بازنشستگان در ایران: سرمایه یا سربار؟/ #علیرضا_گودرزی
📡 📡 📡 📡 📡 – خبری از معاون اول منتشر میشود که میگوید #بازنشستگان سربار #دولت هستند و بار مالی؛ بهسرعت تکذیب میشود و منتشرکنندهی خبر هم بازداشت. این سخنان نماینده همان نگاهی است که میشناسیم: کارگر سربار کارفرما است، بیمار سربار جامعه است، هزینهی مدرسه سربار بودجه است، خلاصه «ما» منفعتی برای آنها نداریم. تا میتوانیم کار کنیم و به صندوقهای بیمه بپردازیم قابل تحملیم، اما همین که خواستیم کمی از منافع کار خودمان را پس بگیریم دیگر بهصرفه نیستیم.
کاری با سازوکارهای دولتی و اقتصاد آن ندارم؛ در این مطلب کوتاه انسان را خواهم گفت. پتر کروپوتکین، نظریهپرداز آنارشیست قرن گذشته، همکاری را عامل تکامل انسان میدانست: زمانی انسانها موفق شدند گروههای بزرگتری شکل دهند و در برابر طبیعت قد علم کنند که راه تعامل با یکدیگر را آموختند و به جای نزاع با دیگران بر سر منابع محدود طبیعت، آن منابع را وسعت دادند. در چنین جامعهای، بر خلاف نظر داروینیسم اجتماعی، دیگر سازوکار بقای اصلح کار نمیکرد و به جای آن، نقشهای اجتماعی شکل میگرفت و نیازهای بیشتری از انسانها برآورده میشد.
انسانی را تصور کنید که باید غذا فراهم کند، شبها از امنیت گلهی خود حفاظت کند، فرزند بیاورد و بزرگ کند، با سرما و گرما و بیغذایی و طبیعت سخت بجنگد و گاه با گلههای دیگر همنوع خود گلاویز شود. این تقریباً همان وضعی است که از انسانهای ماقبل خود میدانیم. اما برای ما وضع به شکل دیگری پیش رفت؛ خود را اهلی کردیم و با همنوعانمان سازش برقرار کردیم، کارها را تقسیم کردیم و هم عمرمان قدری بیشتر شد، هم زمان بیشتری برای پرداختن به فرهنگ یافتیم، هم بر خلاف انسانهای پیش از خود روی زمین ماندگار شدیم. کسی همیشه بود که آتش را روشن نگه دارد و بچهها را مراقبت کند، کسی بود که شکار یا گردآوری کند و کسی بود که خانه و لباس و ابزار شکار بسازد. تکامل ما نه بر اساس بقای اصلح که بر اساس همیاری متقابل شکل گرفت. سالها بعد پژوهشگرانی با نظریهی خوداهلیسازی تا حدی با کروپوتکین همراه شدند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب در وبسایت خط صلح
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
کاری با سازوکارهای دولتی و اقتصاد آن ندارم؛ در این مطلب کوتاه انسان را خواهم گفت. پتر کروپوتکین، نظریهپرداز آنارشیست قرن گذشته، همکاری را عامل تکامل انسان میدانست: زمانی انسانها موفق شدند گروههای بزرگتری شکل دهند و در برابر طبیعت قد علم کنند که راه تعامل با یکدیگر را آموختند و به جای نزاع با دیگران بر سر منابع محدود طبیعت، آن منابع را وسعت دادند. در چنین جامعهای، بر خلاف نظر داروینیسم اجتماعی، دیگر سازوکار بقای اصلح کار نمیکرد و به جای آن، نقشهای اجتماعی شکل میگرفت و نیازهای بیشتری از انسانها برآورده میشد.
انسانی را تصور کنید که باید غذا فراهم کند، شبها از امنیت گلهی خود حفاظت کند، فرزند بیاورد و بزرگ کند، با سرما و گرما و بیغذایی و طبیعت سخت بجنگد و گاه با گلههای دیگر همنوع خود گلاویز شود. این تقریباً همان وضعی است که از انسانهای ماقبل خود میدانیم. اما برای ما وضع به شکل دیگری پیش رفت؛ خود را اهلی کردیم و با همنوعانمان سازش برقرار کردیم، کارها را تقسیم کردیم و هم عمرمان قدری بیشتر شد، هم زمان بیشتری برای پرداختن به فرهنگ یافتیم، هم بر خلاف انسانهای پیش از خود روی زمین ماندگار شدیم. کسی همیشه بود که آتش را روشن نگه دارد و بچهها را مراقبت کند، کسی بود که شکار یا گردآوری کند و کسی بود که خانه و لباس و ابزار شکار بسازد. تکامل ما نه بر اساس بقای اصلح که بر اساس همیاری متقابل شکل گرفت. سالها بعد پژوهشگرانی با نظریهی خوداهلیسازی تا حدی با کروپوتکین همراه شدند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب در وبسایت خط صلح
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM