Forwarded from عکس نگار
#من_بلوط_هستم،
#کپسول_اکسیژن_ساز جانبازان شیمیایی سردشت!
دانه ای بودم حاصل از مهربانی طبیعت و خودپالایی زیست محیط!
دستِ بر قضا، انتخابی شدم در چنگال سنجاب جنگل ها تا توشه ای شوم در روزهای سختِ زمستانِ کوهستانش!
از لطف بود یا فراموشی، نمی دانم!
در دل زمین جا ماندم و مهربانیِ خاکِ پاک، خورشید ِعشق و آبِ زاب، قوتَم بخشید و پوسته شکستم، جوانه زدم، قد برافراشتم و ذیل سایه مهرِ بادام و بُنِهِ کوهی، با دنیای جدید عادت گرفتم و شاخ و برگ و تنه فزودم!
جان گرفتم، جمال یافتم، سوی کمال شتافتم و سَمبُل شدم...
من و سردشت و زاب و زاگرس، هم صدا و هم پیمان شدیم تا جان پیراییم، دل بگشاییم و طبیعت کوردستان آراییم.
پیراستیم، آراستیم، گذشتیم و مهر گستردیم...
ایامی به خوشی و شادکامی بسر شد و دل بسته شدیم به پیوستن زنجیر عشق و دلدادگی مامِ میهن...
اما افسوس کم بود و گذشت و ورق برگشت...
سردشت، آن بهشت کوردستان و یار دیرین، با گاز خردل شهید شد و اما...
من و زاب بال گشودیم و دل به عشق سپردیم و خِس خِسِ نفس پالودیم و تاول پوست زدودیم!
رفتگان را با شیره معنویت آراستیم و جانبازان را قوت و قوَّتِ ماندن بخشیدیم و امید را به خروار فزودیم و از توان خردل کاستیم...
بَرَندِ جان بخشی گرفتیم و بیمارستان و تیمارستان زِ رَونَق انداختیم و هرجانداری را مدیون خود ساختیم و انقلابی جان افزا به راه انداختیم...
اما افسوس که انقلاب ها، نه فرزندان خود، که پدران و مادران خود را می خورند و منِ پدر نیز، با زابِ مادر، قربانی زیاده خواهیِ فرزندان انقلاب شدیم و گیوتینِ مرگ، بر شاخ و تن و گردن مان انداختند و از ۹۰ هزار هکتار سرزمین بلوط در سردشت، ناچار به ترک نیمی از آن شدیم و اینک کپسول اکسیژن ساز جانبازان شیمیایی، به کپسول مهربانی مسئولان و شهروندانِ دوستدار زیست محیط دلخوش کرده اند!!!
آیا مهربانی در این سرزمین هست که با تخصص تیمارگری و عادت صلح گستری و مهرورزی اش، مجدد قرص حیات مان دهد؟!
⚘⚘⚘
متن فوق از زبان بلوط، توسط کودک سردشتی، عضو کاروان سفیران صلح و مهربانی سردشت، #کانی_رشیدپور ، در روزهای شنبه و یک شنبه ۱۰و۱۱ تیرماه در طول اجرای برنامه های جشنواره #صلح_و_مهربانی که در تهران خانه هنر جمعيت امام علی (ع) در خیابان کارگر جنوبی(۱۰۰ متری میدان انقلاب) برگزار گردید، دکلمه شد.
⚘👏⚘
شاید چشمی دید و گوشی شنید و قلبی برای #صلح_و_مهربانی تپید...
#الفبای_صلح_و_مهربانی
#ترانه_صلح_سردشت
#تهران
#کودک_سردشتی
#کانی_رشیدپوز
#من_بلوط_هستم
#کپسول_اکسیژن_ساز
#کپسول_مهربانی
#مسئولان_شهروندان
#دوستداران_زیست_محیط
#قرص_حیات
@havalani_ashti
#کپسول_اکسیژن_ساز جانبازان شیمیایی سردشت!
دانه ای بودم حاصل از مهربانی طبیعت و خودپالایی زیست محیط!
دستِ بر قضا، انتخابی شدم در چنگال سنجاب جنگل ها تا توشه ای شوم در روزهای سختِ زمستانِ کوهستانش!
از لطف بود یا فراموشی، نمی دانم!
در دل زمین جا ماندم و مهربانیِ خاکِ پاک، خورشید ِعشق و آبِ زاب، قوتَم بخشید و پوسته شکستم، جوانه زدم، قد برافراشتم و ذیل سایه مهرِ بادام و بُنِهِ کوهی، با دنیای جدید عادت گرفتم و شاخ و برگ و تنه فزودم!
جان گرفتم، جمال یافتم، سوی کمال شتافتم و سَمبُل شدم...
من و سردشت و زاب و زاگرس، هم صدا و هم پیمان شدیم تا جان پیراییم، دل بگشاییم و طبیعت کوردستان آراییم.
پیراستیم، آراستیم، گذشتیم و مهر گستردیم...
ایامی به خوشی و شادکامی بسر شد و دل بسته شدیم به پیوستن زنجیر عشق و دلدادگی مامِ میهن...
اما افسوس کم بود و گذشت و ورق برگشت...
سردشت، آن بهشت کوردستان و یار دیرین، با گاز خردل شهید شد و اما...
من و زاب بال گشودیم و دل به عشق سپردیم و خِس خِسِ نفس پالودیم و تاول پوست زدودیم!
رفتگان را با شیره معنویت آراستیم و جانبازان را قوت و قوَّتِ ماندن بخشیدیم و امید را به خروار فزودیم و از توان خردل کاستیم...
بَرَندِ جان بخشی گرفتیم و بیمارستان و تیمارستان زِ رَونَق انداختیم و هرجانداری را مدیون خود ساختیم و انقلابی جان افزا به راه انداختیم...
اما افسوس که انقلاب ها، نه فرزندان خود، که پدران و مادران خود را می خورند و منِ پدر نیز، با زابِ مادر، قربانی زیاده خواهیِ فرزندان انقلاب شدیم و گیوتینِ مرگ، بر شاخ و تن و گردن مان انداختند و از ۹۰ هزار هکتار سرزمین بلوط در سردشت، ناچار به ترک نیمی از آن شدیم و اینک کپسول اکسیژن ساز جانبازان شیمیایی، به کپسول مهربانی مسئولان و شهروندانِ دوستدار زیست محیط دلخوش کرده اند!!!
آیا مهربانی در این سرزمین هست که با تخصص تیمارگری و عادت صلح گستری و مهرورزی اش، مجدد قرص حیات مان دهد؟!
⚘⚘⚘
متن فوق از زبان بلوط، توسط کودک سردشتی، عضو کاروان سفیران صلح و مهربانی سردشت، #کانی_رشیدپور ، در روزهای شنبه و یک شنبه ۱۰و۱۱ تیرماه در طول اجرای برنامه های جشنواره #صلح_و_مهربانی که در تهران خانه هنر جمعيت امام علی (ع) در خیابان کارگر جنوبی(۱۰۰ متری میدان انقلاب) برگزار گردید، دکلمه شد.
⚘👏⚘
شاید چشمی دید و گوشی شنید و قلبی برای #صلح_و_مهربانی تپید...
#الفبای_صلح_و_مهربانی
#ترانه_صلح_سردشت
#تهران
#کودک_سردشتی
#کانی_رشیدپوز
#من_بلوط_هستم
#کپسول_اکسیژن_ساز
#کپسول_مهربانی
#مسئولان_شهروندان
#دوستداران_زیست_محیط
#قرص_حیات
@havalani_ashti
Forwarded from عکس نگار
#من_زاب_هستم،
آب روانی که به #پرستار_تاول_زدای_جهان، شهرت داشتم!
سالهاست روندگی در پیچ و خم های زندگی، درس می دهم و سرود همدلی و همگرایی می سُرایم...
از زلالی آب چشمه ساران قندیل، سهم بسیار بُرده ام، به همین صفت، تنزُّل و کوتاه آمدن از حق مُسَلَّم را برنتابیده ام و ایامِ درازی، سخن از قطره قطره وجود گفته ام و گردن کَشی، سرکشی و طُغیانِ گاه و بیگاه داشته ام!
آب های حاصل از همت بلوط ها را به مخزن روزهای بحرانی فزوده ام و از هم نشینی با خویِ ایستادگی و مقاومت بلوط ها، بهره ها بُرده ام...
دیرزمانی است آبزیان و کوهستان زیان را قوتِ غالب بخشیده ام و تَعادُلِ اکوسیستم را پاس داشته ام... تا اینکه؛
در جریان بمباران شیمیایی سردشت نیز رُخصتی یافتم تیمارگری کنم و این بار، بیمارستانی آب درمانی راه اندازم و تاول پوستی جانبازان را طبیعی درمان کنم!
سیمای ظاهری و اندرون پنهان را، بَهرِمهرورزی، پیوندی ناگسستنی دادم و جان به روح بخشیدم و روح به جانباز و مصدوم شیمیایی!
همه را همه می دانند و همه نیز از ته قلب سپاسگُزارند!
اما هزار افسوس و هزاران کاش که دستی زِجیب پاسخ بِدَرآمد و اراده ی بازایستادنم زِبَهرِ برای همیشه داشتن کرد!
دیواری خاکی با میلیاردها هزینه مالی و هزاران ساعت نیروی کاری از نقطه صفر تا صد بالا آمد و عنوان سد ملی سردشت به خود گرفت و این آغازی بر غارت روندگی ام شد!!!
دست طمّاعِ بشر به همین بسنده نکرد و نمی کند و این بار تونل کانی سیو و پمپاژِسرشاخه بادین آوا و فردا سَدِّ خدراوي و شیواشان و گرژال و ... چون خنجری نشانه می رود قلب تپنده و رونده ام را...!!!
امروز این منم که از اُسطوره ی شریان حیات ملتی، از بَرَند و سَمبُلِ تیمارگری روزهای سخت و از نماد جسارت، شهامت، بخشندگی و سرزندگی فصلم داده اند تا به عهد برخی ها با جیب مبارک و تعصُّبِ فقط من و برای من، پاسخ اقناع گری داده شود...
امروز در سی امین سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، این منم؛
بَندِ دِلَم پاره می شود و بندی مرا بَند می آورد و به مَسلَخِ ایستایی ام می کشاند تا بَندِ دلِ دیگری محکم گردد که سهمی طبیعی از قطره قطره های اِرث مرا نداشت!
امروز این منم که پوستم با خَردلِ مدیریت متعصبانه، تاول زده است و آرام و قرارم با زلزله زیرپوست شهر، زایل گشته است...
امروز ای شهروند آزاده جهانشهر؛
این منم که چون جانبازی شیمیایی، هرساعت #مرگ_تدریجی پیش چشمم رژه می رود و روندگی ام با تَلی خاکی، مسدود می شود!
امروز این منم،
که به همت و لطف و پرستاری مهربان مسئولان و جانباز شهروندان سردشتی، کوردستانی، ایرانی و جهانشهری دوستدار روندگی آب ها، دل خوش کرده ام تا روندگی ام پاس دارند و زِمرگ وجودم کاهند...
آیا #پرستار این روزهای سختم خواهید شد؟!
در هرحال تاریخ قضاوت تان خواهد کرد...
⚘⚘⚘
متن نگاشته فوق، در روزهای شنبه و یک شنبه مورخ ۱۰و۱۱ تیرماه در جشنواره ترانه صلح سردشت که در خانه هنر جمعیت امام علی(ع) واقع در خیابان کارگر جنوبی تهران(۱۰۰متری میدان انقلاب) توسط کاروان سفیران صلح و مهربانی سردشت، اجرا شد توسط نوجوان سردشتی، #شیما_احمدپور، بارها دکلمه شد...
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#ترانه_صلح_سردشت
#تهران
#جمعیت_امام_علی
#رودخانه_زاب
#سفیران_صلح_و_مهربانی
#نوجوان_سردشتی
#شیما_احمدپور
#من_زاب_هستم
#پرستار_تاول_زدا
#نیازمند_پرستاری
#الفبای_صلح_و_مهربانی
@havalani_ashti
@savezab
آب روانی که به #پرستار_تاول_زدای_جهان، شهرت داشتم!
سالهاست روندگی در پیچ و خم های زندگی، درس می دهم و سرود همدلی و همگرایی می سُرایم...
از زلالی آب چشمه ساران قندیل، سهم بسیار بُرده ام، به همین صفت، تنزُّل و کوتاه آمدن از حق مُسَلَّم را برنتابیده ام و ایامِ درازی، سخن از قطره قطره وجود گفته ام و گردن کَشی، سرکشی و طُغیانِ گاه و بیگاه داشته ام!
آب های حاصل از همت بلوط ها را به مخزن روزهای بحرانی فزوده ام و از هم نشینی با خویِ ایستادگی و مقاومت بلوط ها، بهره ها بُرده ام...
دیرزمانی است آبزیان و کوهستان زیان را قوتِ غالب بخشیده ام و تَعادُلِ اکوسیستم را پاس داشته ام... تا اینکه؛
در جریان بمباران شیمیایی سردشت نیز رُخصتی یافتم تیمارگری کنم و این بار، بیمارستانی آب درمانی راه اندازم و تاول پوستی جانبازان را طبیعی درمان کنم!
سیمای ظاهری و اندرون پنهان را، بَهرِمهرورزی، پیوندی ناگسستنی دادم و جان به روح بخشیدم و روح به جانباز و مصدوم شیمیایی!
همه را همه می دانند و همه نیز از ته قلب سپاسگُزارند!
اما هزار افسوس و هزاران کاش که دستی زِجیب پاسخ بِدَرآمد و اراده ی بازایستادنم زِبَهرِ برای همیشه داشتن کرد!
دیواری خاکی با میلیاردها هزینه مالی و هزاران ساعت نیروی کاری از نقطه صفر تا صد بالا آمد و عنوان سد ملی سردشت به خود گرفت و این آغازی بر غارت روندگی ام شد!!!
دست طمّاعِ بشر به همین بسنده نکرد و نمی کند و این بار تونل کانی سیو و پمپاژِسرشاخه بادین آوا و فردا سَدِّ خدراوي و شیواشان و گرژال و ... چون خنجری نشانه می رود قلب تپنده و رونده ام را...!!!
امروز این منم که از اُسطوره ی شریان حیات ملتی، از بَرَند و سَمبُلِ تیمارگری روزهای سخت و از نماد جسارت، شهامت، بخشندگی و سرزندگی فصلم داده اند تا به عهد برخی ها با جیب مبارک و تعصُّبِ فقط من و برای من، پاسخ اقناع گری داده شود...
امروز در سی امین سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، این منم؛
بَندِ دِلَم پاره می شود و بندی مرا بَند می آورد و به مَسلَخِ ایستایی ام می کشاند تا بَندِ دلِ دیگری محکم گردد که سهمی طبیعی از قطره قطره های اِرث مرا نداشت!
امروز این منم که پوستم با خَردلِ مدیریت متعصبانه، تاول زده است و آرام و قرارم با زلزله زیرپوست شهر، زایل گشته است...
امروز ای شهروند آزاده جهانشهر؛
این منم که چون جانبازی شیمیایی، هرساعت #مرگ_تدریجی پیش چشمم رژه می رود و روندگی ام با تَلی خاکی، مسدود می شود!
امروز این منم،
که به همت و لطف و پرستاری مهربان مسئولان و جانباز شهروندان سردشتی، کوردستانی، ایرانی و جهانشهری دوستدار روندگی آب ها، دل خوش کرده ام تا روندگی ام پاس دارند و زِمرگ وجودم کاهند...
آیا #پرستار این روزهای سختم خواهید شد؟!
در هرحال تاریخ قضاوت تان خواهد کرد...
⚘⚘⚘
متن نگاشته فوق، در روزهای شنبه و یک شنبه مورخ ۱۰و۱۱ تیرماه در جشنواره ترانه صلح سردشت که در خانه هنر جمعیت امام علی(ع) واقع در خیابان کارگر جنوبی تهران(۱۰۰متری میدان انقلاب) توسط کاروان سفیران صلح و مهربانی سردشت، اجرا شد توسط نوجوان سردشتی، #شیما_احمدپور، بارها دکلمه شد...
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#ترانه_صلح_سردشت
#تهران
#جمعیت_امام_علی
#رودخانه_زاب
#سفیران_صلح_و_مهربانی
#نوجوان_سردشتی
#شیما_احمدپور
#من_زاب_هستم
#پرستار_تاول_زدا
#نیازمند_پرستاری
#الفبای_صلح_و_مهربانی
@havalani_ashti
@savezab
Forwarded from اتچ بات
با #کاوه و #امروز_ایران چه کنیم؟!
در خبرها به نقل از توییتر محمودصادقی آمده بود:
" #کاوه_مدنی، به ایران #برنگشت.#استعفا داد!"
#خبر سریع در راهروهای تو در توی شبکه های اجتماعی پیچید و واکنش های متفاوتی در پی داشت ولی آنجا که ضریب صحت آن فزونی می گیرد به همان نسبت، #اشک_هایم جاری می شود و آن نه به خاطر #کاوه_مدنی که هنوز توفیق یک بار زیارتش را نصیب نبرده ام بلکه به جهت #ذبح_امید در این جغرافیای یأس و فزونی گرفتن سطح زیر کشت بذر ناامیدی در دل های هم میهنانم است...
ما در این چند دهه اخیر، کم نداشته ایم #خودزنی_ها، #حق_کشی_ها، #تخریب_ها و #امید_زنی_ها و #ناعدالتی ها را...
شاید تحریر ده ها عنوان مقاله و کتاب در باب #فرار_نخبگان و #بی_عدالتی، #ناامیدی و ... و حتی این اواخر برگزاری همایش ها و کنفرانس هایی با عنوان #امید_اجتماعی و... خود شاهدی بر مدعا باشد!
اما سوای همه این ها، دمیدن بر روح ناامیدی، در این جغرافیا خود تاوان بزرگی است و هرکس را نشاید و نباید که هیزم کش آتشی شود که روزی دامن همه را خواهد گرفت!
رسالت امروز ما به جای داد و واویلاگفتن و افزودن بر دامنه ناامیدی و یأس، شعله ور نگهداشتن #شمع_امید، برای گسترش دامنه آن است...
بیایید امروز استارت جریان و حرکتی را بزنیم که آن وجوه مثبت #کاوه_های_سرزمینی را تکثیر کند.
بیایید امروز کاری کنیم #بذر_همت، #جسارت_رویارویی، #نه_گفتن به بی عدالتی ها و #نخبه_کشی ها را بکاریم...
امروز را باید با #کاوه، استارت زد تا جریانی #مدنی، نرم و مسالمت جویانه نه قهری و انقلابی، شکل گیرد که #من و #ما، #شما و #آنها، همه و همه را قبل از افتادن در سراشیبی تند #مرگ_امید، بیدار کند و همه مان را متوجه کند که این ره که می رویم به #تاریکستان است!
امروز را باید فهمید و کاری کرد که #بیدار_دلانه، #هوشیارانه، #همدلانه و #منسجم، پای در جغرافیای #فهم_مشترک نهیم و از آسیب های وارده و در حال تکثیر به شیوه قارچی #جامعه_ایرانی، #رسالت_میدانی #مدیریت_ایرانی و #سیاست_اسلامی کم کنیم...
امروز را باید زودتر فمهید، می دانی؟!
اگر نمی دانی، بدان که #الفبای_رسالت_صلح و #مهربانی ما در سال #حمایت_ایرانی اینست و بس ...
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
۲۷فروردین ۹۷
🌷🌷🌷
#الفبای_صلح_و_مهربانی
#نخبه_ایرانی
#کاوه_مدنی
#استعفا
#امید
#رسالت_ایرانی
#حمایت_ایرانی
#فهم_ایرانی
@havalani_ashti
در خبرها به نقل از توییتر محمودصادقی آمده بود:
" #کاوه_مدنی، به ایران #برنگشت.#استعفا داد!"
#خبر سریع در راهروهای تو در توی شبکه های اجتماعی پیچید و واکنش های متفاوتی در پی داشت ولی آنجا که ضریب صحت آن فزونی می گیرد به همان نسبت، #اشک_هایم جاری می شود و آن نه به خاطر #کاوه_مدنی که هنوز توفیق یک بار زیارتش را نصیب نبرده ام بلکه به جهت #ذبح_امید در این جغرافیای یأس و فزونی گرفتن سطح زیر کشت بذر ناامیدی در دل های هم میهنانم است...
ما در این چند دهه اخیر، کم نداشته ایم #خودزنی_ها، #حق_کشی_ها، #تخریب_ها و #امید_زنی_ها و #ناعدالتی ها را...
شاید تحریر ده ها عنوان مقاله و کتاب در باب #فرار_نخبگان و #بی_عدالتی، #ناامیدی و ... و حتی این اواخر برگزاری همایش ها و کنفرانس هایی با عنوان #امید_اجتماعی و... خود شاهدی بر مدعا باشد!
اما سوای همه این ها، دمیدن بر روح ناامیدی، در این جغرافیا خود تاوان بزرگی است و هرکس را نشاید و نباید که هیزم کش آتشی شود که روزی دامن همه را خواهد گرفت!
رسالت امروز ما به جای داد و واویلاگفتن و افزودن بر دامنه ناامیدی و یأس، شعله ور نگهداشتن #شمع_امید، برای گسترش دامنه آن است...
بیایید امروز استارت جریان و حرکتی را بزنیم که آن وجوه مثبت #کاوه_های_سرزمینی را تکثیر کند.
بیایید امروز کاری کنیم #بذر_همت، #جسارت_رویارویی، #نه_گفتن به بی عدالتی ها و #نخبه_کشی ها را بکاریم...
امروز را باید با #کاوه، استارت زد تا جریانی #مدنی، نرم و مسالمت جویانه نه قهری و انقلابی، شکل گیرد که #من و #ما، #شما و #آنها، همه و همه را قبل از افتادن در سراشیبی تند #مرگ_امید، بیدار کند و همه مان را متوجه کند که این ره که می رویم به #تاریکستان است!
امروز را باید فهمید و کاری کرد که #بیدار_دلانه، #هوشیارانه، #همدلانه و #منسجم، پای در جغرافیای #فهم_مشترک نهیم و از آسیب های وارده و در حال تکثیر به شیوه قارچی #جامعه_ایرانی، #رسالت_میدانی #مدیریت_ایرانی و #سیاست_اسلامی کم کنیم...
امروز را باید زودتر فمهید، می دانی؟!
اگر نمی دانی، بدان که #الفبای_رسالت_صلح و #مهربانی ما در سال #حمایت_ایرانی اینست و بس ...
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
۲۷فروردین ۹۷
🌷🌷🌷
#الفبای_صلح_و_مهربانی
#نخبه_ایرانی
#کاوه_مدنی
#استعفا
#امید
#رسالت_ایرانی
#حمایت_ایرانی
#فهم_ایرانی
@havalani_ashti
Telegram
attach 📎