اینجا کربلاست
🏴 سال ها پیش که توفیق داشتم و به کربلا مشرف شدم، خاطرات خود را ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه #جام_جم منتشر کردم و پس از آن مطالب را ویرایش و آماده انتشار در قالب یک کتاب نمودم و نهایتا توسط #نشر_هماهنگ در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. بخش هایی از این کتاب را در دهه نخست محرم خدمت شما خوانندگان کانال تقدیم می کنم. باشد که مورد قبول صاحب این ایام و سوگواران عاشورایی قرار گیرد.
📚 از بغداد تا کربلا ۱۰۵ کیلومتر راه داریم. هر قدر که از #بغداد دور می شویم، حال و هوای کربلا به وضوح حس می شود. هیجان عجیبی سراپای وجود مرا فراگرفته است. آقای محمدحسین زارع به نظرم زودتر از سایر همراهان، گلدسته های حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) را دید، چرا که یکباره نوحه سر داد:
https://t.iss.one/dr_alidarabi/73
بار بگشایید اینجا کربلاست/ آب و خاکش با دل و جان آشناست
السلام ای وادی پرشور عشق/ وه، چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السلام ای سرزمین کربلا/ السلام ای مهدخونین خدا
السلام ای سید و سالار ما/ السلام ای قبله حاجات ما
کربلا؛ گهواره ی اصغر تویی/ مدفن عباس مه پیکر تویی
شیون و ضجه، ناله و فریاد، گریه و زاری، اشک و آه همه را فراگرفته بود. صحنه عجیبی بود. داخل اتوبوس محفلی عاشورایی و نینوایی برپا بود. هرکس زمزمه ای ذکری بر لب داشت. اشک به کسی امان نمی داد. برای دقایقی طولانی، اتوبوس در مقابل محل اسکان ما، در #کربلا توقف کرده بود و کسی را یارای پیاده شدن نبود.این لحظه را نمی توان توصیف کرد، چرا که «قال» نبود و «حال» بود. مرا یاد جبهه های جنگ و ایام عزاداری به ویژه ایام تاسوعا و #عاشورا انداخته بود. (ص ۳۵-۳۴ برای مطالعه بیشتر به کتاب #سفرنامه_کربلا مراجعه کنید)
🌐 @Dr_alidarabi
🏴 سال ها پیش که توفیق داشتم و به کربلا مشرف شدم، خاطرات خود را ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه #جام_جم منتشر کردم و پس از آن مطالب را ویرایش و آماده انتشار در قالب یک کتاب نمودم و نهایتا توسط #نشر_هماهنگ در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. بخش هایی از این کتاب را در دهه نخست محرم خدمت شما خوانندگان کانال تقدیم می کنم. باشد که مورد قبول صاحب این ایام و سوگواران عاشورایی قرار گیرد.
📚 از بغداد تا کربلا ۱۰۵ کیلومتر راه داریم. هر قدر که از #بغداد دور می شویم، حال و هوای کربلا به وضوح حس می شود. هیجان عجیبی سراپای وجود مرا فراگرفته است. آقای محمدحسین زارع به نظرم زودتر از سایر همراهان، گلدسته های حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) را دید، چرا که یکباره نوحه سر داد:
https://t.iss.one/dr_alidarabi/73
بار بگشایید اینجا کربلاست/ آب و خاکش با دل و جان آشناست
السلام ای وادی پرشور عشق/ وه، چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السلام ای سرزمین کربلا/ السلام ای مهدخونین خدا
السلام ای سید و سالار ما/ السلام ای قبله حاجات ما
کربلا؛ گهواره ی اصغر تویی/ مدفن عباس مه پیکر تویی
شیون و ضجه، ناله و فریاد، گریه و زاری، اشک و آه همه را فراگرفته بود. صحنه عجیبی بود. داخل اتوبوس محفلی عاشورایی و نینوایی برپا بود. هرکس زمزمه ای ذکری بر لب داشت. اشک به کسی امان نمی داد. برای دقایقی طولانی، اتوبوس در مقابل محل اسکان ما، در #کربلا توقف کرده بود و کسی را یارای پیاده شدن نبود.این لحظه را نمی توان توصیف کرد، چرا که «قال» نبود و «حال» بود. مرا یاد جبهه های جنگ و ایام عزاداری به ویژه ایام تاسوعا و #عاشورا انداخته بود. (ص ۳۵-۳۴ برای مطالعه بیشتر به کتاب #سفرنامه_کربلا مراجعه کنید)
🌐 @Dr_alidarabi
Telegram
دكتر على دارابى
در دهه اول #محرم ، بخش هایی از ''سفرنامه کربلا'' حدیث واقعه را در اینجا منتشر می کنم...
السلام ای سرزمین #کربلا
السلام ای مهد خونین خدا
@Dr_alidarabi
السلام ای سرزمین #کربلا
السلام ای مهد خونین خدا
@Dr_alidarabi