حرف حساب
100 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی!

🔻 تجلی‌دادن #ایثار، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی #کربلا بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی #ابوالفضل_العباس گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت.

🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر العطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم #امام داشتن، رسم #وفاداری چنین نیست.

👤 #شهید_مطهری
📚 #حماسه_حسینی | ج۱
📖 ص ۳۹۱

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
هنر، دانستن نیاز لحظه‌هاست

🔻 ببینید نیاز لحظه چیست. هنر، این است. در عالم اسلام، هزاران نفر بودند که #حسین‌بن‌علی، پدر حسین‌بن‌علی و مادر حسین‌بن‌علی و خاندان آن‌ها علیهم السلام را دوست داشتند و حاضر بودند که در رکاب #امام_حسین و در کنار آن حضرت، کار و تلاش کنند. همچنین، یزید و یزیدیان و همه‌ی کسانی را که در ماجرای #کربلا شرکت داشتند، دشمن می‌داشتند؛ اما آن‌ها حبیب‌بن‌مظاهر نشدند، زهیر نشدند، آن غلام تازه‌مسلمان نشدند، و در میان بنی‌هاشم، #علی_اکبر و #ابوالفضل نشدند. چرا؟ به‌خاطر این‌که در لحظه‌ی نیاز، حضور پیدا نکردند. آن ‌وقتی که #دین به من احتیاج دارد، اگر من نیز آن وقت را نشناسم و به نیاز پاسخ ندهم، چه فایده که خودم را مستعد کمک برای دین بدانم؟ وقتی بیمار به این داروی فوری و فوتی احتیاج دارد، شما آن وقتی می‌توانید افتخار کنید به کمک این بیمار شتافته‌اید که در آن لحظه، این دارو را بدهید؛ والا آن لحظه که گذشت، شما صد برابر آن دارو را هم که بدهید، چه فایده‌ای دارد؟

👤 #رهبر_معظم_انقلاب
📚 برگرفته از کتاب «خاطرات و حکایت‌ها»
📖 ص ۳۴۸

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی!

🔻 تجلی‌دادن #ایثار، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی #کربلا بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی #ابوالفضل_العباس گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت.

🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر عطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم #امام داشتن، رسم #وفاداری چنین نیست.

👤 #شهید_مطهری
📚 #حماسه_حسینی | ج۱
📖 ص ۳۹۱

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw