Forwarded from نقد سينما
⭕️ فرزند کدام رسانه؟!
✍️میلاد جلیلزاده | فرهیختگان
مظلوم کیست؟
🔺در فضای جنگ روانی ایران، یکی از موثرترین تدبیرها مظلومنمایی است و اگر یکی از طرفین دعوا یا هر دوی آنها رسانهای باشند، این جور کشمکشها دامنه عمیقتری پیدا میکنند. مثلا هیچ کس نمیگوید گرچه «عادل فردوسیپور» مجری ورزشی بدی نیست اما آیا خود او جزء عواملی نبوده که باعث شده تلویزیون طی ۱۵-۲۰ سال اخیر نتواند حتی یک مجری و گزارشگر جدید در همین حد و اندازهها یا بهتر از این را معرفی کند؟ #تلویزیون تصمیم میگیرد به یکی از مجریهایش در مواردی تذکر بدهد و آن مجری به پشتوانه اینکه آلترناتیوی برای او در این مجموعه وجود ندارد، با قدرت تمام از موقعیتی که طی این سالها ایجاد کرده دفاع میکند و همزمان با این حرکت پدرسالارانه، پروژه مظلومنمایی را هم پیش میبرد.
کدام مظلومیت آقای فردوسیپور؟
🔺در دعوایی که بین #علی_فروغی مدیر جوان شبکه سوم سیما و #عادل_فردوسیپور، مجری برنامه ورزشی «نود» رخ داد، یک نکته ظریف اما نامرئی وجود داشت و آن هم ختم شدن معنای تمام مظلومنماییهای «فردوسیپور» به این جمله بود که این آنتن و این موقعیت بهطور انحصاری برای من است و من نه حاضرم از آن دست بکشم، نه اینکه آن را با کسی قسمت کنم. حتی بعد از این دعواها فردوسیپور در جام ملتهای آسیا مثل تمام دورههای دیگر گزارشگری کرد اما حاشیهها چنان مینمود که انگار اتفاق بزرگی رخ داده است. افکار عمومی باید بدانند که در این میان کدام طرف ماجرا بایستند و چه جهتی را نباید تقویت کنند؛ جهتی که هم مانع رشد فرهنگی میشود و هم در بسیاری از موارد، مجرا و بازویی برای فساد اقتصادی در کشور است.
🔺«فردوسیپور» در نطقی که موقع دریافت جایزه جشنواره تلویزیونی جامجم ایراد کرد با چند متلک منحنی و مستقیم، «علی فروغی» را نواخت و در همین لحظه کارگردان تلویزیونی برنامه اینسرت چهره مدیر جوان را روی آنتن فرستاد. نهتنها حرکت کارگردان تلویزیونی برنامه به هیچوجه نمیتواند اتفاقی و غیرعمدی باشد، بلکه تشکر صمیمانه«فردوسیپور» از داوران جشنواره و بعضی از مسئولان سازمان نشان میداد که او با بخشی از مدیریت سیما میانه خوبی دارد و با بخش دیگر به چالش افتاده و این همان چیزی نبود که در جنجالهای رسانهای این دعوا بازتاب داده میشد و سعی داشت از فردوسیپور چهرهای بسازد که #اپوزیسیون مدیریت سازمان است. اتفاقات اختتامیه جشنواره جامجم نشان داد که بسیاری از چهرههای مشهور و احتمالا بسیاری از چهرههای بانفوذ اما در سایه نشسته، توانستهاند طی این سالها روی گسل اختلافات مدیریتی در سازمان صداوسیما و رقابت فرقهها و باندهای مختلف حساب باز کنند و از این وضعیت بهره ببرند.
دوگانه ابتذال، انحصار
🔺دوگانهای در افکار عمومی ایجاد شده بود که برنامه #برنده_باش با اجرای «محمدرضا گلزار» را نقطه مقابل #نود ارزیابی میکرد، همانطور که دو قطبی #خندوانه و #دورهمی شکل گرفته بود و احتمالا بعدها بین #عصر جدید و یک برنامه دیگر... هر از چند گاهی برای فراموش شدن جای خالی چیزهایی که باید در سبد فرهنگی سیما میبودند و نیستند، یک دوقطبی ایجاد میشود و بالا بردن هیجان رسانهای از این طریق، با هم جفت میشوند.
🔺#محمدرضا_گلزار در اختتامیه جام جم گفت خوشحالم به خاطر برنامه من، خیلیها که پیش از این تلویزیون نمیدیدند، جذب تماشای تلویزیون شدند و در ادامه عنوان کرد که سالهای سال در خدمت مردم خواهد بود. چه کسی به گلزار و احتمالا #سلبریتیهای دیگر چنین وعدهای میدهد؟ موضع مدیری که در صداوسیما گفته بود سلبریتیها سرمایه کشور هستند در قبال این سخن «محمدرضا گلزار» که خودش را عامل دیده شدن رسانه ملی میداند، چیست؟ اگر فردا روزی بین یکی از مدیران سازمان با «گلزار» اختلافی در گرفت، او که حتی از «فردوسیپور» هم برخوردهایی بهشدت مغرورانهتری داشته و اساسا خاستگاه اولیهاش تلویزیون نبوده، با مدیران مجموعه چه خواهد کرد؟ اینها سوالاتی است که هرچه زمان بیشتر میگذرد بر پیچیدگی و تعداد آنها افزوده میشود.
@MovieReviewMag
yon.ir/vgFMW
✍️میلاد جلیلزاده | فرهیختگان
مظلوم کیست؟
🔺در فضای جنگ روانی ایران، یکی از موثرترین تدبیرها مظلومنمایی است و اگر یکی از طرفین دعوا یا هر دوی آنها رسانهای باشند، این جور کشمکشها دامنه عمیقتری پیدا میکنند. مثلا هیچ کس نمیگوید گرچه «عادل فردوسیپور» مجری ورزشی بدی نیست اما آیا خود او جزء عواملی نبوده که باعث شده تلویزیون طی ۱۵-۲۰ سال اخیر نتواند حتی یک مجری و گزارشگر جدید در همین حد و اندازهها یا بهتر از این را معرفی کند؟ #تلویزیون تصمیم میگیرد به یکی از مجریهایش در مواردی تذکر بدهد و آن مجری به پشتوانه اینکه آلترناتیوی برای او در این مجموعه وجود ندارد، با قدرت تمام از موقعیتی که طی این سالها ایجاد کرده دفاع میکند و همزمان با این حرکت پدرسالارانه، پروژه مظلومنمایی را هم پیش میبرد.
کدام مظلومیت آقای فردوسیپور؟
🔺در دعوایی که بین #علی_فروغی مدیر جوان شبکه سوم سیما و #عادل_فردوسیپور، مجری برنامه ورزشی «نود» رخ داد، یک نکته ظریف اما نامرئی وجود داشت و آن هم ختم شدن معنای تمام مظلومنماییهای «فردوسیپور» به این جمله بود که این آنتن و این موقعیت بهطور انحصاری برای من است و من نه حاضرم از آن دست بکشم، نه اینکه آن را با کسی قسمت کنم. حتی بعد از این دعواها فردوسیپور در جام ملتهای آسیا مثل تمام دورههای دیگر گزارشگری کرد اما حاشیهها چنان مینمود که انگار اتفاق بزرگی رخ داده است. افکار عمومی باید بدانند که در این میان کدام طرف ماجرا بایستند و چه جهتی را نباید تقویت کنند؛ جهتی که هم مانع رشد فرهنگی میشود و هم در بسیاری از موارد، مجرا و بازویی برای فساد اقتصادی در کشور است.
🔺«فردوسیپور» در نطقی که موقع دریافت جایزه جشنواره تلویزیونی جامجم ایراد کرد با چند متلک منحنی و مستقیم، «علی فروغی» را نواخت و در همین لحظه کارگردان تلویزیونی برنامه اینسرت چهره مدیر جوان را روی آنتن فرستاد. نهتنها حرکت کارگردان تلویزیونی برنامه به هیچوجه نمیتواند اتفاقی و غیرعمدی باشد، بلکه تشکر صمیمانه«فردوسیپور» از داوران جشنواره و بعضی از مسئولان سازمان نشان میداد که او با بخشی از مدیریت سیما میانه خوبی دارد و با بخش دیگر به چالش افتاده و این همان چیزی نبود که در جنجالهای رسانهای این دعوا بازتاب داده میشد و سعی داشت از فردوسیپور چهرهای بسازد که #اپوزیسیون مدیریت سازمان است. اتفاقات اختتامیه جشنواره جامجم نشان داد که بسیاری از چهرههای مشهور و احتمالا بسیاری از چهرههای بانفوذ اما در سایه نشسته، توانستهاند طی این سالها روی گسل اختلافات مدیریتی در سازمان صداوسیما و رقابت فرقهها و باندهای مختلف حساب باز کنند و از این وضعیت بهره ببرند.
دوگانه ابتذال، انحصار
🔺دوگانهای در افکار عمومی ایجاد شده بود که برنامه #برنده_باش با اجرای «محمدرضا گلزار» را نقطه مقابل #نود ارزیابی میکرد، همانطور که دو قطبی #خندوانه و #دورهمی شکل گرفته بود و احتمالا بعدها بین #عصر جدید و یک برنامه دیگر... هر از چند گاهی برای فراموش شدن جای خالی چیزهایی که باید در سبد فرهنگی سیما میبودند و نیستند، یک دوقطبی ایجاد میشود و بالا بردن هیجان رسانهای از این طریق، با هم جفت میشوند.
🔺#محمدرضا_گلزار در اختتامیه جام جم گفت خوشحالم به خاطر برنامه من، خیلیها که پیش از این تلویزیون نمیدیدند، جذب تماشای تلویزیون شدند و در ادامه عنوان کرد که سالهای سال در خدمت مردم خواهد بود. چه کسی به گلزار و احتمالا #سلبریتیهای دیگر چنین وعدهای میدهد؟ موضع مدیری که در صداوسیما گفته بود سلبریتیها سرمایه کشور هستند در قبال این سخن «محمدرضا گلزار» که خودش را عامل دیده شدن رسانه ملی میداند، چیست؟ اگر فردا روزی بین یکی از مدیران سازمان با «گلزار» اختلافی در گرفت، او که حتی از «فردوسیپور» هم برخوردهایی بهشدت مغرورانهتری داشته و اساسا خاستگاه اولیهاش تلویزیون نبوده، با مدیران مجموعه چه خواهد کرد؟ اینها سوالاتی است که هرچه زمان بیشتر میگذرد بر پیچیدگی و تعداد آنها افزوده میشود.
@MovieReviewMag
yon.ir/vgFMW
⛔️ روح عمیقاً مرکانتیلیستی حاکم بر صداوسیما
🔴 صحبتهای رهبری و هشدار ایشان درخصوص عدم ترویج «بختآزمایی» معطوف به یک یا چند برنامهی صدا و سیمای سرگردان نبوده و نیست؛ بلکه مبنی بر یک روش و سیره حاکم بر دستگاههای مختلف اعم از بانکها، صدا و سیما، فروشگاهها، سایتها و... است.
📷 yon.ir/ccE94
🔹تن پروری، تنبلی، خوش خیالی و انتظار بیهوده از شاکله اصلی تبلیغات این دستگاهها قرار گرفته است. شاید تبلیغات کثیف قبلی بانکها یادتان باشد:
▪️اندازه برج میلاد اسکناس ۵۰۰۰۰ هزار ریالی
▪️به ارتفاع قله دماوند اسکناس ۱۰۰۰۰ ریالی
و شورای فقهی بانک مرکزی هم سال های سال در خاموشی
🔺تبلیغات با رویکرد سودخواری صرف ولاغیر
اینها چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. صدا و سیما تنها جلوه کوچکی از این ماجرا را به رخ کشیده؛ از ستاره مربعهایی که آسمان زندگی ایرانی را در برگرفته تا مسابقات مختلف با رویکردهای متفاوت. پس از اعتراض رهبری به این روند کلی حاکم بر دستگاههای مختلف اعم از بانک؛ بورس، صدا و سیما و ... برخی حرفهای ایشان را به مسابقه #برنده_باش فروکاست کردند؛ حال اینکه حق ماجرا این نیست!
🔴 اقتصاد مرکانتیلیستی، روح حاکم بر صداوسیما و بانک و.. است؛ و همین نوک پیکان هشدار و اعتراض امام خامنهایست. رویهای که مردم را تن پرور بار میآورد! همه منتظر یک منجی هستند؛ اما نجاتبخشی از جنس اسکناس و خانه و ماشین، بی هیچ زحمت خاص. خیانتی که در تبلیغات بانکها و کارخانجات و جایزههای مصرفی آنها و در مسابقات تلویزیونی مشهود است. گیوتین وحشتناکی که به جان ما افتاده و مشغول ذبح مردم بیچاره است، تیغه هایی از جنس یوتیلیتاریانیسم و مرکانتیلسیم از بالا و پایین گلوی تولید را هدف قرار داده است. از این رو حرف های رهبری را نباید فروکاست کرد.
✍️پوریا فاضل
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
📡 @Hasanabbasi_students
🔴 صحبتهای رهبری و هشدار ایشان درخصوص عدم ترویج «بختآزمایی» معطوف به یک یا چند برنامهی صدا و سیمای سرگردان نبوده و نیست؛ بلکه مبنی بر یک روش و سیره حاکم بر دستگاههای مختلف اعم از بانکها، صدا و سیما، فروشگاهها، سایتها و... است.
📷 yon.ir/ccE94
🔹تن پروری، تنبلی، خوش خیالی و انتظار بیهوده از شاکله اصلی تبلیغات این دستگاهها قرار گرفته است. شاید تبلیغات کثیف قبلی بانکها یادتان باشد:
▪️اندازه برج میلاد اسکناس ۵۰۰۰۰ هزار ریالی
▪️به ارتفاع قله دماوند اسکناس ۱۰۰۰۰ ریالی
و شورای فقهی بانک مرکزی هم سال های سال در خاموشی
🔺تبلیغات با رویکرد سودخواری صرف ولاغیر
اینها چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. صدا و سیما تنها جلوه کوچکی از این ماجرا را به رخ کشیده؛ از ستاره مربعهایی که آسمان زندگی ایرانی را در برگرفته تا مسابقات مختلف با رویکردهای متفاوت. پس از اعتراض رهبری به این روند کلی حاکم بر دستگاههای مختلف اعم از بانک؛ بورس، صدا و سیما و ... برخی حرفهای ایشان را به مسابقه #برنده_باش فروکاست کردند؛ حال اینکه حق ماجرا این نیست!
🔴 اقتصاد مرکانتیلیستی، روح حاکم بر صداوسیما و بانک و.. است؛ و همین نوک پیکان هشدار و اعتراض امام خامنهایست. رویهای که مردم را تن پرور بار میآورد! همه منتظر یک منجی هستند؛ اما نجاتبخشی از جنس اسکناس و خانه و ماشین، بی هیچ زحمت خاص. خیانتی که در تبلیغات بانکها و کارخانجات و جایزههای مصرفی آنها و در مسابقات تلویزیونی مشهود است. گیوتین وحشتناکی که به جان ما افتاده و مشغول ذبح مردم بیچاره است، تیغه هایی از جنس یوتیلیتاریانیسم و مرکانتیلسیم از بالا و پایین گلوی تولید را هدف قرار داده است. از این رو حرف های رهبری را نباید فروکاست کرد.
✍️پوریا فاضل
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
📡 @Hasanabbasi_students
Forwarded from جنبش مردمی کدآمایی
🔰 کدام روش تامین مالی را انتخاب میکنیم؟
⬅️ بخش یکم ⬅️ بخش دوم
⬅️ بخش سوم ⬅️ بخش چهارم
⬅️ بخش پنجم
◀️ بخش ششم
🔹 شباهت #بورس به #کازینو گزارهای است که اقتصاددانان شاخص غربی مثل کینز نیز روی آن صحه گذاشتهاند. کینز معتقد است همانگونه که کازینوها در بیرون از شهرها ساخته میشوند، تا به جریان واقعی اقتصاد صدمه نزنند، بورس را نیز باید از متن اقتصاد بیرون ببرند [19] چون این پدیده به #عرصهی_واقعی اقتصاد یعنی همان #تولید، ضربه میزند.
🔹 البته این تنها نظر کینز نیست، اقتصاددانان متاخر غربی هم نه تنها بورس بلکه کل اقتصاد آمریکا را به کازینو شبیه میدانند.
🔹 «در آمریکای پساصنعتی، کازینوها هم نمادی برای اقتصاد پر فراز و نشیب آمریکا هستند و هم یک صنعت کلیدی که به مردم تجربهها و #رویاها را میفروشند.» «از سال 2000 به بعد در اقتصاد آمریکا همواره حبابهای اقتصادی مختلف در حال ترکیدن هستند و اقتصاد آمریکا بیشتر به یک کازینو شبیه شده است تا یک #کارخانه: کازینویی که در آن پول وسط میگذارید و آرزو میکنین که #برنده شوید. خریدن خانه، پسانداز برای بازنشستگی، گرفتن وام دانشجویی، راه انداختن یک کسبوکار و حتی قبول کردن یک شغل، بیشتر #قمارهایی پرخطرند تا شرطبندیهایی مطمئن. در این دورههای پرتلاطم همهی ما قماربازیم، حتی اگر خودمان هم نخواهیم.» [20]
🔹 در واقع چه در بازار بورس، که کینز به آن اشاره میکند، چه در سایر بازارها که موتاری و فایگرات در کتاب خود «زندگی در #اقتصاد_کازینویی» به آن اشاره میکنند، مسئلهی اصلی فعالیتهای #سفتهبازانه است، فعالیتهایی که در بازار ثانویه رخ میدهند و چون هیچ فایدهای برای تولید ندارند، باید تا حد امکان محدود شوند.
🔹 برخی از افراد برای اینکه پاسخ این اصل را که «فعالیتهای بازار ثانویه بورس نه تنها ثمری برای تولید ندارد بلکه برای آن مضر نیز هست» بدهند اینگونه استدلال میکنند که؛ «شرکتها میآیند در بازار ثانویه سهام خود را #بازارگردانی میکنند و از این طریق منفعت به دست میآورند و میتوانند این منافع را صرف تولید کنند.»
🔹 اما اصطلاح زیبا و ظاهرا محترمانهی بازارگردانی دقیقا چیست؟
⬅️ ادامه دارد...
⬅️ منابع
[19] The General Theory of Employment, Interest, and Money by John Maynard Keynes, Page 139
[20] In a postindustrial United States, casinos have become both a metaphor for a roller-coaster economy and a key service industry selling experiences and dreams. As various economic bubbles have burst, the U.S. economy since the start of the new millennium has seemed to be more of a casino than a factory: a place where you put down your money and cross your fingers. Buying a home, saving for retirement, getting a student loan, starting a business, or even accepting a job seem like risky ventures rather than sure bets. In such turbulent times, we all seem to be gamblers, even when we do not intend to be.
Just One More Hand: Life in the Casino Economy, Ellen Mutari & Deborah M. Figart,
✊ جنبش مردمی کدآمایی؛ الگوی معیشت ایرانی
📡 @Kadamaei_ir
⬅️ بخش یکم ⬅️ بخش دوم
⬅️ بخش سوم ⬅️ بخش چهارم
⬅️ بخش پنجم
◀️ بخش ششم
🔹 شباهت #بورس به #کازینو گزارهای است که اقتصاددانان شاخص غربی مثل کینز نیز روی آن صحه گذاشتهاند. کینز معتقد است همانگونه که کازینوها در بیرون از شهرها ساخته میشوند، تا به جریان واقعی اقتصاد صدمه نزنند، بورس را نیز باید از متن اقتصاد بیرون ببرند [19] چون این پدیده به #عرصهی_واقعی اقتصاد یعنی همان #تولید، ضربه میزند.
🔹 البته این تنها نظر کینز نیست، اقتصاددانان متاخر غربی هم نه تنها بورس بلکه کل اقتصاد آمریکا را به کازینو شبیه میدانند.
🔹 «در آمریکای پساصنعتی، کازینوها هم نمادی برای اقتصاد پر فراز و نشیب آمریکا هستند و هم یک صنعت کلیدی که به مردم تجربهها و #رویاها را میفروشند.» «از سال 2000 به بعد در اقتصاد آمریکا همواره حبابهای اقتصادی مختلف در حال ترکیدن هستند و اقتصاد آمریکا بیشتر به یک کازینو شبیه شده است تا یک #کارخانه: کازینویی که در آن پول وسط میگذارید و آرزو میکنین که #برنده شوید. خریدن خانه، پسانداز برای بازنشستگی، گرفتن وام دانشجویی، راه انداختن یک کسبوکار و حتی قبول کردن یک شغل، بیشتر #قمارهایی پرخطرند تا شرطبندیهایی مطمئن. در این دورههای پرتلاطم همهی ما قماربازیم، حتی اگر خودمان هم نخواهیم.» [20]
🔹 در واقع چه در بازار بورس، که کینز به آن اشاره میکند، چه در سایر بازارها که موتاری و فایگرات در کتاب خود «زندگی در #اقتصاد_کازینویی» به آن اشاره میکنند، مسئلهی اصلی فعالیتهای #سفتهبازانه است، فعالیتهایی که در بازار ثانویه رخ میدهند و چون هیچ فایدهای برای تولید ندارند، باید تا حد امکان محدود شوند.
🔹 برخی از افراد برای اینکه پاسخ این اصل را که «فعالیتهای بازار ثانویه بورس نه تنها ثمری برای تولید ندارد بلکه برای آن مضر نیز هست» بدهند اینگونه استدلال میکنند که؛ «شرکتها میآیند در بازار ثانویه سهام خود را #بازارگردانی میکنند و از این طریق منفعت به دست میآورند و میتوانند این منافع را صرف تولید کنند.»
🔹 اما اصطلاح زیبا و ظاهرا محترمانهی بازارگردانی دقیقا چیست؟
⬅️ ادامه دارد...
⬅️ منابع
[19] The General Theory of Employment, Interest, and Money by John Maynard Keynes, Page 139
[20] In a postindustrial United States, casinos have become both a metaphor for a roller-coaster economy and a key service industry selling experiences and dreams. As various economic bubbles have burst, the U.S. economy since the start of the new millennium has seemed to be more of a casino than a factory: a place where you put down your money and cross your fingers. Buying a home, saving for retirement, getting a student loan, starting a business, or even accepting a job seem like risky ventures rather than sure bets. In such turbulent times, we all seem to be gamblers, even when we do not intend to be.
Just One More Hand: Life in the Casino Economy, Ellen Mutari & Deborah M. Figart,
✊ جنبش مردمی کدآمایی؛ الگوی معیشت ایرانی
📡 @Kadamaei_ir