حرف حساب
100 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
  آرزوی زینب قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟

🔻 #زینب گفت: «خدایا، آرزوی من قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟ من می‌خواهم بماند. او می‌خواهد برود. نه من که #حسن و #حسین و پدر. چهار به یک. باز هم او قوی‌تر است؟» و خود پاسخ خود را داد که «آری، ای زینب، یکِ او از چهارِ شما قوی‌تر است، وگرنه نیمه‌شب به #علی که گریه می‌کرد، نمی‌گفت: خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازه‌ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک بر قبرم بریز و سپس بالای سر رو به صورتم بنشین، و بسیار #قرآن بخوان... یا آن #پیرهن را که دست اسما امانت بود، نمی‌گرفت و به تو نمی‌سپرد و نمی‌گفت: این پیرهن مال برادرت حسین است، امانت پیش تو باشد.»

📚 از کتاب #احضاریه
📖 ص ۷۱
👤 #علی_مؤذنی

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
شجاع‌ترین چهره‌ی تاریخ اسلام

🔻 من معتقدم #امام_حسن_مجتبى علیه السلام شجاع‏‌ترین چهره‌‏ى تاریخ اسلام است. می‌پرسید از #على علیه السلام هم شجاع‏‌تر است، از برادرش #حسین علیه السلام هم شجاع‏‌تر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجهه‏‌ى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.

🔸 آیا امام حسن می‌توانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمی‌توانست! شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه می‌گذارد، خون خود را می‌ریزد، براى ابقای فکر و ایده‌‏اى که به آن احترام می‌گذارد؛ این شهید است. امام حسن اگر در میدان جنگ کشته می‌شد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روش‌هاى پنهانى و ریاکارانه‏‌ى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.

👤 #مقام_معظم_رهبری
📚 #دو_امام_مجاهد
📖 صفحات ۴۲ تا ۴۴

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ روزی به‌ سختی روز شهادت تو نیست!

🔻 [من همواره نگران توطئه‌ی معاویه علیه برادرم #حسن‌بن‌علی علیه‌السلام بودم و می‌دانستم که وی درصدد قتل اوست. روزی خدمت برادرم رسیدم و نتوانستم نگرانی خود را پنهان کنم و گریستم. برادرم از علت گریه‌ام پرسید. گفتم:] گریه‌ام به‌خاطر مصیبت‌هایی است که بر تو وارد می‌شود.

🔸 [برادرم پاسخ داد: مصیبتی که بر من وارد خواهد شد زهری است که به من می‌خورانند، و با آن کشته می‌شوم. ولی #اباعبدالله! هیچ روزی به‌ سختی روز شهادت تو نیست. در آن روز سی‌هزار نفر تو را محاصره کنند، در حالی که خود را از امت جدّ ما #محمد (ص) می‌پندارند و خود را به اسلام نسبت می‌دهند. همه‌ی آن‌ها برای کشتن و ریختن خون تو، بی‌احترامی به حریم تو، به اسارت گرفتن اهل‌بیت تو و غارت سق خیمه‌های تو اجتماع می‌کنند. در این هنگام خداوند لعنتش را شامل حال بنی امیه می‌کند. و آسمان نیز خون و خاکستر بر سر مردم ببارد، و همه‌چیز حتی حیوانات و ماهیان دریاها برای مصیبت تو می‌گریند.

📚 کتاب #حسین_از_زبان_حسین
📖 ص ۷۲
👤 #حجت_الاسلام_محمدیان

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
از کسانی نباشیم که گریه می‌کنند و حسین را می‌کشند!

🔻 من از خودم و شما سؤال می‌کنم: ما از روز #عاشورا چه بهره‌ای برده‌ایم؟ چه سودی به‌دست آورده‌ایم؟ چه استفاده‌ای در عرصه‌ی عمومی و چه استفاده‌ای در زمینه‌ی فردی برده‌ایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها #گریه کرده باشیم، من به‌شما خبر می‌دهم که این کار سودی ندارد. گریه کردن کار خوب و درستی است ولی مقدمه است.

🔸 ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی که گریه می‌کنند و #حسین علیه السلام را می‌کشند؟ روشن است که امام حسین(ع) الآن نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گران‌بهاتر و مهم‌تر از خود امام حسین(ع) در دستان ماست؛ #کرامت امت حسین، #مقدسات حسین.

اگر ما گریه کنیم، ولی در عین حال برای تضعیف #اهداف امام حسین(ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف #باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم، ولی #گواهی_دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم، ولی به #دشمنان کمک کنیم و به #اختلاف و #تفرقه در جامعه‌ی خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی #گناهانمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه می‌کنیم، ولی در عین حال حسین را نیز می‌کشیم؛ زیرا تلاش می‌کنیم #هدف حسین را از بین ببریم که گران‌بهاتر از خود اوست. ان‌شاء‌الله که ما از این دسته نیستیم.

👤 #امام_موسی_صدر
📚 برگرفته از کتاب #سفر_شهادت
📖 صفحات ۱۳۱ و ۱۳۲

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
  زینب را انتخاب‌هایش زینب کرد

🔻 #زینب_کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملت‌های اسلامی دارد از چیست؟ نمی‌شود گفت به‌خاطر این است که دختر #علی‌_بن‌_ابی‌طالب یا خواهر #حسین‌_بن‌_علی و یا #حسن_بن_علی است. نسبت‌ها هرگز نمی‌توانند چنین عظمتی را خلق کنند. همه‌ی ائمه‌ی ما دختران و مادران و خواهرانی داشتند اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟

🔸 ارزش و عظمت زینب کبری به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی و بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر #امیرالمؤمنین هم نباشد، عظمت پیدا می‌کند. بخش عمده‌ی این عظمت از این‌جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به #کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز #عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را و ثانیاً طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد. این انتخاب‌ها زینب را ساخت.

👤 #رهبر_معظم_انقلاب
📚 از کتاب #انسان_250_ساله

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
  زینب را انتخاب‌هایش زینب کرد

🔻 #زینب_کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملت‌های اسلامی دارد از چیست؟ نمی‌شود گفت به‌خاطر این است که دختر #علی‌_بن‌_ابی‌طالب یا خواهر #حسین‌_بن‌_علی و یا #حسن_بن_علی است. نسبت‌ها هرگز نمی‌توانند چنین عظمتی را خلق کنند. همه‌ی ائمه‌ی ما دختران و مادران و خواهرانی داشتند اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟

🔸 ارزش و عظمت زینب کبری به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی و بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر #امیرالمؤمنین هم نباشد، عظمت پیدا می‌کند. بخش عمده‌ی این عظمت از این‌جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به #کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز #عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده بعد از شهادت امام حسین را و ثانیاً طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد. این انتخاب‌ها زینب را ساخت.

👤 #رهبر_معظم_انقلاب
📚 از کتاب #انسان_250_ساله

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
امام، همه چیز است

🔻 ابن زیاد گفت: «عمر سعد راست می‌گوید. بیماری، این جوانک را خواهد کشت؛ مخصوصا که باید راهی طولانی از کوفه تا شام را بپیماید.» به #زینب پوزخند زد: «شاید همه‌تان در این راه مردید!»

🔸 زینب به #علی نگاه کرد که همچنان به دیوار تکیه داده بود. برادرزاده‌ی عزیزم... نه نه... برادرزادگی اکنون در سایه‌ی امامت #علی‌ابن‌حسین قرار گرفته. او #امام است. فقط. و امام همه چیز است. خواست بگوید حداقل بنشین عزیز عمه؛ اما اگر امام تشخیص داده باشد که باید در این جا بایستد، چه؟ پس اگر امام ننشسته یا دراز نکشیده، با آن که جسمش چنین می‌طلبد، حتما رمزی در کارش است.

🔺 ... فکر کرد حالا که امام ایستاده، پس من می‌نشینم. نشست کنار فاطمه‌ی #حسین و #رباب که سر بر شانه‌ی هم گذاشته بودند و چشم‌هاشان را بسته بودند. چشم‌هاش را بست و ملعون ابن ملعون را دید که با چوب‌دستش که طلاکوب بود، به لب‌های حسین کوبید. ناله‌ای کرد و چشم‌هاش را باز کرد. گفت: «ای وای برادرم! ای وای...»

📚 برگرفته از کتاب #احضاریه
📖 ص ۲۱۳
👤 #علی_مؤذنی

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ چگونه انتظار داشته باشم که پاسخ دهی...

🔻 [جابربن‌عبدالله انصاری از صحابه‌ی بزرگوار رسول خدا و از شیفتگان اهل‌بیت علیهم السلام که نابینا شده بود، توانسته بود خود را به #کربلا برساند. او در کوفه مهمان عطیه بود و همراه وی به کربلا آمده بود. عطیه نقل می‌کند:]

🔸 همراه جابربن‌عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر #امام_حسین علیه السلام حرکت کردیم. به نهر فرات که رسیدیم جابر نزدیک چشمه شد و غسل زیارت انجام داد و با دو لباس خود را پوشاند. سپس کیسه‌ای را که حاوی مُشک بود باز کرد و بر بدن خویش مالید. جابر در هر گامی که برمی‌داشت خدای متعال را یاد می‌کرد تا نزدیک قبر رسید و به من گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من نیز چنین کردم اما جابر طاقت نیاورد و بیهوش روی قبر افتاد. مقداری آب به صورتش زدم. وقتی به هوش آمد سه بار گفت: حسین! حسین! حسین!... سپس افزود: دوستی که پاسخ دوستش را نمی‌دهد. و به خودش پاسخ داد: چگونه انتظار داشته باشم که پاسخ دهی در حالی که رگ‌های گردنت بریده و خونش بر گلویت ریخته و میان بدن و سرت جدایی افتاده است...

📚 کتاب #حسین_از_زبان_حسین
📖 صفحات ۲۷۵ و ۲۷۶
👤 #حجت_الاسلام_محمدیان

💬 حرف حساب: ارباب! ظاهرا آن‌جا پاسخ جابر را ندادی اما به سرازیری باب القبله، در سرازیری قبر تنهایمان نگذار... آن لحظه، سخت منتظرت هستیم...

در لحظه‌ی ورود، به فریاد ما برس
محتاج یک نگاه تو هستیم، آن نفس

اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود...

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
  آرزوی زینب قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟

🔻 #زینب گفت: «خدایا، آرزوی من قوی‌تر است یا آرزوی مادر؟ من می‌خواهم بماند. او می‌خواهد برود. نه من که #حسن و #حسین و پدر. چهار به یک. باز هم او قوی‌تر است؟» و خود پاسخ خود را داد که «آری، ای زینب، یکِ او از چهارِ شما قوی‌تر است، وگرنه نیمه‌شب به #علی که گریه می‌کرد، نمی‌گفت: خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازه‌ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک بر قبرم بریز و سپس بالای سر رو به صورتم بنشین، و بسیار #قرآن بخوان... یا آن #پیرهن را که دست اسما امانت بود، نمی‌گرفت و به تو نمی‌سپرد و نمی‌گفت: این پیرهن مال برادرت حسین است، امانت پیش تو باشد.»

📚 از کتاب #احضاریه
📖 ص ۷۱
👤 #علی_مؤذنی

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
شاید بچه‌ای پدر نداشته باشد

🔻 دست محمدحسین را گرفت و او را در مدرسه‌ی ارباب‌زاده که خودش مدیر آن بود ثبت‌ نام کرد. ظهر، محمدرضا و محمدحسین خسته و کوفته به خانه آمدند. محمدحسین پرسید: پدر! چرا امروز ما را با ماشین به خانه نیاوردی؟ مسیر طولانی است. ما خسته شدیم. پدر او را در آغوش کشید، بوسید و گفت: به‌خاطر این‌که شاید در بین بچه‌ها کسانی باشند که پدر نداشته باشند. این کار خوبی نیست که جلوی آن‌ها شما هر لحظه با پدر باشید.

📚 برگرفته از کتاب #حسین_پسر_غلامحسین؛ خاطراتی از #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
📖 صفحات ۲۷ و ۲۸
📘 #کتاب_خوب_بخوانیم

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
احساس می‌کردم عاشوراست و در حضور حسین می‌جنگم

🔻 پیش می‌تازم. دنیا بیاید و تماشا کند. بگذار همه‌ی ستارگان، همه‌ی سنگ‌ها، همه‌ی درخت‌ها، همه‌ی خانه‌ها شاهد باشند. آسمان شاهد باش که در زیر سقف بلند تو یک‌تنه با انبوهی کبیر از تانک‌ها و زره‌پوش‌ها و سربازان کفر روبه‌رو شدم. لحظه‌ای تردید به دل راه ندادم، ذره‌ای از فعالیت شدید دست برنداشتم، مثل ماهی در حال سرخ شدن از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر می‌غلتیدم و رگبار گلوله در اطراف من می‌بارید و من نیز به چهار طرف تیراندازی می‌کردم و سربازان کفر را به خاک می‌ریختم. ای زمین تو شاهدی که خون از بدنم جاری بود و با خاک‌های پاک تو گلی گلگون به‌وجود آورده بود و من ابا نداشتم که تا آخرین قطره‌ی خون خود را تسلیم کنم. احساس می‌کردم که #عاشورا است و در حضور #حسین می‌جنگم و او چابکی و زبردستی مرا تحسین می‌کند و از قربانی شدن در بارگاه عشق آگاهی دارد. او می‌داند که چقدر به او عاشقم و چگونه حاضرم که در راهش جان ببازم.

📚 برگرفته از کتاب «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست»؛ نیایش‌ها و خاطرات #شهید_چمران
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
پ.ن: شهید دکتر مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ به شهادت رسید.

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ اسلام از نفاق ضربه می‌خورد، نه کفر!

🔻 به تعبیر بعضی بزرگان، #اسلام در تمام این تاریخ هزاروچهارصد ساله‌اش، در هیچ جبهه‌ی رویارویی شکست نخورده است. خطر این است که اسلام مثل #پوستین_مغلوب و وارونه پوشیده شود و زننده شود تا بتوانند به آن خیانت کنند و آن را زیر پا بگذارند.

🔸 در شکل و محتوا هرگز اندیشه‌ی #مذهب به‌دست #ضدمذهب از صحنه خارج نشده است ولی وقتی ابوسفیان به‌ظاهر تسلیم می‌شود و از آن سوی خندق به این طرف خندق می‌آید و کسی که خانه‌اش بیست سال کانون توطئه علیه اسلام بوده، #تظاهر می‌کند که من هم اسلامی شدم و شام به‌دست فرزندش یزید- عموی آن یزید و برادر معاویه- فتح می‌شود و پسرش فاتح اسلامی لقب می‌گیرد و پسر دیگرش معاویه، جزو کاتبان وحی و خال المؤمنین نامیده می‌شود، بعد از این است که اینان می‌توانند شکستی را که در #بدر خورده بودند، اینک در #صفین جبران کنند و به شکلی عمیق‌تر و جدی‌تر در #کربلا تلافی کنند؛ یعنی پسر همین #معاویه، پسر همان #علی علیه‌السلام را به جرم مخالفت با دولت قانونی اسلامی!! به خاک‌وخون می‌کشد.

🔺 اینکه پیامبر فرمود هیچ‌وقت اسلام به علت کمبود نیرو شکست نخواهد خورد، بلکه با همین شیوه‌ها شکست می‌خورد و هرگز اسلام از #کفر ضربه نمی‌خورد بلکه از #نفاق ضربه می‌خورد، نمونه‌ی بارز آن همین وقایع بود.

👤 #استاد_رحیم‌پور_ازغدی
📚 از کتاب #حسین_عقل_سرخ
📖 صص ۷-۶
#⃣ #جهاد_تبیین

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ حسین راه افتاد برای حفظ اسلام...

🔻 هر کس رسید نصیحت کرد؛ کوفه نرو!
اما هر کس رسید نگفت؛ #حسین جان، تو #امام مایی و ما #یار توییم!
حسین که راه افتاد نصیحت کردند؛ کوفه نرو!
اما نگفتند؛ حسین جان، برایت بمیرم که ملعونی چون یزید چون تویی را تهدید به کشتن کرده است... یاری‌ات می‌کنیم برای حفظ اسلام!
مظلومانه لب زد:
- کار این امت درست نخواهد شد مگر با #شهادت من و #اسارت خانواده‌ام! خدا می‌خواهد من را #کشته ببیند و آن‌ها را #اسیر...
حسین راه افتاد برای حفظ #اسلام...
جا نمانی!

📚 برگرفته از کتاب #امیر_من
📖 صص ۷۱-۷۰
👤 #نرجس_شکوریان‌فرد
🖤 #محرم_از_راه_رسید

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
و دید که جز حسین کسی نمانده...

🔻 و دید که جز #حسین (ع) کسی برای جنگیدن با لشکر ابن‌زیاد باقی نمانده. لب به دندان گزید و صدایش را فرو خورد، زیرا حسین سفارش کرده بود مبادا جَزع و فَزع کنی که آرامش تو زنان را آرام نگه می‌دارد و جَزع تو آنان را بی‌قرار می‌کند.

🔸 سپاه ابن‌سعد جسورتر از پیش از راست و چپ پیش می‌آمدند و حسین را مجبور می‌کردند سواره بر آن‌ها بتازد و به هربار یکی از سپاهیان را با ضربه‌ای از اسبش به زیر اندازد. به سوی خیمه تاخت و پیاده شد و به سوی #زینب پیش آمد: خدایا، این مرد چقدر زیبا شده است! گفت: «آن پیرهن امانتیِ مادر را به من بده، خواهر جان...»

📚 از کتاب #احضاریه
📖 ص ۲۰۲
👤 #علی_مؤذنی

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ روزی به‌ سختی روز شهادت تو نیست!

🔻 [من همواره نگران توطئه‌ی معاویه علیه برادرم #حسن‌بن‌علی علیه‌السلام بودم و می‌دانستم که وی درصدد قتل اوست. روزی خدمت برادرم رسیدم و نتوانستم نگرانی خود را پنهان کنم و گریستم. برادرم از علت گریه‌ام پرسید. گفتم:] گریه‌ام به‌خاطر مصیبت‌هایی است که بر تو وارد می‌شود.

🔸 [برادرم پاسخ داد: مصیبتی که بر من وارد خواهد شد زهری است که به من می‌خورانند، و با آن کشته می‌شوم. ولی #اباعبدالله! هیچ روزی به‌ سختی روز شهادت تو نیست. در آن روز سی‌هزار نفر تو را محاصره کنند، در حالی که خود را از امت جدّ ما #محمد (ص) می‌پندارند و خود را به اسلام نسبت می‌دهند. همه‌ی آن‌ها برای کشتن و ریختن خون تو، بی‌احترامی به حریم تو، به اسارت گرفتن اهل‌بیت تو و غارت خیمه‌های تو اجتماع می‌کنند. در این هنگام خداوند لعنتش را شامل حال بنی امیه می‌کند. و آسمان نیز خون و خاکستر بر سر مردم ببارد، و همه‌چیز حتی حیوانات و ماهیان دریاها برای مصیبت تو می‌گریند.

📚 کتاب #حسین_از_زبان_حسین
📖 ص ۷۲
👤 #حجت_الاسلام_محمدیان

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
شجاع‌ترین چهره‌ی تاریخ اسلام

🔻 من معتقدم #امام_حسن_مجتبى علیه السلام شجاع‏‌ترین چهره‌‏ى تاریخ اسلام است. می‌پرسید از #على علیه السلام هم شجاع‏‌تر است، از برادرش #حسین علیه السلام هم شجاع‏‌تر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجهه‏‌ى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.

🔸 آیا امام حسن می‌توانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمی‌توانست! شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه می‌گذارد، خون خود را می‌ریزد، براى ابقای فکر و ایده‌‏اى که به آن احترام می‌گذارد؛ این شهید است. امام حسن اگر در میدان جنگ کشته می‌شد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روش‌هاى پنهانى و ریاکارانه‏‌ى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.

👤 #مقام_معظم_رهبری
📚 #دو_امام_مجاهد
📖 صفحات ۴۲ تا ۴۴

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://chat.whatsapp.com/JaYdyg0rVUOFkfpawEqG6z
امام، همه چیز است

🔻 ابن زیاد گفت: «عمر سعد راست می‌گوید. بیماری، این جوانک را خواهد کشت؛ مخصوصا که باید راهی طولانی از کوفه تا شام را بپیماید.» به #زینب پوزخند زد: «شاید همه‌تان در این راه مردید!»

🔸 زینب به #علی نگاه کرد که همچنان به دیوار تکیه داده بود. برادرزاده‌ی عزیزم... نه نه... برادرزادگی اکنون در سایه‌ی امامت #علی‌بن‌حسین قرار گرفته. او #امام است. فقط. و امام همه چیز است. خواست بگوید حداقل بنشین عزیز عمه؛ اما اگر امام تشخیص داده باشد که باید در این جا بایستد، چه؟ پس اگر امام ننشسته یا دراز نکشیده، با آن که جسمش چنین می‌طلبد، حتما رمزی در کارش است.

🔺 ... فکر کرد حالا که امام ایستاده، پس من می‌نشینم. نشست کنار فاطمه‌ی #حسین و #رباب که سر بر شانه‌ی هم گذاشته بودند و چشم‌هاشان را بسته بودند. چشم‌هاش را بست و ملعون ابن ملعون را دید که با چوب‌دستش که طلاکوب بود، به لب‌های حسین کوبید. ناله‌ای کرد و چشم‌هاش را باز کرد. گفت: «ای وای برادرم! ای وای...»

📚 برگرفته از کتاب #احضاریه
📖 ص ۲۱۳
👤 #علی_مؤذنی

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw