حرف حساب
100 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
📌 آرزو داشتم #یتیمی با چشم اشک‌آلود به خواب فرو نرود، ناله‌ی #دردمندی در نیمه‌های شب، سکوت ظلمت را نشکافد و آه سوزانی از سر #ناامیدی به آسمان نرود...

👤 #شهید_چمران
📚 #خدا_بود_و_دیگر_هیچ_نبود

#سیل
#کنارتان_هستیم
#هموطنم_نیازمند_یاری_من_است

🆔 @harfehesab114
امام پیام داد هیچ‌کس حق ندارد بند پوتینش را باز کند!

🔻 پاوه زمانی آزاد شد که #حضرت_امام در رادیو پیام داد که هیچ‌کس حق ندارد بند پوتینش را باز کند مگر محاصره #پاوه شکسته شود. همین پیام که پخش شد خود به خود #کومله‌ها که روی کوه‌ها پنهان بودند همه فرار کردند.
🔸 #شهید_چمران به ما پیشنهاد کرده بود جیره‌ای که از تهران برای ما می‌آمد، نصف می‌کردیم و به زن و بچه‌های همین کومله‌ها می‌دادیم؛ و همین رفتارهای چمران باعث شد که همه کردهای بومی منطقه به کمک نیروهای پاسدار بیایند و نقشه‌ی ضدانقلاب آشکار شود. اصلا طوری نبود که کومله را با مردم قاطی کنیم، به کسانی کومله می‌گفتیم که زمانی که در جاده حرکت و تردد می‌کردیم یک‌دفعه از سنگرهایشان ما را زیر آتش می‌گرفتند و ما به این افراد کومله می‌گفتیم. [این‌ها] افرادی بودند که به همنوع خود نیز رحم نمی‌کردند، کرد و فارس را سر می‌بریدند. در بیمارستان پاوه جنایت کردند، نه به این خاطر که بگویند می‌خواهیم اسلحه داشته باشیم بلکه می‌خواستند با این اقدام ایجاد وحشت بکنند.
👤 راوی: حسین شاه‌حسینی از همرزمان شهید چمران
🌐 منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
احساس می‌کردم عاشوراست و در حضور حسین می‌جنگم

🔻 پیش می‌تازم. دنیا بیاید و تماشا کند. بگذار همه‌ی ستارگان، همه‌ی سنگ‌ها، همه‌ی درخت‌ها، همه‌ی خانه‌ها شاهد باشند. آسمان شاهد باش که در زیر سقف بلند تو یک‌تنه با انبوهی کبیر از تانک‌ها و زره‌پوش‌ها و سربازان کفر روبه‌رو شدم. لحظه‌ای تردید به دل راه ندادم، ذره‌ای از فعالیت شدید دست برنداشتم، مثل ماهی در حال سرخ شدن از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر می‌غلتیدم و رگبار گلوله در اطراف من می‌بارید و من نیز به چهار طرف تیراندازی می‌کردم و سربازان کفر را به خاک می‌ریختم. ای زمین تو شاهدی که خون از بدنم جاری بود و با خاک‌های پاک تو گلی گلگون به‌وجود آورده بود و من ابا نداشتم که تا آخرین قطره‌ی خون خود را تسلیم کنم. احساس می‌کردم که #عاشورا است و در حضور #حسین می‌جنگم و او چابکی و زبردستی مرا تحسین می‌کند و از قربانی شدن در بارگاه عشق آگاهی دارد. او می‌داند که چقدر به او عاشقم و چگونه حاضرم که در راهش جان ببازم.

📚 برگرفته از کتاب «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست»؛ نیایش‌ها و خاطرات #شهید_چمران
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
پ.ن: شهید دکتر مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ به شهادت رسید.

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw