اخبار و کتاب های ریاضی
روز معلم و استاد مبارک و گرامی باد اگر خاطره های جالبی از معلم ها یا اساتید ریاضی خود دارید برای ما بفرستید. 👇👇👇👇👇👇 @meisami_mah . @harmoniclib
خاطره ارسالی
روزم مبارک:
سال ۶۶ من یک دانش آموزِ معمولی کلاس اول بودم در یک مدرسه دو شیفت معمولی. شیفت صبح دخترانه و شیفت عصر پسرانه. معلمم اما اصلا معمولی نبود. خانمی جوان با قدِ بلند و لباس های بیشتر روشن و یک رنوی مشکی. آن هایی که آن سال ها را به یاد دارند خوب می دانند پوشیدن لباس های سر تا پا کِرِم برای یک معلمِ مدرسه چقدر می توانست جسورانه باشد. معلمِ من اما به خاطر دانش آموزانش می پوشید. در کلاس چهل و چند نفری ما دختری بود که قدش به زحمت به آرنجِ آن موقعِ من می رسید. اسمش سمیه بود، ولی به سبب جثه ریزش همه بادمجان صدایش می کردند، همه به جز معلمم. هر وقت قرار بود سمیه چیزی بخواند یا حرفی بزند معلم متفاوتم بغلش می کرد و روی میز سه نفره ردیف اولشان می گذاشتش و بعد با حالتی خاص مثل قصه گویان شاهنامه می گفت: حالا بخوان سمیه، بخوان، بلند بخوان، حالا تو از همه بلندتری و سمیه می خواند، اوایل آهسته، بعد کم کم صدایش بلندتر شد و عید نشده طوری می خواند که انگار نویسنده متن خودش بوده. من به سبب بلندی نسبی قدم معمولا مهمان ردیف سوم به بعد بودم. از همان جا همه این ها را می دیدم و فکر می کردم. شاید آن زمان فقط فکر کردم، ولی بعدتر فهمیدم که معلمم برای ما چه درسی را منظور داشت. بعدتر فهمیدم که چرا مادر و پدر برایش متن های طولانی می نوشتند و انقدر برایشان عزیز بود. بعدتر فهمیدم که شاید سمیهء کوتاه قد درونِ خیلی از ما روی آن میز ردیف اول ایستاد و قد کشید. درس دادنش، حرف زدنش، دیکته گفتنش، هیچ کدام معمولی نبودند. دیکته هایمان معمولا از کتاب های آن زمان، که روی جلدشان یک مداد برعکس داشتند، نبود که اگر بود بیستمان حتمی. دیکته ها قصه هایی با متن های ادبی سنگین بود که معلم خودش می نوشت. اسم هایشان مثلا "من که هستم"، که هفت قسمت داشت، "فردوسی"، "راه انسانیت"، "مرا چگونه یافتی" و بیشتر از این ها. نمی شد بیست شد و حالا می فهمم چرا نمراتِ زیر بیستم هیچ کس را ناراحت نمی کرد. نه مادرم را، نه پدرم را و نه حتی معلمم را. سال ۶۶ من یک دانش آموز معمولی بودم در یک مدرسه معمولی، اما چقدر خوب شد که معلم کلاس اولم در آن مدرسه معمولی، اصلا معمولی نبود. شاید هم یک معلمِ معمولی باید همین شکلی باشد. امروز سال ها از آن روزها گذشته و حالا من یک معلمم. اما من چقدر معمولی هستم؟ چقدر جسور، شجاع، دلسوز، پرتلاش، خستگی ناپذیر و امیدوارم؟ چقدر دانشجویانم را دوست دارم؟ چند سمیه را بالای میز برده ام؟ وَرای ریاضی، چقدر آدم بودن را یادِ بچه هایم داده ام؟ اگر فردا یکیشان معلم شد، آیا از من یاد خواهد کرد؟
الهام تفضلی
دکتر الهام تفضلی
دکترای تخصصی آنالیز تابعی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و فردوسی مشهد
@harmoniclib
روزم مبارک:
سال ۶۶ من یک دانش آموزِ معمولی کلاس اول بودم در یک مدرسه دو شیفت معمولی. شیفت صبح دخترانه و شیفت عصر پسرانه. معلمم اما اصلا معمولی نبود. خانمی جوان با قدِ بلند و لباس های بیشتر روشن و یک رنوی مشکی. آن هایی که آن سال ها را به یاد دارند خوب می دانند پوشیدن لباس های سر تا پا کِرِم برای یک معلمِ مدرسه چقدر می توانست جسورانه باشد. معلمِ من اما به خاطر دانش آموزانش می پوشید. در کلاس چهل و چند نفری ما دختری بود که قدش به زحمت به آرنجِ آن موقعِ من می رسید. اسمش سمیه بود، ولی به سبب جثه ریزش همه بادمجان صدایش می کردند، همه به جز معلمم. هر وقت قرار بود سمیه چیزی بخواند یا حرفی بزند معلم متفاوتم بغلش می کرد و روی میز سه نفره ردیف اولشان می گذاشتش و بعد با حالتی خاص مثل قصه گویان شاهنامه می گفت: حالا بخوان سمیه، بخوان، بلند بخوان، حالا تو از همه بلندتری و سمیه می خواند، اوایل آهسته، بعد کم کم صدایش بلندتر شد و عید نشده طوری می خواند که انگار نویسنده متن خودش بوده. من به سبب بلندی نسبی قدم معمولا مهمان ردیف سوم به بعد بودم. از همان جا همه این ها را می دیدم و فکر می کردم. شاید آن زمان فقط فکر کردم، ولی بعدتر فهمیدم که معلمم برای ما چه درسی را منظور داشت. بعدتر فهمیدم که چرا مادر و پدر برایش متن های طولانی می نوشتند و انقدر برایشان عزیز بود. بعدتر فهمیدم که شاید سمیهء کوتاه قد درونِ خیلی از ما روی آن میز ردیف اول ایستاد و قد کشید. درس دادنش، حرف زدنش، دیکته گفتنش، هیچ کدام معمولی نبودند. دیکته هایمان معمولا از کتاب های آن زمان، که روی جلدشان یک مداد برعکس داشتند، نبود که اگر بود بیستمان حتمی. دیکته ها قصه هایی با متن های ادبی سنگین بود که معلم خودش می نوشت. اسم هایشان مثلا "من که هستم"، که هفت قسمت داشت، "فردوسی"، "راه انسانیت"، "مرا چگونه یافتی" و بیشتر از این ها. نمی شد بیست شد و حالا می فهمم چرا نمراتِ زیر بیستم هیچ کس را ناراحت نمی کرد. نه مادرم را، نه پدرم را و نه حتی معلمم را. سال ۶۶ من یک دانش آموز معمولی بودم در یک مدرسه معمولی، اما چقدر خوب شد که معلم کلاس اولم در آن مدرسه معمولی، اصلا معمولی نبود. شاید هم یک معلمِ معمولی باید همین شکلی باشد. امروز سال ها از آن روزها گذشته و حالا من یک معلمم. اما من چقدر معمولی هستم؟ چقدر جسور، شجاع، دلسوز، پرتلاش، خستگی ناپذیر و امیدوارم؟ چقدر دانشجویانم را دوست دارم؟ چند سمیه را بالای میز برده ام؟ وَرای ریاضی، چقدر آدم بودن را یادِ بچه هایم داده ام؟ اگر فردا یکیشان معلم شد، آیا از من یاد خواهد کرد؟
الهام تفضلی
دکتر الهام تفضلی
دکترای تخصصی آنالیز تابعی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و فردوسی مشهد
@harmoniclib
تبلیغات آموزشی شما با مناسب ترین هزینه در
کانال
اخبار و کتابهای ریاضی
@harmoniclib
و یا
گروه
ارشد و دکتری ریاضی
قرار داده می شود.
جهت تبلیغات به آی دی زیر پیام دهید.
👇👇👇👇👇👇
@meisami_mah
کانال
اخبار و کتابهای ریاضی
@harmoniclib
و یا
گروه
ارشد و دکتری ریاضی
قرار داده می شود.
جهت تبلیغات به آی دی زیر پیام دهید.
👇👇👇👇👇👇
@meisami_mah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💥سوال انگیزشی ۴۸:
در این فیلم چه مفهوم ها یا قضیه های ریاضی را مشاهده می کنید؟!
@harmoniclib
جواب های خود را به آی دی
👇👇👇👇👇👇
@meisami_mah
ارسال نمایید.
در این فیلم چه مفهوم ها یا قضیه های ریاضی را مشاهده می کنید؟!
@harmoniclib
جواب های خود را به آی دی
👇👇👇👇👇👇
@meisami_mah
ارسال نمایید.
اخبار و کتاب های ریاضی
💥سوال انگیزشی ۴۸: در این فیلم چه مفهوم ها یا قضیه های ریاضی را مشاهده می کنید؟! @harmoniclib جواب های خود را به آی دی 👇👇👇👇👇👇 @meisami_mah ارسال نمایید.
جواب ارسالی
سیکلوئید چرخزاد
چندوجهیهای منتظم
تصاعد هندسی
قضیهی فرما-وایلز
توزیع نرمال
نیوتون و گاوس
برخال (فراکتال)
@harmoniclib
سیکلوئید چرخزاد
چندوجهیهای منتظم
تصاعد هندسی
قضیهی فرما-وایلز
توزیع نرمال
نیوتون و گاوس
برخال (فراکتال)
@harmoniclib
📬صندوق پیشنهادات:
با توجه به رغبت کم دانش آموزان جهت ورود به رشته ریاضی فیزیک در مدارس، به نظر شما ، ما به عنوان علاقمندان به ریاضی چه کاری از دستمان بر می آید و باید چه کار کنیم تا افراد بیشتری وارد این رشته بشوند؟!
نظرات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال کنید.
👇👇👇
@meisami_mah
با توجه به رغبت کم دانش آموزان جهت ورود به رشته ریاضی فیزیک در مدارس، به نظر شما ، ما به عنوان علاقمندان به ریاضی چه کاری از دستمان بر می آید و باید چه کار کنیم تا افراد بیشتری وارد این رشته بشوند؟!
نظرات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال کنید.
👇👇👇
@meisami_mah
اخبار و کتاب های ریاضی
📬صندوق پیشنهادات: با توجه به رغبت کم دانش آموزان جهت ورود به رشته ریاضی فیزیک در مدارس، به نظر شما ، ما به عنوان علاقمندان به ریاضی چه کاری از دستمان بر می آید و باید چه کار کنیم تا افراد بیشتری وارد این رشته بشوند؟! نظرات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال…
نظر ارسالی
با سلام، من دو نمودار از تعداد شرکت کنندگان کنکور رشته ریاضی و علوم تجربی طی سالیان اخیر را رسم کردم در نمودار اول تعداد شرکت کنندگان رشته ریاضی(قرمز رنگ) و تعداد شرکت کنندگان رشته علوم تجربی(سبز رنگ) می باشد. آنچه از این نمودار پیداس، واگرایی این دو رشته از نظر تعداد شرکت کننده هر سال بیشتر شده و همگرایی کمتر، همچنین در نمودار دوم تعداد شرکتکنندگان کنکور ادبیات و علوم انسانی بین سالهای 1390 تا 1401 را رسم کردم که داری یک نقطه عطف در سال 1395 است، همانطور که از نمودار پیداس تا قبل از سال 1395 نمودار به شدت نزولی بوده که بعد از این سال به شدت صعودی شده است، اما این نکته قابل تامل است که چقدر ادبیات و علوم انسانی ما در این مدت صعود پیشرفت کرده است، آیا اگر همین صعود در ریاضی رخ دهد ما شاهد پیشرفت صنعت و تکنولوژی خواهیم بود یا فقط بر تعداد بیکاران این رشته اضافه خواهد شد؟! باید این نکته هم متذکر شده که مسولان امر شغلی برای فارغالتحصیلان این رشته ایجاد کنند طی یکی دو سال ورودی رشته ریاضی اکیدا صعودی خواهد شد، سیاست های غلط گذشته اسوه ها و الگوهای ریاضی را کم اهمیت جلوه داده اند، وقتی دانش آموزی وضعیت نامناسب شغلی این الگوها را می بیند بی درنگ بر رشته ریاضی خط بطلان می کشد. علاوه بر این وقتی آموزش پرورش برای انتخاب محدودی فارغالتحصیل ریاضی طبق ماده 28 آزمون استخدامی برگزار می کند و به فارغ التحصیلان این رشته حتی با مدرک دکتری اطمینان ندارد و آموخته های آنها را کافی نمیداند، چطور می توان یک دانش آموز را تشویق کرد که این رشته را انتخاب کند.
دکتر فیاض خدادوستی
@harmoniclib
با سلام، من دو نمودار از تعداد شرکت کنندگان کنکور رشته ریاضی و علوم تجربی طی سالیان اخیر را رسم کردم در نمودار اول تعداد شرکت کنندگان رشته ریاضی(قرمز رنگ) و تعداد شرکت کنندگان رشته علوم تجربی(سبز رنگ) می باشد. آنچه از این نمودار پیداس، واگرایی این دو رشته از نظر تعداد شرکت کننده هر سال بیشتر شده و همگرایی کمتر، همچنین در نمودار دوم تعداد شرکتکنندگان کنکور ادبیات و علوم انسانی بین سالهای 1390 تا 1401 را رسم کردم که داری یک نقطه عطف در سال 1395 است، همانطور که از نمودار پیداس تا قبل از سال 1395 نمودار به شدت نزولی بوده که بعد از این سال به شدت صعودی شده است، اما این نکته قابل تامل است که چقدر ادبیات و علوم انسانی ما در این مدت صعود پیشرفت کرده است، آیا اگر همین صعود در ریاضی رخ دهد ما شاهد پیشرفت صنعت و تکنولوژی خواهیم بود یا فقط بر تعداد بیکاران این رشته اضافه خواهد شد؟! باید این نکته هم متذکر شده که مسولان امر شغلی برای فارغالتحصیلان این رشته ایجاد کنند طی یکی دو سال ورودی رشته ریاضی اکیدا صعودی خواهد شد، سیاست های غلط گذشته اسوه ها و الگوهای ریاضی را کم اهمیت جلوه داده اند، وقتی دانش آموزی وضعیت نامناسب شغلی این الگوها را می بیند بی درنگ بر رشته ریاضی خط بطلان می کشد. علاوه بر این وقتی آموزش پرورش برای انتخاب محدودی فارغالتحصیل ریاضی طبق ماده 28 آزمون استخدامی برگزار می کند و به فارغ التحصیلان این رشته حتی با مدرک دکتری اطمینان ندارد و آموخته های آنها را کافی نمیداند، چطور می توان یک دانش آموز را تشویق کرد که این رشته را انتخاب کند.
دکتر فیاض خدادوستی
@harmoniclib