیت خطرناک
آیا تجزیه ایران از اهداف جنگ است؟
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل، پس از آغاز جنگ ایران و عراق میگفت: «من برای هر دو طرف آرزوی موفقیت دارم.»
صهیونیستها به شدت تحولات جنگ ایران و عراق را زیر نظر داشتند و البته خواهان نابودی و تضعیف هر دو کشور بودند.
حقیقت این بود که صهیونیستها دشمن هر دو طرف بودند اما هم ایران و هم عراق، در مقاطع مختلف دشمن خود را صهیونیستی و تحت حمایت اسرائیل معرفی میکردند.
پروفسور برنارد رایش در مقالهی «اسرائیل و جنگ ایران و عراق» مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسرائیل شد.» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامهی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری، نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص۲۰۱)
تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامهی جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. جنگ وقتی تمام شد که آنها در سال هفتم تصمیم گرفتند آن را پایان دهند.
تیر ۶۶، قطعنامه ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام پنج عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل، در جلسهای که او در مهر ۱۳۶۶ با پنج عضو دائم شورای امنیت برگزار کرد، شولتز، وزیرخارجهی آمریکا، در جمعبندی نظر پنج کشور گفت: «همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامه ۵۹۸ حمایت میکنیم.» (به سوی صلح، ص۲۵۵)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: ۱) عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. ۲) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. ۳) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و ۴) فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.» (به سوی صلح، ص۲۶۷)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف، از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل، به خاطر دارد که حدود دیماه ۶۶ «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
ایران نیز متوجه شده بود توانش برای ادامهی جنگ بسیار کم شده است و تلاش کرد در مذاکرات به قطعنامهای اندکی بهتر از ۵۹۸ برسد یا اینکه دبیرکل سازمان ملل را قانع کند که در آئیننامهی اجرایی قطعنامه ۵۹۸ برخی خواستههای ایران را بگنجاند.
ایران احساس میکرد مذاکرات خوب پیش میرود اما دستور کار این بود که ایران قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد و نه اینکه راهحل جدیدی ایجاد کند.
چند ماه بعد، سخن اشتاینر، نمایندهی آلمان در سازمان ملل، به واقعیت پیوست. در بهار ۶۷ ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد و فاو، شلمچه و جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در طی چند سال گرفته بود، در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد.
هرچه ایران اصرار بیشتری بر نپذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ میکرد، شرایط را برای ایران و متمایلان به ایران زجرآورتر میکردند.
کردهای عراق که تمایل به همکاری با ایران پیدا کرده بودند، در حد نسلکشی توسط صدام سرکوب شدند و صدایی از غرب درنیامد.
نمایندهی صدام در کردستان، علی حسن المجید، به قدری از بمبهای شیمیایی علیه کردهای عراق استفاده کرد که به علی شیمیایی معروف شد.
و این ماجراها جدای از بمباران شیمیایی ایران و حلبچهی عراق بود.
ادامه👇
https://t.
آیا تجزیه ایران از اهداف جنگ است؟
جعفر شیرعلینیا
بخش اول
مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل، پس از آغاز جنگ ایران و عراق میگفت: «من برای هر دو طرف آرزوی موفقیت دارم.»
صهیونیستها به شدت تحولات جنگ ایران و عراق را زیر نظر داشتند و البته خواهان نابودی و تضعیف هر دو کشور بودند.
حقیقت این بود که صهیونیستها دشمن هر دو طرف بودند اما هم ایران و هم عراق، در مقاطع مختلف دشمن خود را صهیونیستی و تحت حمایت اسرائیل معرفی میکردند.
پروفسور برنارد رایش در مقالهی «اسرائیل و جنگ ایران و عراق» مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسرائیل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسرائیل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسرائیل فراهم شد.» او معتقد است اسرائیل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسرائیل شد.» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص۱۴۷ و ۱۴۸)
گویا سیاست آمریکا هم ادامهی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برندهای نداشته باشد. الکواری، نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص۲۰۱)
تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران میکردند، قدرتهای جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامهی جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. جنگ وقتی تمام شد که آنها در سال هفتم تصمیم گرفتند آن را پایان دهند.
تیر ۶۶، قطعنامه ۵۹۸ برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولینبار تمام پنج عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل، در جلسهای که او در مهر ۱۳۶۶ با پنج عضو دائم شورای امنیت برگزار کرد، شولتز، وزیرخارجهی آمریکا، در جمعبندی نظر پنج کشور گفت: «همهی ما پایان جنگ را میخواهیم. همهی ما از قطعنامه ۵۹۸ حمایت میکنیم.» (به سوی صلح، ص۲۵۵)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش دربارهی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ مینویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: ۱) عراقیها باید بهخوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. ۲) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود. ۳) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامهی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و ۴) فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.» (به سوی صلح، ص۲۶۷)
بسیاری دریافتند که جنگ ماههای پایانی خود را سپری میکند. محمدجواد ظریف، از دیپلماتهای ایران در سازمان ملل، به خاطر دارد که حدود دیماه ۶۶ «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکتهای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از اینکه شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچوقت این از ذهنم بیرون نمیرود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه ۵۹۸، ص۲۴۹)
ایران نیز متوجه شده بود توانش برای ادامهی جنگ بسیار کم شده است و تلاش کرد در مذاکرات به قطعنامهای اندکی بهتر از ۵۹۸ برسد یا اینکه دبیرکل سازمان ملل را قانع کند که در آئیننامهی اجرایی قطعنامه ۵۹۸ برخی خواستههای ایران را بگنجاند.
ایران احساس میکرد مذاکرات خوب پیش میرود اما دستور کار این بود که ایران قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد و نه اینکه راهحل جدیدی ایجاد کند.
چند ماه بعد، سخن اشتاینر، نمایندهی آلمان در سازمان ملل، به واقعیت پیوست. در بهار ۶۷ ایران شکستهای پیدرپی و سختی را در جبهههای جنگ تجربه کرد و فاو، شلمچه و جزایر مجنون را که در عملیاتهای سخت و طولانیمدت در طی چند سال گرفته بود، در عملیاتهای سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد.
هرچه ایران اصرار بیشتری بر نپذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ میکرد، شرایط را برای ایران و متمایلان به ایران زجرآورتر میکردند.
کردهای عراق که تمایل به همکاری با ایران پیدا کرده بودند، در حد نسلکشی توسط صدام سرکوب شدند و صدایی از غرب درنیامد.
نمایندهی صدام در کردستان، علی حسن المجید، به قدری از بمبهای شیمیایی علیه کردهای عراق استفاده کرد که به علی شیمیایی معروف شد.
و این ماجراها جدای از بمباران شیمیایی ایران و حلبچهی عراق بود.
ادامه👇
https://t.
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
موقعیت خطرناک
آیا تجزیه ایران از اهداف جنگ است؟
جعفر شیرعلینیا
بخش دوم
هیچ اعتراض جدی در جهان نسبت به کشتار کردها وجود نداشت.
۱۲ تیر ۱۳۶۷، آمریکاییها هواپیمای مسافربری ایران را زدند.
در ماههای پایانی جنگ اوضاع هر روز خطرناکتر میشد. در این شرایط، یکی از دغدغههای سران قوا راضی کردن آیتالله خمینی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود. موسوی اردبیلی، رئیس وقت قوه قضائیه، میگوید که سران قوا در متقاعد کردن آیتالله خمینی ناکام بودند.
در تیرماه ۶۷ عراق به آسانی در قلب خطوط دفاعی ایران مانور میداد. بار دیگر موسوی اردبیلی پیشنهاد داد که با امام دیدار و گفتگو کنند؛ «يكي از دوستان به من اعتراض كرد كه «شما آن شب [در جلسه قبلی با امام] يك كلمه هم حرف نزديد...» گفتم كه «مريض بودم.»»
در دیدار آخر، سران قوا استدلالهایشان را گفتند اما آیتالله خمینی همچنان قبول نمیکرد؛ «[امام] گفت: «بريزند همهي ما ۵-۶ نفر را بكشند، چيزي ميشود؟ هر روز اين همه جوانها در جبهه كشته میشوند، ما هم كشته میشويم.» موسوی اردبیلی گفت: «شما بهترين صورت را میفرماييد، چون اگر الان موشكی بياندازند كه ما كشته شويم، نهايت اين است كه ما ۵، ۶ يا ۱۰ سال جلوتر مردهايم، ولي دربارهی ما خواهند گفت كه اينها مثل حضرت اباعبدالله قيام كردند، زورشان نرسيد، كشته شدند، لذا هر يكي از ما بعد از كشته شدن يک امامزاده ميشويم و مردم را خدا نجات ميدهد. اين بهترين صورت است. اما بدتر از اين صورت هم هست، اگر اينها بيايند استان خوزستان را تا كرمانشاه بگيرند و ديگر جلو نيايند، نفت را كه میگيرند، دست ما را از آن چيزی كه نان مردم را تأمين میكند قطع كنند و نيايند ما را بكشند. آن وقت نمیتوانيم جواب مردم را بدهيم، اگر مردم گفتند «كاري كه شما میخواستيد بكنيد، اين بود؟» اگر مردم سر ما بريزند چه كار كنيم؟ اين وضع بدتر است.»
در آن جلسه آیتالله خمینی هم در نهایت قانع شد که باید قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
به نظر میرسد امروز تصمیم این است که وضعیت منطقه کامل تغییر کند و در این وضعیت جدید، ایران یا نباید هیچ قدرت نظامیای داشته باشد یا باید بسیار محدود شود.
آمریکاییها برای این موضوع به دنبال تفاهمی که رضایت ایرانیها در آن لحاظ شود نیستند. اوضاع را هر روز سختتر خواهند کرد تا آنچه میخواهند انجام شود.
این بار جنگ مستقیم با دشمنی است که بسیار وحشیتر از صدام است.
شواهد نشان میدهد وارد سیاستِ زجرآورتر کردن زندگی برای ایرانیها شدهایم.
دورهای که در آن شاید جنگ تمامعیار شکل نگیرد اما ترورها و خرابکاریها تداوم خواهد داشت، فشار اقتصادی هر روز شدیدتر خواهد شد و با آشفتگی خبری و تحلیلی و امید و ناامیدی لحظهای، همبستگی ملی را هر روز بیشتر تضعیف خواهند کرد تا در نهایت از رهبر تا مردم به یک نتیجه برسند.
در این میان اگر حکومت نتواند مدل اصلاحی قابل درکی پیش روی مردم قرار دهد، صحنه تغییر نخواهد کرد.
تغییر پارادایم حکمرانی ممکن است چارهساز شود و تنها «ای ایران ایران» خواندن که بسیار دلنشین است، چاره ساز نیست.
نکته پایانی اینکه
یک بُعد خطرناکتر نیز وجود دارد؛
بازدارندگی از طریق نمایش تهاجم بیرحمانه، از استرتژیهای اصلی صهیونیسم از ابتدای شکلگیری آن بوده است. تعابیری مانند «سگ هار»، عباراتی توهینآمیز برای آنها نیست. این تعبیر منتسب به استراتژی موشه دایان است؛ «اسرائیل باید مانند یک سگ هار باشد؛ آنقدر خطرناک که کسی جرات نزدیک شدن نداشته باشد.»
و البته مشابه این عبارات توسط دیگر سران صهیونیستها نیز تکرار شده است؛ «تهاجم دیوانهوار»، «دیوانهبازی اتمی»، «مجازات سخت»، «رفتار غیرمنطقی و خارج از عرف و مرعوبکننده»، «دیوانهبازی دردآور» تنها بخشی از این عبارات است.
در برنامهی صهیونیستها، هم تجزیه خواهد بود و هم انواع «دیوانهبازی» و «وحشیگری». و حالا آنها در تلاشند مجوزش را از آمریکا بگیرند.
اما تجزیه و حتی قدرت گرفتن بیمهار اسرائیل برای کشورهای منطقه، روسیه و اروپا گزینهی ترسناکی خواهد بود. (در این باره بیشتر خواهم نوشت)آنها به زجردادن ایران برای رسیدن به مطلوبشان تلاش خواهند کرد و صهیونیستها نیز برای رسیدن به اهداف خود تلاش خواهند کرد و این معادله همه چیز را غیرقابل پیشبینی خواهد کرد.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
آیا تجزیه ایران از اهداف جنگ است؟
جعفر شیرعلینیا
بخش دوم
هیچ اعتراض جدی در جهان نسبت به کشتار کردها وجود نداشت.
۱۲ تیر ۱۳۶۷، آمریکاییها هواپیمای مسافربری ایران را زدند.
در ماههای پایانی جنگ اوضاع هر روز خطرناکتر میشد. در این شرایط، یکی از دغدغههای سران قوا راضی کردن آیتالله خمینی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود. موسوی اردبیلی، رئیس وقت قوه قضائیه، میگوید که سران قوا در متقاعد کردن آیتالله خمینی ناکام بودند.
در تیرماه ۶۷ عراق به آسانی در قلب خطوط دفاعی ایران مانور میداد. بار دیگر موسوی اردبیلی پیشنهاد داد که با امام دیدار و گفتگو کنند؛ «يكي از دوستان به من اعتراض كرد كه «شما آن شب [در جلسه قبلی با امام] يك كلمه هم حرف نزديد...» گفتم كه «مريض بودم.»»
در دیدار آخر، سران قوا استدلالهایشان را گفتند اما آیتالله خمینی همچنان قبول نمیکرد؛ «[امام] گفت: «بريزند همهي ما ۵-۶ نفر را بكشند، چيزي ميشود؟ هر روز اين همه جوانها در جبهه كشته میشوند، ما هم كشته میشويم.» موسوی اردبیلی گفت: «شما بهترين صورت را میفرماييد، چون اگر الان موشكی بياندازند كه ما كشته شويم، نهايت اين است كه ما ۵، ۶ يا ۱۰ سال جلوتر مردهايم، ولي دربارهی ما خواهند گفت كه اينها مثل حضرت اباعبدالله قيام كردند، زورشان نرسيد، كشته شدند، لذا هر يكي از ما بعد از كشته شدن يک امامزاده ميشويم و مردم را خدا نجات ميدهد. اين بهترين صورت است. اما بدتر از اين صورت هم هست، اگر اينها بيايند استان خوزستان را تا كرمانشاه بگيرند و ديگر جلو نيايند، نفت را كه میگيرند، دست ما را از آن چيزی كه نان مردم را تأمين میكند قطع كنند و نيايند ما را بكشند. آن وقت نمیتوانيم جواب مردم را بدهيم، اگر مردم گفتند «كاري كه شما میخواستيد بكنيد، اين بود؟» اگر مردم سر ما بريزند چه كار كنيم؟ اين وضع بدتر است.»
در آن جلسه آیتالله خمینی هم در نهایت قانع شد که باید قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
به نظر میرسد امروز تصمیم این است که وضعیت منطقه کامل تغییر کند و در این وضعیت جدید، ایران یا نباید هیچ قدرت نظامیای داشته باشد یا باید بسیار محدود شود.
آمریکاییها برای این موضوع به دنبال تفاهمی که رضایت ایرانیها در آن لحاظ شود نیستند. اوضاع را هر روز سختتر خواهند کرد تا آنچه میخواهند انجام شود.
این بار جنگ مستقیم با دشمنی است که بسیار وحشیتر از صدام است.
شواهد نشان میدهد وارد سیاستِ زجرآورتر کردن زندگی برای ایرانیها شدهایم.
دورهای که در آن شاید جنگ تمامعیار شکل نگیرد اما ترورها و خرابکاریها تداوم خواهد داشت، فشار اقتصادی هر روز شدیدتر خواهد شد و با آشفتگی خبری و تحلیلی و امید و ناامیدی لحظهای، همبستگی ملی را هر روز بیشتر تضعیف خواهند کرد تا در نهایت از رهبر تا مردم به یک نتیجه برسند.
در این میان اگر حکومت نتواند مدل اصلاحی قابل درکی پیش روی مردم قرار دهد، صحنه تغییر نخواهد کرد.
تغییر پارادایم حکمرانی ممکن است چارهساز شود و تنها «ای ایران ایران» خواندن که بسیار دلنشین است، چاره ساز نیست.
نکته پایانی اینکه
یک بُعد خطرناکتر نیز وجود دارد؛
بازدارندگی از طریق نمایش تهاجم بیرحمانه، از استرتژیهای اصلی صهیونیسم از ابتدای شکلگیری آن بوده است. تعابیری مانند «سگ هار»، عباراتی توهینآمیز برای آنها نیست. این تعبیر منتسب به استراتژی موشه دایان است؛ «اسرائیل باید مانند یک سگ هار باشد؛ آنقدر خطرناک که کسی جرات نزدیک شدن نداشته باشد.»
و البته مشابه این عبارات توسط دیگر سران صهیونیستها نیز تکرار شده است؛ «تهاجم دیوانهوار»، «دیوانهبازی اتمی»، «مجازات سخت»، «رفتار غیرمنطقی و خارج از عرف و مرعوبکننده»، «دیوانهبازی دردآور» تنها بخشی از این عبارات است.
در برنامهی صهیونیستها، هم تجزیه خواهد بود و هم انواع «دیوانهبازی» و «وحشیگری». و حالا آنها در تلاشند مجوزش را از آمریکا بگیرند.
اما تجزیه و حتی قدرت گرفتن بیمهار اسرائیل برای کشورهای منطقه، روسیه و اروپا گزینهی ترسناکی خواهد بود. (در این باره بیشتر خواهم نوشت)آنها به زجردادن ایران برای رسیدن به مطلوبشان تلاش خواهند کرد و صهیونیستها نیز برای رسیدن به اهداف خود تلاش خواهند کرد و این معادله همه چیز را غیرقابل پیشبینی خواهد کرد.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا
نکتههای تاریخی.pdf
فایل برای فروش نیست
دوستان عزیزم
همواره تلاش کردهام پیامی را بیپاسخ نگذارم. گاهی برخی پیامهای مشابه این روند را مختل میکند.
دربارهی مطالعهی فایل کتاب توقیف شده «نکتههای تاریخی»، که در کانال سنجاق شده است، هیچ الزامی در رابطه با پرداخت و میزان مبلغ واریزی وجود ندارد.
و اساسا فایل در اختیار شماست و شماره حساب اعلامی در ابتدای فایل پیدیاف کتاب، به معنای فروش اثر نیست و واریز مبلغ، کاملا به تمایل و تصمیم عزیزان وابسته است. ممنون میشوم اگر دربارهی مسئلهی واریز سوال نفرمایید.
جعفر شیرعلینیا
دوستان عزیزم
همواره تلاش کردهام پیامی را بیپاسخ نگذارم. گاهی برخی پیامهای مشابه این روند را مختل میکند.
دربارهی مطالعهی فایل کتاب توقیف شده «نکتههای تاریخی»، که در کانال سنجاق شده است، هیچ الزامی در رابطه با پرداخت و میزان مبلغ واریزی وجود ندارد.
و اساسا فایل در اختیار شماست و شماره حساب اعلامی در ابتدای فایل پیدیاف کتاب، به معنای فروش اثر نیست و واریز مبلغ، کاملا به تمایل و تصمیم عزیزان وابسته است. ممنون میشوم اگر دربارهی مسئلهی واریز سوال نفرمایید.
جعفر شیرعلینیا
نگاهی_دوباره_به_پرونده_قتل_های_زنجیره.pdf
78.2 KB
فاجعهای بزرگتر از قتلهای زنجیرهای
سعید امامی یا شهید امامی؟
جعفر شیرعلی نیا
آیا ابعاد فعالیتهای متهمان قتلهای زنجیرهای تنها به چهار قتل وحشتناک محدود میشد؟
فاجعههای بزرگتری که ممکن است رخ داده باشند کدامند؟
به نظر میرسد ابعاد مهمی از این پرونده از نظرها پنهان مانده است.
این یادداشت به برخی از ابعاد پنهان این پرونده اشاره دارد که ۷ سال قبل در همین کانال منتشر شده و این روزها که بحث نفوذ داغ است، شاید خواندن دوباره اش خالی از لطف نباشد.
@jafarshiralinia
سعید امامی یا شهید امامی؟
جعفر شیرعلی نیا
آیا ابعاد فعالیتهای متهمان قتلهای زنجیرهای تنها به چهار قتل وحشتناک محدود میشد؟
فاجعههای بزرگتری که ممکن است رخ داده باشند کدامند؟
به نظر میرسد ابعاد مهمی از این پرونده از نظرها پنهان مانده است.
این یادداشت به برخی از ابعاد پنهان این پرونده اشاره دارد که ۷ سال قبل در همین کانال منتشر شده و این روزها که بحث نفوذ داغ است، شاید خواندن دوباره اش خالی از لطف نباشد.
@jafarshiralinia
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «موقعیت خطرناک آیا تجزیه ایران از اهداف جنگ است؟ جعفر شیرعلینیا بخش اول مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل، پس از آغاز جنگ ایران و عراق میگفت: «من برای هر دو طرف آرزوی موفقیت دارم.» صهیونیستها به شدت تحولات جنگ ایران و عراق را زیر نظر داشتند و البته خواهان…»
اشغال سفارت؛
پروندهی محبوب سیاستمداران آمریکایی
مبارزهی احمدی نژادی؛
پروندهی محبوب سیاستمداران صهیونیست
جعفر شیرعلینیا
(یادداشت مقدماتی)
آبان ۱۳۵۸، کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذشت که رسانههای جهان بار دیگر در تسخیرِ خبرهای تهران قرار گرفت.
به روایت ادوارد سعید، استاد مشهور دانشگاه کلمبیای آمریکا، برای چندین ماه برنامهی اصلی رسانههای آمریکایی حول ماجرای گروگانگیری در سفارت بود. کانال تلویزیونی اِی.بی.سی آخر شبها برنامهی ویژهای به نام «آمریکایِ گروگان» پخش میکرد. والتر کرانکیت در شبكهی سی.بی.اس هرشب تعداد روزهایی که گروگانها در اسارت بودند را یادآوری میکرد؛ مثلا «روز دویستوهفتادم». برنامههای سهدقیقهای دربارهی تاریخ اسلام، مرور پروندهی پزشکی شاه و... برنامههایی بود که به مخاطب آمریکایی اطلاعاتی دربارهی ایران و اسلام میداد که «چیزی بیش از یک برداشت ناقص و نادرست نبود. در این برنامهها مردم ایران همواره بهصورت افرادی مبارز، خطرناک و ضدآمریکایی مطرح میشدند.»(غرب و اسلام، ص۱۶۰ تا ۱۶۲)
حدود یک سال قبل، مردم ایران با حضورشان در خیابانها انقلاب عجیبی را رقم زدند. یرواند آبراهامیان، تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، مینویسد که شرقشناسان «جمعیتهای خاورمیانهای را همواره اسلامگراهایی ستیزهجو، متعصبانی دیوانه، مجانینی بَدوی، بیگانههراسهایی بددل و بنیادگراهایی خشمگین تصویر میکنند که راهبَرشان، اگر عقدهی روانیِ طلب خودکشی از طریق شهادت نباشد، عقدهی آدمکشی است.»
او از انقلاب ایران نمونههایی ذکر میکند که این ذهنیت را تغییر میداد؛ «تظاهرکنندگان در تهران حرکت میکردند، به شیشهی بانکها سنگ میزدند، اما نزدیک بیمارستانها صدایشان را پایین میآوردند تا باعث اذیت بیماران نشوند...گلفروشها میخک میدادند تا تظاهرکنندهها بتوانند آنها را به سربازان بدهند.» مردم به بانک صادرات سنگ میزدند اما دست به پولهای نقد توی شعبه نمیزدند. او با اشاره به خشونتهای محدود از سوی مردم مینویسد: «با در نظر گرفتن همهی جوانب، در انقلاب ایران تمایل جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمتآمیز بود.»
آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، معتقد بود: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانهای نبود، کار اوباش نبود. شاهکار شگفتانگیزِ سازماندهی، زمانبندی و نظم بود.»(مردم در سیاست ایران، ص۸۳ تا ۱۱۹)
این ویژگیها توجه بخشی از متفکران را نیز به خود جلب کرد.
میشل فوکو، اندیشمند مطرح جهان غرب، انقلاب ایران را «روح یک جهان بیروح» نامید.
در روزهای انقلاب رسانههای آمریکایی علاقهای به نشان دادن چهرهای متعادل از رهبر و مردم ایران نداشتند. به ناگاه گروگانگیری در سفارت آمریکا نیز به کمکشان آمد. طولانی شدن این بحران فرصت کافی برای جهت دادن به افکار عمومی دربارهی انقلاب را به رسانهها داد و ذهنیت جدید، ذهنیتهای مثبت پدیدآمده از انقلاب را بلعید. ادوارد سعید مینویسد: «اظهارنظرهای پرسروصدا راجع به نیروهای آمریكایی با بزرگنمایی سمفونیکِ ماجرای گروگانگیری و بازگشت پیروزمندانهی آنها همراه گردید. قربانیان این حادثه مستقیما بهصورت قهرمانها و نمادهای آزادی درآمدند... گروگانگیرها هم بهصورت عدهای حیواناتِ پستتر از انسان تصویر شدند.»(غرب و اسلام، ص۴۷ و ۲۴)
همراه كردن افکار عمومی از مهمترین مولفههای قدرت است. بدون قدرت رسانهای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، باید از طولانیشدن کشمکشها نگران باشید، چرا که احتمال موفقیتتان بسیار کم خواهد شد.
انقلابیها قصد رویارویی با دولت آمریکا را داشتند اما قدرت رسانه، آنها را در مقابل مردم آمریکا و دنيا قرار داد و افکار عمومی علیه ایران شد.
خطاهای بعدی انقلابیون نیز به این موضوع کمک کرد.
این نکتهی مهم میتوانست توجیهگر دولتهای جهان برای بیتفاوتی یا همدلی با حملهی عراق به ایران باشد.
جهتدهی افکار عمومی علیه ایران در ماجرای گروگانها چنان شدید بود که تا امروز هم اثراتش باقی است و ترامپ نیز در کلیپ تبلیغاتی حمله به تاسیسات ایران، روی ماجرای گروگانهای ۴۷ سال قبل دست میگذارد.
عدد ۵۲ که تعداد گروگانها بود به کلیشهای نمادین در سیاست آمریکا تبدیل شده است. حتی ترامپ در دورهی اول ریاستجمهوری تهدید کرد که ۵۲ نقطهی تاریخی و فرهنگی ایران را بمباران خواهد کرد.
در یادداشتهایی به این موضوع خواهم پرداخت که چرا رفتار بینالمللی احمدینژاد و پرداختنش به هولوکاست و سخنانش دربارهی محو اسرائیل، دستاویزی شبیه ماجرای گروگانگیری در اختیار اسرائیل گذاشت.
وقتی ابراهیم رئیسی رئیسجمهور شد، صهیونیستها کد نمادین احمدینژاد را در فضای تبلیغاتی جهانی فعال کردند؛
که احمدینژاد دیگری در ایران روی کار آمده است.
ادامه دارد…
https://t.iss.one/jafarshiralinia
پروندهی محبوب سیاستمداران آمریکایی
مبارزهی احمدی نژادی؛
پروندهی محبوب سیاستمداران صهیونیست
جعفر شیرعلینیا
(یادداشت مقدماتی)
آبان ۱۳۵۸، کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذشت که رسانههای جهان بار دیگر در تسخیرِ خبرهای تهران قرار گرفت.
به روایت ادوارد سعید، استاد مشهور دانشگاه کلمبیای آمریکا، برای چندین ماه برنامهی اصلی رسانههای آمریکایی حول ماجرای گروگانگیری در سفارت بود. کانال تلویزیونی اِی.بی.سی آخر شبها برنامهی ویژهای به نام «آمریکایِ گروگان» پخش میکرد. والتر کرانکیت در شبكهی سی.بی.اس هرشب تعداد روزهایی که گروگانها در اسارت بودند را یادآوری میکرد؛ مثلا «روز دویستوهفتادم». برنامههای سهدقیقهای دربارهی تاریخ اسلام، مرور پروندهی پزشکی شاه و... برنامههایی بود که به مخاطب آمریکایی اطلاعاتی دربارهی ایران و اسلام میداد که «چیزی بیش از یک برداشت ناقص و نادرست نبود. در این برنامهها مردم ایران همواره بهصورت افرادی مبارز، خطرناک و ضدآمریکایی مطرح میشدند.»(غرب و اسلام، ص۱۶۰ تا ۱۶۲)
حدود یک سال قبل، مردم ایران با حضورشان در خیابانها انقلاب عجیبی را رقم زدند. یرواند آبراهامیان، تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا، مینویسد که شرقشناسان «جمعیتهای خاورمیانهای را همواره اسلامگراهایی ستیزهجو، متعصبانی دیوانه، مجانینی بَدوی، بیگانههراسهایی بددل و بنیادگراهایی خشمگین تصویر میکنند که راهبَرشان، اگر عقدهی روانیِ طلب خودکشی از طریق شهادت نباشد، عقدهی آدمکشی است.»
او از انقلاب ایران نمونههایی ذکر میکند که این ذهنیت را تغییر میداد؛ «تظاهرکنندگان در تهران حرکت میکردند، به شیشهی بانکها سنگ میزدند، اما نزدیک بیمارستانها صدایشان را پایین میآوردند تا باعث اذیت بیماران نشوند...گلفروشها میخک میدادند تا تظاهرکنندهها بتوانند آنها را به سربازان بدهند.» مردم به بانک صادرات سنگ میزدند اما دست به پولهای نقد توی شعبه نمیزدند. او با اشاره به خشونتهای محدود از سوی مردم مینویسد: «با در نظر گرفتن همهی جوانب، در انقلاب ایران تمایل جمعیت به رفتارهای آرام و مسالمتآمیز بود.»
آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلستان در ایران، معتقد بود: «خبر از هیچ غارت و چپاول کورکورانهای نبود، کار اوباش نبود. شاهکار شگفتانگیزِ سازماندهی، زمانبندی و نظم بود.»(مردم در سیاست ایران، ص۸۳ تا ۱۱۹)
این ویژگیها توجه بخشی از متفکران را نیز به خود جلب کرد.
میشل فوکو، اندیشمند مطرح جهان غرب، انقلاب ایران را «روح یک جهان بیروح» نامید.
در روزهای انقلاب رسانههای آمریکایی علاقهای به نشان دادن چهرهای متعادل از رهبر و مردم ایران نداشتند. به ناگاه گروگانگیری در سفارت آمریکا نیز به کمکشان آمد. طولانی شدن این بحران فرصت کافی برای جهت دادن به افکار عمومی دربارهی انقلاب را به رسانهها داد و ذهنیت جدید، ذهنیتهای مثبت پدیدآمده از انقلاب را بلعید. ادوارد سعید مینویسد: «اظهارنظرهای پرسروصدا راجع به نیروهای آمریكایی با بزرگنمایی سمفونیکِ ماجرای گروگانگیری و بازگشت پیروزمندانهی آنها همراه گردید. قربانیان این حادثه مستقیما بهصورت قهرمانها و نمادهای آزادی درآمدند... گروگانگیرها هم بهصورت عدهای حیواناتِ پستتر از انسان تصویر شدند.»(غرب و اسلام، ص۴۷ و ۲۴)
همراه كردن افکار عمومی از مهمترین مولفههای قدرت است. بدون قدرت رسانهای برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، باید از طولانیشدن کشمکشها نگران باشید، چرا که احتمال موفقیتتان بسیار کم خواهد شد.
انقلابیها قصد رویارویی با دولت آمریکا را داشتند اما قدرت رسانه، آنها را در مقابل مردم آمریکا و دنيا قرار داد و افکار عمومی علیه ایران شد.
خطاهای بعدی انقلابیون نیز به این موضوع کمک کرد.
این نکتهی مهم میتوانست توجیهگر دولتهای جهان برای بیتفاوتی یا همدلی با حملهی عراق به ایران باشد.
جهتدهی افکار عمومی علیه ایران در ماجرای گروگانها چنان شدید بود که تا امروز هم اثراتش باقی است و ترامپ نیز در کلیپ تبلیغاتی حمله به تاسیسات ایران، روی ماجرای گروگانهای ۴۷ سال قبل دست میگذارد.
عدد ۵۲ که تعداد گروگانها بود به کلیشهای نمادین در سیاست آمریکا تبدیل شده است. حتی ترامپ در دورهی اول ریاستجمهوری تهدید کرد که ۵۲ نقطهی تاریخی و فرهنگی ایران را بمباران خواهد کرد.
در یادداشتهایی به این موضوع خواهم پرداخت که چرا رفتار بینالمللی احمدینژاد و پرداختنش به هولوکاست و سخنانش دربارهی محو اسرائیل، دستاویزی شبیه ماجرای گروگانگیری در اختیار اسرائیل گذاشت.
وقتی ابراهیم رئیسی رئیسجمهور شد، صهیونیستها کد نمادین احمدینژاد را در فضای تبلیغاتی جهانی فعال کردند؛
که احمدینژاد دیگری در ایران روی کار آمده است.
ادامه دارد…
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «اشغال سفارت؛ پروندهی محبوب سیاستمداران آمریکایی مبارزهی احمدی نژادی؛ پروندهی محبوب سیاستمداران صهیونیست جعفر شیرعلینیا (یادداشت مقدماتی) آبان ۱۳۵۸، کمتر از یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذشت که رسانههای جهان بار دیگر در تسخیرِ خبرهای تهران…»
مشکل آنها که از ایران رفتهاند،
کمبود فرش قرمز نیست
آقای وزیر، تازه به قدرت رسیدهاید؟
جعفر شیرعلی نیا
به تازگی ویدئویی از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری دیدم که خطاب به ایرانیان عزیز سراسر جهان میگوید: «همینجا به نیابت از ریاست محترم جمهور که بارها دعوت کردند، دعوت میکنم از همهی ایرانیان خارج از کشور که به خانهی خودشان و کاشانهی خودشان بیایند. این به این معناست که این سرزمین متعلق به شماست و ما برای حضور ایرانیان فرش قرمز پهن میکنیم.»
لحن وزیر محترم چنان است که گویی تازه به مقام وزارت رسیده و بناست کاری تازه انجام دهد که پیش از این، چون بر مسند قدرت نبوده، نمیتوانسته انجام دهد.
گویی ایشان چند دوره وزیر نبوده و یا از مقامات اطلاعاتی و... کشور نبوده است.
به نظر میرسد مشکل بسیاری از آنها که از ایران رفتهاند، عملکرد شما عزیزان است و نه کمبود فرش قرمز.
حدود هشت سال قبل، همین وزیر محترم، سکاندار وزارتخانهی ارشاد بود.
ایشان در مصاحبهای از دغدغهی بازگشت ربنای شجریان به صداوسیما گفت. کمی پس از آن، رهبر سخنانی گفت که معلوم بود مخاطب اصلیاش وزیر ارشاد است؛ «گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند... حالا مثلا فرض بفرمایید اینهمه ما مسئلهی فرهنگی در کشور داریم،... ناگهان میبینید مثلا فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهی اصلی؛ نامهنگاری میکنند!» (سخنرانی آیتالله خامنهای در دیدار با دانشجویان، ۱۷ خرداد ۱۳۹۶)
گمان میکنید جناب صالحی امیری چه کرد؟ با سخنان زیر واکنش نشان داد: «تذکرات داهیانهی ایشان نسبت به تعیین اولویتها و اصلاح روشها همواره راهنما و راهگشا بوده است و دستگاه فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مبنای برنامهریزی خود را در همین چارچوب تعریف و خود را ملزم به تحقق آن میداند؛ چنانکه از آغاز دورهی مسئولیتم در این وزارتخانه تأکید کردهام راه رسیدن به قلههای توسعهی فرهنگی حرکت بر مدار گفتمان و قطبنمای فرهنگی رهبری معظم است... خدا را شکر کردم که رهبری هوشمند، دولتی خدمتگزار، نیروهای نظامی و امنیتی جانبرکف، اصحاب فرهنگ دلسوز و ملتی مقاوم داریم. اینجا ایران است...» (عصر ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۹۶)
حالا هموطنان نازنینمان چگونه متوجه شوند که خود شما یا دیگران فرش قرمز را، حتی اگر واقعی باشد، از زیر پایشان نمیکشید؟
حالا تا هموطنان نازنینمان از خارج برگردند و پا روی فرش قرمز شما بگذارند، من از همین داخل ایران عزیزمان به اطلاع شما میرسانم که به تازگی وزارت ارشاد همین دولت، دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است.
در همین دولت کتابی را توقیف کردهاید که کاملا در حیطهی تخصصی نویسندهای است که بیش دو دهه از عمر خویش را وقف این موضوع کرده است. به واسطهی نوشتههایش در همین موضوع، برگزیدهی کتاب سال جمهوری اسلامی شده است و هم برگزیدهی بخش مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس.
کتابی را توقیف کردهاید که تمام ارجاعاتش به منابع داخلی و از پیش منتشرشده است.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟
اگر دستتان میرسد، سخن مرا به رئیسجمهور یا وزیر ارشاد برسانید.
نه اینکه لزوما مجوز بخواهم؛ مردانگی کنید فقط علت توقیف کتاب یا اشکالاتش را بگویید.
آنگاه شاید من بتوانم از کتابم دفاع کنم، شاید قانع شدید و مجوز کتاب مرا دادید.
آقای وزیر، به عمل کار برآید...
باور بفرمایید تا شیوهی حکمرانی اصلاح نشود، جملات اينچنينی شما، نه امروز و نه در تاريخ، خريداری ندارد.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
کمبود فرش قرمز نیست
آقای وزیر، تازه به قدرت رسیدهاید؟
جعفر شیرعلی نیا
به تازگی ویدئویی از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری دیدم که خطاب به ایرانیان عزیز سراسر جهان میگوید: «همینجا به نیابت از ریاست محترم جمهور که بارها دعوت کردند، دعوت میکنم از همهی ایرانیان خارج از کشور که به خانهی خودشان و کاشانهی خودشان بیایند. این به این معناست که این سرزمین متعلق به شماست و ما برای حضور ایرانیان فرش قرمز پهن میکنیم.»
لحن وزیر محترم چنان است که گویی تازه به مقام وزارت رسیده و بناست کاری تازه انجام دهد که پیش از این، چون بر مسند قدرت نبوده، نمیتوانسته انجام دهد.
گویی ایشان چند دوره وزیر نبوده و یا از مقامات اطلاعاتی و... کشور نبوده است.
به نظر میرسد مشکل بسیاری از آنها که از ایران رفتهاند، عملکرد شما عزیزان است و نه کمبود فرش قرمز.
حدود هشت سال قبل، همین وزیر محترم، سکاندار وزارتخانهی ارشاد بود.
ایشان در مصاحبهای از دغدغهی بازگشت ربنای شجریان به صداوسیما گفت. کمی پس از آن، رهبر سخنانی گفت که معلوم بود مخاطب اصلیاش وزیر ارشاد است؛ «گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند... حالا مثلا فرض بفرمایید اینهمه ما مسئلهی فرهنگی در کشور داریم،... ناگهان میبینید مثلا فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهی اصلی؛ نامهنگاری میکنند!» (سخنرانی آیتالله خامنهای در دیدار با دانشجویان، ۱۷ خرداد ۱۳۹۶)
گمان میکنید جناب صالحی امیری چه کرد؟ با سخنان زیر واکنش نشان داد: «تذکرات داهیانهی ایشان نسبت به تعیین اولویتها و اصلاح روشها همواره راهنما و راهگشا بوده است و دستگاه فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مبنای برنامهریزی خود را در همین چارچوب تعریف و خود را ملزم به تحقق آن میداند؛ چنانکه از آغاز دورهی مسئولیتم در این وزارتخانه تأکید کردهام راه رسیدن به قلههای توسعهی فرهنگی حرکت بر مدار گفتمان و قطبنمای فرهنگی رهبری معظم است... خدا را شکر کردم که رهبری هوشمند، دولتی خدمتگزار، نیروهای نظامی و امنیتی جانبرکف، اصحاب فرهنگ دلسوز و ملتی مقاوم داریم. اینجا ایران است...» (عصر ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۹۶)
حالا هموطنان نازنینمان چگونه متوجه شوند که خود شما یا دیگران فرش قرمز را، حتی اگر واقعی باشد، از زیر پایشان نمیکشید؟
حالا تا هموطنان نازنینمان از خارج برگردند و پا روی فرش قرمز شما بگذارند، من از همین داخل ایران عزیزمان به اطلاع شما میرسانم که به تازگی وزارت ارشاد همین دولت، دربارهی درخواست مجوز برای کتاب «نکتههای تاریخی» پاسخ داده که انتشار کتابم مغایر با ضوابط نشر است.
در همین دولت کتابی را توقیف کردهاید که کاملا در حیطهی تخصصی نویسندهای است که بیش دو دهه از عمر خویش را وقف این موضوع کرده است. به واسطهی نوشتههایش در همین موضوع، برگزیدهی کتاب سال جمهوری اسلامی شده است و هم برگزیدهی بخش مرجعنگاری کتاب سال دفاع مقدس.
کتابی را توقیف کردهاید که تمام ارجاعاتش به منابع داخلی و از پیش منتشرشده است.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص دادهاید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری دادهاند؟
اگر دستتان میرسد، سخن مرا به رئیسجمهور یا وزیر ارشاد برسانید.
نه اینکه لزوما مجوز بخواهم؛ مردانگی کنید فقط علت توقیف کتاب یا اشکالاتش را بگویید.
آنگاه شاید من بتوانم از کتابم دفاع کنم، شاید قانع شدید و مجوز کتاب مرا دادید.
آقای وزیر، به عمل کار برآید...
باور بفرمایید تا شیوهی حکمرانی اصلاح نشود، جملات اينچنينی شما، نه امروز و نه در تاريخ، خريداری ندارد.
https://t.iss.one/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
اتاق آینده / شیرعلینیا pinned «مشکل آنها که از ایران رفتهاند، کمبود فرش قرمز نیست آقای وزیر، تازه به قدرت رسیدهاید؟ جعفر شیرعلی نیا به تازگی ویدئویی از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری دیدم که خطاب به ایرانیان عزیز سراسر جهان میگوید: «همینجا به نیابت از ریاست محترم جمهور که بارها دعوت…»