.
سه کانال اثرگذاری «نفرین منابع» بر اقتصاد و جامعه ایران
🔹در قسمت پیشین با تیتر «تفسیرهایی درباره نفرین منابع در ایران» به این موضوع پرداخته شد که چگونه برخی کشورها در استفاده از رانتهای ناشی از منابع طبیعی، دچار مشکل میشوند و برخی دیگر با همان منابع، قادر بودهاند که از مواهب آن به بهترین شکل برخوردار شوند و دچار نفرین آن نشوند.
🔹در این مقاله ضمن تقسیمبندی کشورها به سه گروه شامل کشورهای دارای منابع طبیعی بالا، کشورهای دارای منابع طبیعی اندک و کشورهای بدون منابع طبیعی قابل توجه، مشاهده شد که رفتار و عملکرد مشخصی میان حجم منابع و تولید ناخالص کشورها وجود ندارد.
🔹بر این اساس، بررسی این موضوع که چرا با وجود فقدان رابطهای مشخص میان حجم منابع طبیعی و تولید سرانه، برخی کشورها از جمله ایران دچار نفرین منابع میشوند، مورد توجه این مقاله است.
🔹در شماره پیشین یکی از سه مکانیزم نفرین منابع در ایران از جمله مصرف بیش از حد مورد بررسی قرار داده شد.
🔹در این شماره، دو مکانیزم دیگر از جمله نیروهای صنعتی شدن و سیاست مورد واکاوی قرار میگیرد...👇
🔗اینجا بخوانید
#دنیای_اقتصاد #توسعه #نفرین_منابع
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
سه کانال اثرگذاری «نفرین منابع» بر اقتصاد و جامعه ایران
🔹در قسمت پیشین با تیتر «تفسیرهایی درباره نفرین منابع در ایران» به این موضوع پرداخته شد که چگونه برخی کشورها در استفاده از رانتهای ناشی از منابع طبیعی، دچار مشکل میشوند و برخی دیگر با همان منابع، قادر بودهاند که از مواهب آن به بهترین شکل برخوردار شوند و دچار نفرین آن نشوند.
🔹در این مقاله ضمن تقسیمبندی کشورها به سه گروه شامل کشورهای دارای منابع طبیعی بالا، کشورهای دارای منابع طبیعی اندک و کشورهای بدون منابع طبیعی قابل توجه، مشاهده شد که رفتار و عملکرد مشخصی میان حجم منابع و تولید ناخالص کشورها وجود ندارد.
🔹بر این اساس، بررسی این موضوع که چرا با وجود فقدان رابطهای مشخص میان حجم منابع طبیعی و تولید سرانه، برخی کشورها از جمله ایران دچار نفرین منابع میشوند، مورد توجه این مقاله است.
🔹در شماره پیشین یکی از سه مکانیزم نفرین منابع در ایران از جمله مصرف بیش از حد مورد بررسی قرار داده شد.
🔹در این شماره، دو مکانیزم دیگر از جمله نیروهای صنعتی شدن و سیاست مورد واکاوی قرار میگیرد...👇
🔗اینجا بخوانید
#دنیای_اقتصاد #توسعه #نفرین_منابع
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
🔹 نفرین جدید منابع در تجارت / خطر مواد معدنی جدید، جهان سوم را تهدید میکند
🔹در ۵۰ سالاخیر کشور دائما اسیر بیماری هلندی ناشی از خامفروشی منابع نفتی شده و بودجه هزینهای کشور روند روبهرشدی داشته است.
🔹بعد از تحریمهای آمریکا و سختشدن تجارت نفت، سیاستگذاران رو بهفروش مشتقات نفتی و کالای معدنی آوردند.
🔹برای مثال سنگآهن، مس و سایر کانیهای فلزی در سالهای تحریمی محبوب شدند و به منبع بزرگ ورود دلار تبدیل شدند.
🔹برای حرکت جهان به طرف انرژیهای پاک راهی جز استفاده هرچه بیشتر از منابع معدنی نیست، درنتیجه برای فرار از آلایندگی نفت به سراغ معادن فلزی خواهیم رفت.
🔹با توجه به موجودی مناسب کانیهای فلزی و غیرفلزی کشور، بهنظر میرسد در آینده، محصولاتی مانند مس جایگزین نفت در تجارت ایران خواهند شد اما بیم آن میرود که در نبود سیاست صنعتی مناسب، کشور باز هم اسیر خامفروشی شود.
🔹اینبار بیماری هلندی با صادرات کالای معدنی خام بازمیگردد و مشکلات ایران به پایان نمیرسد.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #نفرین_منابع #نفت #مواد_معدنی
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
🔹در ۵۰ سالاخیر کشور دائما اسیر بیماری هلندی ناشی از خامفروشی منابع نفتی شده و بودجه هزینهای کشور روند روبهرشدی داشته است.
🔹بعد از تحریمهای آمریکا و سختشدن تجارت نفت، سیاستگذاران رو بهفروش مشتقات نفتی و کالای معدنی آوردند.
🔹برای مثال سنگآهن، مس و سایر کانیهای فلزی در سالهای تحریمی محبوب شدند و به منبع بزرگ ورود دلار تبدیل شدند.
🔹برای حرکت جهان به طرف انرژیهای پاک راهی جز استفاده هرچه بیشتر از منابع معدنی نیست، درنتیجه برای فرار از آلایندگی نفت به سراغ معادن فلزی خواهیم رفت.
🔹با توجه به موجودی مناسب کانیهای فلزی و غیرفلزی کشور، بهنظر میرسد در آینده، محصولاتی مانند مس جایگزین نفت در تجارت ایران خواهند شد اما بیم آن میرود که در نبود سیاست صنعتی مناسب، کشور باز هم اسیر خامفروشی شود.
🔹اینبار بیماری هلندی با صادرات کالای معدنی خام بازمیگردد و مشکلات ایران به پایان نمیرسد.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #نفرین_منابع #نفت #مواد_معدنی
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
.
🔹 رابطه «مردمسالاری» و «مالیات» از جنبه اقتصادی / «دولت مولد» و «دولت رانتی»
🔹از منظر اقتصاد سیاسی، قاعده «رأی اکثریت»، مبنایی برای تعیین حاکمیت و در پی آن اخذ مالیات و تامین مالی تدارک کالاهای عمومی است.
🔹در سوی دیگر، برخورداری از ذخایر منابع طبیعی مثل نفت برای بسیاری از کشورها موهبتی است که میتواند ثروتآفرین باشد.
🔹اصطلاح نفرین نفت برای کشورهای دارای منابع زیرزمینی به کار برده میشود، کشورهایی که داشتن این داراییها به توسعه آنها منجر نشود.
🔹چگونگی مصرف منابع عمومی با قدرت انتخاب عمومی مردم ارتباط مستقیم دارد.
🔺مالیات باعث افزایش توجه شهروندان به مسوولیتپذیری اجتماعی و استفاده از درآمدهای مالیاتی میشود.
🔺از طرف دیگر، نفت و کمکهای خارجی، دولتها را از مالیات و درنتیجه پاسخگویی دور میکند؛ زیرا میتواند اعتقاد بر این باشد که تخفیف بار مالیاتی باعث رضایت و آرامش شهروندان میشود.
🔺فقدان اقتصاد مولد، اتکای دولت را بر مالیات کماثر میکند و دولت را از نظر اقتدار سیاسی در موقعیتی جدا از موکلان خود و از نظر عدماجبار به چانهزنی با جامعه قرار میدهد.
🔺دولت مولد به دلیل نیاز به تامین هزینههای خود از طریق تولید داخلی ناچار به گسترش درآمدهای مالیاتی است، در حالی که دولت رانتی قادر است اقتصاد خود را بدون بخش اقتصادی مولد پیش ببرد.
🔺به عبارتی دولت رانتی نیازی به تامین هزینههای خود از طریق تولید داخلی و گسترش درآمدهای مالیاتی ندارد.
🔻در ایران نبود پاسخگویی عمومی در طول چند دهه به ایجاد سیستمی غیرشفاف منجر شده که در آن اتحادیههای موثر و احزاب فعال وجود ندارند که دولت را به تنظیمگری و سرمایهگذاری مولد مجبور کنند و این روند به کاهش بهرهوری و اتلاف منابع منجر شده است.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #دموکراسی #دولت_رانتی #دولت_مولد #نفرین_منابع #مالیات
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
🔹 رابطه «مردمسالاری» و «مالیات» از جنبه اقتصادی / «دولت مولد» و «دولت رانتی»
🔹از منظر اقتصاد سیاسی، قاعده «رأی اکثریت»، مبنایی برای تعیین حاکمیت و در پی آن اخذ مالیات و تامین مالی تدارک کالاهای عمومی است.
🔹در سوی دیگر، برخورداری از ذخایر منابع طبیعی مثل نفت برای بسیاری از کشورها موهبتی است که میتواند ثروتآفرین باشد.
🔹اصطلاح نفرین نفت برای کشورهای دارای منابع زیرزمینی به کار برده میشود، کشورهایی که داشتن این داراییها به توسعه آنها منجر نشود.
🔹چگونگی مصرف منابع عمومی با قدرت انتخاب عمومی مردم ارتباط مستقیم دارد.
🔺مالیات باعث افزایش توجه شهروندان به مسوولیتپذیری اجتماعی و استفاده از درآمدهای مالیاتی میشود.
🔺از طرف دیگر، نفت و کمکهای خارجی، دولتها را از مالیات و درنتیجه پاسخگویی دور میکند؛ زیرا میتواند اعتقاد بر این باشد که تخفیف بار مالیاتی باعث رضایت و آرامش شهروندان میشود.
🔺فقدان اقتصاد مولد، اتکای دولت را بر مالیات کماثر میکند و دولت را از نظر اقتدار سیاسی در موقعیتی جدا از موکلان خود و از نظر عدماجبار به چانهزنی با جامعه قرار میدهد.
🔺دولت مولد به دلیل نیاز به تامین هزینههای خود از طریق تولید داخلی ناچار به گسترش درآمدهای مالیاتی است، در حالی که دولت رانتی قادر است اقتصاد خود را بدون بخش اقتصادی مولد پیش ببرد.
🔺به عبارتی دولت رانتی نیازی به تامین هزینههای خود از طریق تولید داخلی و گسترش درآمدهای مالیاتی ندارد.
🔻در ایران نبود پاسخگویی عمومی در طول چند دهه به ایجاد سیستمی غیرشفاف منجر شده که در آن اتحادیههای موثر و احزاب فعال وجود ندارند که دولت را به تنظیمگری و سرمایهگذاری مولد مجبور کنند و این روند به کاهش بهرهوری و اتلاف منابع منجر شده است.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #دموکراسی #دولت_رانتی #دولت_مولد #نفرین_منابع #مالیات
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
پول بادآورده توسعهزداست
پرهام پهلوان؛ پژوهشگر اقتصاد انرژی
🔹دو کشور کرهجنوبی و شمالی که از یک فرهنگ، تاریخ و جغرافیا برخوردار هستند، به دلیل تفاوت در نهادهای سیاسی و اقتصادی، مسیرهای کاملا متفاوتی را طی کردهاند.
🔹کرهجنوبی بعد از جنگ کره (1953-1950) بهتدریج نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیرتری ایجاد کرد. دولت این کشور حقوق مالکیت را تضمین کرد، بازارهای رقابتی ایجاد کرد و زیرساختهایی برای توسعه آموزش، فناوری و سرمایهگذاری آماده کرد. در این کشور مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی بهمرور افزایش پیدا کرد.
🔹در طرف مقابل در کرهشمالی نهادهای سیاسی و اقتصادی بهشدت غیرفراگیر هستند. قدرت در دست یک گروه خاص قرار دارد، حکومت اقتصاد را کنترل کرده و آزادیهای اقتصادی و سیاسی را سرکوب میکند. در نهایت تمرکز منابع اقتصادی بر منافع نخبگان و حکومت، مانع از مشارکت مردم در توسعه و نوآوری شده است.
🔹نهادهای فراگیر و مشارکت مردم در روند توسعه کرهجنوبی باعث شد از یک کشور فقیر در دهه 1950 به یکی از اقتصادهای پیشرفته و صنعتی جهان تبدیل شود.
🔹اما اقتصاد کرهشمالی به اقتصادی بسته و ناکارآمد تبدیل شد که مردم این کشور در فقر شدید زندگی میکنند و از دسترسی به خدمات اولیه مانند غذا، بهداشت و آموزش نیز بازماندهاند.
🔹این مثال بهخوبی نشان میدهد که توسعه یک کشور بیش از هر چیز به نهادهای آن وابسته است، نه حتی به جغرافیا یا فرهنگ.
🔹عجماوغلو و رابینسون در کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» استدلال میکنند، سرنوشت کشورها به نهادهای سیاسی و اقتصادی آنها وابسته است و تفاوت در ثروت و فقر کشورها نه به فرهنگ و جغرافیای خاص، بلکه بیشتر از آن به فراگیر یا غیرفراگیر بودن نهادهای سیاسی و اقتصاد آنها بستگی دارد.
🔹عجماوغلو و رابینسون به تاریخچه طولانی استبداد در ایران اشاره میکنند و توضیح میدهند که چگونه تمرکز قدرت در دست گروههای خاص (مانند شاهان و طبقات نخبه) باعث شکلگیری نهادهای سیاسی و اقتصادی غیرفراگیر شده است.
🔹این نهادها بهگونهای طراحی شدهاند که بیشتر به منافع نخبگان قدرت خدمت کنند تا توده مردم.
🔹یکی از موضوعات کلیدی که در مورد ایران مورد بحث قرار گرفته است، وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی است. این وابستگی به منابع طبیعی که نویسندگان، آن را بهعنوان «نفرین منابع» میشناسند، باعث شده دولت به توسعه پایدار یا ایجاد مشارکت اقتصادی گسترده نیازی نداشته باشد.
🔹این مساله حتی باعث شده که نهادهای غیرفراگیر اقتصادی، در درآمدهای بالاتر تقویت شوند. در نتیجه این نهادهای غیرفراگیر، ایران نتوانسته است به رشد اقتصادی پایدار دست یابد و با بیثباتیهای سیاسی و اقتصادی متعددی روبهرو بوده است.
🔹در مورد نفرین منابع و ارتباط آن با توسعه پایدار کشورها، همیشه این سوال وجود داشته است که آیا برخورداری از منابع طبیعی باعث اقتدارگرایی شده یا اقتدارگرایی مقدم بر ثروت منابع است و مانع رسیدن به توسعه شده است...👇
🔗متن کامل را اینجا بخوانید
#دنیای_اقتصاد #نفرین_منابع #نفت #توسعه #جغرافیا #نهادهای_غیرفراگیر
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
پرهام پهلوان؛ پژوهشگر اقتصاد انرژی
🔹دو کشور کرهجنوبی و شمالی که از یک فرهنگ، تاریخ و جغرافیا برخوردار هستند، به دلیل تفاوت در نهادهای سیاسی و اقتصادی، مسیرهای کاملا متفاوتی را طی کردهاند.
🔹کرهجنوبی بعد از جنگ کره (1953-1950) بهتدریج نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیرتری ایجاد کرد. دولت این کشور حقوق مالکیت را تضمین کرد، بازارهای رقابتی ایجاد کرد و زیرساختهایی برای توسعه آموزش، فناوری و سرمایهگذاری آماده کرد. در این کشور مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی بهمرور افزایش پیدا کرد.
🔹در طرف مقابل در کرهشمالی نهادهای سیاسی و اقتصادی بهشدت غیرفراگیر هستند. قدرت در دست یک گروه خاص قرار دارد، حکومت اقتصاد را کنترل کرده و آزادیهای اقتصادی و سیاسی را سرکوب میکند. در نهایت تمرکز منابع اقتصادی بر منافع نخبگان و حکومت، مانع از مشارکت مردم در توسعه و نوآوری شده است.
🔹نهادهای فراگیر و مشارکت مردم در روند توسعه کرهجنوبی باعث شد از یک کشور فقیر در دهه 1950 به یکی از اقتصادهای پیشرفته و صنعتی جهان تبدیل شود.
🔹اما اقتصاد کرهشمالی به اقتصادی بسته و ناکارآمد تبدیل شد که مردم این کشور در فقر شدید زندگی میکنند و از دسترسی به خدمات اولیه مانند غذا، بهداشت و آموزش نیز بازماندهاند.
🔹این مثال بهخوبی نشان میدهد که توسعه یک کشور بیش از هر چیز به نهادهای آن وابسته است، نه حتی به جغرافیا یا فرهنگ.
🔹عجماوغلو و رابینسون در کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» استدلال میکنند، سرنوشت کشورها به نهادهای سیاسی و اقتصادی آنها وابسته است و تفاوت در ثروت و فقر کشورها نه به فرهنگ و جغرافیای خاص، بلکه بیشتر از آن به فراگیر یا غیرفراگیر بودن نهادهای سیاسی و اقتصاد آنها بستگی دارد.
🔹عجماوغلو و رابینسون به تاریخچه طولانی استبداد در ایران اشاره میکنند و توضیح میدهند که چگونه تمرکز قدرت در دست گروههای خاص (مانند شاهان و طبقات نخبه) باعث شکلگیری نهادهای سیاسی و اقتصادی غیرفراگیر شده است.
🔹این نهادها بهگونهای طراحی شدهاند که بیشتر به منافع نخبگان قدرت خدمت کنند تا توده مردم.
🔹یکی از موضوعات کلیدی که در مورد ایران مورد بحث قرار گرفته است، وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی است. این وابستگی به منابع طبیعی که نویسندگان، آن را بهعنوان «نفرین منابع» میشناسند، باعث شده دولت به توسعه پایدار یا ایجاد مشارکت اقتصادی گسترده نیازی نداشته باشد.
🔹این مساله حتی باعث شده که نهادهای غیرفراگیر اقتصادی، در درآمدهای بالاتر تقویت شوند. در نتیجه این نهادهای غیرفراگیر، ایران نتوانسته است به رشد اقتصادی پایدار دست یابد و با بیثباتیهای سیاسی و اقتصادی متعددی روبهرو بوده است.
🔹در مورد نفرین منابع و ارتباط آن با توسعه پایدار کشورها، همیشه این سوال وجود داشته است که آیا برخورداری از منابع طبیعی باعث اقتدارگرایی شده یا اقتدارگرایی مقدم بر ثروت منابع است و مانع رسیدن به توسعه شده است...👇
🔗متن کامل را اینجا بخوانید
#دنیای_اقتصاد #نفرین_منابع #نفت #توسعه #جغرافیا #نهادهای_غیرفراگیر
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
طاعون طلا چه بر سر پرتغال آورد؟
🔹تا سال ۱۷۵۰، پرتغال از نظر تولید سرانه در مقایسه با استانداردهای اروپای غربی در سطح بالایی قرار داشت. اما تنها یک قرن بعد، این کشور به فقیرترین کشور منطقه بدل شد.
🔹یک مطالعه جدید توضیح میدهد که در قرن هفدهم پرتغال نظام سیاسی مشابهی با انگلستان داشته و مسیر اقتصادی مشابهی را طی میکرده است.
🔹این مطالعه نشان میدهد که «کشف طلا در برزیل و سرازیر شدن آن به پرتغال»، نقش نفرین منابع را بازی کرده به بیماری هلندی در اقتصاد و خودکامگی دربار در سیاست منجر شده است.
🔹استانهای دورافتاده برزیل تا سال ۱۷۳۰ بیش از ۷۰ درصد از طلای استخراجشده جهان را به لیسبون صادر میکردند. این طلای وارداتی، بهطور ناگهانی درآمد واقعی مردم را افزایش داد.
🔹نتیجه؟ رونق تقاضا برای کالاهای داخلی، رشد قیمتها و دستمزدها در بخش خدمات و مشاغل غیرتجاری و بهدنبال آن افزایش نرخ واقعی ارز.
🔹در ظاهر، پرتغال ثروتمندتر شده بود، اما در عمل، تولید و صنعت دچار افت شد. زیرا با افزایش هزینهها، بخش تجاری کشور که باید موتور صادرات میبود، رقابتپذیری خود را از دست داد و سرمایهها به سمت مشاغل خدماتی حرکت کردند.
🔹مردم نیز ترجیح دادند به جای کالاهای ساخت داخل، سراغ اجناس وارداتی ارزانتر بروند؛ پدیدهای که در اقتصاد مدرن آن را بیماری هلندی مینامیم.
🔹پیامدهای ورود طلا از برزیل موقتی نبود؛ در حالیکه کشورهای اروپای غربی در قرن هجدهم مسیر صنعتیشدن و رشد را در پیش گرفته بودند، اقتصاد پرتغال درگیر رکودی شد که هرگز بهطور کامل از آن رهایی نیافت.
🔹طلا جای صادرات را گرفت، صنایع داخلی را تضعیف کرد و بخشهای کلیدی تولید و کشاورزی را به حاشیه راند.
🔹اشتغال در این بخشها کاهش یافت و با از بین رفتن مزیت رقابتی، رشد فناوری نیز دچار اختلال شد.
🔹وقتی تمرکز یک کشور از صنعت به سمت خدمات و واردات متمایل میشود، رشد درآمد سرانه کند و ناپایدار میشود. همین اتفاق در پرتغال افتاد.
🔹با افت صادرات و کاهش انگیزه تولید، موج شهرنشینی که در سایر نقاط اروپا جریان داشت، در پرتغال معکوس شد.
🔹رکود در تولید ناخالص داخلی واقعی و دستمزدها نیز طی همین سالها تثبیت شد و تا بیش از یک قرن بعد، نشانی از بازیابی جدی دیده نمیشود.
🔹اگر پرتغال نخستین دریافتکننده این حجم عظیم از طلای برزیلی نبود، اقتصادش تا سال ۱۸۰۰ میتوانست تا ۴۰درصد ثروتمندتر باشد.
🔹اما در عوض، ثروتی که میتوانست سکوی پرتاب باشد، تبدیل به زنجیری شد که توسعه را به عقب کشاند.
🔹افزایش درآمدهای سلطنتی موجب شد شاه نیازی به برگزاری پارلمان یا مذاکره با نخبگان سیاسی نداشته باشد. مجلس «کورتس» که زمانی ابزاری برای محدودسازی قدرت سلطنت بود، در کل قرن هجدهم تشکیل نشد. بهتدریج، قدرت مطلقه پدید آمد.
🔹بر خلاف دیدگاههایی که عقبماندگی پرتغال را ناشی از نهادهای دوران قرون وسطی یا فرهنگ کاتولیکی میدانند، مشکل اصلی در سوءمدیریت منابع و تغییر مسیر نهادی در اثر ورود طلا بوده است.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #طلا #پرتغال #بیماری_هلندی #نفرین_منابع
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com
🔹تا سال ۱۷۵۰، پرتغال از نظر تولید سرانه در مقایسه با استانداردهای اروپای غربی در سطح بالایی قرار داشت. اما تنها یک قرن بعد، این کشور به فقیرترین کشور منطقه بدل شد.
🔹یک مطالعه جدید توضیح میدهد که در قرن هفدهم پرتغال نظام سیاسی مشابهی با انگلستان داشته و مسیر اقتصادی مشابهی را طی میکرده است.
🔹این مطالعه نشان میدهد که «کشف طلا در برزیل و سرازیر شدن آن به پرتغال»، نقش نفرین منابع را بازی کرده به بیماری هلندی در اقتصاد و خودکامگی دربار در سیاست منجر شده است.
🔹استانهای دورافتاده برزیل تا سال ۱۷۳۰ بیش از ۷۰ درصد از طلای استخراجشده جهان را به لیسبون صادر میکردند. این طلای وارداتی، بهطور ناگهانی درآمد واقعی مردم را افزایش داد.
🔹نتیجه؟ رونق تقاضا برای کالاهای داخلی، رشد قیمتها و دستمزدها در بخش خدمات و مشاغل غیرتجاری و بهدنبال آن افزایش نرخ واقعی ارز.
🔹در ظاهر، پرتغال ثروتمندتر شده بود، اما در عمل، تولید و صنعت دچار افت شد. زیرا با افزایش هزینهها، بخش تجاری کشور که باید موتور صادرات میبود، رقابتپذیری خود را از دست داد و سرمایهها به سمت مشاغل خدماتی حرکت کردند.
🔹مردم نیز ترجیح دادند به جای کالاهای ساخت داخل، سراغ اجناس وارداتی ارزانتر بروند؛ پدیدهای که در اقتصاد مدرن آن را بیماری هلندی مینامیم.
🔹پیامدهای ورود طلا از برزیل موقتی نبود؛ در حالیکه کشورهای اروپای غربی در قرن هجدهم مسیر صنعتیشدن و رشد را در پیش گرفته بودند، اقتصاد پرتغال درگیر رکودی شد که هرگز بهطور کامل از آن رهایی نیافت.
🔹طلا جای صادرات را گرفت، صنایع داخلی را تضعیف کرد و بخشهای کلیدی تولید و کشاورزی را به حاشیه راند.
🔹اشتغال در این بخشها کاهش یافت و با از بین رفتن مزیت رقابتی، رشد فناوری نیز دچار اختلال شد.
🔹وقتی تمرکز یک کشور از صنعت به سمت خدمات و واردات متمایل میشود، رشد درآمد سرانه کند و ناپایدار میشود. همین اتفاق در پرتغال افتاد.
🔹با افت صادرات و کاهش انگیزه تولید، موج شهرنشینی که در سایر نقاط اروپا جریان داشت، در پرتغال معکوس شد.
🔹رکود در تولید ناخالص داخلی واقعی و دستمزدها نیز طی همین سالها تثبیت شد و تا بیش از یک قرن بعد، نشانی از بازیابی جدی دیده نمیشود.
🔹اگر پرتغال نخستین دریافتکننده این حجم عظیم از طلای برزیلی نبود، اقتصادش تا سال ۱۸۰۰ میتوانست تا ۴۰درصد ثروتمندتر باشد.
🔹اما در عوض، ثروتی که میتوانست سکوی پرتاب باشد، تبدیل به زنجیری شد که توسعه را به عقب کشاند.
🔹افزایش درآمدهای سلطنتی موجب شد شاه نیازی به برگزاری پارلمان یا مذاکره با نخبگان سیاسی نداشته باشد. مجلس «کورتس» که زمانی ابزاری برای محدودسازی قدرت سلطنت بود، در کل قرن هجدهم تشکیل نشد. بهتدریج، قدرت مطلقه پدید آمد.
🔹بر خلاف دیدگاههایی که عقبماندگی پرتغال را ناشی از نهادهای دوران قرون وسطی یا فرهنگ کاتولیکی میدانند، مشکل اصلی در سوءمدیریت منابع و تغییر مسیر نهادی در اثر ورود طلا بوده است.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #طلا #پرتغال #بیماری_هلندی #نفرین_منابع
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@donyayeeghtesad_com