👾 Geek Engineers
536 subscribers
54 photos
46 files
352 links
👾 Extremist software engineering guidance for Geeks.

Website:
https://geekengineers.netlify.app

Github:
https://github.com/geekengineers
https://github.com/tahadostifam

Community:
@geek_engineers_community
Download Telegram
100.c++.mistakes.and.how.to.avoid.them.pdf
40.5 MB
ویدیوشم اینجا هست (مصاحبه با خود Rich Yonts)
👾3
Think Like a CTO - MEAP Version 2 (Alan Williamson).pdf
4.3 MB
Addressing myself: Thing Like a CTO Idiot!!
🔥3
👾 Geek Engineers
Think Like a CTO - MEAP Version 2 (Alan Williamson).pdf
مدیر فنی همیشه معمار سیستم‌های آینده است، نه فقط حل‌کننده مشکلات امروز.

کیفیت تصمیم‌گیری فنی مهم‌تر از مهارت برنامه‌نویسی است.

هر معماری باید با هزینه نگه‌داری‌اش سنجیده شود.

مدیر فنی باید «تصمیم‌های برگشت‌ناپذیر» را با وسواس دو برابر بررسی کند.

فرهنگ مهندسی را مدیر فنی می‌سازد، نه ابزارها.

اسناد خوب، سریع‌تر از استخدام افراد جدید تیم را مقیاس می‌دهد.

مدیر فنی همیشه سناریوهای شکست را پیش از ساخت پیش‌بینی می‌کند.

افزایش سرعت تیم از طریق کاهش پیچیدگی است، نه اضافه‌کردن نیرو.

امنیت چیزی نیست که در انتها اضافه شود؛ باید از ابتدا طراحی شود.

مدیر فنی باید بتواند «چرا»ی هر تصمیم را به‌وضوح توضیح دهد.

تکنولوژی جدید فقط زمانی ارزش دارد که ارزش تجاری ایجاد کند.

مدیر فنی باید برای معماری شاخص‌های اندازه‌گیری عملکرد تعریف کند.

بدهی فنی حذف نمی‌شود؛ مدیریت می‌شود.
مدیر فنی از طریق شفافیت اعتماد می‌سازد، نه کارهای قهرمانانه.

مدیر فنی حرفه‌ای بازخورد سخت را زودتر و بهتر می‌شنود.
تصمیم‌های معماری باید مستقل از افراد کلیدی قابل دفاع باشند.

مدیر فنی باید توانایی مذاکره با مدیرعامل، مالی و محصول را داشته باشد.

باعععع MVP باید حداقلی اما درست طراحی شده باشد، نه عجولانه.

مدیر فنی زمانی حرفه‌ای است که بداند کجا «نه» بگوید.
یک تصمیم خوب فنی زمانی درست است که تیم بتواند آن را اجرا کند.
🔥10
Forwarded from Mathematical Musings
می گه: با افرادی که رویایی دارند ولی ریاضی نمی دونند، با احتیاط برخورد کن.
به افرادی که رویایی ندارند ولی کلی ریاضی بلدند، اعتماد کن.
و به افرادی که هر دو رو دارند، عمیق گوش کن تا یاد بگیری.
با هر معیاری
Vladimir Voevodsky
جز دسته سوم هست.
این مصاحبه باهاش جذاب بود. جنبه هایی از زندگی و کار یه ریاضیدان که کمتر به اون اشاره می شه.

می گه ده سال روی یه مساله ای کار می کرده و پنج سال آخر رو علاقه ای به اون نداشته و به زور کار می کرده!

دو تا بحران رو هم در ریاضی تشخیص داده بود: جدایی ریاضی محض از کاربردی و اینکه زمانی می رسه که ملت می پرسند که چرا باید روی چیزهایی که کاربردی نداره تحقیق کرد و بودجه صرفش کرد(سر جریان های تائو در این چند ماه، اتفاق افتاد)
دوم پیچیدگی زیاد مقالات ریاضی که امکان بررسی اون ها رو سخت می کنه و به تدریج خطاها روی هم جمع می شند.

خودش تلاش کرد که کاربردهای جدیدی از ریاضیات پیدا کنه. فیزیک، زیست‌شناسی، شیمی، زمین‌شناسی، زبان‌شناسی و... همه راه ها رو رفت. موضوع
Historical Genetics
رو انتخاب کرد، دو سال درگیرش بود و شکست خورد! کار نتیجه ای نداشت.
یه جایی هم از مصاحبه از تجربه عجیب ۹ روز نخوابیدن خودش می گه، حدود سال ۲۰۰۷.
https://dissipativeinterpretation.substack.com/p/voevodsky-mikhailov-pt1
5👍1
منی که طرفدار (AI هیچ غلطی نمیتواند بکند) بودم (خیلی صادقانه عرض میکنم)
با اومدن Gemini 3
به شدت احساس خطر کردم.

اوضاع خیطه.
👾191🤓1
Forwarded from Mathematical Musings
خانم
Susanna Heikkilä
هستند، ریاضیدان فنلاندی.
برای حل یه مساله خیلی سخت در
Differential topology
از بافتنی استفاده کرده.
شاید فکر کنید یه چیز ساده و دم دستی بوده که اینم رفته سراغ بافتنی.
مساله رو جناب
Mikhail Gromov
در دهه ۱۹۸۰ مطرح کرده بود و نزدیک چهل سال حل نشده باقی مونده بود.
مقاله در
Annals of Mathematics
چاپ شده.
موضوع کارش
four-dimensional manifolds
هست.
بافتنی رو برای جلسه دفاع هم آماده کرده بود.
می گه مدل بافتنی توی visualization خیلی کمکم کرد و در نهایت باعث شد مساله Gromov رو حل کنم.
می گه از دوره لیسانس فهمیدم که من آدم توپولوژی هستم. استاد راهنمام خیلی خیلی بهم کمک کرد و همسرم رو در همین مسیر پیدا کردم، البته توی خونه در مورد ریاضی حرف نمی زنیم.
ایشون اولین فنلاندی هست که در مجله بسیار معتبر
Annals of Mathematics
مقاله اش چاپ می شه.
👾124👍4
Forwarded from Mathematical Musings
اصل لانه کبوتری یکی از جالب ترین و شگفت انگیزترین قضیه های ریاضی هست. خیلی ساده می گه اگر سه تا کبوتر داشته باشیم و دو تا لونه و اینا بخواند برند تو اون لونه ها، حداقل توی یکی شون دو تا کبوتر قرار می گیره. تعمیم ساده اش به m تا کبوتر و n تا لونه با فرض m بزرگتر از n و تعمیم های عجیب و غریب و پیشرفته ترش رو در کتاب ها و... نوشتند. گاهی توی مسائلی خودش رو نشون می ده که جز حیرت بر انسان نمی افزاید.
چند سال پیش مقاله ای نوشته بودند و یه ورژن کوانتومی هم از این اصل ارائه کردند
quantum pigeonhole principle
سه تا ذره کوانتومی رو توی دو تا جعبه قرار دادند، در حالی که دو تا ذره توی هیچ جعبه ای نبود!
تصویر هم عکس دو تا کبوتر آخر هست که به آخرین لونه نگاه می کنند!
https://arxiv.org/abs/1407.3194
6
Motivation? Maybe..👩‍🦯
But let's see what we gotta do, next year.
12