@ebteda_ir
❎ این جلال مرتجع و فاشیست!
🔹روحالله رشیدی
#جلال_آل_احمد هم مانند هر متفکر دیگری، قابل نقد است قطعا. بویژه که خود منتقدی جدی و بیملاحظه بود. کما اینکه او به شدت نقدش کردهاند. منتقدین اصلی او، غربباوران بودهاند طبیعتا. چرا که نوک تیز حملات آلاحمد، غرب و غربزدهها را نشانه رفته است.
با اینهمه، وقتی #انتشارات_اطلاعات به عنوان مجموعهای منتسب به حاکمیت، به استناد افکار اصحاب غرب، جلال را متهم به واپسگرایی و فاشیسم و جادوگرایی و خرافه و ارتجاع و عناد و لجاج میکند، تعجببرانگیز میشود.
روشن است که امثال #داریوش_آشوری و #فریدون_آدمیت و #جمشید_بهنام به عنوان مومنان #مدرنیته_غربی هیچگاه روی خوش به جلالی که شمشیر از رو بسته است برای نقد غرب مدرن، نشان نخواهند داد.
کتاب #گفتمان_ادبیات_سیاسی_ایران_در_آستانه_دو_انقلاب نوشتهی #دکتر_علی_اکبر_امینی، در دو صفحهای که به جلال پرداخته، به صورتی ناجوانمردانه از تعابیر تحقیرآمیز استفاده کرده است. سهم جلال از این کتاب، صرفا ناسزاهای برآمده از غربباوری است!
❎ این جلال مرتجع و فاشیست!
🔹روحالله رشیدی
#جلال_آل_احمد هم مانند هر متفکر دیگری، قابل نقد است قطعا. بویژه که خود منتقدی جدی و بیملاحظه بود. کما اینکه او به شدت نقدش کردهاند. منتقدین اصلی او، غربباوران بودهاند طبیعتا. چرا که نوک تیز حملات آلاحمد، غرب و غربزدهها را نشانه رفته است.
با اینهمه، وقتی #انتشارات_اطلاعات به عنوان مجموعهای منتسب به حاکمیت، به استناد افکار اصحاب غرب، جلال را متهم به واپسگرایی و فاشیسم و جادوگرایی و خرافه و ارتجاع و عناد و لجاج میکند، تعجببرانگیز میشود.
روشن است که امثال #داریوش_آشوری و #فریدون_آدمیت و #جمشید_بهنام به عنوان مومنان #مدرنیته_غربی هیچگاه روی خوش به جلالی که شمشیر از رو بسته است برای نقد غرب مدرن، نشان نخواهند داد.
کتاب #گفتمان_ادبیات_سیاسی_ایران_در_آستانه_دو_انقلاب نوشتهی #دکتر_علی_اکبر_امینی، در دو صفحهای که به جلال پرداخته، به صورتی ناجوانمردانه از تعابیر تحقیرآمیز استفاده کرده است. سهم جلال از این کتاب، صرفا ناسزاهای برآمده از غربباوری است!
Forwarded from ابتدا | نوشتههای روحالله رشیدی
@ebteda_ir
❎ این جلال مرتجع و فاشیست!
🔹روحالله رشیدی
#جلال_آل_احمد هم مانند هر متفکر دیگری، قابل نقد است قطعا. بویژه که خود منتقدی جدی و بیملاحظه بود. کما اینکه او به شدت نقدش کردهاند. منتقدین اصلی او، غربباوران بودهاند طبیعتا. چرا که نوک تیز حملات آلاحمد، غرب و غربزدهها را نشانه رفته است.
با اینهمه، وقتی #انتشارات_اطلاعات به عنوان مجموعهای منتسب به حاکمیت، به استناد افکار اصحاب غرب، جلال را متهم به واپسگرایی و فاشیسم و جادوگرایی و خرافه و ارتجاع و عناد و لجاج میکند، تعجببرانگیز میشود.
روشن است که امثال #داریوش_آشوری و #فریدون_آدمیت و #جمشید_بهنام به عنوان مومنان #مدرنیته_غربی هیچگاه روی خوش به جلالی که شمشیر از رو بسته است برای نقد غرب مدرن، نشان نخواهند داد.
کتاب #گفتمان_ادبیات_سیاسی_ایران_در_آستانه_دو_انقلاب نوشتهی #دکتر_علی_اکبر_امینی، در دو صفحهای که به جلال پرداخته، به صورتی ناجوانمردانه از تعابیر تحقیرآمیز استفاده کرده است. سهم جلال از این کتاب، صرفا ناسزاهای برآمده از غربباوری است!
❎ این جلال مرتجع و فاشیست!
🔹روحالله رشیدی
#جلال_آل_احمد هم مانند هر متفکر دیگری، قابل نقد است قطعا. بویژه که خود منتقدی جدی و بیملاحظه بود. کما اینکه او به شدت نقدش کردهاند. منتقدین اصلی او، غربباوران بودهاند طبیعتا. چرا که نوک تیز حملات آلاحمد، غرب و غربزدهها را نشانه رفته است.
با اینهمه، وقتی #انتشارات_اطلاعات به عنوان مجموعهای منتسب به حاکمیت، به استناد افکار اصحاب غرب، جلال را متهم به واپسگرایی و فاشیسم و جادوگرایی و خرافه و ارتجاع و عناد و لجاج میکند، تعجببرانگیز میشود.
روشن است که امثال #داریوش_آشوری و #فریدون_آدمیت و #جمشید_بهنام به عنوان مومنان #مدرنیته_غربی هیچگاه روی خوش به جلالی که شمشیر از رو بسته است برای نقد غرب مدرن، نشان نخواهند داد.
کتاب #گفتمان_ادبیات_سیاسی_ایران_در_آستانه_دو_انقلاب نوشتهی #دکتر_علی_اکبر_امینی، در دو صفحهای که به جلال پرداخته، به صورتی ناجوانمردانه از تعابیر تحقیرآمیز استفاده کرده است. سهم جلال از این کتاب، صرفا ناسزاهای برآمده از غربباوری است!
@ebteda_ir
🔺جهانیسازی، مبداء تروریسم
#تروریسمِ فعلی، زادهی تاریخ سنتی آشوب، نیهلیسم و تعصب نیست. این تروریسم، معاصرِ #جهانی_سازی است.
تثبیتِ نظام جهانی، محصول حسادتی شدید است: حسادتِ فرهنگی بیتفاوت و بدوی به فرهنگهای پیشرفته، رشکِ نظامهای دلسرد و بیاحساس به فرهنگهایی با شور و حرارت بالا، غبطه خوردنِ جوامعی تقدسزدایی شده به فرهنگ یا شکلهایی قربانگرانه.
برای چنین نظامی، هرگونه #مقاومت و #سرکشی، عملاً تروریستی است.
برای #مدرنیته، با خودنماییِ جهانیاش، قبولِ اینکه پس زده شود، ممکن نیست. اینکه نباید همچون خیر مسلّم و آشکار و ایدهآلِ طبیعی نژاد بشر نمایانده شود، مجرمانه است!
بدترین چیز برای #قدرت_جهانی، نه حمله و نابودی، که #احساس_خفت است.
📚 #ژان_بودریار
در #روح_تروریسم
🔺جهانیسازی، مبداء تروریسم
#تروریسمِ فعلی، زادهی تاریخ سنتی آشوب، نیهلیسم و تعصب نیست. این تروریسم، معاصرِ #جهانی_سازی است.
تثبیتِ نظام جهانی، محصول حسادتی شدید است: حسادتِ فرهنگی بیتفاوت و بدوی به فرهنگهای پیشرفته، رشکِ نظامهای دلسرد و بیاحساس به فرهنگهایی با شور و حرارت بالا، غبطه خوردنِ جوامعی تقدسزدایی شده به فرهنگ یا شکلهایی قربانگرانه.
برای چنین نظامی، هرگونه #مقاومت و #سرکشی، عملاً تروریستی است.
برای #مدرنیته، با خودنماییِ جهانیاش، قبولِ اینکه پس زده شود، ممکن نیست. اینکه نباید همچون خیر مسلّم و آشکار و ایدهآلِ طبیعی نژاد بشر نمایانده شود، مجرمانه است!
بدترین چیز برای #قدرت_جهانی، نه حمله و نابودی، که #احساس_خفت است.
📚 #ژان_بودریار
در #روح_تروریسم
@ebteda_ir
🔺 انقلابْ بیانقلاب!
نقدِ سند تحول آموزش و پرورش، موضوع برنامۀ زاویۀ شبکۀ چهار بود و دکتر #مقصود_فراستخواه تنها مهمانِ حاضر در استودیو. شاید این اولین حضور فراستخواه در تلویزیون بود. آن هم با توپ پُر! حسابی و با هیجان در نقدِ بنیادینِ سند تحولِ بنیادین آموزش و پرورش حرف زد.
نقدهای دکتر فراستخواه تقریباً چنین خط و ربطی دارد؛ «کشور ما از زمان تاسیس دارالفنون به این سو، فلسفۀ تعلیم و تربیت داشت؛ فلسفۀ مبتنی بر #تجدد و #مدرنیته. #ایدئولوژی هم داشت: #مدرنیزاسیون. انقلاب اسلامی، این فلسفه و ایدئولوژی را بههم ریخت و خودش خواست فلسفه و ایدئولوژی برآمده از دین را جا بیندازد. و همین موجب خرابکاری در نظام تعلیم و تربیت شد.»
او قاطعانه تاکید دارد که پس از انقلاب اسلامی نباید به این فلسفه و ایدئولوژی دست میزدند! باید اجازه میدادند که همان فلسفۀ مدرن در ساختار تعلیم و تربیت معتبر میماند. فراستخواه البته برای توجیهِ تاکید خود، به ارزشهای برآمده از فلسفۀ مدرن هم اشاره میکند. ارزشهایی کماکان سرشار از ابهام و ایهام و البته در بستهبندیهای شیک!
آنچه حیرتانگیز است، نه نقدهای فراستخواه به سند تحول _ که هزار بار شدیدتر هم میتوان نقدش کرد _ بلکه صراحتِ او در طرح ضرورت تداومِ حیات و اعتبارِ فلسفه و ارزشهای مدرن حتی با وجود وقوع انقلاب اسلامی است! از این آشکارتر نمیشود پدیدهای به بزرگیِ انقلاب را ندید و یافتِ معنایش را به تاخیر انداخت.
این دیدگاه، البته تازگی ندارد. دکتر فراستخواه، چهرهای با مختصات فکریِ مشخص است. همۀ آثار و گفتارش چنین مبانیای دارد. اما اینکه یکطرفه بنشیند در قاب تلویزیون و بدون حریفِ جدی و حتی بدون ورودِ اساسیِ مجری کارشناس، بدیهیات را به رگبار ببندد، عجیب است.
.
🔺 انقلابْ بیانقلاب!
نقدِ سند تحول آموزش و پرورش، موضوع برنامۀ زاویۀ شبکۀ چهار بود و دکتر #مقصود_فراستخواه تنها مهمانِ حاضر در استودیو. شاید این اولین حضور فراستخواه در تلویزیون بود. آن هم با توپ پُر! حسابی و با هیجان در نقدِ بنیادینِ سند تحولِ بنیادین آموزش و پرورش حرف زد.
نقدهای دکتر فراستخواه تقریباً چنین خط و ربطی دارد؛ «کشور ما از زمان تاسیس دارالفنون به این سو، فلسفۀ تعلیم و تربیت داشت؛ فلسفۀ مبتنی بر #تجدد و #مدرنیته. #ایدئولوژی هم داشت: #مدرنیزاسیون. انقلاب اسلامی، این فلسفه و ایدئولوژی را بههم ریخت و خودش خواست فلسفه و ایدئولوژی برآمده از دین را جا بیندازد. و همین موجب خرابکاری در نظام تعلیم و تربیت شد.»
او قاطعانه تاکید دارد که پس از انقلاب اسلامی نباید به این فلسفه و ایدئولوژی دست میزدند! باید اجازه میدادند که همان فلسفۀ مدرن در ساختار تعلیم و تربیت معتبر میماند. فراستخواه البته برای توجیهِ تاکید خود، به ارزشهای برآمده از فلسفۀ مدرن هم اشاره میکند. ارزشهایی کماکان سرشار از ابهام و ایهام و البته در بستهبندیهای شیک!
آنچه حیرتانگیز است، نه نقدهای فراستخواه به سند تحول _ که هزار بار شدیدتر هم میتوان نقدش کرد _ بلکه صراحتِ او در طرح ضرورت تداومِ حیات و اعتبارِ فلسفه و ارزشهای مدرن حتی با وجود وقوع انقلاب اسلامی است! از این آشکارتر نمیشود پدیدهای به بزرگیِ انقلاب را ندید و یافتِ معنایش را به تاخیر انداخت.
این دیدگاه، البته تازگی ندارد. دکتر فراستخواه، چهرهای با مختصات فکریِ مشخص است. همۀ آثار و گفتارش چنین مبانیای دارد. اما اینکه یکطرفه بنشیند در قاب تلویزیون و بدون حریفِ جدی و حتی بدون ورودِ اساسیِ مجری کارشناس، بدیهیات را به رگبار ببندد، عجیب است.
.