سعید شعرباف تبریزی
384 subscribers
630 photos
119 videos
35 files
370 links
دکترای برق با زمینه هوش مصنوعی؛ کارشناسی ارشد مدیریت شهری؛ فعال اجتماعی و شهردار سابق شهر کرمان.

برای ارتباط با ادمین و اظهار نظر در باره محتوای مطالب با اکانت زیر تماس حاصل فرمایید
@shaerbaf
Download Telegram
📚 تجربه تلخ بازسازی بافت اطراف حرم دوباره تکرار نشود.....
دکتر سعید شعرباف تبریزی

📌ربع قرن از طرح به‌اصطلاح بازسازی بافت پیرامون حرم می‌گذرد، طرحی که خروجی کنونی آن و دورنمای آینده محتمل، اعتراض بخش وسیعی از مردم و نخبگان را سبب شده است، اعتراضی که طراحان قدیم و جدید این بازسازی و برخی ذی‌نفعان قدرتمند اقتصادی موثر در این منطقه، ترجیح داده‌اند هیچ‌گاه آن‌چنان که باید و شاید رسانه‌ای نشود و به یک خواست عمومی برای تغییر بدل نشود.

📌تحقیقات متعدد مراکز پژوهشی و دانشگاهی، نظرسنجی‌های متعدد صورت گرفته از مجاوران و زائران در این بافت و تنوع و تعدد شکایات و اعتراضات علما و بزرگان شهری و کشوری به این سبک از بازسازی، جای شکی باقی نمی‌گذارد که نحوه مداخله در این بافت باید تغییر جدی کند و ادامه روند گذشته با هیچ شاخصی، حتی شاخص‌های اقتصادی نیز به سود مردمان این شهر نیست.

📌در سه سال گذشته، مدیریت جدید حاکم بر وزارت راه وشهرسازی و شورای عالی شهرسازی و معماری کشور، هم‌سو با این خواست عمومی، بارها بر لزوم تغییر در مدیریت محتوایی این بازسازی و تلاش برای حفظ هویت زیارتی منطقه تاکید کرده و در این راستا، راسا اقدام به عزل مشاور سابق این طرح (مشاور طاش) و انتخاب مشاور جدید (مهرازان) به منظور برآورده‌کردن این دغدغه‌ها، کرده است. اگر چه در قانونی‌بودن فرآیند طی شده توسط شورای‌عالی شهرسازی و معماری و نیز نحوه انتخاب مشاور جدید، مباحث مفصلی در رسانه‌ها طرح شد و ابهامات زیادی نیز وجود داشت، اما با یک نگاه خوش‌بینانه و تعاملی، اصل این تغییرمثبت تلقی شد و در بخشی از دغدغه‌مندان این بافت، امیدهایی را برای نجات بخش باقی‌مانده از منطقه ثامن که از قضا بخش وسیعی نیز هست، زنده کرد اما با گذشت زمان درخور توجهی از شروع به کار مشاور جدید و نمایان شدن بخشی از خروجی‌های سندی طراحان جدید، نگرانی‌های مضاعفی از آنچه بناست مشاور جدید در این بافت، ایجاد کند به‌وجود آمده است، ظاهرا بناست همان تجربه تلخ گذشته، برای چندمین بار تکرار شود.

📌تنها به عنوان یک نمونه، زمانی که جلد دوم از گزارش بازطراحی طرح تفصیلی منطقه ثامن، با عنوان «راهبردها و راهکارهای رفع معضلات اجتماعی ناشی از اجرای طرح توسعه بافت پیرامون حرم مطهر»، که بناست مبنای توصیف وضعیت اجتماعی‌فرهنگی این منطقه و مبنای اجرای تغییرات در پروژه بافت پیرامون حرم مطهر طی سال‌های آینده، باشد؛ مطالعه شد (البته با تلاش‌های زیاد و دوندگی‌های وسیع!) و محتوای آن دردسترس بخشی از استادان مطالعات اجتماعی و جامعه‌شناسی در دانشگاه و حوزه قرار گرفت، همگان به‌اتفاق آن را سندی بسیار ضعیف و در حد یک نظرسنجی ساده (آن هم با اشکالات روشی بسیار) ارزیابی کردند. این درحالی است که ظاهرا مبلغ درخور توجهی به تهیه این سند اختصاص یافته و بقیه بخش‌های طراحی مشاور نیز بنا به شهادت متخصصان متعدد از وضعیت مشابهی رنج می‌برد.

📌بسیاری از اتفاقات ناگوار در فضای مدیریت شهری مشهد، در شرایطی افتاده که طراحان و مشاوران پروژه‌های تاثیرگذاری چون بازسازی بافت اطراف حرم، مستقل از نقد و بررسی فضاهای حوزوی و دانشگاهی و در اتاق‌های دربسته خود و حداکثر در تعامل با چند نفر از مسئولان اجرایی رده بالای استان و کشور، برای این شهر برنامه‌ریزی کرده‌اند. واقعا جای تاسف ندارد که مشاور مهرازان، در قبال مطالعات خود، به هیچ شخص حقیقی و حقوقی دانشگاهی و متخصص در سطح شهر مشهد پاسخگو نباشد و تنها خود را مقید به ارائه نظریات در سطح وزارت‌خانه بداند.

📌یادمان نرود که پیش از این هم در سایه همین فضاهای ظلمانی و غیرشفاف، ظلم‌های وسیعی (هر چند موجه و قانونی) در حق هویت و سرنوشت این شهر اتفاق افتاده که میدان شهدا و بافت اطراف حرم، تنها نمونه‌ای از آن‌هاست. بدیهی‌ترین خواسته دانشگاهیان و نخبگان در چنین مواردی، انتشار شفاف جزئیات طراحی‌ها در میان فضاهای تخصصی مرتبط با آن و جمع‌بندی انتقادات و پیشنهادات، در یک زمان معقول و منطقی توسط یک ارگان نظارتی است. این‌کار هم با برگزاری یکی دو جلسه نمایشی در جایی مثل دانشگاه (که اغلب وقت آن به ارائه طراحان می‌گذرد و مدعوین قبل از جلسه هیچ اطلاعی از محتواهای ارائه شده آن ندارند) به سامان نمی‌رسد. اگر عزم واقعی بر تغییر باشد و نخبگان واقعا بنا باشد در این مسئله، بازی داده شوند، راهکارهای ساده و تجربه شده‌ای برای آن وجود دارد. به شرطی که واقعا عزمی بر تغییر باشد. همچنان امیدواریم...

#مشهد_مردمی
#شبکه_مسایل
@dr_shaarbaf


متن یادداشت تحلیلی منتشر شده در روزنامه شهرآرا همزمان با امضای نامه نخبگان خطاب به روسای قوای سه گانه مبتنی بر تشکیل کمیته نجات برای بافت اطراف حرم ...
@dr_shaarbaf
باسمه تعالی

📢 #بیانیه انتخاباتی جمعی از تشکّل‌های مردمی مشهد
«مسئله انتخابات یک امتحان الهی است که گروه‌گرایان را از ضوابط‌گرایان ممتاز می‌کند، و مؤمنین و متعهدین را از مدعیان جدا می‌کند.» امام خمینی (ره)

مردم عزیز مشهد!

انتخاباتی در شأن مردم شهر امام هشتم، عالم آل محمد(ص) است که باعث رشد فهم سیاسی همگانی مردم شود؛ یعنی انتخاباتی که حضور مردم را در طول فرآیند انتخابات (از به صحنه آوردن نامزدها، پیگیری مطالبات، شناخت و نهایتا انتخاب اصلح) تامین کند؛ نه اینکه صرفا با طرح طرفداری‌های سیاسی و ترساندن از رأی آوردن یا نیاوردن فلان لیست و جریان، مردم را از دقت درباره آرای خود باز بدارد! آگاه باشیم، کسانی که همچنان با گذشت 38 از سال از انقلاب، چنان روندی را در پیش می‌گیرند، احتمالا کاسه‌ای زیر نیم کاسه دارند، چه خودشان را اصولگرا و انقلابی بنامند و چه اصلاح طلب و...!
این دسته از گروه‌ها، اگر خودشان را معتقد به ولایت فقیه و پیرو رهبر معظم انقلاب می‌دانند، به مراتب جرمشان سنگین‌تر است! چون رهبر معظم انقلاب به صراحت در سیاست‌های خود تاکید فرموده‌اند که رقابت‌های انتخاباتی باید منجر به افزایش مشارکت آگاهانه مردم شود، حال آنکه آنان هیچ جایی برای رشد آگاهی مردم باقی نگذاشته‌اند و تنها دغدغه‌شان، رأی نیاوردن یک گروه سیاسی دیگر است!

تشکّل‌ها، مسجدی‌ها و فعالین فرهنگی شهر!

وظیفه تشکّل‌ها و مساجد و فعالین فرهنگی شهر باید بسترسازی برای انتخاباتی آگاهانه و انتخاب اصلح مبتنی بر حجت شرعی و انگیزه انقلابی باشد؛ حواسمان باشد، مبادا تشکل‌ها و فعالین فرهنگی به ابزاری برای تکمیل سناریوی رقابت‌های کهنه انتخاباتی سیاسیون تبدیل بشوند!
همین روزهاست که کار سیاسیون شروع می‌شود و دوباره به سراغ همه ما می‌آیند؛ افراد سالم و دلسوز را نه از ادعاهایشان که از نوع دغدغه‌هایشان بشناسیم. ببینیم آیا طبق دستور صریح رهبر معظم انقلاب در سیاست‌های ابلاغی انتخابات، دغدغه ایشان نیز ارتقاء شایسته گزینی است یا رأی آوری یک لیست خاص؟! اگر دغدغه شایسته گزینی دارند، بپرسیم با چه روش‌هایی؟ نقش مردم و تشکّل‌‌ها را چه چیزی تعریف می‌کنند؟! زمان اینکه نام‌های مختلف و گروه‌های مختلف و برچسب‌های مختلف، تشکّل‌ها را وسیله اهداف خود قرار بدهند، به پایان رسیده است.

گروه‌های سیاسی و مالکان لیست‌های انتخاباتی شهر!

آری! حتما «وحدت» یکی از لوازم قطعی برای تحقق آرمان‌ها در جمهوری اسلامی است. اما این به معنای مشروعیت هر گونه ائتلاف به هر شکل و هر فرآیند و با هر هدفی نیست. فرآیندهای مرسومی که نقش مردم و بدنه مجموعه‌های مردمی را به رأی دادن بر سر صندوق یا حداکثر بدنه‌ای برای جمع‌آوری رأی برای مجموعه‌های سیاسی، تقلیل می‌دهند، موجب عدم تحقق نتیجه حداقلی مطلوب انقلاب اسلامی می‌شوند. اگر ادعای وحدت از سوی سیاسیون خالصانه است، باید توضیح دهند چرا هیچ وقت حاضر نیستند گروه گرایی را به نفع اصلح‌ها کنار گذاشته و به قواعد حرکت انقلابی و متّکی به بصیرت تن دهند؟ بدانید که دوران سیاسی بازی گذشته است و باید به مردم پاسخگو باشید.
پیشنهاد فهرستی از نامزدهای انتخاباتی به مردم، کار پسندیده‌ای است، اما به شرط آن که اولاً لیست‌های انتخاباتی پشت درهای بسته، توسط افرادی که پاسخگو نیستند و بدون توجه به ظرفیت بالای نخبگان انقلابی و متّخصص، طراحی و ارائه نشوند؛ و ثانیاً لیست‌های ضعیف و سیاسی کارانه که جز اصلح بودن و توجه به شاخص‌های انتخاب اصلح، معیارها و مصلحت اندیشی‌های دیگری برای معرفی نامزدها دارند، به نام لیست لازم الاتباع معرفی نشده و رأی به چنین لیست‌هایی به عنوان وظیفه مردم متدین و انقلابی تبلیغ نشود. بر اساس وظیفه دینی و بیانات امام و رهبری، وظیفه مردم «#رأی_به_اصلح» است و نمی‌توان اصلح را از ماه‌ها قبل به بهانه شرایط شب انتخابات حذف کرد. اصلح اگر به موقع شناسایی شده و به خوبی معرفی شود به راحتی مقبولیت را نیز به دست خواهد آورد.

روحانیت معزّز، اساتید و نخبگان شهر مشهد!

آینده مشهد در گروی حضور چهره‌های مردمی، باانگیزه، انقلابی و متخصص است. تاکید می‌کنیم شورای شهر، شرکت سهامی خاص نیست که بنا باشد بر مبنای وزن کشی‌ها و سهم‌بندی‌های بدون مبنا تاسیس شود. مشهد آینده که باید در پیش‌برد اهداف انقلاب و خدمت به زائران و مجاوران علی بن موسی الرضا (ع)، همچنان خط‌شکن و پیشرو باشد، در گروی نقش‌آفرینی افراد و مدیرانی است که در عین داشتن انگیزه و روحیه بالا برای خادمی و نوکری مردم و استفاده از فرصت‌های این شهر، همزمان هم به سلاح تعهد و رویکردهای انقلابی صریح و هم به سلاح تخصّص و توانمندی‌های فکری برای اداره این شهر مسلح باشند.
نامزدهای لایق نیز، در افراد مشهور و مطرح خلاصه نمی‌شوند. برای دعوت از نامزدهای انتخاباتی و حمایت از آنان، نباید به گزینش کردن از میان کسانی که نامشان مطرح است و از غربال نامرئی فضای آفت‌زده سیاسی گذشته‌اند اکتفا کرد. بلکه باید به دنبال رصد، شناسایی و کشف افراد توانمند و متعهد و معرفی آنان به فضای سیاسی بود. مبادا با سکوتمان یا همراهی منفعلانه‌مان، آب به آسیاب لیست‌بندهای حرفه‌ای بریزیم.

دردمندان و دلسوزان نظام و انقلاب!

ضمن تاکید بر غیر واقعی بودن دو قطبی اصولگرا و اصلاح‌طلب و عدم تطابق آن با واقعیت‌های اجتماعی، تاکید می‌کنیم تهدیدات و فرصت‌های کلان‌شهر مشهد نباید در دعواهای سیاسی و قبیله‌ای گم شود. در عوضِ مواضع ظاهری یا کلی، آنچه در عمل باید مبنای دسته‌بندی‌ها و مرز بندی‌ها قرار بگیرد، موضع واقعی و صریح جریانات مختلف نسبت به مسایل واقعی در این شهر است. مسایلی همچون نحوه مشارکت حقیقی مردم و نخبگان در مدیریت شهر و کاهش هزینه‌های شهری، نحوه طراحی روش‌های پایدار در توانمندسازی -و نه امداد- به حاشیه‌های شهر مشهد، نحوه تامین درآمد شهری با توجه به اقتضائات هویتی و فرهنگی خاص مشهد، مدل بازسازی و بازآفرینی بافت‌های فرسوده بدون اجحاف در حق مردم و هویت سنتی شهر، نحوه تعیین تکلیف برخی پهنه‌های مهم شهری همچون بافت اطراف حرم و ارتفاعات جنوب و ... از دست زمین‌خواران و کوه‌خواران قانون‌دان، نحوه مواجهه با تعهدات مالی و حقوقی باقی‌مانده از دوران‌های گذشته مدیریت شهری، شاخص‌ها و مصادیق شهردار و معاونان ایشان که بناست در اولین تصمیم توسط شورای شهر انتخاب شوند، و ده‌ها عنوان ریز و درشت دیگر که حداقل راهبرد کلی هر شخص و یا جریان در قبال آن باید در فرآیند انتخابات، واضح شود. تنها در این صورت است که می‌توان اطمینان یافت، با انتخاب یک جمع واقعا متخصص و انقلابی، در میدان واقعی هم اتفاقی به نفع مردم و انقلاب رخ می‌دهد و اگرنه کار به کلی گویی‌ها و بذله گویی‌ها، خلاصه خواهد شد و در این میان سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی قربانی فرآیندهای سیاست‌زده می‌شود.

👈 در پایان، امضاکنندگان این بیانیه با دعوت از همه نخبگان، گروه‌ها و تشکّل‌ها با توجه به ضوابط و شاخص‌ها و تاکید بر فرآیندهای سالم و آگاهی‌بخش در انتخابات پیش‌رو، با توجه به فرصت باقیمانده تا انتخابات از همه چهره‌های صاحب‌صلاحیت و دلسوز انقلابی درخواست می‌کنند که با ورود به موقع در عرصه انتخابات، به تکلیف خود جهت کمک به تحقق آرمان شهر رضوی و تبدیل مشهد به #شهر_مردم عمل کنند.

🖋 امضاکنندگان:
مجمع فعالان حوزه و دانشگاه - مجمع مطالبه مردمی - موسسه فرهنگی کتاب پردازان - تشکل مردمی فتیه - کانون دانش‌آموختگان بسیجی(کاد) - انجمن اسلامی مسجد سناباد - گروه تبلیغی سیدالشهدا - مجموعه جوانان شهید چمران – مجموعه‌ی فرهنگی مسجد پنجتن -جمعیت رهروان امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی - قرارگاه عملیاتی فتح - جلسه فرهنگی مذهبی اخوت- کانون فرهنگی شهید مطهری - کانون سجادیه
#مشهد_مردمی

منبع: کانال مجمع مطالبه مردمی
@dr_shaarbaf
هویت دوست داشتنی مشهد
📚یادداشت خواندنی شهرآرا ز فرصت ها و تهدیدهای هویتی مشهد آینده به نقل از پیوستار

@dr_shaarbaf
📚هویت دوست داشتنی مشهد
دکتر سعید شعرباف تبریزی

مرشد پیر، قبل از اجرای مراسم زورخانه، با صدایی جوان، داستان نبرد پوریای ولی با قهرمان هندی را می خواند، همان حکایت مشهور برخورد اتفاقی پهلوان ایرانی با مادر رقیب و شکست اختیاری او . به چهره ها که نگاه می کنید، پر است از هیجان، شادی و غرور. این را از نگاه تمام پیرمردهایی که دارند سالها خاطرات کودکیشان را پیش رویشان زنده می بینند؛ می توان فهمید، از هیجان نوجوانانی که داستان کتابهایشان را از نزدیک لمس می کنند و از نگاه افتخارآمیز و پر از احترام خانواده مرشد پیر که از قضا جزو مهمانان مراسم هستند. در «مشهد دوست داشتنی» اشک ها و لبخندهای زیادی، از این جنس دیدم، ترکیبی زیبا و مفرح از به هم پیوستگی هویت این مردم، با گذشته آیینی و انقلابی افتخارآمیزشان و آنچه امروز مشهد الرضا به آن می بالد.

اگر پای سخنان کسانی که سفرهای خارجی به شهرهای گردشگر پذیر داشته اند، نشسته باشید، اغلب از مزیت نسبی های شهر و کشور مقصد سخن می شنوید. رفتارهای عمومی مردم، هنجارهای ویژه، آیین و سنن جذاب، مکان ها و مناسبتهای مهم، سابقه تاریخی، سوابق دینی، علقه های سیاسی-فکری و بطور خلاصه همه آن چیزی که ما آن را به نام هویت می شناسیم. در تمامی این شهرها، آن چیزی که مدار امور بر دور آن می گردد، هویت اوست. هویت است که اقتصاد شهر را جهت می دهد، مردم را حول یک مفهوم مشترک متحد می کند، سرمایه اجتماعی را افزایش می دهد و در یک کلام آینده شهر را می سازد. برای ساخت آینده، می توان به فکر هویت سازی در یک شهر و یا منطقه بود، اما شاید بیش و پیش از آن باید فرصتهای هویتی بالقوه و بالفعل را کشف کرد. اینجاست که پای مردم شناسی های عمیق، تاریخ شناسی های عینی و غیر کلیشه ای، ظرفیت شناسی های مردم محور و تفریحات هویت محور به میان می آید. بروز و ظهور این شناخت های هویتی، نیز لزوما در تعریف پروژه های مطالعاتی آکادمیک و در کتابهای سنگین دانشگاهی نیست (اگر چه این کار هم لازم است)، بلکه بیش از آن به یک فرآیند عالمانه برای ساخت یک تصور عینی و ملموس برای این هویت نیاز دارد؛ تا معقولات هویتی، به محسوسات مردمی بدل شوند و از این طریق، طعم شیرین «فرح و شادی» بر سفره فرهنگی مردم حاضر گردد، کاری که «مشهد دوست داشتنی» در خلق آن کاملا موفق بوده است.

هویت در مشهد، مهمترین تهدید و فرصت آینده این شهر است و از این جهت کاملا مثل یک چاقوی دولبه می تواند عمل کند. سخن از لزوم توجه به هویت مذهبی شهر و لزوم رعایت ان در همه فعالیتهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و ... نیست که حداقلی ترین و منفعل ترین نگاه به این مساله همین است. سخن آن است که «هویت» دال مرکزی و پیشران مشهد آینده است، مفهومی در بالاترین سطح ارزش و توجه که مبنای همه برنامه ریزی های سخت افزاری و نرم افزاری باید قرار بگیرد. نگاه بی توجه و حتی منفعل به فرصت های هویتی این شهر، می تواند شهری عذاب آور و به مراتب بدتر از کیش و دبی برای مردم این شهر بسازد و نگاه فعال و حداکثری به آن، می تواند مشهد را حقیقتا و به صورت دائم به پایتخت فرهنگی جهان اسلام بدل کند.

باید تاسف خورد بر مدیرانی که با وجود مصادیقی چون «مشهد دوست داشتنی»، هنوز هم مدل های پیشرفت هویت محور را یک مدل نیازمند کمک و به اصطلاح معروف سوبسیدی می دانند و تا سخن از امکان طراحی مجتمع های فرهنگی و اجتماعی می شود، سریعا از نحوه تامین مالی آن گلایه می کنند و با این بهانه مضحک –آنهم در شهری مثل مشهد!- پیشنهاد جایگزینی این پهنه ها را با مجتمع های اداری و تجاری لوکس می دهند، با این امید که شاید نرخ بازگشت سرمایه مورد انتظار، تامین شود.

این روزها که حضور روزانه دهها هزار از مردم این شهر را در این اتفاق می بینیم، حس توامانی از امید و افسوس در انسان شکل می گیرد. امید به کارآمدی ملموس توسعه هویت محور در شهری مثل مشهد، بصورتی که اثر آن حتی بر سفره اقتصادی مردم نیز قابل درک باشد، امید به امکان طراحی فعالیتهایی که هم دارای اثر فرهنگی وسیع است، هم خلاقانه است، هم پیوست اقتصادی دارد، هم بازگشت سرمایه های مرسوم را دارد و هم مختص قشر و تفکر خاصی از مردم نیست. و از آن سو، افسوس از دهها و صدها فرصت کالبدی و محتوایی که همچون پهنه میدان کوکا در دست مدیران گذشته این شهر بود و آن را به ثمن بخس برای ساخت هایپر مارکت های تجاری و مجتمع های لوکسی که خیلی وقتها اقتصادی! هم نبوده و نیستند، از دست دادند. هویت دوست داشتنی مشهد خیلی بیش از آن چه در این روزها می بینیم حرف برای گفتن دارد، شهر را به نگاه کوتاه مدت سودزده نفروشیم....

#مشهد_مردمی
@dr_shaarbaf
چالش توسعه طرحهای شهری برای مشهد!

@dr_shaarbaf
📚چالش توسعه طرحهای شهری برای مشهد!
دکتر سعید شعرباف تبریزی

✔️«ما علاقه‌مند هستیم که در ساخت‌وسازها، وابستگی‌مان را به فروش تراکم کاهش دهیم؛ اما واقعیات اداره شهر چنین‌اجازه‌ای را به ما نمی‌دهد». «ما علاقه‌مند هستیم که معماری اسلامی‌ایرانی را در تمامی مجوزها و ساخت‌وسازهای شهری عملیاتی کنیم، اما نیاز شدید به کسب درآمدهای مالی، مجالی برای دراولویت‌گذاشتن موضوعات غیراقتصادی نگذاشته است». «ما نیز به‌خوبی می‌دانیم مدل‌های نوسازی رخ‌داده در اطراف حرم و میدان شهدا و بسیاری از بافت‌های فرسوده شهری، عامل ایجاد آثار نامطلوبی در هویت فرهنگی و اجتماعی و مردمی این مناطق شده است؛ اما در شرایطی که امکان تامین هزینه‌های طرح وجود ندارد، چاره‌ای جز واگذاری بافت بازسازی‌شده به مجتمع‌های تجارتی و لوکس اقامتی وجود ندارد». «ما هم از تهدیدات زیست‌محیطی و کالبدی واگذاری ارتفاعات جنوبی مشهد به ده‌ها تعاونی ریزودرشت دولتی و شبه‌دولتی مطلعیم؛ اما چه می‌شود کرد که برای تحصیل هزینه بازسازی در حاشیه‌های شهر مشهد، به تولید درآمد از نقاط دیگر شهر نیاز مبرم داریم و این ارتفاعات می‌توانند محل مناسبی برای کسب این درآمد باشند».

✔️این جملات آشنا و ده‌ها مورد مشابه با آن، نمایی از شرایط واقعی مسائل در مدیریت شهری هستند. مسائلی مهم، تاثیرگذار در سرنوشت مردم، چندوجهی و اغلب مشحون از ملاحظات امنیتی و سیاسی و بعضا فکری که ازیک‌طرف درگیر انگیزه‌ها و اراده نرم‌افزاری مدیران رده‌بالای شهری و استانی و ازطرف‌دیگر، درگیر واقعیات سخت‌افزاری و تدارکاتی عرصه مدیریت اجرایی است. چالش‌هایی که نحوه پاسخ مدیران به آن‌ها در طول چند دهه گذشته، وضعیت امروز شهر را با همه تلخی‌ها و شیرینی‌هایش، برای ما رقم زده و نحوه مواجهه فعلی ما نیز با آن‌ها،چهره مشهد آینده را بنا خواهد کرد.

✔️اینکه سیاست‌گذار شهری، غایت و هدف مدیریت در یک شهر اسلامی را چه می‌داند و چه سطحی از تامین‌نیاز را برای مردم شهر هدف‌گذاری کرده است، اینکه اولویت‌بندی وی در اتخاذ سیاست‌های شهری بر‌مبنای اصل‌وفرع‌دانستن کدام‌یک از گزاره‌های فرهنگ، اقتصاد و سیاست است، اینکه تا چه حد به مشارکت مردم در مدیریت معتقد است و تا چه حد آن را قابل پیاده‌سازی می‌داند، اینکه در سبک زندگی فردی و مدیریتی خود تاچه‌حد در عمل به آموزه‌های اسلامی و شیعی ملتزم است و تا چه حد این آموزه‌ها را در تخصصی‌ترین عرصه‌های مدیریتی قابل تحقق می‌داند و مقولاتی ازاین‌دست، قطعا عواملی تعیین‌کننده در نحوه چالش مدیران با مسائل حیاتی شهر است و چه‌بسا انتقادی هم که از این زاویه نگاه به یک مدیر وارد شود، به نگاه منصفانه‌تر و بنیادی‌تری دست خواهد یافت، موضوعی که این‌روزها و در فضای سیاست‌زده حاکم بر کشور، بارها نقض آن را شاهد بوده‌ایم و تنها نتیجه آن طرح موضوعات کم‌اهمیت یا دارای اولویت پایین در فضاهای رسانه‌ای شهری بوده است.

✔️از هر زاویه نگاهی که به شبکه مسائل بنیادی «مشهد آینده» ورود کنیم و مستقل از اینکه چه نگاه و چه پاسخی برای سوالات مبنایی فوق‌الذکر در منظومه فکری خود داریم، باید تکلیف خود را با الگوی «توسعه شهری» در معنای رایج اقتصادی خود، به‌عنوان شاه‌بیت اصلی تهدیدها و فرصت‌های مشهد آینده معلوم کنیم. تجربه ثابت کرده است پاسخ‌های تک‌خطی و اغلب کلیشه‌ای، نمی‌توانند از عهده کار برآیند و چه‌بسا گرهی بر مشکلات گذشته بیفزایند؛ پس باید خانه‌ها را در دامنه آتش‌فشان بنا کرد و با یک نگاه فرصت‌بین و ظرفیت‌گرا، برای تامین اقتصادی و مالی دهه آینده شهر مشهد برنامه‌ریزی کرد. نگاهی که هم تجربه‌های اغلب تلخ و تجاری‌زده سالیان گذشته را آسیب‌شناسی کرده و هم به‌صورت مبنایی و حداکثری به «اقتصادی‌کردن» -به‌معنایی خیلی عمیق‌تر و مردمی‌تر از تجاری‌سازی متعارف- شهر مشهد ورود کرده است، به‌ویژه اینکه می‌دانیم فرصت! نیاز چند سال آینده شهر مشهد به ده‌هاهزارمیلیارد تومان درآمد برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای و بازطراحی‌های کلان (به‌عنوان مثال در طرح‌های جامع و تفصیلی)، درصورت بی‌توجهی می‌تواند به بزرگ‌ترین تهدید برای باقی‌مانده هویت و اصالت مشهد بدل شود و زمانی تنبه حاصل شود که دیگر کار از کار گذشته است.

#مشهد_مردمی
@dr_shaarbaf
زندگی به سبک مدیران!

@dr_shaarbaf
📚زندگی به سبک مدیران!
دکتر سعید شعرباف تبریزی

📌اینکه می‌گویند «الناس علی دین ملوکهم»، «الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم»، لزوما به معنای پادشاهان و سردمداران حکومت نیست. چه‌بسا باید این قبیل احادیث را این‌گونه ترجمه کرد که «مردم بیشتر شبیه وزیر و وکیل و قاضی و کارگزارهای دولتی شان می‌شوند تا پدرانشان...» «در تاریخ آمده زمانى که دولت ولیدبن‏ عبدالملک بر سرکار آمده بود، چون خیلى ولید، اهل جمع‏ کردن ثروت و جواهرات و اشیای قیمتى بود، مردم کوچه و بازار هم وقتى به همدیگر مى‌‏رسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همه‏‌اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیای زینتى و امثال این‌ها حرف مى‏‌زدند. بعد از ولید، سلیمان‏ بن‏ عبدالملک بر سر کار آمد که اهل ساختمان‏‌سازى بود و به کاخ‌‏سازى و ساختمان‏‌سازى خیلى عشق مى‏‌ورزید. در منابع آمده که مردم در این دوره، حتى وقتى که براى نماز به مسجد می‌‏آمدند، سخن از خانه‌سازی به سبک مدیران خود می‌کردند! یکى مى‌‏گفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى مى‌‏گفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟

📌در عالم مباحثات نظری و رسانه‌ای، بحث‌های مفصلی حول نحوه تاثیر و تاثر رفتار مردم و عملکرد حاکمان وجود دارد؛ از «جامعه‌شناسی نه چندان! خودمانی» برخی جریانات متمایل به غرب که در آن‌ها همواره سخن از صفات نکوهیده و مستوجب سرزنش طبقات عمومی مردم می‌رود تا جریاناتی که اساسا شأنیتی برای مردم و سبک زندگی آن‌ها در برنامه‌ریزی‌های دولتی قایل نیستند و معتقدند که می‌توان در هر شرایطی، از بالا به پایین با جامعه سخن گفت. با وجود همه این اختلافات نظری، نتیجه عینی مباحث؛ در یک راستا عمل کرده است: «کم‌اثرکردن و نادیده گرفتن سبک زندگی حاکمان در تشدید انحرافات فکری و نظری مردم»
بیایید برای یک‌بار هم که شده، رابطه تاثیر را از طرف مدیریتش شروع کنیم.

📌به نظر شما آیا می‌شود به مردمان شهری که در یک دوره زمانی بلندمدت بخشی از کارگزارانش، طبیعی‌ترین حق زندگی شهری (یعنی داشتن یک هوای پاک و محیط زیست قابل زیست!) را فدای تمایلات شخصی و قبیله‌ای خود کرده‌اند و ده‌ها هکتار از اراضی خوش آب و هوای دامنه‌ای آن را کاملا قانونی! تملک کرده‌اند، توصیه کرد که «شهروندان گرامی: باید در حفظ محیط زیست و هوای پاک کوشا باشید!»

📌به نظر شما، آن جوان روستایی که پس از سال‌ها زندگی در موطن آبا و اجدادیش در روستای زکریا و قلعه سرهنگ و ... برای به‌دست آوردن بدیهی‌ترین امکانات یک زندگی مثل آب سالم و بهداشت، از این اداره به آن اداره می‌رود، در مورد قوانینی که در تمام سطوح حاکمیتی با آن مواجه می‌شود، چه نظری خواهد داشت؟

📌وقتی مقابل چشم همه مردم، ده‌ها نهاد دولتی می‌توانند برای ساخت و ساز برج‌های مسکونی بلندمرتبه در ارتفاعات جنوب مشهد، مجوز قانونی گردآوری کنند و رسما حق زندگی را برای بیش از چند میلیون از مردم این شهر، محدود کنند چرا نباید فلان فرد سرمایه‌دار خصوصی، به خود اجازه دهد که به‌وسیله ارتباطات کاملا قانونی! در یک منطقه کم‌تراکم، یک برج لوکس چندده طبقه بسازد و حقوق مردم را در این منطقه نادیده بینگارد؟ شاید بد نباشد که برای اثبات نقش بنیادی انحراف خواص (کسانی که صاحبان منابع و منافع در حاکمیت‌های دولتی و محلی هستند) در تعمیق انحرافات عموم مردم کمی به اطراف خودمان هم نگاه کنیم.
تاریخ تکرار می‌شود.

#ارتفاعات_جنوب
#مشهد_مردمی
#شبکه_مسایل
@dr_shaarbaf
میزگرد روزنامه صبح نو با موضوع " بررسی مخاطرات هویت مشهد"

@dr_shaarbaf
📚میزگرد بررسی مخاطرات هویت فرهنگی شهر مشهد، مشهد آینده کیش گنبد طلایی

📌مسائل مشهد فقط به کنسرت محدود نمی‌شود. شهرسازی و مدل معماری ساختمان‌ها که هویت معماری اسلامی را تهدید می‌کند، طرح نگاه های شبهه آمیز مانند «زیارت - گردشگری» یا موضوعاتی از این دست نیز جزو دغدغه‌های فرهنگی مشهد به شمار می‌آیند. چطور می شود که موضوعات مبتنی بر ایجاد پارک‌های آبی فقط در مشهد مطرح می‌شود؟ چطور می‌شود که امروز باغ آستان قدس یک شبه خشک می شود و فردا رد پای برج اداری تجاری بر آن دیده می‌شود؟ و...‍
گفتگوی ما در گوشه ای از پارک کوهسنگی و در دفتر یکی از دوستان، جایی که سایه برج مهر بر سرش سنگینی می‌کند برگزار شد. بررسی «آینده هویت مشهد؛ باید ها و نبایدها» با حضور آقایان دکتر سعید شَعرباف (مسوول دبیرخانه شورای راهبری پیوست فرهنگی شهرداری مشهد)، دکتر میثم ظهوریان (مدیر اندیشکده توسعه منطقه‌ای خراسان رضوی) و دکتر جمال یزدانی (کارشناس حوزه فرهنگ و ارتباطات) را در ادامه می‌خوانید.

شاید بهتر باشد بحث را از اینجا شروع کنیم که، ما در مباحث مشهد به دنبال چه چیزی هستیم؟ همه جا صحبت از تفاوت فرهنگی مشهد با دیگر شهرهاست و همه اذعان دارند با روند فعلی، هویت مشهد در آینده دچار آسیب جدی خواهد شد. قسمت اعظم نقدها به سوی نوع سرمایه‌گذاری‌ها در مشهد است. شاید در ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که، سرمایه گذاری در مشهد کدام الگو را باید دنبال کند؟

شعرباف: باید به سمت نوعی از سرمایه‌گذاری اقتصادی برویم که در عین اینکه رفع نیازهای روزمره مردم را حل کند، نگاه فرهنگی هم داشته باشد. به عبارت دیگر، نه فقط ضرر فرهنگی نداشته باشد بلکه از فرصت فرهنگی اطراف حرم هم استفاده کند. باید مکانیسمی از گردشگری به نام گردشگری زیارت محور داشته باشیم که خانواده‌ها احساس شادی کنند و در عین حال نه فقط منافاتی با مضجع حضرت رضا(ع) نداشته باشد بلکه از فرصت‌های موجود هم استفاده کند.

البته در اینجا تفاوت گردشگر با زائر پیش می‌آید که خودش محل بحث است.

شعرباف: چند جور بحث می‌توان کرد. همین که شبکه مسائل زیارت را بررسی کنیم به نکات جالبی می‌رسیم. یک بحث، دوگانه «گردشگری- زیارت» است و اینکه آیا اساسا مفاهیم گردشگری و زیارت با هم در تناقض‌اند و قابل جمع نیستند؟ یا اینکه از آن جنس تناقض‌هایی اند که خودمان درست کرده‌ایم؟ درحالی که در بسیاری از موارد اینها قابل جمع بوده و ما از آن صرف‌نظر کرده‌ایم. نکته مهم این است که در اغلب جداسازی‌هایی که در موضوع هایی مثل دین، انقلاب و موضوع های مبنایی اعمال می‌کنیم، کاملا به صورت یک موضوع به آنها نگاه می‌کنیم.
به عبارت دیگر، می‌گوییم یک هتل داریم که موضوعش اقتصادی است یا یک پارک داریم که موضوعش تفریح است. بعد در این نگاه این سوال پیش می‌آید که نسبت این تفریح با نگاه اسلامی و دینی چیست، نسبتش با نگاه انقلابی چیست؟ نسبتش با زیارت چیست؟ در حالی که این نگاه خودش نشانه‌ای از یک تفکر سکولاریستی است. یعنی شما با عینک دینی و اسلامی به موضوع نگاه نمی‌کنید. در موضوعات تفکیک قائل شده‌اید که این تفکیک از اصل یک نگاه سکولاریستی است. در حالی که اگر با عینک دینی نگاه کنید، می‌بینید که می‌توانید حتی کار اقتصادی با محاسبات مالی و فرمول‌های نرخ بازگشت سرمایه انجام دهید اما نهایتا با عینک انقلابی و اسلامی و دینی به آن بنگرید. مصادیقش هم در دنیا موجود است. مثلا پارک «هویی» در چین طراحی می‌شود که اتفاقا به اقتضای همان نگاه گردشگری، محاسبات اقتصادی را دارد اما اقتضائات تمدنی مخاطب را در نظر می‌گیرد. در اینکه کدام یک از مفاهیم زیارت و گردشگری عمیق‌تر است و کدام یک ذیل دیگری قرار می‌گیرد، می‌توان بحث‌هایی کرد.

ما درباره موضوعی صحبت می‌کنیم که برای همه مهم است. مشهد از زوایای مختلفی برای همه تیپ ها اهمیت دارد. ما درباره هویت این شهر می‌خواهیم صحبت کنیم؛چرا این شهر برای طیف‌های مختلف فکری اهمیت دارد؟⬇️⬇️⬇️⬇️

یزدانی: برای مذهبیون که مشخص است. چون مضجع شریف یک امام اینجاست که هم به جهت سرمایه مذهبی و تاریخی و هم به دلیل قدرت دینی که این مضجع دارد، مشهد برایشان اهمیت دارد. در طول تاریخ هم می‌بینیم مضجع شریف بر هویت این شهر اثر گذاشته؛مثلا خاندان رضوی‌ها نشان‌دهنده یک هویت در اینجا هستند.
اما مشهد برای طیف دیگری هم اهمیت دارد که من اسمش را غیرمذهبیون می‌گذارم. برای این طیف هم مضجع شریف اهمیت دارد منتها نه از جهت معنوی و دینی، بلکه از نگاه کاملا اقتصادی و مدرن. موضوعی وجود دارد که کِشنده است و جاذبه دار که شرایط خیلی خوبی به لحاظ گردش اقتصادی ایجاد می‌کند. اینها به مضجع شریف به مثابه یک محل درآمد و گردش اقتصادی نگاه می‌کنند. مضجع شریف برایشان مهم است چون یک سرمایه و بازار دم دستی را ایجاد می‌کند.
محور دیگری که اهمیت دارد، محور هویت تاریخی و تمدنی این شهر است. انباشته‌ای از حرک
ت ها و جریان های تاریخی است. از مشروطه گرفته تا قیام گوهرشاد و نهضت امام خمینی(ره) و... می‌خواهم بگویم مشهد به لحاظ تاریخی هم یک ویژگی هویتی خاص دارد. نکته بعدی، گلوگاه بودن این شهر نسبت به حوزه تمدنی است. در واقع خراسان و به ویژه مشهد دروازه تمدن شرقی برای ارتباط با تمدن غربی است که از این جهت هم اهمیت دارد.

این نگاه ها چطور بر هویت مشهد اثر گذار بوده‌اند؟

یزدانی: با توجه به این چند محور اهمیتی که گفتم، سه دسته مداخله مخرب پس از انقلاب در هویت مشهد موثر بوده اند؛ مداخله روشنفکران، مداخله متحجران و مداخله کارگزاران یا تکنوکرات‌ها. طیفی که بیشترین بهره را از دو طیف دیگر برده، تکنوکرات‌ها یا کارگزاران بوده‌اند. یعنی عملا دو طیف دیگر، در راستای مداخله کارگزاران عمل کرده‌اند. هر یک از اینها سطحی از مداخلات داشته‌اند که هویت این شهر را تضعیف کرده‌ است. چه هویت رضوی، چه هویت شهری و چه هویت تاریخی؛ گرچه اینها قابل تفکیک از هم نیستند.

چه بسا اینکه در برخی مواضع، هم پوشانی داشته باشند.

یزدانی: البته. مثلا محوری که در مداخله روشنفکران و متحجران مشترک است، دوگانه‌سازی‌های فرعی است. مثل دوگانه گردشگری- زیارت یا دوگانه هویت ایرانی- اسلامی. در حالی‌که تا قبل از این، اصلا مشکلی در این زمینه نداشتیم. مردم به صورت عادی بین وجوه اسلامیت و ایرانیت و بین وجوه سنتی و مدرنیته‌شان جمع داشتند و مشکلی از جهت مردمی نداشتیم؛ اما پر رنگ‌سازی این دوگانه‌ها، هم از طرف طیف روشنفکری و هم از طرف طیف متحجر، موجب شده که بحرانی شدید حول هویت این شهر به وجود بیاید. وجه تمایز مداخله متحجر و روشنفکر هم در انتخاب موضوع های فرعی نسبت به موضوعات اصلی است.
یکی دیگر از کارهایی که متحجران می‌کنند این است که روی نزاع‌های قومی و مذهبی جامعه دست می‌گذارند و آنها را پررنگ می‌کنند. جدایی حوزه دین از سیاست نیز یکی از ویژگی‌های حوزه متحجران است. در این جداسازی صرفا مناسک دینی برایشان اهمیت دارد و اینکه چه اتفاقی در حوزه معماری یا سیاسی در شهر دارد می‌افتد، بی‌اهمیت است.
در مداخله روشنفکران نیز آن دوگانه موجود است، ولی به نفع فضای مدرنیته و به نفع هویت باستانی. اینها بیشتر روی هویت ایرانی تاکید می‌کنند. مثلا فردوسی به عنوان یک زمینه هویتی مشهد، عمدتا از طرف اینها خوانش باستانی و ایرانی دارد تا خوانش شیعی. در این نوع مداخله، سکولاریسم از حوزه اندیشه به عمل رسوخ پیدا می‌کند. عمدتا هم جایی فضای روشنفکری در مشهد در دانشگاه‌ها شکل گرفته و جریان داشته‌اند. اینها به لحاظ سیاسی در این شهر ضعیف اند اما به جهت فکری و اندیشه‌ای در حوزه دانشگاهی، فعال‌اند.
اما مداخله محوری و اساسی، مداخله کارگزاران و تکنوکرات‌هاست. این طیف، از بازی‌های دو طرف نهایت استفاده را می‌برند و پروژه خودشان را که «حداکثر سازی سود» است، پیش می‌برند. برای آنها اصالت سود مساله است و اینکه این سود چه اثراتی دارد، از نظر آنها اهمیتی ندارد. نکته مهم در طیف تکنوکرات‌ها این است که اینها عمدتا وجهه و چهره مذهبی دارند. اینها در حوزه فردی عمدتا مذهبی‌اند و در این شکی نیست، ولی در حوزه رفتار و عمل، تکنوکرات هستند. البته امکان دارد در بلند مدت به یک خودآگاهی در این زمینه برسند. مصادیقی مثل ساختمان باران با هویت محیط زیستی نشان می‌دهد که آن نگاه بلندمدت وجود داشته و برای هویت‌سازی‌اش کاری انجام شده است. می‌دانند که اگر بخواهند سودشان را در بلندمدت حفظ کنند، مجبورند در بحث های هویتی سرمایه‌گذاری کنند.

بنابراین سوال اصلی این است که آیا قرار است شاخص‌های شهر زیارتی بر شاخص‌های شهر توریستی و گردشگری وتفریحی حاکم شود، یا بالعکس، قرار است انحلال فرهنگ زیارت در توسعه شهری اتفاق بیفتد؟ یعنی تعبیری که آقای علم‌الهدی استفاده می‌کند که مشهد یک کیش با یک گنبد طلایی است، به نظرم از این جهت دقیق است. اینجا حرم هست، منتها در موجی از پدیده‌های دیگر گم شده است.⬇️⬇️⬇️

ظهوریان: سیاست‌گذاران در اینجا بسیار اهمیت دارند و اتفاقا حوزه‌ای که نیاز به ورود و تغییر نگرش دارد همین است. چون رفتار مردم و زائر و گردشگر بر همین اساس، در سیاست‌گذاری‌ها و سیستم‌های اجرایی شکل می‌گیرد.
یک نکته که در بحث اول باید توجه کنیم، تنوع نیازهاست. نباید تصور داشته باشیم که چون مشهد شهری مذهبی است، باید از امکانات تفریحی، تجاری و سایر نیازهای انسان خالی باشد. منتها نکته روی اصل و فرع کردن موضوعات است. باید دید که محوریت چیست؟
شهرهای ستنی اغلب روی محوریت یک مکان دینی و نهاد دینی شکل می‌گرفتند مثل حرم، امام‌زاده یا مسجد جامع. اگر بازار هم بوده فرع بر این نهاد دینی شکل می‌گرفته که معمولا به شکل یک دالان تاریکی طراحی می‌شده که انسان داخل آن رفته و نیازهایش را برطرف می‌کند و بعد خارج می‌شود و از تاریکی به سمت نور می‌رود. که نورهمان نهاد مذهبی است. در آنجا بازار
محل گذر و خرید مایحتاج انسان است نه محل ماندن. در حالی که امروز دقیقا معادله معکوس است.
یعنی در این مراکز هم ممکن است نمازخانه، مسجد، مکان تفریحی برای بچه‌ها، رستوران و... طراحی کنند اما در نهایت اصل همان بازار و کسب سود است. اگر مسجد و نمازخانه و تفریح هم ذیل آن دیده می‌شوند، برای این است که فرد را بیشتر در بازار نگه دارند که خرید بیشتری بکند و آنها به سود بیشتری برسند و چرخ این نظام مبتنی بر سرمایه بچرخد.
به جرات می‌توان گفت این نگاه در اغلب سیاست‌گذاران و مجریان شهری ما حاکم است. در حالیکه در نگاه درون دینی، خود زیارت موضوعیت دارد. در این نگاه مهم‌ترین کارکرد مشهد این است که می‌تواند مرجع شکل‌گیری اسلام انقلابی در جهان شود چون این ظرفیت فرهنگی در مشهد وجود دارد، ولی در نگاه دیگر، متغیری به نام ماندگاری زائر مطرح می‌شود که این متغیر تمام معادلات را تغییر می‌دهد و خود به عنوان اصل قرار می‌گیرد. تمام معادلات این می‌شود که زائر چطور بیشتر در مشهد بماند. چون اگر یک روز بیشتر بماند، یک روز بیشتر اسکان می‌خواهد، یک روز بیشتر غذا می‌خورد، یک روز بیشتر خرید می‌کند و در نتیجه این یک روز بیشتر ماندن، سود بیشتری برای اقتصاد شهر حاصل می‌شود. بعد کیفیت و نحوه ماندن زائر یک امر حاشیه‌ای می‌شود که در این مدل خیلی جایگاه خاصی ندارد. به جرات می‌گویم که در اغلب سیاست‌گذاران از جمله استانداری و شهرداری، این نگاه و این ادبیات حاکم است. این همان نگاه سرمایه‌محور است.

با توجه به این نگاه، آیا نباید انتظار داشت که در مشهد نقاطی ایجاد شوند که از آن به نام المان‌های بازار نام می‌بریم؟

ظهوریان: اتفاقا می‌توان یک بحث هم از نگاه بازاریابی و برندسازی مکان در این باره داشت. مثلا در دنیا پاریس به شهر عشق، میلان به شهر مد و توکیو به شهر مدرن معروفند. اینها شهرهایی هستند که در برندسازی موفق بوده‌اند. پاریس در رتبه برندسازی شهری، رتبه یک را در دنیا دارد؛اما چگونه این اتفاق افتاده؟ اولا اینکه این برند بر مبنای یکسری ظرفیت‌های فرهنگی موجود اتفاق افتاده که آن را شناسایی و تقویتش کرده‌اند. با همین مبنا روی بافت قدیمی‌شان و اماکنی که توریست‌ها در آنها حضور می‌یابند، خیلی تعصب دارند. مثلا در پاریس در بافت قدیمی شهر اصلا اجازه اینکه نمای ساختمان عوض شود را نمی‌دهند. چون یک عنصر متمایزساز و هویت‌ساز است و یک تجربه جمعی مشترک و متمایز با بقیه شهرها ایجاد می‌کند. در حالیکه ما در مشهد بافت قدیمی شهر را تقریبا نابود کردیم. در مشهد حتی اگر بخواهیم برندسازی هم بکنیم، باید مبتنی بر ظرفیت های فرهنگی موجود این اتفاق بیفتد. مثلا برند مشهد بشود مرکز اسلام انقلابی و بعد مبتنی بر این برند اگر بخواهید تفریح و اماکن تجاری را هم در شهر توسعه بدهید، متناسب با همین مزیت اصلی طراحی می‌شوند. معماری، نحوه طراحی، نسبتش با مزیت اصلی، همه در فرهنگ زیارت و شاخص‌های فرهنگ زیارت و توسعه جاذبه‌های متناسب با آن حل می‌‌شوند و برند اصلی شهر مشهد توسعه پیدا می‌کند. حتی ارتباطات انسانی هم متناسب با آن مزیت رقابتی شکل می‌گیرد. یعنی اگر شما مزیت زیارت را انتخاب کردید، بعد باید به مسائلی مثل فرهنگ میزبانی، نحوه برخورد مردم با زائر و... در ارتباطات انسانی توجه کنید. مجموع اینها می‌تواند یک مزیت رقابتی برای شما ایجاد کند که این مزیت رقابتی برای مشهد هیچ وقت در حوزه تفریح یا تجارت قابل کسب نیست.

حالا اینکه بعضی از این المان‌ها مثل بازارها و مجتمع‌ها و تفریح‌گاه‌ها در کجای شهر باشد هم آیا روی هویت تاثیر گذار است یا نه؟

ظهوریان: من فکر می‌کنم مساله در همان نگاه اصل و فرع است و اینکه قرار است فرهنگ زیارت حل شود در فرهنگ گردشگری و فرهنگ توسعه ای یا بالعکس. وگرنه اگر کنار حرم هم رستوران باشد اتفاقی نمی‌افتد؛ اما مدل چینش اینها و اصل و فرع کردن موضوع اینها موضوعیت پیدا می‌کند که طراحی و شکل‌گیری‌اش قرار است کدام نگاه را حاکم کند.

یزدانی: نکته‌اش همین است. روی معماری یا سیاست‌گذاری‌های کلان این اتفاق چه شکلی باید بیفتد؟ یعنی این محوری است. بله این را قبول داریم منتها بحث سر اینکه چه شکلی اتفاق بیفتد است؟

شعرباف: به نظرم این نگاه ها اثرات وضعی خودش را در میدان عمل و در یکسری شاخص‌ها می‌گذارد. نهایتا تمام این تفکرات وقتی می‌آیند تنظیم می‌شوند و یک اثر وضعی روی میدان عمل می‌گذارند که این اثرات مشخص است. مثلا در نگاه تکنوکرات‌ها تهدیدات به مراتب پر رنگ تر از فرصتهاست. اینها از اثرات وضعی این تفکرات است که خودش را می‌تواند در بافت و کالبدش نشان دهد. همین الان هم خیلی انتظار نداریم که مسوولان ما ناگهان تغییر کنند و این حرف ها در آنها اثری بگذارد. منتها در یک بخش مشکل جدی داریم و آن هم مربوط به نبود مداخلات مردم به ویژه طبقه مذهبی و خواص انقلابی به این موضوعات است.

همه جا تعاریفی نسبت به شاخص‌ه
ای توسعه شهری دارند؛آیا این شاخص ها باید در مشهد متفاوت با دیگر شهرها باشد؟

شعرباف: شاخص‌هایی که در مشهد برای توسعه گذاشته می‌شوند، کاملا سودمحور و به تعبیری کاریکاتوری اند. یعنی اگر هم توجهی به موضوع فرهنگ داریم تناسبش با موضوعات اقتصادی و به تعبیری اصل و فرعش دیده نشده. این تصویری کاریکاتوری از توسعه یکسری شاخص‌ها ایجاد کرده. مهم‌‌ترین شاخص‌اش همین ماندگاری زائر است. در صورتی که حداقل به 10 یا 15 شاخص دیگر نیاز داریم. به نظر می‌رسد باید از دوقطبی‌های زرگری مثل اینکه ؛ آیا حلال خدا همه جا حلال است و حرام همه جا حرام است؟ آیا مشهد استثناست؟ آیا مشهد از گردشگری استثناست؟ آیا مشهداز کنسرت استثناست؟ و... فاصله گرفت. اگر در دوقطبی طراحی شده توسط جریان مداخلات تکنوکرات‌ها قرار بگیریم و هر جور استدلال کنیم -حتی به فقهی‌ترین وجه ممکن- بازی در زمین طرف مقابل است. منتها باید نگاه تغییر کند و به این چیزهایی که استثنا می‌گویند، عنوان مزیت نسبی داد. اصلا ممکن است یکسری «نباید»هایی را به قوانین اضافه کرد. این به آن معنا نیست که کنسرت موسیقی در مشهد حرام است. این به آن معنا نیست که پدیده در مشهد حرام است؛نخیر. ما درباره مزیت نسبی حرف می‌زنیم. منتها از اثرات وضعی آن نگاه دوقطبی‌ این است که همیشه باید خودت را به یکی از دو طرف دو قطبی ملتزم بدانی؛ دو قطبی‌ای که اساسا زرگری است.

یزدانی: هر چه می‌شود باید موضوعات و حل آن را در همه ابعاد به سمت مردمی شدن پیش ببریم. بالاخره انقلاب اسلامی ذاتش مردمی است و ما باید هر چه بیشتر در این حوزه و در همه بخش‌ها، مردمی‌تر عمل کنیم. نکته دیگری هم به نظرم می‌رسد که تقویت پیوندها و هویت های محلی و خانوادگی است،یعنی ما هر قدر «محله» را در مشهد پررنگ‌تر کنیم، مسائلمان نسبت به هویت، بهتر حل خواهد شد.

منبع:روزنامه صبح نو
@dr_shaarbaf
شبکه به هم آمیخته ثروت قدرت ، مهمترین معضل فعالیتهای اقتصادی آستان قدس رضوی

📚یادداشت خواندنی شهرآرا به نقل از پیوستار

@dr_shaarbaf
📚شبکه به هم آمیخته ثروت- قدرت، مهمترین معضل فعالیتهای اقتصادی آستان قدس رضوی
دکتر سعید شعرباف تبریزی

📌آستان قدس رضوی، به مدد تلاش بسیاری از انسانهای گمنام و خدوم در طول سالیان گذشته، توانسته است در بسیاری از عرصه ها، منشا خیرات و برکات وسیع گردد و از این حیث، شایسته تقدیر و تکریم هر انسان آزاده و منصفی است، اما این زحمات و کوشش ها، نباید مانعی برای دیدن اشکالات و معضلات پیچیده این نهاد انقلابی و مذهبی در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شود.

📌در حوزه اقتصادی، آستان قدس با مشکلات متعددی روبروست. وضعیت مبهم و نامشخص سند بالادستی فعالیت های اقتصادی، تصدی گری افراطی بر بنگاههای زیر مجموعه خود، رقابت های بی مورد با اقتصاد بخش خصوصی، کم توجهی به مزیت نسبی های آستان قدس در فعالیتهای خرد و کلان، بی توجهی به مدل های اقتصادی دانش بنیان و موضوعات مرتبط با اقتصاد فرهنگ، محدود بودن و ناکافی بودن شیوه های حمایت از محرومین ومستضعفین، کم توجهی به مسائل بحرانی استان علیرغم ورود در برخی محدوده های کشوری کم اهمیت و چندین مورد دیگر که در این گفتار مجال آن نیست. در این میان اما، یک عامل ریشه ای وجود دارد که آن را می توان مولد بسیاری از ناکارمدی های دهه های گذشته در فعالیتهای اقتصادی آستان قدس به حساب آورد. پیوند ساختار یافته برخی از مدیران رده بالای اقتصادی در آستان قدس با ساختارهای قدرت تصمیم گیر در مدیریت شهری مشهد، بویژه شهرداری و شورای شهر، که زمینه مهمی برای اکثر ناکارآمدی ها و بی قانونی های قابل تامل اما با ظواهر قانونی پدید آورده است.

📌بگذارید بعنوان یکی از چندین نمونه مصداقی قابل طرح، مثالی را بزنم. در مورد پروژه مشهد مال، نکات زیادی قابل طرح است، از نحوه تغییر کاربری باغ مزبور با همکاری مستقیم شهرداری وقت و آستان قدس، تا نحوه محاسبه عوارض تا شرکت هایی که برنده مناقصه بخشهای مختلف این پروژه شده اند و ... آنقدر موضوع جذاب است که شاید برای شناخت راه های فرعی در نظام مدیریتی و اداری مشهد و کشور، بشود دو واحد تاریخچه و مدل مشهد مال را در دانشگاه تدریس کرد! همه این اتفاقات هم معلول، همان پیوند نامبارک است. عاملی که هر چه زودتر باید برای آن تدبیری در سطح بالای آستان قدس اندیشیده شود.

📌در نظام مهندسی چند سالی است که نظامی به نام نظام ارجاع تصادفی طراحی شده که بناست به صورت عادلانه نظارت پروژه های مختلف شهری را برای امضا به مهندسین عمران و برق و ... واگذار نماید و زمینه های بی عدالتی و رانت را در این زمینه از بین ببرد. در مورد مشهد مال، نظام ارجاع، بصورت کاملا تصادفی امضای نظارت ها را از رده ارجاع خارج کرده و اصلا وارد ساختار نظام مهندسی نمی شود، در جایی که ریاست سازمان نظام مهندسی، از قضا از مسئولین رده بالای آستان قدس هم هست. در ادامه، سرمایه گذار مشهد مال، بصورت کاملا اتفاقی به شرکتی،که از قضا رئیس هیات مدیره آن، رئیس شورای شهر در دوره سوم در مشهد بوده است، اجرای هر سه پروژه پایدار ساز گود، اجرای فونداسیون و اجرای سفت کاری مشهد مال را واگذار می کند، بماند که همین شرکت اجرای فونداسیون و بتون یکی از بازار بزرگ های شهرداری را که یک پروژه مشارکتی بین شهرداری و بخش خصوصی بوده نیز انجام داده است. در تمام این مراحل، کسی که امضای نهایی صدور پروانه و اعمال تخفیفات مشهد مال را صادر کرده یعنی شهردار سابق مشهد، در عین شخصیت حقوقی خود، به صورت حقیقی عضو کمیسیون مشارکتهای آستان قدس نیز بوده است و این موضوع تا همین اواخر هم ادامه داشته است و از همه اینها جالبتر که همه این روندها نیز کاملا قانونی طی شده است...

📌از ملزومات مهم مجموعه آستان قدس، تغییر روندهای اداری آستان است. از حیث نیروهای سازمانی و افراد تصمیم گیر کلان. واقعیت این است که حتی اگر بهترین برنامه های راهبردی و آیین نامه های عالمانه نیز برای یک مجموعه نگاشته شود، اما مجریان کلان، سیاست گذاران و افرادی که بناست اهداف راهبردی را بر مصادیق پروژه ها و فعالیت ها تطبیق دهند، ملتزم به مبانی این راهبردهای انقلابی و متعهد به اجرای آن در عمل نباشند، هیچ اتفاق ویژه ای در خروجی های میدانی آن نخواهد افتاد و تنها بابت بروزرسانی این اسناد بالادستی، هزینه مضاعفی به بیت المال وارد خواهد شد. یکی از مهمترین ملزومات اجرایی سازی این رویکردها، وجود تفکر انقلابی متمایل به تغییرات بنیادی، در سطوح کلان تصمیم گیری است.

منبع: صفحه گفتگو روزنامه شهرآرا
@dr_shaarbaf
📚از پارک اسلامی در چین تا پارک تفریحی در مشهد...
دکتر سعید شعرباف تبریزی

🔷 در حدیثی از حضرت صادق(ع)، اینچنین آمده که: «هر كس مي‌خواهد بداند نمازش قبول شده يا نه، ببیند آيا نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته يا نه؟ به هر مقدار كه باز داشته، همان مقدار از نمازش پذيرفته شده است». این گفتار و احادیث مشابه در سایر قلمروهای فردی و جمعی، نشان می دهد که یکی از شاخصهای اصلی برای مقبولیت دینی اعمال، میزان تحقق آثار عینی آن اقدام است. به نظر می رسد این قانون، همان قدر که برای نماز و روزه و جهاد و سایر اعمال عبادی صدق می کند، می تواند برای اقداماتی که ممکن است در اطلاق صفت دینی به آن نیز اختلاف وجود داشته باشد، مثل معماری یک بنا، طراحی یک پارک یا برنامه ریزی راهبردی یک سازمان نیز صادق باشد.

🔷 با این نگاه، مثلا یک پارک، مطلوبیت دینی دارد اگر طراحی آن منجر به افزایش حس عدالت (کاهش حس بی عدالتی)، افزایش رضایتمندی مخاطب (کاهش عوامل نارضایتی)، ایجاد حس زیبایی (کاهش نازیبایی های مختلف)، پر رنگ شدن هویت اسلامی، انقلابی و بومی، بهبود امنیت و آرامش ذهنی و عینی (کاهش ناامنی های مختلف متصور برای فرد و جامعه) و افزایش حداکثری ارتباطات اجتماعی شود. با این نگاه، دیگر پارک دینی، به پارکی با المان های مذهبی، یا پارکی با موضوع مذهب و دین و یا احیانا پارکی که در آن بیلیوردهایی هنرمندانه در باب گزاره های دینی وجو د دارد، محدود نخواهد شد. در این صورت دین (انقلاب، زیارت، جهان اسلام و مفاهیمی از این قبیل)، موضوع طراحی پارک نخواهند بود، بلکه موضع و عینکی خواهند شد که بر مبنای آن، می توان پارک کودک، پارک تفریحی گردشگری، پارک سلامت و یا هر موضوع دیگر را بررسی نمود.

🔷مهمترین نتیجه این نگاه، این است که نگاه ما به طراحی های تخصصی، بیشتر معطوف به فرصت ها خواهد بود تا تهدیدات. به عنوان مثال در همین مصداق طراحی پارک، آنهم پارکی با هدف تفریحی و گردشگری، نگاه فرصت محور شما را با انبوهی از تجربیات داخلی و خارجی از باغ های ایرانی تا تجربیات چین! و مالزی و سایر کشورهای اسلامی در طراحی پارک با رویکردهای تمدنی و هویتی، روبرو خواهد کرد که در نگاه معمول اصلا بدان توجهی نداشتید.

🔷این نگاه فرصت محور، باغ تمدن اسلامی را در در مالزی تأسیس می کند تا آثار برجسته مسلمانان در ایجاد تمدن و نهضت اسلامی در زمینه های مختلف ریاضی و معماری و مهندسی نشان دهد با اینکه مالزی نه بقعه ای دارد، نه امام معصومی، نه اهمیت مذهبی و تاریخی شهری مثل مشهد را داراست. این نگاه فرصت محور، در چین، پارک اسلامی! هویی را با صرف میلیاردها دلار برنامه ریزی می کند تا زمینه ای برای گسترش روابط این کشور با کشورهای اسلامی باشد، پارکی با گنبد و مناره های متعدد که بازدیدکنندگان به هنگام ورود باید کفش های خود را درآورند و .. در کشوری که حتی مسیحی هم نیست و تنها به اقتضای همان نگاه توریستی و نگاه مدرن تلاش کرده است شاخص های فرهنگی-هویتی را بصورت حداکثری در طراحی ها لحاظ نماید.

🔷حالا ما هستیم و شهری که قلب معنوی جهان اسلام است و در سال بیست میلیون زائر داخلی و سه میلیون زائر خارجی دارد و مدعی است می خواهد در شان امامی که در آن مدفون است به موضوعات شهری و طراحی ها نگاه کند. ما هستیم و محدوده ای با عرض و طول پارک صدهکتاری طرق (پارکی در ورودی شهر مشهد) که بناست احیا شود و تا سالها، پیشانی پایتخت معنوی جهان اسلام باشد. چه خواهیم کرد؟ باز هم حکایت تلخ مگامال های متعدد شهری و روندهای ضد توسعه ای برخی از مدیران سابق تکرار خواهد شد یا این بار کمی عمیق تر به این فرصت خواهیم نگریست؟

#مشهد_مردمی

@dr_shaarbaf
لزوم تشکیل نظام مهندسی فرهنگی در مقیاس پروژه های بزرگ،

. @dr_shaarbaf