فرامتنی
4.2K subscribers
2.13K photos
1.07K videos
427 files
357 links
این کانال به شما امکان می دهد که به سوژه ها و رویدادها از منطری فراتر نگاه کنید و برای شکوفایی استعدادها و رضایت از زندگی ، سبکی تازه در پیش بگیرید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.
Download Telegram
🐬@faramatni

آنها که با گردش طبیعت و چرخش زمین به دور خورشید آشنایی دارند ، خوب می دانند که روز نوروز لحظه تحویل سال واقعی طبیعت نیست، اصولا فلسفه بهار شکوفایی است که خود فرایندی تدریجی است که در یک بازه زمانی چندماهه از آغاز اسفند با نوازش گرم نسیم آغاز می شود و گاه تا پایان اردیبهشت ادامه می یابد. تنها لحظه واقعی تحویل سال و نقطه عطف طبیعت، در شب یلداست ، لحظه ای که به یکباره رویه ی رو به خورشید زمین، در چرخش بیضوی خود به دور خورشید عوض می شود و تمام عناصر هستی آرام آرام در مسیر شکوفایی قرار می گیرد.

حال که این همه شوق ما به بهار و لحظه تحویل سال ، به شکوفا شدن های رنگ به رنگ طبیعت برمی گردد ، سوال اصلی شاید این باشد که نقطه عطف زندگی فردی و اجتماعی ما کی و کجاست تا تمام هستی مان را در مسیر شکوفایی قرار دهد؟

پاسخ به این سوال مشخص خواهد کرد که در این دهها بار لحظه تحویل های قراردادی سال ـ که هر ۳۶۵ روز یکبار می آیند و می گذرند ـ کدامین نقطه عطف، ما را از شب یلدای جان و جهانمان به شکوفایی ابدی سوق خواهد داد؟

به قول خیام ـ که خود مبدع دقیق ترین گاهشمار جهان بوده است ـ این نگرش ما به استفاده از تمامی فرصتهای زیبازیستن است که شکوفایی مان را رقم می زند نه گردش ایام و لحظه های تحویل سالی که هرسال می آیند و می گذرند:

ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست
دریاب که هفته دگر خاک شده‌ست

می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شده‌ست و سبزه خاشاک شده‌ست.
#انوش

🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐬@faramatni

شیوع بیماری ویروس کرونا موجب بروز ترس و وحشت در جامعه شده است. در چند روز اخیر می توان این ترس و وحشت را در رفتارها و کنش های فردی و جمعی مشاهده کرد. هجوم به داروخانه ها برای خرید ماسک و مایعات ضدعفونی کننده، خرید و انبار کردن آذوقه و مایحتاج روزانه توسط بسیاری از شهروندان، کاهش استفاده از وسایل نقلیه عمومی و ... نمودهایی از این هراس همگانی از درگیر شدن با ویروس کرونا است.

بخشی از این ترس طبیعت آدمی است و موجب می شود تا افراد توصیه های بهداشتی و ایمنی را جدی بگیرند و از خود مراقبت کنند. اما اگر این بیماری را با موارد دیگری چون مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی، سرطانهای ناشی از مصرف فست فود و استعمال دخانیات و یا سکته های قلبی و بیماری هایی چون آنفلوانزا مقایسه کنیم درمی یابیم که به رغم تعداد بیشتر فوتی های ناشی از رانندگی یا سرطان یا سکته های قلبی این ترس که با کرونا در سطح جامعه گسترش یافته در آن موارد وجود ندارد.

 این امر نشان می دهد که جامعه با هراس و هیجان منفی کرونا در سطحی وسیع دست به گریبان است. این هراس و وحشت از بیماری در شبکه های اجتماعی به صورت تصاعدی و با گفتگوهای احساسی راجع به آن افزایش یافته و می تواند علاوه بر ایجاد زمینه هایی برای رفتارهای نامعقول فردی و جمعی با تاثیر منفی گذاشتن بر سیستم ایمنی افراد موجبات ضعف ایمنی در بدن شود. یعنی همان نقطه ای که بیماری کرونا را از صورت یک بیماری گذرا به مساله ای مرگبار تبدیل می کند.

بدبن ترتیب با این چرخه مواجه می شویم:
1-هراس از کرونا موجب استرس و اضطراب می‌شود
2-این استرس سیستم ایمنی بدن را تضعیف می کند
3-ویروس کرونا برای افرادی با سیستم ایمنی ضعیف کشنده است.

ملاحظه می کنید که چگونه هراس و ترس ناشی از بیماری خود زمینه ساز کشنده شدن بیماری می شود و تمام دیگر احتیاط‌هایی چون ماسک و دستکش و ضدعفونی کردن ها بی فایده و بیهوده می شوند.

با توجه به این مسایل باید به خود و اطرافیانمان مدیریت و کنترل هیجان منفی را بیاموزیم و آموزش دهیم.

برای مقابله با استرس ناشی از کرونا از رویکرد دوری‌جویی (بی اهمیت دانستن موضوع و بدون رعایت بهداشت، زندگی عادی را دنبال کردن)، خودمهارگری (اعتماد به نفس کاذب مبنی بر توان مقابله با بیماری بدون نیاز به ملاحظات بهداشتی و درمانی) و دوری گریزی (پنهان شدن و قطع ارتباط با همه و تعطیل کردن زندگی) پرهیز کنیم.

و در مقابل با بهره گیری از رویکردهای خویشتن داری، مسئولیت‌پذیری، حمایت اجتماعی و حل مدبرانه می‌توان مانع از بیماری های روانشناختی ناشی از شیوع کرونا ویروس در خود و اطرافیان شد.
#عصرایران
با تلخیص.

🐬@faramatni
🐬@faramatni

آیا "عذاب وجدان" ماهیتی حقیقی دارد؟
نگاهی فرامتنیک به مقوله ی عذاب وجدان و احساس گناه:

وجدان یکی از عبارتهای کلیدی در اخلاق دینی است. بسیاری از ادیان و حتی مکاتب فلسفی ، وجدان را یکی از مفاهیم اخلاقی و رجوع به آن را از راههای رستگاری دانسته و عذاب وجدان را یکی از معیارهای شناخت امور اخلاقی از غیر اخلاقی عنوان نموده اند.
در تمامی ادیان اعم از ادیان شرقی و سامی نیز وجدان را ودیعه ای الهی در نهاد آدمی دانسته و عذاب وجدان و احساس گناه در پی انجام عملی غیر اخلاقی را امری فطری می دانند.

اما آیا حقیقتا عذاب وجدان و احساس گناه امری فطری است؟
نگاهی فرامتنیک به کردارهای اخلاقی و غیر اخلاقی در جوامع مختلف نشان می دهد که عذاب وجدان و احساس گناه نه تنها هیچ دلیل ماورائی و آسمانی ندارد که اتفاقا کاملا پدیده ای فیزیکی بوده و مرتبط با پارادایمهایی است که فرد درون آن پارادایمها متولد می شود و رشد می کند. اول به نمونه های عینی نگاه کنیم و سپس دلایل علمی آن را ارائه دهیم:
یک فرد شیعه ی معتقد به آموزه های این مذهب با ارتکاب چه اعمالی عذاب وجدان می گیرد : ترک نماز ، روزه خواری ، ارتکاب اعمال جنسی خارج از چارچوب احکام ،جسارت به عصمت و تقدس پیامبر اسلام یا ائمه توسط دیگران ، دزدی ، قتل و دهها مورد دیگر.
حالا ببینیم یک فرد سنی با ارتکاب چه اعمالی دچار عذاب وجدان می شود : تمامی موارد فوق الذکر به استثنای موارد مربوط به عصمت یا تقدس ائمه.
حال یک فرد مسیحی را در نظر می گیریم : برای او هیچ یک از موارد فوق به جز قتل و دزدی برانگیزاننده احساس عذاب وجدان نیست و در مقابل، ترک کارهایی برای او حس گناه یا عذاب وجدان دارد که جزو آموزه های دینی مسیحیت است.

حال به سیر تغییرات عذاب وجدان در داخل یک پارادایم مذهبی می پردازیم : مثلا همان فرد شیعه : این فرد در صورتی که در یک خانواده بسیار معتقد و متعهد به احکام اسلامی تربیت شده و در زمان کودکیش نمازش را به موقع خوانده و تمام روزه هایش را گرفته باشد ، در زمان بزرگسالی به هر دلیلی ترک عادت پیشین کند ، در بار نخست دچار عذاب وجدان شدید شده و هرچقدر این ترک عادت تکرار شود ، از میزان عذاب وجدان او کاسته می شود تا به صفر میل کند.
این روال کاهش عذاب وجدان و کاهش تدریجی احساس گناه در اثر تکرار یک تابو نه فقط در اعمال مذهبی که در همه امور اخلاقی و غیر اخلاقی وجود دارد.
مصاحبه های بی شمار با قاتلان زنجیره ای گویای این حقیقت است که همه ی آنها پس از ارتکاب نخستین قتل دچار عذاب وجدان شدید بوده اند و این حس پس از ارتکاب قتل های بعدی به تدریج کمتر و کمتر شده و در انتها به جایی رسیده که فرد به قتل های زنجیره ای عادت کرده است.

به سادگی همه ی ما با مرور زندگی خودمان هم متوجه می شویم که بسیاری از اعتقادات و کارهایمان از روی عادت های آموخته شده در دوران کودکی ناشی شده است. نمونه خیلی ساده و دم دستی آن در مورد زنان جامعه خودمان کنارگذاشتن چادر توسط بانوان محجبه میباشد.

اما تحلیل علمی و فرامتنیک فقدان حقیقتی به نام عذاب وجدان یا احساس گناه :
در روانشناسی شناختی مغز انسان را شبیه رایانه ای پیشرفته می دانند که در اثر سیر تکاملی از میلیونها سال پیش روز به روز هوشمندتر شده است. مغز انسان در روز تولد تنها دارای داده هایی است که از طریق ژنتیک یا در دوران جنین به مغزش منتقل شده است و از آن پس داده ها بصورت مداوم بر رایانه مغز انسان ثبت می شوند.

یکی از هوشمندیهای ویژه مغز انسان این است که وقتی داده ای بر روی سلولهای مغز ثبت شده باشد ، داده جدید در صورتی می تواند ثبت شود که با داده پیشین ثبت شده در تناقض نبوده یا این تعارض در یک بازه زمانی حل شده باشد. این دوره حل تعارض همان دوره احساس گناه یا عذاب وجدان نامیده می شود چرا که فرد هنوز داده های پیشین را کنار نگذاشته و داده های جدید نیز ثبت نشده اند.
نمونه های بالا را مجددا مرور کنید. نخستین داده های ثبت شده همان آموزه هایی است که از طریق ژنتیک منتقل شده یا در دوره کودکی توسط والدین به فرزند آموخته می شود و در این میان آموزه های مذهبی و اخلاقی به دلیل تاکید و تکرار والدین ، ریشه دارترین آنهاست. به همین دلیل می بینیم ثبت داده های معارض با آموزه های دوران کودکی در ذهن فرد بسیار دشوار بوده و عذاب وجدان را در آدمی برمی انگیزد.
تنها راه کاهش عذاب وجدان و حس گناه دریافت بازخوردهای مثبت بیشتر از انجام تابوهاست.

عذاب وجدان و احساس گناه را نه امری فطری بدانیم و نه ودیعه ای الهی ، این حس دقیقا مثل تمام حس های هیجانی دیگر بخشی از کارکرد طبیعی مغز است.
مهم این است که بدانیم هرچه در کودکی ، کودک را با بایدها و نبایدهای اخلاقی یا مذهبی بیشتری درگیر کنیم احساس گناه یا عذاب وجدان او در مواجهه با داده های جدید بیشتر خواهد بود.
#انوش

🐬@faramatni
🐬@faramatni

آشنایی زدایی از واژه ها
این واژه: شیطان

واژه شیطان واژه ای آشنا برای اهل ایمان است. این واژه آشناتر می شود زمانی که اهل ایمان رفتاری انجام می دهند که خلاف آموزه های دینی شان باشد، بلافاصله مومنان دلیل این رفتار خارج از چارچوبهای عبودیت را به فرشته ای نسبت می دهند که اعتقاد دارند روزی بخاطر عدم سجده به آدم به فرمان خداوند از بهشت رانده شد و سوگند یاد کرد که مومنان را از راه بندگی منحرف کند. اگر چه شاید هیچ یک از مومنان ندانند که اصولا تا سه هزار و سیصد سال پیش فرشته ای به نام شیطان در هیچ یک از کتابهای مقدس و در هیچ یک از ادیان وجود نداشته است. در کتابهای اول تورات و در سفر پیدایش اصولا فریب خوردن حوا به مار نسبت داده شده و در پنج کتاب نخست تورات که پیش از آشنایی بنی اسرائیل با ایرانیان و آیین زرتشتی نگاشته شده است ، اثری از شیطان یا ابلیس مشاهده نمی شود.

اگر کمی به عقب تر برگردیم یعنی به پیش از آخن آتون در مصر ، اصولا در تمام قبایل جهان چندخدایی رواج داشته است که هریک از خدایان مامور به کاری خاص بوده اند و از همین روی نمادی به نام شیطان یا اهریمن در برابر خدا فاقد موضوعیت بوده است.

با وجود اینکه نخستین نشانه های یکتا پرستی در مصر زمان آخن آتون (آمن هوتپ چهارم) و در قالب آفتاب پرستی پیدا شده اما تا دویست سال پس از آن که زرتشت اهورامزدا را به عنوان یگانه خدای جهان معرفی می کند و در "گاهان" اهریمن را در مقابل نور قرار می دهد ، ثنویتی در ادیان وجود ندارد. بیش از یک هزار سال بعد ، یهودیان تبعیدی در بابل با نشانه ها و کارکرد اهریمن در آیین زرتشت آشنا می شوند و از آن به بعد بتدریج اهریمن، در قالب شیطان یا ابلیس به اسفار بعدی تورات راه می یابد. و این ارتقای درجه تا جایی می رسد که در کتابهای آخر عهد و سپس در قرآن کریم فریب آدم و حوا و تشویق آنان به خوردن میوه ممنوعه به ابلیس نسبت داده می شود.

از منظری فرامتنی عمل شیطانی چیزی جز خروج از چارچوبهای عادت کرده ی عبودیت نیست که به فرآیند عادی ثبت داده های جدید در مغز برمی گردد و شیطان همان وسوسه ای است که آدمی را به جستجوی عرصه های تازه و ارتکاب رفتارهایی فراتر از چارچوبهای قطعی شده ترغیب می کند. وسوسه ای که خاصیت طبیعی هر ارگانیسمی در هستی است و اگر نبود این اشتیاق به کاوش ها و ساختارشکنی ها ، نه تنها انسان که هیچ ارگانیسم دیگری را سودای تکامل نبود.

حالا شاید سوال همیشگی اهل ایمان به سادگی جواب داده شود؟ همیشه مومنان این سوال را از خود می کنند که خداوند چرا با وجود اینکه می دانست شیطان قصد فریب بندگانش را دارد که از عبودیت خداوند دورشان بکند اجازه داد شیطان بماند و با آزادی کامل به کار خود ادامه دهد؟ جوابش را باید در کارکرد شیطان جست، فقدان شیطان یعنی فقدان موضوعیتی به نام تکامل ، در ادیان ابراهیمی و به ویژه اسلام نیز به خوبی بر این مساله تاکید می شود که جهاد اکبر غلبه بر هواهای نفسانی است و در این راه غلبه بر وسوسه های شیطانی گام اول رستکاری است. بدین معنی که شیطانی باید باشد تا غلبه بر آن ایمان و عبودیت را ارزشمند کند وگرنه بی وجود عنصری به نام شیطان و وسوسه هایش ـ نه ایمانی وجود خواهد داشت و نه آن ایمان را ارزش و قربی.

آنچه می ماند این که بدانیم وسوسه های شیطانی نیز امری نسبی است که از دینی به دینی دیگر و از مذهبی به مذهبی دیگر تغییر می کند. سهل است حتی می تواند ازفردی به فردی دیگر نیز متفاوت باشد. برای مومنی ممکن است ترک نماز شب وسوسه ای شیطانی باشد و برای مومنی دیگر صرفا بیدار نشدن برای نماز صبح ، برای یک یهودی ممکن است تردید در اثربخشی اوراد پای دیوار ندبه وسوسه ای شیطانی باشد و برای یک مسلمان ، تردید در اثربخشی آیه الکرسی در گشایش مشکلات و رفع بلیات،
از منظری فرامتنی تا زمانی که چارچوبهایی وجود دارد که خارج شدن از آنها به مثابه ارتکاب رفتاری ضدعبودیت است ، موجودی به نام شیطان نیز موضوعیت دارد.
#انوش_ترابی

🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐬@faramatni


به کجا ؟
به عشق
اما عشق
که به اندیشه ات فرو می برد

به اندیشه
اما اندیشه
که اندوهگینت می کند

به اندوه
اما اندوه
که به ترحم می انجامد

به ترحم
اما ترحم
که به نومیدی می کشاند

به نومیدی
اما نومیدی
که به پرسش می انجامد

به پرسش
اما پرسش
که به پاسخ می انجامد

به پاسخ
اما پاسخ
که به سرکشی می انجامد

به سرکشی
اما سرکشی
که به مرگ می انجامد

پس سرانجام به مرگ
اما بی سرکشی
بی ترحم
بی عشق
زندگی را چه معنایی ست ؟


اریش فرید(شاعر اتریشی)


🐬@faramatni
🐬@faramatni

هرگز مثل دیگر شاعران پاییز را دوست نداشته ام،
دوست داشتن سهل است ،
من هر پاییز با برگهای خشک فروریخته ام
و هر زمستان با انبوه درختان، یخ بسته ام
تا در بهاری دیگر دوباره بشکوفم
و همیشه مهمترین سوال زندگی ام در پاییز این بوده است:
آیا دوباره بهار را خواهم دید؟

حالا دوباره بهار در راه است
صدای پاهایش را می شنوم
پرندگانی که از جنوب آمده اند
غوغایی به راه انداخته اند
روی شاخه های درختان

بادهای گرم اسفندی
باغ را از خوابهای زمستانی
بیدار می کند
و همچنان که زمین گرم می شود
در زیر چمن های یخ بسته و خشک
اتفاق های سبزی دارد می افتد.

حقیقتش را بخواهید
احساس بهار شایستگی می خواهد
جانهایی شایسته شکوفایی
دلهایی شایسته عشق
و انسانهایی شایسته رستاخیز.

تمام اهالی این کوچه باغ را
به جشن حیات دعوت می کنم ،
برای همراهی با این همه زیبایی و شکوفایی.
#انوش

🐬@faramatni
یک نگاه فرامتن
از سایه

🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال و روز این روزهایمان

هنوزهم فکر می کنم هیچ روشنفکری ، هیچ سیاستمداری ، هیچ تحلیلگری به قدرت و ریزبینی شبهای برره این جامعه روبه سقوط و ویرانی را تجزیه و تحلیل نکرده بود.

🐬@faramatni
🐬@faramatni

#چگونه_میتوان_به_حقیقت_ناب_رسید:

کسی که بخواهد حقیقت را بشناسد، حقیقتی که ورای تمام قطبیت هاست،

مرد، زن،
شرق، غرب،
خوب، بد،
بهشت، جهنم،
زشت، زیبا،
کافر، مومن،
خدا، شیطان،
باید تمام #تعصباتش را دور بریزد.
تعصبات ذهن را رنگی میکنند.
برای شناخت حقیقت نیازی نیست که یک هندو باشی.
نیازی نیست یک مسیحی یا یهودی باشی.
برای شناخت آن حقیقت والا باید تمام این مزخرفات را دور بریزی و فقط #خودت_باشی،
نیازی نیست هندی باشی ، آمریکایی یا انگلیسی باشی.
برای درک حقیقت فقط باید
#وسیع_باشی،
#زنده_باشی،
#عاشق_باشی.
#طالب_و_مراقبه_گون_باشی.
زمانی که بدون هیچ تعصب،
بدون متون مذهبی،
بدون مفاهیم و فلسفه شدی،
وقتی از تمام عقاید و آموخته هایت کاملا برهنه شدی.
وقتی تمام شرطی شدگی هایت را دور انداختی،
آنگاه آن حقیقت ناب، آن انفجار رخ خواهد داد.....
#اشو

🐬@faramatni
🐬@faramatni

#سوال_از_اشو

مفهوم شما از عصیان و فردِ عصیانگر چیست؟

#پاسخ:

تعریف من از عصیانگر بسیار ساده است.
انسانی که همچون یک آدم آهنی توسط شرطی شدگی های گذشته زندگی نمی‌کند.
مذهب، جامعه، فرهنگ، هر چیزی که متعلق به دیروز است، به هیچ وجه در روش زندگی او اخلال نمیکند.
او بطور منفرد زندگی می کند.
پره ای از چرخ نیست.
بلکه یک واحد زنده است.
زندگی او را هیچکس دیگر، جز هوشمندی خودش تعیین نمیکند.
آزادی، همان عطر زندگی اوست؛
نه فقط خودش در آزادی زندگی می کند، بلکه به همه اجازه می دهد در آزادی زندگی کنند.
او به هیچکس اجازه نمی دهد در زندگیش مداخله کند؛
و خودش هم در زندگی هیچکسِ دیگر مداخله نمی کند.
برای او، زندگی چنان مقدس است، و آزادی ارزش نهایی آن است که می تواند همه چیز را فدای آن کند.
اعتبار، آبرو و حتی خود زندگی را....

برای او، آزادی همان چیزی است که مردمان مذهبی در گذشته آن را خداوند می خواندند. #آزادی_خدای_اوست.
انسانها در طول اعصار همچون گوسفند زندگی کرده اند، جزیی از توده،
دنباله روی سنت ها و مجمع ها،
پیروی از کتاب های کهنه و مراسم کهنه، ولی آن روش زندگی، مخالف فردیت انسان بود؛
اگر یک مسیحی باشی نمی توانی یک فرد باشی؛
اگر یک هندو باشی نمی توانی یک فرد باشی،
عصیانگر کسی است که تماماً بر اساس نور خودش زندگی می کند و برای ارزش غایی آزادیِ فردیِ خود، همه چیز را به مخاطره می اندازد.
عصیانگر انسان معاصر است.
توده ها معاصر نیستند.
عصیانگر کسی است که طبق نور خودش زندگی کند و براساس هوشمندی خودش حرکت کند.
او راه خودش را با راه رفتن در آن #خلق می کند و شاهراه توده ها را دنبال نخواهد کرد.
زندگی او خطرناک است.
ولی آن زندگی که خطرناك نباشد،
ابداً زندگی نیست.
او چالش ها ناشناخته را میپذیرد.

#اشو
#روح_عصیانگر

🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐬@faramatni


۸ اسفند سالروز دریافت اولین جایزه سینمایی اسکار در ایران به وسیله اصغر فرهادی

📽جدایی نادر از سیمین

فیلمی است ایرانی با ژانر درام که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد. این فیلم برندهٔ اسکار بهترین فیلمغیرانگلیسی‌زبان گردید. کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را اصغر فرهادی برعهده داشته‌است. «جدایی نادر از سیمین» که در سطح بین‌المللی بیشتر با نام یک جدایی (A Separation) شناخته می‌شود، پنجمین اثر سینمایی اصغر فرهادی است.

دیالوگهایی از این فیلم زیبا

🐬@faramatni
🐬@faramatni


اینکه من باشم و تو باشی
ولی ما نباشیم،
جدایی همین است...

📽 جدایی نادر از سیمین


🐬@faramatni
🐬@faramatni


می‏دونی مشکل تو چیه؟
تو هر موقع هر مشکلی پیدا کردی توی زندگیت،
جای اینکه وایستی مشکلتو حل کنی،
یا فرار کردی ازش
یا دستاتو آوردی بالا و تسلیم شدی


📽 جدایی‌ نادر از سیمین


🐬@faramatni
🐬@faramatni


سیمین: اون نمی فهمه که تو پسرشی!
نادر: من که می فهمم اون پدرمه...

📽جدایی نادر از سیمین


🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"چیزی که غلطه، غلطه! هر کی می‌خواد بگه، هر جام نوشته باشن".

🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM