This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 دام تبلیغات سیاسی در فضای مجازی (مکتبخانه ۱۰)
بخشی از اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی میبینید «تبلیغات» هستند. پستهای تبلیغاتی صرفاً تجاری نیستند، بلکه گروههای سیاسی هم در شبکههای اجتماعی تبلیغ میکنند.
دهمین ویدیو / مقاله مکتبخانه به دامهای تبلیغات سیاسی در فضای مجازی میپردازد. با ذکر مثالهایی نشان داده میشود که چگونه گروههای سیاسی در ایام انتخابات بودجههای زیادی را صرف تبلیغات مجازی میکنند.
همچنین توضیح داده میشود که در هرکدام از شبکههای اجتماعی، از توییتر و فیسبوک تا اینستاگرام، مطالب تبلیغاتی چگونه از سایر مطالب جدا میشود.
🔗 متن مقاله را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۷)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #تبلیغات
بخشی از اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی میبینید «تبلیغات» هستند. پستهای تبلیغاتی صرفاً تجاری نیستند، بلکه گروههای سیاسی هم در شبکههای اجتماعی تبلیغ میکنند.
دهمین ویدیو / مقاله مکتبخانه به دامهای تبلیغات سیاسی در فضای مجازی میپردازد. با ذکر مثالهایی نشان داده میشود که چگونه گروههای سیاسی در ایام انتخابات بودجههای زیادی را صرف تبلیغات مجازی میکنند.
همچنین توضیح داده میشود که در هرکدام از شبکههای اجتماعی، از توییتر و فیسبوک تا اینستاگرام، مطالب تبلیغاتی چگونه از سایر مطالب جدا میشود.
🔗 متن مقاله را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۷)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #تبلیغات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 پاکسازی چاکرا در تلویزیون منوتو
آنچه در این برنامه تلویزیون «من و تو» از آن به عنوان «پاکسازی چاکراها» یاد میشود که در آن فردی به نام آرزو مشغول «خواندن» و «پاکسازی» چاکراهای مجریان است جایی در دنیای علم ندارد. از آنجایی که حامیان این ادعا برای بیان خود از مفاهیم علمی وام میگیرند، در دسته شبهعلم قرار میگیرد.
در انواع شیوههای مراقبه باستانی و آیین هندوئیسم باور بر این است که در بدن هر انسان ۷ مرکز دریافت انرژی وجود دارد که به آنها چاکرا میگویند. تا کنون در هیچ تحقیق و پژوهش علمی معتبر و قابل استنادی، شواهدی برای وجود آنچه چاکرا خوانده میشود ارائه نشده است.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۸) | #شبهعلم
آنچه در این برنامه تلویزیون «من و تو» از آن به عنوان «پاکسازی چاکراها» یاد میشود که در آن فردی به نام آرزو مشغول «خواندن» و «پاکسازی» چاکراهای مجریان است جایی در دنیای علم ندارد. از آنجایی که حامیان این ادعا برای بیان خود از مفاهیم علمی وام میگیرند، در دسته شبهعلم قرار میگیرد.
در انواع شیوههای مراقبه باستانی و آیین هندوئیسم باور بر این است که در بدن هر انسان ۷ مرکز دریافت انرژی وجود دارد که به آنها چاکرا میگویند. تا کنون در هیچ تحقیق و پژوهش علمی معتبر و قابل استنادی، شواهدی برای وجود آنچه چاکرا خوانده میشود ارائه نشده است.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۸) | #شبهعلم
🍁 شجرهنامه مخدوش و ادعای نادرست درباره نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم و پیامبر اسلام
در شبکههای اجتماعی تصویری از یک شجرهنامه منتشر و شایعه شده «نسب خانوادگی ملکه الیزابت به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.»
اولین بار نیست که چنین ادعایی در فضای عمومی و رسانهای منتشر میشود. این موضوع در سالهای گذشته حتی در رسانههای معتبر خارج از ایران مثل تایمز و اکونومیست نیز بازتاب داشته است.
گفته میشود منبع این شجرهنامه گفتههای یک نسبشناس نه چندان معتبر غربی و مطالبی است که سالها پیش در یک نشریه مراکشی منتشر شده است.
نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم تا اوایل قرن ۱۵ میلادی کاملاً روشن و مشخص است، اما درباره پیش از آن تردید و ابهامهایی وجود دارد.
برای اعتبارسنجی این شجرهنامه اغلبِ منابع غربی به ابهامها درباره «زیده»، که عامل ارتباط فرضی بین پادشاهی مسیحی و مسلمان اسپانیا معرفی شده، تأکید میکنند. اما ابهام بزرگ، نه «زیده»، بلکه نسب حاکمان مسلمان اندلس به پیامبر اسلام است که کل اعتبار شجرهنامه را زیر سؤال میبرد.
در شجرهنامه ادعایی، نسب حاکمان مسلمان سویل به فردی به نام «نعیم اللخمی» حاکم مسلمان اندلس رسیده. نام نعیم در تاریخ ابنخلدون نیز ذکر شده است. ابنخلدون هیچ اشارهای به نسبت اللخمی با خانواده پیامبر اسلام نکرده است.
در سایر منابع اسلامی ــ عربی «موسیبننصیر لخمی» یکی از فاتحان و اولین حاکم مسلمان سویل معرفی شده است. تبار موسیبننصیر لخمی روشن است. در هیچکدام از منابع تاریخی هم به ارتباط خانواده لخمی با فرزندان و نوادگان امام دوم شیعیان اشارهای نشده است.
با این اوصاف، به نظر میرسد آنچه گفته میشود بیپایه و اساس، و زایده ذهن و تخیل افرادی است که با کنار هم قراردادن اطلاعات درست و غلط، مدعی شدهاند «نسب ملکه بریتانیا به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.» فکتنامه به این ادعا نشان «نادرست» میدهد.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۱۹)
#⃣ #اطلاعات_غلط #شایعات
در شبکههای اجتماعی تصویری از یک شجرهنامه منتشر و شایعه شده «نسب خانوادگی ملکه الیزابت به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.»
اولین بار نیست که چنین ادعایی در فضای عمومی و رسانهای منتشر میشود. این موضوع در سالهای گذشته حتی در رسانههای معتبر خارج از ایران مثل تایمز و اکونومیست نیز بازتاب داشته است.
گفته میشود منبع این شجرهنامه گفتههای یک نسبشناس نه چندان معتبر غربی و مطالبی است که سالها پیش در یک نشریه مراکشی منتشر شده است.
نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم تا اوایل قرن ۱۵ میلادی کاملاً روشن و مشخص است، اما درباره پیش از آن تردید و ابهامهایی وجود دارد.
برای اعتبارسنجی این شجرهنامه اغلبِ منابع غربی به ابهامها درباره «زیده»، که عامل ارتباط فرضی بین پادشاهی مسیحی و مسلمان اسپانیا معرفی شده، تأکید میکنند. اما ابهام بزرگ، نه «زیده»، بلکه نسب حاکمان مسلمان اندلس به پیامبر اسلام است که کل اعتبار شجرهنامه را زیر سؤال میبرد.
در شجرهنامه ادعایی، نسب حاکمان مسلمان سویل به فردی به نام «نعیم اللخمی» حاکم مسلمان اندلس رسیده. نام نعیم در تاریخ ابنخلدون نیز ذکر شده است. ابنخلدون هیچ اشارهای به نسبت اللخمی با خانواده پیامبر اسلام نکرده است.
در سایر منابع اسلامی ــ عربی «موسیبننصیر لخمی» یکی از فاتحان و اولین حاکم مسلمان سویل معرفی شده است. تبار موسیبننصیر لخمی روشن است. در هیچکدام از منابع تاریخی هم به ارتباط خانواده لخمی با فرزندان و نوادگان امام دوم شیعیان اشارهای نشده است.
با این اوصاف، به نظر میرسد آنچه گفته میشود بیپایه و اساس، و زایده ذهن و تخیل افرادی است که با کنار هم قراردادن اطلاعات درست و غلط، مدعی شدهاند «نسب ملکه بریتانیا به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.» فکتنامه به این ادعا نشان «نادرست» میدهد.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۱۹)
#⃣ #اطلاعات_غلط #شایعات
Telegraph
شجرهنامه مخدوش و ادعای نادرست درباره نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم و پیامبر اسلام
لینک مطلب در سایت فکتنامه اگر وقت ندارید … در شبکههای اجتماعی تصویری از یک شجرهنامه منتشر و شایعه شده «نسب خانوادگی ملکه الیزابت به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.» این شایعه بیپایه و اساس است. هیچ سند و شواهد قابل تاملی وجود ندارد که نشان دهد…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 منافع مادی دروغپراکنی در فضای مجازی (مکتبخانه ۱۱)
انتشار اطلاعات گمراهکننده یا موضوعات جنجالی در فضای مجازی، همیشه با انگیزههای سیاسی صورت نمیگیرد. بسیاری اوقات منتشرکنندگان این مطالب از فریب خوردن کاربران پول در میآورند.
یازدهمین ویدیو / مقاله مکتبخانه به این موضوع میپردازد. میدانیم که گوگل و شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک از طریق تبلیغات درآمد کسب میکنند و مثلاً گوگل به عنوان مالک یوتیوب، بیش از ۵۰ درصد عایدی خود بابت تبلیغات را به کاربرانی میدهد که آن تبلیغات در کانال یوتیوبشان به نمایش در آمده.
همین موضوع برای بسیاری از کاربران انگیزه تولید ویدیوهای جنجالی و ساختگی را فراهم کرده. در این قسمت مکتبخانه مثالهایی روشن از ویديوهای جعلی پربیننده خواهید دید که پول کلانی را روانه جیب سازندگانشان کردهاند.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۲۲)
#⃣ #سواد_رسانهای #تبلیغات #رسانههای_اجتماعی
انتشار اطلاعات گمراهکننده یا موضوعات جنجالی در فضای مجازی، همیشه با انگیزههای سیاسی صورت نمیگیرد. بسیاری اوقات منتشرکنندگان این مطالب از فریب خوردن کاربران پول در میآورند.
یازدهمین ویدیو / مقاله مکتبخانه به این موضوع میپردازد. میدانیم که گوگل و شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک از طریق تبلیغات درآمد کسب میکنند و مثلاً گوگل به عنوان مالک یوتیوب، بیش از ۵۰ درصد عایدی خود بابت تبلیغات را به کاربرانی میدهد که آن تبلیغات در کانال یوتیوبشان به نمایش در آمده.
همین موضوع برای بسیاری از کاربران انگیزه تولید ویدیوهای جنجالی و ساختگی را فراهم کرده. در این قسمت مکتبخانه مثالهایی روشن از ویديوهای جعلی پربیننده خواهید دید که پول کلانی را روانه جیب سازندگانشان کردهاند.
📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.
© از: کانال فکتنامه (۱۴۰۱/۶/۲۲)
#⃣ #سواد_رسانهای #تبلیغات #رسانههای_اجتماعی
🍁 فردای حجابِ اجباری؟
(یافتههای یک پژوهش دانشگاهی: به «عُرف» اعتماد کنیم)
✍🏻 مهدی سلیمانیه:
بخشی از دینداران ایران همچنان از فردای ”اجباری نبودن“ حجاب میترسند. ️چرا؟ چون تصویر آنها از فردایی بدون اجباری بودنِ حجاب این است: شهرهایی پر از عریانیِ بیحد. پر از عیاشی بیاندازه. رهاشده و جنگلوار. زنانی که نه فقط بی روسری، که با کمترین پوشش ممکن از خانه بیرون میآیند.
آیا اینطور است؟ آیا جامعه، بدون اجبار و پلیس و گشتِ حجاب و بگیروببند، چنین وضعیتی پیدا میکند؟ اصلاً زنان غیرمعتقد به حجاب چه میپوشند؟
چند سال قبل، دانشجوی مستعد و دغدغهمندی در رشتهی پژوهش هنر، از من خواست تا استاد راهنمای پایاننامهاش باشم. حوزه مورد علاقهاش، حوزه پوشش زنان بود. قرار شد این سؤال مهم و بیپاسخ، جزو مسائل اصلی پایاننامه باشد: در شرایطِ آزادیِ انتخاب پوشش زنان، آنها در فضاهای عمومی شهر چه خواهند پوشید؟
در این پژوهش، با ۱۴ نفر از زنانِ ۱۸ تا ۳۵ ساله ساکن تهران ساعتها مصاحبههای عمیق شده بود. بنا بر منطق پژوهشهای کیفی در جامعهشناسی، تلاش شده بود تا با تیپهای مختلفی از زنان، چه به لحاظ سنی، چه نوع دینداری، چه نوع پوشش فعلی (چادری، محجبهی بدون چادر، غیرمحجبهی سادهپوش و غیرمحجبهی متفاوتپوش) و از خانوادههایی با سطح اقتصادی متفاوت مصاحبه شود. طبیعتاً یافتههای این پژوهش کیفی قابل تعمیم به تمام جامعه نیست. اما فرضیههای علمی ارزشمندی را در اختیار ما میگذارد. ای کاش که امکان سنجش علمی آن با روشهای تعمیمپذیر وجود داشت.
نتایج این پژوهش برای خود ما هم شگفتآور بود: تقریباً تمام زنان مورد مصاحبه، حدی از پوشش عرفی را در حالت آزادی کامل حجاب، رعایت میکردند. هیچکدام از آنها حتی در ذهن خود به دنبال پوششهای بسیار بازتر (نظیر پوششهای قابل مشاهده در جوامع اروپای غربی) نبودند. نوع پوشش مطلوب بخش غالب آنها، حتی در صورت نپوشیدنِ روسری، بلوز شلوار، دامن بلند یا سارافونهای ساده بود.
وقتی از آنها پرسیده شده بود که چرا در شرایط آزادی کامل در پوشش، باز هم چنین پوششی را انتخاب میکنند، پاسخ شنیدنی بود: چون خودمان اینطور راحتتریم. چون هر جایی بر حسب تشخیص خودمان از فضا و اقتضائاتش، نوع پوشش متناسب را انتخاب میکنیم.
این یافته نشان میداد که فردای آزادی حجاب و پوشش به عنوان یک حق مسلم انسانی، اصلاً عریانیهای بیحسابوکتاب نیست. جامعه، بدون اجبار و بگیروببند، خودش قاعده دارد. اسم این قاعدهی نانوشته و مهم «عرف» است: عرف محکمترین قانونِ نقضناپذیرِ هر جامعه است. عرف خودش جامعه را برای هزاران سال تنظیم کرده است.
باید گذاشت جامعه خودش بر اساس منطقِ عرف خودش را تنظیم کند: حجاب عرفی در تهران، با حجاب عرفی در دهدشتِ کهکیلویه فرق میکند. حجاب عرفی در سیستان با حجاب عرفی در مشهد و قم و یزد فرق میکند. آن کس که به اجبار میخواهد برای تمام این فضاهای متفاوت و عرفهای گوناگون، یک قانونِ اجباری یکدستکننده به نام دین و به خرج دین بسازد، اول از همه حجاب را در برابر عرف قرار میدهد. و بازنده در این میدان، حجاب است و دین. اجبار منطقِ عرف را نادیده میگیرد و افراط و تفریط و لجبازی و کینه میآفریند.
فردای آزادبودن انتخاب نوع پوشش، عریانی و هرجومرج نیست. به عرف اعتماد کنیم. عرف ستونِ جامعه است.
© از: کانال راهیانه | #فرهنگ #جامعهشناسی #جامعه
(یافتههای یک پژوهش دانشگاهی: به «عُرف» اعتماد کنیم)
✍🏻 مهدی سلیمانیه:
بخشی از دینداران ایران همچنان از فردای ”اجباری نبودن“ حجاب میترسند. ️چرا؟ چون تصویر آنها از فردایی بدون اجباری بودنِ حجاب این است: شهرهایی پر از عریانیِ بیحد. پر از عیاشی بیاندازه. رهاشده و جنگلوار. زنانی که نه فقط بی روسری، که با کمترین پوشش ممکن از خانه بیرون میآیند.
آیا اینطور است؟ آیا جامعه، بدون اجبار و پلیس و گشتِ حجاب و بگیروببند، چنین وضعیتی پیدا میکند؟ اصلاً زنان غیرمعتقد به حجاب چه میپوشند؟
چند سال قبل، دانشجوی مستعد و دغدغهمندی در رشتهی پژوهش هنر، از من خواست تا استاد راهنمای پایاننامهاش باشم. حوزه مورد علاقهاش، حوزه پوشش زنان بود. قرار شد این سؤال مهم و بیپاسخ، جزو مسائل اصلی پایاننامه باشد: در شرایطِ آزادیِ انتخاب پوشش زنان، آنها در فضاهای عمومی شهر چه خواهند پوشید؟
در این پژوهش، با ۱۴ نفر از زنانِ ۱۸ تا ۳۵ ساله ساکن تهران ساعتها مصاحبههای عمیق شده بود. بنا بر منطق پژوهشهای کیفی در جامعهشناسی، تلاش شده بود تا با تیپهای مختلفی از زنان، چه به لحاظ سنی، چه نوع دینداری، چه نوع پوشش فعلی (چادری، محجبهی بدون چادر، غیرمحجبهی سادهپوش و غیرمحجبهی متفاوتپوش) و از خانوادههایی با سطح اقتصادی متفاوت مصاحبه شود. طبیعتاً یافتههای این پژوهش کیفی قابل تعمیم به تمام جامعه نیست. اما فرضیههای علمی ارزشمندی را در اختیار ما میگذارد. ای کاش که امکان سنجش علمی آن با روشهای تعمیمپذیر وجود داشت.
نتایج این پژوهش برای خود ما هم شگفتآور بود: تقریباً تمام زنان مورد مصاحبه، حدی از پوشش عرفی را در حالت آزادی کامل حجاب، رعایت میکردند. هیچکدام از آنها حتی در ذهن خود به دنبال پوششهای بسیار بازتر (نظیر پوششهای قابل مشاهده در جوامع اروپای غربی) نبودند. نوع پوشش مطلوب بخش غالب آنها، حتی در صورت نپوشیدنِ روسری، بلوز شلوار، دامن بلند یا سارافونهای ساده بود.
وقتی از آنها پرسیده شده بود که چرا در شرایط آزادی کامل در پوشش، باز هم چنین پوششی را انتخاب میکنند، پاسخ شنیدنی بود: چون خودمان اینطور راحتتریم. چون هر جایی بر حسب تشخیص خودمان از فضا و اقتضائاتش، نوع پوشش متناسب را انتخاب میکنیم.
این یافته نشان میداد که فردای آزادی حجاب و پوشش به عنوان یک حق مسلم انسانی، اصلاً عریانیهای بیحسابوکتاب نیست. جامعه، بدون اجبار و بگیروببند، خودش قاعده دارد. اسم این قاعدهی نانوشته و مهم «عرف» است: عرف محکمترین قانونِ نقضناپذیرِ هر جامعه است. عرف خودش جامعه را برای هزاران سال تنظیم کرده است.
باید گذاشت جامعه خودش بر اساس منطقِ عرف خودش را تنظیم کند: حجاب عرفی در تهران، با حجاب عرفی در دهدشتِ کهکیلویه فرق میکند. حجاب عرفی در سیستان با حجاب عرفی در مشهد و قم و یزد فرق میکند. آن کس که به اجبار میخواهد برای تمام این فضاهای متفاوت و عرفهای گوناگون، یک قانونِ اجباری یکدستکننده به نام دین و به خرج دین بسازد، اول از همه حجاب را در برابر عرف قرار میدهد. و بازنده در این میدان، حجاب است و دین. اجبار منطقِ عرف را نادیده میگیرد و افراط و تفریط و لجبازی و کینه میآفریند.
فردای آزادبودن انتخاب نوع پوشش، عریانی و هرجومرج نیست. به عرف اعتماد کنیم. عرف ستونِ جامعه است.
© از: کانال راهیانه | #فرهنگ #جامعهشناسی #جامعه
🍁مراقبت از کودکان و نوجوانان در برابر اخبار ناگوار
«این روزها رسانهها پر از خبرهای ناراحتکننده، خشونتبار، ترسناک و نگرانکننده است؛ از اخبار مربوط به جنگ و تروریسم تا سقوط هواپیما و تغییرات اقلیمی و فجایع طبیعی. آنچه در رسانهها بازتاب مییابد نهتنها روی زندگی آدمبزرگها اثر میگذارد، که بر دنیای کودکان و نوجوانان هم سایه میاندازد، سایهای به مراتب تیرهتر از آنچه دنیای بزرگسالان را فرا گرفته است.
توصیه کلی در این مورد و برای تمام سنها این است که از تماشای اخبار و تحلیلها در حضور بچهها پرهیز کنید. شما در لحظه پخش اخبار، گفتوگوها و تحلیلها کنترلی بر آنچه در حال پخش است ندارید و ممکن است بچهها تصاویر، صحنهها یا گفتههایی را ببینند و بشنوند که عامل نگرانی غیرضروری یا صدمه روحی و ذهنی عمیق در آنها شود. [...] در صورت ضرورت، خودتان درباره رویدادها و اتفاقهای نگرانکنندهای که در اخبار تکرار میشوند و جامعه را درگیر میکنند با نوجوانها و کودکان بالای هفت سال صحبت کنید. به این ترتیب، این شما هستید که میزان اطلاعاتی را که در اختیار آنها قرار میگیرد کنترل میکنید و در عین حال میتوانید از میزان ترس و نگرانی آنها کم کنید.
▪️برای همه سنها
[...] پرسش از کودک یا نوجوان بهترین روش برای شروع گفتوگو است؛ اینکه چه چیزی درباره واقعه میداند و اطلاعاتش را از کجا به دست آورده، نظر خودش درباره ماجرا چیست و آن را چهطور درک میکند. بر دریافت اطلاعات از منابع قابل اعتماد تأکید کنید و بگویید اغلب نباید شنیدههایشان از دوستان و همکلاسیها را جدی بگیرند. به آنها فضا بدهید که شنیدههایشان را با شما در میان بگذارند تا در صورت نیاز اطلاعات خلاف واقع را اصلاح کنید.
▪️کودکان زیر هفت سال
بچههای زیر هفت سال را به کل از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکههای خبری دور نگه دارید. اگر روزنامه میخوانید، آن را دور از دسترس کودکان این گروه سنی نگاه دارید. دلیل عمده این تأکید این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزیهای بسیار ترسناک اشتباه میگیرند. تماشای تصاویر خشونتآمیز، جنگ، فجایع طبیعی، سوانح و سوگواریها یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر هفت سال بسیار ترسناکتر از آن است که ما فکر میکنیم. اگر بچهها کنجکاوی میکنند یا به نحوی در معرض اخبار قرار گرفتهاند و سؤال دارند، [...] بهترین راه این است که اطلاعات را از طریق گفتوگو به آنها بدهید.
▪️کودکان هشت تا دوازده سال
بسیاری از کودکان در این سن میتوانند از پسِ گفتوگو درباره اتفاقهای دلهرهآور و اخبار بد بربیاینند، اما این به معنای این نیست که همه بچههای این سن از چنین توانی برخوردارند. آنها را از شبکههای خبری دور نگه دارید و در حضورشان درباره اتفاقها بحث و تحلیل نکنید. مشاهده پیدرپی اخبار و تصاویر نگرانکننده اغلب به احساس ناامنی در آنها دامن میزند و اینطور احساس میکنند که خطری جدی [...] تهدیدشان میکند. کودکان در این سن سؤالهای زیادی دارند؛ برای پاسخ به این پرسشها و شروع گفتوگویی روشنکننده با آنها آماده باشید. گفتوگو را با پرسیدن از نگاه و نظر و اطلاعات خودشان شروع کنید. شکلگیری نظام اخلاقی و ارزشی در این سن آغاز شده است.
▪️نوجوانها
نوجوانها را نمیتوان به راحتیِ بچههای کوچکتر از قرار گرفتن در معرض اخبار نگرانکننده بازداشت. بهترین کار این است که منابع خبری را کنترل شده در اختیارشان قرار دهید. مثلاً اخبار را از رسانههایی دنبال کنید که مطمئناید تصاویر دلخراش یا خشونتآمیز را پخش نمیکنند. همچنان اجازه ندهید اخبار و رسانهها بهطور مستمر روشن باشند و بخش عمده وقت بچهها به شنیدن یا در معرض اخبار بودن بگذرد. گفتوگو با نوجوانها بسیار مهم است چون آنها عموماً مستقل از والدین اخبار را دنبال میکنند. دیدگاه و تحلیلشان درباره شرایط را جویا شوید. این گفتوگوها به آنها کمک میکند مهارت تحلیل و تفکرشان پرورش یابد و به شما امکان میدهد بفهمید آنها درباره موضوع چهقدر اطلاعات دارند.
▪️مراقبت از خودتان را فراموش نکنید!
فقط بچهها نیستند که از بحرانهای اجتماعی و خبرهای نگرانکننده آسیب میبینند. بزرگسالان هم در این شرایط نیاز به مراقبت و حمایت دارند. افزونبر این، در شرایطی که خودتان بیش از حد نگران و آزردهاید نمیتوانید منبع آرامش برای فرزندان یا شاگردانتان باشید. یک راهکار مهم این است که در اخبار بد و سپس گفتوگو با دوستان، خانواده و اطرافیان درباره موضوع غرق نشوید. این گفتوگوهای مستمر، که اغلب به حل موضوع کمک نمیکند، میتواند نگرانیتان را عمیقتر کند. بنابراین، در جمعهای دوستانه به جای تحلیل و بحث و گفتوگو فعالیتهای دیگری را جایگزین کنید.»
©️از: کانال و وبسایت مدرسه افروز | #خبر #کودکان
«این روزها رسانهها پر از خبرهای ناراحتکننده، خشونتبار، ترسناک و نگرانکننده است؛ از اخبار مربوط به جنگ و تروریسم تا سقوط هواپیما و تغییرات اقلیمی و فجایع طبیعی. آنچه در رسانهها بازتاب مییابد نهتنها روی زندگی آدمبزرگها اثر میگذارد، که بر دنیای کودکان و نوجوانان هم سایه میاندازد، سایهای به مراتب تیرهتر از آنچه دنیای بزرگسالان را فرا گرفته است.
توصیه کلی در این مورد و برای تمام سنها این است که از تماشای اخبار و تحلیلها در حضور بچهها پرهیز کنید. شما در لحظه پخش اخبار، گفتوگوها و تحلیلها کنترلی بر آنچه در حال پخش است ندارید و ممکن است بچهها تصاویر، صحنهها یا گفتههایی را ببینند و بشنوند که عامل نگرانی غیرضروری یا صدمه روحی و ذهنی عمیق در آنها شود. [...] در صورت ضرورت، خودتان درباره رویدادها و اتفاقهای نگرانکنندهای که در اخبار تکرار میشوند و جامعه را درگیر میکنند با نوجوانها و کودکان بالای هفت سال صحبت کنید. به این ترتیب، این شما هستید که میزان اطلاعاتی را که در اختیار آنها قرار میگیرد کنترل میکنید و در عین حال میتوانید از میزان ترس و نگرانی آنها کم کنید.
▪️برای همه سنها
[...] پرسش از کودک یا نوجوان بهترین روش برای شروع گفتوگو است؛ اینکه چه چیزی درباره واقعه میداند و اطلاعاتش را از کجا به دست آورده، نظر خودش درباره ماجرا چیست و آن را چهطور درک میکند. بر دریافت اطلاعات از منابع قابل اعتماد تأکید کنید و بگویید اغلب نباید شنیدههایشان از دوستان و همکلاسیها را جدی بگیرند. به آنها فضا بدهید که شنیدههایشان را با شما در میان بگذارند تا در صورت نیاز اطلاعات خلاف واقع را اصلاح کنید.
▪️کودکان زیر هفت سال
بچههای زیر هفت سال را به کل از اخبار و رادیو و تلویزیون و شبکههای خبری دور نگه دارید. اگر روزنامه میخوانید، آن را دور از دسترس کودکان این گروه سنی نگاه دارید. دلیل عمده این تأکید این است که کودکان پیش از دبستان به راحتی واقعیت را با خیال و فانتزیهای بسیار ترسناک اشتباه میگیرند. تماشای تصاویر خشونتآمیز، جنگ، فجایع طبیعی، سوانح و سوگواریها یا شنیدن درباره این مسائل برای کودکان زیر هفت سال بسیار ترسناکتر از آن است که ما فکر میکنیم. اگر بچهها کنجکاوی میکنند یا به نحوی در معرض اخبار قرار گرفتهاند و سؤال دارند، [...] بهترین راه این است که اطلاعات را از طریق گفتوگو به آنها بدهید.
▪️کودکان هشت تا دوازده سال
بسیاری از کودکان در این سن میتوانند از پسِ گفتوگو درباره اتفاقهای دلهرهآور و اخبار بد بربیاینند، اما این به معنای این نیست که همه بچههای این سن از چنین توانی برخوردارند. آنها را از شبکههای خبری دور نگه دارید و در حضورشان درباره اتفاقها بحث و تحلیل نکنید. مشاهده پیدرپی اخبار و تصاویر نگرانکننده اغلب به احساس ناامنی در آنها دامن میزند و اینطور احساس میکنند که خطری جدی [...] تهدیدشان میکند. کودکان در این سن سؤالهای زیادی دارند؛ برای پاسخ به این پرسشها و شروع گفتوگویی روشنکننده با آنها آماده باشید. گفتوگو را با پرسیدن از نگاه و نظر و اطلاعات خودشان شروع کنید. شکلگیری نظام اخلاقی و ارزشی در این سن آغاز شده است.
▪️نوجوانها
نوجوانها را نمیتوان به راحتیِ بچههای کوچکتر از قرار گرفتن در معرض اخبار نگرانکننده بازداشت. بهترین کار این است که منابع خبری را کنترل شده در اختیارشان قرار دهید. مثلاً اخبار را از رسانههایی دنبال کنید که مطمئناید تصاویر دلخراش یا خشونتآمیز را پخش نمیکنند. همچنان اجازه ندهید اخبار و رسانهها بهطور مستمر روشن باشند و بخش عمده وقت بچهها به شنیدن یا در معرض اخبار بودن بگذرد. گفتوگو با نوجوانها بسیار مهم است چون آنها عموماً مستقل از والدین اخبار را دنبال میکنند. دیدگاه و تحلیلشان درباره شرایط را جویا شوید. این گفتوگوها به آنها کمک میکند مهارت تحلیل و تفکرشان پرورش یابد و به شما امکان میدهد بفهمید آنها درباره موضوع چهقدر اطلاعات دارند.
▪️مراقبت از خودتان را فراموش نکنید!
فقط بچهها نیستند که از بحرانهای اجتماعی و خبرهای نگرانکننده آسیب میبینند. بزرگسالان هم در این شرایط نیاز به مراقبت و حمایت دارند. افزونبر این، در شرایطی که خودتان بیش از حد نگران و آزردهاید نمیتوانید منبع آرامش برای فرزندان یا شاگردانتان باشید. یک راهکار مهم این است که در اخبار بد و سپس گفتوگو با دوستان، خانواده و اطرافیان درباره موضوع غرق نشوید. این گفتوگوهای مستمر، که اغلب به حل موضوع کمک نمیکند، میتواند نگرانیتان را عمیقتر کند. بنابراین، در جمعهای دوستانه به جای تحلیل و بحث و گفتوگو فعالیتهای دیگری را جایگزین کنید.»
©️از: کانال و وبسایت مدرسه افروز | #خبر #کودکان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 سواد رسانهای؛ ضرورت همراهی متخصصان فناوری با معلمان مدارس
✍🏻 ترجمه: امید محمدیان پهلوان
تمام افراد در گروههای سنی باید سواد رسانهای را فرا بگیرند. ضروری است که این امر از مدارس شروع شود و معلمها نباید در این زمینه از کمک متخصصان فناوری غافل شوند. ضرورت آموزش سواد رسانهای از پایه ابتدایی تا پایه دوازدهم، یعنی دیپلم، ضروری و مهم است.
در این ویدیو، رویکرد عملی خانم برندی یانگ، متخصص فناوری در آمریکا، برای آموزش سواد رسانهای طرح میشود.
ضمن اهمیت تدریس سواد رسانهای، باید ضرورت کمک و پشتیبانی گرفتن از متخصصان فناوری را در نظر داشت. معلمهای مدارس میتوانند با کمک گرفتن از متخصصان فناوری و رسانهها، موضوع سواد رسانهای را آسانتر با مباحث درسی خود ادغام کنند.
دانش آموزان با روشهای عملی و بازی، بیشتر سرگرم شده و پای درس میمانند و اطلاعاتشان در خصوص سواد رسانهای را تثبیت میکنند.
© از: کانال و وبسایت همپویه (۱۴۰۱/۶/۲۳)
#⃣ #سواد_رسانهای | منبع اصلی ویدیو
✍🏻 ترجمه: امید محمدیان پهلوان
تمام افراد در گروههای سنی باید سواد رسانهای را فرا بگیرند. ضروری است که این امر از مدارس شروع شود و معلمها نباید در این زمینه از کمک متخصصان فناوری غافل شوند. ضرورت آموزش سواد رسانهای از پایه ابتدایی تا پایه دوازدهم، یعنی دیپلم، ضروری و مهم است.
در این ویدیو، رویکرد عملی خانم برندی یانگ، متخصص فناوری در آمریکا، برای آموزش سواد رسانهای طرح میشود.
ضمن اهمیت تدریس سواد رسانهای، باید ضرورت کمک و پشتیبانی گرفتن از متخصصان فناوری را در نظر داشت. معلمهای مدارس میتوانند با کمک گرفتن از متخصصان فناوری و رسانهها، موضوع سواد رسانهای را آسانتر با مباحث درسی خود ادغام کنند.
دانش آموزان با روشهای عملی و بازی، بیشتر سرگرم شده و پای درس میمانند و اطلاعاتشان در خصوص سواد رسانهای را تثبیت میکنند.
© از: کانال و وبسایت همپویه (۱۴۰۱/۶/۲۳)
#⃣ #سواد_رسانهای | منبع اصلی ویدیو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 چطور میتوان تصاویر جعلی را تشخیص داد؟
دنیای مجازی پر است از تصاویر جعلی، تصاویری که دست به دست میشوند، گاه بدون آنکه کاربران به بدیهیترین خطاهای موجود در آنها توجه کنند. چگونه میتوان تصویری واقعی را از تصویری دستکاریشده تشخیص داد؟
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۱)
#⃣ #سواد_رسانهای #جعلی
دنیای مجازی پر است از تصاویر جعلی، تصاویری که دست به دست میشوند، گاه بدون آنکه کاربران به بدیهیترین خطاهای موجود در آنها توجه کنند. چگونه میتوان تصویری واقعی را از تصویری دستکاریشده تشخیص داد؟
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۱)
#⃣ #سواد_رسانهای #جعلی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 روباتهای مجازی را چگونه تشخیص دهیم؟
برآورد میشود که حدود یکسوم حسابهای کاربری توییتر را روباتها میگردانند، برنامههای خودکاری که با حسابهای جعلی و در ازای پول در پی جریانسازی در عرصههای مختلف هستند. راههایی برای تشخیص این ”کاربران“ وجود دارد.
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۴)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #توییتر
برآورد میشود که حدود یکسوم حسابهای کاربری توییتر را روباتها میگردانند، برنامههای خودکاری که با حسابهای جعلی و در ازای پول در پی جریانسازی در عرصههای مختلف هستند. راههایی برای تشخیص این ”کاربران“ وجود دارد.
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۴)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #توییتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 چگونه از حبابهای اطلاعاتی خارج شویم؟
گاه در فضای مجازی به نظر میرسد جامعه آبستن تحولی شگرف است، در حالی که در دنیای واقعی همه چیز آرام و امور مثل همیشه در جریان است. اگر شما هم چنین پدیدهای را تجربه کردهاید، حتماً این ویدیو را ببینید.
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۵)
🔗 همچنین ببینید: حباب اطلاعاتی
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #اتاق_پژواک
گاه در فضای مجازی به نظر میرسد جامعه آبستن تحولی شگرف است، در حالی که در دنیای واقعی همه چیز آرام و امور مثل همیشه در جریان است. اگر شما هم چنین پدیدهای را تجربه کردهاید، حتماً این ویدیو را ببینید.
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۵)
🔗 همچنین ببینید: حباب اطلاعاتی
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #اتاق_پژواک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 الگوریتمهای شبکههای اجتماعی چگونه کار میکنند؟
به باور برخی کارشناسان، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی پس از تنها ۳۰۰ بار لایککردن، شما را بهتر از همسر یا شریک زندگیتان میشناسند. میدانید این الگوریتمها چگونه اطلاعات را جمعآوری و منتشر میکنند؟
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۶)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #تبلیغات
به باور برخی کارشناسان، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی پس از تنها ۳۰۰ بار لایککردن، شما را بهتر از همسر یا شریک زندگیتان میشناسند. میدانید این الگوریتمها چگونه اطلاعات را جمعآوری و منتشر میکنند؟
© از: کانال دویچهوله فارسی (۱۴۰۱/۷/۱۶)
#⃣ #سواد_رسانهای #رسانههای_اجتماعی #تبلیغات
🍁 تفکر انتقادی و تفکر جامعهمحورانه
رسانههای جمعی پرورشدهندهٔ تفکر جامعهمحورانهاند.
رسانههای جمعی و نشریات یک کشور رویدادهای جهان را به گونهای توصیف میکنند که حاکی از درستی ایدئولوژی حاکم بر آن کشور است. به عنوان کاربران انتقادی رسانههای جمعی باید کاربرد ایدئولوژیک زبان را فرابگیریم و سوگیری جامعهمحورانه را تشخیص دهیم. رسانههای جمعی ملتها و گروههایی را که مخالف خود میدانند به گونهای ناخوشایند به تصویر میکشند، و از به تصویر کشیدن واقعیاتی که به نفع خود نمیدانند غفلت میکنند. برای مثال، از آنجا که اسرائیل همپیمان آمریکاست رسانههای آمریکا معمولاً بدرفتاری اسرائیلیها با مردم فلسطین را نادیده میگیرند یا توجه چندانی به آن نمیکنند. یا چون چین متحد ایران است، رسانههای ایران ظلم چینیها به مسلمانان آن کشور را نادیده میگیرند یا توجه چندانی به آن نمیکنند.
رهایی از تفکر جامعهمحورانه
ما ماهیتاً جامعهمحور و خودمحور هستیم. مسئلهٔ مهم این است که باید جامعهمحوری را در تفکر و زندگی خود شناسایی کنیم و بدانیم که هر گروهی که به آن تعلق داریم بالقوه میدانی برای جامعهمحوری، و تفکر جامعهمحورانه است. از این رو، دقت کنیم که بدون ارزیابی عقلانی امور، از گروهی که به آن تعلق داریم دنبالهروی نکنیم و گروهی را که به آن تعلق نداریم طرد نکنیم. علاوه بر این، با بررسی عقلانی ارزشها و باورها بر اساس باورها و ارزشهایی عمل کنیم که با عقل و اخلاق منطبق باشند. حتی ارزشهای دینی در صورتی ارزش تلقی خواهند شد که با عقل و اخلاق سازگار باشند. اگر دعاویِ درونگروهی، اعم از دینی یا غیردینی، با معیارهای عقلانی و اخلاقی در تضاد بود، دستکم به آن شک کنیم و جانب احتیاط را در عدم التزام به آن رعایت کنیم.
© از: کانال تفکر انتقادی (۱۴۰۱/۸/۱۲) | #سواد_رسانهای
رسانههای جمعی پرورشدهندهٔ تفکر جامعهمحورانهاند.
رسانههای جمعی و نشریات یک کشور رویدادهای جهان را به گونهای توصیف میکنند که حاکی از درستی ایدئولوژی حاکم بر آن کشور است. به عنوان کاربران انتقادی رسانههای جمعی باید کاربرد ایدئولوژیک زبان را فرابگیریم و سوگیری جامعهمحورانه را تشخیص دهیم. رسانههای جمعی ملتها و گروههایی را که مخالف خود میدانند به گونهای ناخوشایند به تصویر میکشند، و از به تصویر کشیدن واقعیاتی که به نفع خود نمیدانند غفلت میکنند. برای مثال، از آنجا که اسرائیل همپیمان آمریکاست رسانههای آمریکا معمولاً بدرفتاری اسرائیلیها با مردم فلسطین را نادیده میگیرند یا توجه چندانی به آن نمیکنند. یا چون چین متحد ایران است، رسانههای ایران ظلم چینیها به مسلمانان آن کشور را نادیده میگیرند یا توجه چندانی به آن نمیکنند.
رهایی از تفکر جامعهمحورانه
ما ماهیتاً جامعهمحور و خودمحور هستیم. مسئلهٔ مهم این است که باید جامعهمحوری را در تفکر و زندگی خود شناسایی کنیم و بدانیم که هر گروهی که به آن تعلق داریم بالقوه میدانی برای جامعهمحوری، و تفکر جامعهمحورانه است. از این رو، دقت کنیم که بدون ارزیابی عقلانی امور، از گروهی که به آن تعلق داریم دنبالهروی نکنیم و گروهی را که به آن تعلق نداریم طرد نکنیم. علاوه بر این، با بررسی عقلانی ارزشها و باورها بر اساس باورها و ارزشهایی عمل کنیم که با عقل و اخلاق منطبق باشند. حتی ارزشهای دینی در صورتی ارزش تلقی خواهند شد که با عقل و اخلاق سازگار باشند. اگر دعاویِ درونگروهی، اعم از دینی یا غیردینی، با معیارهای عقلانی و اخلاقی در تضاد بود، دستکم به آن شک کنیم و جانب احتیاط را در عدم التزام به آن رعایت کنیم.
© از: کانال تفکر انتقادی (۱۴۰۱/۸/۱۲) | #سواد_رسانهای
🍁 هزینه برای افزایش دنبالکنندهٔ توییتر و فیسبوک
آیا میدانستید وزارت امور خارجه آمریکا در هنگام ریاستجمهوری باراک اوباما ۶۳۰٫۰۰۰ دلار را صرف «خریدِ هواداران» (جذب دنبالکننده و افزایش لایک) برای حسابهای توییتر و فیسبوکش کرده است؟ (تام کوبِرن، هدرنامه، شماره ۴، ۲۰۱۳: ص ۵۲)
#⃣ #رسانههای_اجتماعی #توییتر #فیسبوک
آیا میدانستید وزارت امور خارجه آمریکا در هنگام ریاستجمهوری باراک اوباما ۶۳۰٫۰۰۰ دلار را صرف «خریدِ هواداران» (جذب دنبالکننده و افزایش لایک) برای حسابهای توییتر و فیسبوکش کرده است؟ (تام کوبِرن، هدرنامه، شماره ۴، ۲۰۱۳: ص ۵۲)
#⃣ #رسانههای_اجتماعی #توییتر #فیسبوک
🍁 ماجرا چه بود؟
✍🏻 میلاد نوری:
▪️همه چیز با یک مواجهه آغاز شد. سنّتِ فرهنگی آخرتگرایانهای که با تکیه بر ایدۀ «امر الهی» بنا شده بود به دنیای جدیدی گام نهاد که شاخصهاش جسارت آدمی در «بهکاربردن عقل خویش» بود. آن سنّتِ فراسونگر، با اکراه، بدینسو نظر کرد و با ناخرسندی در جهان جدید جای گرفت. اکراه از حضور در این جهان، آن سنّتِ زُهدمحور را به نفی و انکار کشانید. واقعیّتِ مدرن با درنوردیدن مرزها به امری جهانشمول بدل شده بود. امر مدرن ناگزیر مینمود؛ علم تجربی، دانش فنّی، سیاستورزی زمینی و سعادتاندیشی اینجهانی، رهآورد آگاهی و آزادی انسان مدرن بود. اما سنّتِ زُهدمحور تابِ همراهی و همدلی با او را نداشت. پس ستیز با امر مدرن را پیشۀ خود ساخت و آن را به عنصر هویّتبخش خویش بدل کرد. این ستیز، در واقع، خودستیزی بود، زیرا اینک آن سنّت نیز در افق امر مدرن تنفس میکرد.
▪️نفی امر مدرن، نفی آگاهی و آزادی سوژهای بود که میخواست روی پای خود بایستد. اگرچه واقعیت مدرن نیز دردهای خود را داشت و از تحقیر آدمی، تخریب طبیعت و مرگ معنا رنج میبُرد، اما باز این خودش بود که میکوشید دردهایش را دریابد و آنها را درمان کند. سنّتِ زُهدمحورِ آخرتاندیش، که نه امر مدرن را درمییافت و نه درکی از دردهای آن داشت، از واقعیّت مدرن تنها عناصر ستیزهجویانهاش را طلب کرد: نوعی جماعتباوری ایدئولوژیک که با مفهوم «مبارزه» تعریف میشد. بهاینترتیب، سنّت، که از امر مدرن سر برتافته بود، دچار اعوجاج و تناقض شد؛ جهانشمولی علم را نفی کرد، حالآنکه داعیۀ فهم جهانشمول را داشت؛ از مبارزه با نظام سلطه سخن گفت، حالآنکه سودای سلطه بر شرق و غرب را داشت؛ آزادی و آگاهی سوژه را انکار کرد، حالآنکه وعدهٔ آزادی و آگاهی میداد. نتیجهٔ این تناقضها آن بود که حیاتِ «امر الهی» در جهان «قرارداد اجتماعی»، توأم با رنج و درد باشد و زیستجهان تکّهپارهای شکل بگیرد که ویژگیاش بلاتکلیفی و بیفرجامی است.
▪️سنّتِ زُهدمحور، که نمیتوانست با بلاتکلیفی به حیات خود ادامه دهد، تکلیف و فرجام خود را در خودگستری ایدئولوژیک بازیافت: «میخواهم گمشدگان را از تاریکی امر مدرن نجات دهم.» سنتِ زُهدآلود برای بیماریهای مدرن داروهای سنّتی مینوشت. این نوآموز پرغرور گوشهايش را گرفته بود و فریاد میزد: «بگذاريد راه درستزيستن را به شما نشان دهم»! و وقتی میپرسیدند آن راه کجاست؟ میگفت: «در نفی زندگی»! چه چیز حیرتآورتر از اینکه مرگاندیشان بخواهند درسِ زندگی بدهند؟ مردمانی که به آن سنّت و گفتههایش باور داشتند فرمان زندگیشان را به آن سپردند. اما چنان سنّتی را پروای این حقیقت نبود که بنیان زندگانی مدرن، نه ایدههای منجمد برآمده از تاریخ، بلکه بازاندیشی مستمر در سرشت پرجنبوجوش امر اینجهانی است. اتهام اندیشۀ مدرن آن بود که انسان را به جای خدا مینشاند و الوهیّت را انکار میکرد، اما این سنّتِ زُهدمحور بود که با ستیزهاش تهماندۀ آبروی الوهیتاندیشی را به باد داد و آخرین ضربه را بر پیکر خدای نیمهجانِ رهیده از خطر وارد آورد. سالها گذشت. فرهنگِ معاداندیشِ زُهدمحور، که با بیپروایی پیش رانده بود، ساختارهای مرگگستری رقم زد با طبیعتی تخریبشده، با زیستجهانی ملالآور و رنجآلود، و با نیروی حیاتی سرکوبشدهای که راهی به رهایی میجست. علوم انسانی، قانون مدنی، قواعد علمی، سیاستورزی واقعگرا، همگی راه نشان میدادند؛ اما تمام اینها انکارشده بودند.
▪️انسداد شکل گرفته بود. گریزی از امر مدرن نبود. «نه شرقی نه غربی» در واقع «نه غربی نه غربی» بود؛ زیرا شرق هم ایدئولوژی سوسیالیستی و مارکسیستیاش را از غرب وام گرفته بود. طرفه آنکه، زمان نشانههای نزدیکی به شرق را هویدا ساخت. تناقضها انسداد رقم میزنند. گشایش ضرورت داشت. آنچه از دل تاریخ برآمده بود میبایست خود را به دست تاریخ میسپرد. حتی اگر نگوییم که میبایست خود را انکار میکرد، دستکم باید به اصلاح خویش برمیآمد و تناقضهایش را رفع میکرد. اما برای او که خود را در جایگاه الوهیت جای داده بود حقیقت امری تثبیتشده و حُکم حقیقت همواره ثابت مینمود. برای او، خدا همان خدا و جهان همان جهان مینمود. «در همچنان بر همان پاشنه میچرخید.» نفی و سلب مرگگستر بود و خروارها خاکستر به روی زندگی پاشیده بود. زندگی میخواست همچون ققنوس از دل خاکستر خویش سر بر آورد. زندگیخواهان چشم از او برنمیداشتند، اما مرگاندیشان و زندگیستیزان تابِ دیدارش را نداشتند. این تقابل تاریخ را میساخت و فقط آیندگان دانستند که فرجام آن تقابل چه شد.
© از: کانال ضرباهنگ خرد (۱۴۰۱/۹/۱۶) | #دین
✍🏻 میلاد نوری:
▪️همه چیز با یک مواجهه آغاز شد. سنّتِ فرهنگی آخرتگرایانهای که با تکیه بر ایدۀ «امر الهی» بنا شده بود به دنیای جدیدی گام نهاد که شاخصهاش جسارت آدمی در «بهکاربردن عقل خویش» بود. آن سنّتِ فراسونگر، با اکراه، بدینسو نظر کرد و با ناخرسندی در جهان جدید جای گرفت. اکراه از حضور در این جهان، آن سنّتِ زُهدمحور را به نفی و انکار کشانید. واقعیّتِ مدرن با درنوردیدن مرزها به امری جهانشمول بدل شده بود. امر مدرن ناگزیر مینمود؛ علم تجربی، دانش فنّی، سیاستورزی زمینی و سعادتاندیشی اینجهانی، رهآورد آگاهی و آزادی انسان مدرن بود. اما سنّتِ زُهدمحور تابِ همراهی و همدلی با او را نداشت. پس ستیز با امر مدرن را پیشۀ خود ساخت و آن را به عنصر هویّتبخش خویش بدل کرد. این ستیز، در واقع، خودستیزی بود، زیرا اینک آن سنّت نیز در افق امر مدرن تنفس میکرد.
▪️نفی امر مدرن، نفی آگاهی و آزادی سوژهای بود که میخواست روی پای خود بایستد. اگرچه واقعیت مدرن نیز دردهای خود را داشت و از تحقیر آدمی، تخریب طبیعت و مرگ معنا رنج میبُرد، اما باز این خودش بود که میکوشید دردهایش را دریابد و آنها را درمان کند. سنّتِ زُهدمحورِ آخرتاندیش، که نه امر مدرن را درمییافت و نه درکی از دردهای آن داشت، از واقعیّت مدرن تنها عناصر ستیزهجویانهاش را طلب کرد: نوعی جماعتباوری ایدئولوژیک که با مفهوم «مبارزه» تعریف میشد. بهاینترتیب، سنّت، که از امر مدرن سر برتافته بود، دچار اعوجاج و تناقض شد؛ جهانشمولی علم را نفی کرد، حالآنکه داعیۀ فهم جهانشمول را داشت؛ از مبارزه با نظام سلطه سخن گفت، حالآنکه سودای سلطه بر شرق و غرب را داشت؛ آزادی و آگاهی سوژه را انکار کرد، حالآنکه وعدهٔ آزادی و آگاهی میداد. نتیجهٔ این تناقضها آن بود که حیاتِ «امر الهی» در جهان «قرارداد اجتماعی»، توأم با رنج و درد باشد و زیستجهان تکّهپارهای شکل بگیرد که ویژگیاش بلاتکلیفی و بیفرجامی است.
▪️سنّتِ زُهدمحور، که نمیتوانست با بلاتکلیفی به حیات خود ادامه دهد، تکلیف و فرجام خود را در خودگستری ایدئولوژیک بازیافت: «میخواهم گمشدگان را از تاریکی امر مدرن نجات دهم.» سنتِ زُهدآلود برای بیماریهای مدرن داروهای سنّتی مینوشت. این نوآموز پرغرور گوشهايش را گرفته بود و فریاد میزد: «بگذاريد راه درستزيستن را به شما نشان دهم»! و وقتی میپرسیدند آن راه کجاست؟ میگفت: «در نفی زندگی»! چه چیز حیرتآورتر از اینکه مرگاندیشان بخواهند درسِ زندگی بدهند؟ مردمانی که به آن سنّت و گفتههایش باور داشتند فرمان زندگیشان را به آن سپردند. اما چنان سنّتی را پروای این حقیقت نبود که بنیان زندگانی مدرن، نه ایدههای منجمد برآمده از تاریخ، بلکه بازاندیشی مستمر در سرشت پرجنبوجوش امر اینجهانی است. اتهام اندیشۀ مدرن آن بود که انسان را به جای خدا مینشاند و الوهیّت را انکار میکرد، اما این سنّتِ زُهدمحور بود که با ستیزهاش تهماندۀ آبروی الوهیتاندیشی را به باد داد و آخرین ضربه را بر پیکر خدای نیمهجانِ رهیده از خطر وارد آورد. سالها گذشت. فرهنگِ معاداندیشِ زُهدمحور، که با بیپروایی پیش رانده بود، ساختارهای مرگگستری رقم زد با طبیعتی تخریبشده، با زیستجهانی ملالآور و رنجآلود، و با نیروی حیاتی سرکوبشدهای که راهی به رهایی میجست. علوم انسانی، قانون مدنی، قواعد علمی، سیاستورزی واقعگرا، همگی راه نشان میدادند؛ اما تمام اینها انکارشده بودند.
▪️انسداد شکل گرفته بود. گریزی از امر مدرن نبود. «نه شرقی نه غربی» در واقع «نه غربی نه غربی» بود؛ زیرا شرق هم ایدئولوژی سوسیالیستی و مارکسیستیاش را از غرب وام گرفته بود. طرفه آنکه، زمان نشانههای نزدیکی به شرق را هویدا ساخت. تناقضها انسداد رقم میزنند. گشایش ضرورت داشت. آنچه از دل تاریخ برآمده بود میبایست خود را به دست تاریخ میسپرد. حتی اگر نگوییم که میبایست خود را انکار میکرد، دستکم باید به اصلاح خویش برمیآمد و تناقضهایش را رفع میکرد. اما برای او که خود را در جایگاه الوهیت جای داده بود حقیقت امری تثبیتشده و حُکم حقیقت همواره ثابت مینمود. برای او، خدا همان خدا و جهان همان جهان مینمود. «در همچنان بر همان پاشنه میچرخید.» نفی و سلب مرگگستر بود و خروارها خاکستر به روی زندگی پاشیده بود. زندگی میخواست همچون ققنوس از دل خاکستر خویش سر بر آورد. زندگیخواهان چشم از او برنمیداشتند، اما مرگاندیشان و زندگیستیزان تابِ دیدارش را نداشتند. این تقابل تاریخ را میساخت و فقط آیندگان دانستند که فرجام آن تقابل چه شد.
© از: کانال ضرباهنگ خرد (۱۴۰۱/۹/۱۶) | #دین
🍁 میلیونها نفر فریب اولین گل نزدهٔ رونالدو در النصر را خوردند.
ویدیوی دروغین اولین گل رونالدو در النصر بیش از ۱۷ میلیون بازدید داشته است.
به گزارش ایسنا و به نقل از استار، یک یوتیوبر با انتشار ویدیویی که در آن ادعا کرد اولین گل کریستیانو رونالدو برای النصر به ثمر رسیده است به طرز باورنکردنی میلیونها بیننده را فریب داد. این در حالی است که ستاره پرتغالی هنوز برای تیم جدیدش بازی نکرده است.
رونالدو ۳۷ ساله اوایل این هفته در ورزشگاه النصر معرفی شد، ولی هنوز برای تیم خود بازی نکرده است.
#⃣ #سواد_رسانهای #جعلی #اطلاعات_غلط
ویدیوی دروغین اولین گل رونالدو در النصر بیش از ۱۷ میلیون بازدید داشته است.
به گزارش ایسنا و به نقل از استار، یک یوتیوبر با انتشار ویدیویی که در آن ادعا کرد اولین گل کریستیانو رونالدو برای النصر به ثمر رسیده است به طرز باورنکردنی میلیونها بیننده را فریب داد. این در حالی است که ستاره پرتغالی هنوز برای تیم جدیدش بازی نکرده است.
رونالدو ۳۷ ساله اوایل این هفته در ورزشگاه النصر معرفی شد، ولی هنوز برای تیم خود بازی نکرده است.
#⃣ #سواد_رسانهای #جعلی #اطلاعات_غلط
🍁 هنگام خواندن پیام/خبر به چه نکاتی باید توجه کرد؟
• از طرف چه کسی است؟
• پیام دارای چه محتوایی است؟
• با چه هدفی ارسال شده است؟
• در چه زمانی (ساعتی) ارسال شده است؟
• از چه طریقی (پلتفرمی) ارسال شده است؟
• در زمان ارسال چه اتفاق سیاسی در حال وقوع است؟
• مخاطب انتشار پیام کیست؟
© از: کانال فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۲۲) | #سواد_رسانهای
• از طرف چه کسی است؟
• پیام دارای چه محتوایی است؟
• با چه هدفی ارسال شده است؟
• در چه زمانی (ساعتی) ارسال شده است؟
• از چه طریقی (پلتفرمی) ارسال شده است؟
• در زمان ارسال چه اتفاق سیاسی در حال وقوع است؟
• مخاطب انتشار پیام کیست؟
© از: کانال فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۲۲) | #سواد_رسانهای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 پیتر بِرگر و ساخت اجتماعی واقعیت
جامعهشناس کیست؟ «به گمانم کسی است که داخل سوراخ کلیدها را میبیند و نامههای شما را میخواند.» این جمله از پیتر بِرگر (۱۹۲۹ ــ ۲۰۱۷) است، جامعهشناس نامآشنای اتریشی ــ امریکایی که در حوزهٔ جامعهشناسی معرفت، جامعهشناسی دین، مطالعات مدرنیزاسیون و سهمش در نظریه جامعهشناسی فعالیت کرده است.
اثر مهم بِرگر «ساخت اجتماعی واقعیت» نام دارد که به همراه توماس لاکمن در ۱۹۶۶ منتشر کرد. ادعای اصلی کتاب مبنی بر اینکه ایده ما از واقعیت از رهگذر شبکههای اجتماعی یا روابط شخصی شکل میگیرد بهطور انقلابی شیوهٔ تدریس و فهم جامعهشناسی را تغییر داد. در مجموع، این کتاب همچنان به عصر فناوریهای پیشرفته و هایتک امروزی مربوط است.
بِرگر در این مصاحبه دربارهٔ علاقهٔ خود به جامعهشناسی و نحوه رسیدن به ایدهٔ «ساخت اجتماعی واقعیت» صحبت میکند. این کتاب در ایران به سعی فریبرز مجیدی و از طرف انتشارات علمی ــ فرهنگی ترجمه و منتشر شده است.
© از: کانال همپُرسه | مشاهده ویدیو در یوتیوب
#⃣ #رسانههای_اجتماعی #جامعهشناسی #کتاب
جامعهشناس کیست؟ «به گمانم کسی است که داخل سوراخ کلیدها را میبیند و نامههای شما را میخواند.» این جمله از پیتر بِرگر (۱۹۲۹ ــ ۲۰۱۷) است، جامعهشناس نامآشنای اتریشی ــ امریکایی که در حوزهٔ جامعهشناسی معرفت، جامعهشناسی دین، مطالعات مدرنیزاسیون و سهمش در نظریه جامعهشناسی فعالیت کرده است.
اثر مهم بِرگر «ساخت اجتماعی واقعیت» نام دارد که به همراه توماس لاکمن در ۱۹۶۶ منتشر کرد. ادعای اصلی کتاب مبنی بر اینکه ایده ما از واقعیت از رهگذر شبکههای اجتماعی یا روابط شخصی شکل میگیرد بهطور انقلابی شیوهٔ تدریس و فهم جامعهشناسی را تغییر داد. در مجموع، این کتاب همچنان به عصر فناوریهای پیشرفته و هایتک امروزی مربوط است.
بِرگر در این مصاحبه دربارهٔ علاقهٔ خود به جامعهشناسی و نحوه رسیدن به ایدهٔ «ساخت اجتماعی واقعیت» صحبت میکند. این کتاب در ایران به سعی فریبرز مجیدی و از طرف انتشارات علمی ــ فرهنگی ترجمه و منتشر شده است.
© از: کانال همپُرسه | مشاهده ویدیو در یوتیوب
#⃣ #رسانههای_اجتماعی #جامعهشناسی #کتاب
🍁 در هنگام دیدن توییت به چه نکاتی باید توجه کرد؟
� این توییت از سوی کیست؟ آیا برای تولید این توییت کسی پول پرداخت کرده است؟ چرا؟
� این توییت به چه گروهی از سیاستمداران، مردم عادی، فعالان اقتصادی، فرهنگی و ... قدرت میدهد؟ از چه گروههایی قدرت را سلب میکند؟
� مخاطب این توییت چه کسانی هستند؟
� توییت دارای چه آیتمهایی است؟ (کلمات، عکس، صدا، ایموجی طنز، ایموجی چشمک برای شیطنت رسانهای و ...)
� در توییت از چه ابزارهای اقناعی استفاده شده است؟ استناد به فرد مشهوری کرده است؟ ترس و اضطراب تولید کرده است؟ از تعمیمپذیری استفاده کرده است؟
� منظور توییت چیست؟ (معنای کنایهوار به کجا و یا چه کسی برمیگردد؟)
� در توییت چه بخشی از موضوع گفته نشده است؟ چگونه و کجا میتوانید اطلاعات بیشتری دربارهٔ قسمتهای گفتهنشده به دست آورید؟
© از: کانال فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۱۹)
#⃣ #سواد_رسانهای #توییتر
� این توییت از سوی کیست؟ آیا برای تولید این توییت کسی پول پرداخت کرده است؟ چرا؟
� این توییت به چه گروهی از سیاستمداران، مردم عادی، فعالان اقتصادی، فرهنگی و ... قدرت میدهد؟ از چه گروههایی قدرت را سلب میکند؟
� مخاطب این توییت چه کسانی هستند؟
� توییت دارای چه آیتمهایی است؟ (کلمات، عکس، صدا، ایموجی طنز، ایموجی چشمک برای شیطنت رسانهای و ...)
� در توییت از چه ابزارهای اقناعی استفاده شده است؟ استناد به فرد مشهوری کرده است؟ ترس و اضطراب تولید کرده است؟ از تعمیمپذیری استفاده کرده است؟
� منظور توییت چیست؟ (معنای کنایهوار به کجا و یا چه کسی برمیگردد؟)
� در توییت چه بخشی از موضوع گفته نشده است؟ چگونه و کجا میتوانید اطلاعات بیشتری دربارهٔ قسمتهای گفتهنشده به دست آورید؟
© از: کانال فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۱۹)
#⃣ #سواد_رسانهای #توییتر
🍁 آیا رییسجمهور آمریکا هروقت بخواهد میتواند اینترنت جهانی را قطع کند؟
چندی پیش محمد لسانی به عنوان کارشناس فضای مجازی در شبکه افق ادعا کرد: «رییسجمهور آمریکا هر زمان که بخواهد میتواند اینترنت جهانی را قطع کند.»
❌ این گزاره نادرست است.
© از: اینستاگرام فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۲۷)
🔗 دراینباره یادداشت روزنامه فراز را نیز بخوانید.
#⃣ #اینترنت #اطلاعات_غلط #درستیسنجی
چندی پیش محمد لسانی به عنوان کارشناس فضای مجازی در شبکه افق ادعا کرد: «
❌ این گزاره نادرست است.
© از: اینستاگرام فکتیار (۱۴۰۱/۱۰/۲۷)
🔗 دراینباره یادداشت روزنامه فراز را نیز بخوانید.
#⃣ #اینترنت #اطلاعات_غلط #درستیسنجی