علم ، دین ، خرافه
3K subscribers
325 photos
140 videos
14 files
175 links
@Afshinaplato .پاسخگوی سؤالات نیستم.صرفا برای ارائه انتقادات


نوشته های کوتاه یک طبیب
Download Telegram
مفهوم «سیادت» ، یکی از خرافاتی است که قرن ها پس از وفات پیامبر(ص) ، وارد ادبیات مسلمین شده و متأسفانه تا امروز نیز به حیات خود ادامه داده است!

این مفهوم دروغین ، در حقیقت چیزی نیست جز احیای مناسبات خونی و قبیله ای عصر جاهلیت و تقدس بخشی به عصبیت های عربی و تبدیل دین از یک مفهوم الهی و توحیدی به مجموعه ی مبتذلی از مفاهیم مذهبی مبتنی بر پول و قدرت و خاله بازی..

به گمانم اولاد پیغمبر! ، به اندازه ی کافی در هزار سال گذشته ، با شال سبز و عمامه ی سیاه ، پول به جیب زده و احترام خریده و دلبری کرده اند!! فکر می کنم وقت آن رسیده که یکی این حقیقت تلخ را به عریانی هر چه تمام تر بیان و این بساط مضحک و مبتذل و مسخره را , دست کم در حوزه ی نظر ، جمع کند! هر چند تا خر هست ، خرسوارانی ملبس به شال سبز و عمامه ی سیاه هم آماده ی خرسواری خواهند بود!

بگذریم که همین رنگ سیاه عمامه ی حضرات آیات سادات هم ، خودش یادگاری است از شعار سیاه رنگ حاکمان خونریز بنی عباس..‌‌.




چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
پیمبرزادگی قدرش نیفزود

هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خار است و ابراهیم از آزر


👤افشین احمدپور



❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍98👎23
مردک نهج البلاغه خوان ، بعد از یک ماه کور شو و دورشو و به هوش باشید فردا خواهم آمد و به گوش باشید پس فردا خواهم آمد ، صد فرسخ گز کرده و به کرمانشاه آمده ، اما به جای آن که در این شهر که برای چهل و اندی سال پامال سم ستوران مجلس نشین و سایر صاحب منصبان فاسد بوده ، به دنبال احقاق حقی باشد و فروکوفتن ظلمی ، پا شده و با دو تا «نقل علی» و «زلف علی» پیزوری تر از خودش عکس شش در چهار گرفته برای چسباندن روی در قندان یا شاید هم بیت الخلا!

این دو تا پیر و پاتال پیزوری پروستاتی پورسانتی که دم مرگ هم , خدایی جز پول نمی شناسند کدام فیلی را در کرمانشاه هوا کرده اند که یک نفر با عنوان حقوقی سنگین ریاست جمهور باید وقت خودش و یک استان و یک ملت را تلف کند و به دیدارشان برود!

این ها به جز باندبازی و لابی و نوچه پروری و تقسیم غنائم و سکوت در برابر ظلم ها و تبعیض ها ، دقیقا چه دستاوردی در عمر بی برکت خودشان داشته اند؟

یکی هم پیدا نمی شود بگوید تو که بدون اجازه ی معظم له ، جرأت خلا رفتن هم نداری چه رسد به انتخاب مدیر قوی!

دست کم خودت ، علامتی از حیات نشان بده نعش تعزیه!



👤 افشین احمدپور



❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍102👎16
👤افشین احمدپور


کاش استاندار همیشه در صحنه ی کرمانشاه ، برای لحظاتی آن کلنگ کذایی را زمین بگذارد و از منبر پایین بیاید و به «نوچه ی معصومعلی» دستور دهد تا دست این مردک چاچول باز را در دانشگاه! علوم پزشکی کرمانشاه به جایی بند کند و مسؤولیت دفتر ریاستی ، طویله ای ، خلایی جایی را به او هبه نماید تا مدتی از مدیحه گویی و قضای حاجت در ادبیات فارسی و عربی دست بردارد ، چون حقیقتا بوی گند و کثافت این قبیل چاپلوسی ها و کاسه لیسی ها ، حال من یکی را دارد خراب می کند!

«نوچه ی معصومعلی» که خودش در قد و قواره ی پوشیدن لباس اردک و قر دادن رو به روی «کله پزی دایی غلام» و «جگرکی عمو اسماعیل» هم نیست!

حالا این مردک خایه مال بی همه چیز هم اگر این وسط به میز و منصبی برسد به جایی بر نمی خورد! بنده ی خدا خر بوده و غافل از تیر غیب بال گردان افکن حضرت حق ، برای دولت متعفن رییسی دمی تکان داده!

حالا هم فهمیده که سگ زرد برادر شغال است و قصد جبران مافات دارد! میزی به او بدهید تا حرمسرایی بر پا کند و پاچه ی مبارکتان را هم بخاراند!

در خایه مالی ای دل غافل ، حکایتی است
گر یاد گیری ، از همگان برترت کنند

❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍65👎6
در محاصره ی حرمله ها (خاطراتی از دوران طرح اجباری پزشکی در کرمانشاه)




👤افشین احمدپور



شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود



پاره ی نخست(حس غریب پیری)


حس پیری حس غریبی است که دیر یا زود به سراغ هر کسی خواهد آمد!! یعنی در یک روز و ساعت و دقیقه ی خاص ، آدمی زاده ی دو پا به صورتی ناگهانی  حس می کند که خالی کرده و دیگر آن حال و حوصله و کشش دیروز و پریروز را ندارد!! درست مثل یک ماک بی دماغ  زنگ زده و سرسیلندر سوزانده با باری از سنگ معدن که به محض عبور از کفی جاده ی صحنه و رسیدن به سینه کش گردنه ی بید سرخ  به تق تق و تپ تپ می افتد ، آدمی هم در نقطه ای از زندگی یک دفعه حس می کند که نه آقا!! مثل اینکه یواش یواش بوی الرحمن ما هم بلند شد!

البته منظورم از پیری ،  بزرگ شدن پروستات و ترق و توروق کشکک و شتالنگ و بیرون زدن بواسیر و افتادگی پلک و چروک شدن پوست و طاسی سر و سفید شدن موی زهار نیست ها!! این بی ناموسی ها صرفا عوارض و ضمایم و مخلفات و متعلقات آخرین فصل زندگی است!

مقصودم حس غریبی است شبیه آسمان غرنبه ی اول اردیبهشت ماه جلالی ، در آسمانی صاف و آفتابی ، که بی هیچ مقدمه ای می آید و در پس آن ، رگباری از تگرگ سفید و سرد و درشت که همه ی شکوفه های گیلاس را پرپر می کند و روی زمین می ریزد!

جای شما خالی ، در این چند هفته ی اخیر ، جاری شدن حس غریب پیری را در تک تک مویرگ هایم حس می کنم و همین باعث شده که این روزها درباره ی گذشته ای که گذشته و آینده ای که هنوز نیامده ، بیشتر تأمل کنم!!

حقیقت آن است که زندگی در ذیل نظام های فاسد و خودکامه و خشن استبدادی ، علی الخصوص از نوع مقدس مالی شده و مذهبی اش ، روی هم رفته تجربه ای است سخت و دردناک و جان کاه!.... هر چند در همین جهنم سوزان هم ، گاهی اتفاقاتی جذاب و شیرین رخ می دهد و همچون نسیمی بهشتی برای لحظاتی کوتاه می وزد و فضا را طراوت می بخشد ، اما به طرفة العینی ، دوباره بوی تعفن و کثافت و کز خوردن گوشت و دود استخوان سوخته ، فضای زندگی را پر می کند!...


علی الخصوص وقتی که چنین زندگی کوفتی و زهر ماری و سراسر رنج و محنتی با دغدغه های معرفتی و پرسش های بزرگ آمیخته شود و ایضا پرهیز از سکوت و بی تفاوتی و احساس مسؤولیت در برابر آیندگانی که هنوز نیامده اند و شاخ به شاخ شدن با شمرها و خولی ها و حرمله ها ، معجون سمی غریبی پدید می آورد که هر جرعه اش تا مغز استخوان را می سوزاند!!.... پرتاب شدن در دل کویری وحشی و داغ و دیولاخ ، بی هیچ زاد و توشه ای و بی هیچ راه و راهنمایی و بدتر از همه در منازعه ای بلاانقطاع با شیاطین انسی!!


بگذریم...


آذرماه ۹۸ بود و باد خنک از جانب خوارزم و ایضا سنقر و کلیایی ، وزان که خبردار شدم  برای انتخاب شهر محل گذرانیدن دوره ی طرح ، بایستی به ساختمان شماره ۲ دانشگاه!! علوم پزشکی کرمانشاه رهسپار شوم!



ادامه دارد...


❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍62👎9
در محاصره ی حرمله ها (خاطراتی از دوران طرح اجباری پزشکی در کرمانشاه)




👤افشین احمدپور



نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد




پاره ی دوم(حقه بازی با طعم باقلا قاتوق)





من با آن که خودم آذرماهی ام ، اما هیچ وقت از پاییز خوشم نیامده و هیچ خاطره ی خوشی از این فصل دلگیر و مزخرف و خفه و اکبیری ندارم!!

پاییز ، به استثنای برخی جنبه های جذاب بصری اش که می تواند اتمسفر خوبی برای شعر و فیلم سازی فراهم کند و سوژه ی جالبی برای عکاسی و نقاشی باشد ، تقریبا هیچ ویژگی مثبتی ندارد!! فصل مرگ طبیعت است و باز شدن مدارس و دانشگاه ها و شیوع سرماخوردگی های خرکی و سرفه های قطاری و خودکفایی در تولید انبوه آخ و تف و وزیدن بادهای استخوان سوز و پر شدن طبق میوه فروشی ها از میوه های چلسکیده و رنگ و رو رفته و سردخانه ای باقی مانده از تابستان و هزار جور بلا و بدبختی دیگر!!


حالا شما فکر کن ، پس از چهار سال آزگار سگ دو زدن و شب نخوابی و مطالعه ی سنگین دوره ی دستیاری و کلنجار رفتن با مشتی سال بالایی دو دره باز و دیلاق و دبنگوز و استاد بی سواد و پرمدعا و پوفیوز و هزار جور خر و خرس دیگر ، تازه در اوج تحریم ها و قاب انداختن شپش در جیب وزارت بهداشت ، بایستی طرح اجباری را شروع کنی!! آن هم کجا؟!! دانشگاه خوش نام و سراسر معنویت و نورانیت علوم پزشکی کرمانشاه!! آن هم در چه فصلی؟!! پاییز!!.... حبذا باد شمال و خرّما بوی بهار...


در آن سال شوم ، گویا ابوالهول های حاکم بر دانشگاه برای سه شهر از شهرهای «استان کرمانشاه» ، به وزارت بی در و پیکر بهداشت اعلام نیاز کرده بودند و دست بر قضا ، من یکی از سه نفری بودم که قرار بود به یکی از این سه شهر برود!!



به همین خاطر ، در یک صبح ملال انگیز پاییزی و پس از ساعتی مس مس و فس فس و پذیرایی با شیرینی و آب میوه ی انقلابی ، نوبت به تقسیم شهرهای رشته ی قلب و عروق رسید و من به همراه دو پزشک دیگر ، وارد اتاقی شدیم که بعدها فهمیدم اتاق معاون درمان دانشگاه خوش نام و سراسر معنویت و نورانیت علوم پزشکی کرمانشاه است!!



مردکی با پیراهن روشن و ته ریش جوگندمی پشت میزی بزرگ نشسته بود و رو به روی میز چند صندلی چرمی پایه کوتاه یا چیزی شبیه به آن برای نشستن ارباب رجوع!

از ما سه نفر ، یکی ، خانم دکتری بود اهل اسدآباد و متأهل ، دیگری آقای دکتری از اهالی خطه ی سرسبز شمال و مجرد و بنده هم ساکن کرمانشاه و در آن زمان مجرد!!

خانم دکتر چون هم خانم بود و هم متأهل و ایضا هم دارای بورد ، با امتیاز بیشتر ، شهر خودش را انتخاب کرد و رفت و بعد هم نوبت من شد!!


شهرم را که انتخاب کردم ، آماده شدم تا با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری‌‎ ‌‏امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران ‌‎معاونت درمان ‌‏مرخص شوم که ناگهان همکار شمالی ، با عجز و لابه ای آمیخته با گربزی و گربه شانی ، رو به من کرد و گفت:

«آقای دکتر! من در این شهری که شما انتخاب کردید دوستی صمیمی دارم و چون در اینجا غریبم و محل زندگی ام از شهر شما خیلی دور است تنها دلخوشی ام مصاحبت با این رفیق گرمابه و گلستان است! لذا اگر امکان دارد مرحمتی بفرمایید و اجازه بدهید من این شهر را انتخاب کنم!»

من هم بی خبر از کاسه ی زیر نیم کاسه و علی رغم میل باطنی ، دلم به رحم آمد و به رسم مهمان نوازی ، شهر انتخابی خود را دو دستی تقدیم کردم غافل از آن که همکار حقه باز و باقلا قاتوق خورمان ، از چند روز قبل ، جیک و بوک هر سه شهر را درآورده و با تحقیقاتی مفصل و دو سو کور ، فهمیده که در شبکه ی بهداشت و درمان شهر کذایی مربوطه ، چنان خر تو خری حاکم است که سگ ، صاحبش را نمی شناسد و هر پزشکی که شهر مذکور را برای گذرانیدن دوران طرح انتخاب کند ، علاوه بر آن که قبر خودش را دو دستی کنده ، سدر و کافور و کفن سه تکه را هم شخصا ، تقدیم مرده شور کرده است!!.... رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات....




ادامه دارد....





❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍60👎3
👤 افشین احمدپور


دیروز فرصتی دست داد و چند ساعتی از عمر گران بها را صرف خواندن کتاب مشهور و کهن و جاودانه ی «سان تزو» ، استراتژیست چینی کردم!


با آن که کتاب ، در بازه ی زمانی ۵۰۰ سال قبل از میلاد ، برای تحلیل نبردهای ساده و زمینی و مبتنی بر جنگ افزارهای ابتدایی نگاشته شده و برخی مطالب آن با التفات به گذر زمان و پیشرفت های عجیب و غریب سخت افزارهای جنگی و اهمیت روز افزون نیروی هوایی مدرن و پدافند کارآمد ، ارزش خود را از دست داده ، اما پاره ای نکات کلیدی آن برای امروز هم راه گشا است.


کتاب «هنر جنگ» ، هر چند جملات ناب ، کم ندارد اما شاید طلایی ترین جمله ی «تزو» ، این عبارت کوتاه باشد:


«هیچ کشوری وجود ندارد که از نبردی طولانی سود برده باشد. تنها کسی اهمیت سرعت بخشیدن به پایان جنگ را می داند که آثار زیان بخش جنگ طولانی را دیده باشد.»





❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍78👎3
وطن پرستی ؛ از وراجی تا عمل!!





👤افشین احمدپور




این روزها ، تقسیم مردم به دو گروه «میهن پرست» و «خائن» و ایضا «وطن دار» و «بی وطن» و از این جور مزخرفات ، نه تنها در بین عوام بلکه در میان مدعیان اندیشه ورزی و روشنفکری ، همچون طاعون شیوع پیدا کرده و هر کسی که بخواهد درباره ی جنگ ایران و اسرائیل ، تحلیلی متفاوت ارائه کند ابتدا بایستی در محضر عده ای از حضرات بازجویی پس بدهد که آقا شما طرفدار «حسین بازجو» هستی یا « نتانیاهو»!!؟ ....


اما همه ی این ادا و اشتلم ها فقط در عرصه ی وراجی است و وقتی نوبت به عمل می رسد زرت همین ها که دادگاه تفتیش عقاید به راه انداخته اند قمصور می شود! چرا که عده ی زیادی از همین بازجوها در مقام عمل ، کاری نمی کنند جز بستن فلنگ و فرار از شهرهای دارای وضعیت جنگی مانند تهران ، ازدحام در فروشگاه ها و احتکار خانگی ارزاق عمومی از بیم قحطی ، صف کشیدن در پمپ بنزین ها از روی ترس و....



عزیزان وطن دار و میهن پرست!!


میهن پرستی به وراجی نیست! اگر در این جنگ ، مرگ و گرسنگی و قحطی باشد جز برای از ما بهتران ، برای همه هست!! شما با فرار از شهرها و چادر زدن در بوستان ها و خریدهای سنگین از فروشگاه ها و صف کشیدن در پمپ بنزین ها .... موجب ایجاد رعب و وحشت و افزایش تقاضای کاذب و نایاب شدن اقلام ضروری و گرانی کالاهای مورد نیاز مردم می شوید و همه ی این ها خودش نوعی وطن فروشی و خیانت است!!


این جنگ حاصل خوی استعمارگری و پدرسوخته بازی دولت های غربی و توحش و سلطه طلبی رژیم کثیف اسرائیل و چهل سال بی تدبیری و خود پیغمبر پنداری حضرات است و شعارهای توخالی و فرصت سوزی و پرونده سازی برای دلسوزان و منتقدان و اذیت و ازار دگراندیشان و خودکامگی و بی اعتنایی به نظر مردم و به کار گماردن افراد کوتوله و بی کفایت در مناصب مهم مملکتی!! .... ولی اتفاقی است که افتاده و کاری است که شده!!


لطفا به جای وراجی های پوچ و پوک و توخالی وطن پرستانه ، هر جا که هستید همان جا بمانید و با ازدحام و فرار و هجوم خودخواهانه به فروشگاه ها و احتکار اقلام ضروری ، وطن فروشی نکنید! این کارها در شرایط جنگی کمر قشر کم درآمد را خواهد شکست و پیروزی دشمن را تسریع خواهد کرد!....



بزرگی سراسر به گفتار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست




❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍88
وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ



👤افشین احمدپور



‏جنگ به پایان خواهد رسید!

و رهبران ، دست یکدیگر را خواهند فشرد!!

و تنها آن پیرزن می ماند ، چشم به راه فرزند شهيدش....

و آن بانوی جوان ، در انتظار همسر محبوبش...

و آن کودکان ، منتظر پدر دلیرشان....

نمی‌دانم چه كسى وطن را فروخت!!

اما ديدم چه كسى بهایش را پرداخت....


اَللّهُمَّ اشْغَلِ الظّالِمينَ بِالظّالِمينَ وَ اجْعَلنا بَيْنَهمْ سالِمينَ غانِمينَ


❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍79👎6
من سالیان سال است که «نصیری» را می شناسم. از همان روزهایی که «سنت و تجدد» را نوشت و سکونت در حاشیه ی طالقان و خرسواری را تجویز کرد تا بعدها که به «عصر حیرت» رسید اما با توجه به آزادگی و صداقتی که در او سراغ دارم واقعا نمی فهمم که «نصیری» آخوند و آخوندزاده و شیعه مذهب ، دقیقا با جمهوری اسلامی چه مشکلی دارد که به خاطر دشمنی با آن ، حاضر شده که هم پالکی نوه ی بی سر و پای «رضا قلدر» و مزدور بی جیره و مواجب رژیم نجس صهیونیستی شود!

من هزاران هزار برابر «مهدی نصیری» از جمهوری اسلامی و مسؤولان ریز و درشتش ، کینه و نفرت دارم اما حقیقت آن است که نظام جمهوری اسلامی ، بی کم و کاست ، تجسم عینی و عصاره ی حقیقی مذهب تشیع و روحانیت آن است با همان دروغ ها و تحریف ها و ملاخوری ها و خشونت ها و...

کاری که امروز «نصیری» می کند ، برای قرن ها روش شایع علمای شیعه و سنی از زمان بنی امیه تا همین امروز بوده است!! همکاری با جنایتکاران با توجیهات شیطانی!... اما خوشبختانه ، اسلام منهای مذهب و روحانیت با این دو دوزه بازی ها نمی سازد!...



گر بگریزی ز خراجات شهر
بارکش غول بیابان شوی



👤افشین احمدپور



❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍41👎27
زیارت_عاشورا_قسمت_اول_افشین_احمدپور
<unknown>
🦋🦋🦋  سخنرانی  🦋🦋🦋



💌موضوع: نقدی بر زیارت عاشورا

تاریخ: ۱۴۰۴/۴/۱۴


قسمت نخست(نقد مصادر زیارت عاشورا)


🗣 سخنران:  افشین احمدپور


🌴دلایل پنج گانه ی مدافعان صحت سند و متن زیارت عاشورا

🌴مناقشه ی مرحوم معرفت درباره زیارت

🌴اشکال محسن کدیور بر زیارت عاشورا

🌴اشکال سید مرتضی عسکری بر لعن خلفا

🌴ضعف کتب رجالی شیعه

🌴متن پر از اشکال کتاب کامل الزیارات

🌴ضعف حدیثی جعفر بن محمد قولویه

🌴اشکالات کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی

🌴تعارضات اقوال شیخ طوسی و ضعف مبانی رجالی




ادامه دارد....

❤️ https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍31👎13
نقد_زیارت_عاشورا_قسمت_دوم_افشین_احمدپور_1
<unknown>
🦋🦋🦋  سخنرانی  🦋🦋🦋



💌موضوع: نقدی بر زیارت عاشورا


تاریخ: ۱۴۰۴/۴/۱۵


قسمت دوم (نقد اسناد زیارت عاشورا)


🗣 سخنران:  افشین احمدپور


🌴اعتبارسنجی روایات به شیوه ی قدما

🌴بی قانون بودن شیوه ی اعتبارسنجی قدما

🌴نقش علامه حلی در رواج ارزیابی سند

🌴ضعف اسناد زیارت عاشورا در کامل الزیارات

🌴نقش روغن فروش ها و حلوا فروش ها و پارچه فروش ها در شکل گیری حدیث

🌴اضطراب سند اول زیارت عاشورا در مصباح

🌴اشتباه شیخ طوسی درباره ی عقبة بن قیس

🌴ابداع ماست مالی رجالی برای تصحیح سند

🌴دلایل غیر علمی شبیری در صحیح دانستن سند زیارت عاشورا




ادامه دارد....

❤️ https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👍16👎14
👤افشین احمدپور


من نمی دانم کدام شعرنشناس خیر ندیده و خشک مزاجی ، نخستین بار تخم لق شاعری را در دهان «سروش» شکسته و از طبع ناموزون وی تمجید کرده اما کاش یک شیر پاک خورده ی آشنا با عروض و قافیه ای پیدا بشود و به روشنفکر شریف و دوست داشتنی و استخوان دار ما بگوید که به خاطر شادی ارواح طیبه ی شعرای چهره در نقاب خاک کشیده هم که شده ، از سرودن شعر ، آن هم به این درازی ، پرهیز کند!!

«سروش» همان طور که هیچ وقت اسلام شناس و قرآن پژوه و نظریه پرداز خوبی نبوده و نیست و نخواهد بود ، در حوزه ی شاعری نیز محلی از اعراب نداشته و ندارد و نخواهد داشت!

کاری با قطار کردن واژه های غریب و نامتجانس و بعضاً متنافر در کنار یکدیگر ندارم!...از رکاکت عجیب اکثریت مفاهیم و مضامین و خنکی غریب غالب تعبیرات و اصطلاحات هم می گذرم اما خدا وکیلی ، «علی نجات» هم در ترشحات نامطبوع قلمی اش ، «ایران» و «ویران» را با «مسلمانان» و «ستمکاران» و «نامردان» و «چشمان» و... قافیه نمی کند!... گویا «سروش» بعد از پنجاه سال سر و کله زدن با «مثنوی» ، هنوز چیزی به نام «ایطاء جلی» و «قافیه شایگان» به گوشش نخورده است!



❤️https://t.iss.one/elmdinkhorafeh
👎141👍52