خبرگزاری هرانا
30.8K subscribers
39.5K photos
8.39K videos
249 files
65.8K links
خبرگزاری هرانا - ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
@hranews
تماس با هرانا
@hranews_bot

https://www.facebook.com/Hranews
https://twitter.com/hra_news
Download Telegram
چالش‌های زندگی پس از زندان برای زنان/ #فرشته_گلی

📡📡📡📡📡#زنان معمولاً در توصیف زندان به مکان و فضای زندان توجه بیش‌تری کرده‌اند. به همین دلیل جدا شدن از سایر فضاهای عمومی از ویژگی‌های‌ست که مورد توجه آن‌ها قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، یک #زندانی_زن با تحصیلات زیر دیپلم، با همسر فوت شده که سه دختر هم دارد و چهار بار سابقه‌ی حمل و نگهداری #مواد_مخدر، می‌گوید: «در زندان شاید با عزیزت ۲۰۰ متر هم فاصله نداشته ‌باشی، ولی پشت همون دیوار چال شدی.»

یکی دیگر از زندانی‌های زن می‌گوید با زندانی شدن همه چیزش را از دست داده: «اعتبارم، آبروم، همکارهام، دوست‌هام و فامیل‌هام. همه یک‌جور دیگه روی من حساب می‌کردن.» او ادامه می‌دهد: «یک ماه اول پدرم اصلاً نیامد ملاقاتم… بدترین چیز توی زندان بی‌ملاقاتیه.» در زندان دخترانی را می‌توان دید که خانواده‌هایشان طردشان کرده‌اند. حتی گزارش‌هایی بوده که بعضی بی‌ملاقاتی‌ها به علت فشار زیاد روانی دست به #خودکشی زده‌اند. از علت‌های دیگر اقدام به خودکشی می‌توان به حس خودکم‌بینی، جلب توجه، عدم توان تحمل مشکلات و غیره نیز اشاره کرد.

زندان را می‌توان مکانی‌ دانست که زندانی را از محیط جامعه و هر آن‌چه مورد علاقه‌‌ی اوست جدا می‌کند. این جدایی در نهایت به شکل قطع ارتباط با فرزندان و اعضای خانواده و طرد از سوی آن‌ها آشکار می‌شود. علاوه بر این، در بین زندانیان طبقه‌بندی‌های ذهنی و عینی وجود دارد که می‌تواند باعث جدایی و حس برتری یا ستیزه‌جویی میان خودشان شود؛ چنان‌که زندانیان مالی ممکن است خود را متمایز از سایر #زندانیان بدانند.

ادامه مطلب
ادامه مطلب در وبسایت خط صلح

↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
محرومیت از تحصیل در ایران: از انقلاب فرهنگی تا فردای جنبش «مهسا»/ #فرشته_گلی

📡📡📡📡📡 – برای بررسی داستان محرومیت از تحصیل در ایران، باید نگاهی گذرا و کوتاه به سابقه‌ی موضوع داشته باشیم. «محرومیت» عبارت آشنایی برای مردم ایران است. این مردم قرن‌هاست با این‌واژه آشنا هستند و با پوست و گوشت و خونشان آن‌را لمس و درک کرده‌اند. اما محرومیت تحصیلی را –که موردنظر این یادداشت است— باید در دوره‌ی جدید و صدسال گذشته بررسی کرد؛ یعنی از زمانی‌که تحصیلات آکادمیک، به‌شکل رسمی در ایران شکل گرفت. با این‌حال، آن‌چه ما با نام محرومیت تحصیلی می‌شناسیم، در دوره‌های سیاسی پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ دیده نشده، یا به‌ندرت و در شرایط خاص اعمال شده است. حتی در دوران پهلوی با چنین روش‌هایی روبه‌رو نبوده‌ایم، بسیاری از مبارزان انقلابی و افراد وابسته به احزاب مخالف نظام پهلوی، بدون فشار و محرومیت، تحصیلات عالیه‌ی خود را ادامه داده و به اتمام رسانده‌اند. بررسی دقیق‌ این‌روش تنبیهی ظالمانه برای دانشجویان، در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بدون توجه به پیش‌زمینه‌ها و پدیده‌های مهمی چون انقلاب فرهنگی، ممکن نیست.

انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹، نقطه‌ی پایان ناآرامی‌هایی بود که در ‏دانشگاه‏‌ها، هم‌زمان با تشدید درگیری‌های منتج به سرنگونی نظام سلطنتی، آغاز شده بود. در تظاهرات پیاپی که باعث تضعیف پایه‌های حکومت پهلوی گردید، دانشجویان ‏نقش به‌سزایی داشتند. به‌هر حال، با تعطیلی دانشگاه‏‌ها در بهار سال ۱۳۵۹ همراه با اخراج اساتید و دانشجویان با بهانه‌هایی چون داشتن زاویه یا تضاد با معیارها و ارزش‏‌های ‏انقلاب اسلامی، رسماً انقلاب فرهنگی آغاز و با نام یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اتفاق‌های ایران پس از انقلاب در تاریخ ثبت می‌شود. باید یادآوری و تاکید کنیم که در همان ابتدا، انقلاب فرهنگی و پس از آن برنامه‌ی اسلامی‌کردن دانشگاه‏‌ها با نام پاک‌کردن تاثیرات غرب، نتیجه‌ای جز شکست نداشت، اما هدف سیاسی کوتاه مدت انقلاب فرهنگی که عبارت بود از اخراج گروه‌‏های چپ‌گرا از دانشگاه‌‏ها ‏و سپس ممانعت استفاده از محیط دانشگاه برای سازماندهی، محقق شد. ۳۰ماه تعطیلی دانشگاه‌ها، همراه با ممنوعیت ورود هزاران دانشجو، آغاز داستانی بود که بعدها به دانشجویان و اساتید ستاره‌دار ختم شد و هنوز هم ادامه دارد.

هنگامی‌که در بهمن ۱۳۵۷، حکومت انقلابی قدرت را در دست گرفت، دانشگاه‏‌ها ‏از معدود مکان‌هایی بودند که روحانیون محافظه‌کار، بر آن تسلط نداشتند. با این‌که دانشجویان در پیروزی انقلاب حضوری موثر داشتند و نقش مهمی ایفا کرده بودند، اما آیت‌الله خمینی و یاران او، در محیط دانشگاهی، حامی و پشتیبان ایدئولوژیکی مهم و تاثیرگذار نداشتند، دانشجوها بیش‌تر تحت‌تاثیر علی شریعتی بودند. در همان هنگام چند سازمان چپ‌گرای سکولار نیز در دانشگاه‌‏ها فعال بودند و با بهره‌گیری از سمپات‌های ‏دانشجو، در دبیرستان‌‏ها،‏ کارخانه‏‌ها ‏و مناطقی که اقلیت‏‌های ‏قومی ساکن داشتند، فعالیت می‌‏کردند.

ادامه مطلب
ادامه و لینک به مطلب در خط صلح

↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کارگرانی که ماندند، کار کردند و مردند/ #فرشته_گلی

📡📡📡📡📡– چه کسی می‌دانست که آن روز و غروبش، آخرین روز زندگی ۵۲ کارگر در معدن طبس خواهد بود؟ چه کسی حدس می‌زد که یک انفجار، باعث شود تا حادثه‌ی معدن طبس، به‌عنوان یکی از فاجعه‌بارترین حوادث معدن، در تاریخ ایران ثبت شود؟ شاید بگویید هیچ‌کس! اما افراد زیادی هر روز، از وقوع چنین حادثه‌ای بیم داشتند؛ از جمله همان کارگرانی که دانسته، گام در راهی گذاشتند که می‌دانستند ممکن است هرگز برنگردند و آن دیگرانی که باخبر بودند و دم نزدند: معدن‌داران و کارفرمایانی که از خطرات احتمالی مطلع بودند و می‌توانستند با اندکی سرمایه‌گذاری، میزان ریسک را به حداقل برسانند. با این‌حال #کارگران را در پایین‌ترین میزان ایمنی، به‌جایگاهی فرستادند که محل کار صدها نان‌آور خانواده بود، همان جایگاهی که مقصد بی‌بازگشت ده‌ها «کارگر» شد. کارگرانی که جانشان را در این فاجعه از دست دادند نیز می‌دانستند که ابزار ایمنی آن‌ها به هیچ وجه، ناجی جانشان نخواهد شد و با علم به همین موضوع، مجبور بودند که بدون اعتراض، تن به کاری سخت با احتمال بالای مرگ دهند! اما چرا؟ تنها عبارت ممکن برای توجیه این کار پر خطر، یک کلمه است: «نیاز»!

دو روز قبل از فاجعه، نشت گاز گزارش می‌شود و بر اثر آن، قسمتی از معدن ریزش می‌کند. کارگران در اعتراض به خطرات کار، تجمع می‌کنند، اما نماینده‌ی پیمانکاران، خیلی محترمانه می‌گوید: «اگر نمی‌توانید کار کنید، تشریف ببرید حسابداری و پس از تسویه حساب بروید خانه‌های خود‌تان». به همین سادگی. تکراری‌ترین جمله‌ی تاریخ کارگری جهان، دوباره از زبان کارفرمایان شنیده می‌شود. کارگران نیز چون می‌دانستند فردای روز بیکاری چه سرنوشتی منتظر آن‌ها و خانواده‌های‌شان خواهد بود، مطابق معمول و بدون هیچ پناه و پشتیبان، «ماندند»، «کار کردند» و «مردند» اما بیکار نشدند.

برادر یکی از کارگران کشته‌شده، به خبرنگاری گفته بود: «اگر یک کارگر متوجه نشت گاز شود و به نماینده‌ی پیمانکاران بگوید که گاز نشتی دارد و نمی‌توانند نفس بکشند»، سریع به او می‌گویند: «نمی‌توانی نفس بکشی؟ برو حسابداری تسویه کن!» قبل از وقوع انفجار هم، خیلی از کارگران موضوع نشت گاز را متوجه شده بودند، اما چاره‌ای جز کار کردن نداشتند. کارگری که قسط، بدهی و اجاره‌خانه دارد چگونه می‌تواند کار نکند؟ و کارفرمایانی که می‌دانند کارگران به کار «نیاز» دارند، آن‌ها را به ناامن‌ترین نقطه‌ی جهان می‌فرستند. و این نیاز قدرتمند و حاکم، چه شیرانی را که روبه صفت کرده است. هفت سال پیش نیز در معدن یورت، چنین شد و انفجار، جان ۴۳ کارگر را در تاریک‌ترین نقطه‌ی زمین گرفت. نکته‌ی جالب آن داستان، این بود که چند هفته قبل از حادثه‌ی یورت، آن معدن لوح ایمنی را دریافت کرده بود. آن‌حادثه نیز باعث شد که یکی از بزرگ‌ترین فجایع معدنی کشور، با آمار بالای کشته‌شدگان، در تاریخ معدنکاری و زغال‌سنگ تا آن تاریخ ثبت شود و حتماً به‌خاطر دارید که حضور حسن روحانی، رئیس جمهور وقت در آن‌جا، چه حاشیه‌هایی ساخت. در شهریور ۱۴۰۰ نیز ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری وقت، از معادن طبس بازدید کرد و گفت: «بیست روز به پیمانکار فرصت می‌دهم که وضعیت کارگران را متحول کنند». امروز، هفت‌سال پس از فاجعه‌ی یورت و سه‌سال پس از دستور رئیس جمهور مرحوم، «پنجاه و دو» نان‌آور از دهک‌های سوم و چهارم به پایین جامعه، کشته شدند و دوباره حادثه‌ای دیگر برای کارگران زغال‌سنگ، و باز هم در طبس رقم خورد؛ آن‌هم با آمار مرگ بیش‌تر.

ادامه مطلب

ادامه مطلب در وبسایت خط صلح

↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM