Forwarded from سیروان
او اما، باريشه فکري اصلاح طلبانه در- کردستانات- جغرافياي محض تغيير طلبي و تحول خواهي، با هر دو جناح سياسي رايج کشور همکاري داشته و به گواه خود و وزير کشور، بدون آنکه رزومهاي ارائه کند، در دولت وفاق پزشکيان که کانديداي اصلي مورد حمايت اصلاح طلبان و طيفهايي از اصولگرايان ميانه بود، استاندار کردستان شده است؛ اتفاقي نسبتا نادر که بايد آن را دستاورد دموکراتيک مسالمت آميز اصلاح طلبان و اهل سنت خواند که در دولت وفاق عملياتي شده است. در نتيجه مطالبهگري جامعه اهلسنت و همراهي ايرانيان تحول خواه در چارگوشه ايران و مخصوصا کنشگران سياسي کردستان، او مديريت ارشد اجرايي کردستان شد تا دولت وفاق پاسخي به اين مطالبات داده باشد. اينک او نماينده دولت وفاق و ناتمام اصلاح طلب است که به نياز تغيير خواهي و تحول طلبي کردستان پاسخ دهد.
اين چرايي و فلسفه انتخاب او که با زحمات و خون دل خوردن فراوان اصلاح طلبان و پختگان سياست ممکن شد، اگر مورد توجه استاندار جديد قرار بگيرد و دقت کند در کدام جغرافيا و در نتيجه چه تلاشي استاندار شده است، شايد احساس مسئوليت تاريخي بيشتري داشته باشد و در انتخاب زودهنگام همکاران خود و مخصوصا آنانکه اين روزها خود را کمانگيرتر از آرش ميدانند و براي رسيدن به کرسي، لهوني جوان را تاحد مراد و پيرخويش بزرگ ميکنند، تعجيل به خرج نخواهد داد. با چنين تاخيري بلکه آبها از آسياب بيفتد و تغييرات "سالهاي دور از خانه" و تحولات جديد براي لهوني پسر بيشتر شناخته شود. سپس استاندار جوان بعد از شنيدن همه آرا و نظرات، مديران احسن را انتخاب کند که سخني قرآني است؛ نه آنکه تصميم به تغيير تحت فضايي اتخاذ شود که منفعت طلبان و سيرناشدهها ميآفرينند؛ شرايطي که دوستان فکري و ديروز لهوني پدر براي حفظ عزت نفس و شايد ناشي از نجابت رفتار، فعلا براي همکاري دوري گرفته و مترصدان و شکارچيان پست و مقام، از همين روزهاي اول خود را يار غار پدر و رفيق گرمابه و گلستان پسر ميپندارند. بايد لهونين پير و جوان گفت که اين دغل دوستان که ميبيني براي ديدار تعجيل دارند، ابرمردان خدمتاند!! گرد شيريني! لازم است لهوني دوم هم روش دولت وفاق را اجرا کند که داوطلبان و سفارش گيرهاي کرسي را از گردونه انتصابات حذف کند و هم به سنت و سيره امام علي(ع) عمل کند که به دهان متملقان خاک بپاشد.
او در شرايط عادي استاندار کردستان نشده است. نبايد فراموش کرد که 70 درصد مردم کردستان در انتخابات شرکت نکردهاند و اين سوال در کردستان، پاسخي تدبيرآميز و توام با وفاق ميخواهد که در آن کسي احساس نا اميدي و سرخوردگي نکند. هرکس بتواند سرمايه اجتماعي و اقتصادي خلق کند و گرهي از کار مردم بگشايد و يا به ارتقاي آبروي مديريتي استاندار کمک کند، به کار گرفته شود. کردستان تا همين 25 شهريور ماه گذشته آثار يک جنبش اعتراضي بر آن اثرگذار بوده و ميتوان گفت در سيماي پنهان و پيداي آن هنوز پيداست. نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي و سيماي جوانان دختر و پسر در دانشگاه، مدارس و خيابانهاي شهر با آنچه که لهوني دوم در عصر شباب ديده، تفاوت دارد. او اکنون در اين شرايط حساس، وارث انبوهي از مشکلات از جمله اقتصاد نحيف و سرمايه اجتماعي ضعيف است. بسياري از روزنامه نگاران و اهل فرهنگ را رمق و انگيزهاي باقي نمانده، و غم نان طومار بسياري را در هم پيچيده است، چنانکه هستند روزنامهنگاران و هنرمنداني که منزوي شده، به شغلهاي حقارت آميز و بعضا غير مرتبط مانند بازاريابي اسباب و کالا روي آورده و تمايل به فروش سيب زميني و يا قليان دارند!
لهوني پدر اما، با تجربهاي گرانسنگ و نماد کارنامهاي موفق از مديريت بومي، نگران پسر است و او را همراهي ميکند. چنانکه در آيين معارفه حضوري پررنگ داشت، و اين روزها با نهايت دلسوزي پدر-پسري در انتقال تجربه به آرش جوان دريغ نميکند. آرش جوان که اينک کمان پدر را دردست گرفته، کاري سنگين و سخت در پيش رو دارد و بيگمان هر کسي از ظن خود و با هدف سود خود يار او شده است. به عنوان مثال کافي است چهرههاي خود مطرح را از گزينههاي انتصابي برخي ادارات حذف کند، تا عيار دوستياشان براي لهوني پسر و پدر مشخص شود. حقيقت آن است که انتصاب مديران تکراري در برخي ارگانهاي حساس که هيچ جايگاه مردمي ندارند، تجربه ناموفق در کردستان داشته و هيچ سرمايه اجتماعي پشت سر آنها نيست، نه تنها نشان تغيير و اميد براي مردم نيست، بلکه با آبروي پدر و پسر بازي ميکنند و جز کيسه و کرسي خود، به چيزي ديگر نميانديشند.
اين چرايي و فلسفه انتخاب او که با زحمات و خون دل خوردن فراوان اصلاح طلبان و پختگان سياست ممکن شد، اگر مورد توجه استاندار جديد قرار بگيرد و دقت کند در کدام جغرافيا و در نتيجه چه تلاشي استاندار شده است، شايد احساس مسئوليت تاريخي بيشتري داشته باشد و در انتخاب زودهنگام همکاران خود و مخصوصا آنانکه اين روزها خود را کمانگيرتر از آرش ميدانند و براي رسيدن به کرسي، لهوني جوان را تاحد مراد و پيرخويش بزرگ ميکنند، تعجيل به خرج نخواهد داد. با چنين تاخيري بلکه آبها از آسياب بيفتد و تغييرات "سالهاي دور از خانه" و تحولات جديد براي لهوني پسر بيشتر شناخته شود. سپس استاندار جوان بعد از شنيدن همه آرا و نظرات، مديران احسن را انتخاب کند که سخني قرآني است؛ نه آنکه تصميم به تغيير تحت فضايي اتخاذ شود که منفعت طلبان و سيرناشدهها ميآفرينند؛ شرايطي که دوستان فکري و ديروز لهوني پدر براي حفظ عزت نفس و شايد ناشي از نجابت رفتار، فعلا براي همکاري دوري گرفته و مترصدان و شکارچيان پست و مقام، از همين روزهاي اول خود را يار غار پدر و رفيق گرمابه و گلستان پسر ميپندارند. بايد لهونين پير و جوان گفت که اين دغل دوستان که ميبيني براي ديدار تعجيل دارند، ابرمردان خدمتاند!! گرد شيريني! لازم است لهوني دوم هم روش دولت وفاق را اجرا کند که داوطلبان و سفارش گيرهاي کرسي را از گردونه انتصابات حذف کند و هم به سنت و سيره امام علي(ع) عمل کند که به دهان متملقان خاک بپاشد.
او در شرايط عادي استاندار کردستان نشده است. نبايد فراموش کرد که 70 درصد مردم کردستان در انتخابات شرکت نکردهاند و اين سوال در کردستان، پاسخي تدبيرآميز و توام با وفاق ميخواهد که در آن کسي احساس نا اميدي و سرخوردگي نکند. هرکس بتواند سرمايه اجتماعي و اقتصادي خلق کند و گرهي از کار مردم بگشايد و يا به ارتقاي آبروي مديريتي استاندار کمک کند، به کار گرفته شود. کردستان تا همين 25 شهريور ماه گذشته آثار يک جنبش اعتراضي بر آن اثرگذار بوده و ميتوان گفت در سيماي پنهان و پيداي آن هنوز پيداست. نيازهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي و سيماي جوانان دختر و پسر در دانشگاه، مدارس و خيابانهاي شهر با آنچه که لهوني دوم در عصر شباب ديده، تفاوت دارد. او اکنون در اين شرايط حساس، وارث انبوهي از مشکلات از جمله اقتصاد نحيف و سرمايه اجتماعي ضعيف است. بسياري از روزنامه نگاران و اهل فرهنگ را رمق و انگيزهاي باقي نمانده، و غم نان طومار بسياري را در هم پيچيده است، چنانکه هستند روزنامهنگاران و هنرمنداني که منزوي شده، به شغلهاي حقارت آميز و بعضا غير مرتبط مانند بازاريابي اسباب و کالا روي آورده و تمايل به فروش سيب زميني و يا قليان دارند!
لهوني پدر اما، با تجربهاي گرانسنگ و نماد کارنامهاي موفق از مديريت بومي، نگران پسر است و او را همراهي ميکند. چنانکه در آيين معارفه حضوري پررنگ داشت، و اين روزها با نهايت دلسوزي پدر-پسري در انتقال تجربه به آرش جوان دريغ نميکند. آرش جوان که اينک کمان پدر را دردست گرفته، کاري سنگين و سخت در پيش رو دارد و بيگمان هر کسي از ظن خود و با هدف سود خود يار او شده است. به عنوان مثال کافي است چهرههاي خود مطرح را از گزينههاي انتصابي برخي ادارات حذف کند، تا عيار دوستياشان براي لهوني پسر و پدر مشخص شود. حقيقت آن است که انتصاب مديران تکراري در برخي ارگانهاي حساس که هيچ جايگاه مردمي ندارند، تجربه ناموفق در کردستان داشته و هيچ سرمايه اجتماعي پشت سر آنها نيست، نه تنها نشان تغيير و اميد براي مردم نيست، بلکه با آبروي پدر و پسر بازي ميکنند و جز کيسه و کرسي خود، به چيزي ديگر نميانديشند.
Forwarded from سیروان
اما آنچه قاعدتا بايد در ذهن لهوني پسر بگذرد، مسئوليت تاريخي در استاني متفاوت و جغرافيايي مساله ساز است که ميتواند هم زمينه ساز ورود جوانان ديگر به مديريت کلان کشور باشد.پديده مديريتي او بسيار پيچيده و مبهم است، اما اجبار سرنوشت مديريتي او بسيار روشن است. موفقيت، سرنوشت محتوم و محکوم اوست و تقريبا تمامي طيفهاي سياسي همراه و منتقد، راهي جز حمايت از او ندارند. مگر اينکه در کمال بيتجربگي آرش جوان، آنها را به کار نگيرد و کنار گذاشته شوند؛ مخصوصا طيفهايي که با چنگ و دندان از آراي پزشکيان حفاظت کردند و توانستهاند سرمايه اجتماعي خلق کنند. شنيده شده که آنان گفتهاند از استاندار جوان حمايت خواهند کرد و موفقيت او، موفقيت تجربه مديران اهلسنت است و شکست او شکست همه ماست. اگر منفعت طلبان پوپوليست و فاقد اعتبار اجتماعي بگذارند، آنها هم با حفظ جايگاهشان براي موفقيت استاندار جوان دريغ نخواهند کرد. همراهي طيف تحول خواه نياز دعوت به همکاري صادقانه دو طرف است. براي اين کار تدبيري مديريتي چون پدر بايد و وفاق. ضرورتا زرهتني پسر، جواني و غرور و قدرت را نشايد، بلکه نازک انديشي و منطق تجربي لهوني پدر ببايد. استاندار به تماميت خواهان و پوپوليستها بايد گوش زد کند که دلايل قوي بايد و معنوي، نه رگهاي گردن به حجت قوي! اگر لهوني دوم، از سنت دولت سلف خويش و رئيس جمهور وفاق و نيز شيوه مردان بلاکش رنجديده اصلاحگر چون پدر که سرمايه اجتماعي را در اختيار دارند، پيروي کند، بي گمان سکوهاي موفقيت ديگري در انتظار اوست و اگر نيروهاي تکراري و بي اثر که نماد نااميدي هستند به كار بگيرد، بيگمان دود شکست به چشم همه ما خواهد رفت مگر کيسه دوزان مديريت و منفعت. اما آيا روح موفقيت اصلاح طلبانه و مديريت بومي لهوني پدر در لهوني پسر تناسخ پيدا ميکند؟!
شماره 1298 سیروان/ هفتم مهرماه 1403
کانال تلگرامی نشریه کردی_فارسی مناطق کردنشین ایران
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
کانال سردبیر @ghasrefarhad
شماره 1298 سیروان/ هفتم مهرماه 1403
کانال تلگرامی نشریه کردی_فارسی مناطق کردنشین ایران
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
کانال سردبیر @ghasrefarhad
Forwarded from سیروان
1298.pdf
13.2 MB
نسخه کامل سیروان شماره 1298 تاریخ 7 مهرماه 1403
کانال تلگرامی نشریه کردی_فارسی مناطق کردنشین ایران
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
کانال سردبیر @ghasrefarhad
کانال تلگرامی نشریه کردی_فارسی مناطق کردنشین ایران
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
کانال سردبیر @ghasrefarhad
Forwarded from سیروان
بيم و اميد وفاق در كردستان
گزارش تحليلي_ خبري سيروان از اما و اگرهاي همکاري اصلاح طلبان و ستاد پزشکيان با مديريت اجرايي استان
بخش اول
فيضالله پيري: پروسه تغيير و وفاق در بزنگاهي تاريخي و حساس ترين شرايط زماني خود قرار دارد. آنچه اصلاح طلبان کردستان و مجموعه ستاد دکتر پزشکيان به دنبال آن بودند، گذار از ناکارآمدي و عامهگرايي و بازگشت به ريل توسعه و خردگرايي در فرايند توسعه کردستان بود. از اين رو يکي از مطالبات آنها انتصاب استاندار کرد اهل سنت بود. انتصاب آرش لهوني، گرچه گزينه ستاد و اصلاح طلبان نبود، اما بخشي از مطالبات راي دهندگان کردستان که خواستار انتصاب استاندار اهلسنت بود را پوشش داد. لهوني که در روزگار صدارت لهوني پدر براي خويش سابقه اصلاح طلبانه ساخت، در ادامه راه با گرايشهاي مختلف فکري همکاري کرد. در دولت اصولگرايان مهرورز در کردستان به مقام معاونت استاندار رسيد، در دولت روحاني با حضور استاندار اصلاح طلب در کرمانشاه فرماندار جوانرود شد و در کسوت نمايندگي مجلس از موضعگيري اصلاح طلبانه پرهيز داشت. اخيرا او در ديدار با اصلاح طلبان گفته با همه افراد و افکار مشورت دارد، اما در نهايت خوداو تصميم گيري ميکند. اينک از يک سو اصلاح طلبان و صاحبان آراي اکثريت پزشکيان در کردستان نگراناند که مديران تکراري و ناکارآمد سه سال گذشته - که بعضا همچنان در بنرهاي شهري تبليغاتي از "از تداوم خدمت" سخن ميگويند- ديگر بار ادامه راه کهنه و ناموفق سه سال گذشته را بر او تحميل و از سويي محفل اصولگرايان در تهران و بعضا داخل استان در تلاش هستند تا نيروهاي خود را در کردستان منصوب کنند. نامهايي که براي انتصاب شنيده ميشود، عموما به پزشکيان راي نداده و به گفتمان او باور ندارد، بلکه به نام مبهم وفاق، روي ديگر همراهي با پزشکيان را رو کرده و انتصاب آنها، نگراني از بن بست تغيير در ميان را بيشتر ميکند.
خبرهايي از ديدار عارفانه
از زمان انتصاب استاندار جديد، رفت و آمدها ميان کردستان و تهران بيشتر شده است. هم صفا و مروه سياسي اصولگرايان و هم سعي نامشکور اصلاح طلبان به تهران فزوني يافته است. از ديگر سو استاندار کردستان نيز بخشي از اين رفت و آمدها براي هماهنگيهاست. سيروان اطلاع پيدا کرده که شماري از اصلاح طلبان و با فاصله کمي نيز استاندار کردستان با معاون اول رئيس جمهور ديدار داشتهاند. اين ديدار سياسي عارفانه از سوي ستاد پزشکيان مسکوت ماند و از سوي استاندار کردستان نيز با موضوع پيگيري مطالبه گندمکاران اطلاع رساني شد. اما يک منبع که نخواست نامي از او برده شود به سيروان اطلاع داد که در هر دو جلسه موضوع انتصابات مطرح شده است. ستاد پزشکيان و حاميان اصلاح طلب از سويي گلهگذاري کرده و نسبت به آينده توسعه کردستان با انتصاب مديران ناکارآمد و غير همسو با پزشکيان و بعضا مخالف او به بيراهه برود و اميد به تغيير در ميان مردم به سرخوردگي و نااميد تبديل شود. از سوي ديگر آرش لهوني نيز توصيه عارفانه گرفته که بازيگران حقيقي توسعه و حاميان پزشکيان را در مديريت اجرايي استان بکار گيرد.
در درون استان نيز اخبار ضد و نقيضي در خصوص تغييرات به گوش ميرسد. برخي نورسيدگان غير بومي که چشم به کرسيهاي اجرايي داشتهاند، به بن بست رسيدهاند. اين در حالي است که برخي مديران کردستاني نزديک به اصولگرايان نيز مشتاق به بازگشت هستند و براي »تداوم خدمت« ابراز آمادگيکردهاند. همين شنيدهها و مشخصا انتصاب احتمالي فردي خاص در حوزه اقتصادي حساسيت ستادپزشکيان را برانگيخته و در ديدار با استاندار به صراحت گفتهاند که با چنين مديران ناکارآمد، راه تکراري به هدف جديد توسعه منجر نميشود (نکتهاي که رئيس جديد ستاد پزشکيان اخيرا نيز آن را در فضاي مجازي منتشر کرد)؛ مخصوصا نامهايي بر سر زبان براي برخي پستهاي اقتصادي مطرح ميشود که به محض انتصاب، منجر به انتشار بيانيه آماده انتشار مجمع مشورتي اصلاح طلبان و حاميان پزشکيان درکردستان ميشود. اين انتصاب و اين بيانيه نقطه حساس تقابل و يا توافق نماينده دولت و ستاد پزشکيان ميتواند باشد.
پایان بخش اول. ادامه در بخش دوم 👇
شماره ١٣٠١ سیروان ٢٨ مهر١٤٠٣
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
گزارش تحليلي_ خبري سيروان از اما و اگرهاي همکاري اصلاح طلبان و ستاد پزشکيان با مديريت اجرايي استان
بخش اول
فيضالله پيري: پروسه تغيير و وفاق در بزنگاهي تاريخي و حساس ترين شرايط زماني خود قرار دارد. آنچه اصلاح طلبان کردستان و مجموعه ستاد دکتر پزشکيان به دنبال آن بودند، گذار از ناکارآمدي و عامهگرايي و بازگشت به ريل توسعه و خردگرايي در فرايند توسعه کردستان بود. از اين رو يکي از مطالبات آنها انتصاب استاندار کرد اهل سنت بود. انتصاب آرش لهوني، گرچه گزينه ستاد و اصلاح طلبان نبود، اما بخشي از مطالبات راي دهندگان کردستان که خواستار انتصاب استاندار اهلسنت بود را پوشش داد. لهوني که در روزگار صدارت لهوني پدر براي خويش سابقه اصلاح طلبانه ساخت، در ادامه راه با گرايشهاي مختلف فکري همکاري کرد. در دولت اصولگرايان مهرورز در کردستان به مقام معاونت استاندار رسيد، در دولت روحاني با حضور استاندار اصلاح طلب در کرمانشاه فرماندار جوانرود شد و در کسوت نمايندگي مجلس از موضعگيري اصلاح طلبانه پرهيز داشت. اخيرا او در ديدار با اصلاح طلبان گفته با همه افراد و افکار مشورت دارد، اما در نهايت خوداو تصميم گيري ميکند. اينک از يک سو اصلاح طلبان و صاحبان آراي اکثريت پزشکيان در کردستان نگراناند که مديران تکراري و ناکارآمد سه سال گذشته - که بعضا همچنان در بنرهاي شهري تبليغاتي از "از تداوم خدمت" سخن ميگويند- ديگر بار ادامه راه کهنه و ناموفق سه سال گذشته را بر او تحميل و از سويي محفل اصولگرايان در تهران و بعضا داخل استان در تلاش هستند تا نيروهاي خود را در کردستان منصوب کنند. نامهايي که براي انتصاب شنيده ميشود، عموما به پزشکيان راي نداده و به گفتمان او باور ندارد، بلکه به نام مبهم وفاق، روي ديگر همراهي با پزشکيان را رو کرده و انتصاب آنها، نگراني از بن بست تغيير در ميان را بيشتر ميکند.
خبرهايي از ديدار عارفانه
از زمان انتصاب استاندار جديد، رفت و آمدها ميان کردستان و تهران بيشتر شده است. هم صفا و مروه سياسي اصولگرايان و هم سعي نامشکور اصلاح طلبان به تهران فزوني يافته است. از ديگر سو استاندار کردستان نيز بخشي از اين رفت و آمدها براي هماهنگيهاست. سيروان اطلاع پيدا کرده که شماري از اصلاح طلبان و با فاصله کمي نيز استاندار کردستان با معاون اول رئيس جمهور ديدار داشتهاند. اين ديدار سياسي عارفانه از سوي ستاد پزشکيان مسکوت ماند و از سوي استاندار کردستان نيز با موضوع پيگيري مطالبه گندمکاران اطلاع رساني شد. اما يک منبع که نخواست نامي از او برده شود به سيروان اطلاع داد که در هر دو جلسه موضوع انتصابات مطرح شده است. ستاد پزشکيان و حاميان اصلاح طلب از سويي گلهگذاري کرده و نسبت به آينده توسعه کردستان با انتصاب مديران ناکارآمد و غير همسو با پزشکيان و بعضا مخالف او به بيراهه برود و اميد به تغيير در ميان مردم به سرخوردگي و نااميد تبديل شود. از سوي ديگر آرش لهوني نيز توصيه عارفانه گرفته که بازيگران حقيقي توسعه و حاميان پزشکيان را در مديريت اجرايي استان بکار گيرد.
در درون استان نيز اخبار ضد و نقيضي در خصوص تغييرات به گوش ميرسد. برخي نورسيدگان غير بومي که چشم به کرسيهاي اجرايي داشتهاند، به بن بست رسيدهاند. اين در حالي است که برخي مديران کردستاني نزديک به اصولگرايان نيز مشتاق به بازگشت هستند و براي »تداوم خدمت« ابراز آمادگيکردهاند. همين شنيدهها و مشخصا انتصاب احتمالي فردي خاص در حوزه اقتصادي حساسيت ستادپزشکيان را برانگيخته و در ديدار با استاندار به صراحت گفتهاند که با چنين مديران ناکارآمد، راه تکراري به هدف جديد توسعه منجر نميشود (نکتهاي که رئيس جديد ستاد پزشکيان اخيرا نيز آن را در فضاي مجازي منتشر کرد)؛ مخصوصا نامهايي بر سر زبان براي برخي پستهاي اقتصادي مطرح ميشود که به محض انتصاب، منجر به انتشار بيانيه آماده انتشار مجمع مشورتي اصلاح طلبان و حاميان پزشکيان درکردستان ميشود. اين انتصاب و اين بيانيه نقطه حساس تقابل و يا توافق نماينده دولت و ستاد پزشکيان ميتواند باشد.
پایان بخش اول. ادامه در بخش دوم 👇
شماره ١٣٠١ سیروان ٢٨ مهر١٤٠٣
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
❤1
Forwarded from سیروان
بيم و اميد وفاق در كردستان
گزارش تحليلي_ خبري سيروان از اما و اگرهاي همکاري اصلاح طلبان و ستاد پزشکيان با مديريت اجرايي استان
بخش دوم و پایانی: شايع شده که تمايل دولت به واگذاري کرسياجرايي به حاميان پزشكيان به حوزه فرهنگ، آموزش و پرورش، دانشگاها و احتمالا محيط زيست و برخي فرمانداريها خلاصه ميشود و در مقابل پستهاي ارشد سياسي، اقتصادي و معاونين استاندار به اصولگراين برسد. تحليل سيروان اين است که چنين اقدامي به آرايش انتقادي ستاد پزشکيان و اصلاحطلبان با دولت منجر شود. همزمان خبرهايي نيز از واسطهگري برخي بزرگان براي همکاري استاندار جديد و ستاد پزشکيان وجود دارد، موضوعي كه شخص استاندار به آن اميد بيشتري دارد و شخصا در ديدار با شماري از اعضاي ستاد پزشکيان تاکيد که به اين کانون سرمايه اجتماعي و مديران توسعه نگر نياز دارد. با اين موضع عقلايي، جسارت تغيير و اميد به همکاري ميان کانونهاي سرمايه اجتماعي براي اميد آفريني بيشتر ميشود.
يک تجربه تاريخي
در دولت خاتمي و هنگامي رمضانزاده بعد از چهار سال و نيم، کرسي استانداري کردستان را براي سخنگويي دولت رها کرد و عازم تهران شد، اصلاح طلبان و شخصا نمايندگان کردستاني مجلس ششم، برهان لهوني مديرکل وقت اقتصادي و دارايي کردستان و پدر آرش لهوني رابراي استانداري علم کردند. موسوي لاري وزير وقت کشور که هم تشکيلاتي مهدي کروبي در مجمع روحانيون مبارز بود، سفارش احتمالي او را ترجيح داد و رازاني لرستاني را براي استانداري کردستان ترجيح داد. اصلاح طلبان در دفاع از برهان لهوني و مخالفت با استاندار جديد خشم گرفتند و نمايندگان مجلس ششم استعفا دادند که ناموفق بود و نمادين تلقي شد. لاري آنها را به قوم گرايي متهم کرد. اصلاح طلبان اما به پاسخ آمدند و زنده ياد مهندس ادب گفت که قوم گرايي اتهامي کهنه و پوسيده است.
رازاني، اما هوشمندانه عمل کرد. او تعارض را به تعامل تبديل کرد و يکي از استانداران موفق تاريخ معاصر کردستان شد. پروژههايي چون تراکتور سازي و لاستيک بارز در عصر او شکل اجرايي گرفت، بزرگراه مياندوآب-کرمانشاه (كريدور شمال-جنوب) به بودجه رفت و عصر شکوفايي مطبوعات و آزادي بيان در اين دوره رقم خورد. رازاني گرچه اين تجربه را نتوانست در کرمانشاه كه آرش لهوني نيز يكي از فرمانداران او بود، تکرار کند، اما عصر او يکي از موفق ترين دورههاي مديريت سياسي و اجرايي درکردستان به شمار ميرود و مردم با خاطرهاي خوش از اين برهه زماني ياد ميکنند. تجربه رازاني که اينک ميتواند مورد توجه و بهره آرش لهوني استاندار جديد کردستان باشد، ناشي از چند اقدام و جسارت تغيير مشخص از جمله تعامل با اصلاح طلبان، اتخاذ رويکرد توسعه با مديران کارآمد بود. همچنين گشايش فضاي سياسي و رسانهاي براي آزادي بيان و بعد از بيان توجه ويژه داشت، نکتهاي که زنده ياد ابراهيم يونسي اولين استاندار کردستان بعد از انقلاب که خود بانهاي و اهلسنت بود، در خصوص آن و در زمان پيش از انقلاب در کتاب "زمستان بي بهار" ميگويد: آن وقت آزادي بيان بود، منتها يه خورده بعد از بيان اشکال داشت!
بايد و نبايد و چه شود و ميشود
سيروان پيشتر راجع به اهميت سرمايه اجتماعي و تقويت آن به عنوان پيش نياز و اولويت اول به مطالبي تحليلي، تحرير و منتشر کرد واکنون نيز به آن تاکيد و باور دارد. استاندار جديد حتما بايد براي موفقيت به کانونهاي سرمايه اجتماعي توجه کند. سوزاندن اين سرمايهها و عدم بکار گيري آنها ميتواندفراتر از عباراتي چون آسيبزايي و خسارت بار است. اگر او مشخصا كنشگران ستادي و اصلاح طلبان حامي پزشکيان را ناراضي کند، بخش بزرگ از سرمايه اجتماعي از بين ميرود و در بزنگاه احتمالات حساس و خطر آفرين، اطراف او خالي از دلسوزان و مملو از مديراني ميشود که به ملک و مملکت و البته مديران اجرايي ارشد تلخند ميزنند. تحليل سيروان است که در آن صورت موفقيت آسان نيست و بلکه زمان و فضاي ادامه کار براي موفقيت ضرورتا در دسترس نيست. [در آن صورت نه خبری از تاک هست و نه تاک نشان]. اما عکس قضيه نيز صدق ميکند. اين دو احتمال بعد از يک سال مثل روز روشن ميشود.
شماره ١٣٠١ سیروان ٢٨ مهر١٤٠٣
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
گزارش تحليلي_ خبري سيروان از اما و اگرهاي همکاري اصلاح طلبان و ستاد پزشکيان با مديريت اجرايي استان
بخش دوم و پایانی: شايع شده که تمايل دولت به واگذاري کرسياجرايي به حاميان پزشكيان به حوزه فرهنگ، آموزش و پرورش، دانشگاها و احتمالا محيط زيست و برخي فرمانداريها خلاصه ميشود و در مقابل پستهاي ارشد سياسي، اقتصادي و معاونين استاندار به اصولگراين برسد. تحليل سيروان اين است که چنين اقدامي به آرايش انتقادي ستاد پزشکيان و اصلاحطلبان با دولت منجر شود. همزمان خبرهايي نيز از واسطهگري برخي بزرگان براي همکاري استاندار جديد و ستاد پزشکيان وجود دارد، موضوعي كه شخص استاندار به آن اميد بيشتري دارد و شخصا در ديدار با شماري از اعضاي ستاد پزشکيان تاکيد که به اين کانون سرمايه اجتماعي و مديران توسعه نگر نياز دارد. با اين موضع عقلايي، جسارت تغيير و اميد به همکاري ميان کانونهاي سرمايه اجتماعي براي اميد آفريني بيشتر ميشود.
يک تجربه تاريخي
در دولت خاتمي و هنگامي رمضانزاده بعد از چهار سال و نيم، کرسي استانداري کردستان را براي سخنگويي دولت رها کرد و عازم تهران شد، اصلاح طلبان و شخصا نمايندگان کردستاني مجلس ششم، برهان لهوني مديرکل وقت اقتصادي و دارايي کردستان و پدر آرش لهوني رابراي استانداري علم کردند. موسوي لاري وزير وقت کشور که هم تشکيلاتي مهدي کروبي در مجمع روحانيون مبارز بود، سفارش احتمالي او را ترجيح داد و رازاني لرستاني را براي استانداري کردستان ترجيح داد. اصلاح طلبان در دفاع از برهان لهوني و مخالفت با استاندار جديد خشم گرفتند و نمايندگان مجلس ششم استعفا دادند که ناموفق بود و نمادين تلقي شد. لاري آنها را به قوم گرايي متهم کرد. اصلاح طلبان اما به پاسخ آمدند و زنده ياد مهندس ادب گفت که قوم گرايي اتهامي کهنه و پوسيده است.
رازاني، اما هوشمندانه عمل کرد. او تعارض را به تعامل تبديل کرد و يکي از استانداران موفق تاريخ معاصر کردستان شد. پروژههايي چون تراکتور سازي و لاستيک بارز در عصر او شکل اجرايي گرفت، بزرگراه مياندوآب-کرمانشاه (كريدور شمال-جنوب) به بودجه رفت و عصر شکوفايي مطبوعات و آزادي بيان در اين دوره رقم خورد. رازاني گرچه اين تجربه را نتوانست در کرمانشاه كه آرش لهوني نيز يكي از فرمانداران او بود، تکرار کند، اما عصر او يکي از موفق ترين دورههاي مديريت سياسي و اجرايي درکردستان به شمار ميرود و مردم با خاطرهاي خوش از اين برهه زماني ياد ميکنند. تجربه رازاني که اينک ميتواند مورد توجه و بهره آرش لهوني استاندار جديد کردستان باشد، ناشي از چند اقدام و جسارت تغيير مشخص از جمله تعامل با اصلاح طلبان، اتخاذ رويکرد توسعه با مديران کارآمد بود. همچنين گشايش فضاي سياسي و رسانهاي براي آزادي بيان و بعد از بيان توجه ويژه داشت، نکتهاي که زنده ياد ابراهيم يونسي اولين استاندار کردستان بعد از انقلاب که خود بانهاي و اهلسنت بود، در خصوص آن و در زمان پيش از انقلاب در کتاب "زمستان بي بهار" ميگويد: آن وقت آزادي بيان بود، منتها يه خورده بعد از بيان اشکال داشت!
بايد و نبايد و چه شود و ميشود
سيروان پيشتر راجع به اهميت سرمايه اجتماعي و تقويت آن به عنوان پيش نياز و اولويت اول به مطالبي تحليلي، تحرير و منتشر کرد واکنون نيز به آن تاکيد و باور دارد. استاندار جديد حتما بايد براي موفقيت به کانونهاي سرمايه اجتماعي توجه کند. سوزاندن اين سرمايهها و عدم بکار گيري آنها ميتواندفراتر از عباراتي چون آسيبزايي و خسارت بار است. اگر او مشخصا كنشگران ستادي و اصلاح طلبان حامي پزشکيان را ناراضي کند، بخش بزرگ از سرمايه اجتماعي از بين ميرود و در بزنگاه احتمالات حساس و خطر آفرين، اطراف او خالي از دلسوزان و مملو از مديراني ميشود که به ملک و مملکت و البته مديران اجرايي ارشد تلخند ميزنند. تحليل سيروان است که در آن صورت موفقيت آسان نيست و بلکه زمان و فضاي ادامه کار براي موفقيت ضرورتا در دسترس نيست. [در آن صورت نه خبری از تاک هست و نه تاک نشان]. اما عکس قضيه نيز صدق ميکند. اين دو احتمال بعد از يک سال مثل روز روشن ميشود.
شماره ١٣٠١ سیروان ٢٨ مهر١٤٠٣
#سیروان #رسانه_امید
@sirwan_weekly
👏2👍1
Forwarded from سیروان
سرمقاله.pdf
143.2 KB
#pdf👆👆
#link👉 👉 https://B2n.ir/x92813
#Telegraph👇👇
https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-12-07
🔹اندوه دل نگفتیم، الا یک از هزاران. بخشی از آنچه این روزها بر #سیروان میگذرد را با مخاطبان آشنا و قدیمی در میان نهادهایم
#سرمقاله شماره ١٣٠٨ سیروان ١٧ آذر ١٤٠٣
✍🏼 #فیضالله_پیری
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#link👉 👉 https://B2n.ir/x92813
#Telegraph👇👇
https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-12-07
🔹اندوه دل نگفتیم، الا یک از هزاران. بخشی از آنچه این روزها بر #سیروان میگذرد را با مخاطبان آشنا و قدیمی در میان نهادهایم
#سرمقاله شماره ١٣٠٨ سیروان ١٧ آذر ١٤٠٣
✍🏼 #فیضالله_پیری
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
❤2👌1
Forwarded from سیروان
اهلسنت کرمانشاه و ذکاوت دولتی"محمود رسانهای"
✍🏼 #فیضالله_پیری #سردبیر_سیروان
"محمود" نامی در کردستان عراق ، اهل سیاست و سلیمانیه بود. منتقدانش به مطایبه ، سخنانی منتسب به او را برای خندهی خلق بازنشر میکردند. از جمله کلمات قصار محمود این بود که میگفت: در تابستان هوا گرم و در زمستان هوا سرد است. این را هم فقط خودم کشف کردهام!
حکایت محمود ، حکایت دستگاه روابط عمومی و تبلیغاتی استانداری کرمانشاه است که انتصاب دو شهردار روانسر و تازه آباد در قالب خبر با عنوان " انتصاب دو جوان اهل سنت" را به مثابه مژده و عملکرد دولت به مردم گزارش کرده است!
حاجت به حلاجی نیست که در جغرافیایی که مردم آن اهلسنت هستند ، اگر شورای شهر در اقدام اول، مدیر شهری مغایر با ذائقه فرهنگی و هویتی مردم انتخاب کند، قاعدتا گام دوم شورا - به دلیل ننگی نام و هوا رفتن آبرو- کوچ کردن از آن شهر خواهد بود!
حالا استاندار کرماشان و یا دست کم دستگاه تبلیغاتی او مثلا شق القمر کرده که حکم سرپرستی منتخب دو شورای شهر که ساکنانش اهلسنت هستند، امضا و تایید کرده و آن را سهم مدیریتی و سوغات وفاق برای اهل سنت کرماشان میداند؟!
خیر، حبیبی جان! چنین نیست! این صدای پای پوپولیسم است که مبادا در دام آن بیفتید. میشنوید؟! بدیهیات روشن چون آفتاب را به مثابه کارنامه اتفاق وفاق به مردم بیچاره اما روشناندیش و آگاه گزارش نکنید. ظاهرا ذکاوت اطرافیان کرماشانی در سطح سلیمانیه و "محمود رسانه" بالاست! اما اولا باید مراقب انتشار این اخبار پوپولیستی و مشاوران رسانهای خویش باشید و دوم اینکه بدانید که مردم به یمن محتوای مجازی میدانند! در جغرافیای اهل سنت کرمانشاه ، گنجشک رنگ شده به قیمت بلبل، قابل تشخیص است ، زیرا - دست کم- مردم مورد اشاره در این بازی، چنان تبحر دارند و از بس کلاهبرداران سیاسی، برسرشان کلاه گذاشتهاند که به قول شاعر، سرشان شبیه الف بی کلاه شده است! اکنون شما با تپهای بلند از کلاه بیاعتمادی بر سر مردم اهلسنت کرمانشاه مواجه هستید. اگر نمیبینید و یا نمیگذارند ببینید، حالا ببینید. ما هم بینایی و بصیرت شما را ببینیم و تعریف و به تاریخ گزارش کنیم.
شما که به اورامان رفتید و لباس مردمانش را بر تن کردید ، دقت کنید که مبادا به جای ترک نژاد که الگوی مورد توجه رسانههای حامی شماست، خاطره "نجار" استاندار اسبق و فرزند خودخوانده کردستان را در اذهان زنده کنید! او لباس کردی می پوشید و فرزندان کردستان را به قرینه معنوی حذف میکرد! ما هم از خدای بزرگ و به قول گیلانغربیها "خدای حبیب نجار" میخواهیم که یارب مباد حبیبی چون نجار شود!
اهل سنت کرماشان حدود نیم قرن است که به حاشیه رانده شده و با امضای حکم سرپرستی دو شهردار بومی، به متن نمیآیند. ما از پرسش و مردم دست از طلب بر نخواهند داشت. فعلا پرسش اولیه این است که چند در صد مردم کرمانشاه اهلسنت هستند و چند درصد از مدیریتها در دولت شما در اختیارشان قرار خواهد گرفت؟
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍🏼 #فیضالله_پیری #سردبیر_سیروان
"محمود" نامی در کردستان عراق ، اهل سیاست و سلیمانیه بود. منتقدانش به مطایبه ، سخنانی منتسب به او را برای خندهی خلق بازنشر میکردند. از جمله کلمات قصار محمود این بود که میگفت: در تابستان هوا گرم و در زمستان هوا سرد است. این را هم فقط خودم کشف کردهام!
حکایت محمود ، حکایت دستگاه روابط عمومی و تبلیغاتی استانداری کرمانشاه است که انتصاب دو شهردار روانسر و تازه آباد در قالب خبر با عنوان " انتصاب دو جوان اهل سنت" را به مثابه مژده و عملکرد دولت به مردم گزارش کرده است!
حاجت به حلاجی نیست که در جغرافیایی که مردم آن اهلسنت هستند ، اگر شورای شهر در اقدام اول، مدیر شهری مغایر با ذائقه فرهنگی و هویتی مردم انتخاب کند، قاعدتا گام دوم شورا - به دلیل ننگی نام و هوا رفتن آبرو- کوچ کردن از آن شهر خواهد بود!
حالا استاندار کرماشان و یا دست کم دستگاه تبلیغاتی او مثلا شق القمر کرده که حکم سرپرستی منتخب دو شورای شهر که ساکنانش اهلسنت هستند، امضا و تایید کرده و آن را سهم مدیریتی و سوغات وفاق برای اهل سنت کرماشان میداند؟!
خیر، حبیبی جان! چنین نیست! این صدای پای پوپولیسم است که مبادا در دام آن بیفتید. میشنوید؟! بدیهیات روشن چون آفتاب را به مثابه کارنامه اتفاق وفاق به مردم بیچاره اما روشناندیش و آگاه گزارش نکنید. ظاهرا ذکاوت اطرافیان کرماشانی در سطح سلیمانیه و "محمود رسانه" بالاست! اما اولا باید مراقب انتشار این اخبار پوپولیستی و مشاوران رسانهای خویش باشید و دوم اینکه بدانید که مردم به یمن محتوای مجازی میدانند! در جغرافیای اهل سنت کرمانشاه ، گنجشک رنگ شده به قیمت بلبل، قابل تشخیص است ، زیرا - دست کم- مردم مورد اشاره در این بازی، چنان تبحر دارند و از بس کلاهبرداران سیاسی، برسرشان کلاه گذاشتهاند که به قول شاعر، سرشان شبیه الف بی کلاه شده است! اکنون شما با تپهای بلند از کلاه بیاعتمادی بر سر مردم اهلسنت کرمانشاه مواجه هستید. اگر نمیبینید و یا نمیگذارند ببینید، حالا ببینید. ما هم بینایی و بصیرت شما را ببینیم و تعریف و به تاریخ گزارش کنیم.
شما که به اورامان رفتید و لباس مردمانش را بر تن کردید ، دقت کنید که مبادا به جای ترک نژاد که الگوی مورد توجه رسانههای حامی شماست، خاطره "نجار" استاندار اسبق و فرزند خودخوانده کردستان را در اذهان زنده کنید! او لباس کردی می پوشید و فرزندان کردستان را به قرینه معنوی حذف میکرد! ما هم از خدای بزرگ و به قول گیلانغربیها "خدای حبیب نجار" میخواهیم که یارب مباد حبیبی چون نجار شود!
اهل سنت کرماشان حدود نیم قرن است که به حاشیه رانده شده و با امضای حکم سرپرستی دو شهردار بومی، به متن نمیآیند. ما از پرسش و مردم دست از طلب بر نخواهند داشت. فعلا پرسش اولیه این است که چند در صد مردم کرمانشاه اهلسنت هستند و چند درصد از مدیریتها در دولت شما در اختیارشان قرار خواهد گرفت؟
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
👍2👌2
Forwarded from سیروان
آمده بود كه آمده باشد.pdf
220.1 KB
#pdf 👆
🔹آمده بود که آمده باشد!
📌در ستايش جاودانگي منصور ياقوتي که رفتنش با ماندن بايد تفسير شود
✍🏼فيضالله پيري – سردبیر سیروان
رفت! در قالب مرده رفت. "در قالب مرده رفت، جاني". جان و جهان قلم رفت. قدربخش قلم ، قلم به دست قدرشناس و ناقد قوم قدرت رفت. رخ در نقاب خاک کشيد و قلندرانه رفت. در قالب مرده رفت و گرچه رفت، اما نام و نشانش زنده است در ميان مردم. و نرفت! قلم بياويخت و نفروخت! برافروخت "چراغي بر فراز ماديان کوه" و نامش را به نانش ندوخت و رفت. پيرمرد انگار شتاب داشت و رفت! خسته زندگي ماند و دمي نياسود و رفت. نه سودي برد از قلمش و نه ناکسان را ستود و رفت. پيرمرد چه مشتاقانه و با شتاب رفت!
📌متن کامل در لینک #تلگراف 👇
https://B2n.ir/h08991
کانال شخصی سردبیر
@ghasrefarhad
#سیروان #رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹آمده بود که آمده باشد!
📌در ستايش جاودانگي منصور ياقوتي که رفتنش با ماندن بايد تفسير شود
✍🏼فيضالله پيري – سردبیر سیروان
رفت! در قالب مرده رفت. "در قالب مرده رفت، جاني". جان و جهان قلم رفت. قدربخش قلم ، قلم به دست قدرشناس و ناقد قوم قدرت رفت. رخ در نقاب خاک کشيد و قلندرانه رفت. در قالب مرده رفت و گرچه رفت، اما نام و نشانش زنده است در ميان مردم. و نرفت! قلم بياويخت و نفروخت! برافروخت "چراغي بر فراز ماديان کوه" و نامش را به نانش ندوخت و رفت. پيرمرد انگار شتاب داشت و رفت! خسته زندگي ماند و دمي نياسود و رفت. نه سودي برد از قلمش و نه ناکسان را ستود و رفت. پيرمرد چه مشتاقانه و با شتاب رفت!
📌متن کامل در لینک #تلگراف 👇
https://B2n.ir/h08991
کانال شخصی سردبیر
@ghasrefarhad
#سیروان #رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
Forwarded from سیروان
مصاحبه با سيد هاشم هدايتي.docx
126.9 KB
#word
طبیعتِ توسعه
نسخهی کردستانی توسعهی ایران و الزامات و آسیبهای راه دشوار توسعه
در گفت و گو با #سیدهاشم_هدایتی پژوهشگر و دکترای مدیریت استراتژیک
#نسخهی_کامل
#حدود_یازده_هزار_کلمه
منبع: شماره ١٣٢٠ سیروان ١٨ اسفند 1١٤٠٣
#فیضالله_پیری
@ghasrefarhad
#سیروان_شنبهها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
طبیعتِ توسعه
نسخهی کردستانی توسعهی ایران و الزامات و آسیبهای راه دشوار توسعه
در گفت و گو با #سیدهاشم_هدایتی پژوهشگر و دکترای مدیریت استراتژیک
#نسخهی_کامل
#حدود_یازده_هزار_کلمه
منبع: شماره ١٣٢٠ سیروان ١٨ اسفند 1١٤٠٣
#فیضالله_پیری
@ghasrefarhad
#سیروان_شنبهها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
Forwarded from سیروان
🔷 تولد تاريخ / ٦٨ سالگي استاد محمد علي سلطاني تاريخ پژوه و فرهنگنگار کرماشانی که به ٢٦ فروردين اعتبار بخشيد
✍️ #فیضالله_پیری
📍گزارش عکس صفحه اول شماره ١٣٢٣ سیروان ٣٠ فروردین ١٤٠٤ #بخش_اول
سال ١٣٢٦ در شهر کوچک روانسر در استان کرمانشاه، مردي به تاريخ معرفي شدکه خود، تاريخ بود و انگار گنجينهاي بود که از دل تاريخ آمده بود؛ مردي که نهانش پاکي و همنشين پاکان بود و صورتش، تاريخ نگاري است. سرآغاز تاريخ خواند، تاريخ تفسير کرد، سپس تاريخ تاريخ نوشت و البته اينک عيان است که تاريخ ساخته و خود بخشی از تاریخ است. تاریخ ٢٦ فروردين، تولد اين مرد تاريخ است که تاريخ و فرهنگ زادگاهش را به تاريخ گزارش کرد و مجال معرفي مردمانش را توسط شرق شناسان را نداد و آن گونه که شايسته بود، خود به معرفي و ثبت شکوه تاريخي آن همت گماشت و نوشت.
محمدعلی سلطانی، تاريخ را در سطح شکوه و ابهت آن و بازیگرانش _ که مردم بودند- نوشت و این بزرگي را آن گونه شایسته به تاريخ معرفي کرد که خود اينک در اين کار تاريخي، نه تنها تاریخ نگاری ارزشمند، بلکه تاريخ مهم ما به شمار ميرود و نامش را در تاريخ جاودانه کرده است؛ مردي که حضور بزرگان و انديشمنداني چون سيد محمدطاهر هاشمي و سيدمحمد شيخالاسلام کردستان(استاد دانشگاه تهران) را درک کرد و با تعمق در تاريخ خوشنويسي، عرفان و فرهنگ منطقه،اين سرمايههاي جاودان و غير قابل قيمت گذاري را براي نسل آينده ديارش و فرهنگ دوستان حکاکي تاريخي کرد و اينک چون دري گرانبها خود و آثارش در تارک تاريخ ميدرخشند.
حدیقهنگار باغ تاریخ کرماشان، اينک چون درختي کهنسال، چنان سر به زير و مثمر است که هرگونه موانست و همنشيني با او براي همنشينانش افتخار و بلکه تاريخ سازي است. چنانکه سال گذشته و در زادگاهش روانسر خياباني به نام او ثبت کردند، پيشتر ديگران ارجنامه او را منتشر و برايش بزرگداشت گرفتند و يا در شهر سنندج در زمره مشاهير کرد، در حضور بزرگان کردزبان و بلکه ايران زمين، مورد تجليل قرار گرفت.
سلطاني تاريخ رابه خوبي شناخته و از پس آن برآمده و بي دليل نيست که اين کردپژوه را به پاس چهلسال تاريخ نگاري خلاانه و تعمق تاريخي خستگي ناپذير به عنوان "پدر تاريخ کرمانشاهان" معرفي کنند. او تاريخ را چنان کاويده و هر ساعت و لحظهاش را با بخشي ارزشمند از تاريخ گذرانده که کليدواژهها، عکسها و ديدارهايش ، این روزها هرکدام مبنايي براي ورود دانشگاهي و پژوهشگرانه و برگزاري همايشهاي علمي شده است. در همين شهر سنندج و به هنگام بازگشت استاد مظهر خالقي، او شماري از هنرمندان، از بوستان مشاهير کرد که با مجسمههاي هادي ضياءالديني آراسته شده، بازديد کردند و استاد سلطاني چنان بداهه گويانه، هريک از اين بزرگان را با جزئیات عميق ، معرفي ميکرد که گويي که با هريک سالها زيسته است. در آن روزتاریخی، استانداران سلیمانیه و سنندج(کردستان ایران) ، خبرنگارن و "جنتملمن" هنر موسیقی استاد خالقی حضور داشتند. اين رويداد ارزشمند تفرهنگی، به تاریخ ١٢ تير ١٣٩٨ در جريان کنگره جهاني مشاهير و مفاخر کُرد در دانشگاه کردستان بر ميگردد که سلطاني خود از آن بزرگان بود و ماندگار شد.
بزرگي نام اين کردپژوه در زمينه ادبيات، تاريخ و اديان و مذاهب زادگاهش کرمانشاه و بعضا کردستانات چنان بر فعاليتهاي ديگر او سايه انداخته که حضورش در آيينهاي بزرگداشت، همايشهاي علمي، و سنن مردمي و يا تدريسش مراکز آموزش عالي به تدريس علوم انساني و سخنان انتقادي و روشنگرانهاش کمتر به چشم آيد، چنانکه چندي پيش در آيين بدرود هميشگي خواهرش، در يک سخنراني در مسجد شافعي کرمانشاه از حاشيه رفتن اهلسنت در کرمانشاه بر اساس اسناد تاريخي،لب به شکوه و شکايت گشود. نام بلند این تاریخ نگار کرد چنان درخشید که در ٢٦ فروردین ١٤٠٣ همزمان با زادروز محمدعلي سلطاني شهرداري روانسر در مراسمي بلواري را در اين شهر از استان کرمانشاه به نام "بلوار محمدعلي سلطاني" نامگذاري کرد.
سلطاني زندگی پرکار و پیراستهای داشته است. او همزمان با تحصيلات رايج مدرسه در کرماشان، علوم مذهبي را نيز پي گرفت و نزد اساتيدي چون سيد محمدطاهر هاشمي و سيدمحمد شيخالاسلام کردستان(تلمذ کرد. محمدعلي در دانشگاه تهران، عرفان و فلسفه را نزد غلامرضا کيوان سميعي شاگرد عباسعلي کيوان قزويني آموخت و تا مقطع دکترا، دست از طلب دانش برنداشت و سال ١٣٦٣ با فريبا مقصودي ازدواج کرد و در تهران ساکن شد.گرچه سلطاني را با کتاب مشهور و چند جلدي سياه رنگ تاريخ مفصل کرمانشاهان ميشناسند که پژوهش برتر در ياران و اقليم کردستان عراق شد، اما "مناجاتهاي جاويدان ادب کردي" اولين کتابش بود که نخستين بار در سال ١٣٦٢ منتشر کرد و بواسطهی آن ، خبر ورود اندیشمندی عمیق نگر به جهان کردها و ایرانیان منتشر شد.
@ghasrefarhad
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍️ #فیضالله_پیری
📍گزارش عکس صفحه اول شماره ١٣٢٣ سیروان ٣٠ فروردین ١٤٠٤ #بخش_اول
سال ١٣٢٦ در شهر کوچک روانسر در استان کرمانشاه، مردي به تاريخ معرفي شدکه خود، تاريخ بود و انگار گنجينهاي بود که از دل تاريخ آمده بود؛ مردي که نهانش پاکي و همنشين پاکان بود و صورتش، تاريخ نگاري است. سرآغاز تاريخ خواند، تاريخ تفسير کرد، سپس تاريخ تاريخ نوشت و البته اينک عيان است که تاريخ ساخته و خود بخشی از تاریخ است. تاریخ ٢٦ فروردين، تولد اين مرد تاريخ است که تاريخ و فرهنگ زادگاهش را به تاريخ گزارش کرد و مجال معرفي مردمانش را توسط شرق شناسان را نداد و آن گونه که شايسته بود، خود به معرفي و ثبت شکوه تاريخي آن همت گماشت و نوشت.
محمدعلی سلطانی، تاريخ را در سطح شکوه و ابهت آن و بازیگرانش _ که مردم بودند- نوشت و این بزرگي را آن گونه شایسته به تاريخ معرفي کرد که خود اينک در اين کار تاريخي، نه تنها تاریخ نگاری ارزشمند، بلکه تاريخ مهم ما به شمار ميرود و نامش را در تاريخ جاودانه کرده است؛ مردي که حضور بزرگان و انديشمنداني چون سيد محمدطاهر هاشمي و سيدمحمد شيخالاسلام کردستان(استاد دانشگاه تهران) را درک کرد و با تعمق در تاريخ خوشنويسي، عرفان و فرهنگ منطقه،اين سرمايههاي جاودان و غير قابل قيمت گذاري را براي نسل آينده ديارش و فرهنگ دوستان حکاکي تاريخي کرد و اينک چون دري گرانبها خود و آثارش در تارک تاريخ ميدرخشند.
حدیقهنگار باغ تاریخ کرماشان، اينک چون درختي کهنسال، چنان سر به زير و مثمر است که هرگونه موانست و همنشيني با او براي همنشينانش افتخار و بلکه تاريخ سازي است. چنانکه سال گذشته و در زادگاهش روانسر خياباني به نام او ثبت کردند، پيشتر ديگران ارجنامه او را منتشر و برايش بزرگداشت گرفتند و يا در شهر سنندج در زمره مشاهير کرد، در حضور بزرگان کردزبان و بلکه ايران زمين، مورد تجليل قرار گرفت.
سلطاني تاريخ رابه خوبي شناخته و از پس آن برآمده و بي دليل نيست که اين کردپژوه را به پاس چهلسال تاريخ نگاري خلاانه و تعمق تاريخي خستگي ناپذير به عنوان "پدر تاريخ کرمانشاهان" معرفي کنند. او تاريخ را چنان کاويده و هر ساعت و لحظهاش را با بخشي ارزشمند از تاريخ گذرانده که کليدواژهها، عکسها و ديدارهايش ، این روزها هرکدام مبنايي براي ورود دانشگاهي و پژوهشگرانه و برگزاري همايشهاي علمي شده است. در همين شهر سنندج و به هنگام بازگشت استاد مظهر خالقي، او شماري از هنرمندان، از بوستان مشاهير کرد که با مجسمههاي هادي ضياءالديني آراسته شده، بازديد کردند و استاد سلطاني چنان بداهه گويانه، هريک از اين بزرگان را با جزئیات عميق ، معرفي ميکرد که گويي که با هريک سالها زيسته است. در آن روزتاریخی، استانداران سلیمانیه و سنندج(کردستان ایران) ، خبرنگارن و "جنتملمن" هنر موسیقی استاد خالقی حضور داشتند. اين رويداد ارزشمند تفرهنگی، به تاریخ ١٢ تير ١٣٩٨ در جريان کنگره جهاني مشاهير و مفاخر کُرد در دانشگاه کردستان بر ميگردد که سلطاني خود از آن بزرگان بود و ماندگار شد.
بزرگي نام اين کردپژوه در زمينه ادبيات، تاريخ و اديان و مذاهب زادگاهش کرمانشاه و بعضا کردستانات چنان بر فعاليتهاي ديگر او سايه انداخته که حضورش در آيينهاي بزرگداشت، همايشهاي علمي، و سنن مردمي و يا تدريسش مراکز آموزش عالي به تدريس علوم انساني و سخنان انتقادي و روشنگرانهاش کمتر به چشم آيد، چنانکه چندي پيش در آيين بدرود هميشگي خواهرش، در يک سخنراني در مسجد شافعي کرمانشاه از حاشيه رفتن اهلسنت در کرمانشاه بر اساس اسناد تاريخي،لب به شکوه و شکايت گشود. نام بلند این تاریخ نگار کرد چنان درخشید که در ٢٦ فروردین ١٤٠٣ همزمان با زادروز محمدعلي سلطاني شهرداري روانسر در مراسمي بلواري را در اين شهر از استان کرمانشاه به نام "بلوار محمدعلي سلطاني" نامگذاري کرد.
سلطاني زندگی پرکار و پیراستهای داشته است. او همزمان با تحصيلات رايج مدرسه در کرماشان، علوم مذهبي را نيز پي گرفت و نزد اساتيدي چون سيد محمدطاهر هاشمي و سيدمحمد شيخالاسلام کردستان(تلمذ کرد. محمدعلي در دانشگاه تهران، عرفان و فلسفه را نزد غلامرضا کيوان سميعي شاگرد عباسعلي کيوان قزويني آموخت و تا مقطع دکترا، دست از طلب دانش برنداشت و سال ١٣٦٣ با فريبا مقصودي ازدواج کرد و در تهران ساکن شد.گرچه سلطاني را با کتاب مشهور و چند جلدي سياه رنگ تاريخ مفصل کرمانشاهان ميشناسند که پژوهش برتر در ياران و اقليم کردستان عراق شد، اما "مناجاتهاي جاويدان ادب کردي" اولين کتابش بود که نخستين بار در سال ١٣٦٢ منتشر کرد و بواسطهی آن ، خبر ورود اندیشمندی عمیق نگر به جهان کردها و ایرانیان منتشر شد.
@ghasrefarhad
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
👍1
Forwarded from سیروان
🔷 تولد تاريخ / ٦٨ سالگي استاد محمد علي سلطاني تاريخ پژوه و فرهنگنگار کرماشانی که به ٢٦ فروردين اعتبار بخشيد
✍️ #فیضالله_پیری
📍گزارش عکس صفحهاول شماره ١٣٢٣ سیروان ٣٠ فروردین ١٤٠٤ #بخش_دوم و #پایانی
سلطاني همچنين در سال ١٣٦٤ نخستين مجلد از مجموعه ٦ جلدي "حديقه سلطاني" ( احوال و آثار شاعران برجسته کرد و کرديسرايان کرماشان از عهد تيموري تا عصر حاضر) را به بازار تاريخ عرضه کرد. گزارش شده که سيد محمدطاهر هاشمي ناظر اين مجلد براي آن مقدمه نوشته است. همچنين کتابي مستند از اشعار شامي کرماشاني را منتشر کرده است. نگارنده در بررسي مقايسهاي اين نسخه با نسخه "چهپکه گول" اثر ماجد روحاني و با مقدمهي ماموستا ههژار، در قالب یک سخنرانی در دانشگاه کردستان در قالب نخستین کنگره ادبیات کردی نشان داده که این دو ، بسيار با هم متفاوت است. اين کتاب از جمله حاوي برخی اشعار است که در کتاب "چهپکه گول« نيامده است.
اگر براي يک پژوهشگر، دسترسي به تمام آثار سلطاني ممکن نباشد، اما يک جستجوي ساده در فضاي اينترنت نشان ميدهد که که او چه شاهکارهاي تاريخي براي ما ثبت و مکتوب کرده است، چنانکه "احزاب سياسي و انجمنهاي سري در کرمانشاه؛ از فراموشخانه تا خانه سياه" (دورههاي 1-5 انتخابات مجلس شوراي ملي و فريادگران بر نظام ديکتاتوري از کرمانشاه) در دو مجلد به چاپ رساند. "اسناد نهضت مشروطيت در کرمانشاهان از آرشيو آيتالله حاج محمدمهدي کرمانشاهي (فيض مهدوي) ليدرمليون کرمانشاهان" از ديگر کتابهاي ارزشمند محمد علي سلطاني فرهنگ نگار شايسته و کردپژوه کرماشاني است. نيز او راجع به کردستان عراق و نسبت کردها با تمدن ایرانی پژوهشهايي دنبال کرد که به انتشار کتاب " اوضاع سياسي اجتماعي تاريخي ايل بارزان به انضمام اسرار بارزان - اسماعيل اردلان - 1325 شمسي" و ""نقش کردها در پاسداري از فرهنگ و تمدن ايراني" منجر شد و همچنين به ترجمه "تاريخ جاف" اثر کريمبيگ فتاحبيک جاف را به فارسي همت گماشت.
"قيام و نهضت علويان زاگرس" درهمدان، کرمانشاهان، کردستان، خوزستان، آذربايجان، يا با عنوان دیگر "تاريخ تحليلي اهل حق" از ديگر شاهکارهاي تاريخي سلطاني است. سلطانی در باغ هنر و فرهنگ تاریخی خود ،در زمينهي هنر خوشنويسي نيز گرايشهاي عاشقانه عملي و تاريخ نگارانه داشت، چنانکه از استاد مرتضي نجومي فراوان آموخت و هنرمندانه با درشتی و درستی نوشت و کتابهاي "کيمياي هستي" و "سحر مبين" را منتشر کرد و روزگاري را در تحريريه گذراند و عضو هيئت تحريريه فصلنامه هنري "چليپا" به سردبيري حسين الهي قمشهاي بود.
اگر اينک اشعار شاعراني چون شامي کرمانشاني، پرتو کرمانشاهي، سيد يعقوب ماهيدشتي، سيد صالح ماهيدشتي، غلامرضاخان ارکوازي و درويش قلي کرندي و همچنين اشعار شاعران فارسي سراي کرد مانند طهماسب قليخان وحدت کرمانشاهي و ميرزا احمد الهامي کرمانشاهي را در اختيار داريم، جمله مرهون و مديون شب نخوابيها و زحمات استاد محمدعلي سلطاني هستيم، مردي که مردمي ماند و تاريخ از هنرمند و هنرمردی چون او به نيکي ياد خواهد کرد. نامش چنان بزرگ است که به 26 فروردين اعتبار بخشيده است. تولد او، تولد تاريخ است!
#پایان
@ghasrefarhad
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍️ #فیضالله_پیری
📍گزارش عکس صفحهاول شماره ١٣٢٣ سیروان ٣٠ فروردین ١٤٠٤ #بخش_دوم و #پایانی
سلطاني همچنين در سال ١٣٦٤ نخستين مجلد از مجموعه ٦ جلدي "حديقه سلطاني" ( احوال و آثار شاعران برجسته کرد و کرديسرايان کرماشان از عهد تيموري تا عصر حاضر) را به بازار تاريخ عرضه کرد. گزارش شده که سيد محمدطاهر هاشمي ناظر اين مجلد براي آن مقدمه نوشته است. همچنين کتابي مستند از اشعار شامي کرماشاني را منتشر کرده است. نگارنده در بررسي مقايسهاي اين نسخه با نسخه "چهپکه گول" اثر ماجد روحاني و با مقدمهي ماموستا ههژار، در قالب یک سخنرانی در دانشگاه کردستان در قالب نخستین کنگره ادبیات کردی نشان داده که این دو ، بسيار با هم متفاوت است. اين کتاب از جمله حاوي برخی اشعار است که در کتاب "چهپکه گول« نيامده است.
اگر براي يک پژوهشگر، دسترسي به تمام آثار سلطاني ممکن نباشد، اما يک جستجوي ساده در فضاي اينترنت نشان ميدهد که که او چه شاهکارهاي تاريخي براي ما ثبت و مکتوب کرده است، چنانکه "احزاب سياسي و انجمنهاي سري در کرمانشاه؛ از فراموشخانه تا خانه سياه" (دورههاي 1-5 انتخابات مجلس شوراي ملي و فريادگران بر نظام ديکتاتوري از کرمانشاه) در دو مجلد به چاپ رساند. "اسناد نهضت مشروطيت در کرمانشاهان از آرشيو آيتالله حاج محمدمهدي کرمانشاهي (فيض مهدوي) ليدرمليون کرمانشاهان" از ديگر کتابهاي ارزشمند محمد علي سلطاني فرهنگ نگار شايسته و کردپژوه کرماشاني است. نيز او راجع به کردستان عراق و نسبت کردها با تمدن ایرانی پژوهشهايي دنبال کرد که به انتشار کتاب " اوضاع سياسي اجتماعي تاريخي ايل بارزان به انضمام اسرار بارزان - اسماعيل اردلان - 1325 شمسي" و ""نقش کردها در پاسداري از فرهنگ و تمدن ايراني" منجر شد و همچنين به ترجمه "تاريخ جاف" اثر کريمبيگ فتاحبيک جاف را به فارسي همت گماشت.
"قيام و نهضت علويان زاگرس" درهمدان، کرمانشاهان، کردستان، خوزستان، آذربايجان، يا با عنوان دیگر "تاريخ تحليلي اهل حق" از ديگر شاهکارهاي تاريخي سلطاني است. سلطانی در باغ هنر و فرهنگ تاریخی خود ،در زمينهي هنر خوشنويسي نيز گرايشهاي عاشقانه عملي و تاريخ نگارانه داشت، چنانکه از استاد مرتضي نجومي فراوان آموخت و هنرمندانه با درشتی و درستی نوشت و کتابهاي "کيمياي هستي" و "سحر مبين" را منتشر کرد و روزگاري را در تحريريه گذراند و عضو هيئت تحريريه فصلنامه هنري "چليپا" به سردبيري حسين الهي قمشهاي بود.
اگر اينک اشعار شاعراني چون شامي کرمانشاني، پرتو کرمانشاهي، سيد يعقوب ماهيدشتي، سيد صالح ماهيدشتي، غلامرضاخان ارکوازي و درويش قلي کرندي و همچنين اشعار شاعران فارسي سراي کرد مانند طهماسب قليخان وحدت کرمانشاهي و ميرزا احمد الهامي کرمانشاهي را در اختيار داريم، جمله مرهون و مديون شب نخوابيها و زحمات استاد محمدعلي سلطاني هستيم، مردي که مردمي ماند و تاريخ از هنرمند و هنرمردی چون او به نيکي ياد خواهد کرد. نامش چنان بزرگ است که به 26 فروردين اعتبار بخشيده است. تولد او، تولد تاريخ است!
#پایان
@ghasrefarhad
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
👍4❤1
*نامهی استعفای فیضالله پیری از سردبیری سیروان #بخش_اول
جناب آقاي مهندس محمد امين زاده
مديرعامل محترم سازمان همياري شهرداريهاي كردستان
(صاحب امتیاز هفته نامه سیروان)
با سلام و احترام
بدینوسیله به پیوست این دو صفحه نامه، چک شماره645432 مورخه16/01/1404 مربوط به بانک رفاه که به نام اضافه کاری اسفندماه پرسنل بیدفاع هفته نامه سیروان صادر شده و ما آن را تداوم ظلم ، اهانت به خود و اعلان جنگ با روزنامهنگاری تلقی میکنیم، به محضر جنابعالی عودت داده میشود، باشد که اگر صدایمان چون همیشه به جایی نرسید، بازیگران موثر در توسعه روزنامهنگاری و نوع نگرش آنها را به تاریخ معرفی کنیم.
استحضار دارید که چهار نیاز حداقلی سیروان را با حضور حضرتعالی و نماینده استاندار محترم مطرح کردیم که اگر تامین شود، تازه آن وقت ما میتوانیم از نظر پیشرفت به 15 سال قبل برسیم (از طلا شدن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید). از میان این مطالبه چهارگانه ، اعمال تعطیل کاری برای پرسنل، خرید تجهیزات اولیه برای نشریه و اضافه شدن دو نفر پرسنل فنی به این مجموعه را نپذیرفتید ، صرفا قول دادید، دست کم حق اضافهکاری را بدون تغییر، طبق لیست ارسالی از سیروان پرداخت کنید. اما چک مورد اشاره نشان داد که به این تعهد و وعده حداقلی خود نیز وفادار نمانده و آن را تغییر دادهاید. دردا و دریغا حتی حاضر نیستید که از محل درآمدهای سیروان به این تعهد عمل کنید!
هدف این نامه، صرفا ارسال چند برگ کاغذ و پرسش از کاهش چندتومان پرسنل همکاران من نیست ، مراد من، گزارش "ظلم" به تاریخ است که با هویت تداوم ستمهای دولت سیزدهم در دولت چهاردهم و در حق همکاران سیروان و مهمتر از آن شغل شریف روزنامهنگاری اعمال میشود. اگرچه میدانم تاریخ در بزنگاهی بد، ما و شما را به هم رساند و شما وارث مشکلات زیادی در آن سازمان هستید، اما مجبورم به تاریخ گزارش کنم که دریغ که ادامه دهنده ظلم بودید و مجموعه تحت مدیریت حضرتعالی از درک آنچه بر سیروان میگذرد، تاکنون عاجز مانده است. ما با این نگاه و نگرش عهد بوقی ( که مورد استهزاء و مطایبهی شهروند پرسشگر و پژوهشگر جهان جدید است) مشکل داریم که همچنان دادن اعتبار به رسانه را هزینه میداند و قراردادهای عصر گاوآهن را برای روزنامهنگار میفرستد که امضاء کند. کافیست نگاهی به همین قراردادهایی که فرستادهاید بیندازید که چه میگویم. اگروقت و انرژیای که برای دریافت حقوق حداقلی، صرف بروکراسی اداری و مکاتبه با مجموعهی فرسوده ، بیمار و بیانگیزه تحت مدیریت حضرتعالی میکنیم، صرف روزنامهنگاری کنیم، به گمانم، "تغییر" در نتیجه کار ما و در لابلای صفحات مشهود خواهد شد. ما را چنان درگیر باتلاق اداری غیر مرتبط با روزنامهنگاری کردهاید که دیگر نیاز نیست، شغل سخت رسانهنگاری ، جان ما را به لب برساند. تاکنون هم اگر تاب آوردهایم، در شگفتیم! " شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم / ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود".
فیضالله پیری
جانشین مدیرمسئول و سردبیر سیروان
شماره: 2836 تاريخ:17/01/1404
رونوشت: مدیرمسئول محترم هفته نامه سیروان جناب آقای احمدنژاد
@ghasrefarhad
جناب آقاي مهندس محمد امين زاده
مديرعامل محترم سازمان همياري شهرداريهاي كردستان
(صاحب امتیاز هفته نامه سیروان)
با سلام و احترام
بدینوسیله به پیوست این دو صفحه نامه، چک شماره645432 مورخه16/01/1404 مربوط به بانک رفاه که به نام اضافه کاری اسفندماه پرسنل بیدفاع هفته نامه سیروان صادر شده و ما آن را تداوم ظلم ، اهانت به خود و اعلان جنگ با روزنامهنگاری تلقی میکنیم، به محضر جنابعالی عودت داده میشود، باشد که اگر صدایمان چون همیشه به جایی نرسید، بازیگران موثر در توسعه روزنامهنگاری و نوع نگرش آنها را به تاریخ معرفی کنیم.
استحضار دارید که چهار نیاز حداقلی سیروان را با حضور حضرتعالی و نماینده استاندار محترم مطرح کردیم که اگر تامین شود، تازه آن وقت ما میتوانیم از نظر پیشرفت به 15 سال قبل برسیم (از طلا شدن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید). از میان این مطالبه چهارگانه ، اعمال تعطیل کاری برای پرسنل، خرید تجهیزات اولیه برای نشریه و اضافه شدن دو نفر پرسنل فنی به این مجموعه را نپذیرفتید ، صرفا قول دادید، دست کم حق اضافهکاری را بدون تغییر، طبق لیست ارسالی از سیروان پرداخت کنید. اما چک مورد اشاره نشان داد که به این تعهد و وعده حداقلی خود نیز وفادار نمانده و آن را تغییر دادهاید. دردا و دریغا حتی حاضر نیستید که از محل درآمدهای سیروان به این تعهد عمل کنید!
هدف این نامه، صرفا ارسال چند برگ کاغذ و پرسش از کاهش چندتومان پرسنل همکاران من نیست ، مراد من، گزارش "ظلم" به تاریخ است که با هویت تداوم ستمهای دولت سیزدهم در دولت چهاردهم و در حق همکاران سیروان و مهمتر از آن شغل شریف روزنامهنگاری اعمال میشود. اگرچه میدانم تاریخ در بزنگاهی بد، ما و شما را به هم رساند و شما وارث مشکلات زیادی در آن سازمان هستید، اما مجبورم به تاریخ گزارش کنم که دریغ که ادامه دهنده ظلم بودید و مجموعه تحت مدیریت حضرتعالی از درک آنچه بر سیروان میگذرد، تاکنون عاجز مانده است. ما با این نگاه و نگرش عهد بوقی ( که مورد استهزاء و مطایبهی شهروند پرسشگر و پژوهشگر جهان جدید است) مشکل داریم که همچنان دادن اعتبار به رسانه را هزینه میداند و قراردادهای عصر گاوآهن را برای روزنامهنگار میفرستد که امضاء کند. کافیست نگاهی به همین قراردادهایی که فرستادهاید بیندازید که چه میگویم. اگروقت و انرژیای که برای دریافت حقوق حداقلی، صرف بروکراسی اداری و مکاتبه با مجموعهی فرسوده ، بیمار و بیانگیزه تحت مدیریت حضرتعالی میکنیم، صرف روزنامهنگاری کنیم، به گمانم، "تغییر" در نتیجه کار ما و در لابلای صفحات مشهود خواهد شد. ما را چنان درگیر باتلاق اداری غیر مرتبط با روزنامهنگاری کردهاید که دیگر نیاز نیست، شغل سخت رسانهنگاری ، جان ما را به لب برساند. تاکنون هم اگر تاب آوردهایم، در شگفتیم! " شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم / ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود".
فیضالله پیری
جانشین مدیرمسئول و سردبیر سیروان
شماره: 2836 تاريخ:17/01/1404
رونوشت: مدیرمسئول محترم هفته نامه سیروان جناب آقای احمدنژاد
@ghasrefarhad
👍4
**نامهی استعفای فیضالله پیری از سردبیری سیروان #بخش_دوم_و_پایانی
هر ناهمانی با ذائقه و مطالبات ما ، چون بمبی روانی است که روان و هیمنه ما را میشکند ، تاب آوری عاشقانه ما را میکشد و هزار بار ما را از درون ویران میکند. چنانکه بارها فروریختهایم. قابل کتمان نیست که من در این سالهای سی روزنامهنگاری و در این ماههای سهگانه مدیریت شما – بلکه بیشتر- که به این سازمان ویران شده پای نهادهاید، من و همکارانم روزی چند بار مرگ را تجربهکردهایم. دست کم خود نمادی از این تراژدی و تجربههای سخت هستم که بعد از نزدیک به سه دهه تجربه روزنامهنگاری که دو دههی آن با سیروان گذشت ، میتوانستم نسبت به زندگی مردم بیخیال ، و امورات شخصی خود را پیگیر باشم، اما بارها مرگ روانی روزانه را به جان خریدم ، بلکه بتوانم در زندگی مردم، گره گشایی و در جامعه ایجاد انگیزه و امید کنم و در تغییر موثر باشم ، اما اینک باید اعتراف کنم که دیگر نمیتوانم و آنچه من درخیال دارم ، با این نگرش ممکن نیست.صرفا به لطف باری ، محبت مردم و البته به وجدان خودم دلخوشم که نه امتیازی به نام مردم برای خود گرفتم و نه با سوءاستفاده از شغل مطبوعاتی و روزنامهنگاری، کیسهای برای خود دوختم ، چنانکه دیگران دوختند. هم اکنون نیز چنانکه میدانید، ما و همکاران سیروان بعد از دو دهه روزنامهنگاری پاک و نیالودگی به هرگونه معامله، همچنان به شام شب محتاجیم و البته "گهی چاشت نداریم وگهی شام نداریم وخوشیم"!
در دومین دورهی تجربه مدیریتیام در سیروان که برخلاف خواستهی خودم و صرفا برای انتفاع عمومی و پاسخ به محبت همکاران بود، باید اعلام کنم اگر در شش ماه گذشته، سیروان برای جامعه نماد امید و زندگی بوده، اینک برای ما نماد تحقیر و شکستن عزت نفس ماست و صدای خرد شدن استخوانهایمان را در لابلای صفحات میشنویم. دیگر اما، خسته شدهایم و تاب آوری ما به پایان رسیده است. شخصا حاضر نیستم این ظلم را بپذیرم و تن به این بازی سخیف و حقارت آلود بدهم ، زیرا روح بیقرار من تاب تحمل این قفس تنگ و تاریخ ستیز را ندارد. بدینوسیله به منظور دفاع از ساحت روزنامهنگاری و جلوگیری از تداوم ظلم و پایمال شدن حق همکاران مظلوم ، استعفای خود را از جایگاه سردبیر و جانشین مدیرمسئول سیروان اعلام میکنم؛ باشد اگر از این به بعد سیروان افتخاری کسب کرد، به نام افرادی دیگر باشد که مترصد و مشتاقاند به هر قیمت نامشان و در واقع نانشان به نام سیروان در تاریخ ثبت شود.
بی مزد و منت بود هرخدمتی که کردیم
یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت.
فیضالله پیری
جانشین مدیرمسئول و سردبیر سیروان
شماره: 2836 تاريخ:17/01/1404
رونوشت: مدیرمسئول محترم هفته نامه سیروان جناب آقای احمدنژاد
@ghasrefarhad
هر ناهمانی با ذائقه و مطالبات ما ، چون بمبی روانی است که روان و هیمنه ما را میشکند ، تاب آوری عاشقانه ما را میکشد و هزار بار ما را از درون ویران میکند. چنانکه بارها فروریختهایم. قابل کتمان نیست که من در این سالهای سی روزنامهنگاری و در این ماههای سهگانه مدیریت شما – بلکه بیشتر- که به این سازمان ویران شده پای نهادهاید، من و همکارانم روزی چند بار مرگ را تجربهکردهایم. دست کم خود نمادی از این تراژدی و تجربههای سخت هستم که بعد از نزدیک به سه دهه تجربه روزنامهنگاری که دو دههی آن با سیروان گذشت ، میتوانستم نسبت به زندگی مردم بیخیال ، و امورات شخصی خود را پیگیر باشم، اما بارها مرگ روانی روزانه را به جان خریدم ، بلکه بتوانم در زندگی مردم، گره گشایی و در جامعه ایجاد انگیزه و امید کنم و در تغییر موثر باشم ، اما اینک باید اعتراف کنم که دیگر نمیتوانم و آنچه من درخیال دارم ، با این نگرش ممکن نیست.صرفا به لطف باری ، محبت مردم و البته به وجدان خودم دلخوشم که نه امتیازی به نام مردم برای خود گرفتم و نه با سوءاستفاده از شغل مطبوعاتی و روزنامهنگاری، کیسهای برای خود دوختم ، چنانکه دیگران دوختند. هم اکنون نیز چنانکه میدانید، ما و همکاران سیروان بعد از دو دهه روزنامهنگاری پاک و نیالودگی به هرگونه معامله، همچنان به شام شب محتاجیم و البته "گهی چاشت نداریم وگهی شام نداریم وخوشیم"!
در دومین دورهی تجربه مدیریتیام در سیروان که برخلاف خواستهی خودم و صرفا برای انتفاع عمومی و پاسخ به محبت همکاران بود، باید اعلام کنم اگر در شش ماه گذشته، سیروان برای جامعه نماد امید و زندگی بوده، اینک برای ما نماد تحقیر و شکستن عزت نفس ماست و صدای خرد شدن استخوانهایمان را در لابلای صفحات میشنویم. دیگر اما، خسته شدهایم و تاب آوری ما به پایان رسیده است. شخصا حاضر نیستم این ظلم را بپذیرم و تن به این بازی سخیف و حقارت آلود بدهم ، زیرا روح بیقرار من تاب تحمل این قفس تنگ و تاریخ ستیز را ندارد. بدینوسیله به منظور دفاع از ساحت روزنامهنگاری و جلوگیری از تداوم ظلم و پایمال شدن حق همکاران مظلوم ، استعفای خود را از جایگاه سردبیر و جانشین مدیرمسئول سیروان اعلام میکنم؛ باشد اگر از این به بعد سیروان افتخاری کسب کرد، به نام افرادی دیگر باشد که مترصد و مشتاقاند به هر قیمت نامشان و در واقع نانشان به نام سیروان در تاریخ ثبت شود.
بی مزد و منت بود هرخدمتی که کردیم
یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت.
فیضالله پیری
جانشین مدیرمسئول و سردبیر سیروان
شماره: 2836 تاريخ:17/01/1404
رونوشت: مدیرمسئول محترم هفته نامه سیروان جناب آقای احمدنژاد
@ghasrefarhad
❤2👍2
Forwarded from سیروان
🔹سیروان در راستای اطلاع رسانی، تحولات یک ماه اخیر را با مخاطبان در میان میگذارد.
اگر امکان انتشار در سیروان نبود و مطالب حذف شد، کانال #قصرفرهاد #فیضالله_پیری را دنبال کنید
@ghasrefarhad
@sirwan_weekly
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
اگر امکان انتشار در سیروان نبود و مطالب حذف شد، کانال #قصرفرهاد #فیضالله_پیری را دنبال کنید
@ghasrefarhad
@sirwan_weekly
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
🔹از فیضالله پیری به آرش لهونی
آقای استاندار!
آیا میدانید در زمان زعامت شما در کردستان و برای اولین بار در تاریخ، دو شماره است که سیروان منتشر نمیشود؟
به شرافت قلم سوگند، اگر موضوع را مهم بدانید و با نگرانی آنرا درک وتحلیل کنید، لیوان آب را زمین میگذارید و به دنبال پاسخ این سوال میروید.
سیروان، تاریخ و فرهنگ و چشم و چراغ این دیار است. کمش مپندارید. دیدید علمای عمران و همکاران آبادانی شما، چگونه اشتیاق و تمایل دارند چشمه را کور کنند؟ اگر تدبیری اندیشیده نشود و شجاعانه جراحی نکنید، پیامدهای این اشتیاق به ویرانی، فقط به سیروان ختم نخواهد شد، بلکه تا نقطهی آرامش ذهنی و استراحت روز و شب شما خواهد آمد و قرار را به بیقراری تبدیل میکند. مشکل را با مشکل بزرگتر دیگر، مدیریت نکنید. مشکلاتی دیگر پیش روی است. دقیقا دومینو است! جراحی هزینه و درد دارد. گربه را دم حجله بکشید و نگذارید این ننگ در تاریخ به نام شما ثبت و تمام شود. طبق سنت امام علی (ع) به دهن مزوران ، مجیزگویان و ریاکاران خاک بپاشید. این هنرمندان که میبینی، ابرمردانند گردشیرینی!
سیروان، اکنون دیگر چراغ امید و شادی نیست، بیت الاحزان است. سخنانی دیگری هست که باید بدون واسطه بشنوید. فعلا بجنبید که خیلی زود، دیر میشود!
📍آفای #شیروان_یاری ادمین دیگر سیروان ، با سلام، لطفا راسخ باشید و با دستور غیرمطبوعاتی دیگران، حقیقت را پاک و سانسور نفرمایید.
٢٧ اردیبهشت ١٤٠٤
#سیروان
#بیت_الاحزان
#علمای_عمران
@sirwan_weekly
آقای استاندار!
آیا میدانید در زمان زعامت شما در کردستان و برای اولین بار در تاریخ، دو شماره است که سیروان منتشر نمیشود؟
به شرافت قلم سوگند، اگر موضوع را مهم بدانید و با نگرانی آنرا درک وتحلیل کنید، لیوان آب را زمین میگذارید و به دنبال پاسخ این سوال میروید.
سیروان، تاریخ و فرهنگ و چشم و چراغ این دیار است. کمش مپندارید. دیدید علمای عمران و همکاران آبادانی شما، چگونه اشتیاق و تمایل دارند چشمه را کور کنند؟ اگر تدبیری اندیشیده نشود و شجاعانه جراحی نکنید، پیامدهای این اشتیاق به ویرانی، فقط به سیروان ختم نخواهد شد، بلکه تا نقطهی آرامش ذهنی و استراحت روز و شب شما خواهد آمد و قرار را به بیقراری تبدیل میکند. مشکل را با مشکل بزرگتر دیگر، مدیریت نکنید. مشکلاتی دیگر پیش روی است. دقیقا دومینو است! جراحی هزینه و درد دارد. گربه را دم حجله بکشید و نگذارید این ننگ در تاریخ به نام شما ثبت و تمام شود. طبق سنت امام علی (ع) به دهن مزوران ، مجیزگویان و ریاکاران خاک بپاشید. این هنرمندان که میبینی، ابرمردانند گردشیرینی!
سیروان، اکنون دیگر چراغ امید و شادی نیست، بیت الاحزان است. سخنانی دیگری هست که باید بدون واسطه بشنوید. فعلا بجنبید که خیلی زود، دیر میشود!
📍آفای #شیروان_یاری ادمین دیگر سیروان ، با سلام، لطفا راسخ باشید و با دستور غیرمطبوعاتی دیگران، حقیقت را پاک و سانسور نفرمایید.
٢٧ اردیبهشت ١٤٠٤
#سیروان
#بیت_الاحزان
#علمای_عمران
@sirwan_weekly
❤7👍1👎1
سیروان
🔹سیروان در راستای اطلاع رسانی، تحولات یک ماه اخیر را با مخاطبان در میان میگذارد. اگر امکان انتشار در سیروان نبود و مطالب حذف شد، کانال #قصرفرهاد #فیضالله_پیری را دنبال کنید @ghasrefarhad @sirwan_weekly #سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
🔹 این مطلب از کانال سیروان حذف شد.
من #فیضالله_پیری امکان انتشار مطلب در سیروان را ندارم و به عنوان ادمین حذف شدم. هم اکنون کانال سیروان توسط مالک و ادمین محترم #شیروان_یاری اداره میشود.
بیانیه خداحافظی من از سیروان به زودی. منتشر میشود.
سپاس از دوستانی که احوالپرسی کردند.
#قصرفرهاد
#علمای_عمران
#سیروان
@ghasrefarhad
من #فیضالله_پیری امکان انتشار مطلب در سیروان را ندارم و به عنوان ادمین حذف شدم. هم اکنون کانال سیروان توسط مالک و ادمین محترم #شیروان_یاری اداره میشود.
بیانیه خداحافظی من از سیروان به زودی. منتشر میشود.
سپاس از دوستانی که احوالپرسی کردند.
#قصرفرهاد
#علمای_عمران
#سیروان
@ghasrefarhad
❤7👍1👎1
قصرفرهاد/ فیضالله پیری
🔹از فیضالله پیری به آرش لهونی آقای استاندار! آیا میدانید در زمان زعامت شما در کردستان و برای اولین بار در تاریخ، دو شماره است که سیروان منتشر نمیشود؟ به شرافت قلم سوگند، اگر موضوع را مهم بدانید و با نگرانی آنرا درک وتحلیل کنید، لیوان آب را زمین میگذارید…
🔹این متن به فاصله یک ساعت ، سه بار در سیروان منتشر ، اما توسط مالک محترم کانال حذف شد.
#برای_تاریخ
@ghasrefarhad
#برای_تاریخ
@ghasrefarhad
😱4
Forwarded from پایگاه خبری تحلیلی واکاوی
✔️زنگ خطر برای رسانه با سابقه کردستان؛ آیا سیروان از بحران عبور میکند؟
🔹هفتهنامه سیروان که طی بیش از بیست سال گذشته استان کردستان و استانهای همجوار (آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام) تحت پوشش داشته، همواره نقش مؤثری در بازتاب مطالبات مردمی و تحلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و عمرانی ایفا کرده است. با این حال، در یک ماه اخیر تحولات نگرانکنندهای در این نشریه رخ داده است.
🔹از ابتدای مهرماه ۱۴۰۳ و با آمدن استاندار جدید، سردبیری نشریه به فیضالله پیری از روزنامهنگاران با سابقه و با سلیقه سیروان سپرده شد. آنزمان، پیری در مطلبی از تغییر رویه سیروان خبر داد و نوشت: “تیتر سفارشی نخواهد پذیرفت و سیروان دیگر آلبوم شخصی هیچ مسئولی نخواهد بود”.
🔹حالا در دو هفته گذشته این نشریه شمارههای جدید خود را به دلایلی که برای واکاوی معلوم نیست منتشر نکرده است و این در حالی است که مشکلات مالی و اختلافسلیقه میان مدیران رسانه و برخی مسئولان دولتی نیز مزید بر علت شدهاند. این وضعیت سبب نگرانیهای جدی در میان فعالان رسانهای و مخاطبان وفادار سیروان شده است...
🔸 کامل در وبسایت واکاوی بخوانید.
@vakawii
🔹هفتهنامه سیروان که طی بیش از بیست سال گذشته استان کردستان و استانهای همجوار (آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام) تحت پوشش داشته، همواره نقش مؤثری در بازتاب مطالبات مردمی و تحلیل مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و عمرانی ایفا کرده است. با این حال، در یک ماه اخیر تحولات نگرانکنندهای در این نشریه رخ داده است.
🔹از ابتدای مهرماه ۱۴۰۳ و با آمدن استاندار جدید، سردبیری نشریه به فیضالله پیری از روزنامهنگاران با سابقه و با سلیقه سیروان سپرده شد. آنزمان، پیری در مطلبی از تغییر رویه سیروان خبر داد و نوشت: “تیتر سفارشی نخواهد پذیرفت و سیروان دیگر آلبوم شخصی هیچ مسئولی نخواهد بود”.
🔹حالا در دو هفته گذشته این نشریه شمارههای جدید خود را به دلایلی که برای واکاوی معلوم نیست منتشر نکرده است و این در حالی است که مشکلات مالی و اختلافسلیقه میان مدیران رسانه و برخی مسئولان دولتی نیز مزید بر علت شدهاند. این وضعیت سبب نگرانیهای جدی در میان فعالان رسانهای و مخاطبان وفادار سیروان شده است...
🔸 کامل در وبسایت واکاوی بخوانید.
@vakawii
👍6
پایگاه خبری تحلیلی واکاوی
✔️زنگ خطر برای رسانه با سابقه کردستان؛ آیا سیروان از بحران عبور میکند؟ 🔹هفتهنامه سیروان که طی بیش از بیست سال گذشته استان کردستان و استانهای همجوار (آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام) تحت پوشش داشته، همواره نقش مؤثری در بازتاب مطالبات مردمی و تحلیل مسائل…
#بازتاب
✍🏻 در اولین سرمقاله گفته بودم که «تیتر سفارشی نخواهم پذیرفت و سیروان دیگر آلبوم شخصی هیچ مسئولی نخواهد بود»
یک روز مدیرمسئول -آقای احمدی نژاد - گفت که ٣٩ عکس استاندار را در یک شماره دیدم و هرچه گشتم نتوانستم چهلمی را پیدا کنم.
از بستر این ویرانه آمدیم و ظاهرا به همبن #آلبوم_شخصی و #نجارنامه علاقه دارند.
من به این نان و نام ننگ نزدیک نخواهم شد.
@ghasrefarhad
✍🏻 در اولین سرمقاله گفته بودم که «تیتر سفارشی نخواهم پذیرفت و سیروان دیگر آلبوم شخصی هیچ مسئولی نخواهد بود»
یک روز مدیرمسئول -آقای احمدی نژاد - گفت که ٣٩ عکس استاندار را در یک شماره دیدم و هرچه گشتم نتوانستم چهلمی را پیدا کنم.
از بستر این ویرانه آمدیم و ظاهرا به همبن #آلبوم_شخصی و #نجارنامه علاقه دارند.
من به این نان و نام ننگ نزدیک نخواهم شد.
@ghasrefarhad
👍14👎2