✳️ حواستان هست؟!
🔻 سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آنکه به همه بگوید که: حواستان هست #امام هست و #زنده است و شما در پیاش نیستید تا در پی #اصلاح_جامعه باشید...؟!
🔸 ...مردم همه #خوب بودند اما این خوبیِ اندک بود که کار همهی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید #ناب بشوند تا مثل #علیبنمهزیار نشان خاص و عام بر آنها داده شود.
📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علیبنمهزیار اهوازی
📖 صص ۶۲-۶۱
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
🔻 سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آنکه به همه بگوید که: حواستان هست #امام هست و #زنده است و شما در پیاش نیستید تا در پی #اصلاح_جامعه باشید...؟!
🔸 ...مردم همه #خوب بودند اما این خوبیِ اندک بود که کار همهی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید #ناب بشوند تا مثل #علیبنمهزیار نشان خاص و عام بر آنها داده شود.
📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علیبنمهزیار اهوازی
📖 صص ۶۲-۶۱
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ امام، همهی زندگیات شده است؟!
🔻 [علیبنمهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامهای را که به خطِ خودِ #امام_جواد علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهی طلاییاش را زمزمه کرد:
- اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم...
و دلش میخواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...!
علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟
و چه خون دلی خورد از دست خودش...!
🔸 که به قول #امام_رضا علیه السلام:
- امام ابر بارندهی زندگیاش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایهافکن و زمین گسترده و چشمهی جوشان و پرآب و گلستان پر گل!
❗️امام را داشت و از او غفلت میکرد؛ جز گاهی در لحظهی احتیاجی. امام، همهی زندگیاش نشده بود!
📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علیبنمهزیار اهوازی
📖 ص ۵۲
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
🔻 [علیبنمهزیار] چشمان اشکبارش را با آستین پاک کرد و با دستان لرزان، نامهای را که به خطِ خودِ #امام_جواد علیه السلام برای عموعلی فرستاده شده بود، در آغوش کشید و جملهی طلاییاش را زمزمه کرد:
- اگر بگویم مانند تو را ندیدم، امیدوارم راستگو باشم...
و دلش میخواست مثل عمویش باشد برای امامش و نبود...!
علی تو چرا مثل عمو نیستی برای امام زمانت؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟ چرا کمی؟
و چه خون دلی خورد از دست خودش...!
🔸 که به قول #امام_رضا علیه السلام:
- امام ابر بارندهی زندگیاش بود و باران تند و پیوسته چون رگباری و آفتاب نورافشان و آسمان سایهافکن و زمین گسترده و چشمهی جوشان و پرآب و گلستان پر گل!
❗️امام را داشت و از او غفلت میکرد؛ جز گاهی در لحظهی احتیاجی. امام، همهی زندگیاش نشده بود!
📚 برگرفته از کتاب #سفر_بیستم | داستان شیدایی علیبنمهزیار اهوازی
📖 ص ۵۲
👤 #نرجس_شکوریانفرد
#⃣ #وظایف_منتظران
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw