گلها
1.31K subscribers
98.8K photos
22.6K videos
2.52K files
3.57K links
ساقیا باده بیاور که برانیم همه

که بجز عشق تو
از خویش برانیم همه

#مولانا

https://t.iss.one/goolfs
Download Telegram
گر سر نهم به پای تو عین سعادتست
ور جان کنم فدای تو جای خجالتست

گر عادت است رسم تکلف میان خلق
ما عارفیم وعادت ما ترک عادت است

حضرت شاه نعمت الله ولی
ساقیا صبح‌است می‌از شیشه‌در پیمانه کن
حشــر خواب آلودگان از نعـــره مستانه کن

مجلس‌از دودچراغ کشته ماتمخانه‌ای است
این مصیبت خانه را از باده عشـرتخانه کن

#صائب_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه سر بریم جاده های شمال و حالمون خوب بشه و برگردیم🌱

روز خوبی داشته باشید 🙌

‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عروبتون زیبا شبتون تون دلنشین خسته نباشید
❤️💛🧡🖤🤍💙💜💚☃️☃️🍂🍂🍂🍂🥀🥀🥀
کشید کار ز تنهاییم به شـــــیدایی

ندانم این همه غم چون کشم به تنهایی؟

مرا تو عمر عزیزی و رفته‌ای ز برم

چو خوش بود اگر، ای عمر رفته بازآیی

#عراقی
اندوه تو شد واردِ کاشانه‌ام امشب
مهمان عزیز آمده در خانه‌ام امشب

صد شکر خدا را ک نشسته‌ست بشادی
گنجِ غمت اندر دل ویرانه‌ام امشب

من از نگهِ شمعِ رُخَت چشم ندوزم
تا پاک بسوزد پَرِ پروانه‌ام امشب

بگشا لب افسونگرت ای شوخِ پریچهر
تا شیخ بداند ز چه افسانه‌ام امشب

ترسم که سرِ کوی تو را سیل بگیرد
ای بی‌خبر از گریه‌ی مستانه‌ام امشب

یک جرعه‌ی‌ آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانه‌ام امشب

تا بر سرِ من بگذرد آن یار قدیمی
خاک قدمِ محرم و بیگانه‌ام امشب

امید که بر خیل غمش دست بیابد
آه سحر و طاقت هر دانه‌ام امشب

بی‌حاصلم از عمرِ گرانمایه، فروغی
گر جان نرود در پیِ جانانه‌ام امشب




#فروغی_بسطامی
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش

نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

 
#حضرت_حافظ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغی تازه می گیراندش

سرنوشت اوست این خود سوختن
شعله گرداندن ، چراغ افروختن

#استاد‌_ابتهاج
#استاد‌_محمدرضاشجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساغرم شکست ای ساقی

#سالار_عقیلی
داستان کلیسا

دركلیسا، جک از دوستش ماكس می پرسه:
«فكر می كنی میشه هنگام دعا كردن سیگار کشید؟»
ماكس میگه:
«چرا از كشیش نمی پرسی؟»
جك نزد كشیش می ره و می پرسه: «می تونم وقتی در حال دعا كردن هستم، سیگار بكشم؟!»
كشیش میگه: «نه، پسرم، نمیشه. این بی ادبیه!»
جك نتیجه رو برا دوستش ماکس بازگو می كنه ماكس میگه: «تعجبی نداره. تو سئوالت رو درست مطرح نكردی. بذار من بپرسم.»
ماكس نزد كشیش میره و می پرسه « وقتی در حال سیگار كشیدنم می تونم دعا كنم؟»
كشیش مشتاقانه پاسخ می ده: «مطمئناً، پسرم.
مطمئناََ‌!!!
حالا امروزی تر
کسی که نماز میخونه و روزه ميگيره ، میتونه اختلاس و دزدی کنه؟
نه!
کسی که اختلاس و دزدی میکنه، میتونه نماز بخونه؟ بله مطمئناً!
.
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم
همه در هم گذرد هر مَه و سال و شب و روزم

وصل و هجرم شده یکسان همه از دولتِ عشقت
چه بخندم، چه بگریم، چه بسازم، چه بسوزم

گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم
حیف‌وصدحیف که دور از تو ندانی به چه روزم

دست و پایم تپشِ دل همه از کار فکنده
چشم بر جلوه‌ی دیدار نیفتاده هنوزم

غصه‌ی بی‌غمی‌ام داغ کند، ورنه بگویم
داغِ بی‌دردی‌ام از پا فکند، ورنه بسوزم

«رضی‌ام»؛ جمله‌ی آفاق، فروزان ز چراغم
همچو مَه، چشم به دریوزه‌ی خورشید ندوزم...

#رضی‌الدین_آرتیمانی
روشنم شد تنگ چشمی لازم جمعیت است
بر کف دریا چو دیدم کاسه ی گرداب را

#صائب_تبریزی
اگر بتوانید ذهن خودتان را بر عمل نوشیدن چای متمرکز کنید , آنگاه خوشحالی می‌تواند در حالیکه اندکی چای دارید بیاید. شما توانایی لذت آن چای را در اینجا و اکنون دارید.اما اگر شما ندانید چگونه چای خودتان را در حضور ذهن و تمرکز بنوشید، شما واقعاً چای نمی‌نوشید.شما اندوه خودتان،هراس خودتان ،عصبانیت خودتان را می نوشید- و خوشحالی ممکن نیست

#تیچ نان هات
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

بنده طلعت آن باش که آنی دارد

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی

خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

#حافظ
لذتِ وصل تو نابرده فراق آمده پیش

سود نابرده زِ سرمایه ضرر خواهم کرد...

#عارف_قزوینی
آه‌های آتشینم پرده‌های شب بسوخت
بر دل آمد وز تف دل هم زبان هم لب بسوخت

دوش در وقت سحر آهی برآوردم ز دل
در زمین آتش فتاد و بر فلک کوکب بسوخت

جان پر خونم که مشتی خاک دامن گیر اوست
گاه اندر تاب ماند و گاه اندر تب بسوخت


#عطار_نیشابوری
حسـين منصـور را پرسـیدند کـه تـو بـرکـدام مذهبی؟
گفت: «أنا علی مذهبِ ربّی» گفت: من بر مذهب خداام زیراکه هرکه بر مذهبی بودکـه آن مـذهب نـه پيروی بود، مُختلط باشد؛ و بزرگان طریقت را پير خود خدای تعالى بود؛ پس بـر مـذهب خـدا باشـند و مخلـص باشند نه مختلط. اختلاط توقفست و اخلاص ترقی و اخلاص در طالب خود شرط است « مَنْ اَخْلَصَ للّه أرْبَعين صباحاً ظَهَرتْ یَنابیعُ الحکمة من قَلبه علی لِسانه». او از مذهبها دور است، ایشان نیـز دور باشـند گواهسـت بـرین »تَخَلَقوا بِأخلاقِ اللّه». مگر نشنیدهای این دو بیت:
آنکـــس کـــه هـــزار عـــالم از رنـــگ نگاشـــت
ایـــن رنـــگ همـــه هـــوس بـــود یـــا پنداشـــت
رنـــگ مـــن و تـــوکجـــا خرنـــد ای ناداشـــت
او بــــی رنگســــت رنــــگ او بایــــد داشــــت

اگر مذهبی مرد را بخدا میرساند آن مذهب اسلامست و اگر هیچ آگاهی ندهد طالب را، بنزد خـدای تعـالى آن مذهب ازکفر بتر باشد. اسلام نزد روندگان آنست که مـرد را بخـدا رسـاند وکفـر آن باشـدکـه طالـب را منعـی یـا تقصيری در آید که از مطلوب بازماند. طالب را با نهندۀ مذهب کارست نه با مذهب. بیت:
آتــــش بــــزنم بســــوزم ایــــن مــــذهب وکــــیش
تـــــاکـــــی دارم عشـــــق نهـــــان در دل ریـــــش
عشـــــقت بـــــنهم بجـــــای مـــــذهب در پـــــیش
مقصــود رهــی تــویی نــه دینســت و نــه کــیش

تو چه دانی که چه میگویم؟ میگویم طالب بایدکه خدا را در جنـت و در دنیـا و در آخـرت نطلبـد، و در هرچـه داند و بیند نجوید. راه طالب خود در اندرون اوست، راه بایدکه در خودکند « وَفی اَنفسِکم أفَلا تُبْصرون». همه موجودات، طالب دل رونده است که هیچ راه بخدا نیست بهتر از راه دل «القلـبُ بَیْـتُ اللّـه» همـين معنـی دارد.
بیت
ای آنـــــک همیشـــــه در جهـــــان مـــــیپـــــویی
چیـــــزیکـــــه تـــــو جویـــــان نشـــــان اویـــــی
ایــــن ســــعی تــــرا چــــه ســــود داردگــــویی
بـــا تســـت همـــی، تـــو جـــای دیگـــر جـــویی

" تمهیدات "
عین القضات همدانی
هزارسختی اگر برمن آیدآسانست
که دوستی وارادت هزارچندانست

سفردراز نباشد به پای طالب دوست
که خاردشت محبت گلست وریحانست

اگرتو جورکنی جورنیست تربیتست
وگر توداغ نهی داغ نیست درمانست

نه آبروی که گرخون دل بخواهی ریخت
مخالفت نکنم آن کنم که فرمانست

زعقل من عجب آیدصواب گویان را
که دل به دست تودادن خلاف درجانست

من ازکنار تودور افتاده‌ام نه عجب
گرم قرار نباشد که داغ هجرانست

جماعتی که ندانندحظ روحانی
تفاوتی که میان دواب وانسانست

مرا هرآینه خاموش بودن اولی تر
که جهل پیش خردمندعذر نادانست

سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌‌‌‌‌‌‌⭐️ ┊ ┊ ┊ ⭐️
🌙🌙
⭐️
امشب افکارت را روی
اندیشه های زیبا متمرکز کن
به خواسته‌هایت نگاهی دوباره بیانداز
ببین اگر هنوز برایت مهم‌ هستند
آنگاه عاشقانه از خدا طلب کن ...

شبتون بهشت عزیزان مهربان
تبادل ۲۲ تا ۸ صبح لطفا همـراه باشید 🙏🌺