ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.04K subscribers
744 photos
122 videos
25 files
359 links
Download Telegram
🔶فقدان تحلیل اجتماعی از تولید
نقدی بر «جهش تولید» از طریق «کاهش حداقل حقوق در مناطق کمتر برخوردار»
#مجتبی_نامخواه
خلاصه مطلب

🔻شگفت‌آورترین و البته تأسف‌آورترین راهکارها برای جهش تولید، پیشنهاد سه تن از نامزدها و منتخب‌های جوان مجلس یازدهم بود که در آن بر «منعطف کردن حداقل دستمزد در شهرهای کوچک» یا «کاهش حداقل حقوق در مناطق کمتر برخوردار» تأکید شده بود.
🔻این پیشنهاد علاوه بر آن‌که «تقریبا تأثیر چندانی در تولید و جهش آن ندارد»؛ به طرز عمیقاً خطرناکی به صورت «ناقص و یکجانبه» مطرح شده؛ و از نقطه نظر اجتماعی، مآلاً «ضد تولید» خواهد بود.
🔻آیا پیشنهاد کاهش حداقل حقوق کارگران کمک به تولید است؟ این «کاهش حقوق» از نظر اقتصادی می‌تواند اندک تأثیر داشته باشد و میزانی از هزینه‌ دستمزد بنگاه‌های تولید، که که در کل حدود 4.6 درصد از هزینه‌های تولید است را بکاهد. آیا با اجرای چنین پیشنهادهایی اساساً نیرویی برای تولید باقی خواهد ماند؟
🔻نگاه صرفاً اقتصادی به تولید، یکی از گره‌های مقوله تولید در جامعه ماست. تولید اساساً و مآلاً یک امر اجتماعی است.
🔻جامعه‌شناسیِ تاریخی نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد، «چارچوبه‌ی جناح راست» نه فقط هیچ‌گاه هیچ علاقه‌ای به نمایندگی اقشار فرودست و کارگران ندارد.
🔻اگر در دهه شصت احمد توکلی از خاستگاه چارچوبه‌ی جناح راست برخواسته و پیگری‌های فراوانی می‌کند که در قانون کار از ذکر عنوان «کارگر» خودداری شده و در عوض از کارگر به عنوان «اجیر» نام‌برده شود، درست به دلیل اقتضائات همین چارچوبه جناح راست است. اگر در دهه هفتاد به گفته عباس آخوندی، رئیس ستاد ناطق نوری در انتخابات ریاست جمهوری 1376، «کل برنامه‌ی اقتصادی آقای ناطق را مسعود نیلی و محمد طبیبیان نوشتند»؛ اگر در دهه هشتاد مجلس هفتم «قانون مدیریت خدمات کشوری» را تصویب کردند که تبعیض چندین برابری را به رسمیت می‌شناسد و بستر یک دهه پرداخت حقوق نجومی می‌شود؛ همگی به دلیل این چارچوبه جناح راست است.
🔽پی نوشت:
(ورق بزنید)
در ادامه تصاویر اسنادی از دغدغه‌ها و فعالیت‌های عملی و نظری حزب جمهوری اسلامی در زمینه کارگری آمده است. چه شد که با گذشت تنها چهار دهه، معانی، مسئله‌ها و کنش جریان انقلابی از سطح و سبک حزب جمهوری اسلامی، به وضع کنونی رسید؟
منبع تصویر اصلی: کتاب سال سی.

#جهش_تولید
#کارگر
#محافظه_کاری
#حقوق_کارگران
#حقوق_کارگران
#حقوق_کارگران_سال_۹۹
#نواصولگرایی
https://www.instagram.com/p/B-QHPMLpfh4/?igshid=14cqpswzuniz6

متن کامل👇👇👇
https://tabagheh3.ir/1399/01/09/

🔹@tabagheh3_ir
@ebteda_ir
🔺
مهمترین نشانه‌ی واپس‌ماندگیِ فرهنگی، اجتماعی و سیاسیِ اصولگراها [از راست سنتی‌اش بگیرید تا نواصولگراهایش] این است که همچنان فکر می‌کنند مشکلشان و مشکل مردم باهاشان، #فقدان_وحدت است!
مرادشان از وحدت، توافق پدرخوانده‌هایشان بر سرِ سهامِ قدرت است.

با این توهّم، هر روز بیشتر از دیروز، حالشان از جمهوریت و جمهور به‌هم می‌خورَد و زبان مردم را گم می‌کنند.
#وحدت
#جمهوریت
#اصولگرایی
#نواصولگرایی
.
درباره #اصولگرایان_ناراضی
جناح راستِ دهه شصت که از میانه‌های دهه هفتاد با نام اصول‌گرایی بازسازی شد، دست‌کم سه دهه است که مرجعیت سیاسی یافته و بر ذهن و زبان #انسان_حزب‌اللهی تفوق یافته است.
طی این سه دهه پاره‌ای از اختلاف‌های «نسلی»، «سیاسی» و «اعتقادی» همواره بخشی از نیروهای این جناح را در موضع نارضایتی و ناخشنودی قرار داده؛ به گونه‌ای که خُرده جریانی از اصولگرایان ناراضی را شکل داده است.
اصول‌گرایان ناراضی اغلب با یکی از سه زمینه پیش گفته، در وضعیت اختلاف و تعارض با هسته اصلی اصول‌گرایی‌اند: یا به خاطر تفاوت سنی، یا به علت سهمیه فهرست‌های انتخاباتی و یا به دلیل نوعی ناب‌گرایی و رادیکالیسم اعتقادی.
مسئله کلیدی اما این جاست: آیا این تعارضِ‌های اصولگرایان ناراضی ارتباطی با انقلابی‌گری دارد؟ پاسخ به نظرم اکیداً منفی است.
اصولگرایان ناراضی، اغلب تنها نمونه‌های ناب‌تر و رادیکال‌تری از اصولگرایان رایج هستند نه چیزی بیش‌تر یا متفاوت‌تر از آن.
به عنوان یک نمونه اگر اصول‌گراییِ متداول در اثر هیجان‌های انتخاباتی خطای دیدار اختصاصی با تتلو را مرتکب می‌شود؛ اصول‌گرایِ ناراضی یا نارضایتی اصول‌گرایانه، همواره حامل هیجان‌هایی است که باعث می‌شود آن اشتباه در ایام انتخابات با تمسک به سیره امام حسین(ع) توجیه کند! و یا پس از انتخابات آن را به مثابه یک سیاست و رویداد فرهنگی بسط دهد.
اصول‌گرایان ناراضی اغلب کلاژی هستند از برآیند پاره‌ای از مهم‌ترین نقاط ضعف اصول‌گرایی. آن‌ها مؤلفه‌های نارواداری اجتماعی، سیاست‌زدگی و تفوق مناسبات قدرت بر مذهب و فرهنگ، تهی‌بودن از هر گونه معنای اجتماعی و چالش عدالت‌نخواهی که در اصولگرایی‌ متداول رایج است را به شکلی حادّتر دارا بوده و علاوه بر آن آبستن حجم معتنابهی از اختلاف با هسته‌های اصلی قدرت جریان اصول‌گرا نیز هستند. اختلافاتی که البته بنیانی نیست و تنها به خاطر سطح متفاوت هیجانی است که در اصولگرایان ناراضی وجود دارد.
هیجان اصول‌گرایانِ ناراضی،آن‌ها را تبدیل به آلترناتیوِ اصولگرایی و «زیر میز زن» نمی‌کند؛ آن‌ها بخشی از اصول(قبیله)گرایی و از قضا بخش حادّ آن هستند؛ درست مانند #نواصول‌گرایی، زیر میز زن نیستند بلکه پایه‌ها میزی هستند که وضع موجود و تفوق جناح راست/اصول‌گرا بر روی آن بنا شده است.
چه باید کرد؟ عبور از اصولگرایی؟ اصولگرایی بخشی از واقعیتِ بحران نمایندگی و چالش نانمایندگی مردم در عرصه سیاسی است. با عبور کردن مسئله حل نمی‌شود؛ باید در مقابل این وضعیت ایستاد و به بازتولید امکان نمایندگی مردم در میدان فکر کرد.
به نقل از جامعه گردی
https://www.instagram.com/p/CNSxZ3gBNQn/?igshid=1tlmxvfzc1mo7