حرف حساب
99 subscribers
1.09K photos
3 videos
3 files
1.35K links
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام
ارتباط با ادمین @Einizadeh_hamidreza
Download Telegram
✳️ بانی محترم!

🔻 آمده بود تا از بنّاها و معمارها تشکر کند. قطعه‌ای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی از ورودش نگذشته بود که ناگهان چهره‌اش به‌هم ریخت و برآشفته شد. قدری به دوروبر نگاه کرد. انگار دنبال چیزی می‌گشت. چشمش به یکی از کارگرها افتاد. با شتاب به‌سمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید. همه هاج‌وواج مانده بودیم... خدایا چه اتفاقی افتاده...؟! کلنگ به دست و با شتاب به‌سمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید. همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت، لبخند هم به لبان آقای #قاضی برگشت. معلوم شد بنّاها اسم او را به‌عنوان بانیِ ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آن‌جا نصب کرده بودند.

📚 برگرفته از کتاب #استاد | صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 ص ۴۲
#⃣ #اخلاق #اخلاص

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw
✳️ بانی محترم!

🔻 آمده بود تا از بنّاها و معمارها تشکر کند. قطعه‌ای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی از ورودش نگذشته بود که ناگهان چهره‌اش به‌هم ریخت و برآشفته شد. قدری به دوروبر نگاه کرد. انگار دنبال چیزی می‌گشت. چشمش به یکی از کارگرها افتاد. با شتاب به‌سمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید. همه هاج‌وواج مانده بودیم... خدایا چه اتفاقی افتاده...؟! کلنگ به دست و با شتاب به‌سمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید. همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت، لبخند هم به لبان آقای #قاضی برگشت. معلوم شد بنّاها اسم او را به‌عنوان بانیِ ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آن‌جا نصب کرده بودند.

📚 برگرفته از کتاب #استاد | صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 ص ۴۲
#⃣ #اخلاق #اخلاص

اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم)

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENyXBalTbnjfFQRjw