تجلی - دکتر اصغر دادبه
تَجَلّی، در لغت به معنی جلوه کردن، آشکارا شدن و ظهور (طریحی، 1/89 ؛ زوزنی، 2/570)، و در اصطلاح عارفان به معنی جلوهگر شدنِ حقیقت در جلوهگاه جهان و نیز در جلوهگاه دل صافی انسان. ساختهای مختلف این واژه در 5 آیه از قرآن کریم (اعراف/ 7/143، 187؛ حشر/ 59/3؛ شمس/91/3؛ لیل/92/2)، آمده است، اما مشهورتر از همه این آیه است: «... فَلَمّا تَجَلّٰی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً... : چون خدای موسى(ع) بر کوه تجلی کرد، کوه را درهم شکست و موسى مدهوش بیفتاد» (اعراف/7/143) که در مباحث عرفانی به آن استناد و استشهاد میشود. صورتهایی از این واژه در احادیث نیز آمده است (نک : طریحی، 1/90) که ازجملۀ آنها میتوان به این حدیث اشاره کرد: «اِذا تَجَلَّی اللّٰهُ لِشیءٍ خَشَعَ لَهُ: چون خدا بر چیزی تجلی کند آن چیز خشوع میورزد» (قشیری، 39؛ عزالدین، 130-131).
مفسرانِ کلامگرا تجلی را «ظهور» معنی مینمایند و از «ظهور خدا در کوه یا بر کوه» (اعراف/ همانجا) در جهت رؤیت (ه م) استفاده میکنند، و سنتگرایانِ اشعری از آن به اثبات رؤیت خداوند میرسند (فخرالدین، 13/232؛ سیوطی، 3/221) و خردگرایانِ معتزلی و شیعی براساس این آیه از نفی رؤیت سخن میگویند و تجلی را دلیلی بر وجود خداوند میشمارند و نتیجۀ آن را آشکار شدن اقتدار و استیلای حقتعالى بر کوه، یا بر اهل کوه تفسیر میکنند (زمخشری، 2/ 149؛ طبرسی، 19/14، 17؛ طوسی، 4/536).
در برابر نگرش کلامی مفسران، تجلی در جهانبینیِ عرفانی اهمیت خاص دارد و از یکسو اساس هستیشناسی و جهانشناسی عرفانی، و ازسوی دیگر بنیاد معرفتشناسی آن را تشکیل میدهد. در نتیجه، عارفان ــ بهویژه اهل عشق و مکتب سُکر ــ تجلی را در دو معنا به کار میگیرند: در معنای هستی ـ شناختی یا جهان شناختی، و در معنای معرفتشناختی. همچنین از آنجا کـه زبان عرفـان زبانـی هنـری ـ رمزی است، شمس یا خورشید را به عنوان رمز حقیقت، و آیینه را به عنوان رمز جهان و رمز دل به کار میبرند و با زبان شاعرانهـ عارفانه از تجلیِ خورشید حقیقت در آیینۀ جهان (معنی هستیشناختی)، و نیز تجلیِ خورشید حقیقت در آیینۀ دل (معنی معرفتشناختی) سخن میگویند. بر همین مبنا ست که ایزوتسو بر اهمیت تجلی در اندیشۀ ابن عربی تأکید میورزد و تصریح میکند که بحث از مسائل مختلف در فلسفۀ ابن عربی چیزی جز تفسیر تجلی از منظرهای گوناگون نیست (ص 152). بدین نکتۀ بسیار مهم نیز توجه باید کرد که اگر فلسفه کلاً جهانبینیِ هستیشناسانه محسوب میشود، عرفان کلاً جهانبینیِ معرفتشناسانه است. تأمل در متون عرفانیِ پدید آمده در سدههای نخستین هجری، تا سدۀ 7، این حقیقت را مسلّم میسازد و به همین سبب، تعاریفی که در این متون از تجلی به دست داده شده است، جملگی تعاریفی معرفتشناسانهاند که میتوان از آنها به جلوهگر شدنِ حقیقت در آیینۀ دل تعبیر کرد (به عنوان نمونه، نک : سراج، 363؛ هجویری،504؛ کلابادی، 122؛ مستملی،4/ 1549). اسیری لاهیجی نیز در مفاتیح الاعجاز(ص 89) تصریح میکند که تجلی در مثنوی گلشن راز بیشتر معنای معرفت شناسانه دارد.
در سدههای 6-7ق/12-13م با ظهور یحیى سهروردی، شیخ اشراق (549-587ق/1154-1191م) و ابن عربی (د 638ق/1240م) فلسفه و عرفان سمت و سویی دیگر یافت. سهروردی در مقدمۀ «حکمةالاشراق» (ص 10)، با تأکید بر کشف و شهود عرفانی به عنوان ابزاری برتر از تعقل و استدلال در معرفتشناسی، فلسفه را عرفانی کرد و در کنار وجهۀ هستی شناختی فلسفه، بدان وجهۀ معرفتشناختی نیز بخشید. پس از او، ابن عربی تحت تأثیر فلسفه و نیز با تأثیرپذیرفتن ازمیراث حکمیـ عرفانی سهروردی، بهرغم تظاهرات ضدفلسفی خود، به وجهِ معرفتشناسیِ عرفان، وجهِ هستیشناسی و جهانشناسی نیز افزود و بدینسان، عرفان را فلسفی کرد. وی در جهانبینیِ خود به تجلی که تکیهگاه معرفتشناسی بود، مفهوم و معناییهستیشناختی و جهانشناختی داد و درتبیینِ هستیشناسیِ مبتنی بر وحدت وجود خود از تجلی بهره جُست و زمینۀ تعبیر تجلیِ اول و ثانی، و تفسیر تجلی به ثبوت اعیان ثابته، سپس ظهور اعیان ممکنات (نک : عبدالرزاق، 155-156)، و در یک کلام جلوهگر شدنِ حقیقت در آیینۀ جهان را فراهم آورد.
مسائل و مباحث هستیشناسانۀ مبتنی بر وحدت وجود، بدانسان که در فصوص الحکم آمده، و در مقدمههایی که از روزگار قیصری (د 751ق/1350م) شارح فصوص، برای تبیین و توجیه هستیشناسی و جهانشناسی ابن عربی نوشته شده است، این نکته را به روشنی اثبات میکنند. براساس این مقدمهها، سراسر هستی به 5 بخش یا به 5 عالم تقسیم میشود، و هر بخشِ فروتر مظهر یا آیینۀ بخشِ فراتر است؛ و در نهایت، کل عالم هستی مراتب ظهور و آیینۀ حق بهشمار میآید.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/13757-
https://telegram.me/iranboom_ir
تَجَلّی، در لغت به معنی جلوه کردن، آشکارا شدن و ظهور (طریحی، 1/89 ؛ زوزنی، 2/570)، و در اصطلاح عارفان به معنی جلوهگر شدنِ حقیقت در جلوهگاه جهان و نیز در جلوهگاه دل صافی انسان. ساختهای مختلف این واژه در 5 آیه از قرآن کریم (اعراف/ 7/143، 187؛ حشر/ 59/3؛ شمس/91/3؛ لیل/92/2)، آمده است، اما مشهورتر از همه این آیه است: «... فَلَمّا تَجَلّٰی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً... : چون خدای موسى(ع) بر کوه تجلی کرد، کوه را درهم شکست و موسى مدهوش بیفتاد» (اعراف/7/143) که در مباحث عرفانی به آن استناد و استشهاد میشود. صورتهایی از این واژه در احادیث نیز آمده است (نک : طریحی، 1/90) که ازجملۀ آنها میتوان به این حدیث اشاره کرد: «اِذا تَجَلَّی اللّٰهُ لِشیءٍ خَشَعَ لَهُ: چون خدا بر چیزی تجلی کند آن چیز خشوع میورزد» (قشیری، 39؛ عزالدین، 130-131).
مفسرانِ کلامگرا تجلی را «ظهور» معنی مینمایند و از «ظهور خدا در کوه یا بر کوه» (اعراف/ همانجا) در جهت رؤیت (ه م) استفاده میکنند، و سنتگرایانِ اشعری از آن به اثبات رؤیت خداوند میرسند (فخرالدین، 13/232؛ سیوطی، 3/221) و خردگرایانِ معتزلی و شیعی براساس این آیه از نفی رؤیت سخن میگویند و تجلی را دلیلی بر وجود خداوند میشمارند و نتیجۀ آن را آشکار شدن اقتدار و استیلای حقتعالى بر کوه، یا بر اهل کوه تفسیر میکنند (زمخشری، 2/ 149؛ طبرسی، 19/14، 17؛ طوسی، 4/536).
در برابر نگرش کلامی مفسران، تجلی در جهانبینیِ عرفانی اهمیت خاص دارد و از یکسو اساس هستیشناسی و جهانشناسی عرفانی، و ازسوی دیگر بنیاد معرفتشناسی آن را تشکیل میدهد. در نتیجه، عارفان ــ بهویژه اهل عشق و مکتب سُکر ــ تجلی را در دو معنا به کار میگیرند: در معنای هستی ـ شناختی یا جهان شناختی، و در معنای معرفتشناختی. همچنین از آنجا کـه زبان عرفـان زبانـی هنـری ـ رمزی است، شمس یا خورشید را به عنوان رمز حقیقت، و آیینه را به عنوان رمز جهان و رمز دل به کار میبرند و با زبان شاعرانهـ عارفانه از تجلیِ خورشید حقیقت در آیینۀ جهان (معنی هستیشناختی)، و نیز تجلیِ خورشید حقیقت در آیینۀ دل (معنی معرفتشناختی) سخن میگویند. بر همین مبنا ست که ایزوتسو بر اهمیت تجلی در اندیشۀ ابن عربی تأکید میورزد و تصریح میکند که بحث از مسائل مختلف در فلسفۀ ابن عربی چیزی جز تفسیر تجلی از منظرهای گوناگون نیست (ص 152). بدین نکتۀ بسیار مهم نیز توجه باید کرد که اگر فلسفه کلاً جهانبینیِ هستیشناسانه محسوب میشود، عرفان کلاً جهانبینیِ معرفتشناسانه است. تأمل در متون عرفانیِ پدید آمده در سدههای نخستین هجری، تا سدۀ 7، این حقیقت را مسلّم میسازد و به همین سبب، تعاریفی که در این متون از تجلی به دست داده شده است، جملگی تعاریفی معرفتشناسانهاند که میتوان از آنها به جلوهگر شدنِ حقیقت در آیینۀ دل تعبیر کرد (به عنوان نمونه، نک : سراج، 363؛ هجویری،504؛ کلابادی، 122؛ مستملی،4/ 1549). اسیری لاهیجی نیز در مفاتیح الاعجاز(ص 89) تصریح میکند که تجلی در مثنوی گلشن راز بیشتر معنای معرفت شناسانه دارد.
در سدههای 6-7ق/12-13م با ظهور یحیى سهروردی، شیخ اشراق (549-587ق/1154-1191م) و ابن عربی (د 638ق/1240م) فلسفه و عرفان سمت و سویی دیگر یافت. سهروردی در مقدمۀ «حکمةالاشراق» (ص 10)، با تأکید بر کشف و شهود عرفانی به عنوان ابزاری برتر از تعقل و استدلال در معرفتشناسی، فلسفه را عرفانی کرد و در کنار وجهۀ هستی شناختی فلسفه، بدان وجهۀ معرفتشناختی نیز بخشید. پس از او، ابن عربی تحت تأثیر فلسفه و نیز با تأثیرپذیرفتن ازمیراث حکمیـ عرفانی سهروردی، بهرغم تظاهرات ضدفلسفی خود، به وجهِ معرفتشناسیِ عرفان، وجهِ هستیشناسی و جهانشناسی نیز افزود و بدینسان، عرفان را فلسفی کرد. وی در جهانبینیِ خود به تجلی که تکیهگاه معرفتشناسی بود، مفهوم و معناییهستیشناختی و جهانشناختی داد و درتبیینِ هستیشناسیِ مبتنی بر وحدت وجود خود از تجلی بهره جُست و زمینۀ تعبیر تجلیِ اول و ثانی، و تفسیر تجلی به ثبوت اعیان ثابته، سپس ظهور اعیان ممکنات (نک : عبدالرزاق، 155-156)، و در یک کلام جلوهگر شدنِ حقیقت در آیینۀ جهان را فراهم آورد.
مسائل و مباحث هستیشناسانۀ مبتنی بر وحدت وجود، بدانسان که در فصوص الحکم آمده، و در مقدمههایی که از روزگار قیصری (د 751ق/1350م) شارح فصوص، برای تبیین و توجیه هستیشناسی و جهانشناسی ابن عربی نوشته شده است، این نکته را به روشنی اثبات میکنند. براساس این مقدمهها، سراسر هستی به 5 بخش یا به 5 عالم تقسیم میشود، و هر بخشِ فروتر مظهر یا آیینۀ بخشِ فراتر است؛ و در نهایت، کل عالم هستی مراتب ظهور و آیینۀ حق بهشمار میآید.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/13757-
https://telegram.me/iranboom_ir
کتاب «بحثی دربارهٔ زبان آذربایجان» نوشتهٔ «شادروان محمدرضا شعار» به صورت الکترونیکی
کتاب «بحثی دربارهٔ زبان آذربایجان» نوشته شادروان محمدرضا شعار در قالب پی دی اف (PDF) را از اینجا دریافت کنید
https://www.iranboom.ir/poshe/ketab/azarbaijan/001/zaban-azarbayjan-shoar9302-.pdf
بحثی دربارهٔ زبان آذربایجان
نوشته: محمدرضا شعار
چاپ: 1346، تبریز
142 صفحه
ناشر: کتابفروشی مهر تبریز
دربارهٔ زبان آذربایجان همچنانکه مولف کتاب اشاره فرمودهاند با استناد به مندرجات کتیبههای موجود در سینهٔ کوه سبلان، خان تختی، قلاع باستانی، کلیساها و مساجد قدیمی آذربایجان و نوشتههای تواریخ ایرانی، یونانی، ارمنی و عرب نتیجه گرفته میشود که در مدت سی و دو قرن تاریخ آذربایجان به تدریج زبانهای اورارتو، مانایی، مادی، پارتی (پهلوی دورهٔ پارتیان - فارسی میانه)، پهلویک (پهلوی دورهٔ ساسانی - فارسی میانه)، عربی و فارسی دری زبان کتابت محاوره بوده و به موازات این زبانها، لهجههای گوناگون ایرانی دیگر نیز که ریشهٔ مادی و پارتی (آذری) داشتند در نقاط مختلف آذربایجان متداول بودهاند.
نویسندگان منصف و ارباب تحقیق را متفقأ عقیده بر این است که زبان فعلی آذربایجان یک زبان عارضی بوده و در نتیجه حملات و فشارهای تسلط اقوام ترکی زبان به اهالی این قسمت از ایـران تحمیل و مثل زبان مادری ملکه شده است.
مولف کتاب از سالیان دراز بر این بوده است تعدادی از واژههای فارسی که در محاورات روزانه اهالی آذربایجان ذاتا موجود است و تقریبا تمام آنها دچار تغییرات و تحریفات و انحرافات شده و شکل ظاهر ادبی و کتابی خود را از دست دادهاند جمعآوری و به صورت کتابی به ترتیب حروف درآورد و بـا وجود تقصیر حتمی بضاعت علمی، اقلا دل به این خوش کند که راه را برای فضلا و ارباب تحقیق باز و هموار ساخته است ـ اینک به یاری خدا به تنظیم قسمتی کم از لغات مزبور که از مکالمات اهالی تبریز و دهات مجاور استفاده شده است. شروع، چنانکه توفیق رفیق شود بعدها دایره تقحیق توسعه داده خواهد شد. شاید کوچکترین خدمتی به وحدت ملی از این راه بتواند نمود.
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/12607-bahsi-darbare-zaban-azarbaijan.html
https://telegram.me/iranboom_ir
کتاب «بحثی دربارهٔ زبان آذربایجان» نوشته شادروان محمدرضا شعار در قالب پی دی اف (PDF) را از اینجا دریافت کنید
https://www.iranboom.ir/poshe/ketab/azarbaijan/001/zaban-azarbayjan-shoar9302-.pdf
بحثی دربارهٔ زبان آذربایجان
نوشته: محمدرضا شعار
چاپ: 1346، تبریز
142 صفحه
ناشر: کتابفروشی مهر تبریز
دربارهٔ زبان آذربایجان همچنانکه مولف کتاب اشاره فرمودهاند با استناد به مندرجات کتیبههای موجود در سینهٔ کوه سبلان، خان تختی، قلاع باستانی، کلیساها و مساجد قدیمی آذربایجان و نوشتههای تواریخ ایرانی، یونانی، ارمنی و عرب نتیجه گرفته میشود که در مدت سی و دو قرن تاریخ آذربایجان به تدریج زبانهای اورارتو، مانایی، مادی، پارتی (پهلوی دورهٔ پارتیان - فارسی میانه)، پهلویک (پهلوی دورهٔ ساسانی - فارسی میانه)، عربی و فارسی دری زبان کتابت محاوره بوده و به موازات این زبانها، لهجههای گوناگون ایرانی دیگر نیز که ریشهٔ مادی و پارتی (آذری) داشتند در نقاط مختلف آذربایجان متداول بودهاند.
نویسندگان منصف و ارباب تحقیق را متفقأ عقیده بر این است که زبان فعلی آذربایجان یک زبان عارضی بوده و در نتیجه حملات و فشارهای تسلط اقوام ترکی زبان به اهالی این قسمت از ایـران تحمیل و مثل زبان مادری ملکه شده است.
مولف کتاب از سالیان دراز بر این بوده است تعدادی از واژههای فارسی که در محاورات روزانه اهالی آذربایجان ذاتا موجود است و تقریبا تمام آنها دچار تغییرات و تحریفات و انحرافات شده و شکل ظاهر ادبی و کتابی خود را از دست دادهاند جمعآوری و به صورت کتابی به ترتیب حروف درآورد و بـا وجود تقصیر حتمی بضاعت علمی، اقلا دل به این خوش کند که راه را برای فضلا و ارباب تحقیق باز و هموار ساخته است ـ اینک به یاری خدا به تنظیم قسمتی کم از لغات مزبور که از مکالمات اهالی تبریز و دهات مجاور استفاده شده است. شروع، چنانکه توفیق رفیق شود بعدها دایره تقحیق توسعه داده خواهد شد. شاید کوچکترین خدمتی به وحدت ملی از این راه بتواند نمود.
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/12607-bahsi-darbare-zaban-azarbaijan.html
https://telegram.me/iranboom_ir
سه پادشاه قبل از پادشاهی
باز آفرینی قصههای گلستان سعدی 1
نیما شادگان
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/2099-se-padeshah-ghabl-padeshahi.html
https://telegram.me/iranboom_ir
باز آفرینی قصههای گلستان سعدی 1
نیما شادگان
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/2099-se-padeshah-ghabl-padeshahi.html
https://telegram.me/iranboom_ir
اندکی هم درست بنویسیم
بهاءالدین خرمشاهی
یک دهه ونیم، دقیق تر بگویم 18 سال (از 1366) به این سو، کتاب مرجعی پاسخگو و حلّال بسیاری مشکلات و راهنمای اهل قلم به ویژه ویراستاران است، به نام غلط ننویسیم، نوشته استاد ابوالحسن نجفی، مترجم توانا و فرهنگ نگار دانا. هرکس از این کتاب خبر نداشته باشد، یا آن را یکسره یا مدخل ـ مدخل (مقاله به مقاله هم می توان گفت؛ البته مقاله ها غالبا کوتاه است) نخوانده باشد، بی شک مغبون است.
ساختار و نظم این کتاب الفبایی است با ارجاعات درون متنی. حسن اصلی کتاب، خوش تدوین و خوش نوشته و طبعا خوشخوان بودن آن است، به علاوه اتقان و اعتبار علمی مباحث و استدلال های زبانی/ادبی/دستوری و گاه بلاغی آن.
در زبان عربی قدیم و جدید هم از این گونه آثار داریم که فقط به دو نمونه آن از قدیم و جدید اشاره می شود. یکی درّة الغوّاص فی اوهام الخواص (تألیف ابومحمد قاسم بن علی حریری، که از رجال قرن پنجم هجری است و از دیرباز بر این کتاب تتمه و تکمله و ذیل و شرح و نقد و نظایر آن نوشته اند که شمه ای از آنها را حاجی خلیفه در کشف الظنون آورده است)؛ دیگری که در عصر حاضر نوشته و طبع شده، معجم الأغلاط اللغویّة المعاصرة است. (تألیف محمدالعدنانی، بیروت: مکتبة لبنان، چاپ اول: 1984م. چاپ دوم: 1999 م. دربردارنده 2135 مدخل / مقاله در 870 صفحه).
در زبان های اروپایی هم کمتر زبانی هست که از این درست ـ نامه ها یا پیرایشنامه ها که فرهنگ اغلاط مشهور است، نداشته باشد. در انگلیسی، یکی از نو ـ کلاسیک های این زمینه، اثر معروف فولر (H. W. Fowler) است به نام :
A Dictionary of Modern English Usage
که نخست بار در سال 1926 چاپ شد و سپس تا امروز، علی رغم بحث انگیزی همیشگی اش، علی القاعده باید 30 ـ 40 بار چاپ / تجدید چاپ شده باشد.
اهل زبان ــ یعنی نویسندگان، دستورزبان دانان / نویسان، فرهنگ نگاران و واژه پژوهان و ریشه شناسان و اهل فقه اللغه (فیلولوژی/ کمابیش به معنای واژه پژوهی و متن شناسی تاریخی) و چند صنف دیگر ــ به دو دسته بزرگ تقسیم شده اند:
1. رواانگارانِ هر واژه یا ترکیب بی قاعده و نادرست که اصل را به کاربرد و استعمال اهل زبان می دانند یعنی می گویند چون به هر حال جمع کثیری از مردم مثلاً به جای عِطر می گویند عَطر یا به جای اِحیا می گویند اَحیا یا به جای قُضات (بر وزن رُوات، شُکات، عُصاة / عُصات ــ مفرد آن عاصی ــ هُداة / هُدات ــ مفرد آن هادی)، قُضّات (به تشدید حرف دوم) تلفظ می کنند یا به جای اینشتین / اینشتاین، می گویند انیشتین (با تقدم نون بر یاء) یا به جای جبل طارق می گویند و می نویسند جبل الطارق و صدها نظیر آنها، این رواج که میزان دقیق آن معلوم نیست و نخواهد شد، به هر حال، باعث تطهیر این اغلاط می شود و مخفی نماند که [بگذریم که بعضی افراطیان پیرایشگر حتی «مخفی» را هم درست نمی دانند که شرحش مفصل است ولی در حدیث معروف یا عبارت معروف به حدیث کنت کنزا مخفیا... این کلمه سابقه کاربردِ بیش از هزار ساله دارد، باری [بعضی از خواص و تحصیلکردگان هم در این تلفظ یا حتی کتابت غلط به عامه پیوسته اند.
2. گروه دوم در این تقسیم بزرگ پیرایشگران و صحّت گرایان اند که در بیان افراطی عقایدشان یا عقاید افراطیشان معتقدند هر آنچه فرهنگ نگاران معتبر و فصحای قوم بگویند و بنویسند و قواعد زبانی / ادبی / بلاغی مؤید آن باشد، درست است؛ و خود را به نوعی نگهبان حریم صحت و اصالت کلمات و تعبیرات و عبارات زبان که ممکن است گرفتار تحریف و تصحیف، به ویژه از سوی عامه، یا دور از جان، عوام شده باشد، می دانند.
به تعبیر دیگر، گروه اول طرفدار اصالت کاربرداند ولو به تحریف و تصحیف کشیده باشد و گروه دوم طرفدار اصالت وضع اولیه و اصل اصیل زبانی ـ ادبی، ولو آن وضع، نامعمول و نامتداول باشد.
مسائل زبانی در سطح کلان، چندان به قاعده و قانون پیرایشگران یا برنامه ریزان دیگر تن درنمی دهند. مسئله واژگان بیگانه / دخیل / وام ـ واژه ها را درنظر بگیرید. هرچه می گویند بگویید سپاسگزارم، می گویند مرسی؛ هر چه می گویند بگویید طرح / برنامه، می گویند پروژه؛ هر چه می گویند بگویید گذرنامه، می گویند پاس / پاسپورت؛ هر چه می گویند بگویید یارانه، عده ای اصرار دارند باز بگویند سوبسید.
در تلفظ کلمات فارسی و عربی هم نوعی سهل انگاری دسته جمعی دارند. به جای پنج تومان، می گویند پنش تومن، به جای اقتصاد می گویند اختصاد، به جای اجتماعی می گویند اشتماعی، به جای مجتهد می گویند مُشتهد / مژتهد هم حتی می گویند، به جای مسجد، مچّد تلفظ می کنند، و تا آنجا که نام زیبا و مقدس «محمد» را ــ چنان که می دانید ــ به دو شکل نابه سامان تلفظ می کنند.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12791-andaki-ham-dorost-benivisim.html
https://telegram.me/iranboom_ir
بهاءالدین خرمشاهی
یک دهه ونیم، دقیق تر بگویم 18 سال (از 1366) به این سو، کتاب مرجعی پاسخگو و حلّال بسیاری مشکلات و راهنمای اهل قلم به ویژه ویراستاران است، به نام غلط ننویسیم، نوشته استاد ابوالحسن نجفی، مترجم توانا و فرهنگ نگار دانا. هرکس از این کتاب خبر نداشته باشد، یا آن را یکسره یا مدخل ـ مدخل (مقاله به مقاله هم می توان گفت؛ البته مقاله ها غالبا کوتاه است) نخوانده باشد، بی شک مغبون است.
ساختار و نظم این کتاب الفبایی است با ارجاعات درون متنی. حسن اصلی کتاب، خوش تدوین و خوش نوشته و طبعا خوشخوان بودن آن است، به علاوه اتقان و اعتبار علمی مباحث و استدلال های زبانی/ادبی/دستوری و گاه بلاغی آن.
در زبان عربی قدیم و جدید هم از این گونه آثار داریم که فقط به دو نمونه آن از قدیم و جدید اشاره می شود. یکی درّة الغوّاص فی اوهام الخواص (تألیف ابومحمد قاسم بن علی حریری، که از رجال قرن پنجم هجری است و از دیرباز بر این کتاب تتمه و تکمله و ذیل و شرح و نقد و نظایر آن نوشته اند که شمه ای از آنها را حاجی خلیفه در کشف الظنون آورده است)؛ دیگری که در عصر حاضر نوشته و طبع شده، معجم الأغلاط اللغویّة المعاصرة است. (تألیف محمدالعدنانی، بیروت: مکتبة لبنان، چاپ اول: 1984م. چاپ دوم: 1999 م. دربردارنده 2135 مدخل / مقاله در 870 صفحه).
در زبان های اروپایی هم کمتر زبانی هست که از این درست ـ نامه ها یا پیرایشنامه ها که فرهنگ اغلاط مشهور است، نداشته باشد. در انگلیسی، یکی از نو ـ کلاسیک های این زمینه، اثر معروف فولر (H. W. Fowler) است به نام :
A Dictionary of Modern English Usage
که نخست بار در سال 1926 چاپ شد و سپس تا امروز، علی رغم بحث انگیزی همیشگی اش، علی القاعده باید 30 ـ 40 بار چاپ / تجدید چاپ شده باشد.
اهل زبان ــ یعنی نویسندگان، دستورزبان دانان / نویسان، فرهنگ نگاران و واژه پژوهان و ریشه شناسان و اهل فقه اللغه (فیلولوژی/ کمابیش به معنای واژه پژوهی و متن شناسی تاریخی) و چند صنف دیگر ــ به دو دسته بزرگ تقسیم شده اند:
1. رواانگارانِ هر واژه یا ترکیب بی قاعده و نادرست که اصل را به کاربرد و استعمال اهل زبان می دانند یعنی می گویند چون به هر حال جمع کثیری از مردم مثلاً به جای عِطر می گویند عَطر یا به جای اِحیا می گویند اَحیا یا به جای قُضات (بر وزن رُوات، شُکات، عُصاة / عُصات ــ مفرد آن عاصی ــ هُداة / هُدات ــ مفرد آن هادی)، قُضّات (به تشدید حرف دوم) تلفظ می کنند یا به جای اینشتین / اینشتاین، می گویند انیشتین (با تقدم نون بر یاء) یا به جای جبل طارق می گویند و می نویسند جبل الطارق و صدها نظیر آنها، این رواج که میزان دقیق آن معلوم نیست و نخواهد شد، به هر حال، باعث تطهیر این اغلاط می شود و مخفی نماند که [بگذریم که بعضی افراطیان پیرایشگر حتی «مخفی» را هم درست نمی دانند که شرحش مفصل است ولی در حدیث معروف یا عبارت معروف به حدیث کنت کنزا مخفیا... این کلمه سابقه کاربردِ بیش از هزار ساله دارد، باری [بعضی از خواص و تحصیلکردگان هم در این تلفظ یا حتی کتابت غلط به عامه پیوسته اند.
2. گروه دوم در این تقسیم بزرگ پیرایشگران و صحّت گرایان اند که در بیان افراطی عقایدشان یا عقاید افراطیشان معتقدند هر آنچه فرهنگ نگاران معتبر و فصحای قوم بگویند و بنویسند و قواعد زبانی / ادبی / بلاغی مؤید آن باشد، درست است؛ و خود را به نوعی نگهبان حریم صحت و اصالت کلمات و تعبیرات و عبارات زبان که ممکن است گرفتار تحریف و تصحیف، به ویژه از سوی عامه، یا دور از جان، عوام شده باشد، می دانند.
به تعبیر دیگر، گروه اول طرفدار اصالت کاربرداند ولو به تحریف و تصحیف کشیده باشد و گروه دوم طرفدار اصالت وضع اولیه و اصل اصیل زبانی ـ ادبی، ولو آن وضع، نامعمول و نامتداول باشد.
مسائل زبانی در سطح کلان، چندان به قاعده و قانون پیرایشگران یا برنامه ریزان دیگر تن درنمی دهند. مسئله واژگان بیگانه / دخیل / وام ـ واژه ها را درنظر بگیرید. هرچه می گویند بگویید سپاسگزارم، می گویند مرسی؛ هر چه می گویند بگویید طرح / برنامه، می گویند پروژه؛ هر چه می گویند بگویید گذرنامه، می گویند پاس / پاسپورت؛ هر چه می گویند بگویید یارانه، عده ای اصرار دارند باز بگویند سوبسید.
در تلفظ کلمات فارسی و عربی هم نوعی سهل انگاری دسته جمعی دارند. به جای پنج تومان، می گویند پنش تومن، به جای اقتصاد می گویند اختصاد، به جای اجتماعی می گویند اشتماعی، به جای مجتهد می گویند مُشتهد / مژتهد هم حتی می گویند، به جای مسجد، مچّد تلفظ می کنند، و تا آنجا که نام زیبا و مقدس «محمد» را ــ چنان که می دانید ــ به دو شکل نابه سامان تلفظ می کنند.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12791-andaki-ham-dorost-benivisim.html
https://telegram.me/iranboom_ir
درویشی یا توانگری؟
برگرفته از کتاب مینوی خرد
پرسید دانا از مینوی خرد که: درویشی بهتر است یا توانگری؟
مینوی خرد پاسخ داد که: درویشی همراه با درستی بهتر است از توانگری از دارایی دیگران؛ چه، درویشترین و بینواترین کس چون اندیشه و گفتار و کردارش درست باشد، از هر کار نیکی که مردم در جهان میکنند، او را هم بهرهای است.
و مرد توانگر بسیار خواسته(۱)، اگر خواسته از درستی گرد نکرده باشد، حتی اگر آن را در کار نیک هم بپردازد، آن کار نیک از او نباشد؛ چه، کار نیک از آن کسی است که از وی آن خواسته ربوده شده است.
و مرد بسیار خواسته که از کوشش درست، دارایی اندوخته است و با کار نیک و شادی بخورد و نگاه دارد، او را مهتر و بهتر و برترین باید شمرد.
۱ـ خواسته: مال و منال.
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/11413-1392-10-27-13-37-52.html
https://telegram.me/iranboom_ir
برگرفته از کتاب مینوی خرد
پرسید دانا از مینوی خرد که: درویشی بهتر است یا توانگری؟
مینوی خرد پاسخ داد که: درویشی همراه با درستی بهتر است از توانگری از دارایی دیگران؛ چه، درویشترین و بینواترین کس چون اندیشه و گفتار و کردارش درست باشد، از هر کار نیکی که مردم در جهان میکنند، او را هم بهرهای است.
و مرد توانگر بسیار خواسته(۱)، اگر خواسته از درستی گرد نکرده باشد، حتی اگر آن را در کار نیک هم بپردازد، آن کار نیک از او نباشد؛ چه، کار نیک از آن کسی است که از وی آن خواسته ربوده شده است.
و مرد بسیار خواسته که از کوشش درست، دارایی اندوخته است و با کار نیک و شادی بخورد و نگاه دارد، او را مهتر و بهتر و برترین باید شمرد.
۱ـ خواسته: مال و منال.
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/11413-1392-10-27-13-37-52.html
https://telegram.me/iranboom_ir
📄آزادی در آگاهی است و آگاهی، گشوده بودن اندیشۀ انسان به روی واقعیت و نفس الامر در هستی شناخته می شود. انسان، دروازۀ ورود به عالم هستی است و بدون عبور از این دروازه، معنی هستی آشکار نمی گردد. باید توجه داشت که دروازۀ ورود به عالم هستی از سنخ هستی است زیرا دروازۀ ورود به یک شهر یا هر جایگاه دیگر نمی تواند با آن جایگاه مباینت داشته باشد.
📕 کتاب اختیار در ضرورت هستی، ص 29
🖋دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
@iranboom_ir
📕 کتاب اختیار در ضرورت هستی، ص 29
🖋دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
@iranboom_ir
۲۸ دی ماه زادروز دکتر میرجلالالدین کَزّازی (۱۳۲۷ در کرمانشاه) استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامهپژوه و پژوهشگرِ برجستهٔ ایرانی در زبان و ادب فارسی است. او از چهرههای ماندگار فرهنگ و ادبِ ایران در پنجمین همایش چهرههای ماندگار به سالِ ۱۳۸۴ است. وی نامبردار به بهرهگیری از واژههای پارسی سره در نوشتهها و گفتارِ خود است.
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-kazazi1.html
@iranboom_ir
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-kazazi1.html
@iranboom_ir
۲۸ دی ماه زادروز دکتر میرجلالالدین کَزّازی (۱۳۲۷ در کرمانشاه) استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامهپژوه و پژوهشگرِ برجستهٔ ایرانی در زبان و ادب فارسی است. او از چهرههای ماندگار فرهنگ و ادبِ ایران در پنجمین همایش چهرههای ماندگار به سالِ ۱۳۸۴ است. وی نامبردار به بهرهگیری از واژههای پارسی سره در نوشتهها و گفتارِ خود است.
برخی از افتخارات دکتر میر جلال الدین کزازی:
•جایزه بهترین کتاب سال برای ترجمه انه اید اثر ویرژیل در سال 1369
•جایزه نخست پژوهشهای بنیادین هجدهمین جشنواره خوارزمی برای نامه باستان در سال 1383
•چهره برگزیده استان کرمانشاه در سال 1384
• چهره ماندگار در ادب و فرهنگ در سال 1384
•نشان زرین و سپاسنامه از بزرگترین انجمن ادبی و فرهنگی یونان، پارناسوس، به عنوان برجسته ترین ایرانی در گسترش و شناسانیدن فرهنگ و ادب یونان در سال 1384
•پژوهشگر برگزیده در دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1385
برخی از آثار دکتر میر جلال الدین کزازی:
•«فرزند ایران» داستان زندگی فردوسی
•«پدر ایران» داستان زندگی کوروش بزرگ
•«وخشور ایران» داستان زندگی زرتشت
•آب و آینه (مجموعه مقاله)
•از گونه ای دیگر (شاهنامه شناسی)
•بیکران سبز (دفتر شعر)
•پارسا و ترسا (عطارشناسی)
•پرنیان پندار (مجموعه مقاله)
•پند و پیوند (حافظ شناسی)
•تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه)
•تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی)
•دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی)
•دیدار با اژدها (گزارش سفر)
•دیر مغان (حافظ شناسی)
•رخسار صبح (خاقانی شناسی)
•روزهای کاتالونیا (گزارش سفر)
•رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی)
•زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد
•سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی)
•سوزن عیسی (خاقانی شناسی)
•گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه)
•گزارش دشواریهای دیوان خاقانی (خاقانی شناسی)
•مازهای راز (شاهنامه شناسی)
•نامه باستان (هفت جلد)
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-kazazi1.html
@iranboom_ir
برخی از افتخارات دکتر میر جلال الدین کزازی:
•جایزه بهترین کتاب سال برای ترجمه انه اید اثر ویرژیل در سال 1369
•جایزه نخست پژوهشهای بنیادین هجدهمین جشنواره خوارزمی برای نامه باستان در سال 1383
•چهره برگزیده استان کرمانشاه در سال 1384
• چهره ماندگار در ادب و فرهنگ در سال 1384
•نشان زرین و سپاسنامه از بزرگترین انجمن ادبی و فرهنگی یونان، پارناسوس، به عنوان برجسته ترین ایرانی در گسترش و شناسانیدن فرهنگ و ادب یونان در سال 1384
•پژوهشگر برگزیده در دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1385
برخی از آثار دکتر میر جلال الدین کزازی:
•«فرزند ایران» داستان زندگی فردوسی
•«پدر ایران» داستان زندگی کوروش بزرگ
•«وخشور ایران» داستان زندگی زرتشت
•آب و آینه (مجموعه مقاله)
•از گونه ای دیگر (شاهنامه شناسی)
•بیکران سبز (دفتر شعر)
•پارسا و ترسا (عطارشناسی)
•پرنیان پندار (مجموعه مقاله)
•پند و پیوند (حافظ شناسی)
•تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه)
•تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی)
•دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی)
•دیدار با اژدها (گزارش سفر)
•دیر مغان (حافظ شناسی)
•رخسار صبح (خاقانی شناسی)
•روزهای کاتالونیا (گزارش سفر)
•رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی)
•زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد
•سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی)
•سوزن عیسی (خاقانی شناسی)
•گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه)
•گزارش دشواریهای دیوان خاقانی (خاقانی شناسی)
•مازهای راز (شاهنامه شناسی)
•نامه باستان (هفت جلد)
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-kazazi1.html
@iranboom_ir
دکتر میرجلالالدین کزازی در ایرانبوم
https://t.iss.one/iranboom_ir/39886
استاد کزازی: ایران بهترین سرزمین جهان است
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17133-
زندگینامه: میر جلال الدین کزازی (1327-)
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-
شور وطنپرستی در سخنرانی استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی + پرونده شنیداری
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8993-
میرجلال الدین کزازی: فردوسی را به پاس شاهنامۀ او ارج مینهیم
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/7306-
نکوداشت دکتر میرجلالالدین کزازی به پاس نیم قرن خدمت به زبان پارسی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8547-
استاد میرجلال الدین کزازی: رستم را ایرانیان به ژرفای نهاد خود بردهاند
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7370-
جلال الدین کزازی: تنها سعدی و فردوسی توانسته اند به زبان سرشتین پارسی راه ببرند - ایرانیان شیفته ترین مردمان به شعر بوده اند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12469-
ارج و ارزش نام در باورهای باستانی فراسویی بوده است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7340-
کزازی: پرداختن به «شاهنامه» کاری خُرد و خام نیست
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/4973-
میرجلالالدین کزازی: چرا خاقانی به نامی که شایسته اوست نرسیده؟
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15921-
همایش بزرگداشت دکتر میرجلال الدین کزازی - بخش 1
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/8449-
سخنرانی دادبه، کزازی و ابراهیمی دینانی در ستایش فردوسی
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/6652-
«شاهنامه» فرهنگ و منش ایران است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/16489-
حماسه، استوره ای است که گیتیگ شده است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7377-
نمادها در شاهنامه
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/11327-
استاد کزازی: نگذاریم شمس را بربایند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1547-
استاد کزازی دربارهی مولانا چه میگوید؟
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10420-
کزازی: مولانا بیشک ایرانی است
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14177-
پرونده شنیداری سخنرانی دادبه، کزازی و ابراهیمی دینانی در ستایش فردوسی (25 اردیبهشتماه 1387)
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/8995-
استاد کزازی: ردپای سوگوارههای پارسی در مویه برای سالار شهیدان/ از مهر خورشید تا سروهای سرافراز
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14420-
مدیر انتشارات معین به بهانه انتشار دفتر دانایی و داد مطرح کرد - مطالعه «شاهنامه به نثر» کزازی موجب غنای فرهنگی میشود
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10613-
میرجلالالدینکزازی: «دفتر دانایی و داد» را نوشتم تا جوانان شاهنامه بخوانند
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10728-
ایرانی اگر میخواهد خود را بشناسد، باید با شاهنامه آشنایی بجوید
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7327-
سنایی شعر اندیشه، شعر انگیزه - استاد کزازی
https://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/1390-
هدف سرهگویی و سره نویسی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/703-
پارسی کرمانشاهی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/14965-
مردمی که زبان کژ و مژ دارند مَنِشی همسوی آن خواهند داشت
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4017-
داستان زندگی «زرتشت» در یک کتاب آمد
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/13842-
برگزاری نکوداشت استاد میرجلالالدین کزازی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/8273-
یکی از چشمگیرترین نمودهای خودباختگی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4016-
یلدا شب زاده شدن «مهر» است - طولانی ترین انتظار برای دمیدن خورشید
https://www.iranboom.ir/jashnha/77-azar/11156-
هشدار استاد کزازی درباره نفوذ غلطنویسیها
https://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/17195-
واژههایی که میرجلالالدین کزازی استفاده میکند
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9688-
۴ استاد تاریخ و ادبیات خواهان بزرگداشت کوروشبزرگ در ۷ آبان شدند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/17108-
کزازی: پوشکین در ادب روس همان سعدی در ادب فارسی است
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/4632-
سخنرانی دکتر کزازی در روز ملی اردبیل
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16678-
همایش از استوره تا تاریخ
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/anjoman-ha/29-1388-
https://t.iss.one/iranboom_ir/39886
استاد کزازی: ایران بهترین سرزمین جهان است
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17133-
زندگینامه: میر جلال الدین کزازی (1327-)
https://iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1801-
شور وطنپرستی در سخنرانی استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی + پرونده شنیداری
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8993-
میرجلال الدین کزازی: فردوسی را به پاس شاهنامۀ او ارج مینهیم
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/7306-
نکوداشت دکتر میرجلالالدین کزازی به پاس نیم قرن خدمت به زبان پارسی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8547-
استاد میرجلال الدین کزازی: رستم را ایرانیان به ژرفای نهاد خود بردهاند
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7370-
جلال الدین کزازی: تنها سعدی و فردوسی توانسته اند به زبان سرشتین پارسی راه ببرند - ایرانیان شیفته ترین مردمان به شعر بوده اند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/12469-
ارج و ارزش نام در باورهای باستانی فراسویی بوده است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7340-
کزازی: پرداختن به «شاهنامه» کاری خُرد و خام نیست
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/4973-
میرجلالالدین کزازی: چرا خاقانی به نامی که شایسته اوست نرسیده؟
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15921-
همایش بزرگداشت دکتر میرجلال الدین کزازی - بخش 1
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/8449-
سخنرانی دادبه، کزازی و ابراهیمی دینانی در ستایش فردوسی
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/6652-
«شاهنامه» فرهنگ و منش ایران است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/16489-
حماسه، استوره ای است که گیتیگ شده است
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7377-
نمادها در شاهنامه
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/11327-
استاد کزازی: نگذاریم شمس را بربایند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1547-
استاد کزازی دربارهی مولانا چه میگوید؟
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10420-
کزازی: مولانا بیشک ایرانی است
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14177-
پرونده شنیداری سخنرانی دادبه، کزازی و ابراهیمی دینانی در ستایش فردوسی (25 اردیبهشتماه 1387)
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/8995-
استاد کزازی: ردپای سوگوارههای پارسی در مویه برای سالار شهیدان/ از مهر خورشید تا سروهای سرافراز
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14420-
مدیر انتشارات معین به بهانه انتشار دفتر دانایی و داد مطرح کرد - مطالعه «شاهنامه به نثر» کزازی موجب غنای فرهنگی میشود
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10613-
میرجلالالدینکزازی: «دفتر دانایی و داد» را نوشتم تا جوانان شاهنامه بخوانند
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10728-
ایرانی اگر میخواهد خود را بشناسد، باید با شاهنامه آشنایی بجوید
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/7327-
سنایی شعر اندیشه، شعر انگیزه - استاد کزازی
https://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/1390-
هدف سرهگویی و سره نویسی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/703-
پارسی کرمانشاهی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/14965-
مردمی که زبان کژ و مژ دارند مَنِشی همسوی آن خواهند داشت
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4017-
داستان زندگی «زرتشت» در یک کتاب آمد
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/13842-
برگزاری نکوداشت استاد میرجلالالدین کزازی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/8273-
یکی از چشمگیرترین نمودهای خودباختگی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4016-
یلدا شب زاده شدن «مهر» است - طولانی ترین انتظار برای دمیدن خورشید
https://www.iranboom.ir/jashnha/77-azar/11156-
هشدار استاد کزازی درباره نفوذ غلطنویسیها
https://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/17195-
واژههایی که میرجلالالدین کزازی استفاده میکند
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9688-
۴ استاد تاریخ و ادبیات خواهان بزرگداشت کوروشبزرگ در ۷ آبان شدند
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/17108-
کزازی: پوشکین در ادب روس همان سعدی در ادب فارسی است
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/4632-
سخنرانی دکتر کزازی در روز ملی اردبیل
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16678-
همایش از استوره تا تاریخ
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/anjoman-ha/29-1388-
Telegram
ایران بوم
۲۸ دی ماه زادروز دکتر میرجلالالدین کَزّازی (۱۳۲۷ در کرمانشاه) استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامهپژوه و پژوهشگرِ برجستهٔ ایرانی در زبان و ادب فارسی است. او از چهرههای ماندگار فرهنگ و ادبِ ایران در پنجمین همایش چهرههای ماندگار به سالِ ۱۳۸۴ است. وی نامبردار…
گزارش همایش از استوره تا تاریخ
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/anjoman-ha/29-1388-10-11-17-36-58.html
@iranboom_ir
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/anjoman-ha/29-1388-10-11-17-36-58.html
@iranboom_ir
شور وطنپرستی در سخنرانی استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی + پرونده شنیداری
سخنرانیِ بسیار زیبا، دلانگیز، پُرشور و ایرانگرایانهی
استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی در همایشی برایِ بزرگداشتِ وی
https://www.iranboom.ir/poshe/seda/sokhanrani/8903/Dr.Kazaazi-3sh.13910823-19.mp3
بختِ بلند و بزرگ و بهینهیِ ما ایرانیان آن است که ایرانی هستیم، در این سرزمینِ سپندِ اهورایی که سرزمینِ هزارههاست، سرزمینِ فر و فرهنگ و فرهیختگی و فرزانگی است، سرزمینِ نژادگان و آزادگان است، سرزمینِ مردمانی است که هماره در درازنایِ تاریخِ ایرانزمین آوازهگرِ مهر و آشتی و دوستی بودهاند در پهنهیِ گیتی، سرزمینی که من به آوازِ بلند میگویم، سخنی است که از نهانگاهِ نهادِ من، از بُنِ جانِ من برمیخیزد، سرزمینی است که میتواند نمونهای بِهین و بَرین باشد همهیِ مردمانِ جهان را، هنگامیکه من از ایران میگویم، ایران را در همگیِ آن میخواهم، خواستِ من فُلان روزگارِ تاریخی نیست، این سرزمین، سرزمینی بودهاست که هزاران سال در جهان پاییدهاست، فرازها داشتهاست و نشیبها، دَهها بار، بیگانگان دراز دست، سرمَست از پیروزی به این سرزمین تاختهاند، شیرازهیِ فرهنگ و شهرآیینیِ آن را گسستهاند اما ما ایرانیان دیگربار این شیرازه را سُتوارتر از پیش به هم بستهایم و پیوستهایم، یکی از رازهایِ شِگَرفی و شِگفتیِ فرهنگِ ایران، یکی از رازهایِ ماندگاری و پایداریِ آن در پهنهیِ تاریخ، این تازشها بودهاست، ما را چه باک که بارها بر ما تاختهاند، این تازشها نیروهایِ نهفته و فروخفته در ما را شکوفانیدهاست به کردار درآوردهاست، ما را بیش از آنچه بودهایم گردانیده است، وگرنه این سرزمین تاب نمیآورد، برجای و برپای نمیماند، اگر آنچه بر ایران رفتهاست بر هر کشورِ دیگر میرفت دیری بود که از پهنهیِ جهان و تاریخ سِتُرده شدهبود، این خوی و خیمِ بالا، این کُرنش و مَنِشِ سزاوار و رواست که ایرانِ ما را از گَزندهایِ گران، از آوارهایِ انبوه، از زیانهایِ زندگیسوز پاس داشتهاست بیگمانم از این پس نیز پاس خواهد داشت.
من بیتی چند از چکامهای را که 14 سالی پیش از این سرودهآمده است برایِ ایران بَر میخوانم،آن را به همه شما پیشکَش میدارم. این چامه بلند است من بخشی از آن را میخوانم.
ایرانِ نامیِ گرامی، ایرانی که در نوشتههایِ پهلوی خونَیرَثِ بامی خوانده شدهاست،ایرانی که بر پایهیِ سخنی از زرتشت بهترین سرزمینی است که مزدا آفریده است، من به این سخن باور دارم،آنچه کردهام به پاسِ این باور بوده است.
هلا ای سپهرینه سامانِ سیمرغ
گَرَم سایهیِ توست بر سر هُمایم
سِتایم اگر جز تو را در چکامه
به نزدِ خردمند هرزه دَرایم
کهن سرزمینا سخن از تو گویم
که آرامِ جان شد سخن، از برایم
نخواهم که گامی دگر، رفت یارد
اگر جُز به راهِ تو رفتهست پایم
شکسته مرا باد، دست و قلم نیز
اگر جُز تو را ای سُتوده ستایم
سَرایم به نامت سخن زان که چندی
جدامانده از خان و مان و سَرایم
به فریاد بِستایمت ای برین بوم
زبان تا به کام است و بر جای نایم
فرهمند فرزانهیِ روزگاران
بهین پیرِ پروردهیِ پارسایم
گرانمایه فردوسیِ فرخآیین
سخن راست نیکوترین پیشوایم
تُرایم رهیدی که هین از رهیگان
از آن بر جهانِ سخن پادشایم
به گیتی مرا نام بس این چکامه
که پُرشور با یادِ تو میسُرایم
گَرَم مارِ اندوه خواهد گَزیدن
به افسونِ این چامه نیکش فَسایم
بنازم به خود در اروپایِ نازان
که ایرانیام مردی از آسیایم
بنازم به ایران و ایرانی، آری
نه من خیرهرویم، نه من تیرهرایم
بگویم چو پرسند تو از کجایی
که از شهرِ شیدم نه زآنِ شمایم
زِ رادان و آزادزادانم آری
سرافرازی از کشورِ آریایم
بگویم که از سرزمینِ فروغم
زِ بومِ خدایِ مَیاَم، از نَسایم
زِ کرمانشَهَم شهرِ گُردی و مَردی
فسونِ فَسانه منم، از فَسایم
زِ شیرازم آن شهرِ راز و زِ تبریز
از آن راز و تب ریزد از گفتههایم
منم از ری آن شهرِ رای و به گیتی
سپاهانیم سَروری را سَزایم
من از پارس میآیم آن بومِ زرین
زِ مرزِ گُشایندهیِ نینوایم
(کوروشِ بزرگ شهریاری که جهان تاکنون رادمردی زادمرد چون او ندیده است و به گمانِ بسیار ازین پس نیز نخواهد دید)
بهین شهریاری که بس برتر آید
زِ گیتیگشایانِ کشور خدایم
من ایرانیام نامدار و سرافراز
زِ هرکس فزونم از آن و فَرایم
سخن تا گرامی شد از نامِ ایران
سخنگوی گوی از سخندان ربایم
سخن نو به نو تا زِ ایران بگفتم
نو آیین و نغز و نِکو شد نوایم
مرا گفت زروان خوشا من که در شعر
به یادِ وطن جادوی مینمایم
شد این چامه از شورِ ایرانپرستی
زِ شیواترین چامههایِ رسایم
به کوشش: بابکِ علیخانی
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8993-sokhanrani-dr-kazazi-shor-iran-parasti.html
https://telegram.me/iranboom_ir
سخنرانیِ بسیار زیبا، دلانگیز، پُرشور و ایرانگرایانهی
استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی در همایشی برایِ بزرگداشتِ وی
https://www.iranboom.ir/poshe/seda/sokhanrani/8903/Dr.Kazaazi-3sh.13910823-19.mp3
بختِ بلند و بزرگ و بهینهیِ ما ایرانیان آن است که ایرانی هستیم، در این سرزمینِ سپندِ اهورایی که سرزمینِ هزارههاست، سرزمینِ فر و فرهنگ و فرهیختگی و فرزانگی است، سرزمینِ نژادگان و آزادگان است، سرزمینِ مردمانی است که هماره در درازنایِ تاریخِ ایرانزمین آوازهگرِ مهر و آشتی و دوستی بودهاند در پهنهیِ گیتی، سرزمینی که من به آوازِ بلند میگویم، سخنی است که از نهانگاهِ نهادِ من، از بُنِ جانِ من برمیخیزد، سرزمینی است که میتواند نمونهای بِهین و بَرین باشد همهیِ مردمانِ جهان را، هنگامیکه من از ایران میگویم، ایران را در همگیِ آن میخواهم، خواستِ من فُلان روزگارِ تاریخی نیست، این سرزمین، سرزمینی بودهاست که هزاران سال در جهان پاییدهاست، فرازها داشتهاست و نشیبها، دَهها بار، بیگانگان دراز دست، سرمَست از پیروزی به این سرزمین تاختهاند، شیرازهیِ فرهنگ و شهرآیینیِ آن را گسستهاند اما ما ایرانیان دیگربار این شیرازه را سُتوارتر از پیش به هم بستهایم و پیوستهایم، یکی از رازهایِ شِگَرفی و شِگفتیِ فرهنگِ ایران، یکی از رازهایِ ماندگاری و پایداریِ آن در پهنهیِ تاریخ، این تازشها بودهاست، ما را چه باک که بارها بر ما تاختهاند، این تازشها نیروهایِ نهفته و فروخفته در ما را شکوفانیدهاست به کردار درآوردهاست، ما را بیش از آنچه بودهایم گردانیده است، وگرنه این سرزمین تاب نمیآورد، برجای و برپای نمیماند، اگر آنچه بر ایران رفتهاست بر هر کشورِ دیگر میرفت دیری بود که از پهنهیِ جهان و تاریخ سِتُرده شدهبود، این خوی و خیمِ بالا، این کُرنش و مَنِشِ سزاوار و رواست که ایرانِ ما را از گَزندهایِ گران، از آوارهایِ انبوه، از زیانهایِ زندگیسوز پاس داشتهاست بیگمانم از این پس نیز پاس خواهد داشت.
من بیتی چند از چکامهای را که 14 سالی پیش از این سرودهآمده است برایِ ایران بَر میخوانم،آن را به همه شما پیشکَش میدارم. این چامه بلند است من بخشی از آن را میخوانم.
ایرانِ نامیِ گرامی، ایرانی که در نوشتههایِ پهلوی خونَیرَثِ بامی خوانده شدهاست،ایرانی که بر پایهیِ سخنی از زرتشت بهترین سرزمینی است که مزدا آفریده است، من به این سخن باور دارم،آنچه کردهام به پاسِ این باور بوده است.
هلا ای سپهرینه سامانِ سیمرغ
گَرَم سایهیِ توست بر سر هُمایم
سِتایم اگر جز تو را در چکامه
به نزدِ خردمند هرزه دَرایم
کهن سرزمینا سخن از تو گویم
که آرامِ جان شد سخن، از برایم
نخواهم که گامی دگر، رفت یارد
اگر جُز به راهِ تو رفتهست پایم
شکسته مرا باد، دست و قلم نیز
اگر جُز تو را ای سُتوده ستایم
سَرایم به نامت سخن زان که چندی
جدامانده از خان و مان و سَرایم
به فریاد بِستایمت ای برین بوم
زبان تا به کام است و بر جای نایم
فرهمند فرزانهیِ روزگاران
بهین پیرِ پروردهیِ پارسایم
گرانمایه فردوسیِ فرخآیین
سخن راست نیکوترین پیشوایم
تُرایم رهیدی که هین از رهیگان
از آن بر جهانِ سخن پادشایم
به گیتی مرا نام بس این چکامه
که پُرشور با یادِ تو میسُرایم
گَرَم مارِ اندوه خواهد گَزیدن
به افسونِ این چامه نیکش فَسایم
بنازم به خود در اروپایِ نازان
که ایرانیام مردی از آسیایم
بنازم به ایران و ایرانی، آری
نه من خیرهرویم، نه من تیرهرایم
بگویم چو پرسند تو از کجایی
که از شهرِ شیدم نه زآنِ شمایم
زِ رادان و آزادزادانم آری
سرافرازی از کشورِ آریایم
بگویم که از سرزمینِ فروغم
زِ بومِ خدایِ مَیاَم، از نَسایم
زِ کرمانشَهَم شهرِ گُردی و مَردی
فسونِ فَسانه منم، از فَسایم
زِ شیرازم آن شهرِ راز و زِ تبریز
از آن راز و تب ریزد از گفتههایم
منم از ری آن شهرِ رای و به گیتی
سپاهانیم سَروری را سَزایم
من از پارس میآیم آن بومِ زرین
زِ مرزِ گُشایندهیِ نینوایم
(کوروشِ بزرگ شهریاری که جهان تاکنون رادمردی زادمرد چون او ندیده است و به گمانِ بسیار ازین پس نیز نخواهد دید)
بهین شهریاری که بس برتر آید
زِ گیتیگشایانِ کشور خدایم
من ایرانیام نامدار و سرافراز
زِ هرکس فزونم از آن و فَرایم
سخن تا گرامی شد از نامِ ایران
سخنگوی گوی از سخندان ربایم
سخن نو به نو تا زِ ایران بگفتم
نو آیین و نغز و نِکو شد نوایم
مرا گفت زروان خوشا من که در شعر
به یادِ وطن جادوی مینمایم
شد این چامه از شورِ ایرانپرستی
زِ شیواترین چامههایِ رسایم
به کوشش: بابکِ علیخانی
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8993-sokhanrani-dr-kazazi-shor-iran-parasti.html
https://telegram.me/iranboom_ir
زندگینامه دکتر میر جلال الدین کزازی (۱۳۲۷-)
برخی از آثار دکتر میر جلال الدین کزازی:
آب و آینه (مجموعه مقاله)
از گونه ای دیگر (شاهنامه شناسی)
بیکران سبز (دفتر شعر)
پارسا و ترسا (عطارشناسی)
پرنیان پندار (مجموعه مقاله)
پند و پیوند (حافظ شناسی)
تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه)
تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی)
دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی)
دیدار با اژدها (گزارش سفر)
دیر مغان (حافظ شناسی)
رخسار صبح (خاقانی شناسی)
روزهای کاتالونیا (گزارش سفر)
رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی)
زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد
سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی)
سوزن عیسی (خاقانی شناسی)
گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه)
گزارش دشواریهای دیوان خاقانی (خاقانی شناسی)
مازهای راز (شاهنامه شناسی)
نامه باستان (هفت جلد)
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17447-mirjalaldin-kazazi-zendeginame.html
@iranboom_ir
برخی از آثار دکتر میر جلال الدین کزازی:
آب و آینه (مجموعه مقاله)
از گونه ای دیگر (شاهنامه شناسی)
بیکران سبز (دفتر شعر)
پارسا و ترسا (عطارشناسی)
پرنیان پندار (مجموعه مقاله)
پند و پیوند (حافظ شناسی)
تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه)
تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی)
دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی)
دیدار با اژدها (گزارش سفر)
دیر مغان (حافظ شناسی)
رخسار صبح (خاقانی شناسی)
روزهای کاتالونیا (گزارش سفر)
رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی)
زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد
سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی)
سوزن عیسی (خاقانی شناسی)
گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه)
گزارش دشواریهای دیوان خاقانی (خاقانی شناسی)
مازهای راز (شاهنامه شناسی)
نامه باستان (هفت جلد)
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17447-mirjalaldin-kazazi-zendeginame.html
@iranboom_ir
۲۹ دی ماه، زادروز فرهاد است خواننده ای که اعتقاد داشت"شعر نباید تاریخ مصرف داشته باشد باید یک چیزی بخوانم که همیشگی باشد"
و همیشه هم ماندگار شد...
۲۹ دی ۱۳۲۲ لنگرود — ۹ شهریور ۱۳۸۱
@iranboom_ir
و همیشه هم ماندگار شد...
۲۹ دی ۱۳۲۲ لنگرود — ۹ شهریور ۱۳۸۱
@iranboom_ir
استاد میر جلال الدین کزازی: ایران بهترین سرزمین جهان و به ناچار ایرانی بهترین باشنده جهان است، زیرا که در این سرزمین میزیید.
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17133-
@iranboom_ir
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17133-
@iranboom_ir
انتشار دستاوردهاي دهخدا
مجلس شوراي ملي ۲۹ ديماه سال ۱۳۲۴، تلاش فرهنگی علی اکبر دهخدا را یک کار عام المنفعه اعلام و دولت را مأمور چاپ و انتشار فرهنگ دهخدا و تکمیل کار و ادامه پژوهش های او كرد.
با مصوّبه مجلس، هزينه اين كار فرهنگي عام المنفعه بر عهده دولت قرارگرفت و دفتري براي انجام آن تأسيس و شماري از زبانشناسان، تاريخدانان و اديبان در آن سرگرم بكار شدند.
علي اكبر دهخدا از نويسندگان و فرهنگيان بنام كشور مدت ها عضو شوراي عالي معارف (فرهنگ)، رئيس دانشكده حقوق و مشاورِ عالي وزارت فرهنگ بود. وي همچنين يك روزنامه نگار برجسته و از طنزنويسان اوليه جرايد ايران بود.
تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
مجلس شوراي ملي ۲۹ ديماه سال ۱۳۲۴، تلاش فرهنگی علی اکبر دهخدا را یک کار عام المنفعه اعلام و دولت را مأمور چاپ و انتشار فرهنگ دهخدا و تکمیل کار و ادامه پژوهش های او كرد.
با مصوّبه مجلس، هزينه اين كار فرهنگي عام المنفعه بر عهده دولت قرارگرفت و دفتري براي انجام آن تأسيس و شماري از زبانشناسان، تاريخدانان و اديبان در آن سرگرم بكار شدند.
علي اكبر دهخدا از نويسندگان و فرهنگيان بنام كشور مدت ها عضو شوراي عالي معارف (فرهنگ)، رئيس دانشكده حقوق و مشاورِ عالي وزارت فرهنگ بود. وي همچنين يك روزنامه نگار برجسته و از طنزنويسان اوليه جرايد ايران بود.
تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
🔸 ۲۹ دی ماه روز هوای پاک؛
🔹 روزی که فقط اسم هوای پاک را يدک کشيد + فیلم
www.yjc.ir/fa/news/5943410
@iranboom_ir
🔹 روزی که فقط اسم هوای پاک را يدک کشيد + فیلم
www.yjc.ir/fa/news/5943410
@iranboom_ir
به مناسبت بیست و نهم دیماه روز هوای پاک
سالانه ۲۹ هزار نفر در کشور جان خود را در اثر آلودگی هوا از دست میدهند و هیچ یک از طرحها نیز راهگشا نبوده است.
https://yon.ir/GFfW6
@iranboom_ir
بررسی مهمترین بندهای قانون «هوای پاک»؛ قانونی که نفسش به همکاری ۱۸ دستگاه بند است
نفسی که این روزها به علت نحوه عملکرد برخی مسوولان به سختی برمیآید.
www.isna.ir/news/96102915468
سالانه ۲۹ هزار نفر در کشور جان خود را در اثر آلودگی هوا از دست میدهند و هیچ یک از طرحها نیز راهگشا نبوده است.
https://yon.ir/GFfW6
@iranboom_ir
بررسی مهمترین بندهای قانون «هوای پاک»؛ قانونی که نفسش به همکاری ۱۸ دستگاه بند است
نفسی که این روزها به علت نحوه عملکرد برخی مسوولان به سختی برمیآید.
www.isna.ir/news/96102915468