حرف حساب
100 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
✳️ ناکام از دنیا نروی!

📌 مدت عمر من و شما طولانی نیست. در همین زمان کوتاه ثبت‌نام می‌کنند برای یاری #حجت‌بن‌الحسن (عج) و بر دوش هر کس کاری می‌گذارند. بارِ #دنیایت را از دوشت بگذار پایین تا بتوانی کار و بار حضرت را به دوش بکشی... #ناکام از دنیا نروی...

⚠️ ناکامان، جوان‌مُرده‌ها نیستند؛ بی‌نصیبان از یاری #امام‌اند. شیطان‌های بزرگ و کوچک آمده‌اند برای ناکام کردن من و شما از نعمتی که پیش‌درآمد ظهور است...

چون پاره‌های آهن باش و تا پای جان، پای امام بمان!

📚 از کتاب #امام_من
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد

اینجا #حرف_حساب بخوانید 👇🏻

[Telegram.me/harfehesab114]
قرار است شبیه خدا شویم

📌 درهای نجات خدا، از کفر، از آلودگی، از پستیِ دنیا به روی همه باز است.
آسیه در قلب فرعونیت، مسلمان شد؛
همسر نوح نبی در قلب توحید، کافر شد؛
امکان ندارد خدا، وسایل و اسباب عالم را به نفع انسان و در جهت رشد و کمالش نچیده باشد، و امکان ندارد من و شما را از این امکانات نصیبی ندهد.
اما؛
بسیار امکان دارد که من و شما خودمان نخواهیم. خودمان پس بزنیم، خودمان دچار غرور و تکبر بشویم، خودمان چشم ببندیم و نخواهیم که ببینیم. خودمان بمانیم غرق در لذت‌های ناچیز مادی و شهوانی دنیا!
خدا آورده ما را که بزرگمان کند، شبیه خود کند و بی‌نهایت‌مان...؛
خدا چیده دنیا را که ببینیم و نخواهیم و دل نبندیم و برویم دنبال او، نه دنیا!

📚 از کتاب #امام_من
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
📖 ص ۱۵

اینجا #حرف_حساب بخوانید 👇

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
بدون امام می‌مانی از کدام سو بروی؟

🔻برای پیروزی #عقل کمک یک انسان #عاقل حرف اول را می‌زند. انسان #امام می‌خواهد‌‌‌... زندگی خوشبخت امام می‌خواهد... بدون امام می‌مانی از کدام سو بروی؟

📚 از کتاب #هوای_من
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
مردِ صابون بود، نه مردِ صاحب‌الزمان!

🔻 دکان‌دار بود. سدر و کافور و صابون و عطر و... می‌فروخت. مدت‌ها بود که #محبت #امام در زندگی‌اش یک جریانی پیدا کرده بود که به تاب‌وتبش انداخته بود. تا اینکه آن روز متوجه شد دو نفری که در مغازه‌اش هستند، راه ارتباطی به حضرت دارند. به التماس افتاد برای همراهی با آن‌ها. با اصرار، همراهشان شد. رسیدند به رودخانه‌ای پرآب که آن دو راحت پا بر آب گذاشتند. ماند او حیران و ترسان. گفتندش: نام امام را ببر و بگذر. نام امام را برد و پا بر آب گذاشت. میان راه، باران گرفت و مرد از خیال امام بیرون آمد و دل‌نگران صابون‌هایش شد که زیر باران مانده بود. رویش به سمت امام بود و دل و فکرش رفت روی پشت بام؛ پیش صابون‌ها؛ که پایش در آب فرو رفت... از دیار و یاد یار جا ماند و به قول آن عزیز: مردِ صابون بود، نه مردِ #صاحب‌الزمان!

📚 برگرفته از کتاب #امام_من
📖 ص ۴۸
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ حواستان هست؟!

🔻 سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آن‌که به همه بگوید که: حواستان هست #امام هست و #زنده است و شما در پی‌اش نیستید تا در پی #اصلاح_جامعه باشید...؟!

🔸 ...مردم همه #خوب بودند اما این خوبیِ اندک بود که کار همه‌ی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید #ناب بشوند تا مثل #علی‌بن‌مهزیار نشان خاص و عام بر آن‌ها داده شود.

📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی
📖 صص ۶۲-۶۱
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ امام، همه‌ی زندگی‌ات شده است؟!

🔻 [علی‌بن‌مهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامه‌ای را که به خطِ خودِ #امام_جواد علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جمله‌ی طلایی‌اش را زمزمه کرد:
- اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم...
و دلش می‌خواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...!
علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟
و چه خون دلی خورد از دست خودش...!

🔸 که به قول #امام_رضا علیه السلام:
- امام ابر بارنده‌ی زندگی‌اش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایه‌افکن و زمین گسترده و چشمه‌ی جوشان و پرآب و گلستان پر گل!

❗️امام را داشت و از او غفلت می‌کرد؛ جز گاهی در لحظه‌ی احتیاجی. امام، همه‌ی زندگی‌اش نشده بود!

📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علی‌بن‌مهزیار اهوازی
📖 ص ۵۲
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ حسین راه افتاد برای حفظ اسلام...

🔻 هر کس رسید نصیحت کرد؛ کوفه نرو!
اما هر کس رسید نگفت؛ #حسین جان، تو #امام مایی و ما #یار توییم!
حسین که راه افتاد نصیحت کردند؛ کوفه نرو!
اما نگفتند؛ حسین جان، برایت بمیرم که ملعونی چون یزید چون تویی را تهدید به کشتن کرده است... یاری‌ات می‌کنیم برای حفظ اسلام!
مظلومانه لب زد:
- کار این امت درست نخواهد شد مگر با #شهادت من و #اسارت خانواده‌ام! خدا می‌خواهد من را #کشته ببیند و آن‌ها را #اسیر...
حسین راه افتاد برای حفظ #اسلام...
جا نمانی!

📚 برگرفته از کتاب #امیر_من
📖 صص ۷۱-۷۰
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
🖤 #محرم_از_راه_رسید

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw