دكتر على دارابى
468 subscribers
1.71K photos
190 videos
73 files
849 links
جهت ارتباط با دكتر علي دارابى از طريق آدرس زير اقدام فرماييد
@Dr_ali_darabi
Download Telegram
در جمع رزمندگان

عكس ها مربوط به سال ١٣٦١ قبل از عمليات #فتح_المبين در منطقه عمومى دشت عباس است. من مسئول فرهنگى و تبليغى ستاد پشتيبانى جنگ جهاد استان تهران بودم و جمعى از روحانيون را براى فعاليت فرهنگى و تبليغى به #جبهه برده بودم. روحانى بزرگوار ''سيدابوالقاسم موسوى همدانى'' كه در پارسايى و ساده زيستى شهره بود و سال گذشته به رحمت ايزدى پيوست در عكس حضور دارد.

@Dr_alidarabi
دستور بدهید روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!

شهیدان هشت سال #دفاع_مقدس هرکدام قصه های جذابی دارند که می توان از آنها در محتوای تولیدات رسانه ای بسیار سود جست. یکی از آنها شهید نوجوان #مرحمت_بالازاده است که با #رییس_جمهور وقت، دیدار می کند و از ایشان می خواهد که اجازه رفتن به جبهه را برایش صادر کنند.

در هفدهم خردادماه ۱۳۴۹ در یک کیلومتری «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند که یکی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یکی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.
پدرش "حضرتقلی" در روستاهای اطراف دستفروشی می کرد و مادرش هم به کارهای خانه مشغول بود. مرحمت از اوایل کودکی جسور بود به طوری که مادرش به او می گوید: «می ترسم چشم بخوری و نظر شوی»
بالاخره تحصیلاتش را تا ابتدایی ادامه می دهد و همان ایام، مصادف می شود با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن شروع جنگ تحمیلی. مرحمت دیگر نمی تواند تحمل کند و می خواهد در دوران ابتدایی به #جبهه اعزام شود؛ ولی هیچ کس تصورش را هم نمی کند که او می خواهد به مناطق عملیاتی برود.

بالاخره مرحمت وارد #بسیج می شود و توانایی های خود را نشان می دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، مرحمت در کل گردان نفر پنجم می شود و تعجب همگان را برمی انگیزد. ولی با تمام اینها به خاطر سن کمش با اعزام او مخالفت می کردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز اجازه اعزام به او داده نمی شود. مرحمت سرش را پائین می اندازد و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو کم است اما خیال کرده اند! هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم". او به هر دری می زند تا اینکه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیکل او در قد و قواره جنگ نبود.

مرحمت تکلیف خود را شناخته بود و بر اساس آن تکلیف باید به جبهه می رفت، لذا برای رسیدن به هدف، تصمیم بزرگی می گیرد و خود را به تنهایی و با مشقت به پایتخت می رساند و به ملاقات رئیس جمهور می رود. با چه مشکلاتی وارد ساختمان ریاست جمهوری می شود، بماند. رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای را ملاقات می کند. در آن ملاقات به حضور حضرت قاسم (ع) در واقعه #عاشورا و ۱۳ ساله بودن آن بزرگوار اشاره می کند و می گوید "اگر من ۱۲ ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می کنم که دستور بدهید، بعد از این روضه #حضرت_قاسم (ع) خوانده نشود."

حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار داد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد که «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود» یعنی مجوزی بسیار معتبر که نوجوانی با این قد و قواره ولی شجاع و نترس از رئیس جمهور می گیرد و جای هیچ حرفی و حدیثی را باقی نمی گذارد.

@Dr_alidarabi