@ebteda_ir
🔺دوگانههای من درآوردی
معلوم نیست این #دوگانههای_کاذب را چه کسی جعل کرده و انداخته وسط میدان. دو واژه را میگیرند و وسطشان «یا» میگذارند و یک دوگانه میسازند و میکنند خورهی فکر ما. #علم «یا» #ثروت، #تعهد «یا» #تخصص و مخربتر از همه #تکلیف «یا» #نتیجه. هنوز هم که هنوز است در مجامع فکری و نظری ما بحث بر سر این دوگانههاست؛ بیآنکه کسی جرات کند و کل این سازهی جعلی را به هم بریزد. از قدیم موضوع انشای بچهمدرسهایها این بود است: «علم بهتر است یا ثروت؟» و از همان نونهالی، ستیزهی میان این دو، ساختار شخصیت بچههای ما را شکل میدهد. یا باید بروی دنبال علم یا که بیفتی در کسبوکار و جمعِ مال و ثروت! تنافرِ الکیِ علم با ثروت.
یا در همین مقولهی پرتکرار «تعهد یا تخصص»؛ نگاه کنید ببینید چه بساطی ساختهایم با این دوگانهی از اساسِ نادرست. تعهد، متضاد تخصص است؟! تخصص، متضادِ تعهد است؟! با این جعلِ مُسجّع، دو جناح متنافر ساختهایم که دست از سر هم برنمیدارند و این وسط، بیتخصصها و بیسوادها به ریش متخصصین میخندند و ولنگاران و اباحیگران به ریش متعهدین و مسئولیتپذیرها.
غصهناک تر از همه، جعلِ دوگانهی «تکلیف» یا «نتیجه» است. چقدر انرژی صرف میشود به هواداری از هرکدام از اینها. بهویژه از سوی انقلابیون. نمیدانم در کدام قاموس، #تکلیفگرایی در تضاد با #نتیجهگرایی معنا شده؟ و «نتیجهگرایی» در تضاد با «تکلیفگرایی»؟ با کدام محاسبهی عقلانی به این دوگانه رسیدهایم و اینطور داریم برایش حنجره میدرانیم؟ این چه بازیای است که درآوردهاند؟ قطعاً و به تجربه، نانِ این دوگانهسازیِ مغلوط و مجعول را فقط سیاسیون خوردهاند.
🔺دوگانههای من درآوردی
معلوم نیست این #دوگانههای_کاذب را چه کسی جعل کرده و انداخته وسط میدان. دو واژه را میگیرند و وسطشان «یا» میگذارند و یک دوگانه میسازند و میکنند خورهی فکر ما. #علم «یا» #ثروت، #تعهد «یا» #تخصص و مخربتر از همه #تکلیف «یا» #نتیجه. هنوز هم که هنوز است در مجامع فکری و نظری ما بحث بر سر این دوگانههاست؛ بیآنکه کسی جرات کند و کل این سازهی جعلی را به هم بریزد. از قدیم موضوع انشای بچهمدرسهایها این بود است: «علم بهتر است یا ثروت؟» و از همان نونهالی، ستیزهی میان این دو، ساختار شخصیت بچههای ما را شکل میدهد. یا باید بروی دنبال علم یا که بیفتی در کسبوکار و جمعِ مال و ثروت! تنافرِ الکیِ علم با ثروت.
یا در همین مقولهی پرتکرار «تعهد یا تخصص»؛ نگاه کنید ببینید چه بساطی ساختهایم با این دوگانهی از اساسِ نادرست. تعهد، متضاد تخصص است؟! تخصص، متضادِ تعهد است؟! با این جعلِ مُسجّع، دو جناح متنافر ساختهایم که دست از سر هم برنمیدارند و این وسط، بیتخصصها و بیسوادها به ریش متخصصین میخندند و ولنگاران و اباحیگران به ریش متعهدین و مسئولیتپذیرها.
غصهناک تر از همه، جعلِ دوگانهی «تکلیف» یا «نتیجه» است. چقدر انرژی صرف میشود به هواداری از هرکدام از اینها. بهویژه از سوی انقلابیون. نمیدانم در کدام قاموس، #تکلیفگرایی در تضاد با #نتیجهگرایی معنا شده؟ و «نتیجهگرایی» در تضاد با «تکلیفگرایی»؟ با کدام محاسبهی عقلانی به این دوگانه رسیدهایم و اینطور داریم برایش حنجره میدرانیم؟ این چه بازیای است که درآوردهاند؟ قطعاً و به تجربه، نانِ این دوگانهسازیِ مغلوط و مجعول را فقط سیاسیون خوردهاند.