حرف حساب
100 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
خرجت زیاد شده، اجاره کمتر بده!

📌 خانه‌ی خشتی و ساده‌‌‌ شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی کوچه سياه‌ها(شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه‌ی محقر زيست. نكته‌ی جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يكی از اتاق‌های منزلش را به يك راننده تاکسی، به نام «مشهدی يدالله»، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را «معصومه» گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يك دو تومانی پر قنادقش گذاشت و فرمود: «آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده! از اين ماه به جای بيست تومان، هيجده تومان بدهيد.»

📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ زندگينامه‌ی مرحوم #شيخ_رجبعلی_خياط

اینجا #حرف_حساب بخوانید 👇

🆔 @harfehesab114
خرجت زیاد شده، اجاره کمتر بده!

📌 خانه‌ی خشتی و ساده‌‌‌ شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی کوچه سياه‌ها(شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه‌ی محقر زيست. نكته‌ی جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يكی از اتاق‌های منزلش را به يك راننده تاکسی، به نام «مشهدی يدالله»، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را «معصومه» گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يك دو تومانی پر قنادقش گذاشت و فرمود: «آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده! از اين ماه به جای بيست تومان، هيجده تومان بدهيد.»

📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ زندگينامه‌ی مرحوم #شيخ_رجبعلی_خياط
#صاحبخانه_خوب

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
زود به سيد بهشتى پول برسانيد!

🔻 يكى از دستورهاى مؤكد #شيخ_رجبعلى_خياط، احسان به مردم بود و براى اين مهم ارزش زيادى قائل بود. وى #احسان_به_خلق را يكى از راه‌‏هاى بسيار خوب و مؤثر در #سير_الى_الله می‌‏دانست، به طورى كه اگر كسى از سير و سلوك عاجز بود، به او توصيه می‌‏كرد: «از احسان كوتاهى نكن و تا می‌توانى احسان كن».

🔸 يكى از شاگردان شيخ می‌گويد: مرحوم سهيلى [از ياران بسيار نزديك شيخ] ـ رضوان الله تعالى عليه ـ می‌‏گفت:... روزى در هواى گرم تابستان ديدم كه شيخ نفس‌زنان به مغازه من آمد و ضمن دادن مبلغى پول گفت: «معطل نكن، فورا اين پول را برسان به سيد بهشتى.» او امام جماعت مسجد حاج امجد در خيابان آريانا بود. من به هر نحو شده، فورا خود را به منزل ايشان رساندم و پول را به ايشان دادم. بعدها از ايشان پرسيدم كه جريان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برايم آمده بود و هيچ چيزى در منزل نداشتم. رفتم در اتاق ديگر و به حضرت #ولى_عصر عليه‏‌السلام متوسل شدم كه اين حواله به من رسيد. جناب شيخ هم گفت: حضرت ولى عصر عليه‌السلام به من فرمودند: «زود به سيد بهشتى پول برسانيد.»

📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ شرح حال شيخ رجبعلى خياط

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
خرجت زیاد شده، اجاره کمتر بده!

🔻خانه‌ی خشتی و ساده‌ی شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی کوچه‌ی سياه‌ها(شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه‌ی محقر زيست. نكته‌ی جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يكی از اتاق‌های منزلش را به يك راننده تاکسی، به نام «مشهدی يدالله»، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را «معصومه» گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يك دو تومانی پَرِ قنادقش گذاشت و فرمود: «آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده! از اين ماه به جای بيست تومان، هيجده تومان بدهيد.»

📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ زندگينامه‌ی مرحوم #شيخ_رجبعلی_خياط
#⃣ #صاحبخانه_خوب

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
خرجت زیاد شده، اجاره کمتر بده!

🔻خانه‌ی خشتی و ساده‌ی شيخ که از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی کوچه‌ی سياه‌ها(شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه‌ی محقر زيست. نكته‌ی جالب اين است که چندين سال بعد، جناب شيخ يكی از اتاق‌های منزلش را به يك راننده تاکسی، به نام «مشهدی يدالله»، ماهيانه بيست تومان اجاره داد، تا اين که همسر راننده وضع حمل کرد و دختری به دنيا آورد، که مرحوم شيخ نامش را «معصومه» گذاشت. هنگامی که در گوش نوزاد اذان و اقامه گفت، يك دو تومانی پَرِ قنادقش گذاشت و فرمود: «آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده! از اين ماه به جای بيست تومان، هيجده تومان بدهيد.»

📚 برگرفته از کتاب #کیمیای_محبت؛ زندگينامه‌ی مرحوم #شيخ_رجبعلی_خياط
#⃣ #صاحبخانه_خوب

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw