Forwarded from تاریخ شفاهی آذربایجان
💣 ماجرای ترور خواننده معروف در «پارک وی» تهران
🎼 روایتی از #ترور #هنرمند_انقلابی توسط #منافقین در #دهه_شصت
🔹کارهایی که هنرمندان انقلابی انجام میدادند با واکنشهای تند ضدانقلاب روبرو میشد. بسیاری از دوستان فعال در این عرصه را بارها تهدید به ترور کرده بودند.
🔹یک بار بعد از انتشار سرود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی #خمینی را نگهدار»، از جانب ضدانقلاب، بهصورت علنی تهدید شدم. این سرود را آقای #احمدعلی_راغب بر روی شعری از استاد #حمید_سبزواری ساخته بود، من هم خوانده بودم. سرود با این جملات شروع میشد: «یا رب! ای گواه خستگان، ای پشت و پناه خستگان...»
🔹در همان ایام بود که یکبار سر کوچۀ خودمان، یقۀ من را گرفتند و به دیوار تکیهام دادند و صراحتاً تهدیدم کردند؛ دیدم کلت 45 را به شکم من چسباند. نگاه کردم، دیدم انگشتش روی ماشه است و آمادۀ شلیک. من مسلح بودم، اما دیدم تا من بخواهم دست به اسلحه ببرم، طرف به من شلیک کرده است. دیدم اصلاً به صلاح من نیست که درگیر شوم. به من گفتند: «این آخرین اخطاری است که به تو میکنیم... » منظورشان اخطار در مورد سرودهایی بود که میخواندم. این را با شدت و جدیت گفتند و رفتند.
🔹اما من همچنان مشغول کار هنریام بودم. یک موتور 1000 داشتم که با آن میرفتم صدا و سیما. یک روز طبق معمول و با همان کاپشن آمریکایی و در حالیکه کلاه کاسکت هم سرم بود سوار بر موتور به قصد سازمان حرکت کردم. حوالی «پارک وی» که رسیدم متوجه شدم که یک ماشین رنو دارد نزدیکم میشود. سرعتش را به قدری کم کرد که بتواند به من نزدیکتر شود. دیدم یکی از سرنشینها، شیشۀ ماشین را پایین کشید. حس بدی به من دست داد. سر یوزی به سمت من و به قصد شلیک، از پنجرۀ ماشین آمد بیرون. عملا راهی نداشتم. سریع موتور را به زمین خواباندم و خودم هم با موتور روی زمین چرخی زدم در یک لحظه، شروع کردند به رگبار. هیچ یک از تیرها به من اصابت نکرد. فقط یک گلوله خورد به سپر عقب موتورم. فوری هم گریختند. مردم دوان دوان آمدند کنارم تا ببینند چه شده.
من کلاهم را از سرم درآوردم و گفتم چیزی نشده؛ اشتباهی گرفته بودند! مردم دیدند نه بابا من اصلاً آدم ریش بلندی هم نیستم که مثلاً شبیه #پاسدارها باشم! آن زمان، هر کس که ریش بلندی داشت، از نظر منافقین محکوم به ترور بود!
🔹ضدانقلاب میخواست با این تهدیدها و ترورها موتور فعالیتهای هنری انقلاب را از کار بیاندازند، که البته موفق نشد. ما عضو نیروهای مسلح و یا مثلاً قاضی و صاحب منصب نبودیم؛ فقط کار هنری میکردیم. اما چون این عناصر، نمیتوانستند به مقصودشان برسند، هر روز عصبانیتر و عنان گسیختهتر میشدند.
📎 بریدهای از کتاب «متولد بهمن» 📘خاطرات استاد #اسفندیار_قره_باغی
https://l1l.ir/ganj348
جای #شهید و جلاد عوض نشود
#دهه_شصت ،دهه مظلوم
💠 کانال #تاریخ_شفاهی_جبهه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی
🆔 t.iss.one/joinchat/AAAAAD7nM9QsuOOaO6cOnw
🎼 روایتی از #ترور #هنرمند_انقلابی توسط #منافقین در #دهه_شصت
🔹کارهایی که هنرمندان انقلابی انجام میدادند با واکنشهای تند ضدانقلاب روبرو میشد. بسیاری از دوستان فعال در این عرصه را بارها تهدید به ترور کرده بودند.
🔹یک بار بعد از انتشار سرود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی #خمینی را نگهدار»، از جانب ضدانقلاب، بهصورت علنی تهدید شدم. این سرود را آقای #احمدعلی_راغب بر روی شعری از استاد #حمید_سبزواری ساخته بود، من هم خوانده بودم. سرود با این جملات شروع میشد: «یا رب! ای گواه خستگان، ای پشت و پناه خستگان...»
🔹در همان ایام بود که یکبار سر کوچۀ خودمان، یقۀ من را گرفتند و به دیوار تکیهام دادند و صراحتاً تهدیدم کردند؛ دیدم کلت 45 را به شکم من چسباند. نگاه کردم، دیدم انگشتش روی ماشه است و آمادۀ شلیک. من مسلح بودم، اما دیدم تا من بخواهم دست به اسلحه ببرم، طرف به من شلیک کرده است. دیدم اصلاً به صلاح من نیست که درگیر شوم. به من گفتند: «این آخرین اخطاری است که به تو میکنیم... » منظورشان اخطار در مورد سرودهایی بود که میخواندم. این را با شدت و جدیت گفتند و رفتند.
🔹اما من همچنان مشغول کار هنریام بودم. یک موتور 1000 داشتم که با آن میرفتم صدا و سیما. یک روز طبق معمول و با همان کاپشن آمریکایی و در حالیکه کلاه کاسکت هم سرم بود سوار بر موتور به قصد سازمان حرکت کردم. حوالی «پارک وی» که رسیدم متوجه شدم که یک ماشین رنو دارد نزدیکم میشود. سرعتش را به قدری کم کرد که بتواند به من نزدیکتر شود. دیدم یکی از سرنشینها، شیشۀ ماشین را پایین کشید. حس بدی به من دست داد. سر یوزی به سمت من و به قصد شلیک، از پنجرۀ ماشین آمد بیرون. عملا راهی نداشتم. سریع موتور را به زمین خواباندم و خودم هم با موتور روی زمین چرخی زدم در یک لحظه، شروع کردند به رگبار. هیچ یک از تیرها به من اصابت نکرد. فقط یک گلوله خورد به سپر عقب موتورم. فوری هم گریختند. مردم دوان دوان آمدند کنارم تا ببینند چه شده.
من کلاهم را از سرم درآوردم و گفتم چیزی نشده؛ اشتباهی گرفته بودند! مردم دیدند نه بابا من اصلاً آدم ریش بلندی هم نیستم که مثلاً شبیه #پاسدارها باشم! آن زمان، هر کس که ریش بلندی داشت، از نظر منافقین محکوم به ترور بود!
🔹ضدانقلاب میخواست با این تهدیدها و ترورها موتور فعالیتهای هنری انقلاب را از کار بیاندازند، که البته موفق نشد. ما عضو نیروهای مسلح و یا مثلاً قاضی و صاحب منصب نبودیم؛ فقط کار هنری میکردیم. اما چون این عناصر، نمیتوانستند به مقصودشان برسند، هر روز عصبانیتر و عنان گسیختهتر میشدند.
📎 بریدهای از کتاب «متولد بهمن» 📘خاطرات استاد #اسفندیار_قره_باغی
https://l1l.ir/ganj348
جای #شهید و جلاد عوض نشود
#دهه_شصت ،دهه مظلوم
💠 کانال #تاریخ_شفاهی_جبهه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی
🆔 t.iss.one/joinchat/AAAAAD7nM9QsuOOaO6cOnw
Audio
🔺@ebteda_ir
#خوزستان خونِ پاکِ قلبِ ایران
ای سربلند ای پرتوان
برکن بنِ اهریمنان
سرسخت و استوار، بیهراس و باوقار
در پهنۀ جهان تا ابد بمان
#اسفندیار_قره_باغی
.
#خوزستان خونِ پاکِ قلبِ ایران
ای سربلند ای پرتوان
برکن بنِ اهریمنان
سرسخت و استوار، بیهراس و باوقار
در پهنۀ جهان تا ابد بمان
#اسفندیار_قره_باغی
.
سرود - شیطان
<unknown>
@ebteda_ir
🔺
🎵 شیطان
◽️توصیف آمریکا با کلامِ گویای ترکی
با صدای #اسفندیار_قره_باغی
شاعر: محمود دستپیش
آهنگساز: فیروز برنجان
تولیدِ سال ۱۳۶۰
باغلایان مظلوملاری زنجیریلن
جانیوی آللیخ سنین تکبیریلن
🔺
🎵 شیطان
◽️توصیف آمریکا با کلامِ گویای ترکی
با صدای #اسفندیار_قره_باغی
شاعر: محمود دستپیش
آهنگساز: فیروز برنجان
تولیدِ سال ۱۳۶۰
باغلایان مظلوملاری زنجیریلن
جانیوی آللیخ سنین تکبیریلن
مرغ حق
<unknown>
@ebteda_ir
🎵مرغ حق
شاعر: مرحوم #مهرداد_اوستا
آهنگساز: #نادر_مرتضی_پور
خواننده: #اسفندیار_قره_باغی
به قصر دیو در آن تیرهشام همچو شهاب
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
بزرگمردی و آزادگی به مَدرسِ عشق
به صدر مدرسه نام او مُدرّس شد
به رزم اهرمنی آن بزرگمرد شریف
نشانهای ز کمال خدای بیچون بود
سرود روشن حق نغمههای بشکوهش
در آن خزان که گلوگیر مرغ حق خون بود
بدان زمانه که دامان آسمان رنگین
به خون مردمی و دین و داد و قانون بود
#مدرس
#شهید_مدرس
#استاد_قره_باغی
🎵مرغ حق
شاعر: مرحوم #مهرداد_اوستا
آهنگساز: #نادر_مرتضی_پور
خواننده: #اسفندیار_قره_باغی
به قصر دیو در آن تیرهشام همچو شهاب
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
بزرگمردی و آزادگی به مَدرسِ عشق
به صدر مدرسه نام او مُدرّس شد
به رزم اهرمنی آن بزرگمرد شریف
نشانهای ز کمال خدای بیچون بود
سرود روشن حق نغمههای بشکوهش
در آن خزان که گلوگیر مرغ حق خون بود
بدان زمانه که دامان آسمان رنگین
به خون مردمی و دین و داد و قانون بود
#مدرس
#شهید_مدرس
#استاد_قره_باغی
سرود - شیطان
<unknown>
@ebteda_ir
🔺
🎵 شیطان
◽️توصیف آمریکا با کلامِ گویای ترکی
با صدای #اسفندیار_قره_باغی
شاعر: محمود دستپیش
آهنگساز: فیروز برنجان
تولیدِ سال ۱۳۶۰
باغلایان مظلوملاری زنجیریلن
جانیوی آللیخ سنین تکبیریلن
🔺
🎵 شیطان
◽️توصیف آمریکا با کلامِ گویای ترکی
با صدای #اسفندیار_قره_باغی
شاعر: محمود دستپیش
آهنگساز: فیروز برنجان
تولیدِ سال ۱۳۶۰
باغلایان مظلوملاری زنجیریلن
جانیوی آللیخ سنین تکبیریلن