✳ چشمش به ارباب افتاد!
🔻 چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمهباز گذاشته و با ژست متکبرانهای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه میکرد، شروع به پُکزدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاککردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدتزمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا رانندهی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان میآید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همهی پَک و پوزش فرو ریخت و...
✅ اگر ما احساس #حضور کنیم و چشممان به #رب_العالمین افتد، حتی انتظار #ثواب و #بهشت هم از خدا نداریم و میگوییم: #بنده را #اطاعت باید، بدون چونوچرا، و زمزمه خواهیم کرد:
ما گدایان خیل سلطانیم
شهر بند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هرچه ما را لقب دهد آنیم
گر براند و گر ببخشاید
ره به جای دگر نمیدانیم
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 برگرفته از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۲
📖 صص ۷۴-۷۳
#⃣ #معرفت_نفس #خداشناسی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
🔻 چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمهباز گذاشته و با ژست متکبرانهای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه میکرد، شروع به پُکزدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاککردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدتزمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا رانندهی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان میآید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همهی پَک و پوزش فرو ریخت و...
✅ اگر ما احساس #حضور کنیم و چشممان به #رب_العالمین افتد، حتی انتظار #ثواب و #بهشت هم از خدا نداریم و میگوییم: #بنده را #اطاعت باید، بدون چونوچرا، و زمزمه خواهیم کرد:
ما گدایان خیل سلطانیم
شهر بند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هرچه ما را لقب دهد آنیم
گر براند و گر ببخشاید
ره به جای دگر نمیدانیم
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 برگرفته از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۲
📖 صص ۷۴-۷۳
#⃣ #معرفت_نفس #خداشناسی
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
Telegram
حرف حساب
برشهایی از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیهالسلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
✳️ رفتارِ خدایی!
🔻 نوجوانی بودم شلوغ و ناآرام. لذا پدر و مادر به من رو نمیدادند. وارد #مسجد محل خود شدم دیدم در این مسجد مردم حاضرند ولی سکوت حاکم است. معلوم شد که رئیسالتجار حاج سید روحالله در کنار محراب نشسته و به احترام او مجلس ساکت است. او تا مرا دید، گفت پسرم بیا اینجا. گفتم لابد میخواهد بگوید لیوان آبی برایم بیاور ولی جلو آمدم دیدم برای من نیمخیز شد و گفت: بفرمایید بنشینید! که چنین احترامی برایم شگفتآور بود. سپس به خادم مسجد گفت: برای آقا چای بیاورید!
🔸 #رفتار_کریمانه این شخص موجب شد که از آن لحظه #محبت مسجد و محراب و عبا و قبا و تسبیح در دل من جا کند و اگر الان اهل #دین و #ترویج_قرآن هستم، چه بسا تأثیر این #رفتار_خدایی اوست.
❗️میبینید کسی دیگران را به #مسخره میگیرد و او را #تحقیر میکند و در او #بدبینی ایجاد میکند و دیگری پیامبرگونه انسانی را تکریم میکند و او را به راه خدا میآورد. حساب این دو انسان جداست.
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۱
📖 صص ۲۹-۲۸
#⃣ #تربیت
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
🔻 نوجوانی بودم شلوغ و ناآرام. لذا پدر و مادر به من رو نمیدادند. وارد #مسجد محل خود شدم دیدم در این مسجد مردم حاضرند ولی سکوت حاکم است. معلوم شد که رئیسالتجار حاج سید روحالله در کنار محراب نشسته و به احترام او مجلس ساکت است. او تا مرا دید، گفت پسرم بیا اینجا. گفتم لابد میخواهد بگوید لیوان آبی برایم بیاور ولی جلو آمدم دیدم برای من نیمخیز شد و گفت: بفرمایید بنشینید! که چنین احترامی برایم شگفتآور بود. سپس به خادم مسجد گفت: برای آقا چای بیاورید!
🔸 #رفتار_کریمانه این شخص موجب شد که از آن لحظه #محبت مسجد و محراب و عبا و قبا و تسبیح در دل من جا کند و اگر الان اهل #دین و #ترویج_قرآن هستم، چه بسا تأثیر این #رفتار_خدایی اوست.
❗️میبینید کسی دیگران را به #مسخره میگیرد و او را #تحقیر میکند و در او #بدبینی ایجاد میکند و دیگری پیامبرگونه انسانی را تکریم میکند و او را به راه خدا میآورد. حساب این دو انسان جداست.
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۱
📖 صص ۲۹-۲۸
#⃣ #تربیت
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
Telegram
حرف حساب
برشهایی از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیهالسلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza