انجمن علمی مطالعات صلح ایران
2.02K subscribers
3.15K photos
102 videos
232 files
1.44K links
کانال اطلاع رسانی انجمن علمی مطالعات صلح ایران

ipsan.ir
[email protected]
instagram.com/ipsan.ir
Download Telegram
دیپلماسی نوروز

امیر هوشنگ میرکوشش
مدیر گروه بین الملل انجمن علمی مطالعات صلح ایران

جغرافیای فرهنگی علاوه بر مکان ، زمان را نیز در بر می گیرد. حوزه نفوذ و دایره تاثیر فرهنگ جان و روح انسان هاست . جغرافیای فرهنگی نژاد، زبان و حتی دین انسان را در می نوردد و قادر است چتری به اندازه همه انسان های گذشته حال و آینده بگستراند. گستردگی و حوزه نفوذ فرهنگی در جهان امروز  با استفاده از فناوری ها  با سرعتی غیر قابل پیش بینی  و مهار نشدنی همراه است. غفلت از تجهیز به دانایی و توانایی در فعالیت های فرهنگی باعث عقب ماندگی از جهان در حوزه تبادلات فرهنگی خواهد شد.
نوروز، فراتر از یک جشن ملی، نمادی از دیپلماسی فرهنگی و همبستگی ملت‌ها است. این آیین کهن که در بیش از ۱۲ کشور از آسیای مرکزی تا قفقاز، خاورمیانه و شبه‌قاره هند گرامی داشته می‌شود، بستری منحصر‌به‌فرد برای تعاملات صلح‌آمیز میان ملت‌ها فراهم کرده است.
ﻧﻮروز ﺗﺠﻠﻲ ﮔﺎه ﻳﮕﺎﻧﮕﻲ،  ﻫﻢ اﻧﺪﻳﺸﻲ و هم ﻛﻨﺸﻲ  اﻳﺮاﻧﻴﺎن در دورن و ﺑﺮون ﻣﺮزﻫﺎي اﻳﺮان  زﻣﻴﻦ اﺳﺖ . از ﻛﻨﺎره ﻫﺎي ﻛﺎﻟﻴﻔﺮﻧﻴﺎ در آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﺎ ﺳﻴﺪﻧﻲ در اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﺑﺎ ﮔﺬر از ﻗﺎره ﻫﺎي اروﭘﺎو آﺳﻴﺎ ﺑﻪ رﻏﻢ ﺗﻔﺎوت ﻫـﺎي ﻣﻜﺎﻧﻲ، در زﻣـﺎن واﺣـﺪ و در آﻳﻴﻦ ﻳﮕﺎﻧﻪ اي، اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺑﻪ اﻓﻖ ﺗﻬﺮان ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﺒﻠﻪ ﻣﻠﻲ اﻳﺮان ﺑـﺎ سرور  ﺑـﻪ اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻧـﻮروز ﻣـﻲ روﻧـﺪ و آرزوﻫﺎي ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ ﺑﺮاي ﺳﻼﻣﺖ و ﺳﻌﺎدت و ﺳﺮاﻓﺮازي ﺧﻮد و هم نوعان خود در دل می  ﭘﺮوراﻧﻨﺪ .  ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎرﻛﺮدي ﻧﻮروز از روزﮔﺎران ﻛﻬﻦ ﭘﻴﻮﻧﺪﮔﺮ اﻓﺮاد و اﻗﻮام اﻳﺮاﻧـﻲ ﺑﻮده و اینک ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻠـﻲ و ﻣﻨﻄﻘﻪ ای ﻋﺎﻣﻞ هم ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ اﻗﻮام تشکیل دﻫﻨﺪه ﻣﻠﺖ و ﻧﻴﺰ ﺑﺴﺘﺮ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ ﻣﻠﻞ حوزه نوروز ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲ  رود  .  اﻳﻦ آﻳﻴﻦ گرانسنگ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻘﺶ ﺑﺰرﮔﻲ در ﻫﻮﻳﺖ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻣﺮوز اﻳﺮان اﻳﻔﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ میﺗﻮاﻧﺪ رﺷﺘﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪي ﺑﻴﻦ ﻫﻤـﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷـﺪ ﻛـﻪ ﺧﺎرج از ﻣﺮزﻫـﺎي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ اﻳﺮان اﻣﺮوز ﺑﻪ ﻧﻮروز ﻋﺸﻖ ﻣﻲ  ورزﻧﺪ .
نوروز؛ پلی برای ارتباط میان ملت‌ها
پاسداشت آئین های مختلف ایرانی از نشانه های توجه ایرانیان به فرهنگ باستانی خود است که با وجود مخالفت ها و موانع زیاد در طی سال های سال ها دوام آورده اند. آئین نوروز، سیزده بدر و چهارشنبه سوری در طول تاریخ ایران پا برجا مانده و هر سال از سوی ایرانیان در هر نقطه ای از جهان که باشند جشن گرفته می شوند. این آئین ها و به ویژه نوروز به نمادی از فرهنگ ایرانی تبدیل شده اند و می تواند در ایجاد پیوند میان ایرانیان و شناساندن فرهنگ ایران به دیگر ملل جهان نقش مهمی ایفا نماید. ﻧﻮروز ﻛﻮﺷﺶ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺑﺮاي ﻫﻤﺰﻳﺴﺘﻲ آﺷﺘﻲ  ﺟﻮﻳﺎﻧﻪ ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺸﺮي اﺳـﺖ . ﻧـﻮروز ﺑـﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻤﻪ ﻣﺮدﻣﺎن و ﺑﺎ ﺷﺎدي و ﺳﺮور دﺳﺘﻪ  ﺟﻤﻌﻲ و ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺑﺮﮔـﺰار ﻣـﻲ ﺷﻮد و ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺑﻪ ﻧﺎم «اﻗﻠﻴﺖ»  در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﻮروزي ﺟﺎي ﻧﺪارد .  ﻧﻮروز از ارﻛﺎن ﻫﻮﻳﺖ اﻳﺮاﻧﻲ اﺳﺖ و رﻣـﺰ ﻣﺎﻧـﺪﮔﺎري آن را ﺑﺎﻳﺪ در آﻳﻴﻦ  ﻫـﺎي اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪاﻧﻪ آن  ﺟﺴﺖ وﺟﻮ ﻛﺮد  نوروز جشنی کهن و شادی آفرین و همراه با نوزایی طبیعت است که دارای سابقه  درخشان تاریخی و گستره وسیع جغرافیائی است و بستری مناسب برای همگرائی میان ملل مختلف می باشد.گستره جغرافیائی این آئین ، از غرب چین آغاز و در مسیر شبه قاره هند ، افغانستان، ایران ،آسیای مرکزی تا قفقاز ادامه می یابد.
نوروز با پیام تجدید، آشتی و نو شدن، به ملت‌ها فرصت می‌دهد تا از طریق فرهنگ و سنت‌های مشترک، روابط خود را تقویت کرده و دیپلماسی نرم را جایگزین تنش‌های سیاسی کنند. اشتراکات نوروزی میان ایران، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ترکیه، هند و حتی برخی مناطق بالکان، زمینه‌ای برای همگرایی منطقه‌ای ایجاد می‌کند که بر پایه ارزش‌های مشترک، همچون صلح، همکاری و احترام متقابل بنا شده است.
ثبت نوروز در سازمان ملل؛ گامی در مسیر دیپلماسی فرهنگی
در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی)، سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه‌ای، ۲۱ مارس را به عنوان "روز جهانی نوروز" به رسمیت شناخت. این اقدام، تأییدی بر اهمیت نوروز به عنوان یک سرمایه فرهنگی و ابزار دیپلماسی عمومی بود. همچنین، برگزاری جشن‌های نوروزی در سازمان‌های بین‌المللی مانند یونسکو و اکو، نشان‌دهنده ظرفیت این آیین برای تعاملات بین‌المللی و همکاری‌های دیپلماتیک است.
سال 2010 از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سال جهانی نوروز نامگذاری شد و جشن نوروز به عنوان باستانی ترین جشن جهان در مجمع عمومی این سازمان به ثبت رسید. با تصویب سازمان ملل متحد، همه کشورهای عضو این سازمان باید در تقویم های رسمی شان روز21 مارس را به عنوان نوروز ثبت کنند و برای حفظ و توسعه فرهنگ و سنت های آن تلاش کنند. پیش از این نیز سازمان آموزشی،علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد( یونسکو ) جشن نوروز را در فهرست میراث فرهنگی معنوی و شفاهی به ثبت رسانده بود.

ادامه دارد
ثبت نوروز به‌عنوان یک میراث فرهنگی ومعنوی از سوی یونسکو و به رسمیت شناختن آن از سوی سازمان ملل برای ملت های منطقه که نوروز را جشن می‌گیرند،دارای اهمیت است و باعث می شود این آیین کهن که عامل وحدت ملی مردم منطقه در طول قرون و اعصار بوده ، بار دیگر بتواند نقش خود در پیوند فرهنگی کشورهای حوزه نوروز و تقویت همگرائی منطقه ای را ایفا نماید.
نوروز و دیپلماسی فرهنگی
نوروز با مفاهیمی چون بخشش، همبستگی و احترام به طبیعت و دیگران، بستری برای کاهش تنش‌های بین‌المللی و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات فراهم می‌آورد. از دیدگاه مکتب ایرانی صلح، نوروز فرصتی برای آغاز گفت‌وگوهای بین‌المللی بر پایه ارزش‌های فرهنگی مشترک است. به همین دلیل، کشورهای حوزه نوروز می‌توانند از این فرصت برای تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و ایجاد مکانیسم‌های صلح‌آمیز بهره ببرند.
رویکرد کشورهای حوزه نوروز در بهره برداری از دیپلماسی نوروز و همبستگی کشورهای حوزه فرهنگی نوروز، با بیش از 300 میلیون جمعیت ، احیای یک واقعیت فراموش شده است که ادامه آن در قالب مراسم منظم سالیانه، می تواند عامل مهمی برای تقویت همگرایی میان کشورهای مناطق مختلف باشد. اینک جشن نوروز در بیش از 10 کشور جهان و 12حوزه فرهنگی نوروز ، به صورت رسمی و در 40 کشور جهان به صورت نیمه رسمی به عنوان جشن بزرگ مردم شناخته می شود و این جشن به عنوان یکی از جشن های نوع دوستی و انسان دوستی ایرانیان از دوران کهن تاکنون در جهان شناخته شده است. نوروز نه تنها در هم‌گرایی با کشورهای فارسی زبان نقش دارد بلکه در هم‌گرایی کشورهای غیر فارسی زبان مثل ارمنستان گرجستان که مسلمان هم نیستند یا درکشورهای عربی که هم‌زبان نیستند اما رابطه فرهنگی با نوروز دارند نقش مهمی ایفا می کند.
دیپلماسی نوروز در چارچوب دیپلماسی فرهنگی قابل توجیه است که افکار عمومی کشورها را در نظر می گیرد و بر آن است که با تاثیرگذاری بر فرهنگ سیاسی و گروه‌های اجتماعی اهدافی را محقق سازد. عناصر فرهنگی این آیین و  سنت های قدیمی مثل نوروز می تواند در سطح جهانی تاثیرگذار باشد زیرا باعث همگرایی در منطقه و حفظ اشتراكات هویتی، تمدنی، زبانی و فرهنگی می شود. با توجه به اهمیت و نقش فرهنگی گسترده نوروز می‌توان از آن به عنوان عاملی فرهنگی  و در راستای  دیپلماسی عمومی  و همکاری های  منطقه ای بهره گرفت. همچنین می توان از عنصر نوروز و همگرایی فرهنگی در سطح بین‌المللی برای  گفتمان بین فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی استفاده نمود.
دیپلماسی نوروز می تواند با منافع اقتصادی کشور های حوزه جغرافیایی نوروز  همراه باشد.  در سال های اخیر برخی از کشور های منطقه از موقعیت و زمان نوروز برای جذب گردشگر و در نتیجه منافع اقتصادی آن بهره مند شده اند، موضوعی که در ایران هم چنان مغفول است و نادیده گرفته می شود.گردشگری نوروزی می تواند علاوه بر تبادلات فرهنگی میان کشور های حوزه نوروز و کشور هایی که از نوروز تاثیر پذیرفته اند باعث کسب در آمد نیز گردد.
نهادهاي فرهنگی ایران در منطقه از جمله رایزنی‌های فرهنگی از جمله مهم‌ترين متوليان تقويت روابط فرهنگي با كشورهاي منطقه هستند. رایزنی‌های فرهنگی ایران در کشورهای مختلف وجود دارند و فعالیت می‌کنند. این که این رایزنی های فرهنگی تا چه اندازه در ارتباط فرهنگی و استفاده از دیپلماسی نوروز موفق عمل نموده اند در این جا مورد بحث نیست اما شاید بتوان گفت که فعالیت آنها در تمام حوزه‌های فرهنگی و تمدنی نیست.
اشتراکات فرهنگی مهمترین مولفه نوروز محسوب می شود و می توان آن را به سایر حوزه های جغرافیایی نیز تسری داد. بخش فرهنگ در عرصه بین الملل و سیاست خارجی نقش غیر قابل انکاری دارد . یک اثر سینمایی یا یک تئاتر یا موسیقی می تواند،فرهنگ و هنر یک کشور را در معرض معرفی شدن به سایر فرهنگ ها قرار دهد. ˈدیپلماسی فرهنگی نوروز نیز با محوریت فرهنگ های ماندگار و فرهنگ معنوی و غیر ملموس در حوزه سیاست خارجی و بین الملل تاثیر گذار است و اینک به عنوان یک فرهنگ بین المللی از سوی جامعه جهانی مورد احترام قرار گرفته است.
دیپلماسی نوروز به عنوان بخشی از دیپلماسی عمومی و فرهنگی ایران می تواند در مناسبات و تبادلات فرهنگی میان ایران و کشور های مرتبط و حتی غیر مرتبط با این حوزه به کار گرفته شود و درتامین منافع ملی کشور نقش مهمی ایفا نماید.
 
نتیجه‌گیری
نوروز، الگویی برای دیپلماسی فرهنگی
در جهانی که با بحران‌های ژئوپلیتیکی، منازعات قومی و گسست‌های فرهنگی مواجه است، نوروز الگویی برای دیپلماسی فرهنگی و صلح پایدار به شمار می‌رود. این آیین کهن، ظرفیت آن را دارد که به‌عنوان یک ابزار دیپلماسی نرم در روابط بین‌الملل مورد استفاده قرار گیرد و کشورهای مختلف را، صرف‌نظر از اختلافات سیاسی، به یکدیگر نزدیک‌تر کند.باشد که دیپلماسی نوروز، نویدبخش صلح، همبستگی و دوستی میان ملت‌ها باشد.
نوروز بمانید که ایّام شمایید
نوروز نو

چرا نوروز مهم و ماندگار است؟ از میان آیین های ایرانی هیچ یک ماندگاری و اهمیت نوروز را ندارند. حمله اعراب و هجوم مغولان و تحول تجدد نه تنها نوروز را نکاست بلکه بر آن افزود. چنان افزود که اینک عالی ترین و والاترین آیین همگانی ایران و ایرانی است. تنها آیینی است که ایرانی هر جا و در هر موقعیتی آن را پاس می دارد. ماندگاری نوروز از باستانی ترین لحظه تاریخ تا امروز، معجزه فرهنگی تام و تمام ایران است.

«نوروز نو» چیزی نیست جز تقلایی فکری و خلاق برای فهم معنا و تجربه زیسته نوروز امروز در ایران.

در این قسمت از برنامه «پدیدار» به گفت و گو درباره «نوروز نو» پرداخته ایم. با حضور دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس، نویسنده و پژوهشگر مطالعات فرهنگی.

https://ecoiran.com/fa/tiny/news-85628
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
تبریک نوروزی دکتر نیلوفر چینی چیان مدیر گروه فلسفه و اخلاق انجمن علمی مطالعات صلح ایران https://t.iss.one/ipsan
به نام خداوند یکتا و بی‌همتا

با عرض سلام و احترام
نوروز یاستانی را خدمت عزیزان و دوستان آشنایان گرامی  بالاخص بزرگوارانی که افتخار داشتم در انجمن علمی مطالعات صلح ایران همراهشان باشم تبریک عرض می‌گویم.
در روزهای آغازین سال ۱۴۰۴ از خداوند مهربان برای مردم عزیز ایران آسایش، آرامش ،عشق و شادمانی را طلب می کنم ، همچنین آرزو دارم جهان در سال پیش رو صلح و دوستی و زیستی عاری از خشونت را تجربه کند.
احترام و صیانت از کرامت انسان از هر جنس و کیش و اندیشه‌ای، حکمرانی خوب و اخلاقی سیاست ورزان و صاحبان قدرت، نوع‌دوستی و عشق در میان انسان‌ها، پایان افراط‌گرایی، جزم‌اندیشی‌، خشونت و نسل‌کشی، تبلور  صلح و دوستی در میان ملت‌ها، گسترش عقلانیت و معنویت در ابعاد مختلف زندگی بشر، نزیسته‌هایی هستند که  از پروردگار علیم و قادر و مهربان خواستارم.
نهایتا امیدوارم امسال نیز مانند سال‌های گذشته انجمن علمی مطالعات صلح ایران بتواند با تلاش بی‌وقفه اساتید و صاحب‌نظران گرامی و مساعدت دغدغه‌مند نایب‌رئیس محترم جناب آقای دکتر رنجبر درخشیلر گام‌های مؤثرتر و عملی‌ در این مسیر بردارد.
خانه‌ای ساخته‌ایم خاک آن‌گوهر دل  
آب آن شبنم عشق، درودیوار همه نور خدا
نقش  سنگ‌فرش نمادی از آرزوها همه از صلح و صفا  
هر دریچه همه نور، همه از جنس  بلور، باغچه‌اش پرز عطر گلِ یاس
بر سرِ هر کوچه یک نمادی از صلح در کنارِ هر باغ بوی عطرِ گیلاس
مردمانِ این دیار همه از جنگ و خشونت بیزار در میانِ غرش توپ و تفنگ
در میانِ موشک و آتش جنگ سربلند و پیروز شعر آزادگی و صلح
همه سر دادند شعرهای شاعران این دیار شعرهایی ناب از جنسِ بهار
قافیه در شعرشان نیکی و عشق واژه‌هایی دلنشین همچون بهشت
                                                                                                                                           نیلوفر چینی چیان
 
 https://t.iss.one/ipsan
Mandana Tishehyar.pdf
189.5 KB
يادداشت دکتر ماندانا تیشه یار مدیر گروه منطقه نوروز انجمن علمی مطالعات صلح ایران در نشریه مركز مطالعات خاورميانه بلاروس

https://t.iss.one/ipsan
🔹آینده جامعه مدنی در سوریه؛ نقش جوامع منطقه‌ای

🔹ماندانا تیشه یار عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نوشت: اینک زمان آن رسیده تا نهادهای مدنی فعال در حوزه های فرهنگی و اجتماعی در جوامع سرزمین ها و مناطق همسایه، به یاری همتایان خود در شهرهای سراسر سوریه بشتابند و آنان را یاری دهند تا بار دیگر بر پا بایستند و بنیان های یک جامعه چندفرهنگی را تقویت کنند.

🔹از ۲۰۱۲ تا کنون، نهاد آموزش مانند بسیاری دیگر از نهادهای مدنی، با بحران های گوناگون در این کشور دست به گریبان بوده است و به نظر می رسد برای احیای یک جامعه مدنی قوی در سوریه، نیاز است که نخست به بازسازی نهادهای آموزشی در سراسر این کشور یاری رساند. پشتیبانی از آموزگاران و دانشگاهیان سوری و کمک به ایشان از سوی نهادها علمی و آموزشی و انجمن های مدنی در کشورهای منطقه، گام نخست برای توسعه اجتماعی و فرهنگی سوریه به شمار می رود.

🔹برای دست یافتن به این هدف صلح دوستانه، تشکیل شبکه های مجازی و ارتباط گیری با فعالان مدنی در سوریه و بیرون از آن و جلب پشتیبانی سازمان های آموزشی و فرهنگی بین المللی، می تواند دوره گذار را در این کشور کوتاه تر کرده و زمینه بازیابی هویت فرهنگی و اجتماعی سوریان را فراهم آورد.

لینک خبر

@IRNA_1313
یادداشت نوروزی

نوروز نماد پلورالیسم ایرانی

روژان حسام قاضی
عضو هیات مدیره و مدیر گروه جامعه پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران

در خصوص نوروز صحبتهای بسیار شده است و رویکردهای متنوعی چه فرهنگی و چه رسومی و آیینی که در آن می توان یافت،وجود دارد؛ ولی هرچه بیشتر به این رسم و آیین مشترک همه اقوام ایرانی می نگریم، تنوع و تکثر فرهنگ را در کنار نوروز می یابیم و احترام نوروز به این تنوع و زاده شدن نوروز از این تکثر قومی و فرهنگی و البته کنار هم بودنشان و همراهی شان با آیین نوروز که بخشی از نماد و هویت تمامی اقوام ایران زمین بعنوان هویت ایرانیان می باشد را در طول تا یخ شاهد هستیم. پس نوروز خود با فراخواندن همه اقوام در برپایی این آیین ایرانی نمادی از هویت ایران و قومیتهای متکثر در درون خود است که نوعی پلورالیسم یا همان کثرت گرایی قومی حول مرکزیت ایران را در آن می بینیم ...اما نوروز چه دارد که اینچنین گرداگرد خود از هر قوم و فرهنگی را دعوت به دیدار از یکدیگر می کند و بر سر سفره هفت سین می نشاند و آرزوی نیک روزی برای همه ایرانیان دارد ...رسمی که با تمامی فراز و فرود های تاریخی اش همچنان با هویت ایرانیان گره خورده است. البته که نوروز چیزی جدای از همین خرده فرهنگ های قومی نیست که در کنار خود نگه داشته و حفظ کرده و ایران را تمای آنان انگاشته و دیده است و به همین دلیل نوروز به نمادی از وحدت ایرانیان از قومیتها و فرهنگ های گوناگون تبدیل شده و صد البته که سفره هفت سین می تواند نماد این تنوع نمادها در نوروز باشد که با این تنوع خود هفت سین ایرانی را شکل داده ، پس نوروز در دل خود این تکثرگرایی را بازتولید نموده و هرساله همه اقوام ایرانی را به دیدار هم به بهانه نوروز ایرانی دعوت نموده است و همه اقوام را بر سر این سفره ایرانی نشانده است.

https://t.iss.one/ipsan
ادبیات صلح دوست 🌿

... عمر به خشنودی دل‌ها گذار
تا ز تو خشنود شود کردگار

سایهٔ خورشیدسواران طلب
رنج خود و راحت یاران طلب

دردستانی کن و درمان‌دهی
تات رسانند به فرماندهی

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش
چون مه و خورشید جوانمرد باش

هرکه به نیکی عمل آغاز کرد
نیکی او روی بدو باز کرد

گنبد گردنده ز روی قیاس
هست به نیکی و بدی خودشناس ...

جناب نظامی گنجوی
یادداشت نوروزی

مهتاب حاجی‌محمدی
دبیر گروه صلح و کودک انجمن علمی مطالعات صلح ایران

نوروز، آیینی جاودانه و میراثی ارزشمند در تمدن ایرانی و فراتر از یک جشن سنتی است. این جشن باستانی از یک سو در پیوند فرهنگی با هویت ایرانیان و دیگر جوامع حوزه تمدنی ایرانشهری است و از سوی دیگر بر انسجام اجتماعی و آموزش مفاهیم انسانی استوار است.
نوروز فرصتی برای بازنگری و تولید و بازتولید سرمایه‌های ایجابی و مثبتی همچون صلح، همدلی، احترام و دگرگشت تعاریف کاربردی در سطح جهانی از جنگ و صلح است.
کودکان و نوجوانان با تجربه این آیین‌های فرهنگی، نه تنها با تاریخ و هویت خود آشنا می‌شوند، بلکه مهارت‌های اجتماعی مهمی را کسب می‌کنند که آن‌ها را برای زندگی در دنیایی صلح‌آمیز آماده می‌سازد.
داستان‌ها به ویژه حکایت‌ها و قصه‌های کهن ایرانی، به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از نوروز، حامل پیام‌هایی عمیق از مکتب صلح ایرانی هستند که می‌توان آن‌ها را برای آموزش مفاهیم اخلاقی و فرهنگی به نسل‌های جوان به کار برد. این داستان‌ها، ارزش‌هایی چون بخشش، نو شدن، ارتباطات مسالمت‌آمیز و ... را به شیوه‌ای جذاب و قابل درک منتقل می‌کنند.
آداب و رسوم نوروز، از برگزاری جشن چهارشنبه‌سوری، هدیه و عیدی دادن تا دید و بازدیدهای خانوادگی و سیزده‌بدر، فرصتی است برای تقویت روابط اجتماعی و اشاعه صلح در جامعه. این آیین‌ها به کودکان می‌آموزند که چگونه با دیگران تعامل کنند، اختلافات را به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز حل کنند و ارزش‌هایی چون احترام به دیگران و همدلی را در زندگی روزمره خود جاری سازند.
نوروز، فراتر از یک جشن و سمبل امید به آینده‌ای بهتر است؛ آینده‌ای که در آن صلح و تفاهم جهانی تحقق یابد.
ما در گروه صلح و کودک، بر این باوریم که آموزش ارزش‌ها و آیین‌های نوروزی از طریق فرهنگ غنی ایرانی، می‌تواند مسیر روشنی برای تربیت نسل‌هایی آگاه و صلح‌دوست فراهم کند.

روز نو و نوروز مبارک

https://t.iss.one/ipsan
کدهای اخلاقی گردشگران در سفر

سخنران: دکتر محمدتقی رهنمایی

مدیر نشست: دکتر بهناز پورخداداد

دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲۰

پخش از طریق لینک زیر
(ورود با گزینه میهمان):
https://www.skyroom.online/ch/hossein5092811/tourism

انجمن علمی مطالعات صلح ایران
انجمن علمی گردشگری دانشگاه خوارزمی
انجمن علمی مدیریت جهانگردی دانشگاه علامه طباطبایی
خانه اندیشمندان علوم انسانی

https://t.iss.one/ipsan
جایگاه تاریخ (و تجارب تاریخی) در کنار نظریه‌ها، در بررسی موضوعات مرتبط با وقایع اجتماعی و سیاسی

بهرام روحانی
نویسنده و پژوهشگر
عضو
انجمن علمی مطالعات صلح ایران

      دکتر حسین بشیریه، در کتاب جامعه‌شناسی سیاسی بیان می‌دارد: «دو پایه مهم که خط علوم اجتماعی را امتداد بخشیده و به آن قوام می‌دهند، تاریخ و تئوری است.». در بخش زیادی از نظریات جاری در حوزه‌های علوم انسانی و به‌ویژه علوم اجتماعی، همواره در کنار نظریه پردازی اندیشمندان در بخش های مختلف، کاربرد و توجه به تجربیات و موقعیت های تاریخی و به طور کلی نگاه به تاریخ، برای بررسی یا نتیجه گیری و گاه حتی برای آینده پژوهی و سناریوسازی، به عنوان نقطه‌ای برای اتکا و دستاوردی برای آزمون ادعاها و فرضیه ها، به اشکال متنوعی مورد بهره‌برداری قرار گرفته است.
      ادعای نویسنده‌ی این تحلیل این است که تاریخ و تجارب تاریخی، در بسیاری از موارد نمی تواند نقطه اتکای متقنی به‌ منظور بهره برداری یا ارائه سناریوها و امکان سنجی وقوع اتفاقات، به‌ویژه در زمینه های مرتبط با علوم اجتماعی در آتیه باشد. در پهنه زندگی انسانی در هر عهدی، وجود متغیرهایی مانند ترکیب جمعیتی، ارتقای دانش (منظور سطوح دانش است، که شامل مقولاتی مانند: داده ها، اطلاعات، دانش و خِرَد بشری میشود)، تجربه های بدیع انسانی، تفاوت های فرهنگی، هویتی و ارزشی- هنجاری (هنجارها به عنوان ارزش های قانونی شده‌ی دوران خودشان)، تحول و تطور در موقعیت های جغرافیایی، ارتقایاب، وسایل و تکنولوژی مورد استفاده انسانها در زمانه ای که در آن زندگی میکنند، تغییرات اکوسیستم، و در نهایت نگاه بشر به چیستی و چگونگی حیات در هر برهه ای از تاریخ، میتواند به نتایجی بسیار غافلگیرکننده در صحنه کنش های اجتماعی نوع بشر (که علی‌القاعده کنش های سیاسی او را هم شامل میشود) منتج گردد.
      به عنوان نمونه، در سپهر سیاست شمال قاره آمریکا، چگونه میتوان چنین ادعا کرد که مثلا چون رهبران جمهوری خواه قرن هجدهم در ایالات متحده امریکا، در آن زمان نظراتی متفاوت (مثلا با آنچه در روزگار کنونی، ترامپ و همفکرانش در حزب جمهوری خواه دارند) ارائه میدادند، به همین خاطر منازعات جهانی هم در آن زمان کمتر بود! پس خوب است که رهبران فعلی آمریکا همان رویه ها را در پیش گیرند. اما آیا این موضوع می تواند منافع ملی آمریکا را تأمین نماید! و آیا در این خصوص ضمانتی اجرایی وجود دارد!؟ چگونه میتوان به سادگیِ این تحلیل تن در داد، که اگر آمریکا در روزگار کنونی نیز همان رویه ها را در پیش گیرد، تنش های متعارض میان آمریکا (و متحدانش) با مخالفان یا منتقدانش کم، و در نهایت قطعا بخش مهمی از دغدغه‌های معطوف به منازعات در جهان، تبدیل به بحران ها و فجایع نخواهد شد؟ آیا اگر آمریکا رویکردهای سیاسی اش را با رویکردهای سیاسی قرن هجدهم خود تنظیم کند، جهان، و حتی خود آمریکا به طور حتم، در خروجی این سیاستگذاری ها منتفع می‌گردند!؟
      این نوعی ساده‌انگاری حاد است که رخدادهای تاریخی را ملاک و سنجه ای برای اندازه گیری و عملکرد مسائل مربوط به علوم انسانی و اجتماعی در روزگار کنونی قرار دهیم. چون اساسا انسان و اجتماع (بنا به ویژگی های ذاتی انسان ها و جوامع) هرگز کمیت‌های ثابتی در طول زمان نبوده، نیستند و نخواهند بود. از این رو، نمی توان به نتایج تاریخ و رهیافت های تاریخی دل بست. این نوع تحلیل و تلقی از تاریخ، حتی فاقد مطلوبیت های روش شناختی در فرایند بررسی است. هر گوشه ای از تاریخ، می تواند حاوی نقصان‌های دوره ای خاص خودش باشد، و نهایتا شاید بتوان چنین گفت که رویدادهای تاریخی، صرفا روندهایی در مسیر بهبودیِ مستمر هستند. بله! درست است که تنها آزمایشگاهِ علوم اجتماعی به معنای واقعی «تاریخ» است؛ اما نکته‌ی ضروری، این است که هر آزمایشی در این آزمایشگاه علوم اجتماعی، تنها و تنها یک‌بار صورت میگیرد؛ و هر آزمایشی نیز، داده ها، شیوه های پردازش، اطلاعات، ابزارها، شرایط (زمانی و مکانی)، محدودیت ها، و آزمایش‌کنندگان مختص و منحصر به فرد خودش را دارد، ونتایج هر آزمایش، ممکن است به کمک آزمایشات بعدی بیاید، و ممکن است هرگز چنین نباشد.

https://t.iss.one/ipsan
ادبيات صلح دوست 🍃


به هر جا ناتوان دیدی، توان باش
به سود مردم خامُش زبان باش

ستم‌ ڪش را اگر دیدی، برآشوب
ستمگر را چو مُشتی بر دهان باش

تو عمری در هوای خویش بودی
زمانی هم به فڪر دیگران باش

البته که سعدی

https://t.iss.one/ipsan
🔹موانع صلح سازی در روابط ایران و آمریکا🔹
"منطق مقاومت در برابر رام سازی منازعات سرکش و لزوم اتخاذ تصمیم سخت"

دکتر علی کریمی مله
دانش پژوه علوم سیاسی و عضو افتخاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران

پانزدهم فروردین ماه 1404

    ♦️در اسفند ماه سال 1403 طی یادداشتی با عنوان"منازعات سرکش بین ایران و آمریکا؛ درنگی آینده نگرانه" ماهیت منازعه بین دو کشور از سنخ رام سرکش معرفی شد که تغییر آن فرایندی دشوار، پرهزینه، پیچیده و زمانبر خواهد بود. اینک که با نامه نگاری رییس جمهور هیمنه طلب آمریکا، صفحه ای دیگراز کتاب پرچالش روابط دوجانبه در حال ورق خوردن است، نوشتار حاضر در باره منطق مقاومت و چالش های سترگ در قبال رام سازی آن تأمل می کند.
    🔸با عنایت به شناسه های مهم منازعات سرکش، هرگونه اقدام برای گذار از آن، مستلزم وجود ویژگی های زمینه ای معینی است که با فرصت ها و محدودیت های خود، بر الگوهای رفتاری تصمیم گیرندگان اثر می گذارد. زمینه در معنای وسیع آن، به جنبه های جغرافیایی محیط، تولیدات مادی انسانی، ساختارها، فرآیندها و شرایطاجتماعی-اقتصادی-سیاسی، نمادهای ملموس و ناملموس فرهنگی، منابع و داشته های اجتماعی-روانی مشترک؛ مناسبات بین گروهی درون جامعه و وضعیت گذرا و موقعیتی مانند زلزله، قحطی، رکود اقتصادی و جنگ اشاره دارد. منازعه سرکش در بطن خود زمینه های دیالکتیکی احساسات و منافع می آفریند که در برابر دگردیسی آن، صخره های ستبر مخالفت برمی افرازد.
▪️الف- برای رویارویی موفقیت آمیز با شرایط منازعه، طرف های رقیب سرمایه گذاری های وسیع نظامی، فناورانه، اقتصادی و روانی انجام می دهند. سرمایه گذاری مادی بسیج جامعه، آموزش نیروهای نظامی، توسعه صنایع نظامی، دستیابی به سلاح و گسترش زیرساخت‌های پشتیبانی در همه حوزه‌های زندگی جمعی را شامل می شود که برای مدیریت منازعه لازم است. سرمایه گذاری روانشناختی به ایجاد و اشاعه پایه های شناختی یا نظام دانایی و نیز ایستارها و احساساتی مثل پیش داوری، بدبینی، بی اعتمادی، نفرت و دشمنی اشاره دارد که اراده رویارویی و بسیج و تشدید روحیه درگیری را توجیه می کند و سازگاری با زیست منازعه ای را هموار می سازد. طی فرآیند خوگیری، جامعه وادار می شود خود را برایرویارویی با موقعیت های مستمر تنش آلود سازگار کندگویی که به طور ناخودآگاه با منازعه زندگی کرده و اساساً فراموش می کند که بدیل هایی برای زندگی منازعه آمیز هموجود دارد. به عبارتی، دیرپایی منازعات سرکش زیرساخت های روانشناختی-اجتماعی شامل حافظه جمعی، اخلاق منازعه و جهت گیری های عاطفی را تحکیم می کند. طی این فرآیند زمانبر طرف های منازعه، به طور گزینش گرانه ای روایت هایخود را در مورد آن برمی سازند.
▪️ب- در فرآیند برسازی روایت ها، رقیبان از یک سو، مسئولیت"دیگری" را در پیدایش و پایایی منازعه و بدکرداری، خشونت وجنایت های آن برجسته می سازند و از سوی دیگر، بر توجیه اقدامات خود، درستکاری، شکوهمندی، توانمندی و البته قربانی شدن خویش تکیه می کنند و از رهگذر روایت سازی می کوشند هویت جمعی جامعه خود را سامان و سازمان دهند. در واقع درازای منازعات سرکش در امتداد تولید و بازتولید فرهنگ منازعه، وضعیت روان شناختی خاصی به نام سندرم رام ناشدنی می آفریند که با وجود تحمیل زیان ها و هزینه های دهشتناک، مانند سدی مستحکم فراروی اقدامات و فرایندهای صلح سازی و تنش زدایی ایستادگی می کند.
    گذشته از آن وجود باورهای استعلایی نزد تصمیم گیرندگان جوامع رقیب نیز نقش به سزایی در تداوم منازعه سرکش دارد. در بطن باورهای استعلایی، اهداف وجودی، مقدس و سازش ناپذیر پنداشته می شوند، به رقیب نمی توان اعتماد کرد، طرف خودی منابع انسانی و مادی برای ادامه درگیری را در اختیار دارد و اینکه زمان به نفع آنهاست تا شاید معامله پرسودتری انجام دهند یا شرایط بهتری ایجاد کنند. بدیهی است چنین باورهایی از برداشتن گام هایی جدی برای تنش زدایی و همراهی با فرایند عادی سازی روابط جلوگیری می کند.
▪️پ- تداوم سرمایه گذاری های هنگفت به نوبه خود، سبب می شود رهبران رقیب، فرصت های بهبود شرایط و استانداردهای زندگی مردمشان را قربانی کنند. از نظر روان شناسی- اجتماعی نیز، تصمیم گیرندگان در متن محیط منازعه آلود، منجمد و فریز می شوند و در برابر راه حل ها و ابتکارات نوآورانه برای برون رفت از وضعیت منازعه، مقاوم و انعطاف ناپذیر می شوند. این سرمایه گذاری ها در نهایت حوزه های مختلف ملموس و ناملموس زندگی مردم را هدف می گیرد. بویژه اگر دو طرف منازعه ناهم تراز باشند، طرف ضعیف تر متحمل فشارهای شدیدتر برای تجهیز نظامی و بسیج همگانی می شود. در نتیجه از پیامدهای بنیادین زیست منازعه ای، این است که مسئله "بقا" محوریت می یابد و موضوع "ارتقا وتوسعه ملی" تا آینده ای نامعلوم به محاق می رود.
همچنین خوگیری با شرایط منازعه، صورتبندی نیروهای سیاسی-اجتماعی داخلی را به زیان نیروهای توسعه گرا و تحول خواه رقم می زند و از نظر منطقه ای و جهانی نیز اتحادسازی بر ضد طرف ضعیف تر آسان تر و دسترسی پذیرتر می شود. لذا در کنار دشواری و حتی محال شدن ارتقا، انزوا نیز گریبان جامعه را می گیرد و کشور برای حفظ موجودیت خود در مدار مناسبات متعارف بین المللی، دچار تنگناهای شدید می شود.
▪️ت-- علاوه بر عنصر روان شناختی، نقش عامل اقتصادسیاسی در تداوم منازعات سرکش انکارناپذیر است؛ زیرا ادامه منازعه به تدریج به ظهور رهبران، نخبگان یا الیگارشی های سیاسی-اقتصادی و نظامی نیرو‌مند می انجامد که از سرکش شدن منازعات سودهایی هنگفت می‌برند و منافع نهفته یا آشکاری در تداوم آن دارند. منافع می تواند مادی مانند ثروت، یا نمادین مانند ایدئولوژی و هویت باشد. در نتیجه نفع برندگان از منازعه، با به چنگ آوردن لایه های گوناگون تصمیم سازی و تصمیم گیری، بخش قدرتمندی را شکل می دهند که با بهره گیری ابزاری از نمادهای سیاسی- ایدئولوژیک و حتی تاریخی- ناسیونالیستی، با هرگونه نرمش یا سازش مورد نیاز برای حل و فصل کم هزینه تر و مسالمت جویانه مناقشه و دگردیسی ماهوی منازعات سرکش مخالفت و مبارزه می کنند.
ث- از زاویه منافع ملی، زیان های سرسام آور زیست منازعه آلود، با همه دشواری ها و پیچیدگی ها، لزوم چاره جویی شتابنده برای گذار از آن را گوشزد می کند. عبور از وضعیت منازعه سرکش، نیازمند تصمیم سخت، پیچیده و راهبردی است. در برابر چنین تصمیم هایی مخالفان پرقدرت داخلی و خارجی از جمله سودبرندگان از تداوم منازعه، صف آرایی و قدرت نمایی خواهند کرد زیرا تغییر ماهیت منازعه، بحران هویت، موجودیت و کارکرد آنان را در پی خواهد آورد، اما عقلانیت حکمرانی، اهتمام به منافع راهبردی اکثریت مردم؛ نه اقلیت سوداپیشه را ایجاب می کند.
*⃣رهبران سیاسی هوشمند در فرایند چنین تصمیم گیری هایی باید بدانند که دستیابی به خواسته های بیشینه ناممکن است و لذا باید به خواسته های بهینه بیاندیشند. آنان ناگزیر از انتخاب های مهم، دشوار، دردآور، خطرناک و پرهزینه در میدانی با داده های ناکافی، نامطمئن و حتی مشحون از اطلاعات نادرست و فریبنده و پر از اهداف متضاد و متعارض هستند.
*⃣ اتخاذ تصمیم های سخت و راهبردی مسئولیت اصلی رهبران سیاسی زمان شناس و فراستمند است تا با فراتررفتن از حلقه های منفعت گرا و بسته تصمیم سازی و با اتکا بر عقل جمعی کارشناسی ملت باور و آینده نگر، از هزینه کرد اعتبار شخصی نهراسند و بر عکس با تصمیم سنجیده، به هنگام، شجاعانه و راهبردی، بقای ملی را ضمانت کنند.

https://t.iss.one/ipsan
منابع سوخت فسیلی یا منافع ژئواستراتژیک!؟ جذابیت خاورمیانه برای قدرت‌های جهانی در کدام است؟
 

بهرام روحانی
نویسنده و پژوهشگر
عضو انجمن علمی مطالعات صلح ایران

      کشورهای قدرتمند جهان، به راستی به دنبال چه چیزی در خاورمیانه هستند!؟ منابع سوخت فسیلی یا منافع استراتژیک!؟ این سوالی است که اذهان نخبگان و فعالان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل را همواره در ادوار مختلف به خود مشغول داشته است. برخی متفکرین برجسته معتقدند علت جذابیت خاورمیانه، وجود منابع غنی نفتی در این منطقه است. اما زمانی که بر تاریخ روندهای سیاسی در این منطقه متمرکز می‌شویم، گمانه‌های دیگری نیز در افق این چشم‌انداز پدیدار می‌شود که چه بسا بتواند در تحلیل موقعیت و موشکافی وضعیت و رویکرد قدرت‌های جهانی و نگاه آنها به این نقطه‌ی راهبردی، جلوه‌ای متفاوت در نگرش تحلیلگران و فعالان سیاسی ارائه و ایجاد ‌نماید. اولویت‌هایی نظیر پوشش‌دادن به دغدغه‌های ژئواستراتژیک قدرت‌ها در یک روند بلندمدت.    
  بر اساس مفهوم ژئواستراتژی، پس از جنگ جهانی دوم، جهان دارای دو قلمرو ژئواستراتژی بود که شامل قلمرو بری، که منطقه تحت نفوذ جهان کمونیست بود؛ و قلمرو بحری، که منطقه تحت نفوذ جهان سرمایه‌داری و به‌منظور انجام امورات مربوط به تجارت دریایی لحاظ و قلمداد می‌شد. قلمرو استراتژی بری، متکی بر هارتلند اوراسیا و قلمرو بحری نیز به‌منظور تامین امنیت تجارت دریایی جهان غرب بود. دنیای غرب نیز استراتژی خود را بر اساس استراتژی جهان کمونیست آن روز، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، تدوین کرده بود. بر این اساس استراتژی غرب، سه جبهه را تشکیل می‌داد: ۱) جبهه اول، اروپای غربی و ساحلی. ۲) جبهه دوم، شامل شرق و جنوب شرق آسیا. ۳) جبهه سوم، کشورهای جنوب و جنوب غرب آسیا.
      برژینسکی، ژئواستراتژیست مشهور امریکایی عنوان داشته در آینده کسی که بتواند اوراسیا را کنترل کند، جهان را کنترل خواهد کرد. جالب اینجاست که در این صحنه عملیاتی، کشور ایران، نقش حلقه اتصال را خواهد داشت. درواقع در اوراسیا دو مثلث ژئواستراتژی در حال شکل‌گیری است، که یکی شامل چین، روسیه و ایران و دیگری نیز شامل اروپا، ایالات متحده آمریکا و ایران است. جان مرشایمر، واضع نظریه‌ رئالیسم تهاجمی در دنیا، در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود در سال ۲۰۲۴ در کشور قطر، پیرامون تنش‌ها و منازعات اخیر میان ایران و اسرائیل بیان کرده است که این روزها تمرکز قدرت‌های جهانی بر ۳ نقطه از دنیا قابل توجه است؛ شرق آسیا، شرق اروپا و شرق میانه؛ و دال مرکزی و نقطه عزیمت چنین تمرکزی، وجود منابع سرشار نفتی در این نقطه از جهان است.
     
  آلفرد ماهان، نظامی، افسر نیروی دریایی و هیدرو استراتژیست آمریکایی، که مبدع ترکیب واژگانی «خاورمیانه» نیز هست، می‌گوید: برای تسلط یک کشور بر جهان، داشتن قدرت دریایی و تسلط بر دریاها الزامی است. هالفورد مکیندر، جغرافیدان، ژئوپالیسیست و ژئواستراتژیست انگلیسی، که در سال ۱۹۰۴ میلادی طی مقاله‌ای نظریه «هارتلند» را تشریح کرد نیز معتقد است، در کوشش برای به‌دست‌آوردن قدرت جهانی، پیروزی با کسانی است که بر خشکی‌های زمین تسلط دارند.
پر واضح است که نخبگان مبرز سیاسی قدرت‌های بزرگی همچون انگلستان و آمریکا، که ازقضا هر دوی این کشورها سابقه‌ای طولانی در محافظت از نمایندگی‌های خود در منطقه خاورمیانه نیز داشته‌اند (انگلستان، با اعمال تسلط و حفاظت از هندوستان، و آمریکا با حراست و صیانت از ابواب جمعی و هویتی اسرائیل) بیش از آنکه به عواید و ذخایر تحت‌الارضی و علی‌الارضی خاورمیانه توجه نشان دهند، تمرکزشان بر چیزی بیشتر و پیش‌تر از آن بوده است. از این مجرا، مبرهن است که راهبردهای بلندمدت جغرافیایی در نگاه متفکرین علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دولت‌های صاحب هژمونی در دنیا، نگاهی همراه با عمق استراتژیک و متمایل به واقعیت‌های عینی در زیست‌جهانی است که بشریت برای خود ساخته و پرداخته است.
امروزه، سلسله‌ی تجارب بشری، که به شکلی جسورانه حتی ایده‌آل‌ترین موضوعات در محدوده‌های اندیشه‌‌ورزی را، اگرچه جسته و گریخته، اما محصول تکامل در کنش و واکنش‌های خویش تلقی می‌کند، پیشرفت‌هایی که در زمینه‌هایی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش مصنوعی (که آمده است تا از بلاهت‌های بشریت بکاهد، اما ناگزیر، گاه خود قربانی بلاهت بشری می‌شود) و گام‌هایی که در مسیر کشف بی‌کرانگی کیهان برداشته است، بیش از پیش به مخاطب خاص (و حتی عام) سیاست نهیب می‌زند که نگاه راهبردی، اجل از هرچیزی در «جهان سیاست‌گذاری» در هر شأن و سطحی (اعم از ملی، منطقه‌ای، بین‌المللی و جهانی) است؛ و همانطور که در بالا به آن اشاره و در این مقاله کوتاه چنان ادعا شد، تاریخ و تئوری نیز بر این امر صحه می‌گذارند.
از طرف دیگر شایان توجه است رهیافت‌‌های تکنولوژیک قدرت‌های بزرگ دنیا، که بدیهی‌ست در صدر اقداماتشان، ایمان به مفهوم گران‌ارج «ملت-دولت» آغازگر هرگونه تصمیم‌سازی باشد، آنچنان دستاوردهایی برای غرب مهیا نموده، که بعید است متفکران سیاسی‌شان از این نکته غافل بوده باشند، که حتی سوخت نیز (صرفا به عنوان ماده‌ای پیش برنده) می‌تواند در آینده‌ای نزدیک، از شکل سنتی خود قالب تهی کرده و به شکل داده (DATA) به چرخه‌ی زندگی بشریت گام فرا نهد. با این وصف، آیا همچنان تمرکز بر سوخت های فسیلی، برای کنترل و تسلط بر یک منطقه (بر یک ژئوپلتیک) می‌تواند برای دارندگان چنین دستاوردهایی، عقلانی و منطقی باشد!؟ این مقاله، بر پایه‌ی موضوعات صدرالاشاره و در سایه‌ی طرح عینی پرسش‌هایی از این دست، ادعا میکند که تمرکز قدرت‌های بزرگ سیاسی، در طرح‌ریزی، اجرا (برنامه‌ریزی و سازماندهی) و کنترل کنش‌ها در منطقه خاورمیانه، بر رویکردهای ژئواستراتژیک استوار است، نه صرفا استفاده (یا سوءاستفاده) از منابع سوخت فسیلی.

https://t.iss.one/ipsan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥امیر هوشنگ میرکوشش در ویژه برنامه نوروزی دیدار از دلایل پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا سخن می گوید

برای مشاهده این برنامه در یوتیوب روی لینک زیر کلیک کنید⬇️
▶️ youtube.com/watch?v=E6iOQFZIQAQ


#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
دلایل مخالفت روسیه با طرح پیشنهادی آمریکا برای آتش‌بس اوکراین/ دوراهی پیش‌روی ترامپ در قبال مسکو و اروپا

"امیرهوشنگ میرکوشش"، کارشناس مسائل آمریکا،[مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل] و مدیر گروه صلح ‌‌و روابط بین الملل انجمن

با اشاره به مخالفت روسیه با پیشنهادات کنونی ایالات متحده برای آتش‌بس اوکراین در گفت‌وگو با ایلنا اظهار کرد: وعده دونالد ترامپ مبنی بر خاتمه دادن یک روزه به جنگ اوکراین، عملاً ثابت کرد که بیش از یک رؤیای انتخاباتی نبوده و امکان‌پذیر نیست؛ این در حالی است که جنگ غزه نیز همچنان ادامه دارد و درگیری‌ها مجدداً شدت گرفته است. بنابراین، شعارهای انتخاباتی او در عرصه عمل به واقعیت نپیوسته و این امر ممکن است باعث ناراحتی ترامپ، به‌ویژه از ولادیمیر پوتین شده باشد، چراکه به نظر می‌رسد پوتین آنگونه که ترامپ انتظار داشت، همراهی نکرده است.

این عدم همراهی در شرایطی است که ترامپ پیش‌تر نشانه‌هایی از آمادگی برای همکاری و ارائه امتیازاتی چون به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر بخش‌هایی از خاک اوکراین و پذیرش آتش‌بس در خطوط فعلی را بروز داده بود؛ طرحی که احتمالاً بدون فشار آمریکا، نه اروپایی‌ها و نه خود زلنسکی به سادگی زیر بار آن نمی‌رفتند. با این حال، به نظر می‌رسد پوتین، با توجه به سابقه رفتاری خود چه با اروپایی‌ها، چه با اوکراین و چه با دیگران، رویکردی صادقانه در پیش نگرفته است.

وی ادامه داد: اگر به تاریخچه اقدامات او از حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و سپس دخالت در شرق اوکراین توجه کنیم، همواره نوعی تلاش برای اعاده حیثیت، بازگرداندن روسیه به عظمت گذشته (دست‌کم در حوزه سرزمینی و نفوذ در اروپای شرقی به مثابه حوزه نفوذ شوروی سابق) قابل مشاهده است. این رویکرد توسعه‌طلبانه، به حق باعث احساس خطر جدی در اروپا شده و امنیت این قاره، به‌ویژه کشورهای اروپای شرقی که از زیر سایه شوروی خارج شده‌اند، از جانب پوتین تحت تهدید قرار گرفته است. این تهدید، واکنش‌هایی را در اروپا برانگیخته است؛ به عنوان نمونه، در آلمان، کشوری که بر اساس توافقات پس از جنگ جهانی دوم محدودیت‌های نظامی جدی داشت، شاهد تغییر نگرش هستیم. نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که درصد بالایی از آلمانی‌ها پوتین را خطری جدی برای امنیت کشورشان می‌دانند. اگرچه نظرسنجی مشابهی در مورد ترامپ نیز وجود دارد، اما درصد نگرانی به مراتب پایین‌تر است، چراکه ترامپ، به‌رغم خدشه‌دار کردن اتحاد فراآتلانتیکی و زیر سوال بردن تعهدات ناتو، تهدیدی مستقیم برای تمامیت ارضی اروپا محسوب نمی‌شود. در مقابل، پوتین یک تهدید امنیتی مستقیم تلقی می‌گردد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: این درک از تهدید، آلمان را به سمت تجهیز مجدد ارتش و احتمالاً بازنگری در سیاست‌های سربازگیری سوق داده است. این احتمال وجود دارد که آلمان، با پشت سر گذاشتن محدودیت‌های تاریخی، سرمایه‌گذاری در نیروهای مسلح خود را به شدت افزایش دهد. با توجه به قدرت اقتصادی برتر آلمان در اروپا و پیشرفت‌های فناورانه‌اش، این کشور پتانسیل ایجاد یک ارتش بسیار مجهز و قدرتمند، حتی قوی‌تر از فرانسه را دارد. این روند صرفاً به آلمان محدود نمی‌شود؛ با توجه به سیاست‌های ترامپ در قبال ناتو و تأکید او بر لزوم افزایش هزینه‌های دفاعی توسط خود اروپایی‌ها، احتمال حرکت دیگر کشورهای اروپایی به سمت تقویت ارتش‌های ملی و حتی شکل‌گیری نوعی ارتش اروپایی واحد، افزایش یافته است. به نظر می‌رسد دوران به اصطلاح ماه عسل اولیه میان ترامپ و پوتین به پایان رسیده و واقعیت‌های میدانی با صحبت‌های اولیه فاصله گرفته است. ممکن است ترامپ همچنان حاضر به دادن امتیازاتی به پوتین باشد، اما در مقابل، احتمالاً خواستار تضمین‌های امنیتی محکم برای اوکراین و به‌ویژه برای اروپای شرقی خواهد بود؛ تضمین‌هایی که شاید در قالب یک قرارداد بین‌المللی سفت و سخت، خطوط قرمز روشنی را ترسیم کند و جلوی پیشروی بیشتر روسیه را بگیرد.
وی افزود: با این حال، با توجه به دیدگاه‌های نظامی‌گری و امنیتی پوتین و جاه‌طلبی‌های او برای احیای حوزه نفوذ شوروی سابق، بعید به نظر می‌رسد که او زیر بار چنین محدودیت‌هایی برود. پذیرش یک تضمین امنیتی بین‌المللی معتبر، عملاً توانایی مانور آینده او را سلب می‌کند و نقض آن، کل جامعه جهانی، به‌ویژه اروپا و آمریکا را در برابر وی قرار خواهد داد. محاسبات پوتین ممکن است با چالش‌هایی روبه‌رو باشد. او احتمالاً تصور می‌کرد که درآمدهای نفتی می‌تواند پشتوانه اقداماتش باشد، اما ترامپ روسیه را تهدید کرده است که در صورت عدم خاتمه جنگ، تعرفه‌های سنگینی (۲۵ تا ۵۰ درصد) بر صادرات نفت این کشور وضع خواهد کرد. چنین اقدامی، در صورت تحقق، می‌تواند ضربه مهلکی به اقتصاد روسیه وارد کند، زیرا مشتریان نفت روسیه احتمالاً از خرید آن منصرف خواهند شد.
اقتصاد روسیه تاکنون به دلیل توانایی فروش نفت سرپا مانده و تحریم‌های جدی‌تر در بخش انرژی می‌تواند وضعیت اقتصادی را به شدت وخیم‌تر کرده و مسکو را به سمت صلح سوق دهد.

علاوه بر این، روسیه با مشکلات نظامی نیز دست و پنجه نرم می‌کند؛ گزارش‌ها از تلفات انسانی بسیار بالا حکایت دارند و فراخوان اخیر برای جذب ۱۶۰ هزار نیروی جدید نشان‌دهنده کمبود نیروی انسانی است. از نظر تجهیزاتی نیز، به‌جز برخی موشک‌های استراتژیک مانند اسکندر، روسیه در زمینه فناوری نظامی متعارف از کشورهای پیشرفته غربی عقب‌تر است و گزارش‌هایی مبنی بر استفاده از تانک‌های قدیمی در خطوط مقدم وجود دارد.

میرکوشش گفت: در این شرایط، دو مسئله اصلی مطرح است. نخست اینکه ترامپ با توجه به عدم تحقق وعده‌هایش برای پایان دادن به جنگ‌ها، ممکن است برای نجات وجهه خود، فشار بر پوتین را افزایش دهد یا حتی در صورت عدم همکاری پوتین، تغییر موضع داده و مجدداً به حمایت قوی نظامی و اقتصادی از اوکراین و اروپا روی آورد. دوم، جاه‌طلبی‌های سیاسی، نظامی و امنیتی پوتین همچنان پابرجاست و او احتمالاً به دنبال شرایطی فراتر از صرفاً حفظ مناطق اشغالی فعلی است. به نظر می‌رسد خواسته‌های حداکثری او شامل عقب‌نشینی ناتو از اروپای شرقی، تبدیل اوکراین به حیاط خلوت روسیه و اعمال اقتدار در حوزه نفوذ سابق شوروی باشد. این اهداف با پذیرش آتش‌بس صرف یا واگذاری زمین در ازای صلح، در تضاد است و مهار این جاه‌طلبی‌ها را دشوار می‌سازد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: ترامپ با یک دوراهی مواجه است. از یک سو تمایل به معامله و آتش‌بس دارد و از سوی دیگر نمی‌تواند امنیت اروپا را کاملاً نادیده بگیرد؛ چراکه آمریکا حضور نظامی گسترده و منافع استراتژیک عمیقی در این قاره دارد و به خطر افتادن امنیت اروپا، مستقیماً بر منافع آمریکا تأثیر می‌گذارد. این وضعیت در چارچوب بزرگ‌تری از تحول در نظم بین‌المللی قابل تحلیل است. شاید ترامپ به دنبال آن باشد که دوران گذار فعلی که گاهی تک - چندقطبی توصیف می‌شود را کوتاه کرده و نظم جدیدی را پایه‌ریزی کند که در آن آمریکا همچنان جایگاه ابرقدرت برتر یا حتی فراهژمون را حفظ کند. قدرت اقتصادی عظیم آمریکا و برتری فناورانه‌اش که انتظار می‌رود با رونمایی از نسل جدید هوش مصنوعی در حدود سال ۲۰۳۰ تقویت شود، ابزارهای اصلی او در این مسیر هستند. مدیریت بحران اوکراین و مهار روسیه، بخشی از این بازی بزرگ‌تر برای شکل‌دهی به نظم بین‌المللی آینده به رهبری آمریکاست که احتمالاً تا سال‌های ۲۰۳۰ - ۲۰۳۵ به ثبات خواهد رسید.

https://t.iss.one/ipsan
هشتاد و هفتمین نشست گروه صلح و ادبیات انجمن علمی مطالعات صلح ایران (آنلاین)

موضوع:
روابط انسانی از نگاه عطار نیشابوری

سخنران: دکتر ایرج شهبازی

مدیر نشست: دکتر ژاله افشار

دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۳۰

نشانی نشست (گوگل میت)
https://meet.google.com/gcw-cvcf-sdi

https://t.iss.one/ipsan