دكتر على دارابى
468 subscribers
1.71K photos
190 videos
73 files
849 links
جهت ارتباط با دكتر علي دارابى از طريق آدرس زير اقدام فرماييد
@Dr_ali_darabi
Download Telegram
خرامان خرامان با قرائت دعا به سمت صحن مطهر حرکت کردیم. واقعا قلم را یاری توصیف و بیان اولین نگاه به مضجع شریف و مرقد مطهر علی (ع) نیست و چه بهتر که حال و هوای روحانی و ملکوتی آنجا را قلم یارای نوشتن نداشته باشد.
...در داخل حرم، زائران در دسته های مختلف برای خود، مراسم دعا داشتند. گروهی از شیعیان هندی و پاکستانی هم حاضر بودند. نیایش جمعی هندیان توجه همه را جلب کرده بود. گفتند اینان ''بحرایی'' هستند و ''چهار امامی'' و علاقه خاصی به حضرت علی (ع) دارند.
باید بگویم از پدر و مادرم که هر دو به رحمت ایزدی پیوسته اند و از محبان و ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام بودند، به واسطه آنکه نام ''علی'' را برای من برگزیده اند، همواره سپاسگزارم. به برکت همین نام، عشق به علی (ع) در تمام وجودم ریشه دوانده است مانند همه ی شیعیان؛

#عید_غدیر_مبارک
#بریده_کتاب : #سفرنامه_کربلا
نوشته: #علی_دارابی
نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰
@Dr_alidarabi
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست

شیون و ضجه، ناله و فریاد، گریه و زاری، اشک و آه همه را فراگرفته بود. صحنه عجیبی است. اتوبوس به محفلی عاشورایی تبدیل شده و نینوا برپا بود. هرکس زمزمه ای و ذکری بر لب داشت. اشک به کسی امان نمی داد. برای دقایقی طولانی، اتوبوس در مقابل محل اسکان ما در کربلا توقف کرد اما کسی را یارای پیاده شدن نبود. این لحظه را نمی توان توصیف کرد، آنجا 'قال' نبود و 'حال' بود. به یاد جبهه های جنگ و ایام عزاداری به ویژه ایام #تاسوعا و #عاشورا افتادم. بالاخره پیاده شدیم. هتل ما نزدیک حرم است. باورم نمی شد. از پنجره اتاق گلدسته های حرم کاملا نمایان بود. بعد از غسل زیارت، عازم حرم #امام_حسین (ع) شدیم.

#بریده_کتاب : #سفرنامه_کربلا
به قلم : #علی_دارابی
ص ۳۵. نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰

@Dr_alidarabi
ای که آمیخته مهرت با دل
کرده عشق تو مرا دریادل

صدای تلاوت #قرآن از بلندگوی حرم به گوش می رسد. در ایوان حرم مطهر حسینی، نماز مغرب و عشا را به امامت #آیت_الله_جنتی اقامه کردیم. صحنه نماز جماعت و صفوفی گسترده از زائران ایرانی و عراقی مرا به وجد آورده بود و احساس غرور عجیبی داشتم. مکبر نماز، سجاد فرزند ۱۴ ساله ی برادر بسیجی ام حاج اصغر آب خضر بود. تازه باورم شده در #کربلا هستم.
کربلا جای باعظمتی است. زمینی به وسعت عشق؛ و چه زیبا شاعر متعهد معاصر علی موسوی گرمارودی درباره کربلا می گوید:
کربلا نه تنها رستاخیز #عشق که برپادارنده ی قیامت تاریخی انسان ها و رستاخیز جان مردم مرده است. به قول محتشم، در کربلا جهان از هم می گسلد و محشر کبریای الهی برپا می شود...

#کتابخوان : #سفرنامه_کربلا
به قلم : #علی_دارابی
ص ۳۶. نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰

@Dr_alidarabi
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل، من سوی قاتل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر، من از حسین دل

در نزدیکی #حرم مطهر در رواق جنوب غربی، آرامگاه ''حبیب بن مظاهر اسدی'' است. #حبیب در ۸۰ سالگی به یاری امام حسین (ع) شتافت و شهید شد. پیرمردی که روز #عاشورا ، جان خود را سپر تیرهای دشمنان کرد تا امامش به اقامه نماز بپردازد. این نیز از حکمت های الهی است که اینچنین زیبا مزار حبیب را جلوی حرم امام قرار داده است. کمی پایین تر از آرامگاه حبیب، قتلگاه است؛ همانجا که بنابرنقل، شمر لعین لعنه الله علیه، سر مبارک حضرت را از تن جدا کرده و چه سوگمندانه باید بر این لحظات گریست.
زائران به ویژه پدران و مادران شهدا، در این مکان حال و نوای دیگری دارند. اوج ناله ها و فریادهای مشتاقان #حسین (ع) اینجاست. گویی هنوز صدای شیون زینب (س) به گوش می رسد. شمر کنار حضرت در گودال #قتلگاه می نشیند. انگار زمان از حرکت ایستاده است. صدای ناله های زائران در هم آمیخته. هیچکس را یارای برخاستن نیست. شمر چاقویش را به گردن پسر فاطمه می کشد...
السلام علیک یا حسین بن علی (ع)

#کتابخوان : #سفرنامه_کربلا
به قلم : #علی_دارابی
نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰

@Dr_alidarabi
اینجا حریم پاک علمدار کربلاست
این آستان قدس شهید ره خداست
اینجا حریم حضرت #باب_الحوائج است
دولت در این مقام و گشایش در این سرا ست

در ایوان #حرم ایستادم. گویی به هیچ وجه قادر به حرکت، تکلم و خواندن زیارت و دعا نبودم. ابهت، جوانمردی، شجاعت و دلاوری سردار سپاه #امام_حسین (ع) مرا به یاد پدر بزرگوارش علی (ع) می انداخت و مرور تاریخ #کربلا و صحنه عاشورا، قدرت را از من سلب کرده بود. تنها چیزی که یادم هست، اینکه به شدت گریه می کردم و این حالت، مدتی طول کشید تا اینکه کمی به خودم آمدم.

اعراب به ویژه #اهل_تسنن ، احترام خاصی برای حضرت ابوالفضل قائل هستند. امام عباس (ع) عنوانی است که آنان برای فرزند رشید حیدر کرار، همواره استفاده می کنند.

وقتی که مشغول زیارت بودم، ناگهان نحوه ی زیارت حاج امین الله جعفر بگلو، یکی از همراهانم، توجه مرا جلب کرد. حاج امین الله، آذری زبان و کار اصلی اش بنایی و معماری است. در سایه این کار، عمدتا در حوزه های تبلیغاتی و هنری هم فعالیت می کند و به خاطر بی آلایشی، خوش زبانی و مردم داری مورد احترام و توجه همه به خصوص #هنرمندان است.

او در حالی که اشک می ریخت با انگشت اشاره و با تمام وجود به زبان آذری با #حضرت_عباس حرف می زد. به قدری این صحنه سوزناک و غم انگیز بود که واقعا غبطه خوردم. وقتی از حرم بیرون آمدیم، از حاج امین الله پرسیدم ''با حضرت چه می گفتی و چرا ترکی صحبت می کردی؟!'' گفت: داشتم روضه حضرت ابوالفضل را به زبان ترکی می خواندم و از وفاداری حضرت که دست از یاری حسین (ع) برنداشت و بچه های بی پناهش را تنها نگذاشت، تشکر می کردم.''

#کتابخوان : #سفرنامه_کربلا
به قلم : #علی_دارابی
نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰

@Dr_alidarabi
ما در ره عشق نقض پيمان نکنيم
گر جان طلبد دريغ از جان نکنيم
دنيا اگر از يزيد لبريز شود
ما پشت به سالار شهيدان نکنیم

در حرم #سیدالشهدا (ع) صحنه زیارت زن سالخورده ای توجه ام را جلب کرد. او از شهرستان رشت آمده بود. عکس دوتن از شهیدانش را در دست داشت و همراه خود ضریح مقدس #امام_حسین (ع) را طواف می کرد. انگار می خواست جای خالی پسرانش را به امام نشان دهد. مثل کسی که برای بزرگی، هدیه آورده، پسرانش را تقدیم به ساحت حضرت می کرد.

وقتی برای اقامه #نماز ظهر و عصر به حرم سیدالشهدا رفته بودم و زیارت وداع را می خواندم، دلم می خواست آن لحظات تمام نشود. زیارت وداع و دل کندن از #کربلا واقعا برایمان سخت بود.

حال ''مسلم بن عوسجه الاسدی'' را داشتیم آن هنگام که امام حسین به او اجازه بازگشت داده بود و وی به امام عرضه داشت که:
آیا ما تورا ترک کنیم، در این صورت چه عذری نزد خداوند در برابر ادای حق تو خواهیم داشت؟! نه؛ به خدا تا وقتی که در سینه ی آنان نیزه ام بشکند، و تا شمشیر در دست دارم همچنان بر آنان شمشیر بزنم، از تو جدا نخواهم شد. اگر اسلحه ای با من نباشد که با آنان بجنگم، آنها را سنگباران خواهم کرد و از تو جدا نشوم تا با تو جان سپارم...

#کتابخوان : #سفرنامه_کربلا
به قلم: #علی_دارابی
نشر هماهنگ. ص ۵۱. پاییز ۱۳۸۰

@Dr_alidarabi
بخشی از کتاب #سفرنامه_کربلا
به مناسبت اربعین حسینی:

اگر اسلحه ای با من نباشد که با آنان بجنگم، آنها را سنگباران خواهم کرد و از تو جدا نشوم تا با تو جان سپارم...

@Dr_alidarabi
با کاروان یار

#کربلا در جنوب غربی فرات واقع شده است و ۱۰۵کیلومتر از بغداد فاصله دارد. برای این سرزمین بیش از ۱۶ نام متعدد را ذکر کرده اند که از آن جمله اند: کربلا، نینوا، غاضریه، طف، قبه الاسلام، عموراء، ماریه، شفیه، محل الوفا، فیوضات رب العالمین، موضع ابتلا، حائرالحسین (ع) و... کربلا برای کسانی که جهت زیارت به آن وارد می شوند، بسیار حزن انگیز است و داستان خونین #عاشورا و منظره تاثرآور و آن روز تاریخی را به یاد می آورد.

این سرزمین مقدس، آرامگاه سربازان نامداری است که در همه جهان و همه ادوار تاریخ بی نظیر بوده و مظهر کامل فداکاری و سایر صفات حسنه انسانیت بودند. این زمین شاهد مناظر خونین جانگدازی بوده و افتخار آن مرهون وقایع جانسوز آن است. کربلا پس از واقعه خونین عاشورا، اهمیت زیادی پیدا کرد و نام آن زبانزد همه کس شد و خصوصا #شیعه با احترام زیاد آمیخته با حزن و اندوه بدان زمین می نگرند و پس از شهادت امام حسین (ع) و گذشت مدت زمانی به تدریج در آنجا سکونت نمودند و برای قبر مطهر آن حضرت، بقعه و بارگاه ساختند تا آنکه به وضع زکنونی درآمد.

https://t.iss.one/dr_alidarabi/73
کربلا امروز به برکت #امام_حسین (ع) و یاران شهیدش یکی از شهرهای پررونق و پرجمعیت #عراق محسوب می شود و دارای نخلستان های زیاد و فراوانی است. (ص ۳۷ و ۳۹. برای مطالعه بیشتر به کتاب #سفرنامه_کربلا مراجعه کنید.)

🌐 @Dr_alidarabi
اینجا کربلاست

🏴 سال ها پیش که توفیق داشتم و به کربلا مشرف شدم، خاطرات خود را ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه #جام_جم منتشر کردم و پس از آن مطالب را ویرایش و آماده انتشار در قالب یک کتاب نمودم و نهایتا توسط #نشر_هماهنگ در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. بخش هایی از این کتاب را در دهه نخست محرم خدمت شما خوانندگان کانال تقدیم می کنم. باشد که مورد قبول صاحب این ایام و سوگواران عاشورایی قرار گیرد.

📚 از بغداد تا کربلا ۱۰۵ کیلومتر راه داریم. هر قدر که از #بغداد دور می شویم، حال و هوای کربلا به وضوح حس می شود. هیجان عجیبی سراپای وجود مرا فراگرفته است. آقای محمدحسین زارع به نظرم زودتر از سایر همراهان، گلدسته های حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) را دید، چرا که یکباره نوحه سر داد:

https://t.iss.one/dr_alidarabi/73
بار بگشایید اینجا کربلاست/ آب و خاکش با دل و جان آشناست

السلام ای وادی پرشور عشق/ وه، چه خوش می آید اینجا بوی عشق

السلام ای سرزمین کربلا/ السلام ای مهدخونین خدا

السلام ای سید و سالار ما/ السلام ای قبله حاجات ما

کربلا؛ گهواره ی اصغر تویی/ مدفن عباس مه پیکر تویی

شیون و ضجه، ناله و فریاد، گریه و زاری، اشک و آه همه را فراگرفته بود. صحنه عجیبی بود. داخل اتوبوس محفلی عاشورایی و نینوایی برپا بود. هرکس زمزمه ای ذکری بر لب داشت. اشک به کسی امان نمی داد. برای دقایقی طولانی، اتوبوس در مقابل محل اسکان ما، در #کربلا توقف کرده بود و کسی را یارای پیاده شدن نبود.این لحظه را نمی توان توصیف کرد، چرا که «قال» نبود و «حال» بود. مرا یاد جبهه های جنگ و ایام عزاداری به ویژه ایام تاسوعا و #عاشورا انداخته بود. (ص ۳۵-۳۴ برای مطالعه بیشتر به کتاب #سفرنامه_کربلا مراجعه کنید)

🌐 @Dr_alidarabi
خرامان خرامان با قرائت دعا به سمت صحن مطهر حرکت کردیم. واقعا قلم را یاری توصیف و بیان اولین نگاه به مضجع شریف و مرقد مطهر علی (ع) نیست و چه بهتر که حال و هوای روحانی و ملکوتی آنجا را قلم یارای نوشتن نداشته باشد.
...در داخل حرم، زائران در دسته های مختلف برای خود، مراسم دعا داشتند. گروهی از شیعیان هندی و پاکستانی هم حاضر بودند. نیایش جمعی هندیان توجه همه را جلب کرده بود. گفتند اینان ''بحرایی'' هستند و ''چهار امامی'' و علاقه خاصی به حضرت علی (ع) دارند.
باید بگویم از پدر و مادرم که هر دو به رحمت ایزدی پیوسته اند و از محبان و ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام بودند، به واسطه آنکه نام ''علی'' را برای من برگزیده اند، همواره سپاسگزارم. به برکت همین نام، عشق به علی (ع) در تمام وجودم ریشه دوانده است مانند همه ی شیعیان؛

#عید_غدیر_مبارک
#بریده_کتاب : #سفرنامه_کربلا
نوشته: #علی_دارابی
نشر هماهنگ. پاییز ۱۳۸۰
@Dr_alidarabi