Forwarded from جمهوری / محمد صادق شهبازی
چرا #صدا_و_سیما مساله مهم #نظام_سلامت را ندید؟
خیلی باید جالب باشد که #مناظره #اجتماعی برگزار شود و در آن موضوع #نظام_سلامت مطرح نشود. عملکرد دولت #روحانی در نظام سلامت به اندازهای ابهام دارد که به راحتی میتواند مورد نقد منتقدان قرار گیرد. آنقدر این عملکرد مبهم است که #وزارت_بهداشت روحانی حاضر به انتشار #حساب_ملی_سلامت نیست. حاضر نیست #شفاف کند این بودجه چند ده هزار میلیارد تومانی که برای نظام سلامت هزینه کرده است کجا و چگونه خرج شده است؟ حساب ملی سلامت هر سال منتشر میشد اما بسیار اتفاقی از سال 93 و با اجرای طرح تحول سلامت منتشر نشد. چه کسانی از عدم انتشار این آمار #نفع می برند؟
چرا صدا و سیما مساله مهمی چون نظام سلامت را در مناظره اجتماعی نادیده میگیرد. به ورزش میپردازد اما سلامت را نمی بیند. سابقه صدا و سیما در بررسی عملکرد دولت در نظام سلامت روشن است. سابقهای سراسر لاپوشانی و ریپرتاژگونه که باعث شده است مردم از واقعیات نظام سلامت بیخبر بمانند. کمک صدا و سیما به دولت این بود که نظام سلامت را از معرض نقد دور کرد و روحانی میتواند با خیال راحت عملکرد فاجعهبار خود در نظام سلامت را به عنوان دستآورد دولت سردست بگیرد و برای خود رای جمع کند.
yon.ir/Qi31l
خیلی باید جالب باشد که #مناظره #اجتماعی برگزار شود و در آن موضوع #نظام_سلامت مطرح نشود. عملکرد دولت #روحانی در نظام سلامت به اندازهای ابهام دارد که به راحتی میتواند مورد نقد منتقدان قرار گیرد. آنقدر این عملکرد مبهم است که #وزارت_بهداشت روحانی حاضر به انتشار #حساب_ملی_سلامت نیست. حاضر نیست #شفاف کند این بودجه چند ده هزار میلیارد تومانی که برای نظام سلامت هزینه کرده است کجا و چگونه خرج شده است؟ حساب ملی سلامت هر سال منتشر میشد اما بسیار اتفاقی از سال 93 و با اجرای طرح تحول سلامت منتشر نشد. چه کسانی از عدم انتشار این آمار #نفع می برند؟
چرا صدا و سیما مساله مهمی چون نظام سلامت را در مناظره اجتماعی نادیده میگیرد. به ورزش میپردازد اما سلامت را نمی بیند. سابقه صدا و سیما در بررسی عملکرد دولت در نظام سلامت روشن است. سابقهای سراسر لاپوشانی و ریپرتاژگونه که باعث شده است مردم از واقعیات نظام سلامت بیخبر بمانند. کمک صدا و سیما به دولت این بود که نظام سلامت را از معرض نقد دور کرد و روحانی میتواند با خیال راحت عملکرد فاجعهبار خود در نظام سلامت را به عنوان دستآورد دولت سردست بگیرد و برای خود رای جمع کند.
yon.ir/Qi31l
@ebteda_ir
🔺از مسئلهای که گفت تا معرکهای که گرفتند!
🔸یک. مسئلۀ #وحید_جلیلی در نامهنگاریهای اخیرش در باب عملکرد #صدا_و_سیما، امتداد دغدغهای قدیمیست؛ دغدغهای نه منحصر به شخص خودش، که متعلق به بخش عمدهای از صاحبنظران و حتی عامۀ مردم.
مسئله چیست؟
«ناکارآمدی رسانۀ ملی در نسبت با واقعیتها، ظرفیتها و نیازهای کشور و فرصتسوزیِ این یگانه دستگاه فرهنگیرسانهای انقلاب اسلامی در دهههای اخیر.»
این نحو طرح مسئله، آیا به این معناست که رسانۀ ملی در دهههای اخیر، هیچ نقطۀ درخشان یا عملکرد مطلوبی نداشته؟
طبعاً به این معنا نیست. اساساً وقتی از رویکرد و عملکرد کلی یک دستگاه فرهنگی سخن گفته میشود، نمیتوان با پیش کشیدن مفردات مطلوب، قضیه را سرهم کرد.
🔸دو. جلیلی در فرصتهایی که داشته، اولاً برای تبیین و تدقیق این مسئله، اهتمام داشته، ثانیاً کوشیده است تا در حد بضاعت و فرصت خود، پیشنهادات اصلاحیاش را به صورت نقدهای ژورنالیستی در مجلات سوره و راه و همچنین در نشستهای کارشناسی و رسانهای عرضه نماید.
ثالثاً بخشی از ایدههای اصلاحیاش را با زحمت و مرارتِ فراوان، عملیاتی کرده است. برای نمونه، جشنوارۀ مردمی فیلم عمار، دقیقاً در همین مسیر و با هدف کمک به اصلاح نگرش سینما و رسانۀ ملی به جامعۀ ایران شکل گرفت؛ و حاصلش، انبوهی از ایدههای خرد و کلان، محصولات متنوع رسانهای و البته جمعیت قابل توجهی از برنامهسازان بوده است. اگرچه مدیران رسانۀ ملی، با بدفهمی، تصور میکنند تنها تکلیفشان در قبال این جشنواره، پخش اخبار و تصاویر جشنواره از برخی شبکههای تلویزیونی است و این را لطف خود به شخص وحید جلیلی تلقی میکنند! آنها هرگز نخواستند حرف اصلی جشنوارۀ عمار را بشنوند، که اگر شنیده بودند، همچنان بر مدارِ فعلی نبودند و ایران را بهتر و دقیقتر میدیدند.
🔸سه. جلیلی در بیانِ عواملِ شکلگیری و نهادینه شدن مسئلۀ ناکارآمدی رسانۀ ملی، مجموعهای از مولفههای سیاستگذارانه، ساختاری و اندیشهای را پیش کشیده و سهم هر کدام را در وضع موجود رسانۀ ملی بازگفته است. معالاسف، مخاطبان نقد، بهجای بهره جستن از این فرصت برای گشودن باب گفتگو و اصلاح و ارتقای رویکرد و عملکرد رسانۀ ملی، به سیاق سنت مألوف قبیلهگرایی، موضوعاتی حاشیهای و بیربط را پیش کشیدند و با تقلیل یک آسیبشناسی روشن به بحثهای بیمایۀ شخصی و دامن زدن به مقدسمآبیهای عجیب و غریب، بازهم فرصتسوزی کردند. پارهای واکنشها هم البته مرزهای دانش و اخلاق را یکجا جابجا کرد!
🔸چهار. با وجود بایکوت نوشتههای جلیلی در رسانههای نامدار! دامنۀ بحث در بدنۀ اصحاب فرهنگ و رسانه و اندیشه، گسترده شده و تضارب آرا و گفتگوهای جدی در جریان است؛ و همین نیز بخشی از راه حل است بیتردید. نباید از گفتگو در این باب، هراسی داشت. دعوا سر سرنوشت یک مجموعۀ استراتژیک فرهنگی است. سطح بحث نیز باید در همین قواره باشد.
.
🔺از مسئلهای که گفت تا معرکهای که گرفتند!
🔸یک. مسئلۀ #وحید_جلیلی در نامهنگاریهای اخیرش در باب عملکرد #صدا_و_سیما، امتداد دغدغهای قدیمیست؛ دغدغهای نه منحصر به شخص خودش، که متعلق به بخش عمدهای از صاحبنظران و حتی عامۀ مردم.
مسئله چیست؟
«ناکارآمدی رسانۀ ملی در نسبت با واقعیتها، ظرفیتها و نیازهای کشور و فرصتسوزیِ این یگانه دستگاه فرهنگیرسانهای انقلاب اسلامی در دهههای اخیر.»
این نحو طرح مسئله، آیا به این معناست که رسانۀ ملی در دهههای اخیر، هیچ نقطۀ درخشان یا عملکرد مطلوبی نداشته؟
طبعاً به این معنا نیست. اساساً وقتی از رویکرد و عملکرد کلی یک دستگاه فرهنگی سخن گفته میشود، نمیتوان با پیش کشیدن مفردات مطلوب، قضیه را سرهم کرد.
🔸دو. جلیلی در فرصتهایی که داشته، اولاً برای تبیین و تدقیق این مسئله، اهتمام داشته، ثانیاً کوشیده است تا در حد بضاعت و فرصت خود، پیشنهادات اصلاحیاش را به صورت نقدهای ژورنالیستی در مجلات سوره و راه و همچنین در نشستهای کارشناسی و رسانهای عرضه نماید.
ثالثاً بخشی از ایدههای اصلاحیاش را با زحمت و مرارتِ فراوان، عملیاتی کرده است. برای نمونه، جشنوارۀ مردمی فیلم عمار، دقیقاً در همین مسیر و با هدف کمک به اصلاح نگرش سینما و رسانۀ ملی به جامعۀ ایران شکل گرفت؛ و حاصلش، انبوهی از ایدههای خرد و کلان، محصولات متنوع رسانهای و البته جمعیت قابل توجهی از برنامهسازان بوده است. اگرچه مدیران رسانۀ ملی، با بدفهمی، تصور میکنند تنها تکلیفشان در قبال این جشنواره، پخش اخبار و تصاویر جشنواره از برخی شبکههای تلویزیونی است و این را لطف خود به شخص وحید جلیلی تلقی میکنند! آنها هرگز نخواستند حرف اصلی جشنوارۀ عمار را بشنوند، که اگر شنیده بودند، همچنان بر مدارِ فعلی نبودند و ایران را بهتر و دقیقتر میدیدند.
🔸سه. جلیلی در بیانِ عواملِ شکلگیری و نهادینه شدن مسئلۀ ناکارآمدی رسانۀ ملی، مجموعهای از مولفههای سیاستگذارانه، ساختاری و اندیشهای را پیش کشیده و سهم هر کدام را در وضع موجود رسانۀ ملی بازگفته است. معالاسف، مخاطبان نقد، بهجای بهره جستن از این فرصت برای گشودن باب گفتگو و اصلاح و ارتقای رویکرد و عملکرد رسانۀ ملی، به سیاق سنت مألوف قبیلهگرایی، موضوعاتی حاشیهای و بیربط را پیش کشیدند و با تقلیل یک آسیبشناسی روشن به بحثهای بیمایۀ شخصی و دامن زدن به مقدسمآبیهای عجیب و غریب، بازهم فرصتسوزی کردند. پارهای واکنشها هم البته مرزهای دانش و اخلاق را یکجا جابجا کرد!
🔸چهار. با وجود بایکوت نوشتههای جلیلی در رسانههای نامدار! دامنۀ بحث در بدنۀ اصحاب فرهنگ و رسانه و اندیشه، گسترده شده و تضارب آرا و گفتگوهای جدی در جریان است؛ و همین نیز بخشی از راه حل است بیتردید. نباید از گفتگو در این باب، هراسی داشت. دعوا سر سرنوشت یک مجموعۀ استراتژیک فرهنگی است. سطح بحث نیز باید در همین قواره باشد.
.